PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تنبيه در کودکان



Borna66
05-30-2009, 05:11 PM
آموزش، تنبيه، تشويق


شکي نيست که آموزشگاه هاي مختلف با روشهاي آموزشي متفاوت استعدادها را پرورش مي دهند. امروزه از تنبيه بدني خبري نيست آيا واقعا تنبيه بدني امري شرم آور است؟ اين که مي گويند تنبيه مخصوص حيوان است و انسان ، تا چه حدي درست است؟ آيا اين امر در تمام محيطهاي فرهنگي يا فراگيري نکوهيده است؟ پاسخ به اين سوالات با جمله «تنبيه مخصوص حيوان است» ، پاسخ داده شده اند. اگر قدري به زمان نه چندان دور برگرديم ، جمله بالا پاسخي قانع کننده نبود. البته کاري به محيطهاي ايده آل نداريم. محيطي که در آن، طفل در دبستان از امکانات آموزشي بسيار عالي برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدين با سواد، از انواع و اقسام سرگرمي هاي آموزنده برخوردار است. منظور ما محيطي است که در آن طفل معصوم بعد از صرف 4 يا 5 ساعت از بهترين ساعات عمر خود در مدرسه ، ساعات بيکاري را با بازي فوتبال در کوچه ها و درگيري با پسر همسايه پر مي کند. روشهاي آموزشي که در گذشته با تنبيه بدني همراه بود ، کاملا نکوهيده و در خور ملامت است.

در بعضي مدارس دانش آموزان مي بايست کتکهاي روز جمعه را پنجشنبه نوش جان مي کردند و يا سياه کردن انگشتان به وسيله مداد که در اکثر مواقع توانايي انجام تکاليف را از دانش آموزان به کلي سلب مي کرد. در اين دوره متاسفانه ، بعضي از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاري نوعي زندگي مسالمت آميز را در پيش مي گرفتند؛به اين صورت که تنبيه شدن از بخشهاي لاينفک آموزشگاهي آنان شده بود هدف اين گونه تنبيهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است. اين اعمال کاملا غيرانساني و با اصول انساني سازگار نيستند و نخواهند بود. بتدريج با گذشت زمان ، از شدت اين گونه تنبيهات کاسته و تهديد جايگزين آن شد. تهديدي جدي و البته گاهي موارد، در قالب تشويق ! همان سياست تنبيه و تشويق يا چماق و شيريني. در اين نوع از محيطهاي آموزشي که چند سالي به طول انجاميد دانش آموز مي دانست که تنها با ارائه درست درس مي تواند از زير ضربات طاقت فرساي اولياي آموزشگاه جان سالم به در برده و تشويق هاي آنان يا اولياي خانه و حتي دوست و آشنا را به قيمت صرف وقت گرانبهايش با خواندن اجباري چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد. در چنين محيطهايي ، از يکسو از بيم تنبيه ها و از سوي ديگر در مواجهه با تشويق هاي کذايي ، عمر دانش آموز تلف مي شد طي اين دوره ، دانش آموز لحظه اي درس را براي درس نخواندند. هدفشان از درس خواندن يا اصولا فرار از تنبيه بود ، يا وصال به تشويق ! نتيجه اين که ميل باطني نقشي نداشت.

امکانات آموزشي براي دانش آموزان محرکي مثبت است، اگر اين عنصر نباشد، رکود خودنمايي مي کند و در نتيجه استعدادها از بين مي روند. بايد به نحوي محرکي را به وجود آورد تا اين استعدادها پژمرده نشوند. امروزه عنصر تشويق، به تنهايي نقش بازي مي کند و با کمي دقت مي توان دريافت که چقدر نتيجه اين بازي مايه تاسف است؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشويق خواهد شد نه کسب دانش. جالب اينکه، خارج از چارچوب درس و مدرسه، مطالعه کتب ساده و يا مشکل، همراه با لذتي وصف نشدني است چون نه تشويقي در کار است و نه تنبيه. ميل باطني فعال شده و نقشش را بخوبي ايفائ مي کند اما اين زمان براي خيليها زياد به طول نمي انجامد؛ چرا که وحشت از آينده که خود معلول عواملي از جمله بيکاري، فقر مادي، نابسامانيهاي اقتصادي، اجتماعي است، مسير مطالعه را تغيير مي دهد. قصور در امر مطالعه ويران کننده سعادت آينده است درس را بايد در آرامش فکري خواند. هيچيک از موارد به تنهايي موثر نخواهند بود، اگر امکانات آموزشي کافي در دسترس نباشد.

ارومیــــــه (http://www.urmiacity.com/khanevade/koodak/amoozesh.asp)

Borna66
05-30-2009, 05:11 PM
ده رفتار مناسب به جای تنبيه بدنی برکودکان

بعضي از والدين آخرين راه چاره را در تربيت فرزندان (http://www.tebyan.net/Teb.aspx?nId=14565)، تنبيه بدني مي دانند؛ اما همواره به جاي تنبيه و اعمال خشونت راه بهتري هم مي توان پيدا كرد. چون تنبيه بدني عوارض متعددي در رفتار و روحيه فرزند شما به جاي خواهد گذاشت.حتي اگر بسيار به ندرت كودك خود را تنبيه مي كنيد، حتماً اين مطلب را مطالعه كنيد ...

بسياري از والدين عمداً دست به تنبيه بدني نمي زنند. معمولاً هنگامي اين رفتار از بزرگترها سر مي زند كه كنترل خود را از دست بدهند يا احساس نااميدي كنند. ممكن است بابا به خاطر اين كه سه بار از كودك خواسته تلويزيون را خاموش كند و او توجهي نكرده عصباني شود و كتكش بزند. يا وقتي پسر كوچولوي چهار ساله به وسط خيابان مي دود شايد مامان او را بزند تا حواسش بيشتر جمع باشد.

همه پدر و مادرها مي دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگراني و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همين صورت. مادري كه گفتيم، از اين كه پسرش دوباره به وسط خيابان بدود و مثل اين دفعه شانس نياورد! خيلي نگران است.

اكثر والدين حداقل يك بار فرزندشان را تنبيه بدني كرده اند يا احساس كرده اند او يك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستي چرا اين تعداد از پدر و مادرها از تنبيه بدني استفاده مي كنند؟ شايد بگوييد: چون مؤثر است. ولي واقعيت اين است كه اگر تنبيه بدني مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثيرگذار است.

مــادر سميـــرا كوچولو گهگاه او را تنبيه بدني مي كند، ولي آن سوي ماجرا اين است که ، مربي او در مهدكودك (http://www.tebyan.net/Teb.aspx?nId=12399)مرتب بايد مراقبش باشد تا بچه هاي ديگر را آزار ندهد!

در سال 2002 يك تحقيق وسيع در مورد آثار و عوارض تنبيه به عمل آمد. خانم « اليــــزابت تامســـون » از مركز ملي كـــودكان فقير در دانشگاه كلمبيا، اطلاعات گردآوري شده طي 62 سال را مورد بــــررسي قرار داد و دريافت كه:


" هر قدر كـــودک بيشتــر تنبيه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بيشتر مي شود. ضمناً چنين كــــودكي بيشتر رفتارهاي نادرستي مثل دروغگویـــی، حقه بازي و آزار و اذيت ديگـــران را از خود نشان خواهد داد. "

كودكاني كه با تنبيه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخيص مي دهند، و در غياب والدين خود بيشتر از ساير بچه ها رفتارهاي نادرست و بي ادبانه انجام مي دهند.

يكي از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبيه بدني مي كند مي گويد: "بچه من موقعي رفتارش درست است كه او را تنبيه مي كنم. اما راستش، نمي دانم رفتار درست او به خاطر ترس است يا اين كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخيص داده است."

پس چه بايد كــــــرد؟
آيا جايگزين مناسبي به جاي تنبيه بدني وجود دارد؟ رفتارهايي كه در ذيل آورده شده با اين اعتقاد فهرست شده كه يك كودك سزاوار احترام است، حتي وقتي رفتارش آنگونه كه بايد نيست.

سعـــي كنيد در رفتـــارتان ملايــم و مهـــربان باشيد.
وقتي تن (TONE) صدايتان عادي و طبيعي باشد كودك بهتر حرفتان را مي شنود.

كمــــي تأمـــل كنيد.
يك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكي صبر هنگام هيجان، مي تواند گره گشا باشد. چه اشكالي دارد كه بگوييم: الآن براي مواجهه و حل اين مسئله خيلي ناراحت هستم و موقعيت مناسب نيست. بعداً در موردش صحبت مي كنيم.

به او بيــــامــــــــوزيد.
به جاي مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او ياد بدهيد. مثلاً بگوييد: وقتي اسباب بازي هايت را در اتاق پذيرايي رها مي كني من اين كارت را نمي پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاري.

مثبت باشيـــد.
به جاي آنكه بگوييد :چند مرتبه بايد به تو بگويم كه دندانهايت را مسواك بزني؟! مي توانيد بگوييد :دندان هاي قشنگت را مسواك بزن كه همين طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.

« تـــــــوضيح » به جاي « تهــــــديد ».
مي توانيد با يك توضيح مختصر، علت زشتي رفتار او را روشن كنيد تا در ذهنش دليلي براي تغيير رفتار داشته باشد.

از عصبــــانيت دوري كنيد.
به جاي تمركز روي اشتباه يا رفتار نادرست كودك، كه شما را براي هيجان و عكس العمل احساسي آماده مي كند، از هر يك از موارد خطاي فرزندتان به عنوان موقعيت خوبي جهت راهنمايي او و فراگيري استفاده كنيد.

انگيــــــزه بدهيد.
به او با جملات خاصي انگيزه بدهيد و صحبت هاي تشويق كننده داشته باشيد.

انعطاف پــــذيـــــر باشيد.
وقتي كودك مي پرسد: «مي تونم اين برنامه تلويزيون رو تا آخر ببينم، بعد بريم بيرون؟» منطقي باشيد.اگر فرصت داريد، به درخواستش جواب مثبت بدهيد.بدين ترتيب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا ميشود.

از لجبــــازي و زورآزمايــــي بپـــرهيزيد.
هيچ كاري مخربتر و بي فايده تر از زور آزمايي با فرزند نيست. او را به همكاري كردن تشويق كنيد. مثلاً مي توان گفت : من مشكلي دارم. من دوست دارم تو پيراهن تميزي بپوشي ولي مي بينم كه تو باز هم همون قبلي رو مي پوشي. به نظرت چطور مي شه اين مسئله رو رفع كرد؟ وقتي مشكل را با كودك در ميان بگذاريد احتمالاً بيشتر علاقه مند مي شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاري كند.

زيــــــــرک باشيد.
اگر عملكرد فعلي شما اثر ندارد با زيركي راه ديگري پيدا كنيد. تغيير خط مشي شما آسان تر است تا اين كه هميشه بخواهيد اول او تغيير كند. از خودتان بپرسيد: چه كار ديگري مي توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتري ترغيب كند؟

نكتــــــه:
در رابطه با مجازات كــــودك اين سه قاعـــده را به ياد داشته باشيد:

هنگــام عصبانيت از مجازات بپـــرهيزيد.
بـــراي تلافـــي كــــردن يا انتقـــام گرفتن، مجازات نكنيد.
هميشه مجازات شديدتـــر، مجازات بهتـــر نيست.

Borna66
05-30-2009, 05:12 PM
چرا والدين فرزندانشان را تنبيه می کنند؟


عليرغم آموزه هاي ديني ما و با وجود آموزش هايي که در جامعه داده مي شود،هنوز هم کم نيستند پدر و مادرهايي که تنبيه را به زعم خود بهترين راه آدم کردن فرزندانشان مي دانند و آموزش درس زندگي به کودکان خود را از طريق کتک زدن يا توهين کردن جايز مي دانند. شايد تصور کنيد در حال حاضر گرايش والدين به تنبيه بدني کمتر باشد اما واقعيت اين است که فرهنگ نادرست تنبيه به دليل عدم شناخت از راه هاي تربيتي معقول هنوز هم يک راه کار مهم براي والدين محسوب مي شود.

دکتر سيد حسن علم الهدي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي در اين مورد مي گويد: در کشور ما بيش از 80 درصد کودک آزاري ها در درون خانواده بر روي کودکان 4 تا 14 سال اتفاق مي افتد که اين آزارها به صورت جسمي، جنسي و رواني از سوي ناپدري، نامادري و بعضاً به وسيله پدر و مادر واقعي بر روي کودک اعمال مي شود. دکتر علم الهدي مي گويد: 66 درصد کودک آزاري هاي در کشور ما از سوي مردان اعمال مي شود که در اين زمينه دختران بيش از پسران در معرض اين آزارها قرار دارند و همچنين خانواده هاي طلاق 25 درصد کودک آزاري ها را به خود اختصاص مي دهند.

کودک آزاري جسمي و بدني اولين و شايع ترين کودک آزاري است که بيشتر در خانواده هاي نيازمند و در معرض از هم پاشيدگي اتفاق مي افتد. کودک آزاري عاطفي، نوع دوم کودک آزاري است که شامل، تحقير، سرزنش و خدشه دار کردن شخصيت کودک است که علاوه بر خانواده هاي فقير در خانواده هاي نسبتاً مرفه جامعه نيز ديده مي شود و تقريباً شايع ترين شکل کودک آزاري است. همچنين در اين ميان ، کار پيش از موعد کودکان در مزرعه، کارگاه هاي زيرزميني و خيابان ها پيش از 15 سالگي و نيز کودک ربايي به منظور انتقام گرفتن از والدين يا باج خواهي مالي ، از مصاديق ديگر کودک آزاري در تمام کشورهاي جهان است. معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي مي گويد: علي رغم تأکيد فراوان دين مبين اسلام نسبت به تکريم کودک و محبت به او، به دليل فقر فرهنگي و غفلت برخي خانواده ها نسبت به اخلاق ديني و آموزه هاي تربيتي و اسلامي، کودک آزاري در جامعه روز به روز روند افزايش به خود مي گيرد.

فضاي خشونت آميز در خانواده، انتظارهاي غير واقعي و نابجا از کودکان بدون توجه به توانايي هاي آنها، برآورده نشدن آرزوهاي دوران کودکي والدين و انتظار تجلي آنها در فرزندان، به سرپرستي و طلاق، ازدواج هاي مجدد،بيکاري، فقر معيشتي و کيفيت نامطلوب زندگي، بيماري هاي رواني و عدم تعادل شخصيتي، بروز رفتارهاي شديد عصبي نظير جنون آني در والدين و تجربه مورد آزار قرار گرفتن خود والدين در دوران کودکي، از دلايل عمده آزار کودکان از سوي والدين است.

البته خلاء قانوني در رابطه با حقوق کودک نيز مضاف بر علت است که حدود تنبيه را براي خانواده ها مشخص نمي کند و عملاً تنبيه شديد کودکان توسط پدر و مادرها به دليل فقدان قانون در اين مورد است. اما تعداد زياد فرزندان و پر جميعتي خانواده، فقدان آموزش مهارت هاي زندگي مخصوصاً در رابطه با زوجهاي جوان به دليل عدم تجربه لازم در برخورد با کودکان، غفلت از مسايل تربيتي و پژوهشي در مدارس و معلوليتها از دلايل ديگر بروز کودک آزاري در ميان خانواده هاست و کمتر کسي را مي توان يافت که در کودکي قرباني يکي از اين موارد نبوده باشد.

همشهری آنلاین