PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : واژه چیست؟



negar92
07-04-2012, 02:55 PM
مفهوم واژه و ارایه تعریفی کارآمد از آن کار سادهای نیست و دشواری این کار از تحلیل سادهترین دادههای زبانی آشکار میشود، هرچند اهل زبان به طور شمی مفهوم واژه را میشناسند و از این واحد ساختاری در تولید جملهها (نحو) استفاده میکنند.

اصطلاح واژه را میتوان در دو مفهوم به کار برد: یک مفهوم آن صورت انتزاعی و ذهنی است که در نظام درونی زبان قرار دارد، و مفهوم دیگر آن به کاربردهای مختلف بر اساس ضرورتهای نحوی باز میگردد که از آن با عنوان صورتواژه word-form یاد میشود. مجموعه واژههای ذهنی را در مطالعات زبانشناختی نوین، واژگان lexicon مینامند و به هریک از آنها تکواژ قاموسی lexeme میگویند.

واژگان lexicon صرفاً فهرست واژههای زبان نیست بلکه اطلاعاتی را نیز از نظرگاههای گوناگون در مورد واژهها در بر میگیرد که عبارتاند از:

1. از نظر آوایی]/واجی[: واژه یک ساخت آوایی است که از یک یا چند هجا تشکیل شده، دارای یک تکیه است و در آغاز و پایان آن یک درنگ juncture وجود دارد، یعنی میتوان در آغاز و پایان آن سکوت کرد. آواشناسی و واجشناسی ... ساختار و الگوی نظاممند صداها در زبان انسانی را مطالعه میکنند. اطلاعات واجی نشاندهندهی چگونگی تلفظ واقعی واژه در گفتار است.

2. از نظر نحوی: که در آن ساختار درونی جملات و روابط میان اجزای درونی آنها مورد بررسی قرار میگیرد. برای نمونه در زبان فارسی فارسیزبانان میدانند پس از حرف اضافه "به" گروه اسمی قرار میگیرد.

3. از نظر معنایی: عبارت است از یک واحد معنایی که بر یک یا چند مفهوم دلالت دارد. معناشناسی ... ماهیت معنایی واژگان منفرد و معنای واژگان گردآمده در گروهها و جملات را بررسی میکند. برای نمونه واژه برادر هم در معنای نسبی و در معنای عام معنوی، یا واژه میش که معنای مؤنثی از آن متبادر میشود و قوچ معنای مذکری.

4. از نظر املایی: عبارت از وحدت املایی است، به این معنی که در نوشته معمولاً فاصلهای در دو طرف آن رعایت میشود.

5. از نظر کاربرد شناختی: که در آن استفاده از واژگان (گروهها و جملات) در بافت بالفعل کلام بررسی میشود. برای نمونه واژه داداش که علاوه بر کاربرد نسبی آن در عبارتی همچون "برو، داداش!" کاربردی عتابآمیز دارد.

6. از نظر ساخت صرفی: که موضوع اصلی بحث این نوشته است، تمامی اطلاعات مربوط به ساخت و سازههای تشکیلدهندهی واژهی غیربسیط را در بر میگیرد. برای نمونه واژه دانشگاه /dânešgâh/ از سازههای /dân/، /eš/ و /gâh/ تشکیل شده است. به هریک از این سازههای تشکیلدهنده واژهی غیربسیط تکواژ morpheme میگویند. به عبارت دیگر تکواژ کوچکترین سازهی معنادار یا نقشدار واژه است.



واژهشناسی (یا ساختواژه/صرف/morphology) چیست؟

واژهشناسی مطالعهی ساختار درونی واژگان است، و از آنجا که این مطالعه در دو سطح ساختار آوایی درونی phonological structure و معنای واژهها صورت میگیرد، میتوانیم بگوییم واژهشناسی مطالعهی تغییر همگام نظامند واژهها از نظر صورت و معنا است. برای مثال در گروهواژههای مردها، دردها، زردها علاوه بر تمایز آواییای که میان این واژهها با واژههایی همچون کردها، چترها و ... میبینیم، شاهد آن هستیم که آوای /hâ/ جزء مشترک این واژهها دال بر یک مؤلفهی معنایی است و به تعدد در همان دسته از موجودات اشاره دارد. به واژههایی مانند مردها، دردها واژههای مشتق complex words میگویند.

از این رو، این مطالعه و تحلیل نوعاً شامل شناسایی و تشخیص اجزای واژهها، یا، به بیانی فنیتر، سازههای واژگان constituents of words)) است. از این رو تحلیل ساختواژی در وهلهی اول شامل شکستن واژهها و رسیدن به اجزای آن و کشف قواعد حاکم بر باهمایی co-occurrence این اجزاء است. همان طور که پیشتر گفتیم، به کوچکترین سازههای معنادار یا نقشدار واژهها تکواژ morpheme میگویند. از این رو میتوانیم بگوییم واژهشناسی مطالعهی ترکیب تکواژها برای تولید واژهها است.



انواع تکواژ:



لطفا روی " ادامه مطلب " كلیك كنید!!

تکواژ آزاد free morpheme یا واژهی بسیط: واژههایی را که فقط از یک تکواژ تشکیل شده باشند تکواژ آزاد میگویند. مانند کتاب، میز، به، از، open و tour.

تکواژهای آزاد به دو طبقه تقسیم میشوند: طبقه اول مجموعهای از اسمها، صفتها و فعلهای معمولی است که "محتوای" پیام را میرسانند. به این تکواژهای آزاد، تکواژهای واژگانی/قاموسی lexical morphemes میگویند. مانند کتاب، سبز، house، open و غیره. گروهی دیگر از تکواژهای آزاد را تکواژهای نقشنما/دستوری functional morphemes مینامند. این مجموعه از واژههایی مانند حروف ربط، حروف اضافه، حروف تعریف و ضمایر تشکیل شده است.

هرگاه تکواژهای آزاد را همراه تکواژهای مقید به کار ببریم، صورت واژهای اصلی دخیل در این امر را از نظر فنی ستاک یا بن یا پایه stem مینامند، برای مثال در "کارمند" و "مهربان" تکواژهای "کار" و "مهر" ستاک و "-- مند" و "-- بان" تکواژهای مقید هستند.

تکواژ مقید bound morpheme: تکواژهایی که هیچگاه بهتنهایی ظاهر نمیشوند. تکواژ مقید یا باید با تکواژ مقید دیگر و یا با یک تکواژ آزاد همراه باشد. مانند گاه در دادگاه، بان در نگهبان، مند در کارمند، ly- در badly، ness- در goodness، -ed، -ing.

تکواژهای مقید به سه دسته تقسیم میشوند: دستهی نخست تکواژهای تصریفی inflectional morphemes هستند که به خاطر الزامات صرفی و دستوری به واژه افزوده میشوند. کلیهی شناسههای فعلی ]ام، ای، ... و –ed، -s در زبان انگلیسی[، نشانههای جمع ]-ان، -ها، -ات و –s در جمع انگلیسی[، نشانههای تفضیلی و عالی ]-تر، -ترین و –er ، [-est. دستهی دوم تکواژهای اشتقاقی derivational morphemes هستند که حضور آنها نه ناشی از الزامات دستوری بلکه برای تغییر مقولهی دستوری است. مانند –آنه در مردانه، -ناک در دردناک و ly- در badly، ness- در goodness، -ed، -ing. دسته سوم، طبق نظر برخی، تکواژهای مخفف هستند مانند "س" در "حسن خونه س" که س مخفف "است" است یا 'll، 's، 'm، 've.

تکواژهای مقید یا وندها affixes از نظر محل قرارگیری نسبت به ستاک واژه به سه دسته تقسیم میشوند: پیشوند prefix، پسوند suffix و میانوند infix.

"پیشوند" وندی است که پیش از ستاک قرار میگیرد، مانند "نا-" در "نادان".

"پسوند" وندی است که پس از ستاک قرار میگیرد، مانند "—بان" در "مهربان".

"میانوند" وندی است که در درون ستاک جای میگیرد، در زبان فارسی و انگلیسی میانوند نداریم ولی در زبان عربی میانوند داریم، مثلاً ثلاثی مجرد کَتَب که با افزودن میانوند /â/ به صورت کاتب در میآید.





واژکها و تکواژگونهها

اگر "آواها" را تظاهر آوایی واقعی "واجها" بدانیم، میتوانیم واژکها morphs را نیز صورتهای واقعی مستعمل برای تکواژها بدانیم. برای مثال تکواژ جمع را در نظر بگیرید. در واژهی "پسران" به صورت [ان] تظاهر میکند و در واژهی "فرشتگان" به صورت [گان]. میگوییم [ان] و [گان] تکواژگونههای allomorphs تکواژ جمع هستند.



انواع زبان از نظر ساخت واژه

در زبانشناسی مقایسهای، زبانها را، از نظر ساخت واژه، در برش اول به دو گروه کلی "تکواژی ساده mono-morphemic" و "چندتکواژی poly-morphemic" تقسیم کردهاند.

"تکواژی ساده" زبانی است که در آن هر واژه فقط از یک تکواژ تشکیل شده که تغییرناپذیر است و روابط نحوی را "آرایش جمله word order" مشخص میکند، مانند زبانهای چینی و ویتنامی.

"چندتکواژی" زبانی است که در آن ساختمان واژه از یک تکواژ و یا بیش از آن تشکیل شده باشد. این گروه از زبانها را به سه دستهی "پیوندی agglutinative"، "تصریفی synthetic" و "بساوندی polysynthetic" تقسیم کردهاند.

در زبانهای "پیوندی" مرز میان تکواژها در واژه مشخص است و تطابق یکبهیک بین تکواژها و مفاهیم آنها وجود دارد، مانند زبان ترکی. مثالهای adam-lar-I (مردها را) و adam-lar-in (مردهای) بیانگر این مدعا است.

در زبانهای "تصریفی" مرز بین تکواژها روشن نیست و تطابق یکبهیک بین تکواژها و مفاهیم آنها وجود ندارد، مانند عربی و لاتین. برای مثال –na در "کتبنَ" دارای مفاهیم جمع، مؤنث و غایب است و کلمهی لاتین amo به معنای "من دوست دارم" علاوه بر مفهوم "دوست داشتن" دارای مفاهیم زمان، فعل معلوم، فعل خبری و اول شخص مفرد است.

در زبانهای "بساوندی" مرز بین واژه و جمله مشخص نیست. به سخن دیگر، در این گونه زبانها بسیاری از مفاهیم که معمولاً در زبانهای دیگر از طریق جمله بیان میشوند، از طریق فراهم آمدن تعداد زیادی تکواژ به صورت یک واژه بیان میگردند. زبانهای "بساوندی" خود به دو زیرگروه تقسیم میگردند: "تکپایهای mono-basic" و "چندپایهای poly-basic". در زبانهای تکپایهای هر واژه فقط یک تکواژ آزاد دارد، مانند زبان "یوپیک" در سیبری ولی در زبانهای چندپایهای در هر واژه بیش از یک تکواژ آزاد وجود دارد، مانند زبان "چوکچی" در شمال شرقی سیبری.

گاهی زبانشناسان اصطلاحات تحلیلی analytic و ترکیبی synthetic برای تشریح میزانی که ساختواژی در یک زبان مورد استفاده قرار میگیرد به کار میبرند. زبانهایی مانند ویتنامی یا انگلیسی که در آنها ساختواژی نقش نسبتاً متوسطی دارد زبانهای تحلیلی نامیده میشوند. هنگامیکه یک زبان تقریباً هیچ ساختواژهای ندارد و از این رو به میزان زیادی تحلیلی بودن را به نمایش میگذارد زبان گسسته نامیده میشود، مانند زبان ویتنامی و چینی. اما زبانهایی مانند سومری و سواحیلی که در آنها ساختواژه نقش مهمتری دارد، زبانهای ترکیبی نامیده میشوند و هنگامیکه یک زبان از میزان بسیار زیادی از فرایندهای ساختواژی و واژههای مرکب بسیار استفاده میکند بساوندی نامیده میشوند.

تفاوت بین زبانهای تحلیلی و ترکیبی یک تقسیمبندی دوگانه یا سهگانه نیست، بلکه یک پیوستار است که از زبانهای گسسته شروع و به زبانهای بساوندی ختم میشود. برای مثال زبانهایی مانند فارسی و انگلیسی گرچه بیشتر دارای ویژگیهای زبانهای پیوندی هستند، اما ویژگیهایی از زبانهای تصریفی نیز در آنها مشاهده میشود، مانند واژه mard-âne-gi-hâ-?i (مردانگیهایی) در فارسی نمایانگر خصوصیت پیوندی بودن این زبان است، در حالی که "شناسههای فعلی" مفاهیم شخص و شمار، هر دو را در بر میگیرند که تفکیکناپذیر اند.



مشکلات موجود در توصیف واژهشناختی

سه مشکل در جداسازی پایهی یک واژهی مشتق، زایایی، تحلیل غلط و تکواژهای پایهی مقید هستند.

زایایی: در زبان انگلیسی این زایایی وجود دارد که با افزودن پسوند –able به فعلهای متعدی واژهای از مقولهی دستوری دیگری ساخت. اما در همین زبان میبینیم که برخی اسمها با همین پسوند ظاهر میشوند، مانند َactionable, peaceable, reasonable و غیره. میتوانیم بگوییم که اتصال پسوند –able به فعلهای متعدی زایا است و اتصالاش به اسمها نازایا است.

در زبان فارسی میتوانیم پسوند اَنده /-ande/ را مثال بزنیم که با ستاک حال فعل ترکیب میشود و معنای فاعلی میدهد، مانند خواننده، شنونده، گوینده و راننده. اما در واژههایی مانند شرمنده (به معنای دارندگی) و بسنده و شاهنده (به معنای نسبت) نیز ظاهر میشود.

تحلیل غلط: در زبان انگلیسی واژههایی مانند hospitable, sizeable را داریم که به زنجیرهی آوایی әbl ختم میشوند. در تحلیل این واژهها نمیتوانیم بگوییم که این زنجیره پسوند –able هستند. زیرا در وهلهی اول این واژهها دارای معنای "داشتن قابلیت" نیستند، که دقیقاً مشخصهی قاعدهمند زایای واژههایی با پسوند –able است. دلیل دیگر این است که پسوند –able به گونهای قاعدهمند پسوند –ity برای ساختن اسم به خود میگیرد، مانند:


readable readability

provable provability

اما واژههای hospitable, sizeable از این قابلیت برخوردار نیستند. این شباهت آوایی موجود صرفاً تصادفی است.

تکواژهای پایهی مقید: در ارتباط نزدیک با این موضوعات مشکل کلاسیک دیگری نیز در واژهشناسی هست، یعنی مسألهی وجود یک واژهی مشتق با پیشوند و پسوند قابل تشخیص متصل به پایهای که یک واژهی موجود زبانی نیست. مانند واژههای feasible, malleable، گرچه نمیتوان گفت که پسوند –able در آنها واقعی نیست، با کنارگذاشتن آن میبینیم که malle و feas دو واژه موجود (تکواژ آزاد) در زبان انگلیسی نیستند.

اما مورد دیگری را نیز میتوانیم به موردهای بالا بیفزاییم و آن بیقاعدگیهای موجود در ساخت برخی واژهها است. برای مثال تکواژ تصریفی –s که در زبان انگلیسی به طور زایا برای جمع بستن اسمها به کار میرود، در واژههای جمع sheep و men نمود ظاهری ندارد. از این رو میگویند یکی از تکواژگونههای "جمع"، تکواژ تهی یا صفر است. این بیقاعدگی در صرف زمان گذشته فعلها نیز در زبان انگلیسی نیز دیده میشود، مانند زمان گذشتهی فعل go که went میشود.



هدف پژوهشهای واژهشناختی:

هدف پژوهش واژهشناسی تشریح و تبیین الگوهای ساختواژی زبانهای انسانی است. ایجاد تمایز بین چهار زیرهدف این اقدام سودمند است: توصیف ظریف، توصیف مبتنی بر شناخت، تبیین مبتنی بر نظام بیرونی و معماری محدودکننده برای توصیف.

توصیف ظریف: معیار اصلی برای ظرافت تعمیمپذیری است. توصیفهای علمی باید کلیتها را در دادهها منعکس و نبایست صرفاً تمام واقعیتهای شناختهشده را فهرست کنند، مانند قانونی که میگوید اسمهای انگلیسی جمعشان با افزودن –s صورت میگیرد. اما از آنجا که زبانشناسان در مورد ظریفترین توصیف توافق ندارند داشتن معیار عینیتری که به دانش سخنگویان از زبانشان اشاره میکند سودمندتر است.

توصیف مبتنی بر شناخت: بسیاری از زبانشناسان میگویند که توصیفشان نهتنها بایست ظریف و عام باشد، بلکه باید به لحاظ شناختی واقعگرا نیز باشد. به عبارت دیگر، آنها بایست همان کلیتها یا تعمیمپذیریهایی را بیان کنند که دستگاه شناختی سخنگویان ناآگاهانه به آن دست یافته است. ما میدانیم که دانش سخنگویان زبان انگلیسی نهتنها شامل فهرست مفردها و جمعها، بلکه مشتمل بر قانون عام افزودن –s به صورت مفرد برای رسیدن به صورت اسم جمع نیز است. در غیر این صورت سخنگویان قادر نبودند جمع اسمهایی را که پیشتر با آنها مواجه نشدهاند شکل دهند. اما این توانایی را دارند. البته، توصیف مبتنی بر شناخت بسیار بلندپروازانهتر از توصیف صرفاً ظریف است و ما واقعاً ناگزیریم برای درک کامل دستگاه شناخت به درون سر مردم نگاه کنیم. از این رو، این کار در حال حاضر یک هدف با راهنمای عمل است، اما اغلب بر شیوهی کار زبانشناسان اثر میگذارند. گاهی آنها توصیفهای مطروحه را رد میکنند زیرا از نظر شناختی ناموجهاند و گاهی با روانشناسان و عصبشناسان همکاری و نتایج تحقیقشان را بررسی میکنند.

تبیین مبتنی بر نظام بیرونی: مشاهدهی تفاوتهای موجود بین زبانها، مثلاً تکواژ تصریفی –s در زبان انگلیسی و –ها و –ان در زبان فارسی و فقدان بیان ساختواژی جمع در زبان یوروبا، به ما نسبت به یافتن جهانیهای زبانی با احتیاط بیشتر هشدار میدهد. واقعیات خارج از نظام زبانی و تفاوتهای موجود میان زبانها یک واقعیت از نظام بیرونی است و منحصراً به حوزهی کاربرد زبانی مربوط میشود.

معماری محدودکننده برای توصیف: بسیاری از زبانشناسان یکی از مهمترین اهداف پژوهش دستوری را نظامبندی کلی اصول نظامهای دستوری میدانند که تمام زبانها به آن وفادار باشند. به عبارت دیگر، زبانشناسان میکوشند معماریی برای توصیف (که همچنین نظریهی دستوری نامیده میشود) بنا کنند که توصیفات زبانهای خاص بایست با آن مطابقت داشته باشند. از این رو، برای دستور معماریی در نظر میگیرند که محدودکننده است، بدین معنی که برخی ارتباطات متقابل منطقاً ممکن را مجاز نمیشمارد. برای مثال، قوانینی که بر اساس آنها سازهها پیشینه میشوند و به آغاز یک جمله میآیند میتوانند بر سازههای نحوی (نظیر کل واژهها یا عبارات) اثر بگذارند، اما نه بر سازههای ساختواژی (یعنی، تکواژهایی که بخشهایی از واژگان بزرگتر هستند). مانند قوانین پیشینشدگی پرسشواژههای wh- که از قوانین ترکیب-تکواژی جدا هستند.

بسیاری از زبانشناسان بر این فرضاند که این معماری دستور ذاتی است، زیرا برای همهی زبانها یکسان است و به طور ژنتیکی برای گونهی انسان ثابت است. این بخش ذاتی دانش دستوری سخنگویان همچنین دستور جهانی Grammar Universal نامیده میشود. در نتیجه، یکی از اهداف پژوهش واژهشناسی کشف آن دسته از اصول دستور جهانی ذاتی است که به ساختار واژه مربوط اند.




منابع:

Haspelmath, Martin. 2002. Understanding Morphology. Arnold: Oxford University Press Inc.

Akmajian, Adrian., Demers, Richard A., Farmer, Ann K. and Harnish, Robert M. 2001. Linguistics, An Introduction to Language and Communication. Fifth Edition. The MIT Press.

یول، جورج. نگاهی به زبان (یک بررسی زبانشناختی). ترجمهی نسرین حیدری. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت). 1386

کلباسی، ایران. ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه). 1371

وبلاگ linguist87.blogfa.com