PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی کودک،مقـــالات روانشناســــــی درباره کـــــــودکان



Borna66
05-30-2009, 12:58 PM
@@@ روانشناسی کودک،مقـــالات روانشناســــــی درباره کـــــــودکان @@@





کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند.
وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند.
وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند.
وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند.
وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند.
اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند.
اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند.
اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند.
اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند.
اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند.
اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند.
اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند.
اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند.
اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.
اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.



موفق باشيد.

Borna66
05-30-2009, 12:58 PM
كتاب خوانی در كودكان (http://samiraeslamieh.blogfa.com/post-91.aspx)




تشویق به کتاب خوانی در کودکان




اگر می خواهید کودکی، کاری را انجام دهد، اول باید خودتان آن را انجام بدهید! هر کسی که با بچه ها کار می کند می داند که ما امروزه با موانع توجه بسیاری روبرو هستیم. نه فقط حضور مسلط تلویزیون که فعالیت های اضافه بی پایان بعد از مدرسه، تکالیف مدرسه و ... زندگی بچه ها را پر کرده است. در عین حال ما باید بتوانیم خواندن، کلمات و ادبیات را برای بچه ها سرگرم کننده و جذاب کنیم. اولین کلید این کار این است که خودتان هیجان زده باشید. یکی از پیشنهاداتم این است که در حال خواندن غافلگیر شوید! آیا تا به حال کسی را ندیده اید که عمیقاً در کتاب فرورفته است؟ شک دارم که با دیدن این صحنه توانسته باشید خودتان را نگه دارید و پرسید: " ببخشید دارای چی می خونی؟ " بگذارید بچه ها هم همین طور شما را ببینید و غافلگیر کنند. اگر فرصتی برای خواندن دارید، حتماً این کار را در جایی انجام دهید که همه شما را ببینند!

این روزها چه می خوانـــی؟
از بچه ها بپرسید چه کتابی می خوانند و این کار را زیاد بکنید. وقتی خود من بچه بودم در حسرت بحث کردن درباره کتابها بودم. دوست داشتم کتاب بخوانم اما نمی توانستم و جالب نبود درباره اش با دوستانم حرف بزنم. برای همین برای کسانی که به خواندن علاقه نشان می دادند، به خصوص بزرگسالان، ارزش زیادی قایل بودم.

آفــــرینش فضا
بچه ها برای خواندن به مکانهای امن و راحت عشق می ورزند. بعضی ها دوست دارند زیر اشیا دراز بکشند. من می دانم که فضا و جا اغلب کم هم هست اما اگر می توانید مکانی در کلاس یا کتابخانه کنار بگذارید تا بچه ها برای خواندن در آنجا آزاد باشند. صندلی های نرم یا حتی وسایلی مثل چادر اسباب بازی عالی هستند. شاید بتوانید از کسی خواهش کنید که این ساخت و سازها، برایتان انجام بدهد. لااقل از آنها سؤال کنید!

نگاهـــی جدید به نمایشگــاه
همیشه تعدادی نمایشگاه فصلی وجود دارد اما شما هم می توانید نمایشگاه های متفاوتی داشته باشید. می توانید کلکسیونی از کتابها را به بچه ها بدهید تا درباره آنها نقد بنویسند یا کشوی کوچکی در کنار قفسه کتابها داشته باشید که بچه ها بتوانند آزادانه نظراتشان را بنویسند.

تابلوی پیغامهـــا: من اینجا بودم، تو کجا بودی؟
یادگرفتن خواندن، بزرگ و هیجان انگیز است. شما می توانید جایی برای نوشتن پیغام های روزانه و اطلاعیه های خاص کنار بگذارید. درست مثل دفاتر کار که یک تابلو برای آگهی و پیغام های شخصی به نام کارکنان وجود دارد. اگر چنین چیزی داشته باشید، مردم حتماً از آن استفاده می کنند. پدر و مادرها را تشویق کنید وقتی بچه ها دنبال کتاب می گردند، به نام آنها پیغام بگذارند و آنها را تشویق کنند. این هم راه جالب دیگری برای عادت کردن به مطالعه است.

داستـــان بی پایان
می توانید در یک کلاسور در کتابخانه، داستانی دنباله دار را بچسبانید. هر روز یک جمله یا یک پاراگراف بنویسید و بگذارید بچه ها ادامه داستان را خودشان تصور کرده و اضافه کنند.

گــــوشه شعــــــر و داستـــان
کتابدار ها هم می توانند یک گوشه از کتابخانه را به فضای کاری تبدیل کنند تا بچه ها برای خواندن یک کتاب مصور یا یک شعر به آنجا بروند. تنها چیزی که لازم دارید یک صندلی، یک تابلو و یک زنگ کوچک است. از زنگ وقتی استفاده می کنید که کسی بخواهد یک داستان یا افسانه را تعریف یا اجرا کند. این طوری از دیگران برای تماشا و شنیدن دعوت می کنید. اگر این کار به نظرتان بی نظم و آشوب ناک می رسد، زمانهای خاصی برای اتفاق افتادنش در نظر بگیرید.

من کــــی هستـــــم؟
کسانی که ذوق تئاتر بازی کردن دارند می توانند با لباس مبدل بچه ها را به ذوق بیاورند. این لباس مبدل می تواند بسیار ساده باشد. کلید کار در صحبتی است که می کنید. شما باید سر نخ هایی به بچه بدهید تا حدس بزنند شما کدام شخصیت از کدام کتاب هستید ممکن است بچه ها حدسشان را روی برگه ای بنویسند و اگر درست حدس زده باشند، جایزه بگیرند. شما باید به خوبی به داستان مسلط باشید و اگر شخصیت های فرعی را انتخاب کنید، بازی جالب تر می شود. پیشنهادات من اینها هستند. لباس آزمایشگاه برای ماری کوری یک ردای سیاه برای استادی در داستان هری پاتر.

من وقت ندارم
اگر وقت زیادی ندارید یا در زمانهای کوتاه با بچه ها در تماس هستید باید از راههای سریعتری استفاده کنید. یک پیشنهاد خوب در این مورد معماها و واقعیات باورنکردنی است. همیشه چنین کتابهایی در کتابخانه وجود دارد. شما می توانید آنها را در میز امانت نگه دارید و وآماده باشید که هر روز یک واقعیت جالب یا یک معما به بچه ها ارائه کنید.



چگونه كودك را به كتاب خواندن علاقه مند كنيم؟


زماني خواندن يك كتاب براي كودك خوشايند و لذتبخش است كه موجودات خيالي داستان به پرواز در آيند، قطارها به صورت واقعي حركت كنند و صدا بدهند و خرگوش ها در زير نورماه به خواب بروند.هنگاميكه براي كودك خود كتاب مي خوانيد فرصت پيدا مي كنيد تا با صداهاي موجودات و شخصيت هاي داستاني سخن بگوييد، تخيلي رفتار كنيد و حتي مانند يك كودك باشيد.به عبارت ديگر از شخصيت واقعي خود خارج شده و مانند شخصيت هاي داستاني رفتار كنيد. شما تصميم مي گيريد كه چقدر هيجان زده باشيد، شادي كنيد، يا غمگين و حتي عصباني شويد.چقدر بايد روي يك شخصيت تأكيد كنيد و چه اندازه لازم است كه بر هيجان قصه بيفزاييد، به اين ترتيب نتيجه كار منحصر به فرد خواهد بود.

كودك در سنين خيلي پايين ( شيرخوارگي ) كه دركي از معاني واژه ها ندارد و تفاوت ظريف موجود بين آنها را نمي فهمد، از شنيدن صداهاي متنوع شما و ديدن احساسات و عواطف شما لذت مي برد . اداي عبارت هاي داستان توسط شما حاوي علايم و نشانه هاي محرمانه است كه فقط شما و فرزندتان مفهوم آنها را درك مي كنيد. چگونه براي فرزند خود كتاب مي خوانيد؟ با صداي آهسته، با لحني گرم و دلنشين، با شور و حرارت يا ...؟ به هر شيوه اي كه براي كودك خود كتاب بخوانيد، مي توانيد بيش از پيش به او نزديك شده و از كنار يكديگر بودن لذت ببريد. وقتي كه كودك از سنين پايين با كتابخواني آشنا شود، همراهي شما به او كمك مي كند كه به تدريج مهارت هاي فردي خود را گسترش داده و تكامل بخشد. ارزشمندترين دستاورد نيز علاقه مند شدن به كتاب است .

انتخاب كــــــــردن كتاب بــــراي كـــــودكان
به دنبال كتاب هايي بگرديد كه داستان هاي خوب و متنوعي دارند، كتاب ها ي مصور و كتاب هايي كه شما نيز از مطالعه آنها لذت مي بريد و كتاب هايي كه با خلق و خوي كودك شما سازگار است. براي انتخاب كتاب مرحله زندگي كودك خود را در نظر بگيريد، و ببينيد در چه دوره تكاملي قراردارد.نخستين دوره كودكي ، دوره اي است كه بچه ها مهارت هاي سرگرم كننده متعددي را فرا مي گيرند و با شرايط تازه اي روبه رو مي شوند. براي كودكان مختلف و مناسبت هاي گوناگون، كتاب هاي متنوعي موجود است، تقريباً درباره هر موضوعي كتاب وجود دارد. به دنيا آمدن فرزند دوم، نگهداري از كودك، دوست يابي، دوستان واقعي و غيرواقعي، به مدرسه رفتن، اخلاقهاي خوب، اخلاقهاي بد، عواطف و احساسات، همكاري كردن، به دكتر رفتن، به دندانپزشكي رفتن، تنها بودن با خواهر يا برادر خود، خوابيدن و حتي مــــراسم مذهبي. آيا تا به حال پس از خواندن عبارتي از يك كتاب به فكر نيفتاده ايد كه: " اين موضوع همان چيزي است كه مي خواهم با كودكم در ميان بگذارم... "؟ خواندن كتاب كودكان ، به بزرگسالان ( والدين ) كمك مي كند تا بتوانند آنچه در ذهن خود دارند، بيان كنند. چيزهايي كه گاه والدين نمي توانند براي اداي آن واژه اي بيابند.


كتابـــــــــي را براي فــــرزند خود انتخاب كنيد كـــه :

هر دو از خواندن آن لذت مي بريد و به موضوع آن علاقه منديد.
با خواندن آن، كودك شما دانستنيهايي درباره جهان پيرامون خود مي آموزد.
به شما كمك مي كند كه آنچه درذهن خود داريد، بيان كنيد.
به كودك كمك مي كند تا احساس خوب و مثبتي از خود داشته باشد و به قابليت هاي تازه خود پي ببرد.
به كودك كمك كند كه بداند در دنياي اطراف او كودكان ديگري هم هستند كه شرايط و احساسات مشابهي با او دارند.
به كودك كمك كند تا مفاهيم و معاني ارزشها، سنتها، خانواده، جامعه و... را درك كند.

در سنين شيرخوارگي، كودك از خواندن چه نوع كتاب هايي لذت مي برد؟
۱- كودك از بدو تولد از شنيدن صداي كتاب خواندن شما لذت مي برد، براي او شنيدن صداي گرم و دلنشين شما لذتبخش ترين چيز در دنياست. تا زماني كه كودك با حوصله به سخنان شما گوش مي دهد كتابخواني را ادامه دهيد.
۲- قبل از خواب ، هنگامي كه كودك با شيئي بازي مي كند و آن را روي زمين مي غلتاند زمان مناسبي براي گوش كردن به كتاب خواني شماست.
۳- به كودك امكان آشنا شدن با كتاب به شيوه خودش را بدهيد. در اين سن ، كودك دوست دارد اشياء را بـِجَود، پاره كند، روي آنها بنشيند يا بايستد . بنابراين از كتابهاي نرم ، پارچه اي و مقاوم استفاده كنيد.
۴- كتاب هايي كه در هر صفحه، يك تصوير كامل و مشخص دارند.
۵- كتاب هايي كه داستان بسيار كوتاه و درباره موضوع هايي آشنا و مملوس با زندگي كودك دارند.


در دوره نـــــوپايي ، مناسب تـــــرين كتاب ها بــــراي كــــودكان كدامند؟

داستان هاي كوتاه در باره موضوع هاي مختلف و متنوع .
كتابهاي كارتي ( هرصفحه از كتاب يك كارت جداگانه است) و داستان هايي كه از زندگي روزمره كودك سرچشمه گرفته اند.
كتاب هايي كه اشعار موزون دارند و بچه ها مي توانند آنها را تكراركنند.
كتاب هايي كه مضمون واحدي دارند. به طور مثال درباره شكل هاي هندسي، رنگ ها يا حروف الفبا نوشته شده اند.
كتاب هاي مورد علاقه كودكان پيش دبستاني كدامند؟
كتاب هايي كه داستان بلند و كمي پيچيده تر دارند.
كتاب هايي كه اشعار موزوني دارند و درباره زندگي روزمره كودكان نوشته شده اند و براي گسترش دنياي آنها و افزايش دانسته هايشان سودمندند.
لطيفه، قصه هاي بلند، قصه هاي محلي و سنتي كه ترسناك نباشند.


در پايان ذكـــــر اين نكته ضـــــروري است که :

هيچگاه بيش از حد به مطالعه كتاب اصرار نكنيد. چون اين امر نتيجه معكوس دارد و كودك را از كتاب گريزان مي سازد.




موفق باشيد.


ادامه دارد...........................

Borna66
05-30-2009, 12:59 PM
"بيش فعالی" شايعترين اختلال روانپزشكی در كودكان است



دبير انجمن روان پزشكــي كودك و نوجوان ايران گفت مطالعات نشان مي دهد كه، اختلال نقص توجه يا بيش فعالـــي (‪(ADHD‬و كم تمركزي يكي از شايعترين اختلالات روانپزشكـــي در كـــودكان است. دكتـــــر "مهدي تهــرانـــي دوست" فوق تخصص روان پزشكـــي كودك و نوجوان در حاشيه برپايي سمينار رويكرد شناختي در روان پزشكي كـــودك و نوجوان در گفت و گوي اختصاصي با خبرنگار گروه علمــــي ايرنا با بيان اين مطلب افزود: اين اختلال رواني تا چهار برابر در پســـرها شايع تر است. وي افزود : رفتارهاي مقابله جويانه در دخترها كمتر از پسران است و به عبارتي علامت عمده اين بيماري در دختران حواسپرتي است در صورتي كه پسرها بيشتر به علت "بيش فعالي" به كلينيك ها ارجاع مي‌شوند. دبير علمي سمينار رويكرد شناختي روانپزشكي كودك و نوجوان يادآور شد:
آنچه در بيش فعالي مورد توجه است ،پرتحركي و بي‌قراري كودك است به گونه‌اي كه اين بيش فعالي باعث مزاحمت براي ديگران مي‌شود. وي گفت: كــــودكان مبتلا به اين اختلال با وجود اينكه از هـــوش خوبي برخوردار هستند در تمركز مشكل دارند و تكاليف خود را يا به سختي انجام مي‌دهند و يا اينكه مدت زمان زيادي را صرف آن مي‌كنند.

دكتر تهراني دوست با اشاره به اينكه ميزان دقت اين كودكان پايين است افزود:كودكاني كه دچار اختلال بيش فعالي يا ‪ ADHD‬هستند در مدرسه معمولا براي همسالان و معلمان خود مشكل آفرين هستند.فوق تخصص روان پزشكي كودك و نوجوان يادآورشد: بيش فعالي حدود ‪ ۵‬تا‪۷ ‬ درصد كودكان در سنين مدرسه را در برمي‌گيرد اما شدت آن در كودكان مختلف متفاوت است. وي با بيان اينكه بيش فعالي،جمعيت زيادي از كودكان و حتي نوجوانان را در برمي‌گيرد تصريح كرد: اين اختلال در حال حاضر يك مساله مهم بهداشت رواني جامعه محسوب مي‌شود. فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان اضافه كرد: اين بيماري با زندگي كودك در خانواده ،مدرسه و اجتماع تداخل مي‌كند به طوريكه ناتواني‌هاي كودك مي‌تواند حتي تا سنين بلوغ تداوم يابد. وي با بيان اينكه بيشتر كودكان مبتلا به بيش فعالي نشانه‌هاي رفتار پرخاشگري و نافرماني را از خود نشان مي‌دهند افزود:اهميت درمان كودكان مبتلا به اين اختلال با بالاتر بودن خطر بزهكاري در اين كودكان بارزتر مي‌شود. وي اضافه كرد:درمان دارويي در كنار آموزش ،مشاوره‌هاي روانشناسي و آگاهي رساندن به والدين بهترين و موثرترين راهكار درماني كودكان مبتلا به اختلال رواني بيش فعالي يا عدم تمركز است.

دكتر تهراني دوست يادآور شد:كودكان مبتلا به اختلال بيش فعالي از صبر و تحمل كمي برخوردار هستند و به همين دليل در امتحانات تحمل پاسخ دادن به سوالات را ندارند و دچار افت تحصيلي مي‌شوند. وي گفت:در مدرسه كودكان مبتلا به اين اختلال قادر به انجام تكاليف نبوده و نيازمند توجه بيشتري از سوي معلمان و والدين مي‌باشند. دبير انجمن روانپزشكي كودكان و نوجوانان اظهار داشت:تشخيص بيش فعالي يك تشخيص باليني است و مصاحبه با والدين اولين قدم در فرايند ارزيابي اين بيماري است. وي افزود:بسياري از والدين كه كودكان آنها مبتلا به اختلال بيش فعالي هستند با در نظر گرفتن اينكه عدم توجه و تمركز كودك و فعاليت زياد آنها ناشي از شيطنت كودكانه است و نيازي به درمان ندارد،از مشاروه با روانپزشك خودداري مي‌كنند. وي افزود:اين درحالي است كه اگر اين اختلال مورد توجه قرار نگيرد و در جهت درمان كودكان مبتلا به اين اختلال توجهي نشود مشكلات تحصيلي و اجتماعي براي آنها به وجود خواهد آمد.




كودكان پرتحرک نيازها و انتظارات


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x525 یا سنگینی میباشد 32کیلو بایت.http://pnu-club.com/imported/2009/05/1106.jpg


اگر كودك شما تحرك طلب و پرتب و تاب است، بايد نيازهاي او را بررسي كنيد. خوشبختانه امروزه تكنيك ها و روش هايي كه او بتواند توسط آنها خود راآرام كند، در دسترس است. پرخاشگري خبر نمي كند. چنانچه در دوران نوزادي متوجه رفتار مبارزه طلبانه فرزندتان شديد، زمان بيداري او را تنها به آموزش اختصاص ندهيد. انتظارات متفاوتي براي چنين بچه اي قائل شويد و روش هاي مختلفي را به كار گيريد. در طول دوران نوزادي، بچه تحرك طلب ممكن است به خاطر هر مسأله كوچكي گريه كند و خيلي ديرتر از بچه هاي ديگر خودش را با عادت هاي خوردن و خوابيدن وفق دهد.

اما يك مسأله خوب هم وجود دارد و آن اينكه احتمالاً مشكل زيادي براي فهميدن احساسات و احتياجات اين بچه نداريد.چرا كه او در مقابل هر عملي كه به نظرش ناخوشايند بيايد عكس العمل شديدي از خود نشان خواهد داد، مخصوصاً زماني كه شروع به حرف زدن ميكند احتياجات خود را زباني بيان ميكند. از اين گذشته، كودك تحرك طلب هميشه و در همه موارد بدون انعطاف نيست. براي مثال اگر چه ممكن است از تجربيات جديد پرهيزكند و حاضر به پذيرش آنها نباشد، ولي عاشق گذراندن وقتش با شما است. او با شما بيشتر احساس راحتي و خوشحالي ميكند. آگاهي داشتن از احتياجات چنين كودكاني به شما كمك مي كند تا دنياي او را به گونه اي شكل دهيد كه اغلب تجربيات براي او ساده تر يا مسرت بخش تر شود. براي مثال در طول اولين سال زندگي احتمالاً به اين موضوع پي مي بريد كه چه روش هاي مشخصي را براي آرام كردن و از بين بردن ناراحتي هاي او بايد به كار گيريد و بعد از يك سالگي زمان آموزش اين روشها فرا مي رسد. در آن زمان ممكن است كودكتان تا حدي اذيت شود چنانچه در حين آموزش شروع به مكيدن پستانك يا انگشتش كرد با منع كردن كودك از اين كار او را مايوس نكنيد. اين اعمال كاملاً طبيعي و در اغلب موارد روش هايي موثر براي آرام كردن او مي باشند. يك پتو يا اسباب بازي نرم كه بتواند در مواقع فشار روحي وناراحتي به آن پناهنده شود، كمك بسيار موثري براي آرام كردن اوست.

حتماً بايد چنين اشيايي درمواقع احتياج كودكتان در اطرافش باشد. مثلاً وقتي تا ديروقت كارمي كنيد يا مواقعي كه با كودكتان در محيطي مهيج مثل ********ماركت يارستوران هستيد و احتمال مايوس يا ناراحت شدن او وجوددارد، بهتر است كه چنين اشيايي دركنارش باشد. اگر پدر يا مادر بچه اي تحرك طلب و پرخاش جو هستيد، نسبت به برطرف كردن احتياجات خود جدي باشيد. استراحت به اندازه نياز، ورزش و ارتباط با افراد قابل اعتماد از اعمال موثري است كه مي توانيد انجام دهيد. اين كار كمك شاياني به انعطاف پذير بودن شما در مقابل خواسته هاي كودكتان مي كند، چنانچه فكرمي كنيد صبر و توانتان را از دست داده ايد و ديگر نمي توانيد رفتار كودكتان را تحمل كنيد، بدون معطلي باپزشك تماس بگيريد. او حتماً مي تواند براي كنترل رفتار كودكتان شما را راهنمايي كند.

كـــــــــودك آسان گيــــــــــر
اما چنانچه كودكتان آسان گير و بردبار است، خدا را شكر كنيد و بدانيد كه از خوش شانس ترين افراد روي زمين هستيد. كودكان يك ساله اي كه رفتاري ملايم و متعادل دارند، بچه هايي شاد و سرزنده هستند. آنها با شرايط جديد خيلي زود اخت مي گيرند. به ندرت گريه مي كنند و از برنامه هاي ثابت مانند آماده شدن براي خواب و خورد و خوراك در يك زمان خاص از روز پيروي مي كنند. آنها آنقدر سخت گير نيستند كه غذاهاي جديد يا بي خوابي را نتوانند تحمل كنند. رفتارها و پاسخ هاي اين بچه ها به عوامل و افراد متفاوت در دنياي اطرافشان آنقدر مشخص است كه مي توان آنها را به طورمشخص پيش بيني كرد، البته نه آنقدر كه به نظر اغراق آميز برسد.

چنانچه بچه اي آسان گير داريد، مبارك باشد! و با تمام جوانب زندگي روزانه به خوبي كنار مي آيد، ديگران و اتفاق هايي كه در اطرافش مي افتد برايش جالب هستند و رفتارش به گونه اي است كه به راحتي قابل فهم است.براي مثال زمان يادگيري رفتن به موقع به دستشويي، همه چيز به خوبي پيش مي رود. كلمات يا حركات كليدي او به شما مي فهماند كه به دستشويي نياز دارد. با اين حال، داشتن كودكي با رفتاري متعادل و ملايم نيز بدون اشكال و سختي نيست. ازآن جايي كه كودكان يك ساله آسان گير هيچ گونه درخواستي ندارند و يا اگر هم داشته باشند، آن را ابرازنمي كنند، گاهي اوقات پدر ومادر براي برطرف كردن نيازهاي آنها با مشكل مواجه مي شوند، زيرا متوچه نمي شوند آنها به چه چيز نياز دارد. اهميت اين موضوع زماني بيشتر ميشود كه كودك ديگري البته نه به صبوري و آرامي او در خانواده باشد.چون ممكن است نيازهاي كودك ساكت و متكي به نفس شما ناديده گرفته شود. مراقب باشيد كه كودك آسان گير يك ساله خود رابا وسايلش براي يك مدت طولاني تنها نگذاريد. نمي گوييم كه به او اجازه ندهيد تامتكي به خود و بي نياز بار بيايد،اما مطمئن شويد كه او درخواست هايش را حتماً مطرح ميكند و توانايي اينكار را دارد.

كـــــلام آخـــــر اينكــــه :
داشتن يك كودك آسان گير در كنار كودكان ديگري كه چندان مطيع نيستند، شما را بدعادت خواهد كرد سعي كنيد رفتارتان با او همانند ديگر فرزندانتان باشد.




موفق باشيد.





ادامه دارد...................
__________________

Borna66
05-30-2009, 12:59 PM
بچه های بدغذا


http://pnu-club.com/imported/2009/05/1107.jpg

بدغذايي كودكان مشكل مشترك بسياري از پدر و مادرهايي است كه نگران نرسيدن مواد غذايي لازم و كافي به فرزندانشان هستند. كــــودكاني كه با وسواس و ديرپسندي غذا مي خورند به ۲ گــــروه تقسيم مي شوند:

عده ای ميل ندارند غذاهاي ناآشنا را تست كنند
عده اي ديگر حتي با خوردن بسياري از غذاهاي معمولي مشكل دارند.

كودكاني كه به امتحان غذاهاي جديد تمايل ندارند و به عبارت ديگر نوگريز هستند، معمولاً به درجات بالاتري از اضطراب دچارند. اغلب مادران اين بچه ها هم ميل چنداني به امتحان غذاهاي جديد ندارند. محققان معتقدند كه اين نوگريزي غذايي،يا يك ويژگي شخصيتي نسبتاً ثابت است و يا تا حدودي جزو خصيصه هاي طبيعي دوران كودكي است كه كودكان با بزرگ شدن و مواجهه با غذاهاي متنوع از آن دست برميدارند، اما گروه ديگر،مشكل پسندان هستند كه نسبت به خوردن بسياري از غذاهاي آشنا هم بي ميلند. معمولاً اين ويژگي از خصوصيات شخصيتي آنها نيست و با افزايش تجارب زندگي امكان تعديل آن وجود دارد.مشكل پسندي در غذا ميتواند بازتابي از يك دلزدگي و بي علاقگي ديرين نسبت به غذا باشد. خوارشدن غذا نزد اين گروه مي تواند مقاومتي در برابر تلاشهاي كنترل كننده والدين تلقي شود. اين دسته كودكان معمولاً مادراني دارند كه احساس ميكنند زمان كافي براي صرف غذاي كامل ندارند و در رژيم غذايي شان مواد غذايي گياهي به اندازه كافي وجود ندارد.

پدر و مادرها نبايد تصور كنند كه با افزايش سن كودكان،عادت بدغذايي از سر آنها مي افتد. از سنين 2 و 3 سالگي تا 8 سالگي،تعداد غذاهايي كه كودك به خوردن آنها تمايل ندارد، تغيير نمي كند.در واقع، غذاهاي جديد در سنين پايين تر بسيار راحت تر از سنين 4 تا 8 سالگي پذيرفته ميشوند.پس با گمان اينكه فرزندانتان هنوز خيلي كوچك هستند، نبايد آنها را از خوردن گستره وسيعي از غذاها بازداريد. براي اين كه بتوانيد عادت خوب خوردن را در فرزندتان پايه گذاري كنيد، بايد، غذاهاي سالم گوناگوني براي او آماده كنيد. شگفت آور اين كه نوزادان معمولاً سبزيها و موادغذايي گياهي بيشتري نسبت به كودكان نوپا دريافت مي كنند. همين طور كه نوزاد بزرگتر مي شود، ميزان سبزيهاي دريافتي او نيز بسته به علايق مادر و ساير افراد خانواده دستخوش تغيير مي شود. اگر تهيه سبزيها دشوار و زمان بر باشد و يا مورد علاقه ديگر اعضاي خانواده نباشد، از چرخه غذايي حذف مي شود. در نتيجه مصرف برخي غذاهاي ضروري براي كودك محدود و محدودتر مي شود. يافتن راههاي سريع طبخ و آماده سازي سبزيها براي همه سودمند است و بايد به عنوان اولويت در برنامه و رژيم غذايي قرار گيرد.

براي اينكه بتوانيد ذائقه كودكتان را نسبت به غذاهاي متنوع علاقه مند كنيد، بايد به او نشان دهيد كه چقدر از خوردن غذاهاي سالم و گوناگون لذت مي بريد. كودكان معمولاً غذاهايي را انتخاب مي كنند كه نزديكانشان آن غذاها را با شور و شوق مي خورند. مادراني كه در سكوت محض و بدون هيچ توضيحي به كودك غذا مي دهند، نسبت به آنها كه با شور و شوق و علاقه به كودك غذا ميدهند، اثر بسيار كمتري بر نوع تغذيه فرزندشان دارند. براي اينكه بتوانيد اخلاق بد غذايي را كاهش دهيد، هرگز غذا خوردن را به صحنه جنگ قدرت تبديل نكنيد، پزشكان و متخصصان تغذيه معتقدند پيامد چنين رفتار خشك و كنترل مآبانه اي باعث تشديد بدغذايي خواهد بود.

در زمينه تغذيه كودك كمي با او راه بياييد. بهتر است والدين و پرستار تصميم بگيرند چه غذايي و در چه زماني صرف شود و از سوي ديگر به كودك نيز چنين اجازه اي داده شود كه خودش تصميم بگيرد چه اندازه غذا بخورد. به اين ترتيب، كودك ياد مي گيرد چگونه به پيامهاي گرسنگي داخلي بدن، براي خوردن مقدار مورد نيازش پاسخ دهد. قانون بايد ته بشقابت را پاك كني را كنار بگذاريد. با به كار بستن همه اين تدابير و كمي بردباري مي توانيد اميدوار باشيد كه بر بدغذايي فرزندتان غلبه خواهيد كرد.



استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


والدين بايد از تغذيه اجباري کودک خودداري کنند و کودک را هنگام غذا خوردن آزاد بگذارند تا احساس استقلال کودک رشد کند و با احساس رضايت از تعذيه، از آن لذت ببرد.

به مادران تـــوصيه مـــي شـــود:
غذاهاي متنوعي براي کودک تهيه کنند و به او اجازه امتحان تمام غذاها را بدهند تا کودک از بين آنها غذاي مورد علاقه خود را انتخاب کند و از تحميل سليقه خود در انتخاب غذا به کودک بپرهيزند.

يک بــــــــرنامه غذايــــي متعــــــــادل :
شامل غذاهايي باشد که علاوه بر رفع گرسنگي ، مقدار لازم و کافي از هر يک از عناصر غذايي و مواد مغذي براي وصول به تندرستي کامل را در بر داشته باشد ، يکي از مهمترين راهها براي اطمينان از تامين نيازمندي هاي تغذيه اي کودک ، استفاده از چهار گروه اصلي غذايي ، شامل گروه شير و لبنيات ، گروه نان و غلات ، گروه گوشت و تخم مرغ ، حبوبات و مغزها و گروه ميوه و سبزي است. غذاي دلخواه کودک را تهيه کنيد و اگر به دلايلي کودک ميل به خوردن غذا ندارد، از يک اسباب بازي مورد علاقه کودک براي تشويق او به غذا خوردن استفاده کنيد.مواد غذايي مقوي و مورد نياز کودک را به غذاي او اضافه کنيد )مثل اضافه کردن گوشت گوساله به ماکاروني ( البته اين کار بايد با احتياط صورت گيرد؛ به طوري که کودک به تدريج به غذاي جديد علاقه مند شود.

براي کم کردن حساسيت کودک نسبت به غذا، او را در تهيه غذا دخالت دهيد، مانند پختن و مخلوط کردن مواد غذايي با يکديگر و يا دادن غذا به عروسک و يا حيوانات. فاصله بين وعده هاي غذايي کودک را کنترل کنيد، چون کودک گرسنه براي خوردن غذاي جديد نسبت به کودکي که در فواصل غذا با خوردن تنقلات سير شده است ، تمايل بيشتري نشان مي دهد؛ در ضمن فاصله زماني دادن تنقلات تا وعده هاي اصلي غذا (ناهار و شام) را نيز کنترل کنيد.

براي تشويق کودک به غذا خوردن ، از ظرف غذاي مخصوص کودکان استفاده کنيد.اگر کودک شما در مرحله اي از رشد (سال اول زندگي ) است که از بازيهاي دهاني لذت مي برد (مثل فوت کردن ، قلقل کردن ، صدا درآوردن و گاز گرفتن )5 دقيقه قبل از خوردن غذا به او اجازه انجام اين بازيها را بدهيد. اين کار موجب حساس و فعال شدن ناحيه دهان کودک ميشود. از تغذيه اجباري کودک خودداري کنيد. گاهي اوقات به نظر مي رسد مادران به هنگام بي اشتهايي کودک نسبت به مساله رشد و نمو کودک حساس مي شوند. آنان در مورد نقش مادري خود احساس ناتواني مي کنند و در نتيجه سطح اضطراب آنان بالا مي رود و قادر به تغيير درست علايم بي اشتهايي در کودکشان نيستند و هنگام غذا دادن به کودک وقتي با امتناع کودک از غذا خوردن مواجه ميشوند، احساس ناکامي مي کنند.



تغذيه شيرخواران


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

كودك در ابتدا در مرحله نوزادي از شير مادر تغذيه مي‌كند. با بزرگتر شدن او مواد خوراكي ديگر نيز به فهرست غذايي او اضافه مي‌شود تا زمانيكه او هم مانند ديگر افراد خانواده تغذيه كند. برخي مادران به راستي نمي‌دانند چه زمان مي‌توان كودك را با موادي غير از شير تغذيه كرد و حتي گاهي نوع مواد غذايي و مقدار مصرف آنها را بخوبي نمي‌شناسند. در اين مبحث سعي شده است در مورد غذاهاي كمكي در سنين معين اطلاعاتي داده شود. شروع غذاي كمكي از 6 ماه به بعد است كه با فرني آغاز مي‌شود. بعد از فرني، تغذيه كمكي كودك حريره بادام و پوره سيب زميني و … است. كم كم تا يك سالگي، تنوع غذايي باعث رشد قوه چشايي كودك و كشف رنگها و مزه‌ها و بوهاي مختلف توسط او مي‌شود. با اين كار كودك قدرت انتخاب پيدا مي‌كند و اين مرحله از رشد، اهميت بسيار زيادي دارد.

شير مادر بهترين و كاملترين غذا براي شيرخواران زير 6 ماه مي‌باشد و در اين دوران شير مادر به تنهايي به علاوه قطره مولتي ويتامين (از 15 روزگي) كليه نيازهاي تغذيه‌اي شيرخوار را تامين مي‌كند. غذاي كمكي براي شيرخوار بايد پس از 6 ماهگي شروع شود، زيرا بعد از 6 ماهگي نيازهاي غذايي شيرخوار به تنهايي با شير برآورده نمي‌شود و لازم است علاوه بر شير مادر، تغذيه كودك با غذاهاي نيمه جامد نيز شروع شود. تغذيه تكميلي علاوه بر تامين انرژي، دوران بسيار حساسي براي ايجاد عادات صحيح غذايي و استفاده از غذاي سفره خانواده است. شروع تغذيه تكميلي قبل از 6 ماهگي به دليل آماده نبودن دستگاه گوارش شيرخوار براي پذيرش غذاهاي ديگر غير از شير، اقدام نادرستي است. چون دستگاه گوارش كودك هنوز تكامل نيافته و با كوچكترين آلودگي به علت عدم رعايت بهداشت امكان ابتلا به عفونت‌ها از جمله اسهال افزايش مي‌يابد و باعث كاهش يا توقف رشد شيرخوار مي‌شود.

از طرف ديگر شروع زودرس تغذيه تكميلي سبب كاهش مدت زمان مكيدن پستان مادر مي‌شود. بعلاوه ممكن است غذاي كمكي در مقايسه با شير مادر، انرژي و مواد مغذي كمتري به كودك برساند كه موجب اختلال رشد كودك و در نهايت سوءتغذيه او مي‌شود. همچنين زود شروع كردن تغذيه تكميلي احتمال بروز حساسيت به بعضي از مواد غذايي را در كودك افزايش مي‌دهد. نتيجه‌ اين كه بهترين سن شروع غذاي كمكي بعد از پايان ماه ششم زندگي است. البته‌ اين به آن معني نيست كه بايد دفعات شيردهي را كم كرد، بلكه بايد مادر ترغيب شود هر زمان كه كودك تمايل دارد شير خود را به او بدهد و براساس سن كودك چند نوبت نيز غذاي كمكي بعد از شير مادر به او داده شود. اگر غذاي كمكي دير شروع شود كودك تمايل خود را به خوردن غذاهاي ديگر و امتحان كردن مزه و طعم‌هاي جديد از دست مي‌دهد. همچنين تكامل عمل جويدن به تعويق مي‌افتد و كودك غذاي ديگري جز شير مادر و يا مايعات را نمي‌خورد كه‌ اين خود منجر به كم غذايي، اختلال رشد و سوء تغذيه مي‌شود.


اصـــولــي كه بايد در مـــورد تغذيه تكميلــــي رعايت شوند عبارتند از:
۱ ـ مواد غذايي بايد از نظر مقدار و نوع به تدريج به غذاي شيرخوار اضافه شود.
۲ـ ابتدا از يك نوع غذاي ساده شروع و به تدريج مخلوطي از چند نوع غذا داده شود.
۳ـ از مقدار كم شروع و به تدريج بر مقدار آن افزوده شود.
۴- بين اضافه كردن مواد غذايي مختلف حدود 7ـ5 روز فاصله لازم است. زيرا شيرخوار بايد به يك نوع غذا عادت كند و بعد غذاي جديد اضافه شود. اضافه كردن يك به يك مواد سبب مي‌شود اگر كودك ناسازگاري به يك ماده غذايي داشته باشد شناخته شود و بتوان آن را از غذا حذف كرد. همچنين دستگاه گوارش كودك فرصت پيدا كند تا به غذا عادت كند.
۵- ابتدا بايد غذا رقيق تهيه شود به طوري كه غلظت آن كمي‌بيشتر از شير مادر باشد. سپس به تدريج بر غلظت آن افزوده شود. سفت كردن تدريجي غذا سبب ياد گرفتن عمل جويدن مي‌شود.
۶- اگر در شروع غذاي تكميلي، شيرخوار به غذاي خاصي بي‌ميل بود، نبايد در خوردن آن پافشاري كرد و مي‌توان يك تا دو هفته آن غذا را حذف و سپس دوباره به او داد.

تحقيقات دانشمندان استــــــراليايي نشان مــــي دهد :
كودكاني كه با شير مادر تغذيه شده اند با هوشتر از كودكاني هستند كه از شير خشك تغذيه مي كنند. پژوهشگران دانشگاه كوئينزلند با بررسي 4 هزاركودك به اين نتيجه رسيدند هر چه كودك مدت طولاني تري از شير مادر تغذيه شده باشد, بهره هوشي بالاتري خواهد داشت. سرپرست اين محققان گفت: شير مادر حدود 8 نمره بهره هوشي كودك را بالا مي برد كه قابل توجه و با اهميت است .اين گزارش مي افزايد : احتمالا مادراني كه فرزندان خود را با شير خودشان تغذيه مي كنند علاقه و دلبستگي با كودك خود برقرار مي كنند كه به رشد ادراكي كودك كمك ميكند. براساس اين گزارش وجود اسيدهاي چرب امگا در شير مادر نيز به رشد ادراكي كودك كمك مي كند علاوه بر ان شير مادر حاوي پادتن هاي بيشتري است و از ابتلائ كودك به عفونتها پيشگيري مي نمايد.

سخـــــــن آخــــــــــــر
تغذيه با شيرمادر، ميزان مرگ و مير نوزادان بر اثر عواملي مانند انواع عفونت ها و سندرم هاي منجر به مرگ ناگهاني و ضايعات ديگر را به ميزان قابل ملاحظه اي کاهش مي دهد.
شير مادر حاوي موادي است که حتي از ابتلاي نوزادان به ويروس اچ.آي.وي و انواع سرطان ها ممانعت مي کند. محققان اعلام کردند نوزاداني که از شير مادر تغذيه مي کنند 20 درصد کمتر از ساير نوزادان دچار مرگ و مير مي شوند و هر چه طول دوره شيردهي به نوزاد بيشتر باشد، خطرات مرگ و مير کاهش مي يابد.


ارتباط عاطفی همراه با غذا

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

شیر مادر بهترین و كامل ترین غذا برای نوزادان و شیرخواران تا پایان ۲ سالگی است. به طوری كه تغذیه انحصاری با شیرمادر از بدو تولد تا پایان۶ ماهگی و سپس ادامه آن همراه با تغذیه تكمیلی تا ۲ سالگی منجر به رشد و تكامل كودك می شود.مزایای شیر مادر از جنبه های مختلفی قابل بررسی است جنبه هایی چون فواید مربوط به كودك و مادر، فواید اقتصادی، اجتماعی و ...

مـــــزایای مــــربوط به كــــودک :
در دوره های مختلف رشد و تكاملی كودك براساس نیاز شیرخوار تركیبات شیر مادر تغییراتی پیدا می كند. به عنوان مثال در روزهای اول پس از تولد كه بدن نوزاد هنوز سیستم ایمنی ضعیفی داشته و پادتن های لازم را جهت مبارزه با میكروب های بیرونی ندارد، در این دوران شیرمادر با شرایط كودك تطبیق پیدا كرده زرد رنگ و غلیظ تر است كه آغوز (كلستروم یا ماك) نامیده می شود كه اولین و بهترین واكسن برای حفاظت كودك بر ضد بیماری های عفونی است. دكتر علی رمضان خانی معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی از دیگر فواید شیرمادر می گوید: كاهش مرگ و میر نوزادان در اثر بیماری های اسهالی، كاهش ابتلا به پنومونی و عفونت های گوش میانی و عفونت های حاد تنفسی، كاهش ابتلا به آسم، آلرژی و اگزما، عدم نیاز به دادن آب و قند حتی در مكان های گرم و خشك، عدم پرخوری شیرخوار و چاق نشدن وی در نتیجه اختلاف در تركیب چربی شیر مادر، ماده ای سهل الهضم برای شیرخواران بیمار، هضم و جذب راحت تر چربی و پروتئین شیرمادر، ارضای غریزه مكیدن كودك، جذب بهتر آهن شیرمادر و... .

مـــــــزایای مــــربوط به مـــادر :
تحقیقات مشخص كرده اند تغذیه انحصاری با شیرمادر فواید متعددی برای خود مادر در بردارد. در رابطه با برخی از این فواید دكتر رمضان خانی می گوید: تغذیه انحصاری و مكرر شیرخوار با شیر مادر منجر به پیشگیری از حاملگی زودرس، برگشت سریع تر رحم به حالت اولیه، كاهش احتمال ابتلا به سرطان پستان و تخمدان، بهبود وضعیت روحی عاطفی مادر، برگشت سریع تر وزن مادر به حالت اولیه می شود.

مــــــزایای اقتصـــادی ـ اجتماعـــی شیـــرمـــادر :
بنابر اظهارات معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی فواید تغذیه با شیرمادر از جنبه های مختلف اجتماعی ـ اقتصادی شامل موارد زیر است:

۱- كاهش هزینه ها به طوری كه تغذیه با شیرمادر موجب افزایش نیاز تغذیه مادر در دوران شیردهی می شود افزایشی كه به مراتب ارزان تر از هزینه خرید شیرخشك و غذاهای آماده ای است كه برای شیرخواران محروم از شیرمادر استفاده می شود. از سویی دیگر شیرمادر در مقایسه با سایر شیرها منجر به بیماری كمتر در كودكان می شود در نتیجه هزینه درمان كاهش پیدا می كند. و علاوه بر این در بیمارستان هایی كه هم اتاقی كودك و مادر رعایت می شود عفونت و همه گیر شدن بیماری كمتر اتفاق افتاده و در نتیجه مجدداً هزینه ها كاهش پیدا می كند.

۲ - تغذیه با شیرمادر علاوه بر كمك به رشد و تكامل كودك از خروج ارز به خارج از كشور جهت واردات شیرخشك جلوگیری می كند. ۳- تغذیه انحصاری با شیر مادر ارتباط مستقیم در كنترل جمعیت و تنظیم خانواده دارد بنابراین در صورت تغذیه شیرخواران با شیر مادر امكانات اقتصادی كمتری به این امر اختصاص داده می شود.

جنبـــــه های ایمنـــــی شیـــــــر مـــــــــادر :
سیستم ایمنی نوزادان در بدو تولد ضعیف است بنابراین مستعد عفونت های مختلف هستند اما شیر مادر به جهت دارا بودن اجزای فعال سیستم ایمنی در محافظت كودك نقشی مؤثر ایفا می كند از جمله ایمونوگلوبولین ها A، G و M.

نحوه شیــــر دادن در شـــرایط خاص
تغذیه نوزاد از ساعات اولیه پس از تولد باید شروع شود و تعداد دفعات آن در طول شبانه روز براساس نیاز شیرخوار تنظیم شود چرا كه تعداد دفعات در نوزادان مختلف، متفاوت است. برخی شیرخواران تند و برخی شیرخواران كند تغذیه می كنند.

تغذیه با شیــــــر مـــــــادر پس از عمل ســــزارین:
در افراد سزارینی نوع ضد دردی كه مادر در طی عمل دریافت كرده است در زمان اولین تغذیه نوزاد با شیر مادر تأثیرگذار است. در این راستا بنابر اظهارات معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی در بی حسی نخاعی مادر می تواند با كمك كاركنان بیمارستان نوزادش را در اتاق ریكاوری شیر دهد اما در پی بیهوشی عمومی مادر با كمك اطرافیان یك یا دو ساعت پس از ماندن در اتاق ریكاوری می تواند شیردهی را آغاز كند. در سزارین مادر می تواند دراز كشیده در تخت به نوازد شیر دهد و یا در حالت نشسته روی تخت درحالی كه بالشی را با عنوان محافظ در پشت و بازوهایش قرار داده و یك بالش روی پاها كه نوزاد روی آن قرار می گیرد شیرخوار را تغذیه كند.

تغذیــــه در دو قلــــــویــــی:
در تغذیه با شیر مادر یكی از مسائل مهم، تغذیه در چند قلویی هاست. در تغذیه نوزادان دوقلو با شیر مادر رعایت نكاتی ضروری است ؛ تغذیه مناسب و متعادل مادر (حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ كالری اضافی)، تكرار و استمرار شیردهی، تغذیه دوقلوها به طور جداگانه در روزهای اول به دلیل سادگی این روش برای مادر هر چند كه در این حالت زمان شیردهی دو برابر می شود. در رابطه با سه قلویی ابتدا یك پستان برای هر بچه و سپس بچه سوم از هر دو پستان تغذیه شود اما همیشه یك نوزاد آخرین نفر نباشد، در صورتی كه با تمام تلاش ها شیر مادر كافی نباشد و نیاز به شیر كمكی باشد هر دو نوزاد تا حد امكان از شیر مادر تغذیه شوند آنگاه شیر كمكی با فنجان یا قاشق به هر دو نوزاد خورانده شود. در این مورد نباید یك نوزاد با شیرمادر و نوزاد دیگری با شیرخشك تغذیه شود.

نـــــــــوزادان كـــــــــم وزن
نوزادان كم وزن اصولاً به صورت نارس متولد می شوند. در صورتی كه زنده متولد شوند برای ادامه حیات نیاز به تغذیه دارد. این كه چه نوع تغذیه ای برای آنها مناسب است باید گفته شود كه شیرمادر نوزاد نارس با شیرمادر نوزاد رسیده متفاوت است ولی با این وجود برای نوزادان نارس و كم وزن شیرمادر خود آن نوزاد مناسب تر است. چرا كه در شیر این مادران موادی وجود دارد كه برای سیستم بدنی نوزاد نارس متناسب است به عنوان مثال منیزیوم، آهن، چربی، پروتئین، شیرمادران نوزادان نارس بیشتر از شیر مادران نوزادان رسیده است. چنانچه نوزادی با سن زیر ۳۴ هفته حاملگی متولد شود به دلیل عدم قدرت كافی نوزاد در مكیدن و عدم هماهنگی در عكس العمل های مكیدن و بلعیدن شیر مادر را می توان از طریق لوله داخل معده به نوزاد خوراند. اما چنانچه نوزاد بالای ۳۴ هفته حاملگی متولد شود مستقیماً می تواند از پستان مادر تغذیه شود و نیازی به استفاده از بطری نیست. در صورتی كه نوزاد زیر ۱۶۰۰ گرم وزن داشت باز هم از طریق لوله داخل معده شیر را دریافت می كند كه البته در این حالت ابتدا باید مادر شیر خود را دوشیده و در مدت حداكثر ۴۸ ساعت مصرف كند. و اما اگر وزن نوزاد ۱۶۰۰ گرم باشد با استفاده از فنجان تغذیه با شیر مادر انجام می شود و همچنین شیرخوار می تواند شیر را با مكیدن از پستان مادر دریافت كنند. كه البته در این حالت ابتدا نوزاد كم وزن مدت كوتاهی شیر می خورد سپس مدت طولانی استراحت كرده و مجدداً شیر می خورد. در این مورد مادر باید اجازه دهد نوزاد استراحت كرده و سپس شیرخوردن را از سر بگیرد.

بعـــد روانـــــی تغذیه شیــــــرمـــــادر :
دكتر ابوالقاسم مهری نژاد روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا می گوید: چسبیدن به آغوش و فیزیك مادر یك نیاز بنیادی بشر است، كه در ۵۰ سال اخیر مشخص شده است ارضاء این نیاز از همان دوران طفولیت منجر می شود كه فرد در بزرگسالی از لحاظ روانی به یك ثبات روانی رسیده و از آسیب های روانی مصون باشد تا جایی كه این افراد اضطراب های كمتری را تجربه می كنند و از لحاظ شخصیتی و روانی مقاوم تر هستند. شیرخوردن یكی از راه های مؤثر در ارضای این غریزه است.غریزه ای كه در صورت ارضا در دوران طفولیت منجر به این می شود كه ارتباطات عاطفی قوی بین مادر و فرزند شكل گیرد تا بدان جا كه حتی در بزرگسالی این ارتباط استحكام بیشتری پیدا خواهد كرد. همچنین این گروه از افراد در همه دوران زندگی احساس تنهایی كمتری داشته و مسائلی چون ترك والدین و سپردن به سرای سالمندان از سوی این خانواده ها كمتر اتفاق می افتد. در ادامه بحث این روان شناس افزود: كودكانی كه سرد بزرگ شده و ارتباطات عاطفی كمتری بین آنها و مادر برقرار بوده در بزرگسالی این الگو را بر جنس موافق و مخالف تعمیم خواهند داد.و اما در پایان این گزارش موضوع مهم و قابل ذكر احساس آرامش مادر است كه به هنگام شیرخوردن نوزاد در وی ایجاد می شود.


با بدغذايی کودکان چه کنيم؟



فرزندان ما، در واقع خود ما از لحظه تولد تا بزرگسالي با مشکلات گوناگوني روبه رو مي شويم. يکي از شايع ترين اين مشکلات، بويژه در سنين قبل از دبستان ، بي اشتهايي است.عوامل بسياري مي تواند در روش غذايي و اشتهاي کودک تاثير بگذارد و ما فقط در صورتي مي توانيم به او کمک کنيم که دليل واقعي مشکل او را دريابيم و آن را بر طرف کنيم. در عين حال توجه به اين نکته ضروري است که پيدايش مشکل يا ناراحتي يکي از بخشهاي غيرقابل اجتناب در سير رشد بچه هاست. قبل از هر چيز بهتر است تعريفي از اشتها ارائه کنيم.اشتها يعني ميل خاص دستگاه هاي بدن که فرد را به سوي انتخاب غذاي مورد نياز و لازم هدايت مي کند. اشتها نيز حالتي شبيه نفس کشيدن ، بلعيدن و ساير برنامه هاي بدن انسان بوده ، بي اختيار و غير ارادي است.بديهي است که تمايل نداشتن کودکان به غذا، والدين را نگران مي کند، اما بايد به ميل آنها احترام گذاشته و در ضمن به حل مساله پرداخته شود، در ضمن لازم نيست که اوقات غذا خوردن به ساعت جدال و درگيري تبديل شود. غذا نخوردن کودکان را به بدخلقي آنها نسبت ندهيد.نيابد بچه ها را عادت داد که فقط در ساعات غذا خوردن ، چيزي بخورند. پس در هنگام بروز اين مشکل چه بايد کرد؟ شايد قبل از هر چيز لازم باشد که فرزند خود را نزد پزشک ببريد، زيرا بي ميلي به غذا ممکن است با پيدايش هر نوع بيماري ، هر چند خفيف و جزيي ، ايجاد شود و پزشک با معاينات دقيق فرزندتان اين موضوع را روشن خواهد کرد.

او بـــي اشتها نيست ، شما پـــرخوريد!
گاهي اوقات والدين تصور مي کنند که فرزندشان بي اشتهاست. در حالي که بيش از ظرفيت، به او غذا مي دهند و وقتي که او نمي خورد، تصور مي کنند که مشکلي در اشتهاي وي ايجاد شده است.اگر وضعيت رشد فرزند شما در نمودار قد و وزن مطلوب است و رشد طبيعي نشان مي دهد، پس دليلي براي نگراني وجود ندارد. غالبا تغيير رژيم غذايي نيز بي تاثير در اشتهاي کودک نيست.غذاهايي که چرب باشند، اشتياق کودک را نسبت به غذا خوردن کمتر مي کنند براي مثال اکثر بچه ها شير را دوست دارند، اما بچه هاي بي اشتها شير بدون سرشير و شير کم چرب را بهتر مي خورند. گوشت، سبزيجات و ميوه نيز از منابع غذايي خوب براي کودکان به شمار مي رود.

فقط ۳ وعـــده يا بيشتــــر؟
سوال بسياري از والدين اين است که خوراکي هاي ميان وعده هاي اصلي غذا براي کودکان مناسب است يا خير؟در پاسخ به اين سوال بايد گفت که مي توان از خوراکي هاي کم حجم مانند سيب، هويج، آب ميوه يا ميوه استفاده کرد تا علاوه بر اين که مواد طبيعي را به بدن کودک مي رساننذ موجب بي اشتهايي او نيز نشوند. گاهي اوقات وقتي با فرزندتان بيرون مي رويد و او تقاضاي يک شيريني يا شکلات مي کند. با او مخالفت نکنيد، زيرا گاهي اوقات اين خوراکي بيشتر غذاي روح کودک شما به حساب مي آيد. البته بهتر است اين گونه خوراکي ها بعدازظهر يا عصر به کودک داده شود تا مانع خوردن غذاي اصلي نشود. يکي ديگر از کارهايي که والدين مي توانند صورت دهند اين است که يک رژيم غذايي کامل و متنوع را براي کودک در نظر بگيرند، اما به او اجازه دهند که مسووليت انتخاب غذاي خود را به عهده گيرد.بدين ترتيب او تمايل بيشتري براي خوردن غذا پيدا خواهد کرد.

نمــــــودار سينوســـــي اشتــــــها
نکته قابل توجه ديگر اين است که اشتها متغيير است. حتي مقدار شام و ناهار افراد با يکديگر فرق مي کند، سن کودک و ميزان نياز او به انرژي ، همچنين احساسات او، همه در مقدار و نوع غذاي مصرفي تاثير دارند. کودکان ، معمولا در سالهاي دوم و سوم زندگي کمتر از سال اول غذا مي خورند و در اين دوران سرعت رشد هم نسبت به سال اول کندتر مي شود، بنابراين آنها به انرژي کمتري نيز احتياج دارند و غذاي بسياري نمي خواهند، که همه اين موارد طبيعي است و نبايد آنها را وادار به غذا خوردن کرد.از ديگر عوامل موثر بر اشتهاي کودکان ، جو حاکم بر زمان صرف غذاست. بهتر است که کودکان غذا را با شادي بخورند.اگر هنگام صرف غذا همه خوشحال و راضي باشند و از غذاخوردن لذت ببرند، مي توانند آهسته غذاخوردن و زمين ريختن غذاي کودک را بهتر تحمل کنند و با آرامش بيشتري با او کنار بيايند. در ضمن افرادي که براي کودک عزيز و مهم هستند در احساسات کودک نقش بسزايي داشته و حالت آنها در حين غذاخوردن براي بچه الگو مي شود. نگراني و ترس بيش از هر چيز موجب بي اشتهايي کودکان مي شود.توجه داشته باشيد که نگراني و استرس والدين، بيش از آنچه تصور کنيد بر فرزندان تاثير دارد و از آنجايي که فرزندان تجربه کافي در زندگي ندارند، ممکن است با احساس ناراحتي والدين بترسند که نکند والدين به دليل مشکلاتي که دارند. فرزندشان را ترک کرده يا ديگر او را دوست نداشته باشند و همين مساله عاملي براي نگراني و ترس آنها شده ، اشتهاي آنان را بشدت کاهش مي دهد.پس تا حد امکان فضاي آرام و شادي را براي فرزندان ايجاد کنيد تا آنها نيز با آرامش و خوشحالي مراحل رشد خود را پشت سر بگذارند.

موفق باشيد.


ادامه دارد.................

Borna66
05-30-2009, 01:00 PM
ده راز پرورش كودكی شاد



همه پدران و مادران دوست دارند كه كودكشان شاد باشد. اما آيا مي‌توانيم همان‌طور كه به كودكان مي‌آموزيم فوتبال بازي كنند يا زبان دومي را ياد بگيرند، به آنها بياموزيم كه شاد و خوشحال باشند؟ آيا بعضي از كودكان ذاتاً شاد متولد مي‌شوند و بقية آنها بايد بار سنگين سختي‌ها را به‌دوش بكشند؟ به‌نظر بيشتر دانشمندان، ژن‌هايي كه كودكان هنگام تولد به ارث مي‌برند بر قدرت شاد بودن آنها تأثير مي‌گذارد. گفتة مذكور به اين معنا نيست كه شما نمي‌توانيد براي لذت بردن او از زندگي كار زيادي انجام دهيد. با تشويق كودك، به او مي‌آموزيد كه بيشتر اوقات، خود را در بالاترين حد شاد زيستن قرار دهد. در ادامه، 10 راز پرورش كودكي شاد ارائه مي‌شود.

۱. به كــــودكتان عشق بورزيد.
متخصصان مي‌گويند كه اولين راز پرورش كودكي شاد تمجيد از اوست. ادوارد ام. هالوول، نويسندة كتاب ريشه‌هاي كودكي شادي در بزرگسالي، مي‌گويد:عشق مطلق والدين مهم‌ترين عامل در شادي كودكان است. وقتي كودكان بزرگ مي‌شوند، دانستن اينكه علايق، عقايد، خصوصيات و استعدادهايشان باارزش تلقي مي‌شود پايه‌گذار شادي سال‌هاي بعدي زندگي‌شان خواهد بود. البته پذيرش كودك به معناي چشم‌پوشي هميشگي از خطاهايش نيست. ياد بگيريد كه عملكرد كودك را نقد كنيد نه شخصيت او را. همچنين، آنچه را كه از كودك مي‌خواهيد به او بگوييد نه آنچه را كه نمي‌خواهيد.

۲. "نه، من نمـــي‌توانم" را به "بله، من مي‌توانــــم" تبديل كنيد.
وقتي كودك شما بداند كه به او اطمينان داريد و باورش كرده‌ايد، احساس مي‌كند كه دست يافتن به همه‌چيز برايش امكان‌پذير است. افكار كودك نسبت به خود بيشترين اهميت را دارد. بنابراين والدين بايد افكار مثبت به كودك خود القا كنند. وقتي كه در مدرسة ابتدايي، معلم پسر مك بلدسو، نويسندة كتاب پرورش فرزند با متانت، به او گفت كه هيچ استعدادي براي بازي فوتبال ندارد، وي به پسر سرزنش‌شده‌اش گفت كه هرگز اجازه ندهد كسي به اهداف و روياهايش راه پيدا كند. امروز پسر او بازيكني حرفه‌اي در يكي از تيم‌هاي مطرح كشور است. القائات فكري مثبت بلدسو در ذهن پسرش زندگي او را متحول كرد.

۳. مقـــــررات منصفانه وضع كنيد و به آنها پايبند باشيد.
كودكان كم‌سن‌وسال با احساس امنيت شاد مي‌شوند. فرض كنيد كه در بالاي آبشار مرتفعي ايستاده‌ايد، در صورتي از ايستادن در آنجا لذت خواهيد برد كه حفاظي در برابرتان باشد، در غير اين صورت، دچار اضطراب خواهيد شد. كودكان هم اين‌گونه‌اند. وقتي كه چارچوب محكمي براي رفتارهايشان وجود داشته باشد، آنها پيشرفت مي‌كنند. در حقيقت، كودكان در جست‌وجوي ساختارند.

۴. ابعاد مثبت را بــــرجسته كنيد.
به كودك خود بفهمانيد كه هيچ مشكلي وجود ندارد كه به اتفاق هم نتوانيد آن را حل كنيد. همچنين به او بياموزيد كه خوش‌بين باشد. اگر اتفاق بدي افتاد، با صداي بلند فكر كنيد و بگذاريد او افكار شما را بشنود: «واي، نه... باورم نمي‌شود كه اين اتفاق افتاده، اما درستش مي‌كنم، چيز مهمي نيست.» يادگيري خوش‌بيني مهم است، زيرا كودك مشتاق و آرزومند به احتمال زياد بزرگسالي شاد خواهد شد. افراد ناراضي و ناخشنود بر حوادث منفي زندگي متمركز مي‌شوند، درحالي‌كه افراد شاد به وقايعي مي‌انديشند كه چشم‌انداز بهتري از آينده به آنها مي‌دهد.

۵. حلقة شادي كـــــودكتان را كامــل كنيد.
والدين در پي معلمان و مربياني هستند كه بتوانند حلقة شادي كودكانشان را كامل كنند. به كودكتان كمك كنيد ارتباطات دوستانه‌اش را حفظ كند و گسترش دهد. داشتن ارتباطات قوي و مهارت برقراري آن از شروط اصلي شاد زيستن در آينده است.

۶. كـودكان را به تحرك بيشتر واداريد.
كودكان امروز سنگين ‌وزن‌ترند و اين براي سلامت و شادابي آنها مضر است. كودكان چاق، در مقايسه با ساير كودكان، اعتمادبه‌نفس كمتري دارند و افسرده‌ ترند. اگر كودكان سرگرميهاي پرتحرك خارج از خانه را جانشين فعاليتهاي كم‌تحرك خانگي كنند و به‌جاي غذاهاي آماده‌اي كه فاقد ارزش غذايي است، غذاهاي سالم و طبيعي بخورند، از فوايد شاد زيستن بهره خواهند برد. كودكي كه خوب غذا ميخورد و ورزش ميكند مغزش موادي شيميايي به نام اندورفين ترشح ميكند كه به او احساس شادي مي‌بخشد. با فراهم كردن ميان‌وعده‌هاي طبيعي ازجمله ميوه‌هاي تازة فصلي، پرهيز از قرار دادن تنقلات در دسترس كودكان و جانشين كردن غذاهاي سالم خانگي، به سلامت كودك خود كمك كنيد. كودكتان را به انجام دادن ورزش و سرگرميهاي خارج از منزل تشويق كنيد. بازي با ساير كودكان قدرت خلاقيت كودكتان را تقويت مي‌كند و مهارت‌هاي اجتماعي را به او مي‌آموزد.

۷. شــــادي را در جعبة يادگاري‌ها ذخيــــره كنيد.
اشياي مورد علاقة كودكتان، عكس‌ها، كارت‌پستال‌ها، يادگاري‌ها، كاردستي‌هايي را كه يادآور خاطرات شاد براي كودك هستند داخل جعبه‌اي قرار دهيد. هرگاه كودكتان بيمار است يا غمگين و به لبخندي ساده نياز دارد، آنها را از جعبه بيرون آوريد و به او نشان دهيد.

۸. لحظات جادويــي ارتباط را بيابيد.
اخيراً مطالعه‌اي بر روي 2000 كودك 5 تا 17 ساله انجام شده است. از آنان پرسيده شد كه خواهان چه چيزي هستند كه با پول نمي‌شود خريد. همة آنها در پاسخ گفته بودند كه والدين و توجه آنها هستند. كودكان ما مي‌خواهند كه به آنها فكر كنيم. برنامه‌هايي ترتيب دهيد كه همة اعضاي خانواده بتوانند در آن شركت كنند و لذت ببرند (كوهنوردي، پياده‌روي...). كودكان را در فعاليت‌هاي روزمره‌تان مانند انجام دادن كارهاي خانه، خريد و آبياري باغچه شريك كنيد.

۹. ژن تلاش دوباره را به كـــودك خود منتقل كنيد.
دختر شما همة فكر و ذهنش اين است شاگرد اول كلاس شود، ولي در اين رقابت همكلاسش برنده شده است. يك راز اصلي شاد زيستن برخورداري از قدرت پشت سر گذاشتن مشكلات است. سعي نكنيد كودك خود را از همة ناراحتي‌ها دور نگه داريد. به او كمك كنيد بياموزد چگونه با آنها مواجه شود. اگر شكست درسي يا غيردرسي او را نااميد كرده، كمك كنيد تا هرچه سريع‌تر به وضعيت عادي خود برگردد. تشويقش كنيد تا احساسات خود را در قالب نوشته يا نقاشي بيان كند. شما الگوي كودكتان هستيد. مطمئن شويد كه الگوي مناسبي در مقابل اوست. روحية خود را در هيچ شرايطي نبازيد.

۱۰. در او شگفتـــي ايجاد كنيد.
هنگامي كه كودك با چيزي بزرگ‌تر از خودش مواجه مي‌شود، خواه پديده‌اي فيزيكي باشد يا معنوي، احساس رضايت خاطر مي‌كند. با كودكان دربارة عقايد خود، خداوند و مقدسات ديني صحبت كنيد. لازم نيست كه او همة جزئيات را درك كند. با او در جنگل قدم بزنيد، به ستارگان خيره شويد، به تماشاي يك كرم كوچك در گل‌ولاي بنشينيد. احساس مراقبت و توجه در كودكان را پرورش دهيد.

پيــــــام عشق بــــراي كـــودكان
۱. بگــوييد كه دوستش داريد.
اين جمله بايد اولين چيزي باشد كه كودكتان صبح‌ها، پس از بيدار شدن از خواب، مي‌شنود و نيز آخرين جمله‌اي باشد كه پس از شنيدن آن به خواب مي‌رود. موقع دعوا و مشاجره و هر زماني كه انتظارش را ندارد، بگوييد كه دوستش داريد.

۲. بنــــويسيد كه دوستش داريد.
در كيف مدرسه‌اش، يادداشت كوچك يا كارت‌پستالي بگذاريد كه بر رويش نوشته‌ايد:"دوستت دارم"خوب است يادداشت‌هايتان را درون كمد لباس‌ها، جعبة اسباب‌بازي‌ها يا زير بالشتش پيدا كند. ابراز عشق و علاقة شما، با اين نوشته‌ها، به كودكتان نشان مي‌دهد كه به او فكر مي‌كنيد، حتي زماني كه نمي‌توانيد كنار هم باشيد.

۳. در آغــــوشش بگيريد.
هيچ مانعي براي در آغوش گرفتن كودكتان وجود ندارد.

۴. لمســش كنيد.
آرام به پشت او بزنيد، بازوهايتان را دور شانه‌هايش حلقه كنيد، موهايش را به‌هم بريزيد.

۵. در بازي‌اش شريك شويد.
توپ بزنيد، براي پرندگان دانه بريزيد، بادبادك هوا كنيد و با او مسابقه دهيد.

۶. گــــوش دهيد، واقعاً گوش دهيد.
در حين گوش دادن، جملاتي به زبان بياوريد كه نهايت توجه‌تان را به صحبت‌هاي او نشان دهد. جملاتي مانند «نه‌بابا!»، «واي، چه جالب!»، «من اصلا ً نمي‌دانستم!»، «بيشتر در اين مورد توضيح بده!»

۷. بدون به زبان آوردن كلمـــــه‌اي، با او حرف بزنيد.
به تماشاي بازي او در مدرسه يا زمين بازي بنشينيد. لحظه‌هايي كه به شما نگاه مي‌كند يا نگاهتان با هم تلاقي مي‌كند، به او لبخند بزنيد. بد نيست از چشمك زدن هم براي ايجاد ارتباط با او استفاده كنيد. علائم خاصي براي رابطه‌تان تعريف كنيد كه فقط خودتان دو نفر معني آنها را بدانيد.

اخـــــــــر اینکــــــــه :

اولين راز پرورش كودكــــي شاد تمجيد از اوست.
عملكرد كــــودك را نقد كنيد و نه شخصيت او را.
افكـــار مثبت و تأييد‌كننده را به كــــودكتان القا كنيد.
كـــودكان كم‌سن با احساس امنيت شــــاد مي‌شوند.
به كـــودكان بياموزيد كه خوش‌بين باشند.
كـــودكان چاق، در مقايسه با ساير كـــودكان، افســـرده‌ترند.
سعــــي نكنيد كــــودك خود را از همة ناراحتي‌ها دور نگه داريد.


آيا می دانيد محبت كردن بهترين راه تربيت است؟


اينكه يك كودك چقدر تربيت پذير باشد، در درجه اول بستگي به اين دارد كه احساس كند چقدر مورد محبت قرار دارد و چقدر به عنوان يك انسان و عضو خانواده او را به حساب مي آورند. تربيت، جزئي لاينفك ازهركاري است كه براي كودك و با كودك انجام مي دهيم. زماني وظيفه مادري را با تغذيه شيرمادر و شروع تدريجي غذاي كمكي و از شيرگرفتن به انجام رسانيده ايد ، اينك نوبت انجام سايرجنبه هاي مادري است. چنانچه وظايف مادري را تا به حال خوب به انجام رسانيده باشيد اينك نيز در حال تربيت كودك خود در موقعيت مطلوب هستيد.


كــــودكان محتـــاج راهنمايــــي هستند
همچنانكه شيرخوار و كودك بزرگتر مي شود محتاج آموزش راه رفتن درست، صحبت كردن و گاه اصلاح مي گردد تا بتواند راه و رسم زندگي را فراگيرد.اگر پايه و اساس احساس امنيت در شيرخوارگي ريخته شود و اگر والدين را افرادي مهربان، مؤدب و احترام كننده به ديگران ببيند، خودش هم همين كار را خواهد كرد؛ زيرا تمايل دارد كه والدين از او راضي باشند. از طرفي بايد توجه داشته باشيم كه او كودك است و در حال رشد ؛ ناتواني هاي زيادي دارد ، درك او محدود است و تجربه اي نيز نيندوخته. لذا نبايد انتظارمان خارج از توان و درجه رشد و تكامل او باشد و لازم است او را به خاطر بي تجربه بودنش راهنمايي كنيم. بايد بفهميم كه چه وقت نمي فهمد و مشكل دارد و چه طور با او حرف بزنيم كه درك كند. ممكن است بارها لازم باشد كه تكرار كنيم و تذكر بدهيم.

هميشه بايد از خود سؤال كنيم كه چه مي خواهيم بكنيم؟ و حس كنيم چگونه مي خواهيم اين كار را انجام دهيم. وقتي راه صحيحي را انتخاب كرديم نبايد يكباره تغيير جهت بدهيم . بايد طوري عمل كنيم كه او نيز دچار مشكل نشود. كودكان از شيرخوارگي به بعد نياز به راهنمايي توأم با محبت دارند. به اين معني كه بفهمند ظرفيت و توان آنها را در نظر داريم، تحقيرشان نمي كنيم و، آبرويشان را نمي بريم و با مهرباني آنها را راهنمايي مي كنيم. اليزابت هورمن در مورد نيازهاي كودكان نوپا چنين مي نويسد:" ما فكر مي كنيم كه همه كودكان با مشاهده جلوه هاي انسانيت ؛ غمخواربودن و دوستي ، شفقت و احترام به ديگران و ... را مي آموزند. ولي هميشه اين طور نيست . بايد به آنها ياد داد، بايد حرف زد. نمي توان انتظار داشت كه با نگاه به ما ياد بگيرند. از طرفي چنانچه اشتباه كردند بايد به درستي راهنمايي شوند. بايد رفتار قابل قبول را به آنها تفهيم كنيم، انتظاراتي را كه از آنها داريم به شكلي كه قابل دسترسي باشند معين كنيم و هر زمان كه اشتباه كردند جلو آنها را بگيريم، بايد در نظر داشت همه اينها اقدام هاي لازم تربيتي هستند."

گاهي بايد جلو آنها را بگيريم. بايد هشيار باشيم كه به كسي آزار نرسانند، لوازم ديگران را برندارند، به آنچه در اختيار دارند صدمه نزنند. بايد تفاوت رفتار طبيعي كودك نوپا و كودكان كم سن و سال را از رفتاري كه حاكي از شلوغ كاري و از هم گسيختگي و غيرقابل كنترل بودن است، جدا كنيم. راهنمايي كردن يك كودك براي اين كه او را از يك راه اشتباه منصرف كنيم كارآساني نيست و اين وظيفه ماست كه وقت بگذاريم و با صحبت و رفتار خاص ، فكر يا راه او را اصلاح كنيم. ما به عنوان والدين، بهتر از ديگران فرزندمان را مي شناسيم و مي دانيم او لوس است و كارش درست يا غلط است. زيرا به او مهر ورزيده ايم و به شايستگي احترام كرده ايم . پس ما براي تربيت او و گذرانيدن او از مراحل مختلف و ياد دادن درست و غلط ، قوانين و ايجاد شخصيت، تواناتر از ديگران هستيم. راهنمايي كردن توأم با دلسوزي و مهرباني، قدم مهمي از مراقبت كودكان به حساب مي آيد و به آنها كمك مي كند كه نسبت به افراد خانواده و جامعه مهربان بوده و افرادي قابل احترام و دوست داشتني باشند.

</SPAN>
تغذيه با شير مادر اهميت فراواني دارد و آثار دائمي آن براي همه عمر باقي است. اين آموزش ها نيز مثل تغذيه با شير مادر منافع متعددي دارند كه براي همه عمر با فرزند ما همراه خواهند بود. تربيت راهنمايي توأم با محبت است كه از طرف والدين نسبت به كودك اعمال مي شود. در اين فرآيند كودك ياد مي گيرد كه اعمال و رفتار صحيح را به دلايل واقعي و صحيح انجام دهد و به كودك كمك مي شود كه به فردي قابل اعتماد، خوش قلب و مهربان تبديل شده ، بتواند با اعتماد به نفس به زندگي وارد گردد و در كارش موفق باشد. دكتر كمپبل توضيح مي دهد كه رفع نيازهاي عاطفي كودك نقش حياتي در تربيت او دارد. او مي گويد:" برآوردن نيازهاي عاطفي يك كودك و تربيت كردن توام با محبت( يعني صحبت كردن و توضيح دادن اين كه چرا بله و چرا نه) منجر به ايجاد پيوند عاطفي توام با مهر و محبت قوي و سالمي بين كودك و والدين مي شود. لذا هرگاه مسئله اي براي كودك پيش آيد والدين بايستي فكركنند كه كجا اشتباه كرده اند؟ چرا كودك متوجه نشده ؟ و همين جا و قبل از هر كار ديگري آن را اصلاح كنند. شايد كودك درست نفهميده است، بايد وقت گذاشت و همراه با محبت، مسئله را براي او بازگو كرد و توضيح داد. بايد توضيح داد كه مثلاً چرا نبايد اين كار را بكني. او مي فهمد و درك مي كند. اگر درك نكرد بايد وقت گذاشت تا بفهمد .

</SPAN>
" اما در مورد اين كه تنبيه در كجاي اين تعريف قرار مي گيرد، اين محقق مي افزايد:" تربيت يعني آموختن به كودك كه چه راهي را برود و چه كاري بكند. تنبيه فقط يك جزء از تربيت است. هر چه كودكي بهتر تربيت شود و بهتر آموزش ببيند و با مقررات و رفتارهاي صحيح بيشتر آشنا شود، تنبيه كمتري لازم مي شود و اين كه يك كودك چقدر تربيت پذير باشد، در درجه اول بستگي به اين دارد كه احساس كند چقدر مورد محبت قرار دارد و چقدر به عنوان يك انسان و عضو خانواده، او را به حساب مي آورند. اگر كودك نداند كه مادر دوستش دارد ، در مقابل تنبيه طغيان مي كند ولي وقتي بداند دوستش دارند، مي داند كه او را مي خواهند.


" بنابراين بزرگترين وظيفه ما اين است كه كاري كنيم كه فرزندمان احساس كند دوستش داريم و به او احترام مي گذاريم. "

</SPAN>
در مجموع بايد پذيرفت كه تربيت واقعي را با تنبيه اشتباه نگيريم. تنبيه كردن باعث مي شود كه كودك كاري را متوقف كند، اما به احساسي كه در پس اين عمل نهفته است نگاه نمي كند و منجر به فراموش شدن درون كودك مي شود. وقتي به كودك نگوييد چرا با او صحبت نمي كنيد ، نمي فهمد چه اتفاقي افتاده است. كودكي كه رفتارش موجب تنبيه او شده به راحتي ، ولي به طور گول زننده كنترل مي شود. رفتارش رفتاري به ظاهر مطيعانه است اما ممكن است از روي ميل نباشد و اعتماد به نفس نيز نداشته باشد. ممكن است در ظاهر آرام و مطيع باشد ولي در درون ملتهب و مضطرب باشد. چنين كودكي به زودي طغيان مي كند و افسار گسيخته خواهد شد.


پيشنهاداتی در تربيت صحيح كودكان


ديويد موري كه شانزده سال سمت استادي در دانشگاه داشته است، هفت گام را براي داشتن فرزنداني دانا پيشنهاد كرده است. وي معتقد است :


" هيچ سرمايه گذاري براي خانواده مهمتـراز آمــوزش فــرزندان نيست."


او روشهاي ساده اي را براي كمك به فرزندان پيشنهاد مي كند كه براي هركس بدون توجه به سطح درآمد ، موفقيت آميز است. </SPAN>

۱. فـــــرزند خود را هــــر روز به مدرســـه بفرستيد.
واضح است كه حضور در مدرسه اهميت دارد. بررسي اي كه اخيراً، انجام شده ، نشان مي دهد ميزان حضور در كلاس درس روش خوبي براي پيش بيني نمرات آزمون است.</SPAN>
كساني كه ميزان حضور آنها 93 درصد بود ، در آزمونهاي استاندارد ، رتبه اول را به دست آوردند. كساني كه تنها 85 درصد در كلاسها حضور يافتند نمرات آنها افت پيدا كرد. وي مي گويد كارهايي كه به طور مرتب انجام شود، بهتر از همه در خاطر مي ماند.بر نظم و ترتيب تكاليف مدرسه نظارت كنيد و مدت زمان تماشاي تلويزيون را كم كنيد.بين ساعاتي كه در جلوي تلويزيون گذرانده مي شود و سال هاي هدر رفته ارتباط مستقيمي وجود دارد. </SPAN>

۲. مــــدرسه، نام آمـــوزگار و مديـــر مدرسه فـــرزند خود را ياد بگيريد</SPAN>.
قبل از بروز مشكل با آنها تماس بگيريد، بگذاريد بدانند چه انتظاراتي داريد. آيا تكاليف مدرسه كافي است؟ محيط مدرسه بي خطر است؟ چه مطالب و كتاب هايي در كلاس درس آموزش داده مي شود؟ آيا دانش آموزان در كلاس درس فرهنگ لغت و دائرة المعارف دارند؟ به آموزگار پيشنهاد همكاري بدهيد. به مربيان فرزند خود احترام بگذاريد. بهترين شرايط اين است كه معلم و والدين ، يكديگر را تقويت كنند.</SPAN>

۳. بــــراي فــــرزندتان لبـــاس مناسب تهيــه كنيد.</SPAN>
اين مسئله به اندازه ي صبحانه و محيط مناسب اهميت دارد. لازم نيست اين لباس اونيفورم باشد، نگذاريد فرزندتان عادت كند با لباس غير آبرومندانه به مدرسه برود. مدرسه رفتن شغل فرزند شما است. از فرزندتان بخواهيد لباس مناسب آن را بپوشد. لازم نيست خيلي وسواس به خرج دهيد. انتظارات خود را از فرزندتان بيان كنيد. انضباط، ماندگارترين هديه مدرسه است. كتابها و افراد دانشمند را محترم بشماريد. افراد تحصيل كرده را مورد تمسخر قرار ندهيد.

۴. بـــراي فــــرزندتان روزنامــــه و كتـــاب بخوانيد</SPAN>.
و شيوه مراجعه و يافتن كتاب را به فرزندتان ياد دهيد و اگر نمي دانيد از كتابدار بپرسيد. به طور حتم فرزندتان تلويزيون تماشا مي كند ؛ برنامه ها را كنترل كنيد و با هم به تماشاي تلويزيون بپردازيد. در مورد رفتارها و هنرپيشه ها اظهار نظر كنيد. از تلويزيون به عنوان فرصتي براي نشان دادن ارزشها و معيارهاي خانوادگي بهره بگيريد. قدم به دنياي كودكان بگذاريد. خود را كاملاً به آنها نزديك كنيد و پذيراي آنها باشيد. آن وقت مي بينيد مثل گل آفتابگردان كه به سمت خورشيد مي چرخد او هم به شما رو مي آورد.</SPAN>

۵. به هيـــچوجه تقلب را تحمــــل نكنيد</SPAN>.
دو خطر روياروي كودكان است: شكست و شكست سخت تر، از طريق عدم صداقت. تقلب يعني فرار بيهوده از شكست ، فرزندتان را در معرض دو خطر قرار مي دهد. شكست ناكامي است اما مايه بدنامي نيست. ولي تقلب بدترين پيامدها را به دنبال دارد علاوه بر آن كه آموزندگي ندارد و همه چيز ما را در معرض خطر قرار مي دهد. شكست واقعيتي است كه شخص مغلوب به بهاي از دست دادن قدرت ايستادگي روحي خود، از آن مي گريزد. شكست را مي توان جبران كرد اما براي شخصيت و شرف از دست رفته تنها مي توان حسرت خورد. اگر آموزگار يا مدير مدرسه فرزندتان چشم خود را به روي تقلب مي بندد بايد نگران شويد. آنان آينده فرزند شما را تباه مي كنند.</SPAN>

۶. وقتي فـــرزندتان به خانه مي رسد در منـــزل حضور داشته باشيد.</SPAN>
تحقيقات در اين زمينه بسيار روشن است. ساعات 3 تا 6 بعداز ظهر حساسترين ساعات در زندگي كودك است. در اين زمان كودك بدون سرپرست است و دردسرها فراوان . اما اين ساعات، درعين حال بهترين زمان نيز هست زيرا هنوز درس هاي روز تازه است و از اين فرصت مي توان براي تقويت آموخته ها استفاده كرد. به گزارش هايي كه فرزندتان در مورد حوادث روز خود مي دهد گوش بدهيد. با آنها مشورت كنيد، تنبيه و تشويقشان كنيد. اما آنها را در خانه ، تنها رها نكنيد.</SPAN>

۷. هــــر از چند گـــاه مـــــدرسه بــــازي كنيد.
</SPAN>از فرزند بزرگتر بخواهيد به خواهر يا برادر كوچكتر خود درس بدهد. اين عمل تأثير چشمگيري بر روي هر دو دارد. كودك بزرگتر در كاري كه به او محول شده مهارت و غرور به دست مي آورد و كودك كوچكتر از طريق تحسين درس مي گيرد. بعد از آن از هر دو بخواهيد كار يا درسي را به شما ياد بدهند. اين كار براي آنها لذت بخش است و براي شما غرور انگيز.</SPAN>


" آموختن نحوه يادگيري، نخستين وظيفه است</SPAN>. با خواندن اين مطلب براي فرزندانتان كار را شروع كنيد و نظر آنها را در اين باره جويا شويد."


نكات لازم در تربيت كودكان


¬اهانت و تحقيـــر كــودک، سرزنش هاي مداوم و انتقادهاي بيجا و به كارگيري تعبيرات غيرمحترمانه از مهمترين عواملي هستند كه بذر كينه و نفرت را در دل كودك مي پاشند.


¬نــوزاد پس از تولد به ارتباط جسمي با مــادر نياز فراوان دارد، از اين رو نبايد ساعات طولاني از مادر جدا بماند. تحقيقات نشان داده است كه از شش ماهگي تا سه سالگي، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفي كودك ، بلكه در رشد بدني و عقلي او نيز تأثير بسزايي دارد.

¬در مقايســـه بيـــن فــــــرزندان، كودكي كه امتياز نمي آورد دچار احساس خود كم بيني مي شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست مي دهد.

</SPAN>
¬اگــــر بيش از حــد، سرعت فراگيري را در فرزندانمان تقويت كنيم، امكان باروري و تحكيم مفاهيم را در مراحل بعدي كاهش خواهد داد. سرعت اوليه و تشديد آهنگ رشد ، منجر به تأخير قابل ملاحظه اي در مراحل بعدي مي شود.

</SPAN>
¬ هــرگـــز عيب فرزندتان را در رفتارها بزرگتــر از آنچه هست جلوه ندهيد، و هرگـــز عيب هايش را نزد ديگـــران بازگو نكنيد.

</SPAN>
¬همبــــازي شدن با كــــودک، علاوه بر اين كه او را غرق لذت و شادي مي كند و صميميت را افزايش مي دهد اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در كودك تقويت مي كند.

¬ تحقيقـــات نشان مي دهــــد كه كودكان پرورش يافته در منزل نسبت به كودكان مهد كودك ، ماهانه از رشد قدي بيشتري برخوردارند.

</SPAN>
¬ تـــربيتي كه آزادي را به كلي در كـــودک ناديده بگيرد و انتخاب و ميل قلبي را از وي سلب كند و تنها مبتني بر ترس و آداب خشك و بي روح ظاهري باشد، نه تنها دوام نمي يابد بلكه در نهايت به ركود وعصيان كودك مي انجامد.

</SPAN>
¬يك كارشناس مسائل رواني كودكان در اتريش مي گويد: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعيتي ايجاد شود، نوزاد در حس وفاداري و دوستي دچار نقيصه مي شود و در سال هاي آينده توانايي ارتباط سالم را نخواهد داشت.

</SPAN>
¬كــــودكان بايد با رنج ها و مشكـــلات طبيعــي زندگـــي آشنا شوند تا افـــرادي شكننده، رفاه زده و پــر توقع بار نيايند.

</SPAN>
¬ اگرچه جنبه هاي تخيلي داستان براي كودك لذت بخش و مفيد است لكن نبايد در آن افراط كرد، داستان نبايد ترس آور باشد؛ داستان بايد الگوي صحيح و متناسب با سن كودك را ارائه كند، بيان زيبايي ها و نيكي ها، با روح لطيف كودك سازگاراست.



لحظه های موفق در تربيت فرزندان



http://pnu-club.com/imported/2009/05/115.gif

تربيت مهمترين مسئوليت پدر و مادر نسبت به فرزند است. آينده ي كودك در گرو رفتار صحيح والدين و نشان دادن عكس العملهاي مناسب در موقعيتهاي خاص است. در عين حساس بودن تربيت صحيح، با عمل به چند نكته مي توان با موفقيت بدان رسيد. ما به عنوان والدين موفق بايد فرزندانمان را به گونه اي ترغيب كنيم كه از درون، احساس خوبي نسبت به خود داشته باشند و اعتماد به نفسشان تقويت شود و احساس كنند مورد علاقه ما هستند. اگر فرزندان توسط ما در چنين شرايطي قرار گيرند ديگر برآورده نشدن نياز به قدرت يا محبت، آنها را به سمت انحراف نمي كشد. چند روش زير به كودكان ما كمك مي كند كه حس بهتري نسبت به خود پيدا كنند و احساس امنيت كنند.

از لحظاتـــــي كه با هـــم هستيد استفـــاده كنيد.
اعتماد به نفس كودك شما تحت تأثير كيفيت اوقاتي است كه شما با او صرف مي كنيد، نه مقدار و زيادي اين زمان! در زندگي هاي بسيار شلوغ اين زمانه اكثر ما در فكر كارهاي بعدي يا عقب افتاده و مشغله هاي روزمره هستيم و در حاليكه فرزندمان با ما صحبت مي كند صد درصد حواسمان متوجه او نيست. اكثراً وانمود مي كنيم كه گوش مي دهيم! خيلي اوقات هم تلاش فرزندان را كه سعي مي كنند با ما ارتباط برقرار كنند ناديده مي گيريم. اگر اوقات مفيدي را هر روزه به كودك اختصاص ندهيم (اوقاتي كه فقط متوجه او باشيم) كم كم ناهنجاريهاي رفتاري در او بروز خواهد كرد. از نظر كودك، اگر به او عكس العمل (حتي) منفي نشان دهيم بهتر از آن است كه به او بي توجهي كنيم. مهم است كه به درستي احساسات كودك را درك كنيم و اين گونه مسئله را نبينيم كه آيا احساسات او درست هستند يا غلط . وقتي كودك مي گويد: "مامان، تو هيچ وقت به من توجه نداري" (در حالي كه شما تازه با او بازي كرده ايد) او فقط احساسش را بيان كرده. در اين موقع بهتر است به احساسش ارزش دهيد و بگوييد: " بله، احساس مي كنم خيلي وقت است كه با هم بازي نكرده ايم". عمل بهتر از حرف است. آمار نشان مي دهد كه ما هر روز صدها درخواست از فرزندانمان مي كنيم. عجيب نيست كه آنها گوششان از حرفهاي ما پر است! به جاي آنكه مرتب اظهار گله مندي كنيم، از خود بپرسيم "الان چه رفتار مؤثري مي توانم داشته باشم؟ "

به كـــــودك كمك كنيد كه احساس تــــــوانمندي كند.
اگر اين راه را شما نشانشان ندهيد خودشان راه هاي نامناسبي براي كسب احساس قدرت پيدا مي كنند. راه هاي مناسب عبارتند از: از آنها مشورت بخواهيد، به آنها اجازه انتخاب بدهيد، بگذاريد در محاسبه حساب و كتابهاي مخارج كمكتان كنند، بعضي وقتها پخت و پز يا خريد را به عهده آنها بگذاريد. يك كودك دو ساله مي تواند در شستن ظروف ملامين يا سبزيجات كمك كند يا كفشها را جابجا كند. ما اغلب خودمان همه كارها را انجام مي دهيم چون برايمان بي دردسرتر است. ولي نتيجه اش آن است كه آنها احساس بي اهميتي مي كنند.

بگذاريد تا نتايج طبيعــــي كارها را تجــــربه كند.
از خود بپرسيد " اگر من در اين مورد دخالت نمي كردم چه مي شد؟" وقتي ما در هر مسئله اي حتي مواردي كه نيازي به ما نيست دخالت مي كنيم، كودك را از تجربه كسب كردن و ديدن نتايج طبيعي اعمالش محروم مي كنيم. وقتي مي گذاريم نتايج كارها به تجربه كودك بيفزايد، ديگر با نق زدن و نصيحت زياد، روابطمان را با او خراب نمي كنيم. مثلاً اگر فرزندتان ناهارش را فراموش مي كند، شما آن را يادآوري نمي كنيد تا خودش راه درست را پيدا كند و اهميت به خاطر سپردن را درك كند.

بگـــــذاريد با قـــانون خـــانه آشنا شـــود.
بسياري از مواقع، رسيدن به نتايج امور آنقدر طولاني است كه نمي توان آنها را به سادگي تجربه كرد.در اينگونه موارد دريافت "عواقب منطقي" راهكاري مناسب است.در چنين حالتي نتيجه اي كه كودك از كار خود مي بيند بايد با نوع عملكرد او مرتبط باشد. مثلاً اگر او فراموش كرد كتاب داستانش را از منزل دوستانش بياورد و شما يك هفته به او كم محلي ميكنيد، اين موضوع فقط باعث رنجش خاطرش و به جاي ماندن يك خاطره تلخ براي او میشود. اما اگر كتابش را برگردانيد و به او بدهيد و فقط به اندازه قيمت كتاب از پول هفتگي اش كم كنيد،با قانونمندي خانه آشنا مي شود بدون آنكه كدورتي پيش آيد.

از بـــــــرخورد اجتنــــاب كنيد.
ممكن است فرزندتان شما را در يك موقعيت خاص مثلاً با اظهار خشم يا حرفهاي غير دوستانه بيازمايد. در اين حالت بهتر است اتاق را ترك كنيد يا به او بگوييد اگر تكرار كند شما به اتاق ديگري مي رويد. البته با حالت عصبانيت و خشم خارج از كنترل محل را ترك نكنيد.

رفتـــــارها را از كُننده آن جــــدا كنيد.
هرگز به كودك نگوييد كه "تو بدي". زيرا اعتماد به نفسش را خراب مي كند. به او بفهمانيد كه شما از خود او بدتان نمي آيد بلكه خيلي هم دوستش داريد، فقط از آن رفتار ناخرسند هستيد. او بد نيست بلكه آن رفتار بد است! براي آنكه كودك اعتماد به نفس داشته باشد بايد بداند كه بدون هيچ قيد و شرطي دوستش داريد. بدون توجه به اين كه چه مي كند، به هر حال دوستش داريد. او را مدام به دريغ كردن عشقتان و اظهار اينكه "دوستت ندارم" تهييج نكنيد. هرگاه نسبت به عملكرد خود ترديد داشتيد از خود بپرسيد " آيا قانونمندي و قيود من به اعتماد به نفس كودكم كمك مي كند؟ "

همـــــزمان مهــــربان و محكــــم باشيد.
مثلاً به او بگوييد: "تا يك ربع ديگر تو را سوار اتومبيل مي كنم و به مدرسه مي برم. لباست را مي تواني تا آن موقع بپوشي". شما در عين حال كه سر وقت به حرفتان عمل مي كنيد از اين كه احتمالاً لباسش را نپوشيده عصباني نشويد. چون اين كار را در اتومبيل هم مي تواند انجام دهد. هميشه ببينيم كه درخواستمان از كودك از روي عشق است يا خشم؟

عاقبت انديشـــــــــــي مهــــم است.
اكثر ما مي خواهيم خيلي فوري همه ي امور را تحت كنترل درآوريم و دنبال راههايي براي رسيدن به اين هدف هستيم. درنتيجه فرزندان احساس مي كنند تحت فشار و زور هستند. اما هر قدر نكات بيشتري را از آنها انتظار داريم خودمان هم بايد در رفتارمان ملاحظه ي بيشتري داشته باشيم. مثلاً اگر عصباني شويم و كودك را تنبيه بدني كنيم او از رفتارمان خواهد آموخت (حتي اگر خلاف آن را به او نصيحت كنيم) كه براي به دست آوردن آنچه مي خواهد بايد متوسل به زور شود.

صـــــريح و شفــــاف صحبت كنيد.
اگر نظرتان اين است كه در فروشگاه نبايد برايش آبنبات خريده شود اين مسئله را با اخم يا بگومگو يا عصبانيت اظهار نكنيد. به سادگي آن را با خوشرويي بگوييد و به آن نيز عمل كنيد. اگر دو پهلو صحبت نكنيد و نظرتان را ساده و شفاف بگوييد، كودكتان مي آموزد كه به شما احترام بيشتري بگذارد.


" تربيت صحيح امر پيچيده اي نيست ولي عمل به آن همت و دقت مي خواهد و همسران براي رسيدن به آن بايد توافق و عزم مشترك داشته باشند. "



همه چيز به اندازه، حتی محبت


http://pnu-club.com/imported/2009/05/1108.jpg

يكي از احتياجات اساسي رواني افراد برخورداري از محبت ديگران است. كودكي كه در سال هاي اول زندگي از محبت پدر و مادر محروم باشد در خانه احساس ناامني مي كند، از زندگي لذت نمي برد، اغلب سرد وخشن و نسبت به ديگران بي مهر است و كمتر مقيد به اصول و قوانين اخلاقي خواهد بود. برعكس كودكي كه از محبت پدر ومادر برخوردار است، قدرت سازگاري بيشتري دارد، احساس سكون و آرامش مي كند، اعتماد به خويشتن در او قوي است و نسبت به ميزان هاي اخلاقي حساس است.

گاهي يكي از والدين نسبت به كودك بي مهر است، اما ديگري جبران مي كند،در اين صورت بچه كمتر احساس ناراحتي خواهد كرد.عشق و محبت واقعي پدر ومادر نسبت به بچه، امري ضروري وقابل تقدير است، اما محبت بي مورد گاهي مانع رشد شخصيت بچه مي شود. والدين بايد متوجه رشد بچه هم باشند. امكانات،احتياجات، تمايلات و استعداد بچه را در هر مورد در نظر بگيرند و در هر مرحله از رشد به مقتضاي آن عمل كنند.اغلب گفته مي شود كه والدين مخصوصاً مادرها، بچه خود را دوست دارند و اين امر را به عنوان يك اصل مسلم و غيرقابل انكار در مورد تمام مادرها صادق مي دانند، اما بايد توجه داشت كه اين امر عموميت ندارد. گاهي ديده مي شود پدر يا مادر از بچهٌ خود تنفر دارند، اين تنفر ممكن است معلول عوامل مختلف باشد.

مثلاً بودن بچه مانع شود از اين كه پدر و مادر به هدف خود برسند، يا پدر و مادر را از كار بيشتر و تحصيل درآمد زيادتر وادارد. گاهي تولد بچه باعث تغيير شغل مادر مي شود يا اين كه مادر مجبور مي شود شغل خود را از دست بدهد. گاهي پدر و مادر بر اثر ضعف خود نمي توانند به هدف هاي خويش برسند و بچه را عامل شكست فرض مي كنند و او را مورد تنفر قرار ميدهند. پدر و مادري كه خود از محبت والدين محروم بوده اند، اغلب نسبت به بچه هاي خويش بي مهر هستند.والديني كه از طرف پدر و مادر طرد شده اند، نسبت به فرزندان خود بي علاقه هستند. گاهي بي مهري والدين به بچه ها معلول عدم آشنايي آن ها به احتياجات اساسي رواني كودكان است. چنانچه اشاره شد بچه هايي كه از محبت والدين محروم هستند اغلب متزلزل و ناراحت هستند.

والدين به صورت هاي مختلف ممكن است بچه را مورد بي مهري قرار دهند و او را به اصطلاح طرد كنند. گاهي بي مهري پدر ومادر نسبت به بچه در رفتار خشونت آميز آن ها ظاهر مي شود. در بعضي موارد والدين براي اين كه از بچه دور شوند او را به وسيله اسباب بازي سرگرم مي كنند و از اين راه بي مهري خود را به او نمايان مي سازند. بعضي از پدر ومادرها، خوب ازبچه ها مواظبت مي كنند و به موقع به آن ها غذا مي دهند و آن ها را تميزنگاه مي دارند، اما دررفتار آن ها بي حوصلگي ديده مي شود، همين امر ممكن است دليل بر بي مهري آن ها نسبت به بچه باشد. در موارد خاصي بي مهري والدين به صورت بهانه جويي از بچه يا عدم تاييد اعمال خوب ظاهر مي شود. عكس العمل بچه ها نيز درمقابل بي مهري والدين به صورتهاي گوناگون ظاهر مي شود. گاهي بچه هاي محروم از محبت والدين دچار بيماري هاي روان تني مي شوند. اين بيماري ها آثار بدني دارد، اما منشأ آن ها رواني است. پيدايش پاره اي از آلرژي ها در ميان بچه ها معلول همين امر است. بچه هايي كه دچار تب و تشنج مي شوند، اغلب از طرف پدر ومادر طرد شده اند يا مدتي از آن ها دور بوده اند.

گاهي اين دسته از بچه ها سركش و پرخاشجو بار مي آيند، در انجام كارهاي بد احساس تقصير نمي كنند، نسبت به زندگي بدبين هستند و ديگران را دشمن خود فرض مي كنند و نسبت به اعمال آن ها هميشه اعتراض خواهند كرد. در بعضي موارد بچه هاي محروم از محبت والدين، حالت تسليم به خود مي گيرند. رفتار زننده والدين راتحمل كرده و به جاي اعتراض با روي خوش در مقابل اعمال آن ها عكس العمل نشان مي دهند و از اين راه كوشش مي كنند محبت آن ها را به طرف خود جلب كنند.

بعضي ازبچه ها خود را تسليم تخيلات مي كنند و از برخورد به عالم واقع خودداري مي كنند. بچه هايي كه باهوش هستند و خوب بي مهري پدر ومادر رااحساس مي كنند، اغلب خود را به ناداني مي زنند، گاهي محبت ديگران نسبت به بچه بي مهري والدين او را جبران مي كند و شخصيت او كمتر دچار تزلزل مي شود. محبت والدين نسبت به بچه ها گاهي به صورت مراقبت هاي زياد ظاهر مي شود. بچه هايي كه بيش از حد تحت مراقبت پدر ومادر قرار دارند مانند بچه هاي مطرود دچار ناراحتي مي شوند. مراقبتهاي شديد والدين معلول عوامل خاصي است،گاهي والدين يك فرزند خود را از دست داده اند و در نتيجه بيش از اندازه از فرزندان خود مراقبت مي كنند.

پدر ومادري ممكن است براي چند سال بچه دار نشده باشند و همين امر سبب شود كه فرزند تازه خود را زياد تحت مراقبت قرار دهند.گاهي پدر ومادر نمي توانند احتياجات عاطفي يكديگر را تامين كنند، روي اين اصل بچه را مركز عواطف و احساسات خود قرار مي دهند. زني كه از محبت شوهر محروم است فرزند خود را جانشين شوهر مي كند و نسبت به او بيش از حد مهر مي ورزد. گاهي علاقه شديد مادر به بچه دليل بر تنفر او از بچه است، اين مادر براي اين كه تنفر خود را از بچه پنهان نگاه دارد و از ترس اين كه مبادا ديگران متوجه اين تنفر شوند بيشتر بچه را مورد محبت قرار مي دهد. مراقبت زياد از بچه و محبت بي مورد نسبت به او مانع رشد طبيعي وي خواهد شد. بچه اي كه موردمحبت بيش از حد پدر و مادر است، بيشتر وقت خود را با ايشان صرف مي كند و نمي تواند با بچه هاي هم سن آميزش كند،در نتيجه رشد اجتماعي او عقب مي افتد. مراقبت هاي بيش از حد از بچه سبب مي شود كه والدين بيش از اندازه در كارهاي او دخالت كنند و مانع از اين شوند كه او مستقلاً كارهاي خود را انجام دهد.

بچه در اينگونه موارد به صورت برده درمي آيد و هميشه منتظر دستور پدر و مادر است و طرز فكر و قضاوت و ميزان هاي اخلاقي و اجتماعي او تابع چيزي است كه پدر و مادر به او مي گويند. عكس العمل بچه ها در مقابل مراقبت شديد والدين نيز به صورت هاي مختلف ظاهر مي شود. گاهي بچه ها بر اثر مراقبت شديد حالت اطاعت و تسليم درمقابل والدين به خود مي گيرند و استقلال خود را از دست مي دهند. زماني در مقابل آنها حالت طغيان و سركشي ظاهر مي سازند. اين دسته ازبچه ها معمولاً نمي توانند با بچه هاي ديگر به سر برند. بعضي از اين بچه ها كمرو وخجالتي هستند و در بعضي موارد از طرف گروه همسن خود طرد مي شوند، زيرا آشنا به مهارت هاي اجتماعي نيستند. گاهي اين بچه ها در كار تحصيل موفقيت خوبي كسب مي كنند، زيرا مراقبت والدين از آنها سبب پيشرفت معلومات آنها مي شود. معلمان در ارتباط با اينگونه بچه ها بايد احتياط بيشتري به خرج دهند. اين دسته از بچه ها متوقع هستند، معلم مانند پدر و مادر آنها را مورد محبت شديد قرار دهد. روي همين نظر معلم بايد توجه بيشتري نسبت به اينگونه بچه ها بنمايد و بدون اينكه سايرين آگاه شوند بيشتر آنها را تحت مراقبت قرار دهد.


" بي مهـــــري و محبت زياد، شخصيت كـــــودكان را نامتعادل مي كند. "


تربیت اصولی فرزندان


۱- برای کاستن از میزان اطاعتهای محض و عاری از تفکر و اراده، فرزندتان را با روش انجام وظایف خودش آشنا سازید.
۲- به جای انتقال اندیشه‌های خودتان به کودکان، آنها را با روش اندیشیدن آشنا سازید.
۳- به عملکرد و رفتار فرزندتان می‌توانید ایراد بگیرید و اعتراض کنید، ولی به شخصیت او هرگز لطمه‌ای وارد نسازید..
۴- با مقدار محدودی بی‌اعتنایی بین هر قهر و آشتی از تکرار خطاها جلوگيری کنيد.
۵- مسئوليت تربيت فرزندان کوچکتر را به فرزندان بزرگتر واگذار نکنيد.
۶- بدون شناخت کودکان را هدايت نکنيد. سعی کنيد توقع خانواده از توان فرزند فراتر نرود.
۷- سعی کنيد توقعات شما از فرزندتان با توان هوشی، عاطفی، اجتماعی و جسمی فرزندتان هماهنگ باشد.
۸- به فرزندتان مسئوليت بدهيد تا او احساس ارزش و اهميت کند و مسئوليت کارهايش را به عهده بگيرد.
۹- پاسخ اکثر سوالات کودکان را از خودشان بپرسيد و از ارائه راه حل سريع خودداری کنيد.
۱۰- سعی کنيد فرزندانتان اشتباهات خودشان را امری عادی تلقی نکنند.

موفق باشيد.



ادامه دارد................

Borna66
05-30-2009, 01:01 PM
۵ روش برای ايجاد صلح و صفا بين بچه ها



جاي‌ تعجب‌ نيست‌ كه‌ والدين‌ مي‌ توانند در دعواي‌ فرزندان‌ نقش‌ مهمي‌ داشته‌ باشند. روشن‌ است‌ كه‌ هميشه‌ نمي ‌توان‌ بچه‌ها را به‌ طور يكسان‌ مورد توجه‌ قرار داد؛ گاهي‌ بچه ‌اي‌ نياز به‌ توجه‌ بيشتري‌ دارد.به‌ هر حال، هيچ‌ پدر و مادري‌ نمي‌ خواهند در محيطي‌ پر كشمكش‌ زندگي‌ كنند.به كارگيري‌ اين‌ روش‌ها به‌ شما كمك‌ مي ‌كند بين‌ بچه ‌هايي‌ كه‌ با هم‌ اختلاف‌ دارند، صلح‌ و صفا به‌ وجود آوريد.

۱. بــر رفتارهاي‌ مثبت‌ كــــودكان‌ تاكيد كنيد .
بچه‌ها خيلي‌ زود درمي ‌يابند كه‌ دعوا و مشاجره‌ باعث‌ جلب‌ توجه‌ بزرگترها مي‌ شود؛ و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ همكاري‌ آنها با يكديگر، اغلب‌ مورد توجه‌ قرار نمي ‌گيرد. پس‌ وقتي‌ كودكان‌ به‌ طور مسالمت‌آميز با هم‌ كنار مي‌آيند، آنها را تشويق‌ كنيد.

۲. نقاط‌ شــــروع‌ درگيــــــري‌ را شناسايــــي‌ كنيد.
هر مشاجره‌ و برخورد را ارزيابي‌ كنيد و به‌ دنبال‌ عوامل‌ و انگيزه‌ها باشيد. بچه‌ ها معمولاً وقتي‌ خسته‌ و گرسنه‌ مي‌شوند يك‌ به ‌دو مي ‌كنند. بعضي‌ اوقات‌ هم‌ احساس‌ مي ‌كنند مورد بي ‌اعتنايي‌ والدين‌ قرار گرفته‌ اند و به‌ همين‌ علت‌ براي‌ جلب‌ توجه‌ به‌ دعوا پناه‌ مي ‌برند. اگر عوامل‌ دعوا و اختلاف‌ را بشناسيد و مورد توجه‌ قرار دهيد، مي ‌توانيد از وقوع‌ آن‌ پيشگيري‌ كنيد.

۳. به‌ علايق‌ و توانايي‌هاي‌ بچه‌ها احتــــرام‌ بگذاريد و هر يك‌ را جداگانه‌ تشويق‌ كنيد.
بهترين‌ روش‌ براي‌ اين‌ كه‌ بچه‌ ها از چشم‌ وهمچشمي‌ و رقابت‌ نادرست‌ بپرهيزند، اين‌ است‌ كه‌ اجازه‌ دهيد شخصاً علايقشان‌ را دنبال‌ كنند. در اين‌ صورت‌ آنها هر كدام‌ براي‌ خود سرگرمي‌هاي‌ جداگانه ‌اي‌ خواهند داشت. در ضمن، فعاليت‌هاي‌ آنان‌ بايد با توانايي‌ هايشان‌ سازگاري‌ داشته‌ باشد؛ مثلاً در كار نظافت‌ حياط، اگر بچه ‌اي‌ براي‌ زير و رو كردن‌ خاك‌ باغچه، خيلي‌ كوچك‌ است‌ مي ‌تواند در جمع‌آوري‌ برگ‌ هاي‌ خشك‌ كمك‌ كند. به‌ اين‌ ترتيب‌ فرزند شما مي‌ آموزد كه‌ هر شخص‌ وظيفه ‌اي‌ دارد؛ حتي‌ اگر كارش‌ مهم‌ جلوه‌ نكند و كانون‌ توجه‌ ديگران‌ واقع‌ نشود.

۴. آنها را به‌ حــــرف ‌زدن‌ تشـــــويق‌ كنيد.
وقتي‌ دعواي‌ بچه ‌ها شروع‌ مي ‌شود، با آغاز كردن‌ يك‌ گفت‌ و گو به‌ آنها كمك‌ كنيد كه‌ با صلح‌ و صفا به‌ بحث‌ و مشاجره‌ پايان‌ دهند؛ مثلاً اگر بر سر يك‌ مداد شمعي‌ با هم‌ جدال‌ مي‌ كنند، بگوييد: نمي ‌دانم؛ هر دوي‌ شما همين‌ مداد شمعي‌ را مي ‌خواهيد. ببينيد چطور مي ‌توانيد اين‌ مشكل‌ را حل‌ كنيد كه‌ هر دو راضي‌ و خوشحال‌ شوند. بچه‌ ها براي‌ اين‌ كه‌ بتوانند با موفقيت‌ مشكل‌ را حل‌ كنند، لازم‌ است‌ صحبت‌ هاي‌ طرف‌ مقابل‌ را بشنوند و راه‌ حلي‌ پيدا كنند كه‌ مورد توافق‌ هر دوي‌ آنها باشد. پيوسته‌ از طريق‌ صحبت، آنها را به ‌آرامي‌ راهنمايي‌ كنيد. در نهايت‌ بچه‌ها مي‌آموزند كه‌ مشكلاتشان‌ را خودشان‌ حل ‌و فصل‌ كنند.

۵. قــــانــــون‌ وضــــع‌ كنيد.
گاهي‌ نمي ‌توان‌ جلوي‌ دعواي‌ بچه‌ ها را گرفت، اما بيشتر اوقات‌ مي ‌توانيد خودتان‌ را درگير ماجرا نكنيد. شايد مشكل ‌ترين‌ درس‌ براي‌ تمام‌ والدين‌ اين‌ باشد كه‌ چه‌ مواقعي‌ بايد بحث‌ هاي‌ كودكان‌ را ناديده‌ بگيرند. در اين‌ زمينه، بايستي‌ از قبل‌ رفتارهاي‌ غيرقابل‌ پذيرش‌ را صريحاً مشخص‌ كنيد؛ مثلاً « زد و خورد » رفتاري‌ غير قابل‌ قبول‌ است. در صورت‌ قانون ‌شكني، قوانين‌ انضباطي‌ را اجرا كنيد.



چگونه كودک را برای ورود فرزند جديد آماده كنيم ؟

من نی نی كوچولو رو دوست ندارم !


پيش‌ از تـــولد نــــوزاد
۱- با كـــــــــودك‌ صحبــــــت ‌كنيد :
مثلاً توضيح‌ دهيد كه‌ خانواده‌ شامل‌ پدر، مادر و خواهر و برادرهاست؛ و در بسياري‌ از خانواده‌ها تعداد فرزندان‌ بيش‌ از يكي‌ است. سه‌ چهار ماه‌ پيش‌ از ورود نوزاد، آماده‌ سازي‌ كودك‌ را شروع‌ كنيد. اگر كودك‌ در سن‌ پيش ‌دبستان‌ يا دبستان‌ است‌ اين‌ آماده‌ سازي‌ را زودتر آغاز كنيد. به‌ كودك‌ نگوييد برايش‌ يك‌ دوست‌ يا همبازي‌ مي ‌آوريد، زيرا او به‌ علت‌ خوابيدن‌ طولاني‌ مدت‌ نوزاد و يا ناتواني‌اش‌ در بازي‌ كردن‌ با وي،‌ ناراحت‌ مي‌شود.

۲- به‌ كـــودك‌ آگاهــي‌ بدهيد:
درباره‌ انتظار خود براي‌ ورود نوزاد، زياد خوابيدن‌ شيرخوار، گريه‌ كردن‌ و ناتواني‌ او در‌ بازي ‌كردن‌ با كودك،‌ صحبت‌ كنيد. همچنين‌ عكس‌هاي‌ دوران‌ نوزادي‌ خودش‌ را به‌ او نشان‌ دهيد. كودكان‌ بزرگتر گاهي‌ درباره‌ نحوه‌ به ‌وجودآمدن‌ نوزاد و اين‌ كه‌ از كجا مي ‌آيد از شما سؤال‌ مي ‌كنند. با توجه‌ به‌ سن‌ آنها، درباره‌ تولد و جنسيت‌ برايشان‌ توضيح‌ دهيد؛ اما اگر نمي ‌دانيد چه‌ پاسخي‌ بدهيد، جواب‌ ندادن‌ بسيار بهتر از ارائه‌ توضيحات‌ نادرست‌ است.

۳- كـــــودك‌ را با خود همــــراه‌ كنيد:
اجازه‌ دهيد او حركات‌ جنين‌ داخل‌ شكمتان‌ را احساس‌ كند. از همكاري‌ كودك‌ در آماده ‌كردن‌ اتاق‌ نوزاد نيز تشكر كنيد. با همديگر براي‌ فرزند جديد هديه‌ بخريد. به‌ علاوه، مي ‌توانيد از طرف‌ نوزاد براي‌ كودك‌ بزرگتر هديه‌ بخريد.

۴- تغييـــــــرات‌ لازم‌ را به ‌تدريج‌ انجام‌ دهيد:
پيش‌ از ورود نوزاد به‌ مرور تغييرات‌ لازم‌ را انجام‌ دهيد؛ زيرا اين‌ كار فرصت‌ سازگار شدن‌ با شرايط‌ تازه‌ را براي‌ كودك‌ فراهم‌ مي ‌كند. اتاق‌ خواب‌ كودك‌ را جدا كنيد و به‌ جاي‌ تختخواب‌ بچگانه‌ از تختخواب‌ بزرگ‌ استفاده‌ كنيد. به‌ كودك‌ نگوييد علت‌ تغييرات‌ ورود فرزند جديد است؛ زيرا در او احساس‌ حسادت، خشم‌ يا طردشدن‌ به‌ وجود مي ‌آيد. به‌ او بگوييد تو بزرگتر شده‌اي‌ و بايد در اتاق‌ خواب‌ مخصوص‌ خودت‌ بخوابي.

از ايجاد تغييرات‌ اساسي‌ درست‌ در بدو ورود نوزاد جداً خودداري‌ كنيد!
بـــراي‌ كــودك‌ توضيح‌ دهيد:
به‌ او بگوييد كه‌ بچه‌ چه‌ وقت‌ به‌ دنيا خواهد آمد و هنگام‌ حضور نداشتن‌ شما در خانه‌ چه‌ كسي‌ از او مراقبت‌ خواهد كرد. هنگام‌ رفتن‌ به‌ بيمارستان‌ از كودك‌ خداحافظي‌ كنيد و او را از بازگشت‌ خود مطمئن‌ سازيد. اگر در شرايط‌ نامناسب‌ هستيد و يا كودك‌ خواب‌ است، بايد يادداشتي‌ آماده‌ كنيد كه‌ در آن‌ در باره‌ زمان‌ برگشت‌ شما و احساستان‌ نسبت‌ به‌ او نوشته‌ شده‌ باشد تا كودك‌ خود آن را بخواند يا توسط‌ پدر و يا يك‌ بزرگتر بتواند از آن‌ آگاه‌ شود.

هنگــــام‌ تولد فـــــرزند جديد
برنامه ‌اي‌ ترتيب‌ دهيد تا كودك‌ شما نوزاد را ملاقات‌ كند؛ اين‌ كار موجب‌ كاهش‌ احساس‌ نگراني‌ او درباره‌ سلامت‌ مادر خواهد شد. با برگزار كردن‌ يك‌ مراسم‌ كوچك،‌ تولد نوزاد را جشن‌ بگيريد. گاهي‌ كودكان‌ هنگام‌ ملاقات‌ مجدد مادر، ساكت‌ و نگران‌ هستند يا تمايلي‌ به‌ در آغوش ‌گرفتن‌ مادر يا بوسيدن‌ او ندارند. خود را براي‌ اين‌ گونه‌ واكنش‌ها آماده‌ كنيد و آنها را بپذيريد. اگر چند روز از كودك‌ دور هستيد، از طريق‌ تلفن‌ و يادداشت‌ با او در تماس‌ باشيد.

تغييــــــرات‌ پس‌ از ورود نــــــــــــوزاد
توجه‌ كنيد كه‌ برنامه‌هاي‌ روزانه‌ كودك‌ را طبق‌ روال‌ گذشته‌ ادامه‌ دهيد. او را در فعاليت‌هاي‌ مربوط‌ به‌ شيرخوار شركت‌ دهيد تا احساس‌ طرد شدن‌ نكند. رفتارهاي‌ مناسب‌ كودك‌ را تشويق‌ كنيد؛ مثلاً بگوييد: «از اين‌ كه‌ در عوض‌ كردن‌ لباس‌ ِ كوچولو به‌ من‌ كمك‌ كردي‌ متشكرم. تو خيلي‌ خوب‌ كمك‌ مي‌ كني.» به‌ او ياد بدهيد چگونه نوزاد را بغل ‌كند و در طول روز به او اجازه بدهيد نوزاد را در آغوش بگيرد. واكنش‌ هاي‌ نوزاد را برايش‌ توصيف‌ كنيد. مثلاً بگوييد: او دوست‌ دارد تو به‌ آرامي‌ با او رفتار كني. اين‌ توضيحات‌ موجب‌ بهتر شدن‌ روابط‌ بين‌ آنان‌ و لذت‌ بردن‌ از وجود يكديگر خواهد شد. به ‌علاوه زماني‌ كه‌ خانواده‌ و بستگان‌ شما فرزند جديد را ملاقات‌ مي‌ كنند به‌ آنها يادآوري کنيد که به کودک بزرگتر نيز توجه کنند. زماني‌ را در طول‌ روز به‌ كودك‌ اختصاص‌ دهيد و حتي سعي‌ كنيد چند دقيقه‌ با او تنها باشيد. احساس‌ خود را به‌ كودك‌ نشان‌ دهيد و به‌ او بگوييد كه‌ دوستش‌ داريد تا او نيز احساسات‌ خود را براي‌ شما بيان‌ كند.

هنگــــام‌ شيـــــــردهـــي‌ به‌ نــــوزاد
هنگام‌ شيردادن‌ به‌ نوزاد، پاسخگويي‌ به‌ رفتارهاي‌ كودك‌ بزرگتر دشوار است. پيش‌ از برنامه‌ شيردهي، كودك‌ را سرگرم‌ كنيد. مثلاً از اسباب ‌بازي‌هاي‌ جالب‌ براي‌ سرگرم ‌كردن‌ او استفاده‌ نماييد. همچنين‌ مي‌ توانيد به‌ كودك‌ نوشيدني‌ يا غذايي‌ ساده‌ بدهيد. در صورت‌ وجود رفتار مطلوب‌ در حين‌ شيردهي، او را تشويق‌ كنيد. برخي‌ كودكان‌ به‌ ديدن‌ نوزاد هنگام‌ شيردهي‌ و يا در كنار مادر بودن‌ تمايل‌ دارند. كودك‌ را با دست ديگر در آغوش‌ بگيريد يا دستتان‌ را به‌ دور گردن‌ يا كمر او حلقه‌ كنيد.

مشكلات‌ رفتــــاري‌ بـــرخي‌ كــــودكان‌ بعد از به‌ دنيا آمدن‌ فــــرزند جديد
كودكان‌ در مقابل‌ ورود بچه‌ جديد واكنش‌هاي‌ متفاوتي‌ نشان‌ مي‌ دهند. مشكلات‌ شايع‌ آنها عبارت‌ است‌ از لجبازي (http://www.tebyan.net/TEB.ASPX?NID=9246)، قشقرق‌ به‌ پا كردن، تحريك ‌پذيري، رفتار خشن‌ با شيرخوار، چسبيدن‌ به‌ مادر و اضطراب‌ جدايي، مشكلات‌ مربوط‌ به‌ دستشويي رفتن‌ و شب ‌ادراري (http://www.tebyan.net/TEB.ASPX?NID=887)، مشكلات‌ خواب (http://www.tebyan.net/TEB.ASPX?NID=4402)‌ و تغذيه (http://www.tebyan.net/TEB.ASPX?NID=1666)، رفتارهاي‌ بچگانه‌ مثل‌ درخواست‌ پستانك‌ و شيشه‌ شير و يا كودكانه‌ صحبت‌ كردن. بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ كودك‌ براي‌ سازگاري‌ با شرايط‌ تازه‌ نياز به‌ زمان‌ دارد. رابطه‌ او با والدين‌ به‌ دليل‌ ورود خواهر يا برادر جديد تغيير خواهد كرد و شايد در اين‌ هنگام‌ نسبت‌ به‌ نوزاد احساس‌ رنجش‌ كند. حتي‌ ممكن‌ است‌ به‌ علت‌ كم ‌شدن‌ توجه، كودك‌ احساس‌ كند كه‌ والدين‌ ديگر او را دوست‌ ندارند و در اين‌ هنگام‌ رفتارهاي‌ بچگانه‌ از خود بروز دهد؛ از جمله‌ مكيدن‌ شست (http://www.tebyan.net/TEB.ASPX?NID=17190)، با شيشه‌ شير خوردن‌ و درخواست‌ اين‌ كه‌ مادر در دهان‌ او غذا بگذارد. اين‌ رفتارها نشانگر تمايل‌ كودك‌ براي‌ كسب‌ توجه‌ پدر و مادر است. توجه‌ اضافي‌ در اين‌ موارد باعث‌ تشويق‌ اين‌ گونه‌ اعمال‌ و تداوم‌ آنها خواهد شد. از توجه‌ كردن‌ خارج‌ از حد به‌ رفتارهاي‌ بچگانهِ كودك‌ جداً بپرهيزيد.

چگــــونه‌ با اين‌ مشكـــلات‌ رو به‌ رو شـــويم ؟
۱- احساس‌ كـــودك‌ را درك‌ كنيد:
اگر مي‌ گويد نوزاد را دوست‌ ندارم، به‌ او نگوييد اين‌ احساس‌ بد است. بلكه‌ اجازه‌ ابراز اين‌ احساس‌ را بدهيد و مجادله‌ نكنيد؛ حتي‌ گاهي‌ با احساس‌ او همراه‌ شويد و نامطلوب ‌بودن‌ حضور يك‌ فرزند تازه‌ در جمع‌ خانوادگي‌ را تصديق‌ كنيد.

۲- آرامــــش‌ كــــودك‌ را تحسيــن‌ كنيد:
اگر كودك‌ بيش‌ از 30 دقيقه‌ آرام‌ مانده‌ است، به‌ كنارش‌ برويد و با او باشيد. براي‌ تشويق‌ وي‌ برنامه‌ ريزي‌ كنيد.

۳- در رفتــارهايتان‌ باثبات‌ باشيد:
عقيده‌ خود را نسبت‌ به‌ وجود انضباط‌ در كودك‌ مشخص‌ كنيد. هنگام‌ مشاهده‌ رفتار نامناسب،‌ واكنش‌ سريع‌ نشان‌ دهيد. با كودك‌ بحث‌ نكنيد و غر نزنيد بلكه‌ عمل‌ كنيد. او بايد بداند كه‌ چه‌ رفتاري‌ از نظر والدينش‌ مطلوب‌ و مورد انتظار است. پدر و مادر بايد در رفتار تربيتي‌ با كودك‌ هماهنگ‌ باشند.

۴- بعضي‌ از رفتـــارهاي‌ نامناسب‌ كـــودك‌ را ناديده‌ بگيريد:
بعضي‌ از رفتارها مانند كودكانه‌ صحبت‌ كردن‌ را ناديده‌ بگيريد. هنگام‌ انجام‌ رفتارهاي‌ بچگانه‌ با كودك‌ صحبت‌ نكنيد و به‌ او نگاه‌ نكنيد. در اين‌ زمان‌ از اتاق‌ خارج‌ شويد يا به‌ كار خود بپردازيد. رفتار مطلوب‌ كودك‌ را تشويق‌ كنيد.

۵- در بــرابـــر بد رفتاري‌هاي‌ جدي‌ كــودك‌ واكنش‌ ســـريع‌ نشان‌ دهيد:
رفتارهايي‌ مانند صدمه‌ زدن‌ به‌ نوزاد بايد سريع‌ پاسخ‌ داده‌ شود. كودك‌ بايستي‌ بفهمد كه‌ آسيب‌ رساندن‌ به‌ نوزاد پذيرفتني‌ نيست‌ و با انضباط‌ خاصي‌ با او برخورد خواهد شد.


" در صورتيكه‌ با رعايت‌ نكات‌ گفته‌ شده، همچنان‌ با كودك‌ خود درباره‌ فرزند جديد مشكل‌ داريد، بهتر است‌ از مشاوره‌ روانپزشك‌ يا روانشناس‌ كودك‌ بهره‌ بگيريد. "

رفتار با فرزند اول وقتی فرزند دوم به دنيا می آيد


آيا ميدانيد كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد، چگونه بايد فرزند اولتان را آماده ورود او كنيد؟ ابتدا بايد دقت داشته باشيد كه فرزند اولتان نيازمند دنيايي از توجه و علاقه است تا اطمينان پيدا كند كه بچه دوم و جديد جايگزين او نخواهد شد. در اينجا به ده شيوه مفيد و سودمند اشاره مي كنيم كه با به كار بستن آنها مي توانيد به راحتي فرزند اولتان را براي ورود بچه دوم آماده سازيد.

۱- برنامه اي ترتيب دهيد كه فرزند اولتان اوقات زيادي را با پدرش تنها باشد.
بايد بدانيد كه اختلاف سني خيلي كم ( كمتر از سه سال ) بين بچه ها، هميشه مي تواند باعث به وجود آمدن برخوردها و اختلافاتي بين بچه ها شود، چرا كه هر دو نياز شديد و فراواني به توجه والدين دارند. پس، در صورتي كه اختلاف سن بين فرزند اولتان با فرزند دوم كمتر از سه سال است، اطمينان حاصل نماييد كه وقت كافي در اختيار بچه اول قرار مي دهيد تا او احساس كمبود پيدا نكند. به خصوص، او نياز خواهد داشت كه اوقات زيادي را با پدرش به تنهايي به سر ببرد.

۲- كتابهاي مربوط به اطفال شيرخواره و كوچك را براي فرزندتان بخوانيد.
حتي زماني كه باردار و در انتظار ورود فرزند دومتان هستيد، توجه، عشق و علاقه كامل و صددرصد شما معطوف به فرزند اولتان خواهد بود و همين به او كمك مي كند كه خودش را با آن موقعيت جديد منطبق و سازگار سازد. كتابهايي را برايش بخوانيد كه با به دنيا آمدن بچه هاي كوچك و اضافه شدن آنها به جمع خانواده مرتبط هستند و در مورد طفل داخل شكم تان با او صحبت كنيد. گرچه، ممكن است فرزند اولتان، به طور كامل صحبت هاي شما را درك نكند. ولي به اين شكل، اطلاعات لازم را كسب مي كند و در رابطه با ورود بچه جديد به خانواده توجيه و آماده مي شود.

۳- زمان تغيير دادن ها را به طور متناوب تنظيم كنيد.
اگر لازم مي دانيد كه تخت يا اتاق جديدي را براي ورود فرزند دومتان تهيه كنيد، اين تغييرات را دست كم چهار تا شش هفته قبل از به دنيا آمدنش صورت دهيد. به اين ترتيب، احتمالش خيلي كم خواهد بود كه فرزند اولتان در رابطه با اين تغيير و تحولات احساس ناراحتي پيدا كند و حس حسادتش تحريك شود. به هر صورت، هر گونه تغيير و تحولي را كه لازم مي دانيد صورت دهيد وبه هيچ وجه اين تحولات نبايد همزمان با به دنيا آمدن بچه جديد انجام شود.

۴- فرزند اولتان را تشويق كنيد كه رابطه ملايم و خوبي با بچه جديد برقرار كند.
به او مفهوم ملايمت در نوازش طفل شيرخواره را ياد بدهيد و قبل از به دنيا آمدن بچه دوم، اين اعمال ملايم را با او تمرين كنيد. به اين ترتيب، قبل از آن كه خواهر يا برادر بزرگ يك بچه شود، مفهوم برقراري يك ارتباط ملايم را مي فهمد.

۵- بگذاريد كه فـــــرزند اولتان يك بچه باقي بماند و دوران خوش و خاطره انگيـــز خردسالــــي اش حفظ شود.
عليرغم اين حقيقت كه فرزند اولتان تبديل به خواهر يا برادر بزرگتر ميشود، او را از فعاليتهاي مختص دوران خردسالي اش محروم نكنيد و نشاط وسرخوشي مختص آن زمان را از او نگيريد. تصور نكنيد كه با به دنيا آمدن بچه جديد، فرزند اولتان مجبور است كه به جاي خوابيدن در گهواره اش،روي يك تخت ديگر بخوابد،به خصوص اگر احساس ميكنيد كه از خوابيدن در گهواره اش،هنوز لذت ميبرد و در آن راحت است. اگر هنوز از پوشك استفاده ميكند، بگذاريد اوضاع به همان روال پيش برود و اگر به او شير ميدهيد آنرا قطع نكنيد.چرا كه او هنوز خودش يك بچه است و نيازهاي خاص خودش را دارد! انتظار اين را داشته باشيد كه او دوست داشته باشد مثل سابق در آغوش گرفته شود و از گرماي تن شما و زمزمه ها و راز و نيازهايي كه زير گوشش نجوا ميكرديد، برخوردار شود.

۶- خودتان را آماده مواجهه با بداخلاقي ها، عصبانيت ها، تندخويي ها، بي حوصلگي ها و ترشرويي هاي او كنيد.
اگرفرزند اولتان نق نقوتر، بداخلاق تر و وابسته تر از هميشه به نظر رسيد، غافلگير و شوكه نشويد. او نياز دارد كه ابراز وجود كند و اطمينان يابد كه جايش در خانواده هنوز ايمن است. با گذشت زمان و ملاحظات خاص شما، فرزند اولتان به جاي حسادت نشان دادن از خودش، در رابطه با نقش جديدش در خانواده، حس تسلط و كنترل پيدا مي كند و خودش را با وضعيت جديد سازگار و منطبق مي سازد.

۷- به او يادآوري كنيد كه زماني خودش هم يك طفل شيرخواره و كوچك بود.
به او عكسهاي دوران نوزادي اش و هدايايي را نشان دهيد كه وقتي تازه متولد شده بود، دريافت ميكرد و علاقه و توجهي را به يادش بيندازيد كه در آن زمان كسب مي كرد.

۸- چند اسباب بازي ويژه و مخصوص برايش بخريد.
خريدن اسباب بازي هاي جديد براي فرزند اولتان هم مفيد و سودمند واقع خواهد شد. چرا كه وقتي فرزند دومتان به دنيا مي آيد و دنياي توجه و هدايا معطوف او مي شود، فرزند اولتان چيزهايي براي خودش خواهد داشت كه سرش با آنها گرم باشد وبه خواهر يا برادر كوچكش حسادت نكند.

۹- پيشاپيش فرزند اولتان را تشويق كنيد كه بعد از به دنيا آمدن بچه دوم،كمكتان كند.
اين عمل به او حس توانايي، كارداني، شايستگي، لياقت و توانمندي مي بخشد. وقتي بچه جديد به دنيا مي آيد، فرزند اولتان مي تواند با آوردن پوشك براي مادرش يا تكان دادن يك اسباب بازي مقابل صورت بچه كمك سودمندي ارائه دهد.

۱۰- به او مزاياي خواهر يا برادر بزرگتر بودن را نشان دهيد.
فرزند اولتان را درگير فعاليت هايي كنيد كه قادر به انجامشان است و مي تواند او را از بچه تازه متولد شده مجزا كند، و به اين ترتيب اين پيام را به او برسانيد كه چون ديگر يك طفل كوچك نيست، مي تواند كارهاي خاصي را انجام دهد. او را در آغوش بگيريد، درحالي كه برايش كتاب مي خوانيد عكس هايش را به او نشان دهيد، يك جدول يا معماي ساده را باهم حل كنيد و ديگر فعاليت هايي را با او انجام دهيد كه لازمه و متناسب با سن و رشدش هستند، به اين ترتيب، شور و شوق او از بزرگ شدنش و انجام كارهايي ادامه پيدا مي كند كه وقتي نوزاد بود قادر به انجامشان نبود، ولي حالا از توانايي انجام آن برخوردار است. خواه بچه جديدي به جمع خانواده اضافه شود و يا فرزند نوجوانتان به قصد تشكيل زندگي يا ادامه تحصيل، جمع خانواده را ترك كند، همواره تغيير و تحولات در خانواده ها نيازمند سازگاري هاي بنيادين و ريشه اي رواني، ذهني، روحي و جسماني هستند.

پژوهشگران و محققان مسايل خانوادگي، پيدايش اين تغيير و تحولات در زندگي روزمره اعضاي خانواده را تنش زاترين حالت ممكن معرفي كرده اند. پس، اگر فرزندان نوپا و كوچك تان در خلال اين چارچوب زماني، تا حدي سير قهقرايي را طي كنند، نبايستي نگران شويد و بايد آن را امري طبيعي بدانيد كه بسيار موقتي، گذرا و زود گذر است.


کمک به کودکان در پذيرفتن فرزند جديد خانواده


به دنيا آمدن فرزند جديد احساسات خاصي را در فرزندان قبلي بوجود مي آورد. بروز نوعي حسادت در اين موقعيت مي تواند طبيعي باشد اما عملکرد شما و عدم غفلت از فرزند قبلي همهء اعضاء خانواده را در گذر از اين موقعيت ياري مي کند. نقش شما اساسي است. بيشتر بدانيد...

براي کودکان اضافه شدن يک عضو جديد به خانواده ممکن است چندان خوشايند نباشد. واقعيت اين است که اکثر کودکان در چنين موقعيتي احساس حسادت مي کنند و به راحتي اين احساس را در رفتارشان نشان مي دهند. پذيرفتن فرزند جديدي در خانواده براي کودکان سنين 1 تا 3 سال و نيمه مشکلتر است زيرا هنوز خيلي به والدينشان وابسته هستند. حتي گاهي عکس العملهاي شديدي از خود نشان مي دهند که دقت شما را مي طلبد. البته اگر حساسيتها خيلي بحراني شد بهتر است نزد مشاور برويد. اما والدين براي آماده کردن فرزند بزرگتر چه اقداماتي مي توانند به عمل آورند؟ آمادگي براي ورود عضو جديد، به حفظ آرامش طي اين دوره انتقالي کمک مي کند. خانم سارا ف. که يک پسر سه ساله و يک نوزاد دختر دارد تجربهء خود را براي ما نقل کرده است:

وقتي به دخترم شير مي دادم، سامان (پسرم) از من خواست با او توپ بازي کنم. او از دست کودک جديد خيلي ناراحت شد چون احساس کرد من درخواستش را رد کرده ام، و شروع به گريه کرد. لازم بود تا کاري کنم که غصه نخورد و بين او و خواهرش کينه بوجود نيايد. به او گفتم: وقتي خواهرت شيرش را خورد مي تواني با او بازي کني. بعد توپ کوچکي را که براي دخترم خريده بودم به او دادم تا بعد از شير، به آرامي با او بازي کند. دراينجا حس کردم که از خوشحالي چشمانش برق زد و احساس يک برادر بزرگتر به او دست داد. ضمنا عکسي از اولين بازي دونفرهء آنها گرفتم و در اتاقشان قاب کردم.
در اينجا به ذکر چند نکته مي پردازيم که شما مي توانيد به کودکتان کمک کنيد فرد جديد را راحتتر بپذيرد:

۱. با هم نقش مـــــادر را بازي کنيد.
براي فرزند بزرگتر عروسک يا خرس مورد علاقه اش را بخريد و او را مامان عروسک بکنيد. برايش توضيح دهيد که نوزاد جديد خيلي ظريف و حساس است. بگذاريد غذا دادن، بغل کردن و تميز کردن نوزاد را با عروسکش امتحان کند. اجراي نقش مادر باعث مي شود به هردوي شما خوش بگذرد .وقتي خوب از عهدهء کارش برآمد تشويقش کنيد.

۲. اتاق نـــــوزاد را با هـــم تــــزئين کنيد.
بگذاريد فرزند بزرگتر يک نقاشي قشنگ مخصوص اين اتاق بکشد و آن را همانجا نصب کنيد. اين کار باعث مي شود احساس کند از گردونهء فعاليتهاي خانه خارج نشده و در احساس خوشحالي ورود فرزند جديد سهيم است.

۳. از او بخواهيـــد در ماجــــــرا سهيـــــم باشد.
وقتي نوزاد را به منزل آورديد اجازه دهيد کودک بزرگتر به شما کمک کند و از او ياري بخواهيد. گرچه شما تلاش کرده ايد ذهن او را براي ورود فرزند جديد آماده کنيد ولي هنوز احتمال دارد از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است دوباره مانند سالهاي قبل بچگانه حرف بزند يا شيشه شيرش را بخواهد. اين يک رفتار طبيعي است و زياد طول نخواهد کشيد. بگذاريد اين رفتار را داشته باشد و با او برخورد نکنيد. حتما او را مانند قبل بغل کنيد و نوازش نمائيد و ببوسيد و ابراز محبت به او را از قبل نيز بيشتر کنيد. اوقات خاصي را فقط به او اختصاص دهيد و با يکديگر خلوت کنيد. مي توانيد با هم بازي کنيد يا برايش اختصاصا داستان بخوانيد يا با او غذا بخوريد.

۴. با هــــم کتاب بخـــوانيد.
کودکان عاشق داستان خواندن شما هستند، مخصوصا اگر ماجراي کتاب در مورد آنها باشد. با هم به سمت يک کتابفروشي يا کتابخانه قدم بزنيد و کتاب يا داستاني درمورد "برادر يا خواهر بزرگتر شدن" برايش بگيريد. از اوقاتي که تنها با هم هستيد لذت ببريد و کتاب را برايش بخوانيد. ملاحظه مي کنيد که راههاي مختلفي براي آماده کردن فرزندان بزرگتر جهت قبول فرزند جديد وجود دارد. درک و آگاهي شما از فشارهائي که ورود فرد تازه به خانواده وارد مي کند اعضاء خانه را در گذر از اين دوره ياري خواهد کرد.

موفق باشيد.