PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عزت نفس و تربیت آن



Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
نظريه كوپر اسميت :

كوپر اسميت عزت نفس را يك ارزشيابي فردي مي داند كه معمولاً با توجه به خويشتن حفظ
مي شود ( به نقل از جوادي و كديور، 1373). كوپر اسميت چهار عامل اسنادي را براي رشد عزت نفس بيان مي كند . نخستين آن و مقدم بر تمام عوامل، ميزان احترام ، پذيرش و علاقه مندي كه يك فرد دريافت مي كند. دومين عامل تجارب موفقيت هايمان در زندگي و سومين عامل ارزشها و انتظاراتي است كه بر مبناي آن تجارب را مورد تفسير قرار ميدهيم و چهارمين عامل نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش مي باشد ( به نقل از مفتاح ، 1381).

Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
·نظريه مازلو:
مازلو در سلسله مراتب نيازها و در سطح سوم ، احترام به خود يا عزت نفس را قرار مي دهد كه مشتمل بر تمايل شايستگي، چيرگي، پيشرفت ، توانمندی، كفايت، اطمينان، استقلال و آزادي است. زماني كه اين نيازها ارضا شود، فرد احساس ارزشمندي، توانايي، قابليت مثمرثمر بودن و اطمينان مي كند و چنانچه اين نيازها برآورده نشود، فرد احساس حقارت ، درماندگي ، ضعف و دلسردي و نااميدي مي كند (به نقل از مفتاح، 1381).
·نظريه راجرز:
راجرز، عزت نفس را ارزيابي مداوم شخص از ارزشمندي خويشتن خود ويا نوعي قضاوت نسبت به ارزشندي وجودي خود تعريف كرده است. او معتقد است اين صفت در انسان حالت عمومي دارد و محدود و زود گذر نيست. بر طبق نظر راجرز، عزت نفس در اثر نياز به توجه مثبت ديگران به وجود مي آيد. نياز به توجه مثبت ديگران، شامل بازخوردها، طرز برخورد گرم و
محبت آميز، صميميت، پذيرش و مهرباني از طرف محيط به خصوص اولياء كودك است (شاملو، 1368).

Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
·نظريه ويليام جيمز:
در بررسي عزت نفس، اولين كار توسط ويليام جيمز انجام شده است. او معتقد بود كه تصور فرد از خود در حين تعاملات اجتماعي ، يعني از زماني كه متولد شده و مورد شناسايي ديگران قرار مي گيرد، شكل مي گيرد ( به نقل از بيابانگرد، 1380).
·نظريه جرج ميد1 :
ميد معتقد است كه تصورات و نگرش هاي شخص، نقش زيادي در زندگي او دارند. اين تصورات مي تواند، مربوط به موقعيت هاي دروني يا بيرونی باشد. تصورات بر اساس بازخوردي كه از نظر ديگران به دست مي آيد، تشكيل مي شود. بنابراين شخص خصوصيات خود را به
گونه اي درك مي كند كه ديگران آن خصوصيات را به وي نسبت مي دهند. او نتيجه گرفت عزت نفس بر اثر انعكاس ارزيابي ديگران، به وجود مي آيد و اين اجتماع است كه براي افراد معيارهاي


1.Gorgemide
زندگي را تعيين مي كند و از طرفي نظريات ديگران در شخص دروني ميشود و عزت نفس او را شكل مي دهد ( به نقل از پور مقدسيان ، 1373).

Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
ابعاد عزت نفس :
تا چندي پيش، محققين و نظريه پردازان، عزت نفس را قضاوت كلي فرد در مورد خود
مي دانستند اما در سالهاي اخير مشخص شده است كه كودكان و بزرگسالان، خودشان را از زوايا و جنبه هاي مختلف مورد ارزيابي و قضاوت قرار ميدهند که در اين رابطه مي توان جنبه هاي اجتماعي، بدني، تحصيلي، خانوادگي و كلي را نام برد ( قلي، 1375).
براي روشن شدن مطلب، درمورد هر كدام از موارد فوق توضيحاتي مختصر ارائه خواهد شد.
·عزت نفس اجتماعی :
شامل عقايد كودك در مورد خودش به عنوان يك دوست براي ديگران است . آيا كودكان ديگر او را دوست دارند ؟ آيا عقايد وافكار او براي آن ها ارزشمند است؟ آيا او را در فعاليت هايشان شركت مي دهند؟ آيا از ارتباط و تعامل باهمسالان خود احساس رضايت مي كند؟ به طور كلي كودكي که نياز اجتماعي اش برآورده شود، صرف نظر از اين كه چه تعداد از آن ها با آداب و اصول مورد قبول ملي مطابقت دارد، احساس خوبي در اين زمينه خواهد داشت؟ (اكبري ،1380).

Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
·عزت نفس بدني :
عزت نفس بدني به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به توانايي بدني خود اطلاق مي شود كه از طريق فعاليتها و كنش هاي بدني در فرد به وجود مي آيد. بنابراين اگر فرد از سلامت و توانايي بدني خوبي برخوردار باشد، بر عزت نفس بدني او تأثير مثبت خواهد گذاشت و بالعکس نواقص جسماني و عدم توانايي در انجام فعاليت ها و مهارت ها، تأثير منفي بر عزت نفس بدني فرد خواهد داشت ( اسلامي نسب، 1373).

·عزت نفس تحصيلي:
عزت نفس تحصيلي به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به ارزشمندي تحصيلی خود مربوط
مي شود. اگر واكنش اطرافيان در مورد وضعيت تحصيلي فرد مطلوب باشد، در او احساس رضايت از خود ايجاد نموده و به قضاوت مثبت فرد درباره خودش كمك مي كند (قلي،1375).

Borna66
05-30-2009, 12:55 PM
عزت نفس خانوادگي:
ارزيابي و قضاوت فرد به عنوان عضوي از خانواده را عزت نفس خانوادگي مي گويند كه در اثر تعامل فرد با اعضاء خانواده در او به وجود مي آيد. نوع رابطه متقابل فرد با پدر، مادر، برادران و خواهران و ساير اعضاء خانواده و اين كه فرد تا چه اندازه توسط آن ها پذيرفته شده است، در چگونگي نگرش او نسبت به خود مؤثر است و عزت نفس خانوادگي او را تعيين مي كند (قلي، 1375).
·عزت نفس كلي :
عزت نفس كلي به ارزيابي و قضاوت فرد نسبت به كليه ارزش هاي خود اطلاق مي شود كه اين جنبه از عزت نفس، ساير جنبه هاي فوق را در خود دارد و در واقع به آن ها نوعي وحدت و يكپارچگي مي بخشد. فردي كه عزت نفس كلي مثبتي دارد، از كليه جهات بدني ، اجتماعي، خانوادگي و تحصيلی، خود را مطلوب و خوب ميداند. او نگرش مثبت خود را از واكنش مثبت اعضاء خانواده، همسالان، معلمين و توانايي هاي بدني خود كسب نموده است. چنين فردي ، بهتر مي تواند با مشكل خود مقابله كند ( اسلامي نسب ،1373).

Borna66
05-30-2009, 12:56 PM
مؤلفه هاي اساسي عزت نفس:
تجاربي كه كودك در راستاي هر مؤلفه به دست مي آورد، نقش اساسي را در ارزيابي از خود ايفا مي كند. اين فرايند ارزيابي يا قضاوت، توصيف هاي دروني از خود را ميسر مي نمايد كه عزت نفس نام مي گيرد و به منزله بيانيه ای در چگونگي احساس كودك درباره خويش محسوب
مي شود. «عزت نفس سالم» را مي توان مورد تقويت قرار داد و يا اين كه آن را از مسير اصلي منحرف ساخت. شخص با عزت نفس قوي، تا حدودي قادر است كه در خود جنبه هاي مثبت پنچ مؤلفه عزت نفس را تحقق بخشد. در صورت فقدان مؤلفه هاي مزبور شخص دچار ناپايداري، بيهودگي و ناتواني مي شود (ميرعلي ياري، 1379).
پنج مؤلفه عزت نفس از ديدگاه جامع نگر «اينرونر» (1982)، در ارتباط با نظريه خود نشأت گرفته است. در اين جا به اختصار توصيف هايي در رابطه با هر مؤلفه عرضه مي شود. توصيف موارد توسط «بربا»1 (1989)، مطرح شده است.

Borna66
05-30-2009, 12:56 PM
امنيت2 : احساس اطمينان قوي است كه شامل اين نكات مي شود: احساس راحتي و ايمني، وقوف در آن چه كه از وي انتظار مي رود، توانايي وابستگي به افراد و موقعيت ها و درك قواعد و محدوديت ها.
دارا بودن احساس قوي امنيت (ميتوانم از پشتيباني ديگران بر خوردار شوم)، پايه اي است كه ساختار مؤلفه هاي ديگر بر آن اساس پايه ريزي مي گردد. از اين رو كودكان بايد قبل از انجام هر عملي نسبت به آن اطمينان خاطر حاصل نمايند. چنانچه كودك احساس ناامني و خطر نمايد (نسبت به آنچه كه از من انتظار مي رود، مطمئن نيستم) در جذب مؤلفه هاي ديگر عزت نفس با مشكل مواجه خواهد شد. (ميرعلي ياري، 1379).

Borna66
05-30-2009, 12:56 PM
2.خودپذيري : خودپذيري احساس فرديتي است كه اطلاعات درباره خود را در بر مي گيرد توصيف دقيق و واقع بينانه از خويش بر حسب نقش ها، اسنادها و ويژگي هاي جسماني. كودكي كه واجد خودپذيري قوي باشد (من خودم را دوست دارم)، خويشتن را مي پذيرد، احساس فردگرايي، شايستگي، كفايت و تحسين از خود دارد. ولي كودكي كه احساس خودپذيري ضعيفي دارد (من خود را دوست ندارم)، در پذيرش خود، فاقد اراده است.(ميرعلي ياري، 1379).

Borna66
05-30-2009, 12:57 PM
3.پيوندجويي1 : پيوندجويي احساس پذيرش با مقبوليت است به ويژه در روابطي كه مهم قلمداد ميشوند. همچنين به معناي احساس پذيرفته شدن و مورد احترام قرار گرفتن از سوي ديگران به كار مي رود. كودكاني كه داراي احساسات پيوندجويي قوي باشند (احساس تعلق داشتن )، رابطه راحت و رضايت مندي با ديگران برقرار مي كنند. حال آن كه احساس پيوند جويي ضعيف در كودك (كسي نمي خواهد با من باشد)، منجر به انزواطلبي و احساس بيگانگي وي خواهد شد.

Borna66
05-30-2009, 12:57 PM
4.رسالت2 : در اين مؤلفه، دارا بودن هدف و انگيزه در زندگي مورد نظر است. به طوري كه به خويشتن رخصت دهد تا اهداف واقع بينانه و قابل حصولي داشته باشد و در قبال پيامدهاي تصميمات خود، احساس مسئوليت نمايد. كودك برخوردار از احساس تعهد قوي (من اهداف مهمي دارم)، قادر است عملي را آغاز كند و بر اساس طرح و نقشه، آن را پي گيرد. اما كودكي كه حس تعهد ضعيفي دارد (من گيج هستم و نمي دانم چه بايد بكنم)، در قبال اعمال خود مسئوليتي احساس نمي كند و در هنگام مواجهه با مشكل راه حل هاي مختلف را مورد كاوش قرار نمي دهد.
5.شايستگي3 : اين مؤلفه به احساس موفقيت و فضيلت در كارايي اشاره دارد كه مهم و ارزشمند به نظر مي رسد و شامل وقوف بر نيرومندي ها و تواناييها و پذيرش ضعف ها نيز
مي شود. كودكاني كه واجد احساس شايستگي مي باشند (من احساس توانايي مي كنم، بنابراين ميتوانم با هر خطري مواجه شوم)، در بيان تصورات و عقايد خود در ارتباط با ديگران بي پروا مي باشند. اما كودكاني كه از شايستگي لازم برخوردار نيستند (نمي خواهم كوشش كنم)، خود را ناتوان مي انگارند و موفقيتهاي خويش را به بخت و اقبال نسبت مي دهند و نمي خواهند
فرصت هايي در جهت نيل به موفقيت داشته باشند. آن ها رفتار هاي خود مغلوبانه دارند و احساس كفايت شخصی نمي كنند.

Borna66
05-30-2009, 12:57 PM
پرتو تجارب فزاينده اي كه در آموزش عمومي و عالي به دست آمد، مهمترين عامل را در




1. Affiliation
2. Mission
3. Competence

تعيين احساس رضايت و موفقيت فرد، را به احساسات دروني در مورد خويش نسبت داده اند. دانش آموزاني كه نسبت به خودشان نامطمئن هستند و انتظار شكست دارند، به راحتي دست از تلاش و كوشش برداشته و به ترك مدرسه مبادرت مي ورزند. از سوي ديگر دانش آموزاني كه درباره خود و توانايي هاي خود احساسات مثبت دارند، از مدرسه، روابط با دوستان و دنياي يادگيري لذت مي برند.
يافته هاي كوپر اسميت (1975) مبين آن است كه دانش آموزان واجد احساسات مثبت درباره خويش، فراگيران با انگيزه اي هستند كه در كلاس مشاركت فعالي بروز مي دهند (مير علي ياري، 1379).