PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اصول آموزش و پرورش



alamatesoall
06-11-2012, 07:29 PM
اصول آموزش و پرورش، فعاليت، کمال، سندیت، تناسب عمل با وضع، تفرد، آزادي و اجتماع مي باشند.
اصل فعاليت، بيانگر اين است که فرد به حالات، علائق و نيازهاي فعلي خود توجه کند. به عبارت ديگر، اين اصل به وضعيت فعلي کودک نظارت مي کند .
اصل کمال، به آينده کودک ناظر است و مدافع منافع آينده کودک مي باشد.



شايد در ظاهر، بين دو اصل فوق تناقض وجود داشته باشد، اما اين تناقض، واقعي نبوده و توجه به وضعيت فعلي، نيازها و علائق کودک، در حقيقت تضمين کننده آينده او مي باشد .
نکته مهم اين است که در صورت توازن و تعادل بين اجراي اصول و شرايط، اين تناقضها قابل حل هستند. زيرا اصول، نسبي بوده و چنانجه معلمان بتوانند، اين دو را با هم ترکيب کنند، مسائل به درجات مختلف حل شدني مي باشند .



به عبارت ديگر، در اينجا مسأله نياز سنجي مطرح مي شود. در مقاطع مختلف تحصيلي، بايد نيازهاي فرد و جامعه را مشخص کرد و اهداف و محتواي تعليم و تربيت را بر اساس آنها پايه ريزي نمود. هنگامي که بحث نيازها مطرح مي شود، نيازهاي تعليم و تربيت، مانند طراحي برنامه ريزي آموزش پيش دبستاني و دبستاني، در اولويت قرار مي گيرند .
تمامي مراحل آموزش و پرورش، بر اساس نيازها مشخص مي شوند. نيازها در طراحي آموزشي، مانند نياز به محبت و امنيت عاطفي، از اولويت خاصي برخوردارند.



در مبحث نياز سنجي، بايد به تفاوتهاي فردي توجه خاصي نمود. در تعليم و تربيت، دو نوع تفاوت وجود دارد : تفاوتهاي درون فردي ( تفاوتهايي که بين استعدادهاي گوناگون يا جنبه هاي مختلف يک فرد وجود دارد ) و تفاوتهاي برون فردي ( تفاوتهايي که بين افراد مختلف وجود دارد ). در دوره پيش دبستاني، توجه به تفاوتهاي فردي از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد، زيرا در اين دوره، روشهاي آموزشي، حتي المقدور انفرادي هستند. انفرادي، يعني اينکه محتوا بايد متناسب با سرعت يادگيري دانش آموزان باشد. اين نوع آموزش، آموزش برنامه اي نام دارد، يعني آموزش محتوا بايد متناسب با ميزان و سرعت يادگيري افراد باشد. به عبارت ديگر، آموزش بايد براساس تفاوتهاي فردي و خصوصيات يادگيري دانش آموزان ارائه گردد.



نوع ديگر آموزش، بر اساس نظريه يادگيري در حد تسلط صورت مي گيرد. بر اساس اين نظريه، همه دانش آموزان در هر مقطعي قادر به يادگيري مطالب هستند، به شرط اينکه زمان لازم به آنها داده شود. اگر به همه افراد زمان کافي براي يادگيري داده شود، همه مي توانند، همه چيز ياد بگيرند و چيزي به نام استعداد وجود ندارد. بلکه استعداد، زماني است که هر فرد، براي يادگيري مطلب به آن نياز دارد. يکي در زمان کمتر و ديگري در زمان بيشتري، يک مطلب را ياد مي گيرد .



به عبارت ديگر، چنانچه با توجه به تفاوتهاي فردي، زمان لازم را به اشخاص بدهيم، به موضوع درسي خود مسلط خواهند شد.
آموزش برنامه اي، بيشتر در مقطع دبيرستان کاربرد دارد و آموزشي است که در آن، محتواي دروس و موضوعات درسي به مراحلي تقسيم مي شوند. مراحل، واحدهاي بسيار کوچکي از موضوعات کلي هستند. دانش آموز با گذر از يک مرحله، به مرحله بعدي مي پردازد و در هر مرحله، بلافاصله تقويت مي گردد. چنانچه دانش آموزي در گام اول مشکل پيدا کند، از طريق کامپيوتر، به شاخه هاي ديگر همان مرحله هدايت مي شود و در آن شاخه ها، آن موضوع خاص با تفصيلات و توضيحات بيشتري ارائه مي گردد. ارزشيابي نيز بلافاصله با استفاده از سوالات تستي انجام مي گيرد.

alamatesoall
06-11-2012, 07:30 PM
اصل فعاليت:

اولين و مهمترين اصل در تعليم و تربيت، اصل فعاليت است. دانش آموز، بايد در تمام مراحل يادگيري فعال باشد و هيچگاه منفعل و منزوي باقي نماند. بلکه در تمام زمينه ها مشارکت فعال داشته باشد تا موجب يادگيري بيشتر او گردد. بنابراين، اصل فعاليت به نشاط فعلي دانش آموز مي پردازد.



اصل کمال:

ما بايد دانش آموز را از آنچه که هست، به حد کمال برسانيم. اصل کمال به آينده کودک توجه دارد و رسيدن از نقصان به کمال است. در اينجا، زمان حال کودک ناديده گرفته مي شود و براي رسيدن به کمال، بايد سختي ها را تحمل کند.



اصل آزادي:
دانش آموز بايد به ويژه در دوره پيش دبستاني و دبستان ، در برخي از زمينه ها به فعاليت آزاد بپردازد . او نبايد هميشه به فعاليتهاي هدايت شده بپردازد، بلکه بايد فرصت فعاليتهاي آزاد را نيز داشته باشد ، تا از طريق آزادي ، به کمال و پيشرفت نائل گردد.



اصل سنديت:
اصل سنديت، در برابر اصل آزادي قرار دارد و بيانگر اين است که دانش آموز بايد در مقاطع مختلف تحصيلي، بر اساس برنامه درسي از پيش طراحي شده، آموزش ببيند. سنديت، يعني تعليم و تربيت داراي نظام ساختاري مي باشد. مثال هاي سنديت برنامه درسي، سنديت معلم و سنديت علم مي باشد.



اصل تناسب وضع و عمل:
بر مبناي اين اصل ، فعاليتهاي مربيان بايد متناسب با ميزان رشد فکري، عاطفي ، ذهني ، اجتماعي و نيازهاي فراگيران باشد .

يکي از مربيان معروف آلماني به نام استنبرگ گفته است :

فعاليتهاي مربيان بايد منطبق بر وضعيت عقلاني، عاطفي، اجتماعي، درجه رشد ذهني و ميزان درک و تجارب گذشته دانش آموز باشد و نيازها و علائق دانش آموز، اساس عمل مربي قرار گيرد .

اصل تفرد:

در آموزش بايد به تفاوتهاي فردي و وضعيت دانش آموز توجه کرد و نبايد نسبت به همه فراگيران يک نگاه کلي داشت. همه بايد در جهت رشد همگام با وضع موجود خود، تشويق شوند. در تعليم و تربيت، دانش آموز بايد منفرد و مشخص بوده، با ديگري تفاوت داشته باشد و در نتيجه، آموزش و پرورش فردي و تفرد مدنظر مي مي باشد.

اصل اجتماع:

در تعليم و تربيت ، فراگيران بايد اجتماعي و اجتماع پذير شوند و با ارزشها و هنجارهاي اجتماعي آشنا گردند. بر اساس اين اصل، دانش آموز بايد از اهداف فردي چشم پوشي کرده، به اهداف گروهي بينديشد و به دنبال منافع اجتماعي باشد. به همين دليل، اين اصل در مقابل اصل تفرد قرار مي گيرد.
اصول تعليم و تربيت، اصول موضوعه هستند. اين اصول، در علوم ديگر شکل مي گيرند و در تعليم و تربيت به کار گرفته مي شوند.