PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 25 درصد ایرانی ها مبتلا به اختلالات روانی هستند



Borna66
05-29-2009, 08:56 PM
25 درصد ایرانی ها مبتلا به اختلالات روانی هستند،هزینه بالای مسکن، گرانی امکانات زندگی و درآمد پایین دلیل افزایش آن در ایران است



هزینه بالای مسکن، گرانی امکانات زندگی و درآمد پایین ازجمله دلایل افزایش اختلال روانی در ایران است. پرویز مظاهری، روانپزشک و دبیر انجمن روانپزشکان ایران از ابتلای 25 درصد ایرانیان به اختلالات روانپزشکی می گوید. وسواس عمده ترین بیماری روانی زنان ایرانی است و مردان هم بیشتر دچار اختلالات شخصیتی هستند.

Borna66
05-29-2009, 08:56 PM
+ ابتلا به بیماری های روانی در ایران در حال افزایش است. آیا این واقعیت دارد؟

اختلالات روانپزشکی در تمام دنیا در حال افزایش است چون زمینه ابتلا به اختلالات روانپزشکی زیستی، روانی و اجتماعی است. شرایط سخت زندگی و به ویژه مشکلات اقتصادی در ایران باعث افزایش اختلالات روانپزشکی شده است.ایران شرایط خاصی در منطقه دارد و نیز جزء کشورهای جهان سومی است که از یک طرف به لحاظ تکنولوژی در حال پیشرفت است و از سوی دیگر امکاناتش در مقایسه با این تکنولوژی بسیار پایین است. جوانان وسایل و امکانات را در اغلب جاهای دنیا می بینند و انتظار دارند این امکانات برایشان فراهم شود. سطح توقع مردم بالا رفته و کم شدن امکانات معیشتی باعث شده تلاش خود را چندبرابر کنند. مثلاً اگر 20 سال پیش با یک شیفت کار مایحتاج زندگی تامین می شد الان امکان ندارد با یک شیفت کار کردن یک زندگی معمولی داشت.هزینه بالای مسکن، گرانی امکانات زندگی، درآمد پایین و در کنار آن معضلات اجتماعی مانند اعتیاد، بدآموزی ها و اختلاف بین نسلی باعث افزایش اختلالات روانی شده است.

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
+ اختلاف نسل ها چگونه می تواند بیماری روانی را تشدید کند؟

در حال حاضر نسل ها همدیگر را درک نمی کنند. در زمان گذشته پدر در خانواده حضور پررنگی داشت. الان به ندرت خانواده ای پیدا می شود که پدر یا مادر زودتر از ساعت هفت شب در خانه حضور داشته باشند به همین دلیل ارتباط کلامی با فرزندان در حال کاهش است به طوری که شاید روزانه حداکثر 30 کلمه بین آنها ردوبدل شود. نوجوان هم امکانات فراوانی نظیر موبایل، ماهواره و ... دارد و اطلاعات بسیار زیادی می گیرد و سطح توقعش بالا می رود در حالی که ظرفیت پذیرش این همه اطلاعات را ندارد. همین باعث به وجود آمدن مشکلات روانپزشکی می شود.

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
آیا می توانید بگویید چند درصد از خانواده های ایرانی به خاطر
اختلاف نسلی دچار اختلالات روانی شده اند؟

متاسفانه در بیش از نیمی از خانواده های ایرانی اختلاف نظر بین
پدر و پسر، مادر و دختر را می بینیم.
+ مگر اختلاف نظر نکته منفی است؟
من اختلاف نظری را می گویم که منجر به دعوا و جنجال می شود.
اختلاف نظر بد نیست. اما الان پدران و پسران، مادران و دختران
نمی توانند همدیگر را درک کنند. والدین اصرار دارند که به خاطر
تجربه بیشترشان، فرزندان از آنها تبعیت کنند در صورتی که اطلاعات
عمومی نوجوانان و جوانان به مراتب بیش از پدر و مادرهایشان است و
این می تواند جای خالی تجربه پدر و مادر را بگیرد. در نتیجه آنها
زیربار حرف هم نمی روند.نه پدر حاضر است حرف های پسرش را گوش کند
و نه پسر و همین موجب بروز اختلالات روانپزشکی در آنها می شود

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
اختلالات روانی که ایرانیان دچارش هستند کدامند؟

اضطراب که شایع ترین اختلال روانی است. افسردگی و حالت های
پرخاشگری در رتبه های بعدی قرار دارد.


+ آمارها چه می گویند؟
از نظر آماری بین 22 تا 25 درصد مبتلا به انواع اختلالات
روانپزشکی هستند که در این اختلالات اضطراب و افسردگی بسیار شایع
است یا یک درصد از هر جامعه دچار اسکیزوفرنی هستند و ما هم اگر
از آمار جهانی بیشتر نباشیم کمتر نیستیم.

+ ابتلای 25 درصدی ایرانیان به اختلالات روانی در چه شکل هایی بروز می کند؟

الگوی ابتلا به اختلالات روانی در ایران با کشورهای دیگر متفاوت است.
مثلاً بیماری وسواس در میان ایرانی ها بیشتر است. به دلیل گرایش
های مذهبی بسیاری از خانواده ها به وسواس مبتلا هستند اما آنها
وسواس را بیماری نمی دانند یعنی اگر یک زنی بعد از آمدن از
دستشویی پنج بار دستش را آب می کشد این عمل را به اعتقادش نسبت
می دهند و یا زنی که لباس شستن و استحمامش طولانی است

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
چرا در مثال هایتان درباره بیماری وسواس بر زنان تاکید کردید
و آنها را مثال زدید؟


وسواس در میان زنان بیش از مردان است چون جامعه ما زن ایرانی را مسوول شست وشو کرده است در حالی که مشکلات شخصیتی در مردان بیش از زنان است. اضطراب تقریباً بین آنها به یک میزان است.

+ گفته می شود اختلالات روانی به ویژه افسردگی در زنان بیش از مردان است، آیا این بیماری ریشه فیزیولوژیک دارد یا ناشی از دلیل
دیگری است؟

در زنان بیماری های روانپزشکی را بیشتر می بینیم به دلیل مسوولیت مضاعفی که زنان دارند یعنی زنان چه خانه دار و چه شاغل مجبورند به کارهای خانه و زندگی برسند و هم در بیرون از آن کار کنند و در
فرهنگ ما جا افتاده که مرد مسوول تامین معیشت و زن مسوول تربیت بچه هاست یعنی مردها خود را در قبال تربیت فرزندان مسوول نمی دانند و فشار مضاعف بر دوش مادر است. او از صبح تا شب با بچه ها
سروکله می زند اما پدر که شب به خانه می آید شامش را می خورد و می خوابد. او اصلاً حوصله ندارد بشنود که فرزندان از صبح تا شب چه کرده اند

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
الگوی غالب بیماری های روانی در کشورهای پیشرفته کدام بیماریهاست؟




در کشورهای اروپایی و نیز آمریکا اختلالات وابسته به الکل و
پرخاشگری در نوجوانان و مشکلات شخصیتی در آنها بیشتر است اما میزان بیماری افسردگی در آنها همانند کشور ماست.

+ درباره استان های مختلف کشور تیپ های ابتلا به اختلالات روانی چگونه است و چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟

آماری نداریم. اما می توانیم بگوییم که شهرهایی که فرهنگ بسته دارند مانند شهرهای مذهبی وسواس و افسردگی را بیشتر می بینیم. در حالی که در شهرهای شمالی و کردستان این مسائل کمتر است یا در ایلام آمار خودکشی و خودسوزی زنان بسیار بیشتر است یا به عنوان
مثال آمار بالای خودکشی در سوئد به خاطر نحوه تربیت کودکان است.
جمله «اگر این کار را بکنی مادر و پدر ناراحت می شوند» دائماً به کودک تاکید می شود و اگر کودک خلاف آن رفتار کند، احساس گناه
میکند.

Borna66
05-29-2009, 08:58 PM
ضرورت مراجعه به روانپزشک برای درمان اختلالات روانی چقدر در
میان ایرانیان احساس می شود؟
تا سال ها قبل به دلیل انگ و برچسب زنی، بیماران برای مراجعه به روانپزشک راغب نبودند چرا که آنها از برچسب بیمار روانی وحشت داشتند. الان نسبت به 10 سال گذشته این وضعیت بهتر شده است اما هنوز باورهای غلط در این باره وجود دارد.

Borna66
05-29-2009, 09:00 PM
آقای دکتر، یکی از این باورها استفاده از داروهای آرامبخش
هنگام بی خوابی یا دلشوره است. چه باورهای غلط دیگری در این زمینه ها وجود دارد؟


بله، این باور غلط وجود دارد که داروهای آرامبخش اعتیادآور است
یا این باور وجود دارد که اگر به روانپزشک مراجعه کردی و دارو
مصرف کردی باید تا آخر عمرت استفاده کنی یا افراد به محض اینکه
خوابشان نمی برد، دلشوره دارند، سرشان درد می گیرد و درمان
خودسرانه می کنند. از جمله داروهای دیازپام، لورازپام وفلوکستین
که خیلی رایج شده است. مصرف این داروها باعث می شود فرد نسبت به
داروها مقاوم شود یعنی شخص هر شب یک عدد دیازپام می خورد و می
خوابد و اگر یک شب نخورد خوابش نمی برد چرا که بی خوابی فرد ناشی
از یک افسردگی بوده که فرد به صورت علامتی مشکل را رفع کرده است.
همچنین متاسفانه همکاران ما در رشته های غیر روانپزشکی به رغم
اینکه می دانند منشاء بیماری بیماران شان ناشی از روان است و نه
جسم اما به بیمارشان نمی گویند که به روانپزشک مراجعه کند.
سردرد، دلشوره، بی خوابی، عصبانیت و پرخاشگری بیماری روانی است و
اگر مردم یاد بگیرند که بیماری روانی یک بیماری منسوب به روان
است برای رفع آن اقدام می کنند. یکی از دلایل عدم مراجعه بیماران
مبتلا به اختلالات روانی، بالا بودن هزینه های روانپزشکی است. به
هیچ عنوان این طور نیست و این مساله را رد می کنم. روانپزشکی
تنها رشته ای است که در مقایسه با رشته های دیگر از جمله قلب و
عروق کمترین هزینه های درمانی را دارد.ما دو دسته بیمار داریم؛
بیماران سرپایی و بستری. در روش سرپایی شخص باید پول ویزیت و
دارو را بپردازد و در ماه یک بار هم مراجعه کند اما در موارد
بستری بیمار مجبور است هزینه هتلینگ را بپردازد که هزینه بالایی
است.هزینه های ویزیت را نیز نظام پزشکی تعیین می کند. روانپزشک
مساوی است با پزشک فوق تخصص که تعرفه اش 10 هزار تومان است. اما
روانپزشکانی با ویزیت 15 و حتی 25 هزار تومانی در حال فعالیت
اند. در کشور ما اختلاف زیاد است. مثلاً مبل در یک نقطه از شهر
یک قیمت دارد و قیمت همان مبل در نقطه دیگر شهر متفاوت است.
روانپزشکی هم تابع این قضیه است منتها اگر تعرفه ویزیت یک
روانپزشک 25 هزار تومان باشد به عرضه و تقاضایش برمی گردد چرا که
به خاطر چشم و هم چشمی در میان مردم رایج است که روانپزشکی که در
جنوب تهران مطب دارد خوب نیست اما روانپزشکی که مطبش در بالای
شهر است، خیلی کلاس دارد و این تبلیغ مردم را تحت تاثیر قرار می
دهد

zillax
10-01-2010, 02:07 AM
بنام یزدان بخشاینده ی مهربان

من امروز مقالاتی رو درباره بیماری های روانی خوندم
خودم قبلا دچارشون بودم
به نظرم این بیماریها یک با اصلاح طرز فکر قابل پیشگیریه و دو با به کارگیری اندیشه و تفکر درباره مسائل جهان هستی قابل درمانه
یعنی من چون خودم افکار غلط و احمقانه داشتم و بعد که با قرآن و حدیث آشنا شدم و یک نوع حساسیت به همه چیز و بد بودن چیزها و اصلاح آنها پیدا کردم دلیل بیماریهای روانی را نادانی و طرز فکر های غلط که از بی دینی و بی ایمانی و شرک به وجود می آیند می دونم
چون من با اینها تونستم تا حدود زیادی مقاومت کنم و قبلش نمی تونستم
اما چون جوان و جاهل بودم در نهایت مغلوب شدم و رسما دیوانه شدم و بیماریم فکر کنیم اسکیزوفرنی و اختلال قطبی و این جور چیزها بود
اما خوشبختانه الان فکر می کنم طرز فکرم درست شده و شاید لااقل اینطور فکر می کنم
به هر حال اگر قبول کنیم که خدایی هست و این خدا ما را با هدفی مشخص از نزد خودش آفریده است
پس باید قبول کنیم که برنامه ای برای زندگی و خوشبختی ما نوشته و بسته به صلاح و شخصیت هرکس به او این برنامه ریزی را انجام داده است
در ایتصورت باید بپذیریم که بیماری ها و ناخوشی ها در زندگی به خاطر دوری از همین برنامه و نسخه عظیم پروردگار است
اینها همچنین دلیل بر چیرگی و خباثت موجودی واقعی و فیزیکی به نام شیطان و شیاطین دارند که تمام تلاشش برای گمراهی انسان است
و بدبختی بزرگ ما این است که علما و دانشمندان رابطه ی خوبی باهم ندارند و همین روابط شکاف بزرگی در شخصیت مردم امروزی به وجود آورده است
گاهی دو عقیده ی دینی و غیر دینی (دانشمندی) در ظاهر متضاد است ولی در باطن کاملا یکی هستند!
منتها چون همه چیز سیاسی است و اگر سیاسی نباشد چیز هم حسابش نمی کنند
پس این چیزها معنای درستی در زندگی ندارند
از جمله دینداری هست که به طرز مشمئز کننده ای در آمده و علم و دانش هم به طرز وحشتناکی در ظاهر یک تفکر شیطانی و ضدخدایی درآمده است!
در حالی که نه چنین است و نه چنان
این تضادهای ظاهری و نه باطنی به دلیل همان کشمکش های سیاسی باعث شده تا شالوده انسانها که همان دین و علم است از همه پاشیده شود
دو چیزی که باید در کنار هم باشند از هم دور می شوند و چون این دو نیاز اصلی هر انسانی هستند پس قابل تصور است که چه حالتی پیش می آید!