PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خود بیمار انگاری (هایپو کندریاک ) چیست ؟



Borna66
05-29-2009, 04:53 PM
هیپوکندریا





واژه هيپوکندريا که متشکل از دو بخش هيپو به معناي پائين و کندروس به معناي غضروف دنده ها مي باشد ، ابتدا توسط يونانيان باستان مطرح شد.آنها بر اين باور بودند که يک سري نشانه هاي بيماري درست از زير دنده ها(شکم فوقاني) منشا مي گيرد.همچنين مي پنداشتند علائم روحي که غالبا با درد وناراحتي همراهند نتيجه وجود بيماري هستند.ازآن زمان براي هربيماري ناشناخته يا غير قابل تشخيص واژه فوق يعني hypochondria را بکار مي بردند.در علم روانپزشکي به شخصي که از سلامت بدني برخوردار است و در عين حال خود را بيمار مي انگارد هيپوکندرياک يا همان خود بيمار انگار گويند.تشخيص اين حالت زماني صورت مي گيرد که شخص طي حداقل شش ماه عليرغم اطمينان خاطر از لحاظ پزشکي ، خود را متقاعد نموده که بيمار است و يا مي ترسد که بيمار باشد.اين ترس از بيماري يا ابتلا ء به نشانه هاي آن ، ناخوشايند است و تاثير منفي در روند عادي زندگي روزانه فرد دارد و نهايتا منجر به آزمايشات کلينيکي يا درمان مي شود.حتي ممکن است بيمار موقتا بپذيرد که توضيح فيزيکي براي علائمي که وي بروز مي دهد وجود ندارد. اصطلاحا هيپوکندرياک به فردي گفته مي شود که گمان مي کند بيمار است «يا تنها» تصور مي کند علائمي از بيماري دارد اما واقعا هيپوکندريا يعني نگراني مفرط در باره سلامتي ، مانند هر تشخيص باليني ديگر جدي است.اين حالت بايد «تشخيص مثبت» داده شود بدين معنا که تنها رفع ظن بيماري جسمي کافي نيست بلکه وجود يک اضطراب اغراق آميزهم بايد در فرد تشخيص داده شود.شيوع خود بيمار انگاري در زنان و مردان يکسان است و درميان همه گروه هاي سني و طبقات اجتماعي ممکن است ظاهر شود.اين نوع خود بيمار انگاري در ميان دانشجويان پزشکي تحت عنوان سندرم دانشجويا پزشکي شايع است و علت آن آشنائي اين افراد با انواع بيماري ها ومواجه شدن با آنهاست لذا به محض مشاهده يک نشانه شبيه نشانه موجود دريک بيماري خاص دچار اضطراب و ترس خاصي مي شوند.هيپوکندريازيس غالبا نوعي پاسخ به حالت هاي استرس و يا بيماري هاي روحي مانند اضطراب و افسردگي است.براي مثال شخصي ممکن است پس از مرگ يکي از دوستانش در اثر سکته قلبي ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهاني در قفسه سينه را به معني وقوع اتفاق مشابه براي خود تصور کند. بهرحال زماني که انسان دچار اضطراب روحي است ، نشانه هاي جسماني نيز بروز خواهند کرد.اين نوع هيپو کندريازيس معمولا موقتي و گذراست اما برخي افراد با نوع طولاني تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکي به آن مبتلا بوده اند

Borna66
05-29-2009, 04:53 PM
اين افراد از سنين کودکي دچار اضطراب بودند و براي آنها نگراني از ابتلا به بيماري به عادتي تبديل شده که مايه استرس است.آنها بيماري را دستاويزي براي رهائي از کارهائي که باعث نگراني شان مي شود ، قرار مي دهند و زمان و هزينه زيادي را براي ديدن متخصصين پزشکي صرف مي کنند. علائم فيزيکي هميشه موجودند اما ممکن است عادي باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگيجه ، بي اشتهائي و...) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسير مي شوند.نشانه هاي جسمي ممکن است متغير يا ثابت و نيز مي توانند مبهم يا کاملا اختصاصي باشند.هر چند که احتمال طولاني شدن دوره درمان وجود دارد و تمايل به داشتن نگراني مفرط از سلامتي ممکن است کاملا از بين نرود.بهر حال بيمار مبتلا به هيپوکندريا مي تواند دريابد که دچار اضطراب است و يک بيماري جدي جسمي ندارد و بتدريج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن اين مطلب که خود بيمار انگار است وواقعا مبتلا به بيماري خاصي نيست ، شفا نمي يابد ، اما اين آگاهي اولين قدم است.زماني که خودبيمار انگاري در اثر يک رويداد مهم در زندگي فرد بروز مي کند (براي مثال از دست دادن عزيزان) درمان به زمان کمتري نياز دارد تا اينکه شخص همواره در مورد وجود يک بيماري جسمي ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتي هيپوکندريا که در اثر اتفاقات ناگهاني روي مي دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهاي ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که ديرزماني است از اين ترس و نگراني ها رنج مي برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضايت ندارند چراکه دائما فهرستي از علائم را متذکر مي شوند که آزمايشات ، عدم وجود بيماري مربوط به آنها راتاييد مي کنند و اين اشخاص بهيچ وجه به مرحله اطمينان کامل از سلامتي خود نمي رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتي هاي جسمي مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمايشات بهترين راه براي مطمئن شدن از احتمال وجود يا عدم وجود بيماري است و در صورت بروز نگراني هاي افراطي و ترس از بيماري نيز کسب راهنمائي و مشاوره و احتمالا مصرف داروهاي ضد اضطراب به تجويز پزشک اجتناب ناپذير است.

Borna66
05-29-2009, 04:53 PM
آيا هيپوکندريا بيماري محسوب مي شود ؟
هيپوکندريا يعني نگراني مفرط درباره سلامتي ، مانند هر تشخيص باليني ديگر جدي است . اين حالت بايد تشخيص مثبت داده شود ، بدين معنا که تنها رفع ظن بيماري جسمي کافي نيست بلکه وجود يک اضطراب اغراق آميز هم بايد در فرد تشخيص داده شود .
شيوع آن در زنان و مردان يکسان است و در ميان همه گروههاي سني و طبقات اجتماعي ممکن است ظاهر شود .
هيپوکندريازيس غالباً نوعي پاسخ به حالتهاي استرس و يا بيماريهاي روحي مانند اضطراب و افسردگي است . هيپوکندريازيس در شرايط مختلف و بصورتهاي کوتاه مدت و بلند مدت مشاهده مي شود . بلندمدت بدين معنا که ، برخي افراد از زمان کودکي به آن مبتلا بودنده اند . اين افراد از سنين کودکي دچار اضطراب بوده و براي آنها نگراني از ابتلا به بيماري به عادتي تبديل شده که مايه استرس است . آنها بيماري را دستاويزي براي رهائي از کارهائي که باعث نگراني شان مي شود ، قرار مي دهند و زمان و هزينه زيادي را براي ديدن متخصصين پزشکي صرف مي کنند .
در مورد نوع کوتاه مدت ،‌براي مثال شخصي که يکي از نزديکان خود را در اثر ابتلاء به تومور مغزي از دست داده ، در صورت دچار شدن به سردردهاي مزمن ممکن است اينگونه بينديشد که او هم به اين بيماري مبتلاست .
علائم بارز:
علائم فيزيکي هميشه موجودند اما ممکن است عادي باشند ( مانند سردرد ، درد شکم ، سرگيجه ، بي اشتهائي و ... ) که به غلط ، خطرناکتر از آنچه هستند تفسير مي شوند .
درمان :
هر چند که احتمال طولاني شدن دوره درمان وجود دارد و تمايل به داشتن نگراني مفرط از سلامتي ممکن است کاملاً از بين نرود . بهرحال ، بيمار مبتلا به هيپوکندريا مي تواند دريابد که دچار اضطراب است و يک بيماري جسمي ندارد و بتدريج از اضطراب خود بکاهد . اين اولين قدم است .
انواع موقتي هيپوکندريا معمولاً با مشاوره و گاه با مصرف داروهاي ضداضطراب قابل درمان است . اما در نوع بلندمدت ، پزشکان از روند درمان آنها رضايت ندارند ، چرا که دائماً فهرستي از علائم را متذکر مي شوند که آزمايشات ، عدم وجود بيماري مربوط به آنها را تأييد مي کنند و اين اشخاص به هيچ وجه به مردم اطمينان کامل از سلامتي خود را نمي دهند .

Borna66
05-29-2009, 04:53 PM
كه‌ معاينات‌ و بررسي‌هاي‌ پزشكي‌ كامل‌ و همه‌ جانبه‌ هيچ‌ مشكلي‌ را نشان‌ نداده‌اند. فرد معمولاً در مورد بيماري‌ها، تشخيص‌ و درمان‌ آنها اطلاعات‌ زيادي‌ كسب‌ مي‌كند زيرا به‌ پزشكان‌ زيادي‌ مراجعه‌ كرده‌ و تحت‌ بررسي‌هاي‌ زيادي‌ قرار مي‌گيرد.
علائم شایعاضطراب‌ و شكايت‌ مداوم‌ از وجود علايمي‌ در هر قسمتي‌ از بدن‌. مشغوليت‌ ذهني‌ در رابطه‌ با احتمال‌ ابتلا به‌ بيماري‌ قلبي‌ يا سرطان‌ در اين‌ افراد زياد ديده‌ مي‌شود. علايم‌ ممكن‌ است‌ تغيير كنند اما اعتقاد فرد به‌ اين‌ كه‌ يك‌ بيماري‌ جدي‌ دارد پا برجا مي‌ماند. علايمي‌ كه‌ بيشتر از بقيه‌ از آنها شكايت‌ وجود دارد، عبارتند از بي‌خوابي‌، مشكلات‌ جنسي‌ و ناراحتي‌ گوارشي‌ مثل‌ نفخ‌، آروغ‌ زدن‌ و دل‌ پيچه‌. علايمي‌ كه‌ فرد از آنها شكايت‌ دارد ممكن‌ است‌ تغيير كنند و بسيار اختصاصي‌، عمومي‌ يا مبهم‌ باشند.
عللاحتمالاً عارضه‌اي‌ از ساير اختلالات‌ رواني‌ است‌، اما علت‌ آن‌ قطعي‌ نيست‌. خود بيمار انگاري‌ در افرادي‌ كه‌ قبلاً يك‌ بيماري‌ جسماني‌ واقعي‌ در كودكي‌ داشته‌اند يا در ارتباط‌ نزديك‌ با يك‌ خويشاوند بيمار بوده‌اند بيشتر ديده‌ مي‌شود.
عوامل تشدید کننده بیماریناشناخته‌ هستند.
پیشگیری
راه‌ خاصي‌ براي‌ پيشگيري‌ از آن‌ شناخته‌ نشده‌ است‌. بايد سعي‌ شود به‌ كودك‌ بيمار توجه‌ بيش‌ از حد مبذول‌ نشود. به‌ هنگام‌ سلامتي‌ نيز بايد به‌ كودك‌ به‌ حدكافي‌ محبت‌ كرد و از وي‌ حمايت‌ به‌ عمل‌ آورد.
عواقب مورد انتظار
معمولاً به‌ درمان‌ مقاوم‌ است‌. اكثر بيماران‌ تا آخر عمر بر اين‌ اعتقاد باقي‌ مي‌مانند كه‌ يك‌ بيماري‌ جدي‌ دارند و مرتباً به‌ پزشكان‌ مختلف‌ مراجعه‌ مي‌كنند.
عوارض احتمالیهدر دادن‌ پول‌ براي‌ كارهاي‌ پزشكي‌ غيرضروري‌ و گاهي‌ خطرناك‌
اصرار بر انجام‌ اعمال‌ جراحي‌ يا مصرف‌ داروهاي‌ غيرضروري‌
اصول کلیشرح‌ حال‌ و معاينه‌ باليني‌
بررسي‌هاي‌ پزشكي‌ براي‌ رد در يك‌ بيماري‌ جسمي‌
ارزيابي‌ رواني‌
براي‌ اعضاي‌ خانواده‌ زندگي‌ كردن‌ با اين‌ افراد غالباً مشكل‌ است‌ زير آنها مرتب‌ نگران‌ هستند و نيازمند توجه‌. اين‌ افراد واقعاً رنج‌ مي‌برند و بايد سعي‌ شود كه‌ از آنها حمايت‌ به‌ عمل‌ آيد. رفتار مثبت‌ كه‌ به‌ شكايات‌ جسمي‌ مربوط‌ نيست‌ را تشويق‌ كنيد و جايزه‌ دهيد. به‌ هيچ‌ عنوان‌ مشوق‌ «نقش‌ بيمار» براي‌ فرد نباشيد.
خود بيماران‌ هم‌ بايد سعي‌ كنند تا به‌ جاي‌ علايم‌ روي‌ ساير جنبه‌ها يا مشكلات‌ زندگي‌ تمركز كنند. بايد سعي‌ شود از رفتن‌ پيش‌ پزشكان‌ مختلف‌ به‌طور دايمي‌ و انجام‌ آزمايشات‌ مكرر خودداري‌ شود.
داروهامعمولاً دارويي‌ براي‌ اين‌ اختلال‌ ضرورت‌ ندارد. پزشك‌ ممكن‌ است‌ داروهاي‌ آرام‌بخش‌ به‌طور كوتاه‌مدت‌ تجويز كند.
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماریمحدوديتي‌ براي‌ آن‌ وجود ندارد.
رژیم غذاییرژيم‌ خاصي‌ توصيه‌ نمي‌شود. از مصرف‌ الكل‌ جداً خودداري‌ كنيد.
در چه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟اگر شما يا يكي‌ از اعضاي‌ خانواده‌تان‌ علايم‌ خود بيمار انگاري‌ را داريد و مي‌خواهيد كه‌ كمك‌ مناسب‌ براي‌ رفع‌ اين‌ مشكل‌ بگيريد.
اگر دچار علايم‌ جديد و غير قابل‌ توجيه‌ شده‌ايد. آرام‌بخش‌هاي‌ مورد استفاده‌ در درمان‌ ممكن‌ است‌ عوارض‌ جاني‌ يا وابستگي‌ ايجاد نمايند.

Borna66
05-29-2009, 04:54 PM
دستورالعمل:
آزمونی كه در پیش رو دارید از جمله آزمون های پژوهشی و تحقیقاتی است كه دارای هنجار مشخص و قطعی نیست و برای استفاده در هر گروه یا جامعه ای می بایست آن را هنجار گزینی مقطعی نمود و بیشتر جهت استفاده معادل با دیگر آزمونهای تشخیص شخصیت به كار می رود. هنجارهای مختلفی كه در این آزمون موجود می باشد نسبت به نوع استفاده و گروهی است كه این آزمون بر روی آنها اجرا شده است.
این آزمون (همانطور كه در كلید آن ملاحظه می كنید) 10 مقیاس شخصیتی را می سنجد كه شرح كامل آن در قسمت كلید آزمون آمده است. برای دست یابی به پاسخ آزمون با استفاده از طیفی كه در پرسشنامه ثبت شده (هیچ، كمی، تاحدی، زیاد، به شدت) نمرات صفر تا پنج به میزان شدت طیف داده و بر اساس طبقه بندی سؤالات مجموع هر مقیاس را به دست آورید و با میانگین جامعه آماری خود مقایسه نمایید.



دستورالعمل:
آزمونی كه در پیش رو دارید از جمله آزمون های پژوهشی و تحقیقاتی است كه دارای هنجار مشخص و قطعی نیست و برای استفاده در هر گروه یا جامعه ای می بایست آن را هنجار گزینی مقطعی نمود و بیشتر جهت استفاده معادل با دیگر آزمونهای تشخیص شخصیت به كار می رود. هنجارهای مختلفی كه در این آزمون موجود می باشد نسبت به نوع استفاده و گروهی است كه این آزمون بر روی آنها اجرا شده است.
این آزمون (همانطور كه در كلید آن ملاحظه می كنید) 10 مقیاس شخصیتی را می سنجد كه شرح كامل آن در قسمت كلید آزمون آمده است. برای دست یابی به پاسخ آزمون با استفاده از طیفی كه در پرسشنامه ثبت شده (هیچ، كمی، تاحدی، زیاد، به شدت) نمرات صفر تا پنج به میزان شدت طیف داده و بر اساس طبقه بندی سؤالات مجموع هر مقیاس را به دست آورید و با میانگین جامعه آماری خود مقایسه نمایید.




آیا از هفته گذشته تا به امروز سر درد داشته اید؟
1آیا از هفته گذشته تا به امروز عصبی بوده اید و از داخل بدن احساس لرزش داشته اید؟2آیا از هفته گذشته تا به امروز افكار، عقاید یا كلمات ناخوشایند و نامربوطی مرتباً وارد ذهن شما شده اند كه رهایتان نكند؟3آیا از هفته گذشته تا به امروز دچار ضعف، بی حالی و یا سرگیجه بوده اید؟4آیا از هفته گذشته تا به امروز ایرادگیر و بهانه جو شده اید؟5آیا از هفته گذشته تا به امروز این اعتقاد را داشته اید كه شخص دیگری می تواند افكار شما را از راه دور كنترل كند؟6آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كه دیگران باعث ناراحتیها و گرفتاریهای شما هستند؟7آیا از هفته گذشته تا به امروز فراموشكار شده اید؟8آیا از هفته گذشته تا به امروز در كارها بی توجه و بی دقت شده اید؟9آیا از هفته گذشته تا به امروز دلخور و یا عصبی شده اید؟10آیا از هفته گذشته تا به امروز درد در ناحیه قلب یا سینه داشته اید؟11آیا از هفته گذشته تا به امروز از رفتن به جاهای باز یا خیابان احساس ترس كرده اید؟12آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كه زور و بنیه سابق را ندارید و زود خسته مس شوید؟13آیا از هفته گذشته تا به امروز این فكر به ذهنتان آمده كه به زندگی خود خاتمه دهید؟14آیا از هفته گذشته تا به امروز صداهایی به گوشتان می آید كه دیگران نمی توانستند آنها را بشنوند؟15آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس لرزش در اندام بدن خود داشته اید؟16آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه به یشتر مردم نمی شود اعتماد كرد؟17آیا از هفته گذشته تا به امروز زود به گریه افتاده اید؟18آیا از هفته گذشته تا به امروز بی اشتها شده اید؟19آیا از هفته گذشته تا به امروز در روابط اجتماعی و یا در رابطه با دیگران احساس خجالت كرده اید؟20

Borna66
05-29-2009, 04:54 PM
از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه در بن بستی گیر كرده اید كه راه پس و پیش ندارد؟21آیا از هفته گذشته تا به امروز ناگهان و بدون دلیل دچار ترس شده اید؟22آیا از هفته گذشته تا به امروز طوری عصبانی شده اید كه نتوانید جلو خود را بگیرید؟ (به اصطلاح از كوره در بروید)23آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس ترس نسبت به تنها خارج شدن از خانه داشته اید؟24آیا از هفته گذشته تا به امروز برای چیزهای كوچك خود را سرزنش كرده اید؟25آیا از هفته گذشته تا به امروز كمر درد داشته اید؟26آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كارهایتان پیشرفت نمی كند؟ (مثل اینكه گره در كارتان افتاده باشد)27آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس تنهایی كرده اید؟28آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس غمگینی داشته اید؟29آیا از هفته گذشته تا به امروز برای هر چیزی به شدت نگران و دلواپس شده اید؟30آیا از هفته گذشته تا به امروز نسبت به همه چیز بی علاقه شده اید؟31آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس ترس داشته اید؟32آیا از هفته گذشته تا به امروز زود رنج شده اید؟33آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید سایرین از افكار خصوصی شما كه به كسی نگفته اید با خبر شده اند؟34آیا از هفته گذشته تا به امروز این اعتقاد را داشته اید كه دیگران شما را درك نمی كنند و یا با شما همدردی نمی كنند؟35آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه مردم نسبت به شما مهربان نیستند یا شما را دوست ندارند؟36آیا از هفته گذشته تا به امروز برای اینكه كارها را درست انجام بدهید مجبور بوده اید آهسته كار كنید؟37آیا از هفته گذشته تا به امروز تپش قلب داشته اید؟38آیا از هفته گذشته تا به امروز حالت تهوع یا دل بهم خوردگی داشته اید؟39آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس حقارت داشته اید یا خود را كمتر یا پایین تر از دیگران حس كرده اید؟40

Borna66
05-29-2009, 04:54 PM
از هفته گذشته تا به امروز احساس درد و كوفتگی در عضلات بدنتان داشته اید؟41آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه دیگران شما را زیر نظر دارند یا درباره شما حرف می زنند؟42آیا از هفته گذشته تا به امروز در خوابیدن مشكل داشته اید؟43آیا از هفته گذشته تا به امروز وقتی كاری را انجام می دادید مجبور بوده اید آن را چند بار تكرار كنید تا مطمئن شوید درست انجام داده اید؟ مثلاً در را چند بار امتحان كنید كه ببینید بسته است یا خیر؟44آیا از هفته گذشته تا به امروز در تصمیم گرفتن مشكل داشته اید؟45آیا از هفته گذشته تا به امروز از مسافرت با اتوبوس یا قطار احساس ترس كرده اید؟46آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس تنگی نفس داشته اید؟47آیا از هفته گذشته تا به امروز حالت گر گرفتگی یا سرما شده اید؟48آیا از هفته گذشته تا به امروز مجبور بوده اید بعضی كارها را نكنید یا بعضی جاها نروید؟ یا دست به بعضی چیزها نزنید برای آنكه از آنها ترس داشته اید؟49آیا از هفته گذشته تا به امروز اتفاق افتاده كه حس كنید مغزتان كار نمی كند؟50آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید بدنتان خواب می رود و یا گزگز (مور مور) می شود؟51آیا از هفته گذشته تا به امروز در گلویتان احساس گرفتگی كرده اید مثل اینكه چیزی در گلویتان گیر كرده باشد؟52آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كه نسبت به آینده امید خود را از دست داده اید؟53آیا از هفته گذشته تا به امروز تمركز حواس نداشته اید؟ یعنی در جمع كردن حواس خود روی كارها مشكل داشته اید؟54آیا از هفته گذشته تا به امروز در بعضی از قسمت های بدن احساس ضعف و سستی داشته اید؟55آیا از هفته گذشته تا به امروز دچار فشارهای روحی و گرفتگی بوده اید؟56آیا از هفته گذشته تا به امروز در دستها و پاها احساس سنگینی كرده اید؟57آیا از هفته گذشته تا به امروز زیاد به فكر مرگ و مردن بوده اید؟58آیا از هفته گذشته تا به امروز پرخوری داشته اید؟59آیا از هفته گذشته تا به امروز وقتی مردم به شما نگاه می كنند یا درباره شما حرف می زنند احساس ناراحتی كرده اید؟60آیا از هفته گذشته تا به امروز افكاری به ذهنتان آمده كه حس كنید مال خودتان نیست و دیگران آنها را توی مغز شما گذاشته اند؟61

Borna66
05-29-2009, 04:54 PM
از هفته گذشته تا به امروز در خود میل شدیدی به آزار رساندن و زدن دیگران احساس كرده اید؟62آیا از هفته گذشته تا به امروز بعضی صبح ها زودتر از حد معمول بیدا شده اید؟63آیا از هفته گذشته تا به امروز مجبور بوده اید بعضی كارها همچون شستن، شمردن و دست زدن به اشیاء را تكرا كنید؟64آیا از هفته گذشته تا به امروز دچار بدخوابی بوده اید و یا چندین بار در شب از خواب بیدار شده اید؟65آیا از هفته گذشته تا به امروز میل شدیدی به شكستن اشیاء و خرد كردن آنها داشته اید؟66آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه دارای افكار و عقایدی هستید كه مخصوص خودتان است و دیگران آن عقاید و افكار را ندارند؟67آیا از هفته گذشته تا به امروز در موقع روبه رو شدن با دیگران زیاد از حد به رفتار و حركات خود توجه داشته اید؟68آیا از هفته گذشته تا به امروز وقتی در جمع مردم بوده اید و یا در بازار و مهمانی ها، احساس ناراحتی كرده اید؟69آیا از هفته گذشته تا به امروز حتی انجام كارهای كوچك برایتان سخت و مشكل بوده است؟70آیا از هفته گذشته تا به امروز دچار هول و وحشت زدگی شده اید؟71آیا از هفته گذشته تا به امروز در مقابل دیگران یا جمع از اینكه چیزی بخورید احساس ناراحتی كرده اید؟72آیا از هفته گذشته تا به امروز با مردم زیاد جر و بحث و درگیری داشته اید؟73آیا از هفته گذشته تا به امروز از تنها ماندن ترس و واهمه داشته اید؟74آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه دیگران ارزشی برای كارهایتان قائل نیستند؟75آیا از هفته گذشته تا به امروز حتی وقتی با دیگران بوده اید احساس تنهایی كرده اید؟76آیا از هفته گذشته تا به امروز گاهی طوری ناراحت و بی قرار شده اید كه نتوانید یكجا آرام بگیرید؟77آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس بی مصرفی و به درد نخوردن داشته اید؟78آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه اتفاق بدی برایتان خواهد افتاد؟79آیا از هفته گذشته تا به امروز داد و فریاد را ه انداخته اید و یا چیزهایی را پرتاب كرده اید؟80
آیا از هفته گذشته تا به امروز ترس از افتادن و از حال رفتن در كوچه و خیابان و یا در انظار مردم داشته اید؟81آیا از هفته گذشته تا به امروز ترس از اینكه اگر به دیگران رو بدهید از شما سوء استفاده می كنند، داشته اید؟82آیا از هفته گذشته تا به امروز درباره امور جنسی افكاری داشته اید كه شما را نگران كند؟83آیا از هفته گذشته تا به امروز اعتقاد داشته اید به خاطر گناهانی كه مرتكب شده اید مستوجب تنبیه و مجازات هستید؟84آیا از هفته گذشته تا به امروز افكار و تصورات ترس آمیز داشته اید؟85آیا از هفته گذشته تا به امروز این احساس را داشته اید كه عیب و نقص مهمی در بدنتان پیدا شده است؟86آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كه در این دنیا با كسی صمیمی نیستید؟87آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس گناه و تقصیر داشته اید؟88آیا از هفته گذشته تا به امروز احساس كرده اید كه دچار بیماری فكری شده اید؟89

Borna66
05-29-2009, 04:54 PM
كلید آزمون scl 90




سؤالات 5-14-15-19-20-22-26-29-30-31-32-44-54-59 افسردگی
سؤالات 2-17-23-33-39-57-66-72-78 اضطراب
سؤالات 1-4-12-27-40-42-48-49-52-53-56-58 خود بیمار انگاری
سؤالات 3-9-10-28-38-45-46-51-55-65 وسواس
سؤالات 6-21-34-36-37-41-69-73-61 حساسیت بین فردی
سؤالات 11-24-63-67-74-81 پرخاشگری
سؤالات 8-18-43-68-76-83 پارانویا
سؤالات 13-25-47-50-70-75-82فوبیا
سؤالات 7-16-35-62-77-80-84-85-87-88-90روان پریشی