PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تکنیک های غلبه بر خشم



Borna66
05-29-2009, 04:46 PM
موضوع مهمی که همواره همگان در پی آن هستند این است که چطور بر خشم خودشون غلبه کنند.شاید این کار در ابتدا سخت بنظر برسه که البته همینطور هم هست اما با کمی تمرین وانجام کارهای زیر می توان تا اندازه ی زیادی این مسئله را تحت کنترل خود در بیاورید.
لازم به ذکر است که تفاوتهای فردی مسئله ی مهمی است که نباید فراموش شود و هر فردی
ممکن است در خصوص هر مشکلی یک عکس العمل متفاوتی نشان دهد.پس نباید انتظار داشت همان نتیجه ای که مثلا فرد x میگیرد فرد y هم بگیرد.امیدوارم این مطلب مورد استفاده ی شما دوستان عزیز قرار گیرد.


تکنيک هاي غلبه بر خشم(1)


ذهن و روان انسان ها همواره گوش به زنگ علائم خطري است که پيرامون افراد وجود دارند و ما را احتمالاً از وقوع رخدادهاي ناخوشايند آگاه مي سازند. فکر تمام انسان ها مجهز به يک مکانيسم دورانديشي و پرهيز از خطر است که تا حد ممکن ما را از گزند عوامل گوناگون در امان مي دارد. در روند يک حادثه ناخوشايند، نخستين مرحله احساس خطر است که موجب تپش قلب، افزايش فشارخون، عصبانیت، رنگ پريدگي و انقباض عضلات مي شود و فرد را براي مرحله بعد يعني "گريز يا ستيز" آماده مي سازد. بنابراين مکانيسم هاي احساس خطر که نوعي "هراس" را در آدمي برمي‌انگيزند، براي "بقاء و دوام هستي" او ضروري هستند. البته عصبانيت و نگراني را مي ‌توان پيش درآمد بروز اضطراب نيز دانست. اضطراب


عبارت است از ترس از يک عامل ناشناخته که موجب پريشاني فکر و بروز علائم احساس خطر در برخي مواقع مي شود. از اين رو در فرآيند اضطراب، برخلاف ترس طبيعي و واقعي عامل حقيقي اضطراب آور يا خطرناکي وجود ندارد، بلکه فقط به طور خودکار و گاه تنها بر اثر تلقين خود شخص، ذهن آدمي دچار احساس خطر مي شود. اضطراب و عوامل نگراني زا، اغلب هنگام شب تشديد مي شوند و خواب راحت را از شخص نگران سلب مي کند. زيرا در شب، به دليل تاريکي، ذهن انسان حساس تر مي شود و در واقع سعي مي کند تمام اتفاقات گذشته را مرور کند. از اين رو، مغز آمادگي بيشتري براي توليد فرآيند احساس خطر پيدا مي کند. در حقيقت هرگاه ذهن ما در اثر تنش هاي رواني و استرس عصبي و حوادث ناخوشايند و ناگواري که در زندگي برايمان رخ مي دهد، از روال عادي خارج شود و حساسيت بيش از حد به رخدادهاي آتي و احتمالي پيدا کند، دچار اضطراب مي شويم و کم کم به حالتي مي رسيم که فکرمان فقط بر "اتفاقات ناگوار"، "حوادث ناخوشايند" و "بيماري هاي لاعلاج" متمرکز مي شود. در واقع هرچه بيشتر نگران شويم، احساس خطر و هراس بر ما غلبه مي کند و افکار مضطربانه بيشتر خواهيم داشت.

نگراني، يکي از بزرگترين دشمنان سلامت انسان به شمار مي رود. زيرا انسان بسياري از وقت خود را صرف نگراني درباره موضوعاتي مي کند که هرگز در زندگي وي رخ نخواهند داد و اگر هم روي دهند آنقدرها که تصور مي کرده است ناگوار نخواهند بود و در بسياري از موارد اين موضوعات بي اهميت هستند.


نگران بودن از حوادث ناخوشايند يا خطرناکي که احتمال دارد به وقوع بپيوندند و هنوز در محيط پيرامون ما وجود ندارند، نه تنها براي روح و جسم ما مضر است بلکه وقت و انرژي ما را نيز هدر مي دهد. نگراني، عصبانيت و اضطراب در حقيقت قبول تألمات و ناراحتي ها پيش از بروز آنهاست. از سوي ديگر نگراني يک اعلام خطر طبيعي است، نگراني مي‌تواند انسان را از يک اختلال يا رخداد غيرطبيعي آگاه کند. براي نمونه تشديد يا طولاني شدن سرفه‌هاي مزمن، مي تواند آدمي را متوجه اختلالات شديد ريوي سازد. از اين رو، سهل انگاري در چنين مواردي عاقلانه نيست، اما خود را به جريان تفکرات منفي سپردن و از شدت ترس، اضطراب، عصبانيت و بدبيني، ناتوان شدن نيز شيوه اي منطقي نيست. بنابراين به طور کلي مکانيسم نگراني و احساس خطر بايد به صورت يک "چراغ قرمز چشمک زن" تلقي گردد نه "چراغ قرمزي" که همواره روشن است. در واقع نگراني با وجود مضراتش ممکن است به عنوان عنصري مفيد انسان را به تحرک وادارد، زيرا نگراني باعث احساس ناامني مي شود و در نهايت وقتي اين احساس شدت گرفت، همچون ماشه اي که چکانده شود، فعاليت فرد را به دنبال دارد. فرد در اين لحظه دست به اقدامي مي زند که حس ناامني را از بين ببرد و آرامش خاطر را به او باز گرداند. مانند مبادرت به مطالعه به منظور آمادگي براي امتحان يا انجام آزمايش هاي پزشکي براي اطمينان از سلامت کلي و يا تعويض لاستيک‌هاي فرسوده اتومبيل پيش از سفر. در واقع شما با انجام اين اقدامات به آرامش خاطر مي رسيد. بنابراين نگراني بسته به شرايط مي تواند مفيد باشد، به شرط آنکه در حد متعارف، منطقي و قابل کنترل به وجود آيد.
*چگونه مي توان از نگراني هاي بي مورد رهايي يافت؟


- پاسخ به اين سؤال اين است که برخي از نگراني هاي ما پيرامون سه موضوع شکل مي گيرند که اگر بتوانيم آنها را ناديده انگاريم، بسياري از موارد استرس زا براي ما از بين خواهند رفت. اين موارد عبارت اند از "موضوع هاي نگران کننده بي اهميت"، "موضوع هاي بعيد و نامحتمل" و "اتفاق هايي که هنوز روي نداده اند"، اگر بتوانيم اين موارد را از فضاي فکري خود حذف کنيم، خواهيم ديد که تا چه حد به آرامش مي رسيم و نگراني و اضطراب ما کاهش مي يابد. راهکار ديگر کاستن از استرس، "فشار کار" است زيرا خستگي مفرط و تمرکز مداوم ذهن بر موضوع هاي نگران کننده و نامشخص، پديده اي زيانبار است و در بلندمدت نيرو و انرژي انسان را تخريب مي کند. بنابراين در چنين شرايطي بهتر است، تعهدها و مسئوليت هاي جديد نپذيريد، از ساعات کار بيش از حد اجتناب نمائيد و در مقابل، "تغذيه مناسب "، "خواب کافي"، "استراحت"، "ورزش" و "تفريحات سالم" داشته باشيد. در ضمن بايد تلاش نماييد که بر عصبانيت خود غلبـه کنيد. از ايـن رو، جهت آگاهي از رفتار خود دقت کنيد هنگام مواجهه با رويدادهايي که خارج از اراده شماسـت ماننـد تأخيــر در انجـام قـول و قـرارها، تخلف ساير راننده هـا هنگام رانندگي يا اختلال در کار شما به علت اهمال کاري ديگران و... عکس العمل شما چگونه است؟ آيا سعي مي کنيد خونسردي خود را حفظ نمائيد و منطقي باشيد يا زود خونتان به جوش مي آيد، خشمگين مي شويد و مشت خود را گره مي کنيد و محکم به روي ميز مي کوبيد؟ در جامعه ماشيني و پيچيده امروز مشکلات بسياري وجود دارد که ممکن است شما را خشمگين سازد، آيا در اين مواقع فشار خونتان بالا مي رود، ضربان قلبتان افزايش مي يابد، عصباني مي شويد و در نتيجه پرخاشگری مي کنيد.


اگر شما هم جزء اين دسته افراد هستيد که خيلي زود عصباني مي شويد و حتي با تماشاي يک فيلم هيجان انگيز در تلويزيون خيلي زود به گريه مي افتيد، بايد به اين واقعيت آگاهي داشته باشيد که سلامت شما در خطر است! به رغم آنکه خشم حالت هيجاني طبيعي است، با اين وجود بايد شيوه رويارويي با خشم را بدانيد و از طريق کنترل آن نگذاريد عصبانيت سلامت شما را به مخاطره بياندازد. گرچه در برخي موارد خشم کنترل شده مي تواند مفيد باشد! و بروز حالات خشم و عصبانيت تحت کنترل به عنوان علامتي هشدار دهنده براي ما مفيد واقع شود. به بيان ديگر وقتي شما متوجه نقص و کمبودي مي شويد و پي مي بريد که مخاطب شما به ناحق بر موضع غلط خود پاي مي فشارد، از اين رفتار عصباني مي شويد و در واقع آگاهي از اين موضوع مي تواند شما را به سمت راه حل آن راهنمايي کند. متخصصين رفتار شناسي بر اين باورند که روان درماني عصبانيت مانند سيستم "کنترل خطر" است. مثلاً اگر شخصي با شما بدرفتاري مي کند، بروز حالات عصبانيت (البته اگر به گونه اي صحيح باشد) مي تواند در نحوه انتقال پيام شما به او مفيد باشد. يعني شما ابتدا از رفتار غلط دوست خود عصباني مي شويد و در مرحله بعد هنگامي که رفتار خود را کنترل نموديد و به آرامشي نسبي دست يافتيد، در اين حالت مي توانيد به گونه اي او را متقاعد سازيد که رفتارش درست نبوده است. اگر شما و همسرتان هيچ وقت جروبحث نمي کنيد و هربار که از همديگر ناراحت مي شويد خشم خود را آشکار نمي سازيد و آن را پنهان مي کنيد، هميشه بايد منتظر باشيد خشم و عصبانيت پنهاني شما تبديل به آتشفشاني شود که خاموش کردن آن کار چندان ساده اي نيست. از اين رو، اگر شما هر بار که ناراحت مي شويد ناراحتي خود را با طرف مقابل مطرح کنيد، براي سلامتي شما بسيار بهتر است تا اينکه هر بار خشم خود را سرکوب نماييد، زيرا در واقع، هر بار مشکلي به مشکلات قبل اضافه مي شود، در حالي که شما بايد هر بار معضل پيش آمده را حل کنيد تا مشکلات بعدي نيز بر آن افزوده نشود. در غير اينصورت ديري نمي پايد که شما با انبوهي از مشکلات مواجه مي شويد که حتي نمي دانيد چه وقت و در چه زماني به وجود آمده اند!
ادامه دارد...

Borna66
05-29-2009, 04:46 PM
نسخه ای برای خانمهای عصبانی

قسمت اول

تصور کنید هرروز صبح خانه بهم ریخته ای را که فرصت کافی برای مرتب کردنش نداشتید به مقصد محل کارتان ترک می کنید. عصبانی هستید و در راه هم با ترافیک سنگینی مواجه می شوید که بر عصبانیت شما می افزاید و در همین حال ذهنتان به هرآنچه در طول روز باید انجام دهید، مشغول است. با رسیدن به محل کار احتمالا با همکارانتان بگو مگویی خواهید داشت و به این ترتیب تا پایان روز خونتان به جوش خواهد آمد. در واقع استرس شما خودبه خود به عصبانیت تبدیل می شود. بسیاری از زنان با این مشکلات مواجهند و به علت مسئولیت زیاد و فشارهای زندگی بیش از حد دچار استرس می شوند.

- خشم ابزار بقاست؟

دکتر میریام لیب روانشناس و مولف کتاب " من عصبانی" می گوید : " در گذشته معمولا ً مردان در حالت عصبانیت فریاد می زدند و زنان می گریستند، اما اکنون زنان نیز بیشتر خشمشان را بیرون می ریزند. " اما نشان دادن خشم ممکن است هردو جنبه مثبت یا منفی را داشته باشد.اگر خشم بطور مثبت بکار برود ابزاری برای بقا بکار می رود، مثلا اگر کسی به شما حمله کند خشم می تواند در مهار وضعیت و یا حتی نجات زندگی به شما کمک کند. گاهی حتی خشم ما نسبت به یک موضوع سبب ایجاد یک تغییر اجتماعی می شود، مانند زنانی که با به ستوه آمدن از تصادفات رانندگان الکلی، جمعیت مادران ضد الکل را تشکیل دادند.اما در صورتیکه خشم به طریق منفی بکار گرفته شود به سلامت شما آسیب می رساند.

دکتر دویل جنتری روان شناس بالینی و نویسنده کتاب : "ده اقدام اساسی برای کنترل عصبانیت " می گوید : "عصبانیت زمانی روی می دهد که ما وحشت زده می شویم، احساس درماندگی می کنیم و یا مورد بی توجهی و بی احترامی قرار می گیریم." 90 درصد افراد ، خشم را به درون خود می ریزند، حداقل بیست درصد خشم مهلک را تجربه می کنند و 5 درصد هم دچار عصبانیت مفرط می شوند. در جهان امروزی با افزایش نگرانی ها درباره مشکلات اقتصادی و امنیت شخصی، خشم سمی به یک اپیدمی تبدیل شده و زنان بیش از گذشته آن را تجربه می کنند.

جنتری می افزاید : " اخیرا زنان مدت زمان بیشتری را در حالت عصبانیت می گذرانند و این خود باعث سردرد ، افسردگی و دیگر بیماریها می شود. "

علایم هشدار

دکتر گات لیب افراد را بر اساس برخورد با خشم در دو گروه درون ریز و برون ریز قرار می دهد. هیچیک از این دو گروه رفتار سالمی ندارند. شخص درون ریز، عصبانیتش را به درون خود می ریزد و از نظر احساسی کناره گیر می شود. شخص برون ریز اما خشم خود را بروز داده و با رفتار خشونت آمیز آن را نشان می دهد. به هرحال به هرگروهی تعلق دارید، باید بدانید از خشمتان درست استفاده نمی کنید و لازم است رفتارتان را تغییر دهید .

خشم خود را مهار کنید:

اگر به نظر خودتان آدمی هستید که زورد عصبی می شوید، گاهی راهکارهای آسان مانند تکرار برخی تلقینات مثل اینکه " من می خواهم خشم خود را کنترل کنم" می تواند مؤثر باشد.

کلودیادایش می گوید: " برای ارزیابی خشمتان می توانید از یک سیستم درجه بندی استفاده کنید." وی پیشنهاد می کند :

وقتی عصبانیت تان شروع می شود، آن را در یک مقیاس صفر تا 10 ارزیابی کنید:

در مقیاس صفر می توانید در کمال آرامش، فکر روشنی داشته باشید.

عدد 10 اوج خشونت است.

عدد 5 بهتر است حذف شود، چون آدم همیشه تمایل دارد عصبانیتش را در حد وسط تخمین بزند و به آن نمره 5 بدهد.

2 یا 3 درجه ایست که احساس برآشفتگی و تنش در شما آغاز می شود.در اینجا باید یک استراحت کوتاه به خود بدهید.

در مقیاس 6 خیلی عصبانی هستید.

اما بسیاری از افراد بدون اینکه وقفه ای در احساسشان ایجاد کنند تا 8 و 9 نیز پیش می روند....
ادامه دارد...

Borna66
05-29-2009, 04:46 PM
نسخه ای برای خانمهای عصبانی

قسمت پایانی


راهکارهایی برای کنترل خشم



شناخت پیامدها :



زمانی که آرام هستید، درباره اثرات منفی خشم فکر کنید. به گفته دکتر هملرینگ فکر کردن درباره این پیشنهاد شما را از عصبانیت باز می دارد.



پیش از آنکه سخنی بگویید ، فکر کنید :


اغلب مادران به اشتباه بر سر فرزندان خود فریاد می زنند و بعد از او عذرخواهی می کنند.اگر خشمتان را کنترل کنید نیازی به عذر خواهی نخواهد بود. اگر دخترتان موقع خواب حاضر نیست خودش تلویزیون را خاموش کند و به رختخواب برود، به جای داد و بیداد کردن راحت به سمت تلویزیون بروید، آن را خاموش کنید و به او بگویید به رختخوابش برود.

مشکل را حل کنید :

اگر شما و هسرتان درباره ولخرجی با هم جرو بحث می کنید، به جای جنجال با یکدیگر همفکری کنید و برنامه ای را برای هماهنگ کردن دخل و خرج بیابید.





http://pnu-club.com/imported/mising.jpg



دکتر جنتری می گوید : " اگر مشکل را حل نکنید، این جرو بحث ها باز هم ادامه خواهد داشت و آخر ماه باز هم همین مسأله تکرار می شود."



انتظارات خود را ارزیابی کنید:


به گفته دکتر گات لیب، افراد محرکهای مختلفی دارند. برای مثال یک خانم ممکن است از فرزندش عصبانی باشد اما نسبت به همکارش رفتار آرامی داشته باشد. علت اینست که انتظارات او از فرزندش با انتظاری که از همکار خود دارد متفاوت است.تغییر و اصلاح انتظارات این وضعیت را تغییر می دهد.


از افکار منفی و اسم گذاشتن بر چیزها و افراد بپرهیزید :


دکتر هلمرینگ می گوید: احساسات، تنها چند ثانیه دوام دارند مگر آنکه آنها را با افکارمان تغذیه کنیم.

به جای دامن زدن بر آتش خشم، فکرتان را عوض کنید. برای مثال اگر به هنگام رانندگی ماشین دیگری جلوی شما می پیچد به جای آنکه عصبانی شوید با خود بگویید شاید این آدم برای رسیدن به بیمارستان عجله دارد.


در محیط روزمره تان تغییراتی بدهید :


در حین کار کردن در منزل ، یک موزیک ملایم برای خودتان پخش کنید. تابلوهایی را به دیوار آویزان کنید که دیدن آنها شما را شاد می کند ، مثل مناظری از طبیعت. حتی می توانید در یک باشگاه بدنسازی ثبت نام کنید. در روز به خودتان استراحتی بدهید، پیاده روی کنید، یا تمرینات تنفس عمیق و تمدد اعصاب را انجام دهید.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

روش های کنترل خشم به شما می آموزد به هنگام مواجهه با موقعیتی که باعث عصبانیت می شود کمی تأمل کنید و فکر کنید که آیا اصلا ً این موضوع ارزش خشمگین شدن را دارد و یا نه و پیش از آنکه حرفی بزنید تا 10 بشمارید. پیاده روی و کاشتن گل و گیاه یا آب دادن به گلدان ها نیز در کاهش استرس مؤثر است. چه بسا شما هم همین نظر را داشته باشید که با تماشای گل های زیبا، عصبانی شدن کار دشواری خواهد بود.

گرد آوری : طلایه محتشمی
منبع: هفته نامه سلامت شماره هفتا

Borna66
05-29-2009, 04:46 PM
روشهای ساده و کارامد غلبه بر خشم


مطمئن هستم اين جمله را شنيده ايد كه "خشم كشنده است." در بسياري از موارد، بخـصوص در دنـيـاي ديوانه اي كه ما در آن زندگي مي كنيم، اين عبارت بسيار معني دارميباشد. در اين بخش قرار نيست در مورد خشم و غضبي كه باعث شليك گلوله، چاقو كشي و انتقام گيري انسانها از هم نوعانشان ميگردد صحبتي به ميان آوريم. تمركز مـا روي آن نوع خشم، آزردگي و ناراحـتي اسـت كـه هـر روزه گريبانگير بسياري از افراد كاملا نرمال جامعه ميگردد.
اگر عصباني هستيد، بوق بزنيد!
در برخي از كشورها اين جمله را مي توان به وفـور در تابـلـوي اعـلانـات نـصـب شـده در خيابانها هنگام رانندگي مشاهده كرد. مردم اينـگـونه كـشورها آنقدر عصبي هستند كه توسط چنين عبارات كنايه آميز و شوخي گونه سعي در بيان حقيقت به افراد مي گردد. گوشه و كنايه جـمـله فـوق ايـن اسـت كـه هر چـقـدر بـيـشتر "بوق" بزنيم، "عصباني تر" خواهيم شد. بـراي ايـنـكه متوجه شويد كه فردي عصبي هستيد، سؤالات زير را از خود بپرسيد:


هنگاميكه با تاخيرها و ناكاميهاي روزانه از قبيل دير رسيدن آسانسور بـه طـبـقـه مورد نـظـر شـمـا، كـنـد پيش رفـتـن صـف صندوق ********ماركت، رانندگان ناشي، گستاخي نوجوانان، خرابي ماشينهاي خود پـرداز و غيـره مـواجه مـي گرديـد، آيا ضمير ناخود آگـاه شما شروع بـه گـلـگي، عيـب جويي و يا سرزنش كردن كسي مي نمايد؟



آيا اين سرزنش باعـث جرقـه خـوردن خشم و عصبانيت شما در برابر فرد متخلف مي گردد؟



آيا خشم شما خودش را بصورت عملي خشونت آميز آشكار ميكند؟

اگر پاسخ شما مثبت است، عصبانيت بـه بـخـشـي بـسيـار عادي و در عين حال بسيار ناخوشايند در زندگي شما مبدل شده است.

خشم زهرآگين است
فشار خون بالا، كاهش ميزان قند خود، سردردها، ميگـرن ها، اخـتلالات روانـي و حـتـي برخي از مرگ و ميرها جزء اثرات جانبي عصبانيت مزمن بشمار ميـرورنـد. بـراي سالهاي متوالي تحقيقات و بررسيهاي زيادي روي هزاران فرد داوطلب عصباني انجام پـذيـرفـت تا دانشمـندان تـوانـستند الـگوي جـامعي بـراي ارتباط عصبانيت و سلامتي انسان بدست آوردند.
اين تحقيقات اثرات خشـم بر شـرايط باليني و حياتي انسان را تا مشخص نموده است. بطور متوسط افرادي كـه در سراسر زندگي خود عصباني بوده اند، 10 سال كمتر از افراد ديگري كه خشم و استرس خود را كنترل نموده اند، عمر كرده اند.
خشمي كه بر اثر استرس و تفكرات منـفـي حـادث مـي گـردد، مـوجـب كـاهـش سـطـح سروتونين مغز شده و عواقب زير را به دنبال خواهد داشت:


رفتار پرخاشگرانه عمومي را افزايش ميدهد.
باعث افزايـش فـعـالـيـت سيـستم عصبي سمپاتيك از قبيل تنفس و ضربان قلب ميگردد.
باعث كاهش فعاليت سيستم عصبي پاراسمپاتيك از قبيل هماهنگي و تـمـركـز ميگردد.
تاثيرات لذت بخش نيكوتين و سيگار را افزايش داده و منجر به افزايش عـادات بـد خواهد شد.
باعث پرخوري و افزايش وزن مي شود.
مصرف الكل را افزايش ميدهد.

Borna66
05-29-2009, 04:47 PM
روشهای غلبه بر خشم به تعابیر و مثالها

غلبه بر خشم آيا خشمگين شدن برای انسان جايز است؟ اغلب مسيحيان نمی دانند در مورد موضوع خشم چه بايد كرد. بارها شنيده ام كه ايمانداران برای دفاع از طغيان خشمشان می گويند، "كتاب مقدس می گويد خشم گيريد ولی گناه مورزيد" . در هر حال غيض و عصبانيتی كه امروزه در مردم ديده می شود همان خشمی نيست كه كتاب مقدس در مورد آن می نويسد ،"خورشيد بر غيض شما غروب نكند".پس خشم گرفتن چه زمانی بر ما روا است؟ ابتدا ما بايد از ديدگاه كتاب مقدس به اين موضوع نگاه كنيم. در عهد جديد برای خشم از سه كلمه‌يونانی استفاده شده است كه اغلب بعنوان فعل خشم ترجمه شده است.1) كلمه اول توموس "Thumos " ، يعنی احساس آشفتگی كه باعث طغيان می شود. 2) كلمه بعدی، پارورگيسموس"Parorgismos " می باشد كه احساس معقول تری است و " خشم عادلانه" يا تنفر از بی عدالتی است. 3) كلمه آخر آگاناكتسيس "Aganaktesis " است كه اشاره به درد و رنج و آزردگی فيزيكی است.در بحث حاضر كلمه اول ، توموس " ‏Thumos " مد نظر خواهد بود. در غلاطيان 20:5 كه در مورد اعمال جسم نوشته شده ، همين كلمه بكار رفته است. در ترجمه های كينگ جيمز كتاب مقدس "King James " اين كلمه غضب ترجمه شده. صرف نظر از ترجمه های مختلف اين نكته غير قابل بحث است كه توموس در غلاطيان 20:5 يكی از اعمال جسم است كه باعث خوشنودی خدا نمی گردد. برای يك ايماندار بهانه ای برای طغيان خشم وجود ندارد. نمی توانيم بر عصبانيت خود با اصطلاحات روحانی سرپوش گذاشته،‌ آن را عملی مقدس جلوه دهيم. خشم نتيجه عمل جسم است نه روح و در نظر خدا مكروه می باشد.اين طغيان خشم ، گناه است. شوهری كه در پوشش روحانيت بر سر همسرش فرياد می زند مرتكب گناه می شود. زن و شوهری كه از روی خشم فرزندشان را كتك می زنند گناه می ورزند. مسيحيان در خدمت خدا ،‌هيچ دليل موجهی برای خشمگين شدن ندارند. اعمال جسم را بشناسيم و بر آنها غلبه نماييم.چگونه می توان بر خشم غلبه كرد؟ با نگاهی نزديك تر به اين مسئله در می يابيم كه علت بيشتر خشم ها و عصبانيت های ما معمولاً نتيجه آسيبهای عميق ما است. دليل خشم ما اين است كه احساس می كنيم مورد ظلم واقع شده ايم و در زندگی نسبت به ما بی عدالتی روا داشته اند. يا شايد دليل آن اين است كه از سوی ديگران صدمه و آسيب ديده ايم. بنابراين احساسات تلخ تل انبار شده و انباشته شده در ما ، سر انجام به صورت طغيان خشم ظاهر می گردد و طرز رفتار ما نسبت به مردم، در شرايط مختلف با عملكردمان در وضعيت عادی تطابق نخواهد داشت.داستان زندگی يوسف در كتاب مقدس مرا در غلبه بر خشم و عصبانيت به طور شگفت آوری ياری داده است. برادران يوسف بر او ظلم كرده بودند. يوسف دليل قاطعی برای خشم و عصبانيت خود داشت. با اين وجود سالها بعد وقتی كه و با برادران خود روبرو شد به آنها گفت كه خداوند ظلم آنها را برا ی او به خيريت تبديل كرده است. اين حقيقت عظيمی بود كه برای يوسف مكشوف شده بود. خداوند نقشه ای بسيار خاص برای زندگی اش داشت. اگر چه او می توانست اين رويداد تلخ را به عنوان ظلمی تلقی كند ولی به فراسوی اين مشكلات می نگريست. او به دست خدا و تدارك او چشم دوخته بود. نتيجتاً تلخی وارد زندگی اش نشد و طغيان خشم در او ظاهر نگشت. در عوض محبت ، صلح و يك احساس آرامش باور نكردنی قلب او را پر ساخت.يوسف می دانست كه خدا،‌ قادر مطلق است. او به پادشاهی خدا و حاكميت وی در زندگی خود ايمان داشت. من معتقدم كه ما قادريم بر اين طغيان ترسناك خشم كه ما را به ستوه آورده است غلبه كنيم. ما نيز بايد به خدا به عنوان خداوند قادر مطلق توكل كنيم. توجه ما نه به شرايط و احوالمان بلكه بايد به خدای قادر مطلق معطوف گردد. بايد بدانيم كه او بر همه چيز حاكم است. زمانی اين ميسر می گردد كه ما با خواندن كلام و دعا كردن در حضور او بمانيم. پرهيزكاری يكی از ميوه های روح القدس است . با ماندن در حضور غنی خداوند آرامش وارد زندگی مان می شود. من در موقعيت های طوفانی زندگی تسليم طغيان خشم نمی گردم و با اين ايمان كه خدا بر همه چيز حاكم است، جان من در اطمينان و آرامش استراحت می پذيرد و از اين طريق بر خشم غلبه می يابم.

Borna66
05-29-2009, 04:47 PM
مهارت‌هاي مقابله با خشم




هر يك از ما در قبال مشكلاتي كه براي‌مان رخ مي‌دهد، از خود واكنش‌هاي بخصوصي بروز مي‌دهيم. مثلا در قبال رانندگي بد ديگران، ممكن است دست را بي‌وقفه روي بوق فشار دهيم، به تعقيب و گريز بپردازيم يا اينكه بي‌تفاوت از كنار اين موضوع بگذريم. اينكه فرد در قبال اين مسائل، چه واكنشي از خود بروز مي‌دهد، به نظام فكري – احساسي او مربوط است. بعضي‌ها از سيستم جنگ و گريز – سيستمي كه در هنگام خشم با ترس فعال مي‌شود – زياد استفاده مي‌كنند يعني آمادگي بروز پرخاشگري يا اضطراب، در آنها بالاست. آيا سيستم جنگ و گريز، سيستم مناسبي است؟ تجسم كنيد به عصر حجر بازگشته‌ايد و در يك غار زندگي‌ مي‌كنيد. در چنين شرايطي شايد بزرگ‌ترين دغدغه شما دفاع از جان باشد. پس يا بايد بجنگيد يا قيد زندگي را بزنيد.
حالا به قرن بيست‌و‌يكم- يعني عصر پيتزا و سيب‌زميني سرخ‌كرده- برگرديد. در شرايط فعلي، استفاده از سيستم جنگ و گريز حتي گاهي برايتان دردسرآفرين هم خواهد بود. زندگي در جامعه و در سايه قانون به ما اين امنيت را داده كه به جاي رفتارهاي احساسي، از نيروي انديشه‌مان بهره‌ بگيريم. تعريف حتما مي‌دانيد كه خشم هم مثل بسياري از احساسات ديگر مانند اندوه، غم، سردرگمي و... يك احساس است.
هنگامي كه خشمگين هستيم، دست به پرخاشگري مي‌زنيم. اين پرخاشگري يا به محيط و ديگران صدمه مي‌زند (مثل زماني كه با لگد به چيزي يا كسي مي‌كوبيم) يا به خودمان (مثل زماني كه به خود ناسزا گفته و اعتماد به نفس خود را مورد حمله قرار مي‌دهيم). آيا نبايد از چيزي خشمگين شويم؟
نداشتن احساس، امري ناممكن است اما جابه‌جايي احساسي كاري است منطقي و سازگارانه. مثلا مي‌توان به جاي خشم، آزرده شد يا به جاي حس انتقام، حس گذشت داشت.
يك موضوع، ممكن است براي فردي فاجعه باشد و براي ديگري تنها يك موقعيت ناخوشايند. فرد نخست با فوران احساسي خود حتما مهار ماجرا را از دست مي‌دهد در حالي كه فرد دوم تنها يك حس ناخوشايند را تجربه مي‌كند كه آثار مخرب نداشته و چون قليان احساسات وجود ندارد مي‌تواند با نيروي انديشه، اوضاع را سر و سامان دهد. آيا احساسات مزاحم ما هستند؟
آدمي مملو از احساسات است اما برخي از اين احساسات مثل احساس خشم، افسردگي و خودكم‌بيني به فرد، آسيب مي‌رسانند و به‌اصطلاح، مخرب هستند. با كمي تمرين مي‌توان آموخت كه چگونه احساسات مناسب را جايگزين احساسات مخرب نمود.
مثلا ما مي‌توانيم نارضايتي را جايگزين خشم يا اندوه را جايگزين افسردگي نماييم. راهكارهاي مقابله با خشم از فن جايگزيني احساس، زياد استفاده نماييد. خشم، يك هيجان منفي است چرا كه فرد خشمگين آمادگي و پتانسيل بالايي براي انجام رفتارهاي غيرمنطقي دارد به گونه‌اي كه حتي مي‌تواند به خود يا ديگران هم صدمه بزند.
از آنجا كه ما انسان‌ها ميليون‌ها سال است كه به مدد تكامل، از يك گوريل متمايز شده‌ايم پس به يقين خواهيم توانست نسبت به چيزي كه عصبي‌مان كرده واكنشي متفاوت نشان دهيم. جملات، زاييده انديشه‌هاي ما هستند.
در هنگام خشم از جملاتي كه بار احساسي شديد دارند استفاده نكنيد. مثلا نگوييد «از تو متنفرم» يا «اين يك فاجعه بود» بلكه بگوييد «ناراحتم مي‌كني». هر گاه به حد انفجار خشمگين شديد، پيش از هر عملي ده نفس عميق بكشيد.
اين زمان چند ثانيه‌اي نه تنها فرصت فكر منطقي را به شما مي‌دهد، موجب تخليه هيجان و حواس‌پرتي‌تان از موضوع نيز مي‌شود. به خود بگوييد چرا مردم نبايد بد رانندگي كرده يا حتي به من خيانت كنند؟ ديگران در طرز رفتارشان آزادند.
اين ما هستيم كه بايد رفتارمان را برحسب شرايط، تغيير دهيم. بدترين كار اين است كه همه‌چيز را در خودتان بريزيد. اين كار مي‌تواند موجب طغيان احساسي و خرابكاري شود. با صراحت به او بگوييد كه ناراحتتان كرده است اما متهمش نكنيد.
به او هم فرصت صحبت‌كردن بدهيد. منطقي باشيد. قسمت بزرگي از خشم و ناراحتي به اين خاطر است كه ما نمي‌خواهيم كوتاه بياييم. اين بايدها و نبايدها هستند كه ما را دچار خشم مي‌كنند. اگر نمي‌توانيد جلوي خشمتان را بگيريد، لااقل ميزان آن را برآورد كرده و بر اساس آن به ديگران هشدار دهيد يا محيط را ترك كنيد. بچه‌بازي درآوريد.
اگر نتوانستيد جلوي خشم‌تان را بگيريد، بين بد و بدتر، بد را انتخاب كنيد يعني به جاي آسيب‌رساندن به ديگران يا به‌خطرانداختن موقعيت‌تان، به چيزي لگد بزنيد يا در خلوت، فرياد بكشيد تا آرام شويد. فراموش كنيد. چه بخواهيد و چه نخواهيد اين اتفاق رخ داده پس اين قيافه را به خود نگيريد.
ايده‌آل‌گرا نباشيد. هيچ‌كس بهترين نيست. اگر بخواهيد نقش بهترين را بازي كنيد، چون نيستيد، عصباني مي‌شويد. نقش سازمان يونسكو يا سازمان جهاني حفاظت از محيط‌زيست را بازي نكنيد. مشكل ترافيك و آلودگي هوا و فرهنگ غلط رانندگي به دست من و شما حل نمي‌شود!
نسبت به خشم و رفتارهاي پرخاشگرانه‌تان هوشيار باشيد. اين شما هستيد كه بايد رفتارتان را تحت كنترل درآوريد. در غير اين صورت رفتارهايي از شما سر خواهد زد كه پيشيمان‌كننده هستند. فنون «آرميدگي سريع» را بياموزيد.
پيش از هر چيز بدانيد كه چه مي‌خواهيد. آنگاه بر سر ديگران يا خودتان هوار بكشيد. توقع‌‌تان از ديگران را كم كنيد. آنها در قبال ما وظيفه‌اي ندارند و اگر هم كاري مي‌كنند از سر لطف است. پس از خاتمه خشم و آرام‌شدن اوضاع، به بررسي علل موضوع پرداخته و نقش خود و ديگران را در بروز آن مشكل شناسايي نماييد.