PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانکاوی ترس



Borna66
05-29-2009, 04:27 PM
درآمدی بر مقوله ترس


ترس حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی است که با بسیاری از علائم اضطراب از جمله با ضربان قلب و نبض، التهابات معده، عدم تمرکز اندیشه، سرگیجه، سردرد و انقباض شدید عضلانی همراه است.
ترس؛ نوعی بیماری تلقی می شود، در زمان ما؛ میلیونها انسان یک واهمه نهانی را با خود به این سوی و آن سوی می کشند، این عده دچار بیماری هستند و متاسفانه این بیماران به ترس خود آگاهی ندارند و زمانی که به منظور درمان بیماری خود به یک پزشک مراجعه می کنند آن وقت پزشکان متخصص با اینگونه «بیماران ترس» روبرو می شوند. امروزه همه پزشکان می دانند که ریشه بسیاری از بیماریهای جسمی ترس است که در سالهای اخیر تبدیل به یکی از خطرناکترین عوامل بیماریزا شده است.
در عصر ما یکی از مشکلات جوامع بشری معضل ترس است و با نگاهی به اطراف خود به راحتی با گروه کثیری از افراد برخورد می کنیم که مبتلا به ترس می باشند. می توان گفت «بیماران ترس» از هر طرف ما را احاطه کرده اند.
اکثر بیمارانی که امروزه به کلینیکهای «روان درمانی» و «رفتار درمانی» و «روانکاوی و وروانشناسی» مراجعه می کنند، پیش از آنکه خجول، کمرو، کودن عقب مانده ذهنی و غیره باشند، دچار ترس هستند. کمبود پزشکان متخصص روان درمانی سبب می شود عده کثیری از بیماران به پزشکان دیگر پناه ببرند و از آنان در جهت درمان خود کمک بطلبند، ولی وقتی که تحت درمان اولیه قرار گرفتند، اغلب بوسیله پزشک توصیه می شوند که به یک روانپزشک مراجعه کنند. افزایش تعداد بیماران و کمبود متخصصان در سالهای اخیر روانپزشکان متخصص و صاحب اندیشه را واداشته است که به تحقیقات و پژوهشهای دامنه داری درباره بیماران ترس در سطوح مختلف بپردازند و نتیجه تحقیقات خود را به صورت مقالات مختلف در اختیار همگان قرار دهند تا شاید بدینوسیله بتوانند به «بیماران ترس» خدمت نمایند.

Borna66
05-29-2009, 04:29 PM
درآمدی بر مقوله ترس-۲



در اغلب این تالیفات تجارب و آزمونها و نظرات کاربردی محققات جهت استفاده روانپزشکان، روانشناسان، رفتاردرمانان، روان درمانان، مددکاران اجتماعی، پرستاران، پزشکان عمومی و به ویژه دانشجویان این رشته ها به چشم می خورد.
ترس-در زمان ما- واقعا میلیونها انسان را در سراسر جهان بیمار کرده است در آلمان، اتریش، سوئیس، فرانسه، انگلستان، آمریکا و بسیاری از کشورهای صنعتی ترس بعنوان انگیزه بیماری در حال پیشرفت است و ترس؛ واقعا انسانها را فلج می کند و از کار می اندازد. بارها مشاهده شده است که ترس ناگهان وجود زنی را در یک فروشگاه بزرگ فرا می گیرد، خون به چهره اش حمله می کند، گاهی او را به بیهوشی می کشاند، همین ترس است که پای در سالن تئاتر می گذارد، گریبان مردی را که در ردیف پنجم نشسته است؛ می گیرد و چنین مردی احساس می کند که چیزی نمانده در اثر تهوع و سرگیجه نقش زمین شود. باید عجله کند و تا رسوائی به بار نیاورده است از سالن تئاتر بیرون بزند و اینجاست که هنوز پا از سالن بیرون نگذاشته که به اصطلاح ورق برمی گردد و مرد کاملا به حالت اول اعاده می شود.
ترس؛ نبض زنی را که در یکی از قطارهای مدرن نشسته است، به ۱۸۰می رساند و او را تا دم مرگ می رساند، عوامل مختلفی می تواند موجب ترس شود فضاهای بسته، فضاهای باز و بیکران، بلندیها، دره ها، سکوت، هیاهو، ازدحام، تنهائی، جمعیت، حیوانات و ... ممکن است سرعت قطار باعث ترس آن زن شده باشد!
آنانی که از ترس رنج می برند، درست مانند افرادی که امراض مختلف موجب بیماریشان می شود، نیاز به مساعدت روانکاوانه دارند. در عصر ما ثابت شده است بسیاری از بیمارانی که ریشه و انگیزه بیماریشان ناشناخته است بایستی به وسیله روانکاران مورد بررسی و معاینه قرار گیرند.
متاسفانه هنوز هم در اغلب کشورهای جهان به اندازه کافی روانکاو و پزشک و روانشناس وجود ندارد. از این روی این سوال پیش می آید که آیا می توان از بیماری ترس جلوگیری کرد و اگر از ترس رنج می بریم، آیا می توانیم اقداماتی را به عمل آوریم که از عواقب زیان بخش آن در امان بمانیم؟
طبیعی است در موارد جدی باید مطلقا به پزشک روانکاو مراجعه کرد، اما هر کس می تواند کارهای زیادی انجام دهد تا از بروز اینگونه موارد حاد جلوگیری کند. یادآوری این نکته بسیار اساسی است که وقتی یک فرد از ورود به موقعیت و مکانی که در آن اصولا خطری وجود ندارد، خودداری کند، بیمار است! این بیماران روانی و این افراد ترسو اغلب می دانند که رفتارشان غیراصولی و احمقانه است. واکنشهائی که از ترس حادث می شود اغلب خنده دار و از سوئی غم انگیز است. این واکنشها یکی از طبیعی ترین اشکال رفتار نابهنجار به شمار می رود.
تلقی مردم از ترس، گونه های مختلف دارد. چه بسا ترسی که در نزد کودکان امری رایج محسوب می شود؛ در نزد بزرگترها غیرمنطقی به شمار می آید. ترس از حیواناتی نظیر سگ و گربه، ترس از تاریکی، تنهائی و اشباح به عنوان ترس طبیعی برای خردسالان قابل قبول است، در حالی که ترس از بلندی، حشرات و حیوانات عظیم الجثه ویژه بزرگسالان است. بعضی از ترسها زودگذر و بعضی دیگر بسیار دیرپا است.
برای درمان ترس در یکصد سال اخیر راههای مختلفی آزمایش شده است. روانکاوی، گفتاردرمانی، شوک درمانی و خواب مصنوعی از جمله روشهای درمان است.
ترس از دوران کودکی شروع می شود و یا ریشه در رفتار گذشته افراد بزرگسال دارد. لذا بچه ها ترس را از پدر و مادر خود فرا می گیرند و این آغاز فاجعه است.

Borna66
05-29-2009, 04:30 PM
فوبی(ترس مرضی)

سلام
ترس و اضطراب واکنشهای طبيعی هستند که ارزش حياتی برای جانداران دارند.ترس يك واكنش طبيعي در برابر خطر است و بقاي فرد و نوع را تقويت مي كند و در حد اعتدال آميز آن مناسب و حتی ممکن است مفيد باشد؛ اما گاهي ترس جنبه ي افراطي و غير منطقي به خود مي گيرد.در اين شرايط با وجود اينكه ترس براي خود شخص نيز غير منطقي است، باز از آن اجتناب مي كند و حتي ممكن است بر عملكردش تأثير منفي بگذارد كه در اين صورت ترس مرضي و نابهنجار يا به اصطلاح فوبي است.اختلالات اضطرابي( از جمله فوبي ها) از شايعترين اختلالات روانپزشكي هستند.مطالعات نشان داده اند اين اختلالات بيماري قابل ملاحظه،استفاده زياد از خدمات مراقبت بهداشتي و اختلال كاركرد بيش از اندازه ايجاد مي كنند.همچنين اختلال اضطرابي مزمن ممكن است ميزان مرگ و مير مربوط به اختلالات قلب و عروق را بيشتر كند كه اين امر لزوم تشخيص بموقع اين اختلالات را مشخص مي كند.(كاپلان و سادوك، ترجمه پورافكاري)

براي روشن شدن معناي فوبي(ترس مرضي) ابتدا در مورد ترس توضيح مي دهم و بعد به فوبي مي پردازم.

ترس

Fear (ترس) از كلمه انگليسي قديمي faer به معناي خطر ناگهاني مشتق شده است.اين ترس قابل توجيه و خطر ايجاد كننده ي آن ذاتي ، واقعي و معلوم است.ترس متناسب با خطر است و گاهي اگر ضرورت آسيب وجود داشته باشد ، مفيد هم هست.

هنگامي كه ما خطر را تجربه مي كنيم، دستخوش تغييرات بدني و هيجاني گوناگوني مي شويم كه پاسخ ترس را تشكيل مي دهند.پاسخ ترس داراي چهار عنصر است:

1-عناصر شناختي : عبارتند از انتظار آسيب قريب الوقوع بخصوص و معمولآ در آينده نزديك . در خيابان پرت و تاريكي،حركت ناگهاني را پشت سر خود احساس مي كنيد؛ فكر مي كنيد كه يك كيف زن است و ميخكوب مي شويد. توجه داشته باشيد كه بازنمايي هاي ذهني ، واكنشهاي بدني ترس را فرا مي خوانند.

2-عناصر بدني : واكنشهاي اضطراري بدن به خطر(افزايش فشار خون و ضربان قلب،تنفس سريعتر، گشاد شدن مردمك چشم و...) به علاوه ي تغييرات موجود در ظاهر ما.

3-عناصر هيجاني : احساس دلهره ،وحشت ، تهوع، لرزش و احساسهاي مورمور شدن و ورم معده.

4-عناصر رفتاري : رفتاري كه ما هنگام ترس بدان مي پردازيم كه معمولآ‌ عبارتند از: جنگ وگريز.



در فوبي نيز به عنوان نوعي از ترس،ما اين علائم را تجربه مي كنيم ولي بصورت اغراق آميز آن.دامنه اي از موقعيتهاي خطرناك و دامنه اي از پاسخهاي ترس وجود دارد.زماني كه پاسخ ترس ما با مقدار خطر موجود در موقعيت متناسب است،آن را مي پذيريم؛اما وقتي كه پاسخ ترس با مقدار خطر تناسب ندارد،آن را نابهنجار و بطور خلاصه فوبي مي خوانيم.در حاليكه ترس بهنجار و فوبي نابهنجار است، هر دوي آنها در يك پيوستار قرار مي گيرد. آنها از نظر مقدار فرق دارند نه از نظر نوع.

فوبی

فوبي(phobia)به ترس شديد از يك شيء يا موقعيت يا وضعيت اطلاق مي شود.اين واكنش ترس پايدار و غير منطقي است و شديدآ‌ با واقعيت ترس بي تناسب است.شخص فوبيك بصورت هشيارانه از شيء،فعاليت يا موقعيت منبع ترس اجتناب مي كند.حضور يا پيش بيني ماهيت فوبيك ناراحتي شديد در شخص مبتلا ‌به وجود مي آورد. اين پاسخ ها ممكن است به شكل يك حمله پنيك (وحشتزدگي) وابسته به موقعيت يا زمينه سازي شده با موقعيت در آيند.واكنشهاي فوبيك معمولآ منجر به گسستگي توانائي شخص براي عملكرد در زندگي روزمره مي گردند، اما برخي فوبي ها چنين نيستند.( مثل ترس از عنكبوت)

نشانه هاي فوبي بسيار واضح هستند و اين امر تشخيص اين اختلال را آسان مي كند. اين نشانه ها عبارتند از :

1-ترس پايدار از يك موقعيت بخصوص كه با واقعيت خطر بي تناسب است.

2-اضطراب شديد يا حتي حمله ي وحشتزدگي(panic) كه توسط مواجهه ي واقعي با آن موقعيت ايجاد مي شود.

3-اجتناب بيمار از موقعيت فوبيك.

4-پي بردن فرد به اينكه ترس بيش از اندازه يا نامعقول است.

5-نشانه هايي كه به علت اختلال ديگري نيستند.نظير: OCD,PTSD,Panic

6-به استثناي فوبي مكانهاي باز،مشكلات رواني افراد فوبيك كاملآ مجزاست. معمولآ‌ تنها مشكل خود فوبي است و افراد فوبيك قادرند در اغلب زمينه هاي ديگر زندگي شان عملكرد خوبي داشته باشند.



انواع فوبي

در طبقه بندي هاي جديد اختلالات رواني فوبي به دو نوع خاص و اجتماعي تقسيم بندي شده است.

۱) فوبي خاص(specific phobia) :

فوبي خاص(اختصاص؛مشخص) ترس شديد و پايدار از يك شيء يا موقعيت است.اين ترس مشخص،پايدار و جنبه ي افراطي و غير منطقي دارد.فرد مبتلا ممكن است منتظر آسيب ديدن(مورد حمله يك سگ قرار گرفتن)باشد يا از تصور از دست دادن كنترل دچار وحشتزدگي panic) ) شود.



در-TR DSM-ινفوبي خاص به نوع حيوانات، نوع محيط طبيعي(مثل طوفان)، نوع خون - تزريق - جراحت،نوع موقعيتي(مثل اتومبيل) و ساير انواع (NOS)تقسيم شده است.(در آينده احتمالآ در مورد انواع فوبی های خاص بيشتر توضيح می دهم.)



۲)فوبي اجتماعي(Social phobia):

همه ما برخي اوقات در موقعيتهاي اجتماعي مضطرب مي شويم؛فوبي اجتماعي شكلهاي اغراق آميز اينگونه ترسها هستند.فوبي اجتماعي ترس شديد و مستمر از موقعيتهايي است كه در آن حالت، ممكن است شرمندگي روي دهد.مبتلايان به فوبي اجتماعي( اضطراب اجتماعي هم گفته مي شود) از تحقير شدن و شرمساري در موقعيتهاي اجتماعي خاص نظير گفتگو در جمع،دفع ادرار در توالت عمومي(اصطلاحآ مثانه خجالتي) و صحبت در قرار ملاقات به شدت مي ترسند.افراد مبتلا به فوبي اجتماعي از اينكه ديده شوند، مي ترسند. آنها مي ترسند به گونه اي عمل كنند كه تحقير آميز يا شرم آور باشد و در موقعيتي قرار گيرند كه به حمله ي وحشتزدگي بينجامد. آنها از صحبت كردن يا خوردن و نوشيدن در حضور ديگران وحشت دارند(اين ترسها جزء ‌شكايتهاي عمده ي آنهاست).



فوبي هاي اجتماعي را به سه طبقه تقسيم مي كند:

1-تيپ عملكردي، كه طي آن فرد نمي تواند اعمال خاصي را در انظار انجام دهد. مثل: سخنراني، خواندن، نوشتن يا ادرار كردن؛ اعمالي كه وقتي تنهاست به راحتي آنها را انجام مي دهد.

2-تيپ محدود، كه طي آن اضطراب فقط در موقعيت خاص اجتماعي رخ مي دهد. نظير : قرار ملاقات يا صحبت كردن با رئيس .

3-تيپ فراگير، كه طي آن اغلب موقعيتهاي اجتماعي، اضطراب يا وحشتزدگي ايجاد مي كنند.



درمان

درمانهاي مختلفي براي اين اختلالات وجود دارد ولي به نظر مي رسد مؤثرترين درمانها،درمانهاي شناختي رفتاري(خصوصآ رفتاري)از جمله:غرقه سازي، حساسيت زدايي منظم و سرمشق گيري (الگو برداري).همچنين دارو درماني و درمانهاي تركيبي(دارو درماني و درمانهاي روانشناختي)





منبع : روانشناسی بالینی

Borna66
05-29-2009, 04:30 PM
علل ترس در کودکان

اینکه چرا کودکان می‌ترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترس‌ها عنوان کرده‌اند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کرده‌اند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان می‌دهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسه را نشان می‌دهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.

گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیت‌های امن از ناامن می‌نماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان می‌دهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف می‌آموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می‌کنند و یا از چیزی می‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود می‌گوید اگر شلوغی کنی می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول می‌ترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می‌کنند ، می‌تواند به صورت ترس‌های مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتی‌ها و اضطراب‌های روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و... مشخص می‌شوند.

از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و... همینطور است تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک می‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک می‌شود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.

چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟

در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟

http://pnu-club.com/imported/2009/05/1075.jpg
روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.

بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک را از بین ببریم. مثلا کودکی که از آمپول می‌ترسد، می‌توانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر می‌توان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده می‌شود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمان‌های رفتاری او می‌توان اقدام به حل مشکل کودک نمود.

سخن آخر

پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود می‌آید از حالت عادی خارج می‌شود. این ترس‌ها تحت عنوان ترس‌های مرضی شناخته می‌شوند که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار می‌دهند توصیه‌های مناسب روان‌شناسان و استفاده از مداخلات رفتاری در این راستا می‌تواند سودمند باشد.

Borna66
05-29-2009, 04:30 PM
علل ترس در كودكان
اينكه چرا كودكان مي‌ترسند، مورد توجه بسياري از صاحبنظران رشد كودك و روانشناسان بوده است. </b>


برخي از محققان، عوامل زيستي را به‌عنوان علت برخي از ترس‌ها عنوان كرده‌اند و برخي ديگر عوامل روان‌شناختي و خانوادگي را مطرح كرده‌اند.
در برخي اوقات ترسي كه كودك از خود نشان مي‌دهد به يك نياز رواني ارتباط دارد. مثلا كودكي كه ترس از مدرسه را نشان مي‌دهد، ممكن است از لحاظ رواني وابستگي زيادي به پدر يا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ريشه در اين وابستگي دارد. گاهي اوقات يك تغيير در شيوه زندگي مثل تغيير محل سكونت، جدا شدن از والدين و... به صورت ترس از تاريكي، ترس از حيوانات و غيره خود را نشان مي‌دهد. بنابراين مي‌توان گفت برخي از ترس‌هاي مشخص و معين كودك مي‌تواند ريشه‌هاي روان‌شناختي داشته باشد و مستقيما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد.در برخي اوقات اين خانواده است كه مشكل ترس را در كودك به‌وجود مي‌آورد. ممكن است كودك ترس از يك مساله خاصي را در محيط خانواده ياد گرفته باشد مثلا مادري كه از عنكبوت مي‌ترسد اين ترس خود را به كودك منتقل مي‌كند. اين اتفاق براساس فرآيند يادگيري صورت مي‌گيرد. كودكي كه نياز به امنيت دارد، با مشاهده رفتار و حالات والدين و خانواده خود شروع به شناسايي محيط‌ها و موقعيت‌هاي امن از ناامن مي‌كند و در اين راستا كاملاً متكي بر آنهاست.
بنابراين آنچه رفتار مادر نشان مي‌دهد، براي او الگو و اساس رفتارش است. برخي از ترس‌ها در سنين خاصي طبيعي‌تر است بنابراين اگر چنين ترس‌هايي بيش از 2 سال دوام داشته باشد، حتماً به‌ توجه و درمان نياز دارد. روانشناسان براي كاهش ترس‌هاي كودكان راه‌هاي زيادي پيشنهاد مي‌كنند. آنها در وهله اول به والدين توصيه مي‌كنند كه در رفع مشكل كودك عجولانه عمل نكنند. تعجيل، اضطراب و ترس او را افزايش مي‌دهد.هرگز كودكان را به خاطر ترسي كه دارند، تحقير و سرزنش نكنيم. بازي موقعيت مناسبي است كه ترس كودك را از بين ببريم. پديده ترس هرچند كه يك غريزه طبيعي است كه در انسان از همان بدو تولد وجود دارد اما هرگاه به دليل تغييراتي كه در شدت و نوع آن به‌وجود مي‌آيد، از حالت عادي خارج مي‌شود. توصيه‌هاي مناسب روانشناسان و استفاده از مداخلات رفتاري در اين راستا مي‌تواند سودمند باشد.