hasti-m
05-26-2009, 10:05 AM
همه رنگها زيبا هستند!!!
رنگ عاملي است نيرومند كه ميتواند احساسات ودرونيات ما را تحريك كند يا تسكين بخشد، به هيجان آورد و آرامش بخشد.
رنگعاملي است نيرومند كه ميتواند احساسات و درونيات ما را تحريك كند يا تسكين بخشد،به هيجان آورد و آرامش بخشد.
احساسي از گرمي و سردي، شادي و غم، سرعت و سكوتايجاد كند، درست مانند موسيقي كه ميتواند در لحظاتي خوشايند و در لحظاتي همناخوشايند باشد. همه رنگها با ما سخن ميگويند، لبخند ميزنند، ما را در خود فروميبرند و تاثيرات گوناگون ميگذارند، همانگونه كه اصوات چنيناند. در طول قرنها،رنگ براي اشخاص مختلف معاني متفاوتي داشته است. رنگ براي سنت آگوستين انعكاسافلاطوني خدا بود، براي ايزاك نيوتن انرژي نوري و براي واسيلي كاندينسكي، يك شيوهبيان روح.
براي اثبات اهميت رنگها، توضيح چنداني لازم نيست. رنگها در ذاتوجودي مخلوقات قرار گرفتهاند و جداييناپذيرند. همانگونه كه نميتوان جنسيت را ازاشيا گرفت، رنگ را نميتوان از آن جدا كرد.
امروزه ثابت شده است رنگها براحتيروي سيستم عصبي، قدرت بينايي، سيستم گوارش، حالات روحي رواني افراد و اخلاق فرديآنها تاثير ميگذارند، بنابراين براي استفاده مفيد از رنگ لازم است اثر روانشناختيآن را كه ميتواند در انتخاب دكوراسيون، لباس، محيط و... وارد عمل شود، درككنيم.
گاه به كارگيري كاملا ناشيانه رنگ به وسيله افراد، تاثيرات منفي برخيمذاهب و فرهنگها، خلق و خوي فردي افراد و وضع برخي قوانين، عدم تنوع و يكنواختي دربه كارگيري بعضي رنگها، كاربرد رنگ را بخصوص در پوششهاي فردي با اشكالات بزرگ وقابلتوجهي روبهرو كرده است كه در دراز مدت تاثيرات مخرب آن آشكارا به چشمميخورد.
انتخاب رنگ در لباس در ارتباطات ميان فردي اهميت ويژهاي دارد، چراكه لباس افراد اگر چه شان و شخصيت افراد را شكل نميدهد، اما اغلب پايهاي برايقضاوت اوليه در مورد افراد است و تاثير شگرفي بر قضاوتهاي ديگران نسبت به آنهاميگذارد.
تحقيقات نشان داده اگر شما لباس مرتبط با پايگاه اجتماعي بالايي رادر برداشته باشيد و هيچ كس شما را نشناسد، در عبور از عرض يك خيابان شلوغ بيشتر ازكسي كه لباس مربوط به پايگاه اجتماعي پاييني را در بر دارد، مورد توجه خواهيد بودو آسانتر به شما راه خواهند داد.
اصولا لباس، علاوه بر محافظت انسانها ازسرما و گرما، وسيلهاي براي ارتباطات غير كلامي است و به تنهايي قادر است حداقل 10پيام اساسي را به ديگران منتقل كند:
1 - سطح اقتصادي
2 - سطح تحصيلي
3 - اعتبار اجتماعي
4- وضعيت اجتماعي
5 - سطح پيچيدگي
6- زمينهاقتصادي
7- زمينه اجتماعي
8- زمينه تحصيلي
9- سطح موفقيت
10- ويژگيهاياخلاقي
استفاده درازمدت افراد از لباسهايي به رنگهاي سياه، خاكستري، قهوهايو سورمهاي بسيار نامناسب است، چرا كه اين رنگها با گذشت زمان كسالتهاي روحي ورواني با خود به همراه دارد يا آنها را به نوعي تقويت خواهد كرد؛ به عنوان مثال اگرچه رنگ سياه در دنياي مد و لباس اهميت خاصي دارد و معاني گوناگوني را انتقالميدهد، اما گروه كثيري از مردم از رنگ سياه متنفرند، چرا كه سياه، رنگ مرگ است وبيشتر در فرهنگها در مراسم عزاداري به كار برده ميشود.
اگر چه جنبه مثبت سياهآن است كه نشانه دانش و آگاهي است، اما در بروز و تشديد حالت افسردگي و غم دخالتدارد و افرادي كه علاقهمند به استفاده از رنگ سياه هستند، تمايل دارند سرشت واقعيخود را پنهان كنند و اسرارآميز به نظر برسند. همينطور افرادي كه مكرر لباسهايخاكستري ميپوشند، اينطور القاء ميكنند كه وضعيت سختي دارند يا نشان دهنده ايناست كه خود زير فشار دنياي خارج له شده و محتاج اندكي آرامش براي تجديد قواست. اگرچه جنبه مثبت خاكستري اين است كه عقل و تدبير را نشان ميدهد، زيرا تداعيكننده قشرخاكستري مغز است.
در طول قرنها، نقاشان در آثارشان از قهوهاي براي رساندنمفهوم غم استفاده كردهاند. در زبان فرانسوي «brun »به معني اندوه، كسالت و غم استو كساني كه قهوهاي را دوست دارند و به طور دائم از اين رنگ در لباس خود استفادهميكنند، افراد بدون تخيل، كسلكننده و بيش از حد تابع اطرافيان هستند، ولي در عوضاين رنگ قدرت تمركز را بخصوص در دانشآموزان و دانشجويان افزايش ميدهد.
امروزهدر ارتباطات ميان فردي، مردم بيش از آن كه به حرفهاي شما توجه داشته باشند، بهلباسي كه پوشيدهايد و به وضعيت ظاهري شما توجه دارند، بنابراين رنگها ميتوانندهمچون مهماني ناخوانده بر روابط شما با ديگران تاثير بگذارند. بيشك بيش از اين كهتنوع رنگها براي شما موثر باشد، در جذب مخاطبان شما موثر خواهد بود.
اگرمحدوديت استفاده رنگها از فرهنگ اجتماعي كمي دور ميشد، رنگ چه معجزهها كهنميكرد، چون اگر رنگها و تنوع آنها مهم نبودند، زيباترين نمادهاي آفرينش يعنيآسمان و زمين، گلها و درختان، درياها، اقيانوسها و... با اين همه تنوع رنگ آفريدهنميشدند. تنوع در لباسها در هر سني كه هستيد، در اولين برخورد شما با مخاطبانتانبويژه آنها كه هميشه شما را ميبينند، لبخندي نرم و پرنشاط ايجاد ميكند كه اينخالي از لطف نيست.
استفاده از رنگهاي گرم و پرنشاط (سبز روشن، زرد، قرمزهايمختلف و نارنجي) و امثال اينها سن افراد را كمتر نشان ميدهد و در آنها نشاط وخندهرويي بيشتري ايجاد ميكند، ولي رنگهاي سياه، قهوهاي، خاكستري، بنفش كدر وآبيهاي تيره ميتوانند در ايجاد يك صورت و شخصيت كاملا رسمي با قدرت اراده بالاموثر بوده و سن افراد را بيش از آنچه هست، نشان ميدهد.
رنگهاي زرد، صورتي،ياسي، گلبهي و امثالهم در خلق و پيدايش صورت و اندامي جوان، شخصيتي پرانرژي ومهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود. در حقيقت رنگهاي سرد و كدر فشار خون را پايينميآورد و نشاط را از ديدگان دور ميكند. استفاده از رنگهاي شفاف و روشن باعثافزايش روحيه و ايجاد حالت شادابي ميشود. همچنين رنگهاي گرم در بالا بردن احساسنشاط و هيجان، تقويت و قدرت حافظه و بينايي و گرماي بيشتر بدن موثر است.
بر ايناساس ميتوان گفت شناخت و استفاده درست از رنگها بخصوص در لباس افراد ميتواند نقشموثري در برقراري يك ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مثلا افرادي كهبكرات لباسهاي آبي تيره ميپوشند در برقراري ارتباط واقعي با ديگران مشكل دارند وبيدليل مضطرب ميشوند، چراكه آبي تيره توانايي اعتماد كردن به ديگران را از ميانميبرد. چنين فردي با تمركز شديد روي عقل و منطق ممكن است تماس خود را با احساساتشاز دست بدهد. پوشيدن لباسهايي به رنگ آبي تيره نشاندهنده شخصي است كه
" رنگهاي زرد، صورتي، ياسي، گلبهي و امثالهم در خلق و پيدايش صورت و اندامي جوان،شخصيتي پرانرژي و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود... "
بيش از حداسترس دارد و مشكلات ذهنش را مشغول كرده است. اگر رنگ غالب پوشاك شما آبي است [ بخصوص در مورد آقايان]لازم است احساسات منفي خود را بتدريج و به آرامي تخليه كنيدتا مبادا يكدفعه خشمگين شويد و در نتيجه كنترل خود را از دست بدهيد.
آبي دربسياري از اصطلاحات كلامي امروزه آورده ميشود كه معروفترين آن Feeling Blue است،يعني افسردگي احساس كردن يا دقيقتر از آن، سرخوردگي روحي احساس كردن. در گذشتهاصطلاح blue-Stocking ، اصطلاحي ضد زن بود و براي مسخره كردن زنان تحصيلكرده به كارميرفت و به زني اطلاق ميشد كه تحصيلات دانشگاهي داشت، زيرا به نظر مخالفان چنينزني، زنانگي خود را ناديده ميگرفت تا درس بخواند، چراكه در آن زمان زن بودن وداشتن هوش آكادميك با يكديگر سنخيت نداشتند.
اثرات رواني رنگ
از ديرزمان اثر رواني رنگ، در اشخاص مختلف مورد توجهدانشمندان بوده است و به مرور، اين تحقيقات گسترش يافته است.
ثابت شده اتاقهايياز بيمارستانها كه رنگ آبي يا شيشههاي آبيرنگ دارند، اثر خوبي روي بيماران دارديا اشخاصي كه نزديكبين هستند و چشم آنها در مطالعه زياد خسته ميشود بايد كاغذهايسبز و آبي به كار برند كه بسيار مناسب است.
همچنين نتايج تحقيقات نشان دادهقرار گرفتن زير نورهايي با رنگ خاص تاثير رواني زيادي بر فرد دارد؛ به عنوان مثالوقتي شما دودل هستيد يا اطمينان كافي راجع به مسالهاي نداريد، پوشيدن لباسهاي زرديا محاصره شدن در محيطي پر از رنگهاي زرد زنده به شما كمك خواهد كرد تا توجهتان راروي مشكل پيش آمده متمركز كنيد تا بتوانيد به دودلي خود پايان دهيد. استفاده از رنگزرد در برقراري ارتباط نيز كمك ميكند.
اگر احساس تنهايي ميكنيد يا قادرنيستيد با ديگران تماسهاي خوبي برقرار كنيد، استفاده از اين رنگ روشن، جريان كلماتشما را آسان و شيوايي كلام شما را تقويت خواهد كرد. از نظر فيزيكي، در محاصره قرمزبودن باعث افزايش خون ميشود و آدرنالين را به بدن تزريق ميكند.
وقتي شخصي بشدتخسته يا افسرده است يا نيروي ارادهاش تحليل رفته است، قرمز ميتواند به عنوانعاملي انرژيزا استفاده شود. همچنين پوشيدن لباسهاي قرمز يا قرار گرفتن در محيطقرمز، وقتي فرد بشدت ناراحت، هيجاني، مضطرب يا تحت فشار است ميتواند به بروز خشميا ايجاد خشونت منجر شود.
در زمان بقراط حكيم معتقد بودند رنگها در پيشرفت يابهبود بيماريها تاثير بسزايي دارد و از آن تاريخ درمان با رنگ (chromotherapy) آغاز شده است كه امروزه اهميت خاصي دارد و مورد مطالعه و توجه پزشكان قرار گرفتهاست. درمان با رنگ اثر فوري ندارد و بايد به صبر و حوصله منتظر نتيجه آن بود.
رنگ در اعتقادهاي مذهبي
در انجيل، عهد عتيق و جديد، به رنگهاي زيادي اشارهشده است. رنگهاي نمادين مسيحي و يهودي هنوز هم در مناسك اين مذاهب وجود دارد. رنگسبز زمردين با عيسي مسيح پيوند يافته است. مسيحيان اغلب رنگ آبي را به حضرت مريمباكره اختصاص ميدهند.
در متون اسلامي از رنگهايي كه در جامعه مكروه است، سخنرفته است. بهترين رنگها در جامعه سفيد است و پس از آن به ترتيب زرد، سبز، سرخكمرنگ، كبود و عدسي. سرخ تيره رنگ (بخصوص در نماز) و جامه سياه كراهت شديد دارد.
ما دلايل زيادي داريم كه رنگ سبز مايل به آبي رنگ ولايت مطلق الهي است. بهشتموعود ما بهشتي است با رنگ سبز مايل به آبي. در دين اسلام حديثي نداريم كه بگويدپوشش حجاب چه رنگي باشد اما احاديث زيادي داريم بر كراهت رنگ سياه. رنگ سياه ايجادغرور و در عين حال كدورت روحي ميكند. رنگ سياه رنگ غم است.
رنگ اندوه است. مابراي رنگ سياه شب حديث داريم كه پيش از غروب آفتاب، چراغ روشن كنيد به خاطر اينكههيچوقت نور از زندگي ما بيرون نرود و تيرگي شب بر ما سلطه پيدا نكند.
اثر رواني رنگ در كودكان
به موجب تحقيقاتي كه از طرف انستيتوي روانشناسي رنگ كه مركز آن شهر اسن آلمان است به عمل آمده رنگهاي قرمز، نارنجي، زرد و آبيرنگهاي مورد علاقه اطفال هستند و رنگهاي خاكستري، قهوهاي، سياه و سفيد هيچگاهمطلوب آنها نيستند. اين انستيتو براي تعيين درجه نفوذ رنگ در اطفال، دركودكستانهاي آلمان به مطالعات مداوم و پيگيري پرداخت و متوجه شد مثلا يكي ازخانمهاي معلم فقط به خاطر كت و دامن قهوهاي كه ميپوشد، مورد نفرت اطفال واقع شدهو لقب بدعنق گرفته، ولي همين معلم پس از آنكه لباسهايي به رنگ روشن و جالب تنكرد، موفق شد محبوب شاگردان كودكستان شود.
رنگها نفوذ عجيبي بر سلسله اعصابكودكان دارند؛ مثلا چنانچه رنگ سياه يا سفيد مطلق مدتي مرتب در معرض ديد كودكانقرار گيرد يا بزرگسالان اطراف آنها دائم با لباس سياه ظاهر شوند، اعصاب آنها خسته ومختل ميشود.
طي سالها، آزمايشهاي فراواني براي تعيين ارجحيت رنگها صورتگرفته است؛ مثلا نوزادان به رنگهاي درخشان مثل زرد، سفيد، صورتي و قرمز بيشتر خيرهميشوند و با بزرگ شدن كودكان علاقه به رنگ زرد به تدريج كم ميشود و قرمز و آبيجاي آن را ميگيرد.
پس از بلوغ، علاقه به رنگهايي با طول موج كوتاهتر (آبي وسبز) بيشتر از رنگهاي با طول موج بلند (قرمز، نارنجي و زرد) ميشود. در اين حالتعلاقه به رنگها به صورت زير است:
آبي، قرمز، سبز، بنفش، نارنجي و زرد
كودكان و نوجوانان به رنگ بيشتر از شكلواكنش نشان ميدهند و با لذت تمام به آن دل ميبندند. تحقيقات نشان داده كودكاني كهدر نقاشيهاي خود رنگهاي سرد مانند آبي يا سبز را انتخاب ميكنند، متفكرتر وسنجيدهتر هستند. به كار بردن رنگهاي قهوهاي و خاكستري نشاندهنده ناراحتيهايدروني آنان است.
استفاده آزادانه از رنگ قرمز توسط كودكان خصومت يا نياز بهصحبت را نشان ميدهد و از طرفي هم بيانگر عشقي ساده و بيآلايش است.
رنگ آبي درنقاشي كودكان بيانگر سازگاري، تمايل به اطاعت و كنترل يا سركوب احساسات است و نيزكودكاني كه زياد از رنگ سبز استفاده ميكنند، معمولا به طور محسوسي فاقد احساساتقوي و آشكار هستند. كودكان بندرت به رنگهاي قهوهاي، سياه يا خاكستري علاقه دارند. استفاده در هم و برهم از رنگ قهوهاي مشخصه اعتراض به والدين است.
همچنين اگركودك به طور مداوم از رنگ سياه براي رنگآميزي استفاده كند، نشاندهنده اعتراض، ترسيا اضطراب است.
نتيجهگيري
اصولا هيچ رنگي براي هيچ سني ممنوع نيست. اين خود ما هستيم كه باطرح قوانين بسته يا نسبتا بسته همه چيز را در محدودهاي معين متوقف ميكنيم. رنگلباس از نظر علمي زماني نامناسب است كه در آن يك تركيببندي مناسب براي ايجاد يكهارموني موفق به كار نرفته باشد.
رنگها در لباس بايد داراي يك تركيببنديهنرمندانه و علمي باشد تا چشم نوازش شود و احساس دروني انسان نفسي تازه كند. درجامعه ما كه افسردگي با ضرايب گوناگون، درصد قابل توجهي از جوانان و مردم را دربرگرفته كه كسالتها و خستگيهاي درازمدت از مهمترين نتايج آن است، پيشنهاد ميشودبراي بهبوداين وضعيت از لباسهايي با رنگهاي پر نشاط استفاده شود، چرا كه انرژيرنگ در افراد تاثير خواهد داشت.
پس بهتر است ابتدا سليقههايمان را كمي تغييردهيم و در استفاده از رنگهاي لباسهايمان مقداري تجديدنظر كنيم. رنگهاي مختلف رادر لباسهاي ديگران عجيب و غريب ندانيم و آنها را سبك نپنداريم، چرا كه همه رنگهازيبا هستند.
رنگ عاملي است نيرومند كه ميتواند احساسات ودرونيات ما را تحريك كند يا تسكين بخشد، به هيجان آورد و آرامش بخشد.
رنگعاملي است نيرومند كه ميتواند احساسات و درونيات ما را تحريك كند يا تسكين بخشد،به هيجان آورد و آرامش بخشد.
احساسي از گرمي و سردي، شادي و غم، سرعت و سكوتايجاد كند، درست مانند موسيقي كه ميتواند در لحظاتي خوشايند و در لحظاتي همناخوشايند باشد. همه رنگها با ما سخن ميگويند، لبخند ميزنند، ما را در خود فروميبرند و تاثيرات گوناگون ميگذارند، همانگونه كه اصوات چنيناند. در طول قرنها،رنگ براي اشخاص مختلف معاني متفاوتي داشته است. رنگ براي سنت آگوستين انعكاسافلاطوني خدا بود، براي ايزاك نيوتن انرژي نوري و براي واسيلي كاندينسكي، يك شيوهبيان روح.
براي اثبات اهميت رنگها، توضيح چنداني لازم نيست. رنگها در ذاتوجودي مخلوقات قرار گرفتهاند و جداييناپذيرند. همانگونه كه نميتوان جنسيت را ازاشيا گرفت، رنگ را نميتوان از آن جدا كرد.
امروزه ثابت شده است رنگها براحتيروي سيستم عصبي، قدرت بينايي، سيستم گوارش، حالات روحي رواني افراد و اخلاق فرديآنها تاثير ميگذارند، بنابراين براي استفاده مفيد از رنگ لازم است اثر روانشناختيآن را كه ميتواند در انتخاب دكوراسيون، لباس، محيط و... وارد عمل شود، درككنيم.
گاه به كارگيري كاملا ناشيانه رنگ به وسيله افراد، تاثيرات منفي برخيمذاهب و فرهنگها، خلق و خوي فردي افراد و وضع برخي قوانين، عدم تنوع و يكنواختي دربه كارگيري بعضي رنگها، كاربرد رنگ را بخصوص در پوششهاي فردي با اشكالات بزرگ وقابلتوجهي روبهرو كرده است كه در دراز مدت تاثيرات مخرب آن آشكارا به چشمميخورد.
انتخاب رنگ در لباس در ارتباطات ميان فردي اهميت ويژهاي دارد، چراكه لباس افراد اگر چه شان و شخصيت افراد را شكل نميدهد، اما اغلب پايهاي برايقضاوت اوليه در مورد افراد است و تاثير شگرفي بر قضاوتهاي ديگران نسبت به آنهاميگذارد.
تحقيقات نشان داده اگر شما لباس مرتبط با پايگاه اجتماعي بالايي رادر برداشته باشيد و هيچ كس شما را نشناسد، در عبور از عرض يك خيابان شلوغ بيشتر ازكسي كه لباس مربوط به پايگاه اجتماعي پاييني را در بر دارد، مورد توجه خواهيد بودو آسانتر به شما راه خواهند داد.
اصولا لباس، علاوه بر محافظت انسانها ازسرما و گرما، وسيلهاي براي ارتباطات غير كلامي است و به تنهايي قادر است حداقل 10پيام اساسي را به ديگران منتقل كند:
1 - سطح اقتصادي
2 - سطح تحصيلي
3 - اعتبار اجتماعي
4- وضعيت اجتماعي
5 - سطح پيچيدگي
6- زمينهاقتصادي
7- زمينه اجتماعي
8- زمينه تحصيلي
9- سطح موفقيت
10- ويژگيهاياخلاقي
استفاده درازمدت افراد از لباسهايي به رنگهاي سياه، خاكستري، قهوهايو سورمهاي بسيار نامناسب است، چرا كه اين رنگها با گذشت زمان كسالتهاي روحي ورواني با خود به همراه دارد يا آنها را به نوعي تقويت خواهد كرد؛ به عنوان مثال اگرچه رنگ سياه در دنياي مد و لباس اهميت خاصي دارد و معاني گوناگوني را انتقالميدهد، اما گروه كثيري از مردم از رنگ سياه متنفرند، چرا كه سياه، رنگ مرگ است وبيشتر در فرهنگها در مراسم عزاداري به كار برده ميشود.
اگر چه جنبه مثبت سياهآن است كه نشانه دانش و آگاهي است، اما در بروز و تشديد حالت افسردگي و غم دخالتدارد و افرادي كه علاقهمند به استفاده از رنگ سياه هستند، تمايل دارند سرشت واقعيخود را پنهان كنند و اسرارآميز به نظر برسند. همينطور افرادي كه مكرر لباسهايخاكستري ميپوشند، اينطور القاء ميكنند كه وضعيت سختي دارند يا نشان دهنده ايناست كه خود زير فشار دنياي خارج له شده و محتاج اندكي آرامش براي تجديد قواست. اگرچه جنبه مثبت خاكستري اين است كه عقل و تدبير را نشان ميدهد، زيرا تداعيكننده قشرخاكستري مغز است.
در طول قرنها، نقاشان در آثارشان از قهوهاي براي رساندنمفهوم غم استفاده كردهاند. در زبان فرانسوي «brun »به معني اندوه، كسالت و غم استو كساني كه قهوهاي را دوست دارند و به طور دائم از اين رنگ در لباس خود استفادهميكنند، افراد بدون تخيل، كسلكننده و بيش از حد تابع اطرافيان هستند، ولي در عوضاين رنگ قدرت تمركز را بخصوص در دانشآموزان و دانشجويان افزايش ميدهد.
امروزهدر ارتباطات ميان فردي، مردم بيش از آن كه به حرفهاي شما توجه داشته باشند، بهلباسي كه پوشيدهايد و به وضعيت ظاهري شما توجه دارند، بنابراين رنگها ميتوانندهمچون مهماني ناخوانده بر روابط شما با ديگران تاثير بگذارند. بيشك بيش از اين كهتنوع رنگها براي شما موثر باشد، در جذب مخاطبان شما موثر خواهد بود.
اگرمحدوديت استفاده رنگها از فرهنگ اجتماعي كمي دور ميشد، رنگ چه معجزهها كهنميكرد، چون اگر رنگها و تنوع آنها مهم نبودند، زيباترين نمادهاي آفرينش يعنيآسمان و زمين، گلها و درختان، درياها، اقيانوسها و... با اين همه تنوع رنگ آفريدهنميشدند. تنوع در لباسها در هر سني كه هستيد، در اولين برخورد شما با مخاطبانتانبويژه آنها كه هميشه شما را ميبينند، لبخندي نرم و پرنشاط ايجاد ميكند كه اينخالي از لطف نيست.
استفاده از رنگهاي گرم و پرنشاط (سبز روشن، زرد، قرمزهايمختلف و نارنجي) و امثال اينها سن افراد را كمتر نشان ميدهد و در آنها نشاط وخندهرويي بيشتري ايجاد ميكند، ولي رنگهاي سياه، قهوهاي، خاكستري، بنفش كدر وآبيهاي تيره ميتوانند در ايجاد يك صورت و شخصيت كاملا رسمي با قدرت اراده بالاموثر بوده و سن افراد را بيش از آنچه هست، نشان ميدهد.
رنگهاي زرد، صورتي،ياسي، گلبهي و امثالهم در خلق و پيدايش صورت و اندامي جوان، شخصيتي پرانرژي ومهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود. در حقيقت رنگهاي سرد و كدر فشار خون را پايينميآورد و نشاط را از ديدگان دور ميكند. استفاده از رنگهاي شفاف و روشن باعثافزايش روحيه و ايجاد حالت شادابي ميشود. همچنين رنگهاي گرم در بالا بردن احساسنشاط و هيجان، تقويت و قدرت حافظه و بينايي و گرماي بيشتر بدن موثر است.
بر ايناساس ميتوان گفت شناخت و استفاده درست از رنگها بخصوص در لباس افراد ميتواند نقشموثري در برقراري يك ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مثلا افرادي كهبكرات لباسهاي آبي تيره ميپوشند در برقراري ارتباط واقعي با ديگران مشكل دارند وبيدليل مضطرب ميشوند، چراكه آبي تيره توانايي اعتماد كردن به ديگران را از ميانميبرد. چنين فردي با تمركز شديد روي عقل و منطق ممكن است تماس خود را با احساساتشاز دست بدهد. پوشيدن لباسهايي به رنگ آبي تيره نشاندهنده شخصي است كه
" رنگهاي زرد، صورتي، ياسي، گلبهي و امثالهم در خلق و پيدايش صورت و اندامي جوان،شخصيتي پرانرژي و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود... "
بيش از حداسترس دارد و مشكلات ذهنش را مشغول كرده است. اگر رنگ غالب پوشاك شما آبي است [ بخصوص در مورد آقايان]لازم است احساسات منفي خود را بتدريج و به آرامي تخليه كنيدتا مبادا يكدفعه خشمگين شويد و در نتيجه كنترل خود را از دست بدهيد.
آبي دربسياري از اصطلاحات كلامي امروزه آورده ميشود كه معروفترين آن Feeling Blue است،يعني افسردگي احساس كردن يا دقيقتر از آن، سرخوردگي روحي احساس كردن. در گذشتهاصطلاح blue-Stocking ، اصطلاحي ضد زن بود و براي مسخره كردن زنان تحصيلكرده به كارميرفت و به زني اطلاق ميشد كه تحصيلات دانشگاهي داشت، زيرا به نظر مخالفان چنينزني، زنانگي خود را ناديده ميگرفت تا درس بخواند، چراكه در آن زمان زن بودن وداشتن هوش آكادميك با يكديگر سنخيت نداشتند.
اثرات رواني رنگ
از ديرزمان اثر رواني رنگ، در اشخاص مختلف مورد توجهدانشمندان بوده است و به مرور، اين تحقيقات گسترش يافته است.
ثابت شده اتاقهايياز بيمارستانها كه رنگ آبي يا شيشههاي آبيرنگ دارند، اثر خوبي روي بيماران دارديا اشخاصي كه نزديكبين هستند و چشم آنها در مطالعه زياد خسته ميشود بايد كاغذهايسبز و آبي به كار برند كه بسيار مناسب است.
همچنين نتايج تحقيقات نشان دادهقرار گرفتن زير نورهايي با رنگ خاص تاثير رواني زيادي بر فرد دارد؛ به عنوان مثالوقتي شما دودل هستيد يا اطمينان كافي راجع به مسالهاي نداريد، پوشيدن لباسهاي زرديا محاصره شدن در محيطي پر از رنگهاي زرد زنده به شما كمك خواهد كرد تا توجهتان راروي مشكل پيش آمده متمركز كنيد تا بتوانيد به دودلي خود پايان دهيد. استفاده از رنگزرد در برقراري ارتباط نيز كمك ميكند.
اگر احساس تنهايي ميكنيد يا قادرنيستيد با ديگران تماسهاي خوبي برقرار كنيد، استفاده از اين رنگ روشن، جريان كلماتشما را آسان و شيوايي كلام شما را تقويت خواهد كرد. از نظر فيزيكي، در محاصره قرمزبودن باعث افزايش خون ميشود و آدرنالين را به بدن تزريق ميكند.
وقتي شخصي بشدتخسته يا افسرده است يا نيروي ارادهاش تحليل رفته است، قرمز ميتواند به عنوانعاملي انرژيزا استفاده شود. همچنين پوشيدن لباسهاي قرمز يا قرار گرفتن در محيطقرمز، وقتي فرد بشدت ناراحت، هيجاني، مضطرب يا تحت فشار است ميتواند به بروز خشميا ايجاد خشونت منجر شود.
در زمان بقراط حكيم معتقد بودند رنگها در پيشرفت يابهبود بيماريها تاثير بسزايي دارد و از آن تاريخ درمان با رنگ (chromotherapy) آغاز شده است كه امروزه اهميت خاصي دارد و مورد مطالعه و توجه پزشكان قرار گرفتهاست. درمان با رنگ اثر فوري ندارد و بايد به صبر و حوصله منتظر نتيجه آن بود.
رنگ در اعتقادهاي مذهبي
در انجيل، عهد عتيق و جديد، به رنگهاي زيادي اشارهشده است. رنگهاي نمادين مسيحي و يهودي هنوز هم در مناسك اين مذاهب وجود دارد. رنگسبز زمردين با عيسي مسيح پيوند يافته است. مسيحيان اغلب رنگ آبي را به حضرت مريمباكره اختصاص ميدهند.
در متون اسلامي از رنگهايي كه در جامعه مكروه است، سخنرفته است. بهترين رنگها در جامعه سفيد است و پس از آن به ترتيب زرد، سبز، سرخكمرنگ، كبود و عدسي. سرخ تيره رنگ (بخصوص در نماز) و جامه سياه كراهت شديد دارد.
ما دلايل زيادي داريم كه رنگ سبز مايل به آبي رنگ ولايت مطلق الهي است. بهشتموعود ما بهشتي است با رنگ سبز مايل به آبي. در دين اسلام حديثي نداريم كه بگويدپوشش حجاب چه رنگي باشد اما احاديث زيادي داريم بر كراهت رنگ سياه. رنگ سياه ايجادغرور و در عين حال كدورت روحي ميكند. رنگ سياه رنگ غم است.
رنگ اندوه است. مابراي رنگ سياه شب حديث داريم كه پيش از غروب آفتاب، چراغ روشن كنيد به خاطر اينكههيچوقت نور از زندگي ما بيرون نرود و تيرگي شب بر ما سلطه پيدا نكند.
اثر رواني رنگ در كودكان
به موجب تحقيقاتي كه از طرف انستيتوي روانشناسي رنگ كه مركز آن شهر اسن آلمان است به عمل آمده رنگهاي قرمز، نارنجي، زرد و آبيرنگهاي مورد علاقه اطفال هستند و رنگهاي خاكستري، قهوهاي، سياه و سفيد هيچگاهمطلوب آنها نيستند. اين انستيتو براي تعيين درجه نفوذ رنگ در اطفال، دركودكستانهاي آلمان به مطالعات مداوم و پيگيري پرداخت و متوجه شد مثلا يكي ازخانمهاي معلم فقط به خاطر كت و دامن قهوهاي كه ميپوشد، مورد نفرت اطفال واقع شدهو لقب بدعنق گرفته، ولي همين معلم پس از آنكه لباسهايي به رنگ روشن و جالب تنكرد، موفق شد محبوب شاگردان كودكستان شود.
رنگها نفوذ عجيبي بر سلسله اعصابكودكان دارند؛ مثلا چنانچه رنگ سياه يا سفيد مطلق مدتي مرتب در معرض ديد كودكانقرار گيرد يا بزرگسالان اطراف آنها دائم با لباس سياه ظاهر شوند، اعصاب آنها خسته ومختل ميشود.
طي سالها، آزمايشهاي فراواني براي تعيين ارجحيت رنگها صورتگرفته است؛ مثلا نوزادان به رنگهاي درخشان مثل زرد، سفيد، صورتي و قرمز بيشتر خيرهميشوند و با بزرگ شدن كودكان علاقه به رنگ زرد به تدريج كم ميشود و قرمز و آبيجاي آن را ميگيرد.
پس از بلوغ، علاقه به رنگهايي با طول موج كوتاهتر (آبي وسبز) بيشتر از رنگهاي با طول موج بلند (قرمز، نارنجي و زرد) ميشود. در اين حالتعلاقه به رنگها به صورت زير است:
آبي، قرمز، سبز، بنفش، نارنجي و زرد
كودكان و نوجوانان به رنگ بيشتر از شكلواكنش نشان ميدهند و با لذت تمام به آن دل ميبندند. تحقيقات نشان داده كودكاني كهدر نقاشيهاي خود رنگهاي سرد مانند آبي يا سبز را انتخاب ميكنند، متفكرتر وسنجيدهتر هستند. به كار بردن رنگهاي قهوهاي و خاكستري نشاندهنده ناراحتيهايدروني آنان است.
استفاده آزادانه از رنگ قرمز توسط كودكان خصومت يا نياز بهصحبت را نشان ميدهد و از طرفي هم بيانگر عشقي ساده و بيآلايش است.
رنگ آبي درنقاشي كودكان بيانگر سازگاري، تمايل به اطاعت و كنترل يا سركوب احساسات است و نيزكودكاني كه زياد از رنگ سبز استفاده ميكنند، معمولا به طور محسوسي فاقد احساساتقوي و آشكار هستند. كودكان بندرت به رنگهاي قهوهاي، سياه يا خاكستري علاقه دارند. استفاده در هم و برهم از رنگ قهوهاي مشخصه اعتراض به والدين است.
همچنين اگركودك به طور مداوم از رنگ سياه براي رنگآميزي استفاده كند، نشاندهنده اعتراض، ترسيا اضطراب است.
نتيجهگيري
اصولا هيچ رنگي براي هيچ سني ممنوع نيست. اين خود ما هستيم كه باطرح قوانين بسته يا نسبتا بسته همه چيز را در محدودهاي معين متوقف ميكنيم. رنگلباس از نظر علمي زماني نامناسب است كه در آن يك تركيببندي مناسب براي ايجاد يكهارموني موفق به كار نرفته باشد.
رنگها در لباس بايد داراي يك تركيببنديهنرمندانه و علمي باشد تا چشم نوازش شود و احساس دروني انسان نفسي تازه كند. درجامعه ما كه افسردگي با ضرايب گوناگون، درصد قابل توجهي از جوانان و مردم را دربرگرفته كه كسالتها و خستگيهاي درازمدت از مهمترين نتايج آن است، پيشنهاد ميشودبراي بهبوداين وضعيت از لباسهايي با رنگهاي پر نشاط استفاده شود، چرا كه انرژيرنگ در افراد تاثير خواهد داشت.
پس بهتر است ابتدا سليقههايمان را كمي تغييردهيم و در استفاده از رنگهاي لباسهايمان مقداري تجديدنظر كنيم. رنگهاي مختلف رادر لباسهاي ديگران عجيب و غريب ندانيم و آنها را سبك نپنداريم، چرا كه همه رنگهازيبا هستند.