PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گزارشی از فعالیت های موسیقی زیر زمینی در ایران



O M I D
04-26-2012, 06:48 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/04/893.jpg

این وسط رضا صادقی با یک قطعه توانست در سراسر کشور به چهره‌ای محبوب تبدیل شود. «مشکی رنگ عشقه..» که اولین تجربه جوان معلول بندری بود در مدت زمان کوتاهی....





«زیر زمین»‌ات آباد...!
موسیقی زیر زمینی، کنسرت‌های مخفی و زیر زمینی هیچ تعریف درستی ندارند. خیلی‌ها آنرا ضربه‌ای مهلک بر پیکره موسیقی سالم و مجاز می‌دانند و خیلی‌ها هم نبودش را مساوی با تعطیلی موسیقی در کشور قلمداد می‌کنند. در هر دو صورت، این جنگ و جدال یک معنی واحدی می‌تواند داشته باشد و آن هم «وجود» و «حیات» این موسیقی است. حیاتی که حتی هفته گذشته سردار احمدی مقدم هم در موردش صحبت کرد و گفت: «افزایش و ترویج موسیقی و کنسرت‌های زیرزمینی را تایید نمی‌کنیم. چراکه آمار مربوط به این مساله را داریم و ممکن است تمرکز روی انعکاس این مساله باشد. این استعداد‌ها باید در مسیر مناسب هدایت شوند تا بتوانند به درستی پرورش پیدا کنند.»

سالهای زیادی از گسترش موج جدید موسیقی نو در ایران نمی‌گذرد و همین موسیقی رسمی و مجازمان هم عمرش نهایتا، به ده پانزده سال می‌رسد. ماجرا از نسل اول پاپ بعد از انقلاب و خشایار اعتمادی و تلویزیون و... شروع شد و بقیه قصه را هم که بار‌ها شنیده‌ایم. پس نباید عمر موسیقی زیرزمینی را بالا‌تر از زیاد تصور کرد. ولی همین عمر و تاریخچه کوتاه هم با فراز و نشیب‌های فراوانی رو به رو شده که داستان بالا و پائین‌های آن و تاثیراتش بر کلیت موسیقی کشور سوژه اصلی این گزارش است.

قصه از کجا شروع شد؟
قصه تولد موسیقی زیزمینی به زمانی برمی گردد که تحول در نگاه مسئولین نسبت به موسیقی باعث هجوم جوانان عشق خواندن برای اخذ مجوز و خودی نشان دادن شد. اتفاقی که باید آن را یکی از عمده دلایل به وجود آمدن «هفت خوان» مجوز نامید تا حتی در همین مقطع کنونی هم باعث شود خیلی‌ها در میانه راه ناامید شوند و آثارشان را بدون مجوز روی اینترنت منتشر کنند. پیشرفت تکنولوژی این مزیت‌ها را هم داشت. ولی در ابتدای کار چون هنوز اینترنت به شکل امروزی گستردگی نداشت، دیده و شنیده شدن کار چندان راحت نبود و اهالی موسیقی زیرزمینی برای شناخته شدن، مسیری سخت را پیش روی خود می‌دیدند. این در حالی بود که استقبال گسترده از موسیقی پاپ مجاز (که هنوز روی نوار کاست ارائه می‌شد)، چنان شدت گرفته بود که زیرزمینی‌ها عملا شانس خیلی کمی برای عرض اندام داشتند.

در زیر زمین چه خبر است؟
به مرور و با اوج گرفتن موسیقی پاپ با چهره‌هایی چون شادمهر عقیلی، علیرضا عصار، محمد اصفهانی و سعید شهروز موسیقی به یکی از عمده سرگرمی‌های نسل سوم تبدیل شد و آرام آرام سبد انتخاب‌هایش هم گستردگی چشمگیری پیدا کرد. صدای پای زیر زمینی‌ها آرام آرام به گوش می‌رسید. شادمهر در اقدامی جسورانه پس از ناامیدی از اخذ مجوز برای آلبوم «آدم و حوا» آن را هم در اینترنت و هم در کاست‌هایی غیر رسمی در بازار منتشر کرد تا زنگ خطر را برای همه آنهایی که فکر می‌کردند با بلوکه کردن مجوز می‌توانند موسیقی را مهار کنند، به صدا در اورده باشد. «آدم و حوا» در بالا‌ترین تیراژ ممکن در سراسر کشور شنیده شد و دیگر این رویه برای اهالی موسیقی به راهی جذاب برای شنیده شدن تبدیل شد. آهنگ‌های غیر مجاز و بدون مجوز یکی پس از دیگری در دستگاه‌های پخش مزه مزه می‌شد. افول مقطعی ستاره‌های جدید پاپ بعد از انقلاب و تقلید‌ها و شباهت‌های تکرای رنگ صدا‌ها به لس آنجلسی‌ها باعث شد مخاطب موسیقی، خسته از صداهای تقلیدی، به سمت تجربه‌های جدید برود و صداهای جدید و سبک‌های جدید را امتحان کند. «اوهام» وارد بازی شده بود و «آریان» کلی سر و صدا کرده بود. «اوهام» با راک مدرن ایرانیزه شده‌اش بازار زیر زمینی‌ها را داغ کرده بود و آریان هم در موسیقی مجاز با همکاری یک جمع متشکل از دختر‌ها و پسرهای هنرمند، کلی گرد و خاک به پا کرده بود. پدیده‌های جدید دیگری هم در عالم پاپ آفتابی شدند تا موسیقی زیر زمینی یک بار دیگر همه نگاه‌ها را به سمت خود برگرداند.

آقای مشکی پوش...
این وسط رضا صادقی با یک قطعه توانست در سراسر کشور به چهره‌ای محبوب تبدیل شود. «مشکی رنگ عشقه..» که اولین تجربه جوان معلول بندری بود در مدت زمان کوتاهی همه معادلات فعالین این عرصه را بر هم زد تا عالم موسیقی پدیده‌ای جدید را به خود ببیند. خود صادقی درباره آن روز‌ها می‌گوید: «روزهای عجیبی بودند. من در یک رستوران در بندر می‌خواندم. شب‌ها پشت یک پیانو می‌نشستم و می‌خواندم. خیلی از ملودی‌هایی را که کار کرده‌ام از‌‌ همان جا برایم مانده. یک روز هنرمند بزرگی به نام «امین تارخ» به صورت کاملا اتفاقی آنجا بود و از صدای من خوشش آمده بود. سراغم آمد و در گوشم گفت: «تو استعداد بکری داری. برای قاشق و چنگال نخوان. برو دنبال هدف‌های بزرگ و برای آدم‌ها و احساساتشان بخوان... همین تلنگر بزرگی برای من بود و باعث شد کوله بارم را جمع کنم و به تهران بیایم. یک واحد زیرزمینی را در تهرانپارس اجاره کردم و با حمایت برخی از دوستان تهیه کننده شروع کردم. اوایل‌اش خیلی سخت بود. خیلی... ولی خدا خواست که مجوز بگیرم.»

دیگران
بعد از این فضا، بازی به مراحل هیجان انگیزش رسیده بود. حالا دیگر هر روز یک نفر بازار غیر مجاز و زیر زمینی موسیقی را منفجر می‌کرد تا موسیقی رسمی به طرز ملموسی در سایه موسیقی زیرزمینی محو شود. پیشرفت امکانات و گستردگی مخاطبان اینترنت هم مزید بر علت شد تا یک روز بنیامین با «دنیا دیگه مثل تو نداره...»‌اش همه بازار را به هم بریزد و روز دیگر هم «محسن چاوشی» با «خودکشی ممنوع» و «نشکن دلمو» ستاره پرطرفدار موسیقی لقب بگیرد. ستاره‌ای که قطعا طرفدارانش چندین برابر اهالی رسمی موسیقی بود.

آن‌ها جا زدند...
موج موسیقی زیرزمینی فراگیر شده بود و همین باعث شد دیگر خرده امیدی هم که به اوج گرفتن موسیقی رسمی وجود داشت، از بین برود. بزرگان یکی یکی عرصه را خالی می‌کردند و کنار می‌رفتند. امیر کریمی و صدای شیک و جذابش خاموش شد، خشایار اعتمادی سکوت اختیار کرد. علیرضا عصار به یک تعطیلات پنج ساله رفت و سعید شهروز محو شد. این داستان داشت به تراژدی بدل می‌شد ولی در آن سوی می‌دان، موسیقی غیر رسمی هر روز داغ‌تر و جدی‌تر به راهش ادامه می‌داد. محسن یگانه و حامد هاکان ظهور کرده بودند. علی اصحابی، فرزاد فرزین و مهدی مقدم همه را با غافلگیری‌هایشان شوکه کرده بودند و هر روز صدایی جدید و پدیده‌ای جدید بازار را در حاکمیت کامل زیر زمینی‌ها قرار می‌داد. زیر زمینی‌هایی که حالا هر کدام به قطب‌های اصلی بازار رسمی موسیقی پاپ تبدیل شده‌اند.

وقتی «هیت»‌ها می‌میرند...
چند سالی هست که بازار رسمی موسیقی در حسرت کار یا قطعه‌ای مانده که همه گیر شود و بتواند «هیت» شود. فقر نبوغ و هجوم بازار تکرار و تقلید از لس آنجلسی‌ها و از همه مهم‌تر «کاور»‌های دست چندم موسیقی‌های اروپایی باعث دلزدگی مخاطبان موسیقی شده و همین باعث شده که آمار تاسیس و همه گیری سایت‌های ارائه دهنده آثار زیرزمینی به بیشترین حد ممکن در چند سال اخیر برسد. سیاستی هم که همه این سایت‌ها در پیش گرفته‌اند این است که پس از شناخته شدن در بین مخاطبان اینترنتی، با وضع قوانینی دم دستی شروع به عضو گیری می‌نمایند و در ادامه هم وقتی تعداد اعضا و کاربرانشان بالا می‌رود، تجارت پرسود انتشار آثار زیرزمینی جوانان بدون مجوز، چرخش مالی خوبی را برای آن‌ها در پی دارد. هر چند وقت یکبار هم نابغه‌ای از بین هزاران قطعه منتشر شده خود را بالا می‌کشد و اینجاست که خیز شرکت‌ها برای عقد قرارداد با او به جنگی بزرگ تبدیل می‌شود.

«زیر زمین»‌ات اباد...!
نتیجه گیری این گزارش شاید چندان به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید. ولی در اینکه در همه این سالهای اخیر، موسیقی زیر زمینی توانسته بیشترین خوراک را برای مخاطبان فراهم کند، هیچ شک و تردیدی نیست. به نظر می‌رسد حمایتی کوچک از جوانان پر انرژی این وادی که استعداد این کار را دارند می‌تواند در بلند مدت کلیت موسیقی کشور را تکانی دهد. تکانی که در ایجاد فضاهای جدید هم قطعا بی‌تاثیر نیست.