PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 13 فروردین روز طبیعت بر تمامی کاربران و بازدیدکنندگان باشگاه گرامی باد



Borna66
03-31-2012, 11:14 PM
سیزده فروردین؛ روز طبیعت، روز پایان دوره جشن های نوروزی است.

در این روز مردم بنابر یک سنت فرهنگی از خانه ها بیرون و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین روز عید را در طبیعت و در کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها به شادی و خوشی بگذرانند.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بیرون رفتن از خانه‎ درروز سیزدهم‎ فروردین‎‎ و آن روز را بـه‎ شـادی‎ و تفـریـح‎ گذراندن‎‎ از رسوم‎ دیـریـن ایـرانـی‎ اسـت. در اساطیر ایرانی‎‎ عمر جهان‎ هستـی ۱۲ هـزار سال‎ است‎ و عدد ۱۲ كه‎‎‎ از بروج‎ دوازده گانـه گرفته‎‎‎ شده است‎ و پـس‎ از دوازده هـزار سـال‎ عمر جهان‎‎ بسته‎‎ می‎‎ شود و انسان هایی كه در جهان‎‎ هستی‎ وظیفه‎ آنها جنگ‎ در برابر اهریمـن است، پس‎ از دوازده‎ هزار سال‎ بر اهریمـن‎ پیروز می‎ شوند. از آن‎‎ پس‎ دیگر جهان مادی‎ وجود نخواهد داشت‎ و آدمیان‎ به‎‎‎ جایگاه ابدی‎ خویش‎ بـه عـالـم‎ مینو باز می‎ گردند.

با دانستن‎‎‎‎ این موضوع می‎ توان گفت‎ كه‎ اولین دوازده‎ روز جشن‎‎ زایش‎ انسان گویا تمثیـلـی‎ از ۱۲ هزار سال‎ زندگی‎ انسـان‎ هـاسـت‎ و از روز سیزدهم‎‎ تمثیلی‎‎ از هزاره‎ سیـزدهـم مـی تواند باشد كه‎ آغاز رهایـش‎ از جهـان‎ مـادی‎ است‎ و از این‎ رو روز سیزدهم‎ می‎ توانـد روز بـازگشـت‎ ارواح‎ مـینـو و روز بـزرگ‎ رامـش‎ كیهانی‎ باشد.

روزهای‎ ماه‎‎ در ایران‎ قدیم‎ نامی‎ ویژه داشت‎ و هر یك‎ متعلق‎ به‎ ایزدی‎ بود و روز سیزدهـم‎ متعلق‎ به‎‎ ایزد تیر یا "تیشتر" ی‎ بود كـه ایزد باران‎ است‎.

برای‎ این‎‎ كه‎ این ایزد پیروز باشد لازم‎ بود كه‎‎ همه مردمان‎ در نماز از او نام‎ برنـد و از او طلب‎ باران‎ كنند. همچنین‎‎ خـوردن غـذای‎ روز در دشـت‎ و صحـرا نشانه‎‎‎ همین‎‎ فدیه گوسفند بریان اسـت‎ كـه در اوستا آمده‎‎‎‎ و افكندن‎ سبزه های‎ تازه دمیده نوروزی‎ به‎ آب‎ روان‎ جویبارها از كارهـایـی‎ است‎ كه‎ در این‎ روز انجام‎ می‎ دادند.

هم‎ اكنون‎‎ نیز در این روز كه‎ روز طبیعــت‎ نام‎‎ گرفته‎ است‎‎، مردم بنا بر سنت فرهنگی‎ خود همراه‎‎ دوستان‎‎ و خـویشاوندانشان از خــانه خارج‎ می‎‎ شوند و به‎ دشت‎‎ و طبیعت می روند تا آخرین‎ روز عیـد را بــه‎ شــادی‎ و تفــریح‎ بگذرانند.

دراین‎ روز معمولا مردم‎ برای‎ ناهـار آش‎ مـی‎ پزند و معتقدند كه‎‎ باید در خارج‎ از خانـه این‎‎ غذا تهیه‎‎ شود و همراه آن نیز باقالاپلو، سبزی‎ پلو یا ماهی‎‎ می خورند. همچنین‎‎‎ خوردن آجیل‎، كاهو با سركه‎ انگبیـن عصرانه‎ بیشتر مردم‎ است. نزدیك‎‎ غروب‎ نیز پیش‎ از ترك كـردن‎ طبـیعـت‎ هر خانواده‎‎‎ ای‎‎ سبزه ای را كه پیش‎ از نوروز سبز كرده‎‎‎ است‎‎ به نشانه بركات و فروانی‎ در آب‎ می‎‎ اندازند و سپس‎ به‎‎ خانه باز میگردند.

Borna66
03-31-2012, 11:16 PM
13فروردين روز طبیعت


http://pnu-club.com/imported/2012/03/858.jpg (http://tebyan-zn.ir/tourism.html)


هرگياهي كه اززمين رويد***وحده لاشريك له گويد
برگ درختان سبزدرنظرهوشيار***هرورقش دفتري است معرفت كردگار فصل زیبایی ها دی شد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسید***جلوه گُلشن به باغ، هم چو نگاران رسید«مولوی» بار دیگر بهار، این فصل زیبایی ها، به همراه نسیم دل انگیز و دل نوازش از راه رسید. سرمای سوزان و پُربرف زمستانی، رخت بر بست و سبزه ها آرام آرام سر از خاک بُرون آوردند و شکوفه های درختان، با هر باد نوروزی، نفس کشیدند. چه زیباست در فصل شکوفایی شکوفه ها خانه هایمان نیز از بوی گُل و طبیعت بهاری عطر آگین، و دل ها، از کدورت ها و کینه ها، خانه تکانی شوند.
طبیعت طبیعت با شکوه و نشان قدرت بی پایانِ خداوندگاری سایه مِهر و نوازش خود را بالای سرمان گسترده، و در زیر پایمان، چونان مَهدِ آرامش و آسایش نشسته و گویا عهدی ناگُسستنی با ما بسته است. دریاهای گاه آرام و گاه نا آرام، کوه های سر به فلک کشیده، آفتابِ عالَم آرا، ماه و ستارگان شورانگیز و آسمان، این آبیِ آرام بلند که چون پرنیان، افق تا افق دامن گشوده و در هر چین دامانش، هزاران پولَک نقره ای جلوه گری می کند، ما را به مِهر می پذیرند، اما همواره از ما قهر و نامهربانی می بینند. انسان امروزی و طبیعت در جهان پُر آشوب امروز، انسانِ دردمند، گرفتار مصیبت های بی شماری است که فقط اندکی از آن ها از دامن طبیعت سرچشمه می گیرد، اما بیشتر آن ها، زاییده حضور نامتعادل انسان در طبیعت است که روز به روز از برابری فطری آن می زداید و در آتشی که خود برافروخته می سوزد و خاکستر می شود. به راستی، امروز ما با طبیعت و دنیایی پیرامون خود، چه رفتاری داریم؟ آگاهان و صاحب نظران بر آنند، با وقوع پیوستن بلایی که انسان بر سر طبیعت در آورده، دور نیست محیط زیستِ انسان ها، به جهنّمی سوزان و نا آماده برای زیست، مُبدّل گردد. پیامِ مهر سیزدهمین روزِ فروردین ماه، به نامِ روز «طبیعت» نام گذاری شده است. در این روز، گرایش روح انسان به طراوت و طبیعت، شکوفا می شود. دشتی به وسعت تمدّن ایران، سبزینه ای به زیبایی فرهنگِ ایران و مردمانی به زلالیِ آب که بر سر تا سر دشت های زیبای این سرزمین رؤیاها، می نشیند. پدرها و مادرها، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و نوه ها و نتیجه ها، هر یک سُفره ای پهن می کنند و نانی و خوراکی و آبی که فراهم است.
مردم، بیرون رفتن در این روز را نماد مهرورزی، دوستی، پالایش روح و روان از کدورت ها و اختلافات و پیامش را پیامِ مهر و آشتی می دانند. بهانه ای برای رفتن روز طبیعت، فقط یک بهانه است؛ بهانه ای برای رفتن، دیدن و گره خوردن با آنچه پیش روی چشمانت رشد می کند و تو صدایِ رشد طبیعت را از میانِ آن همه تازگی و طراوت، می شنوی. هر کجا گیاهی سر از خاک برون آورده، گُلی روییده، یا طراوتِ بهاری به آن دمیده و نوای نغمه و سرود شادی در هوا آکنده است، آن جا جایگه شادی و شعف مردم است. مهم نیست؛ کنار خیابان، تویِ بوستان، کنارِ بزرگ راه یا خارج از شهر و میانِ زمین هایِ خاکی، مهم فرار از چهار دیواری هایِ خسته کننده است و ترس از خفه شدن و پوسیدنِ دل، میانِ این دیوارها. تحوّل؛ درس بزرگ بهار، فصلِ دگرگونی است. طبیعت خزان زده و زمستان دیده، به ناگاه به امرِ خداوندگاری سر از خاک بر می آورد و زنده و با طراوت می گردد؛ «خداوند از آسمان، آبی فرستاد و زمین را پس از آن که مرده بود، حیات و زندگی بخشید و این، نشانه روشنی است برای گروهی که گوش شنوا دارند.» (سوره نحل آيه65) (سوره عصرآيه2) دیدن این دگرگونی شگرف، درسی بزرگ و زمانی سودمند برای ما انسان هاست تا به یاد بهار و خزان عمر خویش بیفتیم و به خویشتن بیندیشیم؛ که «اِنَّ الأِنسانَ لَفی خُسرٍ» خرافات در دلِ طبیعت در قدیم که شهرها دارای دروازه های چند گونه بود، روز سیزده می بایست هر کس از دروازه ای بیرون می رفت و از دروازه ای دیگر بر می گشت تا بدین فریب، دیوِ شریری که همراه او دمِ دروازه خروجی می ماند، در بقیه سال، پشت دیوار شهر به انتظار باقی بماند و او سال خوبی داشته باشد. هنوز هم کسانی دیده می شوند که سبزه نوروزی شان را بر ماشین می نهند و به سوی سبزه زاران حرکت می کنند و با دُعا و آرزو، به نیّت بخت گشایی دختران، بر سبزه ها گره می زنند و ماهیان قرمز را از تُنگ ها بیرون می آورند و به آب روان می سپارند. چه زیباست که رنگ این خرافات را از دامن سُنت های ملّی خود بزداییم. آرزو اکنون در پایانِ تعطیلات نوروزی و روز پیوند با طبیعت، آرزویمان این است که همگام با یکدیگر، آینده را در شادمانی عمومی جشن بگیریم و آن گونه که خورشید، بی دریغ بر همگان می تابد، بکوشیم ثروت های عظیم و خداداده این سرزمین نیز از آنِ همگان باشد و آن گونه که بهار از میانه روی و رستاخیز عدالت سخن می گوید، ما نیز باید در راه استقرار عدالت و آزادی که از آرمان های همیشگی ایرانیان و از شعارهای محوری انقلاب اسلامی ماست، بکوشیم. درختان روح
آمد بهار خرّم و آمد رسولِ یار***مستیم و عاشقیم و خُماریم و بی قرار
ای چشم و ای چراغ، روان شو به سوی باغ***مگذار شاهدانِ چمن را در انتظار
گُل از پیِ قدوم تو در گلشن آمده است***خار از پیِ لقای تو گشته است خوش عذار
ای سرو، گوش دار که سوسن به شرح تو***سر تا به سر زبان شده بر طرف جویبار
گویی قیامت است که بر کرد سر ز خاک***پوسیدگانِ بهمن ودی، مردگانِ پار
تخمی که مرده بود، کنون یافت زندگی***رازی که خاک داشت، کنون گشت آشکار
شاخی که میوه داشت، همی نازد از نشاط***بیخی که آن نداشت، خجل گشت و شرم سار
آخر چنین شوند درختان روح نیز***پیدا شود درختِ نکو، شاخ بختیار