PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرهنگ مردمی ، موسیقی مردم پسند وسواد رسانه ای



sunyboy
01-27-2012, 10:00 PM
فهرست مطالب

- مقدمه
- فرهنگ مردمی ، موسیقی مردم پسند وسواد رسانه ای
- فرهنگ و مردمی
- هنر
- بررسی موسیقی مردم پسند در دو حوزه ایران وغرب:
- بررسی موسیقی مردم پسند در ایران
- موسیقی مردم پسند مذهبی
- علل تکامل نیافتن این نوع موسیقی به شرح زیر است
- موسیقی غیر مذهبی
- آواز خوانی وتصنیف
- تنصیف خوانی
- انواع آهنگ سازی
- صدای انسانی
- موسیقی قدیم ایران
- از موسیقی کیهانی تا موسیقی شعر
- ابن سینا وموسیقی شعر
- موسیقی ایران در دوران انقلاب اسلامی
- ارکستر در موسیقی ایرانی
- بعضی از مفاهیم عمومی موسیقی مردم پسند
- علامتهای تغییر دهنده
- مقام (Mode)
- معرفی بعضی سازها از دیدگاه قدما
- بعضی از انواع موسیقی
- ویژگی های موسیقی ایرانی از زمان تاسیس تدوین در نظام دستگاهی
- بداهه نوازی وبداهه خوانی(بداهه سرایی)
- مرکب خوانی ومرکب نوازی
- تنصیف (تلفیق شعروموسیقی )
- اسامی واوصاف بعضی از آلات بنا برگفته پیشینیان
- نظریه پزشکان
- کاهش شنوایی ناشی از سروصدا
- بررسی موسیقی مردم پسند در غرب
- فهم موسیقی مردم پسند
- موسیقی مردم پسندو جامعه ی توده ای
- فرهنگ باوری وموسیقی مردم پسند
- مولفان وستاره ها در موسیقی مردم پسند
- ناقدان به مثابه نگهبان در موسیقی مردم پسند
- چرا آوازها شعر دارند؟
- بررسی موسیقی ویدئو
- فهرست منابع

مقدمه
فرهنگ مردمی ، موسیقی مردم پسند وسواد رسانه ای
لازمه ی مطالعه موسیقی مردم پسند ،مطالعه ی فرهنگ مردمی است بسیاری از مقالاتی که در مورد موسیقی مردم پسند نوشته می شوند به آن دریچه ای جدا از ادبیات عمومی ای که در آنجای گرفته می نگرند توجه اصلی در اینجا به ماهیت کلی ونقش فرهنگ مردمی به عنوان یک پدیده ای اجتماعی خاصه در جامعه ی معاصر و نیزگسترش تاریخی آن است.با یک چنین حوزه ی گسترده ای توجه معطوف به مسئله ی ماهیت و تولید فرهنگ مردمی پذیرش اجتماعی و مصرف آن ارزش مطالعه برروی فرهنگ مردمی وشیوه هایی است که چنین مطالعاتی می توانند به بهترین نحو دنبال شوند.مردمی واژه ای مجادله انگیز است برای عده ای به صورت ساده به مفهوم مردم پسنداست حال آنکه برای سایرین به معنی چیزی مردمی یا متعلق به مردم می آید مورد نخست به اشکال تولید فرهنگ مردمی در بازار اشاره دارد ولی دومین به اشکال فرهنگ عامه ی مردم که به تولید محلی و نقش پیشه وران خودوابسته است محدود خواهد ماند برای مثال با نگاهی به موسیقی مردم پسند این تمایز همان تفاوتی است که درمیان موسیقی محلی خاصه از نظر گاه آکوستیک و محصولات مرتبه بندی شده ی شرکت های ضبط دیده می شود با این همه خواهیم دید چنین جداسازی ای هر ر وز ناپذیرفتنی تر می شود . تمامی شاخه های فرهنگ مردمی در ارتباط با رسانه های گروهی نیست هر چند که ارتباط متقابلی بین این دوبرقرار است رسانه ی گروهی شامل مقیاس وسیعی از تولید توسط واحدهای بزرگ اقتصادی برای توده ای هر چند ناهمگن در بازار است واژه ی رسانه های گروهی به چاپ وابزار ارتباط شنیداری و دیداری به کلی گسترده بنگاههای نشر مطبوعات ،رادیووتلویزیون فیلم وویدئو صنعت ضبط وارتباطات راه دور اگر هدفمان اشاره به آشکارترین زمینه ها در تولید ونشر بوده باشد اطلاق می شود .اگر مردمی را به عنوان یک صفت به کار ببریم نشان دهنده ی چیزی –فرد محصول تولیدی یک تجربه یا یک اعتقاد است که مشترکا توسط گروه یا عامه ی مخاطبان مورد توجه وتایید قرار گرفته است .کاربرد آن برای رسانه ها به معنی برنامه ی خاص تلویزیونی ،فیلم ،صفحه،کتاب و مجلاتی است که در مقیاس بالایی مصرف دارند .میزان محبوبیت آنها از طریق ارزیابی ها،درآمد گیشه وارقام فروش مشخص می شود .تا حدودی این تعریف از مردم پسندی به شی ء شدگی متون فرهنگ مردمی می انجامد وآنها را به کالاهایی که در بازار خرید وفروش می شوندوشیوه ی اجتماعی مصرف شان باید همواره مد نظر قرارگیرد فرو می کاهد چنین بررسی ای مردمی رابا تجاری واشکال فرهنگی سرگرمی یکی گرفته وبه بازار به عنوان بعدگریز ناپذیر فرهنگ مردمی می نگرد. مردم پسندی نکته ای مرکزی در فرهنگ مردمی است چون تولیدات مختلف و شخصیت ها رضایت و پذیرش عمومی را به دست می آورند از یک نگاه عقیده ای آشنا در اینجا باز به میان می آید :آنچه مردمی است تودهای است وآنچه توده ای است مردمی .برای نشان دادن زمینه ای ملی فرهنگ های مردمی توجه ما را درجه ی اول متوجه فرهنگ معاصر است که تولید کننده ی قسمت اعظم محتوای رسانه های گروهی می باشند در حالی که باید بدانیم قسمت اعظم فرهنگ عامیانه از طریق رسانه های گروهی انتقال می یابد.

فرهنگ و مردمی
استفاده ازواژه ی فرهنگ این استدلال را کنار میگذارد که هر چیزعامیانه ی را نمی توان بنابه تعریف فرهنگ دانست .با آنکه وجه تمایز فرهنگ متعالی وپست هنوز به شدت در طرز تلقی عمومی مردم از فرهنگ نهفته است .برداشت سنتی از فرهنگ متعالی و فرهنگ پست دیگر ارزش خود را از دست داده است هنر جدی به طور روز افزون کالا گونه و تجاری می شود .در حالی که برخی شکل های فرهنگ مردمی نیز هر چه بیشتر قابل احترام شده بودجه ی دولتی برای شان در نظر گرفته می شود ونقدهای قابل قبولی ینز از آنها به عمل می آید با این وجود هنوز تمایز وسلسله مراتب فرهنگی که در بعضی از اشکال فرهنگ به حداقل خود هم نرسیده از سوی تولید کنندگان و مصرف کنندگان به قوت خودباقی مانده است.
ابتدا به بررسی زمینه های موسیقی مردم پسند می پردازیم :

هنر
آنچه امروزه در دنیا به عنوان (هنر) شناخته می شود شکل های مختلفی دارد: ترکیب کلمات ،ترکیب اصوات،ترکیب رنگ ها وغیره .در کشورهای آسیایی ،آفریقایی و حتی بخش هایی از استرالیا هنوز این شکل های هنری در مدحوده جغرافیایی خودبه کار می روند ومانند هنر اروپایی وآمریکایی شناخته نشده اند.
پژوهشگران اروپایی در اوایل 1992در سفری تحقیقی به شمال استرالیا با انسان هایی بسیار بدوی روبه رو شدند که مانند انسان های اولیه زندگی می کردند آنها با وجود زندگی ابتدایی شان کارهایی دستی داشتند و ترکیب حیرت آوری از رنگ ها را در نقاشی هایشان به کار می برند .هنر آنها بیانی بسیار جدید داشت که نمونه آن را در نزد هنرمندانی چون پیکاسو می توان یافت. در سرزمین ما هرجریان هنری به تنهایی حرکت می کند .هنر ترکیب رنگ ها در قالی بافی که امروزه تحسین جهانیان را برانگیخته است هنوز به صورت جریانی فرهنگی در نیامده است نقاش ها وهنرمندان دیگر ما از این ترکیب رنگ ها تاثیر نگرفته اندوهریک راهی جداگانه برا ی خودمی جویند به بیان دیگر چون ترکیب رنگ ها، اصوات والفاظ هر یک به راه خود رفته اند جریان فرهنگی مشترکی شکل نگرفته ا ست. بعد از دوره رنسانس در اروپا آفرینش هنری در قالب ها و سبک هایی شکل گرفت که زمینه ساز دوره باروک ،کلاسیک،رمانتیک وجدید شد.مثلا جریان هنری باروک در معماری ،شعر،موسیقی،تئاترو... به حرکتی فرهنگی انجامید به گونه ای که امروزه برای شناخت ابعاد هنری باروک باید سیر تاریخی‌ آن را مطالعه کرد.
بررسی موسیقی مردم پسند در دو حوزه ایران وغرب:

الف) بررسی موسیقی مردم پسند در ایران
شناخت موسیقی ،جزئی از شناخت عمومی فلسفه بوده و فیلسوفانی مانند ابن سینا با آن آشنا بودند این موسیقی مبنای علمی داشته و به دلیل ظرایف محاسبات و استدلالات از حد درک عامه خارج بود. در شروع بررسی تاریخچه موسیقی استناد ما به زمان قاجار است.در این دوره نوعی موسیقی وجود داشت اما چگونگی آن مشخص نیست. در برخی نقوش دیواری این دوره با اینکه سازهایی در مجالس تفریحی دیده می شود اما نوع مشخصی از موسیقی در دست نیست .در نوشته های تاریخی به موسیقی مذهبی و غیر مذهبی اشاره شده است .در این نوع موسیقی مذهبی است در مکان هایی به نام تکیه مراسم عزاداری برگزار می شد.نمایش مذهبی تحت عنوان تعزیه صورت می گرفت واشعار تعزیه در رثای مبارزات برحق امام حسین وشهادت او بود .در این مراسم تعزیه گردانان به تناسب قطعاتی رزمی یا مرثیه را در دستگاه های موسیقی مانند همایون ،چارگاه و غیره به آواز می خواندند که تاثیر بیشتری در تماشاچی به جای می گذارد واین ضرورت شناخت دستگاههای موسیقی را افزایش داد.

موسیقی مردم پسند مذهبی
شکل موسیقی مذهبی در ایران که تا امروز هم به صورت ابتدایی باقی مانده است به شکل تک خوانی آواز در مراسم سوگواری روزهای به خصوص سوم و هفتم وچهلم است .تعزیه خوانی که نمایش آیینی از وقایع قیام امام حسین (ع) می باشد وهم چنین مولود خوانی در تولد ائمه اطهار یا اعیاد مذهبی و مراسم سوگ به مناسبت وفات ائمه می باشد .ترتیل قرآن که به خصوص با صوت انسانی صورت می گیرد نوع دیگری زاز موسیقی مذهبی است. تعزیه خوانی هم نوعی موسیقی مذهبی است که آوازهای مذهبی همراه با اجرای نمایش های مذهبی خوانده می شد بازیگرهای نمایش لباس های مخصوص می پوشند وبا آواز ودکلمه نمایش اجراء می کنند.
علل تکامل نیافتن این نوع موسیقی به شرح زیر است:
1-موسیقی مذهبی با غیر مذهبی آمیخته نشد چون فقط موسیقی مذهبی در نظر بود. در حالیکه در اروپا اختلاط به نوعی صورت گرفت چنانچه یوهان سباستیان باخ که موسیقی دانی متعصب و مذهبی است تم های غیر مذهبی در موسیقی را همراه با ذهنیت خود به کار گرفت .
2-زمان علمی شدن موسیقی و ثبت آن در ایران بسیار کوتاه است.
3- بسیاری از آوازخوان های مذهبی تعلیم موسیقی دیده بودند وآواز مذهبی خود را در دستگاهی از موسیقی می خواندند . نوعی تعلیم که با نت بیگانه بود وآواز خوانی به صورت دلخواه (بدهه سرایی)اجرا می شد.
4-ازآلات موسیقی نا به جا استفاده می شد ازآنها فقط برای اطلاع رسانی استفاده کردند .مثلا طبل با ریتمی ساده زده می شد و ترومپت فقط برای دمیدن و تولید صدا بود که هر فردی بی نیاز از آموزش قادر به نواختن با این سازها بود.
5- اغلب موسیقی مذهبی به شکل موسیقی عرضه نمی شد چون ذهنیت موسیقیایی در این روش نبود بلکه با استفاده از اصوات انسانی (که نوعی سازاست) اجرا می شد. برای همین وجو سازی در این نوع موسیقی لازم نبود.
6- در موسیقی مذهبی سازی نتوانست جانشین صدای انسانی شود وحتی جایگاهی در این شکل پیدا کند.
7- با ورود فرهنگ موسیقی غرب به ایران وتاثیر آن در موسیقی مذهبی ،موسیقی غیر مذهبی شکل گرفت .به عبارت دیگر موسیقی غیر مذهبی از درون موسیقی مذهبی بیرون آمده وبا شکل خاص خود همراه با انواع سازها به اجرا در می آمد. موسیقی مذهبی تاانقلاب اسلامی فقط در محدوده خاصی به کار گرفته می شد واز این تاریخ به بعد هم زمان با تحولات اجتماعی ،موسیقی شکل مذهبی –سیاسی به خود گرفت .این موسیقی غیر از تداوم راه اولیه از جهت رشد وتکامل به مرحله مطلوب وجدیدی نرسیده است.

موسیقی غیر مذهبی
موسیقی از دروس مدرسه دارالفنون بود که متاثر از موسیقی مذهبی وبه شکل موسیقی غیر مذهبی ازآن جدا شد وشکل خاص خود را پیدا نمود با توجه بیشتر به این موسیقی در سال 1302مدرسه موسیقی به طور مستقل تاسیس گردید .با افزایش هنرجویان نیاز به ارتقای سطح تعلیم وتعلم احساس می شد. پس عده ای برای تکمیل دانش موسیقی به خارج از کشور عزیمت کردند تا با بهره گیری از موسیقی غرب موسیقی ایران را تدوین کنند. با اشاعه موسیقی غرب در ایران موسیقی کلاسیک طرفدارانی پیدا کرد وتعدادی جذب موسیقی کلاسیک شدند . در نتیجه دو شکل موسیقی در دوران پهلوی در جامعه ایران رشد کرد که تا شروع انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت.

آواز خوانی وتصنیف
آوازخوان های تعزیه از افرادی خاص بودند که صدای رسایی داشتند تا در نقاط دورتر مجلس صدایشان شنیده شود .این شکل در موسیقی غیر مذهبی هم ارائه شد.مشخصه آن ارتعاش اوج صدا بود که از عهده هر کسی ساخته نبود در موسیقی علمی غرب هر صوت انسان جایگاه خود را دارد .دو صدای زیر وبم مرد دو صدای زیر وبم زن .اما آواز خوانی در موسیقی ایرانی با صدای بم شروع می شود و اوج می گیرد تا بالاترین نقطه صدا وسپس به نقطه اول فرود می آید. در موسیقی کلاسیک غرب خواننده با صدای بم زیر نمی خواند .سازهای کلاسیک هم برهمین اساس پایه ریزی شده اند وهر سازی وسعت صدایی خود را دارد اما آواز خوان ایرانی مجبور است از بم ترین تا زیر ترین اصوات را تولید و در فواصل مختلف صدای خود را مرتعش کند. وجالب اینکه اصوات با سلیقه واحساس شخصی خواننده به کشش در می آید باید توجه شود که اصول آواز خوانی با ارگان های تولید صوت مثل حنجره هماهنگ باشد .چون صدای انسان مانند سازی است که شعر را درآواز خوانی همراهی می کند. از لحاظ فیزیکی هوا به تارهای صوتی می رسد وصوت تولید می شود .صدای تولید شده در محفظه های صوتی سر (سینوس ها) تقویت می شود و به دهان می رسد تا خارج شود .دهان خاصیت تغییر صوت رادارد اگر نوازنده وخواننده اصول درست تولید صدا را ندانند دچار صدمات جسمی خواهند شد.این مشخصه موسیقی آوازی در ایران و دشواری های آن است .
تنصیف خوانی
در کنار موسیقی بدون ریتم (آواز خوانی) موسیقی دیگری شکل گرفت که همراه با اشعار ریتم دار است وبه نام تنصیف خوانی معروف گشت در ابتدا از اشعار کوتاه متقدمان برای تنصیف سازی استفاده می کردند. اما چون آن اشعار وصف حال نبود شاعرانی به زبان حال شعر سرودند واساس تنصیف خوانی گذاشته شد .این جریان به خصوص بعد از دوره مشروطیت رواج یافت وبرخی شاعران انقلابی حتی موسیقی شعرشان را هم خود مینواختند .تنصیف های اولیه به علت نبودن نوازنده با یک سازوگاهی دویا سه ساز به اجرا در می آمد .به تدریج با تربیت نوازنده ها و استفاده از نت اهمیت وجود ارکستر در جامعه روشن شد وبا شکل گرفتن ارکستر ،اشعار کوتاه با موسیقی کوتاه و تنصیف خوانی رواج یافت .در آغاز این نوع شعر و موسیقی بیان کننده اشعار حماسی ،مبارزه جویانه ،سیاسی وزبان ناگفته های توده ها بود .موسیقی تنصیف خوانی تا کودتای سال 1332جریان کندی داشت و اگر چه با تاسیس رادیو گسترش بیشتری یافت اما در تکامل موسیقی از جهت شناخت علمی سهمی ناچیزی داشت.مثلا ارکستر تشکیل می شد ولی نوزاندگان صدای واحدی تولید می کردند.کاری که از ساز تنها برمی آمد .نواختن ساز تنها یک صدا بوده که به ارکستر تبدیل شد وگاهی ارکستر وساز سلو با هم می نواختند.

انواع آهنگ سازی
1- تاثیر پذیری موسیقی از شعر
موسیقی کنونی ایران همراه با اشعار وگاهی تک نوازی اجرا شده و شکل گرفته است.در خلق اثر هنری ،هنرمند از موضوعی متاثر می شود واحساس خود را در قالب های هنری ،موسیقی ،شعر،نقاشی ،نویسندگی ،تئاتر وغیره بیان می کند. مسائل اجتماعی ،سیاسی ،تاریخی وگاهی تاثیر متقابل از اثری هنر ی مانند موسیقی برنقاشی می تواند زمینه ساز تاثیرگذاری برهنرمند باشد.حتی گاهی هنر از ماده هنری تاثیر میگیرد.مانند نقاشی از ترکیب رنگ ها وموسیقی از ماده موسیقی و غیره که شناخت این نحو تاثیر کمی پیچیده تر است. وقتی نقاشی از ترکیب خود رنگ ها متاثر می شود این تاثیر برای جامعه مفهوم نیست. زیرا فقط تاثیر ذهنی نقاش است.اما اگر موضوع نقاشی ،طبیعت ویا اشیای شناخته شده باشد حتی اگر تصویر کمی پیچیده باشد شناخته می شود در موسیقی هم چنین است .با توجه به این که اصوات مشخصه تصویر را ندارد اگر موسیقی از مسئله ای اجتماعی متاثر شده باشد بیشتر درک میشود تا این که موسیقی از ماده موسیقی تاثیر پذیرد مثل موسیقی جدید قرن بیستم در اروپا پس هر هنرمندی که توانایی شناخت هنر خود را داشته باشد آن را درقالب اندوخته های خود بیان می کند.

2- تاثیر پذیری شعر از موسیقی
موسیقی همانند شعر ریتم دارد .براساس موسیقی با ریتم منظم و هرنتی که با سیلابی از کلمه ای متناسب باشد شعری ساخته می شود به عبارت دیگر همان طور که شعر دارای وزن است موسیقی هم دارای ریتم می باشد همانطور که موسیقی از تاثیر شعر ،اوزان شعر رعایت می شود همین طور شعر باید از ریتم موسیقی پیروی کند .البته آزادی فکری هم در عرضه کار دخالت دارد.گاهی روی چند نت امکان آوردن یک کلمه نیست که در حالت خاصی مثل ها ،ها،ها(وکال) باید استفاده شود .به این ترتیب شعر برروی موسیقی گذارده می شود. اما اگر موسیقی از مواد موسیقی متاثر باشد بیشتر مسئله فنی و فیزیکی موسیقی شکل میگیرد که درباره آن بحث شد.

3- تاثیر پذیری از ابنیه تاریخی
گفته شد که زبان هنری متاثر از جریان های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و هنری است واشاره شد که خلق موسیقی از شعر به علت داشتن ریتم بسیار ساده است اگر موسیقی از بناهای تاریخی تاثیر پذیرد باید چگونگی آن را نمایان سازد .طبیعی است در این حالت عرضه موسیقی بسیار مشکل خواهد بود زیرا از طرفی هنرمند باید با ذهنیتی خلاق،از این بنای تاریخی ریتم وملودی بسازد و از طرفی دیگر مسئله تعهد در قبال تاریخ است.باید توجه کرد که شاید زمانی درآینده اثری از بنا باقی نمانده باشد وتنهاشاهد تاریخی همان موسیقی باشد.گاهی تاثیر پذیری هنرمند از یک بنا و ارایه اثری هنری از آن بنا می تواند در بهبود بنا و توجه دادن به مسئولان موثر باشد .ل.نونو آهنگ ساز مدرن ایتالیایی در قطعه ای از موسیقی خود که متاثر از تخریب یکی از بناهای قدمت دار روم شده بود چنان تاثیر در جامعه گذارد که هشداری برای مسئولان گردید و به ترمیم آن پرداختند.
صدای انسانی
صدای گفتگو – آواز .بعد از دوران طفولیت ،کودک که به سن بلوغ می رسد تغییراتی در اصوات را ایجاد می شود این تغییر طبیعی است ودر پسرها رشد حنجره بسیار سریع می باشد وبطور طبیعی دوبرابر حنجره دخترها رشد می کند.(در اصطلاح موسیقی فاصله اصوات بین صدای دختر وپسر یک اکتاو است اما در دخترها یا رشد نمی کند و اگر کرد بسیار کم است یعنی یک فاصله درجه سوم . تقریبا یک سوم پسرها بعد از بلوغ دارای صدای تنورشده وصدای دوسوم آنها با ریتون یا باس می شود با ظاهر شدن ارتعاش جدید در صدا،صدا تغییر کرده و وسعت آن فشرده می شود که به شکست صدا معروف است بطور معمول این شکست صدا در سن 16 سالگی صورت می گیرد (البته حنجره در سنین بالاتر هم رشد می کند ولی رشد آن خیلی کم است) در این دوران رشد صدای گفتاری یا زبان بیان فرم می گیرد واصوات آوازی کمی دیرتر (تقریبا 25سالگی) که به تکامل می رسد.

موسیقی قدیم ایران
اولین مدارک تاریخی از سابقه موسیقی ایران به حدود سه هزار سال پیش می رسد.
سازهایی همچون نی سفال وکرنای فلزی که در حفاریهای باستان شناسی کشف شده اند وجود موسیقی ویژه ای را در ایران پهناور آن روز ثابت می کنند. در کتابهای تاریخی نوشته ایرانیان و غیرایرانیان اشاره های فراوانی به کاربرد موسیقی در مراسم مختلف وجود دارد .عده ای ریشه و اصل موسیقی ایران را از سرود خوانیهای مذهبی در زمان موبدان زرتشتی میدانند. گات خوانی (خواندن اوستا یا کتاب مقدس زرتشتیان) هنری توام با موسیقی بوده است وبقایای آن هنوز هم بین موبدان یزد و کرمان دیده می شود .در آثار تاریخی سنگ نبشته ها وبسیاری مدارک دیگر نیزمی توان ردپای موسیقی ،سازها،سرودها و آهنگ هاو موسیقی دانان ایران پیش از ظهور اسلام راباز یافت. بعد از ظهور اسلام موسیقی ایران به اطراف دنیای اسلام تمدنهای عربی وتمدنهای بین النهرین پراکنده شد واساس امروز موسیقی مشرق زمین غیر از هندوستان تماما از ایران است البته از زمان امیر خسرو دهلوی ،شاعروموسیقی دان ایرانی موسیقی ایرانی وتعدادی از سازهای آن به هندوستان برده شد که منجر به تکامل موسیقی هند گردید. فواصل وگامهای موسیقی ایران در تمام موسیقیهای مشرق زمین شنیده می شودو این نکته ای است که دانشمندان ارجمند ایران و اروپا دریافته اند .موسیقی ایران در قرن های چهارم تا هشتم هجری به اوج کمال علمی و عملی رسید. دانشمندان بسیاری که به همه علوم زمان تسلط داشتند کتابهای با ارزشی در زمینه موسیقی نوشتند که اکنون پایه علوم نظری موسیقی ایران محسوب می شود ابن سینا وفارابی از نخستین دانشمندانی بودند که در زمانی نزدیک به هزار سال قبل برای موسیقی رساله های علمی نوشتند وخود به عمل وفن اجرای موسیقی نیز وارد بودند. هم اکنون در کتابخانه های معتبر جهان فهرست مفصلی از رساله های موسیقی نوشته دانشمندان ایرانی موجود است که عموم دانشمندان جهان جملگی به علوم آنان اجماع دارند. شاخه علمی ونظری موسیقی از اوایل دوره صفویه ضعیف وکم کار شدواین خاموشی تا حدود همین سالها ادامه داشت ولی شاخه اجرایی وعملی آن حفظ گردید ودر دوره صفویه تا قاجاریه نوازندگان استادو چیره دستی ظهور کردند که روح موسیقی ایرانی را در اجراها و آموزشهای خود زنده نگهداشتند.

از موسیقی کیهانی تا موسیقی شعر
شاید هیچ کس از فلاسفه و متفکران ایرانی واسلامی توفیقی را که اخوان الصفا در کشف نظام موسیقائی جهان یافته اند نداشته باشد اصل اندیشه و اعتقاد به نوعی هارمونی ونظم در سراسر کیهان فکری نیست که با اخوان الصفا آغاز شده باشد متفکران یونانی از دیرباز به این اندیشه رسیده بوده اند و در گفتار متفکرانی از نوع مارکوس اورلئوس (180-121م) اشاره به این فکر نمونه های بسیار دارد و در تمدن اسلامی نیزآثار چنین اندیشه ای سوابق دیرینه تری دارد اما حقیقت امراین است که اخوان الصفا سریان موسیقی در کائنات ویا به تعبیر بهتر بگویم تبیین نظام موسیقایی جهان را بهتر از هر کس درآثارخویش منعکس کرده اند ودرین قلمرو پهناوربسیار طبیعی است که نظام موسیقائی کلام و شعر نیز به عنوان بخشی از کل جهان تفسیر شود.اخوان در چند رساله از رسائل خویش به تبیین این نظریه پرداخته اند مرکز اصلی این بحث در رسائل ایشان همان رساله پنجم بخش ریاضی است که ویژه صناعت موسیقی است اما در رساله ششم همین بخش که ویژه بحث درباب نسبت های عددی و هندسی است بازهم این مساله را ادامه داده وبا نمونه ها ومثالهای متعددی آن را بازگو کرده اند در دیگر بخشهای رسائل ایشان بازهم مطالبی درین باب می توان یافت که گاه تکراری می نماید از قبیل آنچه در بحث اختلاف لغات و عبارات آ مده که عینا تکرار عبارات رساله موسیقی است وشاید این از خطای کاتبان ونسخه نویسان باشد.مهمترین نکته ای که در کار اخوان الصفا قابل ملاحظه است تکیه و تاکید بیش از حد وچشم گیرایش است درباب هارمونی جهان و حکومت نوعی نظام موسیقائی در کائنات.براساس تعریف ایشان نسبت عبارت است از (اندازه یکی از دو مقدار در برابر دیگری) اینان نسبت را در سه نوع بررسی کرده اند: کمیت ،کیفیت ،کیفیت و کمیت.نسبت درکمیت را نسبت عددی می نامندو نسبت در کیفیت را نسبت هندسی و نسبت کمی و کیفی با هم را نسبت تالیفی وموسیقائی.

سپس ازقول علمای نجوم حتی سعدونحس کواکب را نیز در نسبت موسیقائی آنها می دانند وچنانکه ملاحظه می شود.(موسیقی) در اصطلاح اخوان الصفا هر نوع بحث از نسبتهاست در هر حوزه ای از حوزه های وجود که باشد ومحدود به مطالعه نسبت نغمه ها والحان نیست وازین چشم انداز سخن ایشان یادآور گفتاری است که از گوته جای دیگر نقل کردیم که گفت: (من معماری را موسیقی منجمد می خوانم).
ابن سینا وموسیقی شعر
در تمدن اسلامی بویژه از رهگذر جستجوهای فلاسفه وموسیقی دانان ایرانی رسالات و کتب بسیاری درباب علم موسیقی که یکی ازبخشهای علوم ریاضی به شمار می رفته است نوشته شده است از عصربنی موسی آثار توجه به موسیقی را در تالیفات فلاسفه اسلامی می توان ملاحظه کرد فارابی درآغاز قرن چهارم موفق به تالیف یکی از بزرگترین کتابهای این فن شد وپس از فارابی بخش موسیقی رسائل اخوان الصفا می تواند از مهمترین تالیفات فلاسفه اسلامی در موسیقی به شمار آید وشاید بتوان گفت که ابن سینا بهترین اثر را در این زمنیه بوجود آورده است .ابن سینا در جوامع علم الموسیقی ظاهرا به کتاب خاصی نظر نداشته واز مجموعه دانش موسیقائی خویش که گاه وارد علم عروض وزمانی وارد مباحث مربوط به مخارج حروف می شود بهره مند بوده است وبه همین دلیل از ارزش واعتبار این اثر نباید غافل شد. شاید مهمترین کاری که وی درین اثر انجام داده است کوششی باشد که برای نوعی طبقه بندی بحور عروضی براساس ساختمان کلمات و نظام اصامت ها ومصوت ها انجام داده است ودرآن شیوه ای خاص برای طبقه بندی اوزان بوجود آورده است .

موسیقی ایران در دوران انقلاب اسلامی
با اهداف مشخصی که مردم ایران در انقلاب بزرگ اسلامی به رهبر ی حضرت امام خمینی (ره) در نظر داشتند بدیهی بود که دیگر برای موسیقیهای مبتذل و ضد اخلاق که در دوره پهلوی در کنار دیگر موسیقیهای سالم وناب به فراوانی از ردایو وتلویزون پخش می شد جایی وجو نداشت طبق فتوای تاریخی و سرنوشت ساز رهبر انقلاب وبنیانگذار جمهوری اسلامی مسئولان دست به کار شدند تا پیکره موسیقی را از عناصر مبتذل پاک کنند واصالتهای آن را استخراج واحیا نمایند از این رو مدتی امور موسیقی تعطیل شد تا در سیاستهای آن تجدید نظر کلی شود .در این سالها به علت جنگ تحمیلی ساخت سرودهای انقلابی رونق گرفت و سرودهای بسیار زیبایی به منابستهای مختلف ساخته شد.(در اوایل پیروزی انقلاب هم گروه شیدا نوارهای حاوی سرودهای انقلابی رابا صدای محمدرضا شجریان وشهرام ناظری به مردم عرضه می کرد که نقشی اساسی در روحیه مردم ایجاد کرده بود) هنرستانهای موسیقی وارکستر سمفونیک تهران و ارکسترهای سنتی دوباره راه اندازی شدندتابتوانند سرودهای مورد نظر را اجرا کنندو وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ونیز حوزه هنری مرکز نیز شعبه های شهرستانها را زیر نظر دارند تا با سیاستهای درست اصالتهای فراموش شده فرهنگ موسیقی مناطق قویت شود و هنرمندانش را تحت حمایت بگیرند .از این رو شاخه های اصیل هنر موسیقی در تهران وشهرستانها رشد بیشتر و توجه به سازهای اصیل ملی وبومی در حال افزایش است .پژوهش وتحقیق در موسیقی روند تازه ای پیدا کرد. مرکز سرود وآهنگهای انقلابی از سال 1366هر سال در دهه فجر جشنواره های موسیقی فجر را برگزار کرده و می کند و هنرمندانی را به فستیوالهای داخل و خارج از کشور می فرستند که برنامه های آنها تاکنون قرین موفقیت بوده است . مواد تدریس موسیقی در هنرستانها ودانشگاها براساس اولویت موسیقی ایرانی طراحی شده اند وموسیقی کلاسیک در حکم زبان دوم با آشنایی با موسیقی غربی به دانشجویان آموخته می شود که از سال تحصیلی 68-1367دانشکده هنرهای زیبا گروه آموزشی موسیقی ومجتمع دانشگاهی هنر(دانشگاه هنر) اقدام به پذیرش دانشجوی موسیقی کرده اند. سایر شعب دانشگاهی برای آموزش عالی موسیقی تاسیس شده اند که هر کدام در سالهای متوالی با یک نظام واحد آموزشی طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول به کار شدند. از جمله گروه آموزشی موسیقی موسسه آموزش عالی سوره و دانشگاه آزاد اسلامی .
در این دوران بسیاری ازآثار قدیمی اجرای مجدد شده و یا اصل اجرای آنها انتشار مجدد یافته اند پژوهش درباره موسیقی مذهبی ابعاد تازه ای یافته وتا به حال کنگره ای کوچک وبزرگ درباره موسیقی برگزار شده است.

که می توان از جشنواره های :نی نوازان ، هفت اورنگ، آیینه وآواز ،موسیقی حماسی ایران، آیینی وعشایرواقوام ایران(کوچ) و...وتریبون آزاد برای موسیقی دانان به نام کنسرتهای پژوهشی آموزشی مدیریت پژوهشهای کاربردی مرکز موسیقی حوزه هنری در تالار اندیشه است که از سال 1370همچنان ادامه دارد ومباحث گوناگون پژوهشی و آموزشی موسیقی ایران و دیگر ملل را بررسی وبه بوته نقد می گذارد نام برد تعداد کتابها ونوارهای انتشار یافته در طول ده سال (77-1367) تقریبا چند برابر تعداد کتابها ونوارهای موسیقی در طی پنجاه سال پیش از آن است ودر این چند سال اخیر نیز صاحب مجلات(فصلنامه وماهنامه موسیقی مقام و هنر موسیقی وماهور) وویژه نامه های جشنواره ای ویژه موسیقی هستیم .بحث فقهی درباره حرمت وحلیت موسیقی گسترده شدوشاخه های متعددی پیدا کرد که نشانه نفوذ روز افزون موسیقی و علاقه اهل علم به حل این مبحث است . کتابها وجزوات متعددی نیز پیرامون این موضوع انتشار یافت که نمونه آن (موسیقی از نظر اسلام) نوشته مرحوم سید محمد تقی بینش (1374-1300)وبا پنج جلد کتاب از آقای اکبر ایرانی قمی درباره دیدگاههای فقها و فلاسفه اسلامی در رابطه با غناءوموسیقی است.
موسیقی صدا و سیما تحت ضوابط خاص درآمد این ارگان غیر از تولید در شاخه های موسیقی اصیل به تولید موسیقی سرود،موسیقی پاپ ،موسیقیهای روز وموسیقیهای برنامه ای موسیقی فیلم و...پرداخته است . هر چند که به دلیل سطح وسیع مخاطبان در سراسر کشور و نیز بینندگان وشنوندگان خارج از مرزها از طریق شبکه جهانی (ماهواره) ملزم به ارائه انواع موسیقیهای رایج برای پاسخگویی بهتر نوع سلیقه ها می باشد. نسل نوینی از آهنگسازان ،نوازندگان وخوانندگان جوان موسیقی به میدان آمده اند که هر کدام حامل سلیقه های رنگین و گوناگونی در موسیقی ایران امروز وایران فرداهستند .روی هم رفته معیارهای تشخیص اصالت در موسیقی بعد از انقلاب با مصادیق و معیارهایی که پیش از انقلاب وجود داشت متفاوت است قبل از انقلاب هنر عوام پسند وتا حدی ضد اخلاقی جای خودر ا داشت وهنر اصیل نیز جایگاه خود را وفضای آنها از همدیگر جدا بود در حال حاضر برداشتهای مختلف از موسیقی که بالطبع دارای سطح زیباشناسی یکسانی نیستند فراوانتر شده وبه دلیل بسیاری از محدودیتها در اجرای عملی به طرز پیچیده ای با همدیگر اختلاط یافته اند وتشخیص رگه های سالم وبا ارزش و اصیل را برای کارشناسان نیز مشکل کرده اند .از این رو پژوهش مجدد وبررسی سراسری کل موسیقی موجود پهنه وسیعی است که در آینده برای جوانان علاقمند گشوده است که درآن کار کنند و به نتایجی روشن برسند.

ارکستر در موسیقی ایرانی
یکی از مطالبی که بین اکثر موسیقی دانان مکتب ایران پیوسته موجب اختلاف نظر بوده موضوع نقش ارکستر در موسیقی ایرانی است با آنکه بسیاری از این موسیقی دانان از کیفیت کنونی ارکسترهای ایرانی ناراضی هستند عموما لزوم وارزش ارکستر را برای اجرای آهنگهایی که بسبک موسیقی کلاسیک ایرانی می باشند مورد تردید قرار نمیدهند. وقتی از ایشان می پرسیم : اجرای یک آهنگ یک صدائی (مونوفنتیک) که می تواند سرتاسر بتوسط یک ساز تنها اجرا شود بتوسط چندین ساز چه معنائی دارد؟ ایشان پاسخ می دهند که می خواهیم در اینجا آورده مورد بحث قرار دهیم تا شاید بروشن شدن چگونگی پیدایش ومحل ارکستر در موسیقی ایران کمک شود. وقتی به کیفیت وتاریخ تحول موسیقی در بین تمام ملل دنیا توجه کنیم می بینیم در دو مورد گروه نوازی بطور طبیعی پدیدار گریده است واین دوبار یکدیگر مر تبط هستند:
1- موسیقی (روباز) انواع آهنگهایست که در هوای آزاد و بطور کلی در مکانی بدون سقف اجرا می وشد چون در یک مکان وسیع ورو باز صدای یک یا دوساز بدون وسائل الکترونیکی امروز شنیده نمی شد ملل مختلف برای چنین مواقعی یک نوع موسیقی (روباز)ایجاد نموده اند که اگر هم مونوفنتیک باشد بتوسط سازهای مختلف ومتعدد اجرا می شود. این نوع موسیقی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد مانند موسیقی رژه ،جنگ ،مسابقات ورزشی ،شکار و غیره .وقتی زنوفن از موسیقی رزمی لشکر سیروس یاد می کند منظور او همین نوع موسیقی (روباز) است هم چنین نقوش دوره ساسانی موسیقی هنگام شکار را نشان می دهد. البته در چنین مواردی صدای یک چنگ تنها یا یک نی کفایت نمیکرده است وگو اینکه موسیقی شان مونوفنیک بوده است از سازهای متعدد استفاده می کردند تا صدای آنها بخوبی شنیده شود.
2- موسیقی رقص بعضی ملل رقصهای ملی خود را با ارکستر همراهی می کنند این رویه در بین مللی پدیدارشده است که غالبا شهر نشین نیستند مثلا اقوام مختلف سیاه پوست افریقا اغلب در هوای آزاد ودر خارج از اطاق یا خانه زندگی می کنند ولازمه موسیقی شان سروصدای زیاد است.اهالی جزایر جاوه وبالی موسیقی خیلی مشخص و از لحاظ ضرب ممتاز و غامضی دارند .ارکسترهای ایشان گاهی از پنجاه نوازنده یا بیشتر ترکیب می شود. آنها هم بعلت هوای گرم ومرطوب آن ناحیه اغلب در هوای آزاد زندگی می کنند و موسیقی شان گو اینکه جنبه تشریفاتی نداشته باشد بایستی ایجاد صدای زیاد کند تا شنیده شود و از اینرو از ارکستر استفاده می کنند.

بعضی از مفاهیم عمومی موسیقی مردم پسند
1- لحن یا آهنگ (ملودی Melody): برای لحن ، آهنگ ،نوا،نغمه،آوا و... یا همان ملودی تعریفهای گوناگون و متنوعی ارائه شده است که تعداد آنها کم نیست.نغمه یا ملودی عامل تشکیل دهنده موسیقی در تمام فرهنگهای دنیاست و نوع نغمه در فرهنگ موسیقایی هر ملتی با ملت دیگر متفاوت است .به طور کلی نغمه به انتظام خاص تعدادی از صداهای (نتهای) موسیقی گفته می شود که از حیث زیر وبمی فاصله و نیز وزن و ضرب مانند یک جمله گفتاری شناخته شود و در عین شباهت به نمونه های هم خانواده خود از آنها متمایز باشد .به این نمونه های تشخص یافته ازانتظام اصوات موسیقیایی ملودی گفته می شود.
2- فاصله موسیقی (یا موسیقیایی)(Musical Interval):اختلاف زیر وبمی دو صدا را در موسیقی ،فاصله (Interval) می گویند. فاصله با نسبت بسامد بین دو صدا شناخته می شود .فاصله به دو نوع است :متصل (پیوسته) ومنفصل(گسسته) .فاصله دو صدای (نت) پی درپی را متصل (conjunct)و فاصله دو صدای غیرمتوالی را منفصل (Disjunct) می گویند. در نظام موسیقیایی بین المللی که از زمان یوهان سباستیان باخ
(J.S.Bach)آهنگساز آلمانی تعیین شده فواصل برحسب نیم پرده های منظم ومساوی و متوالی یکدیگر ترتیب داده شده اند .براین اساس کوچکترین فاصله بین دو صد ا را نیم پرده و بیشتر از آنرا پرده نام می نهند.در اصول نظری جدید موسیقی ایرانی در قرن اخیر که از روی دستور(Method) واصول نظری موسیقی رایج نوشته شده فاصله بین دونیم پرده به طور فرضی به دو نیم می شود که آنها را (ربع پرده) می نامند. فاصله همیشه بالارونده (برشو) در نظر گرفته می شود و هر فاصله به نام عدد تنها(صداها)ی تشکیل دهنده آن شناخته می شود. هر فاصله موسیقیایی همیشه به اندازه یک عدد کمتر از نام خود دارای فواصل میانی است.

علامتهای تغییر دهنده
علامتهایی هستند که سمت چپ تنها قرار می گیرند و صدای آنها را بالا و پایین می برند: دیز(DieseیاSharp): علامتی است بدین شکل # که هرگاه پشت یک نت گذاشته شود صدای آن نت را نیم پرده بالا می برد.
بمل(BemolیاFlat):علامتی است بدین شکل که هرگاه پشت یک نت گذاشته شود صد ای آن را نیم پرده پایین می آورد .علامتی به نام دوبل دیز(X)(Double)ودوبل بمل (bb)نیز در علم نظری موسیقی هست که هرگاه پشت یک نت بیایند صدای آن نت را دو نیم پرده بالا یا پایین می برند ولی استفاده از آنها سالهاست که منسوخ شده است . مقصود از هر نت در تعریفهای بالا نتهای بدون علامت است و مقصود از اندازه نیم پرده نیم پرده کرماتیک(Chromatic)است. دونت ناهمنام که نیم پرده فاصله داشته باشند بین خود نیم پرده فاصله دیاتونیک (Diatonic)دارند ودو نت همنام که نیم پرده فاصله داشته باشند بین خود نیم پرده کروماتیک فاصله دارند.

مقام (Mode)
که تعریف اصلی آن بیشتر در حوزه موسیقیهای مشرق زمین است تا مغرب زمینی عبارت است از (جایگاه معین صداهایی که یک آهنگ یا قطعه موسیقیایی را تشکیل می دهند) مقام مرکزیتی است که خط سیر وانحنای آهنگ براساس آن جلو می رود. دسته هایی ازاصوات مطبوع که حد آنها به یک هنگام نمی رسد مقام را تشکیل می دهند .مقام با نت مرکزی ،نت(ایست)ونت (شاهد)مشخص می شود ودر اصل مقام طرز قرار گرفتن فاصله های بین نتهای یک گام است . دکتر محمد تقی مسعودیه (1377-1306ش) انتو موزیکولوگ آهنگساز واستاد دانشگاه موسیقی در ایران نقل می کند:مولانا عبدالرحمن جامی مقام را با این خاصیت ها تعریف می کند: مقام، گروههای اصوات مطبوع (کنسونالس)هستند که برمبنای شکل گیری نغمه (ملودی) تشخص پیدا می کنند. توالی اصوات مقام به دامنه یک اکتاو نمی رسد.

معرفی بعضی سازها از دیدگاه قدما
سازهای زهی –زخمه ای (ذوات الاوتار-مقید)نظیر:
تار سه تار،تنبور،دوتار،قوپوز(ساز ذربایجانی)و...که در تمام آنها یک یا دو کاسه تشدید کننده صوت (Resonator) به دسته بلندی وصل شده سیمها از ابتدای سازیا پشت کاسه به انتهای ساز یا پشت خرک دسته کشیده شده اند. تولید انواع صداها با تغییر جای انگشتان نوازنده روی دسته ساز وبا نواختن مضراب یا ناخن روی سیمهای کشیده شده برکاسه انجام می گیرد وگاه پرده هایی از جنس کات کوت(نخ جراحی)برآن بسته می شود.
سازهای بادی (ذوات النفخ)
سازهایی هستند که درآنها تولید صدا از طریق هوای جاری در لوله های صوتی (بازیابسته)انجام می پذیرد.انواع نی،سرنا،کرنا،بوق،فلوت،شیپ ورونل(نی=قلم) از سازهای بادی هستند که یا کلید دارند یا بی کلید اند. در سازهای بی کلید ،تولید صدا،با حرکت انگشتان نوازنده ی روی سوراخهای لوله صوتی انجام می گیرد ودرسازهای بادی کلیددار برای هر صدا تشتک فلزی کوچکی به نام کلید درست شده که با فشار دادن آنها روی سوراخ مربوط صدای مطلوب تولید می شود.
سازهای کوبه ای یا ضربی (طاسات وکاسات)
در این سازها صدای موسیقی (نت)تولید نمی شود بلکه این سازها وظیفه حفظ وزن قطعات موسیقی را به عهده دارند.ساختمان کلی آنها عبارت است از کاسه توخالی که برآن پوست کشده باشند وتولید صدا از طریق انگشتان کف دستها ویا ضربه چوب روی پوست انجام می گیرد انواع دهل،طبل(Drum)وتنبک از جمله سازهای کوبه ای هستند.

بعضی از انواع موسیقی عبارتند از:
1- موسیقی ردیف دستگاهی
الف)یا شیوه اجرای قدما (تکنوازی یا تکخوانی برپایه بدیهه سرایی).
ب)با شیوه های جدید اجرا(در چارچوب ردیف یا خارج از ردیف)
2- موسیقیهای محلی ونواحی
الف)با حفظ سازها وشیوه اجرای اصلی
ب)با استفاده از سازهای دیگر ودر اختلاط با شیوه اجرای موسیقی شهری
ج) موسیقی ورقص های محلی آیینی
3- موسیقیهای برنامه ای
الف) موسیقی خانقاه (دراویش)
ب)موسیقی زورخانه
ج)موسیقی مذهبی :روضه ،نوحه،تعزیه،مولودی وچاووش خوانی
د) موسیقی حماسی
ه)موسیقی تئاتر وفیلم
و)سرود
ز)موسیقی جشن و مجالس (سلام ،عروسی ،مراسم افتتاح و...)
موسیقیهای گروهی‌(Orchestral)
الف)اجرا با گروه سازهای ردیفی (سنتی)،ملی
ب)اجرا با گروه سازهای مقامی (محلی)
ه)ارکستر جاز یاپاپ (سازهای موسیقی پاپ ،جاز،گاه همراه با سازهای متعلق به فرهنگهای دیگر) شرح خصوصیات هریک از موسیقیهای یاد شده واختلاف آنها با یکدیگر موضوع دروس اساسی موسیقی شناسی است. شناخت خصوصیات جامعه شناسی وتحولات تاریخ معاصر ایران در درک هر کدام از این انواع نقش موثری دارد.

ویژگی های موسیقی ایرانی از زمان تاسیس تدوین در نظام دستگاهی
منبع اصلی موسیقی ایران تعداد زیادی نغمه های معین وثابت است که در نظام مقامی قدیم مقامها را تشکیل می دادند و در نظام دستگاهی امروز با تغییراتی عنوان گوشه را به خود گرفته اند این نغمه ها دارای قدمت تاریخی فوق العاده هستند و سازنده مشخصی ندارند برآیند تحقیقات معاصر نشان می دهد که این نغمه ها محصول تلاش و تفکر و احساس یک قوم یا جامعه اند نه یک فرد خاص آنها به اصطلاح متعلق به خاطره قومی هستند نه خلاقیت فردی از این رو هر کدام از این نغمه ها گذشته از زیبایی ولطافتی که دارند درونمایه غنی و سرشاری رابرای خلق نغمات دیگر در خود نهفته دارند وهر کدام در حکم الگویی برای ساختن نغمه های دیگر به کار می روند. ردیف موسیقی ایران مجموعه پرباری از این نغمه ها ی الگویی(Pattern Melodies)است واز حیث غنا و سرشاری در موسیقیهای مشرق زمین (که موسیقیهای آنها مقامی است )کم نظیر است بسیاری از محققان موسیقی ایران را ما در موسیقیهای مشرق زمین وبلکه موسیقی جهانی دانسته واز تاثیر پذیری فرهنگهای شرق از موسیقی ایران سخن گفته اند.ردیف موسیقی ایران در روایتهای مختلفش مجموعه ای ازنغمه هایی است که هرکدام برآمده از اقلیم یا منطقه خاصی از ایران است .از نام بسیار ی ازگوشه ها ونیز حالت وخصوصیت نغمه ای آنها می توان به این موضوع پی برد. گیلکی،دشتستانی،بختیاری،آذ ربایجانی وغیره.نسبت موسیقیهای مقامی ومنطقه ای ایران به موسیقی ردیف دستگاهی مثل نسبتی است که زبانها ولهجه های قومی مناطق ایران با زبان فارسی رسمی دارد.در موسیقی ردیف تقریبا از موسیقی تمام مناطق ایران نشانی هست وردیف دستگاهها مرکزی برای برگزیده ترین نغمه های هر کدام از این فرهنگها بومی است .تاریخ آخرین تدوینهای ردیفی موسیقی ایران مربوط به اواخر دوره قاجار است.
بداهه نوازی وبداهه خوانی(بداهه سرایی)

اجرای آزاد نغمه های موسیقی بدون رعایت موبه موی الگوی درسی آن (ردیف) را بداهه سرایی گویند. این کار مخصوص نوازندگان وخوانندگانی است که دوره های ابتدایی ،متوسطه وعالی را در موسیقی طی کرده دارای معلومات کافی و اندوخته ذهنی واستعداد برای ترکیب نغمه ها باشند این اجرای آزاد به شکل خلاقانه با حفظ چهارچوبهای اصلی روش اجرای اصیل نغمه ها انجام می گیرد وعالی ترین سطح اجرای موسیقی ایرانی (وتمام موسیقیهای شرقی در شکل ویژه خود)است از بداهه نوازان و بداهه خوانان بزرگ گذشته وحال می توان از میرزا عبدالله سماع حضور وپسرش حبیب سماعی،درویش خان،سیدحسین طاهرزاده ،رضا ومرتضی محجوبی ،سعید هرمزی ،ادیب خوانساری،رضا ورزنده،حسن کسایی ،محمدرضا لطفی و... را نام برد.

مرکب خوانی ومرکب نوازی
فنی از فنون اجرای موسیقی است که درآن با استفاده از مایه های مشترک بین دویا چند دستگاه یا آواز وگوشه های متجانس یا یکدیگر از دستگاهی به دستگاه دیگر وبرعکس رفت وآمد کنند اجرای مرکب در ساز یا آواز شرایطی دارد که در هنر اجرای موسیقی ردیف رعایت می شود. استادان گذشته برای نشان دادن نقطه اوج مرکب خوانی نمونه هایی مثل دو بیت زیر را می ساختند که مثلا با یک بیت به تمام دستگاهها گریز می زدند که این کار احتیاج به مهارت وممارست کافی دارد:
راست گویان حجازی به نوا می گفتند
که حسین کشته شد از جور مخالف به عراق
زراه راست اگر بگذری به سوی حجاز
درآن مقام نظر به ره عراق انداز
تنصیف (تلفیق شعروموسیقی )
این نیز قطعه ی موزون وآهنگین است که همراه اشعار مناسب وبا صدای خوانندگان اجرا می شود تنصیف در تاریخ موسیقی ایران دارای سابقه بسیار قدیمی است وشکل معاصر ان از اواخر دوره قاجار به وجود آمده وتا سی سال قبل تکامل یافته است .در تنصیف از اشعار مناسبی استفاده می شود که از حیث ضرب ووزن یکسان واشعار آن از حیث محتوا با حالت نغمه ها هماهنگ باشد. اشعار می تواند از شعرای قدیم یا معاصر باشد ویا این که اول نغمه ای به وجود بیاید وبعدا برای آن کلام مستقلی سروده شود.تنصیفهای قدیم نیز کوتاه ومختصر بوده اند ودر سالهای بعد بسط داده شده وبه شکل قطعات مستقلی درآمده اند .علی اکبر شیدا(1286-1225) ،ابوالقاسم عارف قزوینی (1311-1259)و محمد علی امیر جاهد(1356-1276)آثار پر ارزشی در زمینه تنصیف سازی به وجود آورده اند .در زمینه تنصیف سازی عارف قزوینی به دلیل ویژگی های آزادی خواهی ومهارتهای خاص هنری دیگر از موقعیت ویژه ای برخوردار بود. او که در محضر استادان قدیم پرورش یافته بود از مجلس جباران وقدرت مداران زمانه بیرون آمد و در خدمت وطن و مردم وخواستهای به حق آنها قرار گرفت تنصیفهای وطن خواهانه اومثل (از خون جوانان وطن لاله دمیده) که در دوران انقلاب مشروطیت (1295-1280)سروده شده آغاز هنر تنصیف سازی در موسیقی معاصر است ودر دهه های بعد از او اکثر موسیقی دانان بزرگ ایران نیز تنصیفهای با ارزشی را آفریده واجرا کرده اند.

اسامی واوصاف بعضی از آلات بنا برگفته پیشینیان
نای سفید که نه نغمه از ثقب آن حاصل شود هست نغمه از هشت ثقبه که بر سطح است ویک نغمه از ثقبه که بر ظهر آن است وهر چند طول نای بر اراده مباشر ان است لکن قاعده مقرر آن هفت قبضه است ونیم قبضه از ثقبه اخیر تا دهان نای ودر عصرها که آن را نای هفت بند خوانده اند شاید بهمین مناسبت است.

عود جدید کامل :که برآن ده وتربسته هر وتربریک آهنگ سازند تا آن ده وتر در حکم پنج وتر باشد.
ششتای :و آن ساز بشکل مرودی است کاسه آن قریب نصف کاسه عود وشش وتر بران بندند و نوعی از آن اوتارمزوج باشد که شامل سه آهنگ است وچند نوع دیگر هم ساخته اند که این مختصر را گنجایش شرح آن نیست .
طرب روه : سازی است کاسه آن مانند عود ولی ساعدآن طول و برطرفین آن شصت وتر قصیر یعنی هر طرفی سی وتر بسته که در حکم سی نغمه است واگر مباشر آن ماهرو حاذق باشد از همه سازها اکمل است
طنبور شرونیان باشروانیان :آن سازی امردودی شکل است دو وتر بران بسته که بیشتر معمول اهل تبریز بوده است.

sunyboy
01-27-2012, 10:01 PM
نظریه پزشکان
1- مشکلات صدا در خوانندگان
مشکلات حنجره گرفتگی صدا در آوازخوانان زمانی ایجاد می شود که از حنجره خود بیش ازحد ویا به طور نادرست استفاده کنند ویا خوانندگانی که در مکان های نامناسب با صدایی بلند که از حد توانایی حنجره آنان خارج است تمرین آواز می کننددچار این آسیب در قسمت غشایی مرتعش شونده طناب های صوتی می شوند از آنجایی که ایجاد صدای زیر برای خوانندگانی که قرار است آوازی را در گامی خاص که شامل صدای زیرمی باشد اجرا کنند دشوار است در نتیجه این آسیب درآوازخوانان تنور بیشتر ودر خوانندگان باریتون وباس کمتر ایجاد می شود تمرین مداوم منجر به ایجاد گره هایی روی طناب های صوتی شده که اصطلاحا به آن گره های صوتی یا گره آوازخوانان می گویند در واقع یک نوع تورم مزمن در حنجره آنان ایجادشده که علائم آن در ابتدا به صورت شکسته شدن اصوات در تونالیته های زیر وناتوانی در ادامه تن های دیگر می باشد اما این جریان در تونالیته های بم کمتر بروز می کند و قبل از آنکه گرفتگی صدا عارض شود سریعا خستگی صوتی ظاهر می شود اندازه گره صوتی ارتباطی با میزان گرفتگی وخشونت صدا ندارد .این مشکل ممکن است تامدت هادر آوازخوانان حرفهای بدون علائم بماند وفقط در مواردی که گره صوتی متورم می شود گرفتگی صدا بروز کند. از این رو معاینات دوره ای حنجره در این گونه افراد ضروری است .در ابتدا بروز این مشکل از نظر درمانی حذف عادات نادرست از صدا استراحت مطلق صدا وگفتار درمانی موثر بوده ولی در موارد مزمن ممکن است نیاز به عمل جراحی باشد.
2-نوازندگان سازهای بادی ومشکلات حنجره
نوعی اختلاف حنجره به صورت کیست (لارنگوس) در انسان هایی که از تکنیک نادرست در نواختن سازهای بادی (مثل ترومپت) استفاده می کنند بوجود می آید. اشخاصی که حرفه آنها نواختن سازهای بادی است این عارضه معمولا بالارفتن فشار هوا در حنجره اتفاق می افتدکه با گرفتگی وخشونت صدا مثل خرخر،گلودرد،سرفه و مشکل در عمل بلع وگاهی به صورت برآمدگی در گردن به هنگام دمیدن درون ساز بروز می نماید.

کاهش شنوایی ناشی از سروصدا
تحریکات صوتی شدید به صورت حاد یا مزمن به هر علتی می تواند موجب تغییرات شنوایی موقت ویا دائم گردد .از این رو افرادی که با آلات وادوات صوتی سرو کار دارند ویا اشخاصی که در قسمت ضبط وپخش موسیقی اشتغال دارند گاهی این مشکل بروز می کند. تحریک صوتی چه مداوم وچه منقطع ویا مخلوطی از هر دو نوع می تواند سبب این عارضه گردد. در ابتدا اختلال در توانایی تمیز اصوات از هم بروز می کند ودر موارد مزمن طولانی به صورت وزوز وکاهش شنوایی پایدار خواهد شد.
ب)بررسی موسیقی مردم پسند در غرب
راک ،پاپ واصالت
در موسیقی مردم پسند تقابل بین هنر و تجارت در استفاده ی گسترده از واژه ی پاپ وراک ان رول گاهی اوقات برای اختصار از واژه ای راک استفاده می شود خودرا نشان میدهد در اینجا من آنها را مترادف با هم به کا رخواهم گرفت و به هردو به عنوان فرآورده ی موسیقی برای مصرف توده در بازار نگاه خواهم کرد .ولی گذشته ازشباهت های تولید ومصرف مشخصات زیبایی شناسانه وایدئولوژیک نیز بیشتر اوقات به برچسب آنها اضافه می شوند در راک خصیصه ی خود بیان گر رابطه ی درونی بین وجوه فردی واجرا برقرار می کند ستاره های راک وپاپ بنابه قواعدمتفاوتی عمل می کنندهیل نسخه ی کامل تری از همین نکته را ارئه می کند:
(پاپ مجموعه ای ارزش های کاملا متفاوتی از راک را عرضه می کند پاپ هیچ وقت در بطن خط فکری رایج حضور ندارد وپذیرفته است تا به لذت جویی های لحظه ای پاسخ دهدو چهره ی زیبا وخوشایندی از خود ارائه نماید). راک اما میل دارد که نقشی عمیق تر،سازش ناپذیر،خودمداروروشنفکر داشته باشد.برای مشخص سازی هنرمندان این دودسته پاپ وراک ان رول برخی می کوشند تا سویه ی هنری وجایگاه آن را از جنبه ی تجاری کاملا جدا سازند بخشی از فعالیت های دهه ی 1980وحتا امروز این بوده که برای تجسم موسیقی مردم پند از مجموعه ای از دو گانه ها استفاده کنند :توده در مقابل جمعیت محلی تجارت در مقابل ابتکار ونوآوری تولیدی در مقابل اصیل وشرکت ها ی بزرگ ضبط در مقابل نهادهای مستقل چنین نگرشی یادگاری از اسطوره های راک در دهه ی 1960است زمانی که منتقدان آمریکایی –مارش وکریستگا ولندو اصالت ،خلاقیت ، ابتکار وتحرک سیاسی وجنبش های اعتراض آمیز وضد فرهنگی دردهه ی 1960رابه راک نسبت می دادند مجله ی رولینگ استون که در سال 1967 تاسیس شدبه طور تنگاتنگ یا ایدئولوژی چپ گرای راک هم سویی داشت.واژه ی کلیدی این چشم انداز اصالت بود.

فهم موسیقی مردم پسند
در اینجا برای آنکه بحث در مورد زمینه ادامه یابد به برخورد ونگرشی که نسبت به موسیقی مردم پسند در ادبیات انتقادی شکل گرفته اشاره ای می کنم شش جایگاه را می توان برای ورود به بحث مشخص نمود :فرهنگ فرهیخته ونقد محافظه کار وطرد موسیقی مردم پسند ،نقد فرهنگ توده در مکتب فرانکفورت ،اقتصاد سیاسی ،برخورد ساختارگرایانه با موسیقی شناسی ،چشم اندازهای فرهنگ باورانه شامل مواضع مردم باورانه وتحلیل خرده فرهنگ ها وسرانجام بحث های معاصر در مورد موسیقی مردم پسند به عنوان یک نمونه ی برجسته از نظریه ی فرهنگ پسامدرنیسم این چشم انداز ها به نوبه ی خود نشان گر رویکرد های موجود به تحلیل فرهنگی هستند .مسلم است که چنین عناوین گسترده ای در یک حوزه ی پیچیده نمیتوانند چیزی جز یک راهنمایی اجمالی آمیخته با سنت های روشنفکران فراوان باشند. سنت فرهنگ فرهیخته اساس محافظه کار است این سنت آماده ی دفاع از هر یک از جزی ترین موارد شناخته شده ی فرهنگ فرهیخته یا نخبگان در تعریف کلاسیکی است که ارنولد از آن به عمل آورده است (بهترین ای که فکر شده یا گفته شده است) این برداشتی هنری از فرهنگ است تنها فرهنگ واقعی واصیل هنر است هر چیز دیگری در مقابل آن قرار گیرد.
این نشان گر نظریه ی جامعه ی توده ای است که درآن ارزش های فرهنگی اقلیتی از نخبگان پیوسته مورد حمله ی فرهنگ اکثریت یا توده ای قرار می گیرد که اصالت ندارد وزندگی (خوب) را نفی می کند .عمده ترین وجه این نظر بررسی تحول و تمایزآن است جستجویی برای ارزش های واقعی تمدن که به طور مشترک در هنر دوران رنسانس رمان های بزرگ قرن نوزدهم ونظایر آن یافت می شوند. نمونه ای از چنین منظری به صورت استادانه ای توسط پیترابز به کامل ترین شکل در کتابش بازیابی ها ذکر شده است عنوان این کتاب نشان دهنده ی توجه مولف به بازگشت به تاکید آموزشی به باریک بینی انتخاب وارزیابی است ابزبارضایت بیشتری اصطلاح فرهنگ توده را به جای فرهنگ مردمی به کار می برد. چون (برخلاف فرهنگ سنتی عامیانه که به نظر می رسد فرهنگ توده تقلیدی ازآن است) فرهنگ توده توسط عامه ی مردم به وجودنیامده وبه هیچ وجه نشان دهنده ی تجربه ی واقعی گروهی خاص هم نیست فرهنگ توده به فرهنگ تولیدی به عنوان مجموعه محصولاتی می نگرد که به میزان انبوه برای بازار توده ای تولید شده و به جهت منافع عظیمی شکل می گیرند وشامل بخش اعظم موسیقی مردم پسند نیز می شوند فرهنگ توده مردمی برای از نشان دهنده ی شکلی از تحقیر فرهنگی است که با سطحی سازی احساسات تجلی پیدا می کند.


موسیقی مردم پسندو جامعه ی توده ای
افکار چپ گرایانه ونظریه ی (مکتب فرانکفورت) تاثیر زیادی روی مفسران محافظه کار فرهنگ فرهیخته داشته است نظریه پردازان فرانکفورت از فرهنگ توده در شکل کلی آن انتقاد می کردند و می گفتند که در نظام تولید سرمایه داری فرهنگ تبدیل به یک کالا می شود وآن را (صنعت فرهنگ) نامیدند که عاری از افکار منتقدانه وهرگونه امکان مخالفتی است چنین برداشت کلی ای توسط آدورنوبیشتر برای موسیقی وبه خصوص در حمله ی او به تین پن الی وجاز شکل گرفت . وقتی آدورنو مقدمه ی انتقادی خود (در مورد موسیقی مردم پسند)را در 1941منتشر کرد موسیقی گروه های بزرگ که امواج رادیو یی وجدول های آهنگ های موفق را به خود اختصاص داده بود باسیستم تین پن الی نوشته می شد این سیستم شیوه ای بود برا ی نوشتن آواز که از اوایل دهه ی 1900رواج یافته واز فرمول ساده ی قافیه بندی وهارمونی شکل می گرفت.در قلب انتقاد آدورنو استاندارد سازی تولید کالا در سیستم سرمایه داری نهفته بود: یک قضاوت دقیق در مورد رابطه ی موسیقی جدی و مردم پسند تنها با توجه دقیق به سرشت بنیادین موسیقی مردمی ممکن است استاندارد شدن تمام ساختار موسیقی مردمی استاندارد شده است حتا زمانی که این موسیقی میکوشد از چنگ استاندارد شدن بگریزد.

در این مقاله ونوشته های بعدی در مورد موسیقی مردم پسند آدورنو به یکی دانستن فرم تین پن الای جاز وانواع موسیقی های دارای گرایش جاز ادامه می دهد بدون آنکه به پدیدار شدن راک آن رول در اوایل دهه ی 1950توجه کند این بی توجهی نقد او را ضعیف کرده وبه همین دلیل باعث می شود که دیدگاه ها یش توسط بیشتر تحلیل گران موسیقی مردم پسند رد شوند (برای نمونه فریث 48-43: 1983بخشی را که در ادامه درباره ی دیدگاه مردم باورانه می آید ببینید).
جندرون نقاط ضعف نظریه ی آدورنو را جمع بندی می کند به خصوص اغراق او در مورد حضور استاندارد سازی صنعتی در موسیقی مردم پسند را ولی در نهایت می گوید که تحلیل آدورنو از موسیقی مردم پسندچندان هم دور از واقعیت نیست وتنها احتیاج به بازنگری دارد ادامه ی این بحث جندرون استاندارد کردن سبک وکار گروه آوازی دو-واپ رابا فرم سنتی و چهار نفره ی آن ذکر می کند که ریشه در تعالیم سنتی سیاهان دارد وتاثیر بسزایی بین سال های 1955تا1959داشته است .تا بدین جا مشکلی وجود ندارد .ولی سپس به تاکید می گوید: آنچه در باره ی دو-واپ درست است برای راک ان رول نیز صادق است راکابیلی،هوی متال وفانک وغیره نیز مشمول همین قاعده اند .این ادعا موشکافی نمی شود وبا تمایز آشکار ژانرهایی چون هوی متال و رقص تکنو هم خوانی ندارد. وقتی که چیزی می خوانید ومی شنوید ویا به چیزی می نگرید در تجربه ی آن شرکت می جویید به علاوه این روند مشارکت تنها فردی وروانشناختی نیست بلکه از زمینه ای که درآن شکل می گیرد نیز تاثیر می پذیرد ودرست همین بعد از زمینه و ویژگی اقتصادی ان است که کانون بحث های اقتصادی سیاسی است.
فرهنگ باوری وموسیقی مردم پسند
منظر فرهنگ باورانه برسر فرهنگ مردمی به این مطلب می پردازد که رسانه بین ساختارهای جامعه اقتصاد وسیاست که منافع مسلط در جامعه را نگه می دارند چگونه توافق برقرار می کندکسانی که در این زمینه کار کرده اند به صورت قابل توجهی تحت تاثیر عقاید نظریه پرداز بزرگ مارکسیسم ایتالیایی آنتونیوگرامشی قراردارند به ویژه در درک سیطره ی ایدئولوژیک که توسط او مطرح شده است وتوضیح می دهد که طبقه ی حاکم چگونه از طریق کسب رضایت اکثریت وبا بنیادهای گوناگون جامعه ،منجمله مدارس ،رسانه های جمعی ،قانون ،مذهب وفرهنگ مردمی تسلط خود را برجامعه تحمیل میکند .به این ترتیب سلطه ی ایدئولوژیک نماینگر سازوکار هم نظری است روندی که با تهدید زورگویی وخشونت حکومتی بنیادش مستحکم شده است .یکی از جنبه های مهم سلطه مرموز جلوه دادن قدرت ودر هم پوشی ارتباطات سلطه با نظم و ترتیب موجود در جامعه است ایده ها وقوانین خاصی به عنوان قوانین طبیعی وجهانی عقل سلیم وضع می شوند ورسانه های مردمی نقشی هدایت گر را در این بازی دارند. در هر حال سلطه هرگز مطلق وتمام شده نیست بلکه مدام در حال چالش و تعریف دوباره است . آنهایی که بر مصرف موسیقی مردم پسند همچون روندی فعال و نه منفعل تاکید داشته وموسیقی مردم پسند را صحنه ی رویارویی های سیاسی دانسته وبرتضاد وکشمکش گسترده در صنعت موسیقی تاکید دارند را می توان فرهنگ باور خواند در بررسی متون مرتبط با موسیقی مردم پسند فرهنگ باوری را میتوان به بهترین شکل در مطالعه ی مرکز مطالعات فرهنگ معاصر بیرمنگام در دهه ی 1970پیرامون موسیقی و خرده فرهنگ های جوانان مشاهده کرد.

مولفان وستاره ها در موسیقی مردم پسند
در میان اجرا کنندگان موسیقی مردم پسند میتوان کسانی را یافت که به عنوان ستاره ومولف هر دو نگریسته می شوند وکار آنها آمیزه ای از خلاقیت و نواوری در سطح بالا است وعلاقه ی رسانه های عمومی برای پخش کار آنها بسیار است (برای نمونه مدونا وبیتل ها) مولفان وستاره ها صحفاتی پر فروش دارند هر چند که ممکن است بتوان بدون موفقیت تجاری به درجه ی یک مولف رسید (برای نمونه هنرمندانی چون فرانک زاپا ،الویس کاستلو،ریچارد تامسون ) طول عمر فعالیت هنر میتواند به شهرت بیشتر ووسیع تر بیانجامد مثلا در موردمدونا. ستاره ها احتمالا جذابترین نکته در فرهنگ مردمی هستند هر چند که مسئله انگیز ترین هم می باشند بزرگترین جذابیت در مورد زندگی شخص ستارگان پدیده ای است که نمیتوان به سادگی وبا واژه های اقتصاد سیاسی آنرا توضیح داد هرچند که شناخت مخاطبین از ستاره ای خاص دارای کارکردی مشخص در بازار است .ژوزف مورفی کارگردان سینما از تجربه ی خود در مورد کار با میک جگر در فیلم سینمایی Freejack(1992)صحبت می کند وآنکه جگر زمانی را به یاد آورد که با هم به دیدن فیلم رفتند و مردم خواننده ی فیلم را شمایل متحرک می نامندند.خواننده ی انگلیسی رابی ویلیامز دیدار تبلیغاتی کوتاهی در اوت 2000از نیوزلند داشت یکی از روزنامه های طی داستان های متوالی حضور او را در نیوزیلند چنین مطرح ساخت در تلویزیون شلوارش را از پا درآورد با یکی از اهالی هامیلتون ماجرای جنسی داشت نیم دوجین آواز خواند یک شیپور نظامی نواخت ورفت (Weekend Herald) راسل بیلی 3-2-سپتامبر2000) .سئوال مهم این نیست که چه کسی ستاره است ؟ بلکه این است که وظیفه ونقش شان در صنعت موسیقی با متن های روایی وبه خصوص در سطح خیال پردازی وامیال چیست؟ آنچه نیاز به توضیح دارد کارکرد گونه ای سرمایه گذاری عاطفی در تصاویر لذت بخش است با آنکه تا حد زیادی مطالعات نظری انجام شده متکی برستارگان فیلم بوده اند تحقیق درباره ی ستاره های موسیقی مردم پسند تا حد زیادی محدود به زندگی نامه های شخصی شده اند که به دور از ارزش های تحلیل هستند . تاریخ های گوناگون در مورد موسیقی مردم پسند به طور عمده پیرامون چند اجرا کننده ی کلیدی دور می زنند رویه ای که در کارهای تحلیل تری نیز دیده می شود .این برخورد نسبتا استاندارد کارکردی ایدئولوژیک دارد : تاکید روی هنرمندان خاص – ونبوغ آنها با توجه به منزلت ژنراهای ویژه (مثلا راک)به عنوان اشکال فرهنگی در مقایسه با سایر هنرها این نگاه به صورت گسترده به محدودیت هایی توجه کرده است که توسط صنعت به اجرا کنندگان تحمیل می شود هنر قدیمی در مقابل اسطوره ی تجارت که باعث از بین رفتن شادی ای میشود که در ملغمه ی هنر و تجارت وجود دارد زندگی نامه های فردی مورد پویایی وارتباط بین اجرا کنندگان شرکت های ضبط ودیگر ابعاد صنعت موسیقی (فن آوری) وهواداران سینه چاک آنها چیزهای زیادی می گویند وبه علاوه می توانند اطلاعات زیادی در مورد روند خلاقیت بدهند این صحبت ها بیشتر در مورد ستاره ها و موسیقی دانانی که مولف هم به حساب می آیند مصداق دارد.

ناقدان به مثابه نگهبان در موسیقی مردم پسند
حالا به نقش ناقدان موسیقی مردم پسند به عنوان نگهبان سلیقه داور تاریخ فرهنگ وتبلیغات برای صنعت ضبط می پردازیم این تاثیر گاهی می تواند بسیار موثر باشد برای مثال تیموتی وایت سر دبیر بیلبورد که با اولین بار شنیدن آثار النیس موریست تصمیم گرفت در ستون خودش موسیقی برای گوشم قبل از آنکه این آلبوم پخش شود مطلبی در تمجید از آن بنویسد در پی آن سر دبیر اسپین ورولینگ استون این اقدام را دنبال کردند وستون او چند نسخه از بررسی آثار النیس موریست توزیع شد و کمک بسیاری در مثبت جلوه دادن این آواز برای روزنامه ها ومجلات داشت این آلبوم استثنایی بود ولی چنین پوششی در ابتدا حرکت بسیار موثری را باعث شد جدا از چنین رویدادهایی همه قبول دارند که نقدهای موسیقی آنطور که باید برروی مصرف کنندگان تاثیر گذار نیستند یعنی نظیر تاثیری که نقد روی ادبیات یا درام دارد تاثیرگذارتر از همه نقد مربوط به زمان پخش برنامه ودسترسی به فن آوری ضبط وتولید وامکانات بازار یابی است (شرکت های ضبط وتهیه کنندگان صفحه) بااین همه نکته این است که نقد روی خریداران صفحه تاثیر می گذارد به خصوص آنهایی که در بازار به دنبال آن هستند تابا بودجه ای محدود بهترین خرید را بکنند بسیاری از خریداران آخرین اثر گروههای اجرا کننده ی مذکر یا سلین دیون را بطور مسلم می خرند چون به عنوان یک هوادار از سبک یا اجرا هنرمند محبوب خود مطمئن هستند ولی دیگران عملا به دنبال استعدادهای تازه موسیقی نو ودورگه یا کاتالوگ های آثار گذشته می گردند.
چرا آوازها شعر دارند؟

حتا وقتی این تمایل وجود داردکه ژنراهای موسیقی پسند نظیر راک موسیقی قلمداد شوند قسمت عمده ای از این تمایل متوجه جزء لیریک (شعر) می شود .فریث در بحث تاریخی وخردمندانه ی خود (آوازها چرا شعر دارند؟) نشان می دهد که دردهه ی 1960تا1990جامعه شناسی موسیقی مردم پسند عبارت بود از توجه به تحلیل کلمات آوازها علت آن بیشتر این است که چنین برخوردی بر یک روش تحقیقی آشنا تکیه داشته است یعنی تحلیل محتوا این مورد باعث می شود که سلطه ی ملاحظه می گردد به سبب پیش پا افتادگی و ژرفایی شان مورد انتقاد قرار می گیرند (هاگرت 1957)دیوهارکر(1980) از دیدگاهی چپ گرایانه اشعار تین پان آلی را بیان مستقیم برتری بورژوازی می نامد و درون مایه مرکزی عشقی وعاشقی پاپ را با ایدئولوژی احساسات گرایانه ی جامعه ی سرمایه داری یکی می داند اما هارکر به عکس اشعار اصیل را بیان اصیل ارتباطاتی می داندکه تجربه ی مستقیم وبه دوراز دخالت ایدئولوژی راباز می تابند(نگرش او در مقایسه اش میان آواز she loves youوتقلید طنز آمیز باب دیلان در آواز it aint me babeمنعکس است هارکر129:1980) این نگرش ما را باز هم به سئوال مربوط به معنای اشعار رهنمون می شود این سئوال که با اهمیت بیشتری در مطالعات ادبی جلوه می کند مشکلات برداشت ترجیحی را نشان می دهد هارکر پیش فرض ایدئولوژیک خودر ا در کار دو هنرمند وارد می کند براین اساس آواز بیتل ها به عنوان یک مصالحه ی سطحی و سیاسی ملاحظه می شود در حالی که پاسخ دیلان به عنوان (نقد حساسیت های بورژوازی) ملاحظه می شود مخاطبان هر یک از آوازها ممکن است ترجیحا موارد متفاوت مورد نظر خود را ببینند همان طور که منصفان دیگر آوازها ومنتقدان نیز ممکن است چنین تفاوت هایی را ملاحظه کنند.


بررسی موسیقی ویدئو
اولین قدم در مطالعه ی موسیقی ویدئو (MV) شناخت ماهین آن به عنوان یک متن سمعی بصری بوده است کوشش های گوناگون برای مطالعه ی موسیقی ویدئو ضرورتا از شناخت ودرک نظریه های فیلم و تلویزیون کمک گرفته اند هر چند که این عوامل به دلیل کارکردهای متفاوتی که اغلب در MVدارند به خصوی در ارتباط با موسیقی باید تعدیل شوند نکته ی دیگری هم هست که باید به موقع به آن اشاره کرد زیرا MVدارای متن های مستقل و خود بسنده نیستند بلکه ماهیت خود را به عنوان یک کالای صنعتی و تجاری نیز منعکس می کنند. مقصود اصلی من در اینجا با رجعت ویژه به بررسی آن کاپلن ایجاد ملاحظاتی پایه ای است تا اطلاعاتیMV به دست دهم که برای بررسی مشکلات رایج در برقراری یک طبقه بندی از موسقی ویدئو مفید باشند این مقصود از مطالعه ی دو موسیقی ویدئویی به خوبی حاصل می شود hungry Like the wolfاز مدونا از دوران این قطعات به دلیل آشنا بودن انتخاب شده اند هر چند که ماهیت گذاری بیشتر MVها باید در نظر گرفته شود به علاوه مشکل تحلیل شعر یک متن بصری در غیاب آن متن به صورت چشم گیری آشکار است .دو نکته مهم وآشنا درباره ی MVها که متونی منفرد هستند یک تاکید برسبک بصری دیگری که با اولی ربط دارد جایگاه آنهابه عنوان منفرد هستند یکی تاکید برسبک بصری و دیگری که با اولی ربط دارد جایگاه آنها به عنوان نمونه ای از متون پسامدرن است موسیقی ویدئوی در میان تجربیات ویدئویی پیشتاز است ولی تاکید برجنبه ی بصری مشکلاتی را برای ابعاد موسیقایی به وجود می آورد . سه چهارم اطلاعات از طریق چشم کسب می شود ببینده ی ویدئو به احتمال قوی با نشنیده گرفتن ساند ترک همراه تصاویر برروی آنها تمرکز پیدا می کند ادعا می شود که در ترکیب بیشتر دل مشغولی اجرا کننده مربوط به قسمت بصری است که می تواند برتمامی محتوا تسلط پیدا کند. موسیقی های که به مصرف کننده عرضه می شود اغلب تنها بخشی از یک بسته بندی ظاهری موسیقی ویدئو است که به ابزار مهمی برای بازاریابی تبدیل شده است . جیمسون (1984) نظریه پرداز وتاریخ نگار فرهنگی موسیقی ویدئو را به عنوان یک تفریح سرگرمی می بیند که شرایط پسامدرن را بیان می کند کاملا واضح است که MVبه تدریج تولیدی تجاری شده و چهره ای هنر ی پیدا کرده ومرزهای مرسوم بین تصویر وزندگی واقعی را نادیه می گیرد به همین دلیل وجه آشکار آن شباهت اش به تبلیغات است که آن را آشکار تبدیل به یک فرهنگ مصرفی کرده است .کاپلن (1987)آنقدر پیش می رود که می گوید ببننده ی MVتمرکز زدایی شده و تقلیل یافته است ودیگر قادر نیست تا خیال وپندار را از واقعیت جدا کند که این خود بخشی از فرهنگ پسامدرن است مشکل بتوان این تلفیق MVوپسامدرنیسم را پی گیری کرد. هر چند که بسیاری از MVها شواهد قابل ملاحظه ی از تلفیق متن های درهم ادغام شده وانتخاب به دست می دهند ولی اینها به خودی خود باعث نمی شود تا MVپسامدرن گردد (برای بحث مفصل در این مورد گودوین 1993را ببینید) به علاوه ماهیت MVها به عنوان یک کل به صورت قابل بحثی بیشتر شکلی مرسوم وکلیشه ای پیدا کرده است حتا با چند ساعت تماشای MTVهم می توان این مطلب را فهمید .نگرش به موسیقی ویدئو به عنوان یک متن به معنای به کار گیری نکات وسئوالاتی کلی خواهد بود. بخشی از این عنوان ها و سئوالات از مطالاعات فیلم گرفته شده وشامل جنبه های سینمایی هستند مثل تکنیک دوربین ،نورپردازی استفاده از رنگ وتدوین سبک های متفاوت ویدئو قراردادهای متفاوتی را به کار می برند برای نمونه ویدئوی هوی متال به مقدار قابل ملاحظه ای از زوایای عریض استفاده می کند با زوم شات هایی که می خواهند براجرای زنده تاکید ورزند .نکته ی عمده در تحلیل MVهمانی است که از بررسی های فیلم حاصل می شود واز ماهیت خیره شدن به دست می آید چه کسی به چه کسی نگاه می کند قراردادهای موجود چه نکاتی را از نظر روابط قدرت کلیشه های جنسیت و برداشت های اجتماعی دربردارند.

در نگاهی کلی واز دیدگاه مضمون باید موارد زیر را در نظر گرفت:
1. فضای روحی ویدئو- شیوه ای که در آن موسیقی کلمات و تصاویر بصری با هم ترکیب می شوند تا احساس غربت زدگی کامل رومانتیم هیچ انگاری وغیره را فراهم کنند.
2. ساختار روانی – حد مشخص شدن خط زمانی داستان در ویدئو یا ملغمه ی غیر خطی تصاویر ،فلش بک ها وغیره .
3. میزان واقع گرایی یا فانتزی فضا یا محیط ویدئو وارتباط بین ژانرها وفضاهای خاص (رپ وخیابان وغیره).
4. مضاکین رایج ومشهود برای مثال نحوه ی برخورد مقامات ،عشق وروابط جنسی ،بزرگ شدن واز دست دادن ،معصومیت کودکی ،آگاهی سیاسی واجتماعی .
5. اهمیت اجرا چرا این قالب با ژنراهای خاصی مثل هوی متال سازگار است؟
6. اشکال مختلف مسائل جنسی – زن ها به مانند مادر/فاحشه ،نر –مادگی ومغشوش شدن عرف لباس پوشیدن وشهوت رانی هم جنس خواهانه .
7. ماهیت MVها به عنوان متنی حاوی یک ستاره به روی اجرای نقش اجرا کننده یا اجرا کنندگان اصلی در ویدئو وارتباط متقابل شخصیت ها با شخصیت ستاره در راک تمرکز پیدا می کند.
8. موسیقی – آنچه ما می شنویم وچگونگی ارتباطش با آنچه که می بینیم.












فهرست منابع
کتاب های
- موسیقی ،جامعه شناسی موسیقی، نویسنده حسن زند باف


ساز وآهنگ باستان ، نویسنده محمد حسین قربت
شعر وموسیقی در ایران ومقالاتی از حسین خدیو،عباس اقبال ،آرنورکریستین لن
100موسیقی و شعر، نویسنده ،محمد رضا شفیعی کدکنی