PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاريخچه معرق وتاريخچه مصرف و صنايع چوب ايران



sunyboy
01-26-2012, 12:10 AM
فهرست مطالب

تاريخچه مصرف و صنايع چوب ايران 2

تاريخچه معرق چوب : 6

معرفي رنگ كاري معرق چوب: 9


تاريخچه مصرف و صنايع چوب ايران
در مورد تاريخچه مصرف و صنايع چوب ايران متأسفانه مدارك و اسناد باستاني به خصوصي كه مربوط به اين مورد باشد ، وجود ندارد . ولي آثاري كه جسته و گريخته از خلال نوشته هاي مؤرخين به دست مي آيد ، نشان مي دهد كه در ايران باستان نيز از مدتها قبل صنايع چوب و استفاده از اين ماده مهم رونق بسزايي داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومي شمال ايران ، كه قرنها قبل از مهاجرت آرياييها در ايران مي زيستند . در حدود 4200 سال قبل از ميلاد مسيح چوب را در كلبه سازي خود به كار مي بردند و نقش اين استوانه متعلق به 3000 سال قبل از ميلاد مسيح ، كه در شرق به دست آمده است ، نشان مي دهد كه استفاده از چوب براي وسايلي از قبيل نردبان و غيره در اين دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و يا ديگر آثار هنري نيست كه در طول هزاران سال باقي بماند ، پوسيدگي چوب يكي از عواملي است كه متأسفانه آگاهي ما را در اين مورد به حد كافي نمي رساند .

اكتشافات باستان شناسي در چراغعلي تپة موردي جالب بود . اين مطلب رايج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ايران باستان را نشان مي دهد كه مهمترين آن ماكت گاوآهني است با ديرك بلند كه نقش چوب را در كشاورزي كهن به خوبي نمايان مي سازد . از طرف ديگر نقش بسيار مهم و ظريف در روي ظروف اكتشافي به چشم مي خورد كه در يكي از آنها بزي را روي درخت زربين بدون برگ مي دهد و ديگري بزي به نهال پربرگي از همين گونه حمله مي كند . به طور كلي مي توان گفت با آنكه انسان قبل از تاريخ پناهگاه و محل امن زندگي خود را با غارنشيني آغاز كرد ، ولي از چوب در گذشته دورتري استفاده كرده است .

از زمان تشكيل امپراطوري هخامنشي ايران ، شواهد موجود نشان مي دهد كه در ايران باستان ارزش جنگل و چوب براي هنرمندان كاملاً روشن بوده است ، به همين دليل درختكاري و به خصوص كشت درختان جنگلي ، كه فقط از نظر توليد چوب اهميت دارند ، از آئين ستوده پادشاهان هخامنشي بوده است . چنانچه كورش شخصاً به كشت درخت همت مي گماشت و داريوش مرزبان كاران را براي جنگل كاري درختان بومي در بين النهرين مي ستود . كاربرد چوب در معماري تخت جمشيد و شوش كاملاً مشهود است .



از دورة ماد اطلاعي از كاربرد چوب در دست نيست و حتي در مورد مصرف چوب در ساختمانها نيز ، چون مادها خانه هاي خود را اغلب از خشت مي ساختند ، هيچگونه آثار و شواهدي موجود نمي باشد ، ولي با در نظر گرفتن ترقي شايان فن معماري و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشيان و توجه به اينكه اصولاً هخامنشي ها در غالب موارد از تمدن مادها پيروي مي نمودند ، لااقل بايد قبول كرد كه صنايع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها كمتر از هخامنشيان نبوده است . اما در مورد صنايع دوره هخامنشيان مدارك تاريخي روشن تري در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصيف سلاح نبرد كورش ضمن ذكر نام سلاحهاي گوناگون ، از يك نيزه عالي چوبي كه از چوب پستنك ( همان سنجد ) مي ساختند ، ياد مي نمايد .

در زمان هخامنشيان به غير از صنايع جنگلي و استفاده از چوب در امور كشاورزي ، كشتي سازي و خانه سازي در معماري نيز اهميت به سزايي داشته است . همچنين استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماري در دوره هـخامنشيان بـه طـور شـگـرفي تـرقي كرد . از دوره سلوكيها آثاري در دست نيست ، از دوره اشكانيان نيز مطلبي در اين باره ملاحظه نمي شود . ولي به طور كلي مي توان گفت كه به غير از مواردي از قبيل استفاده از چوب در تير و كمان سازي و غيره صنايع چوب اشكانيان ، مانند ساير صنايع و فنون آنها ، همانند هخامنشيان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها كاملاً رايج بوده است و نكتة تازه اي كه در معماري ساسانيان ديده مي شود ، اين است كه در اين دوره كلافهاي چوبي در ميان جرزها به كار مي رفته است و از اين وسيله براي جلوگيري از خرابي جرزها استفاده مي نمودند و چنين بنظر مي رسيد كه اين سبك معماري را از روميان اقتباس كرده باشند . مسئله مهم ديگر در دوره ساسانيان اين است كه از چوب براي قاب سازي طاق و گنبدها استفاده مي نمودند و اين نوع طاق سازي خود انقلابي در فن معماري بشمار مي رفته است كه امروزه نمونه آن را ميتوان در ساختمان بقعه بي بي شهربانو ، كه تقليد از معماري ساسانيان مي باشد ، ملاحظه نمود .

از قديمي ترين آثار چوبي بعد از اسلام ، دو ستون چوبي و قطعه اي خاتم كاري است كه در ناحيه تركستان غربي كشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم ميلادي ) است . اما تزئينات اين آثار خيلي شبيه به چوب بريهاي مسجد نائين است . اشكال آن عبارت است از گل و بته كه در سطح چوب حك شده است . سه قطعه چوب خاتم كاري در مجموعه رابينو موجود است كه با خط كوفي ساده و حروف زيبائي برجسته مزين شده و در اطراف آن حاشيه اي است كه به شاخه هاي متصل بناتي منتهي مي شود .

در حاشيه ، كتيبه هايي است كه در يكي از آنها نام عضدالدوله ديلمي و تاريخ 363 ( سنه ثلث و ستين و ثلث ماء ) خوانده مي شود .
تاريخچه معرق چوب :
شايد گفتن تاريخ دقيق از قدمت معرق چوب كاري ساده نباشد . چوب به خاطر تشكيل مواد اوليه ساخت اين هنر كه چوب مي باشد و خاصيت خاص آن و روشهاي نگهداري آن در دوران مختلف باعث شده كه نتوان قدمت دقيق آن را پيدا كرد اما حداقل به جرأت مي توان گفت يكي از آثار بدست آمده در كاوشهاي باستان شناسي و همچنين در كتيبه هاي بدست آمده در تخت جمشيد به لوحهايي برمي خوريم حاكي از اينكه به كارگران و هنرمندان دستمزد براي تزئينات روي درب هاي چوبي تخت جمشيد پرداخت مي گرديده كه همه دلالت بر قدمت اين هنر چند هزار ساله دارند.
آنچيزي كه مسلم است به علت نوع ابزار خاص آن زمان از ظرافت و روشهاي ويژه برخوردار بوده و عموماً از اشكال هندسي كنار هم گذاشته شده شكل مي گرفته است.
به مرور زمان با پيشرفت تكنولوژي و ابزار مناسب اين هنر دستخوش تغييرات در روش اجرا و طرح شد
با ورود اسلام به ايران اين هنر در مكانهاي مقدس مذهبي نمو پيدا كرد كه نمونه آن را روي درب هاي مساجد ايراني ميتوان يافت .
يكي از قديمي ترين اين آثار درب معرق كاري شده موجود در موزه مركزي آستان قدس رضوي متعلق به قرن هشتم هجري مي باشد كه قسمتي از آن معرق سطح آن در دوره هاي بعد مرمت و بازسازي شده است « متأسفانه از تاريخ مرمت اين اثر معلوم نمي باشد. »
پس از ورود كمان اره مويي به شكل جديد و تيغ هاي ريز تحولي نو در اين هنر پديد آمد كه ميتوان به صورت زير آن را بيان كرد .

پيدايش معرق :
در باورهاي مردم پيدايش معرق « موزائيك اينگونه بيان شده »
خداوند هنر « زيرنويسي »
هنگامي كه ............ الهه عشق و هنر خواست هنر را بدون واسطه به انسانها بدهد به مزها دستور داد كه فرستاده او باشند و انسانها كه عشق را احساس كردند براي تشكر از فرستاده او باشند و انسانها كه عشق را احساس كردند براي تشكر از فرستاده الهه عشق مجسمه آنها را درست كرده و در محلي نگهداري مي كردند كه به اين محل نگهداري موزه مي گفتند كه در حال حاضر به محل نگهداري آثار هنري خود ميگوئيم و براي تشكر از مزها با ادوات موسيقي مينواختند و جشن و پايكوبي ميكردند كه به اين موزيك مي گفتند و به تزئينات داخل موزه كه بدون هيچ شكل هندسي خاص بود و از كنار هم قرار گرفتن قطعات مختلف براي نشان دادن يك طرح خاص بود موزائيك ميگفتند كه پس از ورود اسلام به ايران واژه موزائيك به معرق تبديل شد.
البته همانطور كه در تاريخچه معرق روكش و خاتم ذكر شده اين هنر در مناطق مختلف داراي سبك ها و روش هاي مختلف مي باشد و بسته به منطقه خاص خود و عوامل محيطي نوع اجراي آن متفاوت بوده است مثلاً معرق روكش به خاطر وجود صنعت روكش سازي در مصر باستان داراي قدمت حداقل 3000 سال قبل از ميلاد مي باشد ( رجوع شود به تاريخچه معرق روكش ) و معرق درون چوب ( رجوع شود به معرق سبك هندسي ) در جنوب شرقي آسيا با روش خاص كار مي شده است.
اما در ايران به خاطر اينكه همزمان با ساخت بنا نما هم ساخته مي شد مي توان آن را خاصيت اصلي و پيدايش اين سبك معرق دانست.

در ابتدا هنگام ساخت بنا ،‌ قسمتي كه نما كار مي شد را قبلاً لعاب داده و همزمان در موقع ساخت درجاي خود نصب مي گرديد ( آجر لعابدار ) سپس با پيشرفت تكنولوژي ساخت بناها جاي نما را خالي گذاشته « معرق كاشي » و سطح را بعداً با قطعات مختلف پر مي كردند .
در وسايل كاربردي مانند صندوقچه ها و شانه ها و ... چوبي اوايل عموماً از عاج و استخوان و سنگهاي قيمتي كار مي شد كه سپس اين موارد جاي خود را به چوبهاي رنگي داد . جهت مطالعه بيشتر رجوع شود به تاريخ هنر ايران . »
متأسفانه بعلت كمبود منابع و مأخذهاي مستند و اينكه كارهاي كارشناسي شده در قدمت رشته هاي هنري بسيار به ندرت توسط خود ايرانيان انجام شده و حتي گاه ندانسته از تحقيقات مغرضانه مورخين و نويسندگان خارجي بهره برده اند اين هنر ايراني را داراي خواستگاه خارجي ميدانند مثلاً روميان براي كوچك جلوه دادن شكست خود از شاپور اول معرق سنگهاي «موزائيك» كار شده در كاخ شاپور را كار اسيران رومي مي دانند در صورتي كه عظمت و معماري خاص بكار رفته در آنجا را كه نشان دهنده تفكر و ذوق ايراني است را ناديده مي گرفتند . اميد است كه جوانان عزيز ايراني با تأمل در گذشته خود بهتر خود و كشور خويش را بشناسند . زيرا هنر و فرهنگ يك ملت هويت هر شخص مي باشد

معرفي رنگ كاري معرق چوب:
پلي استر ماده شفاف و بي رنگي است كه براي محافظت از چوب به صورت يك لايه نازك و بعضاً چند ميلي متري روي آثارچوبي پاشيده و يا ريخته مي شود تا از اكسيد شدن چوب ها در اثر مجاورت مستقيم با هوا و يا حمله قارچ و باكتري ها يا آفات به تابلوي معرق جلوگيري شود.همچنين تميز كردن تابلو پلي استر شده راحت تر و در اثر ضربه خارجي مقاومت بيشتري دارند.
در قديم عموماً سطح آثار معرق را بوسيله لاك الكل پوشش مي دادند . در اثر مرور زمان با ورود پلي استر و مواد شيميايي رويه تابلوهاي معرق را اين مواد پوشش مي دهند.
كه مواد پوشش دهنده روي تابلوها به شرح زير مي باشد:

1ـ سيلر : ماده اي است فوري به رنگ دوغ خاصيت آن پر كردن چشمه هاي موجود در روي چوب و خوب سمباده خوري آن است و سيلر بيشتر در كارهاي روكشي چوب استفاده مي شود . حلال آن تينر فوري 10000 به بالا مي باشد.