PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله جامع کوهنوردی



shima_glk
01-22-2012, 08:00 PM
http://pnu-club.com/uploaded/14236_01327246002.jpg (http://pnu-club.com)



کوهنــوردی

آنچه در این مقاله می خوانیم:

• آموزه هایی در مورد کوهستان
• چادر
• کیسه خواب
• کوله پشتی
• کفش
• طناب
• بهمن
• گرمازدگی
• شکستگی
• برانکارد
• حمل مصدوم
• مارگزیدگی
• کوه های ایران
• چهارده گانه ها(14 قله بالای 8000 متر جهان)
• نیازهای تغذیه ای کوهپیمایان
• گره های کوهنوردی


آموزه هایی در مورد کوهستان
بخش اول: اهميت كوه ها
كوه ها، چه از نظر گستره اى كه در زمين دارند و چه از نظر شكل و نيز تاثير در طبيعت، از مهمترين ساختارهاى كره زمين هستند. كوه ها يك پنجم سيماى زمين را تشكيل مى دهند، زيستگاه دست كم يك دهم از مردم جهانند، يك سوم از مردم جهان از جنبه غذا، برق، چوب و مواد معدنى به كوه ها وابسته اند و نيمى از آب شيرين مصر اين ترتيب، در مجموعه كوهستان ها و كوهپايه ها، «گيا» (حيات گياهى منطقه = flora) و «زيا» (حيات جانورى منطقه = fauna) تنوع چشم گيرى دارد.
كوهستان جز آن كه بستر انبوهى از گياهان و زيستگاه گونه هاى جانورى خاص خود است، امروزه با از ميان رفتن طبيعت دشت ها به دليل فعاليت هاى كشاورزى و صنعتى و شهرسازى، به پناهگاه پاره اى از گونه ها كه از دشت ها رانده شده اند، بدل شده است. در سرزمين هايى كه پيشينه تمدنى ديرين دارند - مانند ايران - طبيعت بكر معمولاً فقط در كوه ها باقى مانده است، زيرا دشت ها از قرن ها پيش مورد بهره بردارى سنگين انسان بوده است. براى مثال در ايران جنگل را فقط در كوه ها مى توان يافت و در نواحى هموار جز چند «لكه » كوچك، چيزى از جنگل باقى نمانده است.

• كوه ها، برج هاى آب
كوه ها سدهايى هستند در برابر جريان هواى كره زمين، هوا و رطوبتى كه در آن است، در برخورد با كوه به بالا رانده و در نتيجه سرد و متراكم مى شود. در اين حال، امكان بارش باران و برف فراهم مى شود. بارش ها يا از شكاف ها و حفره هاى كوهستان به عمق زمين نفوذ مى كنند - و به اين ترتيب از تبخير شدن در امان مى مانند و در پايين دست ظاهر مى شوند - يا به شكل برف ذخيره مى شوند و از محل اين ذخيره، امكان جريان يافتن پيوسته جويبارها و رودها فراهم مى آيد. اگر كوه ها نبودند، در سرزمينى مانند ايران، بارش از آن چه كه هست كمتر مى شد و در تابستان ها هيچ روانابى نداشتيم. بنابراين مى توان گفت كه كوه ها، برج هايى هستند كه آب را ذخيره مى كنند و در طول سال، دامنه ها و كوهپايه ها و دشت ها را با جريان «كنترل شده» آب سيراب مى سازند.

• كوه ها، سرچشمه رودها و سرمنشاء تمدن
بسيارى از تمدن هاى جهان، در كناره رودخانه هايى كه از كوه ها سرچشمه مى گيرند، پديد آمده اند. تمدن «ميان رودان» (بين النهرين) كه از قديمى ترين تمدن هاى جهان است، در كناره هاى دجله و فرات شكل گرفت. در مرزهاى كنونى ايران، تمدن بزرگى كه در سيستان وجود داشته و بقاياى آن به نام «شهر سوخته» معروف است، در كناره هاى رود هيرمند - و تمدن تازه كشف شده جيرفت - در كناره هاى هليل رود شكل گرفته بودند. منشاء تمامى آب هاى جارى و بخش عمده اى از آب هاى زيرزمينى ايران، كوه ها هستند و به اين دليل زندگى در اين سرزمين به طور كلى مديون كوه ها است. در ديگر نقاط جهان هم، رودهايى كه از كوه ها سرچشمه مى گيرند، آبادانى و بركت را براى دشت ها به ارمغان مى برند. براى نمونه مى توان از رود زرد در چين و رودخانه گنگ در هند نام برد كه از كوه هاى هيماليا سرچشمه مى گيرند، يا رود سند در پاكستان كه از كوه هاى قراقوروم جارى مى شود و رود راين در اروپا كه از كوه هاى آلپ سرچشمه مى گيرد.

• كوهستان، خاستگاه فرهنگ و تنوع فرهنگى
سرزمين هاى كوهستانى، كم و بيش به صورت جدا از يكديگر و دور از دشت ها، حامل فرهنگ هاى گوناگونى هستند كه در گذر طولانى زمان به دست قوم ها و گروه هاى انسانى مختلف پديد آمده اند. رنگارنگى تمدن ها و جلوه هاى چشمگير زيست انسانى، تا حد بسيارى نتيجه تنوع فرهنگى شكل گرفته در كوهستان ها است.
كوه ها حدود دوسوم سطح ايران را دربرمى گيرند (حدود ۸۶ ميليون هكتار كوه هاى مرتفع و ۳۰ ميليون هكتار كوهپايه ها و تپه هاى مرتفع) و تقريباً نيمى از روستاهاى كشور كه محل بيشتر فعاليت هاى كشاورزى و دام پرورى هستند، در نواحى كاملاً كوهستانى قرار دارند. شيوه هاى متفاوت زندگى در كوهستان و دور بودن محل هاى زندگى كوه نشينى از يكديگر و دسترسى دشوار به آنها، موجب شكل گرفتن فرهنگ و آداب گوناگون شده است. در ايران، بسيارى از زبان ها و نيم زبان ها و گويش ها، آوازها، گوشه هاى موسيقى، رقص ها، شيوه هاى معمارى و دستباف ها (فرش، گليم، و...) خاستگاه كوهستانى دارند.
يكى از شيوه هاى جالب توجه زيست انسانى كه پيوند تنگاتنگى با كوهستان دارد، زندگى عشايرى است. اين شيوه، بيش از هر جاى ديگر جهان، در ايران متداول بوده است و نمونه استفاده هوشمندانه و كم و بيش «پايدار» از مرتع هاى كوه و دشت است.
البته امروزه با افزايش جمعيت انسانى و زياد شدن تعداد دام ها، ساخت و ساز در مسيرهاى «ييلاق - قشلاق» و نيز الزام هاى زندگى نوين، ديگر زندگى عشايرى به شكل گذشته نمى تواند دوام آورد اما مى توان از زيست ِ سازگار با طبيعت كه ايل ها و طايفه هاى عشايرى در گذشته داشتند، درس هاى ارزنده اى براى زندگى امروزين گرفت. از دستاوردهاى هنرى عشاير ايران، مى توان به قالى ها و گليم هاى دست باف ايل قشقايى (ايل بزرگى كه طول مسيرهاى ييلاق - قشلاق آن چندصد كيلومتر بوده است) اشاره كرد. اين دست بافت ها به دليل محيط هاى متنوع زندگى كه آفرينندگان آن داشته اند و به خاطر برخوردارى آنان از طبيعت رنگارنگ و پرجلوه كوه ها و كوهپايه ها، چنان تنوعى در طرح ها و چنان سرزندگى در رنگ ها و اصالت در مواد اوليه دارند كه موجب شهرت بى نظير آنها در جهان شده است.
كوه ها، الهام بخش شاعران و نويسندگان و عارفان بوده و موضوع بسيارى از اسطوره ها و داستان هاى دلكش با كوه ارتباط دارد. براى نمونه مى توان به داستان زندگى زال پدر رستم - معروف ترين پهلوان اسطوره اى ايران- اشاره كرد كه در كوهستان بزرگ شد و سيمرغ پرنده افسانه اى كه ياور فرهيختگان است- و آن هم مطابق داستان هاى ايرانى در كوه مى زيد - از زال مراقبت كرد و بعدها چندبار به رستم يارى رساند. داستان پركشش ديگر، اسطوره آرش كمان گير است كه پرتاب تير سرنوشت ساز او از فراز البرزكوه (يا دماوند) مرز كشور ايران را با توران تعيين كرد. در بسيارى از دين ها و باورها، كوه ها مكان هاى پاكيزه و مقدس به شمار مى روند. در باورهاى كهن ايرانى، مهر يا ميترا فرشته روشنايى و نگاهبان عهد و پيمان، همچنين آناهيتا فرشته نگاهبان آب، در كوه جايگاه دارند. پيدا است كه آب خيز بودن كوه ها، در سرزمين كم آب ايران جايگاه پرارجى را به آنها بخشيده است.

• كوه ها، تفرجگاه هاى بى مانند
از ديرباز انسان ها براى بهره مند شدن از هواى فرح بخش و تماشاى گل و گياه و شنيدن نواى دلكش رودها به كوه مى رفته اند. فردوسى مى گويد:
كنون خورد بايد مى خوش گوار
كه مى بوى مشك آيد از كوهسار
هوا پرخروش و زمين پر ز جوش
خنك آن كه دل شاد دارد به نوش
همچنين براى دور كردن اندوه و راندن بى قرارى به كوهپيمايى مى پرداخته اند. نظامى در داستان خسرو و شيرين مى گويد كه فرهاد از دل تنگى راه كوه و دشت را پيش گرفت:
گرفته كوه و دشت از بى قرارى
وزو در كوه و دشت افتاده زارى
نيما يوشيج شاعر بزرگ معاصر در چندين شعر به توصيف كوه ها و كوهپيمايى مى پردازد و از عشق خود به كوهستان و مردم كوه نشين سخن مى گويد. او شعر معروف «افسانه» را از «دره اى سرد و خلوت» و با توصيف بادِ سر كوه «نوبن» كه زبان به سخن مى گشايد، آغاز مى كند.
امروزه بخش مهمى از اوقات فراغت انسان ها به گردش در طبيعت و انجام ورزش هايى كه در محيط هاى طبيعى انجام مى شوند، اختصاص دارد. پياده روى در كوهستان و نيز كوهنوردى جدى از مهمترين تفريح ها و ورزش هاى طبيعى هستند. در كشور اتريش حدود ده درصد مردم به كوهنوردى مى پردازند و در ايران، هر هفته در روزهاى تعطيل صدها هزار نفر براى كوه گردى يا كوهنوردى به كوهستان مى روند. نه تنها كسانى كه رشته ورزشى مورد علاقه شان، كوهنوردى است، بلكه افرادى كه به ورزش هاى ديگر - مانند فوتبال، كشتى، دووميدانى - هم مى پردازند، براى افزايش ظرفيت ششى و تقويت ماهيچه هاى پا و تواناتر شدن قلب خود، كوه پيمايى مى كنند.
آرامشى كه با تماشاى چشم اندازهاى پرشكوه كوهستان و غرقه گشتن در زيبايى و سكوت آن به دست مى آيد، براى انسان پركار امروزين كه در فضاهاى تنگ و پر سر و صدا كار مى كند، نعمتى بزرگ و باارزش است.

بخش دوم: ورزش كوهنوردى
كوهنوردى بخشى از تجربه انسان در زيستن بر زمين است، چرا كه بسيارى از منطقه هاى زمين كوهستانى است و آدمى براى گذر از اين سرزمين ها به مهارت هاى ويژه نياز داشته است. تسلط بر اين مهارت ها، انسان عادى را به «كوهنورد» بدل مى سازد. از ديرباز، اشخاصى وجود داشته اند كه ماهرانه از كوه ها - حتى صخره هاى دشوار- بالا مى رفته اند (در پاره اى از سفرنامه ها و ديگر نوشته هاى قديمى اران، از اين افراد به عنوان «كوه رو» نام برده شده) و اين كار را براى شكار، معدن كاوى، چراندن دام، جمع آورى هيزم يا گياهان علوفه اى و دارويى، يا به منظور فعاليت هاى نظامى و... انجام مى داده اند.
ويل دورانت، تاريخ نگار بزرگ، تاريخ سرزمين پارس را با شرح زندگى قوم ماد آغاز مى كند؛ او مى نويسد: «مادها از نژاد هندواروپايى به شمار مى روند و محتمل است كه در تاريخ هزار سال قبل از ميلاد از كناره هاى درياى خزر به آسياى باخترى آمده باشند... اين قوم، در كوه هايى كه به عنوان جايگاه خود در ايران انتخاب كرده بودند، مس، آهن، سرب، سيم و زر، سنگ مرمر و سنگ هاى گران بها به دست آوردند و چون قومى نيرومند بودند و زندگى ساده اى داشتند، به كشاورزى بر دشت ها و دامنه هاى تپه هاى منزلگاه خود پرداختند و زندگى آسوده اى براى خويش فراهم ساختند.» رفتن به كوه ها از جهت ديگرى نيز ضرورى بوده است: در شرايط حمله بيگانگان به سرزمين مادرى (كه در تاريخ ايران بسيار رخ داده است)، كوهستان پناهگاه مبارزان بوده است. تاريخ كشور ما پر است از جنبش هاى آزادى خواهانه و ضدبيگانه كه پايگاه دست اندركاران آن كوهستان بوده است.

• ورزش كوهنوردى در جهان
خاستگاه ورزش كوهنوردى را «كشورهاى آلپى» اروپا (فرانسه، ايتاليا، اتريش، سوئيس) مى دانند. بسيارى از اهالى اين كشورها به دليل وجود رشته كوه آلپ، از ديرباز با فن پيمايش كوه ها آشنا بوده اند. چند مورد از كوهنوردى هايى را كه نه به منظور شكار و معدن كاوى و كشورگشايى... بلكه فقط براى كوهنوردى (دست يافتن به قله ها و گردنه ها، نورديدن راه هاى نو) انجام شده است، مى توان در قرن ها قبل هم ديد؛ مثلاً صعود پت راركا (petrarca) اهل ايتاليا به قله كوه وانتو (Mont Ventox) در سال ۱۳۳۶ ميلادى. اما كار جدى تر كوهنوردى صدها سال پس از اينها آغاز شد. در سال ۱۷۶۰ يك دانشمند ثروتمند سوئيسى از منطقه مون بلان: Mont Blanc (بلندترين كوه آلپ كه ۴۸۰۷ متر ارتفاع دارد) ديدن كرد و گفت به هر كس كه بتواند تا قله اين كوه برود، جايزه اى خواهد داد. پس از چندين تلاش، سرانجام در ۱۸ اوت ۱۷۸۶ يك پزشك به نام دكتر پاكار (Paccard) و يك راهنماى محلى به نام بالما (Balmat) اهل فرانسه توانستند پا بر قله مون بلان بگذارند. از ميانه هاى قرن نوزدهم، كوهنوردى شكل باز هم جدى تر و پيوسته ترى به خود گرفت؛ در سال ،۱۸۵۴ آلفرد ويلز (Alfred wills) به قله ۳۷۰۱ مترى وترهورن (Wetterhorn) در كوه هاى آلپ صعود كرد. از اين سال، دوره اى آغاز شد كه به «عصر طلايى كوهنوردى» معروف شد؛ در اين دوره، كوه هاى بلند آلپ ها يكى پس از ديگرى صعود شدند. فتح قله سنگى و دشوار مترهورن: (Matterhorn ۴۴۷۷ متر) در سال ۱۸۶۵ به دست ادوارد ويمپر (E.Whymper) و همراهانش كه در جريان آن چهار نفر كشته شدند، پايان «عصر طلايى» كوهنوردى است. پس از آن كوهنوردان جسور و نوآور ديگر فقط به دست يابى به قله ها نمى انديشيدند، بلكه در انديشه صعود از ديوارهاى سنگى و يخى دشوار و به جا گذاشتن «ركورد»هاى جديد بودند.
نخستين باشگاه كوهنوردى جهان، به نام آلپاين كلاب (The Alpine Clube) در سال ۱۸۵۸ در انگلستان پايه گذارى شد و در چند سال پس از آن، باشگاه هاى مشابه در كشورهاى اتريش، سوئيس، ايتاليا و... تاسيس شد.
امروزه، ورزش كوهنوردى، دلمشغولى و حتى حرفه افراد بى شمار است: ميليون ها نفر به شكل تفننى كوهنوردى مى كنند و هزاران نفر با كوهنوردى، سنگ نوردى، راهنمايى كوه پيمايان، اسكى كوهنوردى، توليد و فروش وسايل كوهنوردى زندگى مى كنند.

• كوهنوردى در ايران
ابوالفضل صدرى در كتاب «تاريخ ورزش» مى نويسد: «از ۱۲۹۵ شمسى كه ميرمهدى ورزنده از بلژيك و تركيه به ايران آمد، ورزش در آموزشگاه هاى كشور شكل گرفت. قبل از ايشان فقط در مدارس نظام، به وسيله بعضى از افسران خارجى از قبيل اتريشى ها و روس ها و سوئدى ها به طور ناقص تعليمات ورزش داده مى شد.» صدرى همچنين اشاره مى كند كه نخستين باشگاه ورزشى در تهران در همان سال ها تاسيس شد. نام اين باشگاه، «كلوب ايران» بود كه عده اى از اشراف و اعيان و نمايندگان سياسى خارجى پايه آن را گذاشته بودند و در آن به اسب سوارى و چوگان و ورزش هاى ديگرى پرداختند
قانون ورزش اجبارى در آموزشگاه ها» در ۱۴ شهريور ۱۳۰۴ به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد و «انجمن پيشاهنگى و تربيت بدنى» (كه بعدها به سازمان تربيت بدنى تغيير نام داد) در ۲۷ فروردين ۱۳۱۳ به ثبت رسيد. فدراسيون هاى ورزشى - از جمله فدراسيون كوهنوردى - در سال ۱۳۲۶ تشكيل شدند.
كوهنوردى گروهى از سال ۱۳۱۱ به همت منوچهر مهران و عده اى ديگر در مشهد آغاز شد. مهران در سال ۱۳۲۳ سرپرستى يك كاروان چهل نفره را در صعود به قله دماوند به عهده داشت و پس از اين برنامه، پيشنهاد تاسيس يك باشگاه رسمى كوهنوردى را داد كه مورد استقبال آن صعودكنندگان و مسئولان ورزش قرار گرفت. منوچهر مهران از همين سال پايه باشگاه نيرو و راستى را مى گذارد كه يك بخش مهم از فعاليت آن، كوهنوردى بود.

• چگونه به كوه برويم؟
پيش از آن كه به كوه برويم، بايد بدانيم كه ورزش در طبيعت، تفاوت بنيادى با ورزش هاى ديگر دارد. نخست اين كه محيط اين ورزش (كوهستان) دست ساخته انسان نيست، بلكه حاصل ميليون ها سال كار عوامل پيچيده طبيعى است و به اين دليل اگر آسيبى به محيط كوهستان وارد سازيم جبران آن به سادگى ميسر نخواهد بود. ديگر آن كه عامل هاى موجود در كوهستان بسيار نيرومند و تحرك آنها تا حد زيادى پيش بينى نشدنى است و از اين رو خطر براى ورزشكار بى احتياط و ناآزموده بسيار زياد است. يكى از كوهنوردان باتجربه گفته است كه در كوهنوردى دو چيز را بايد بياموزيم: اصول ايمنى در كوهستان براى آن كه به خود آسيب نرسانيم و اصول حفاظت كوهستان براى آن كه به كوه آسيب نرسانيم. نخستين برنامه هاى كوهپيمايى خود را بهتر است كه همراه فرد يا گروهى باتجربه اجرا كنيد. معمولاً اينان مى دانند كه رفتن به چه منطقه و تا چه ارتفاعى براى يك مبتدى مفيد و جذاب است. همچنين مى دانند كه چه وسايل و موادى براى شما لازم است. در عين حال بهتر است كه خودتان به ايشان توضيح دهيد كه تاكنون چه كارهاى كوهنوردى كرده ايد و بگوييد كه قصد نداريد در ابتداى فعاليت هاى جدى خود، كار برجسته و دشوارى انجام دهيد!
در نخستين برنامه هاى خود سعى نكنيد كه پا به پاى كسانى باشيد كه بيشتر كوهنوردى كرده اند، چرا كه ممكن است خود را بسيار خسته كنيد يا به خطر اندازيد. به ويژه اگر با اعضاى يك گروه يا باشگاه كوهنوردى حركت مى كنيد، توجه داشته باشيد كه در اين جمع ها معمولاً اشخاص ماجراجو و نترسى پيدا مى شوند كه پا را از «حاشيه هاى اطمينان» فراتر مى گذارند؛ شايد اين اشخاص، آگاهانه براى گذر از مرزهايى (به جا گذاشتن «ركورد» و...) خود را مثلاً درگير يك مسير سنگى دشوار كنند، يا قصد صعود سريع به قله را داشته باشند. اما شما به اين وسوسه دچار نشويد كه خود را قوى نشان دهيد در عوض، بهتر است به سرپرست برنامه توضيح دهيد كه مى خواهيد بدون فشار آوردن بر خود و بدون پذيرش خطر از كوه لذت ببريد. در واقع، سرپرست برنامه اى كه اشخاص مبتدى يا كارآموز را با گروه خود به كوه مى برد، بايد اين موضوع را بداند، اما شما هم از تذكر فروتنانه و محترمانه خوددارى نكنيد. در آينده، وقت براى يادگيرى و انجام كارهاى دشوارتر خواهيد داشت. نخستين برنامه هاى كوهنوردى شما بايد در فصل گرم سال باشد (نيمه جنوبى كشور: فروردين تا آبان، نيمه شمالى كشور: اواخر ارديبهشت تا نيمه مهرماه) و زمانى كه صرف بالا رفتن مى كنيد از سه چهار ساعت بيشتر نباشد. وسايلى كه براى چنين برنامه هايى لازم داريد، مى تواند بسيار ساده باشد: يك كفش ورزشى كه زيره ضخيم و كمى نرم (براى جلوگيرى از سر خوردن) داشته باشد، يك كوله پشتى كوچك، يك شلوار و پيراهن آزاد، پيراهن بادگير، عينك آفتابى ضداشعه فرابنفش (UV protection)، كرم ضدآفتاب، حدود دو ليتر آب (اگر مطمئن هستيد كه چشمه آب پاكيزه اى سرراهتان هست، يك قمقمه يك ليترى كافى است)، كمى تنقلات، نان و ميوه و ديگر اقلام خوراكى. هيچ گاه شيفته وسايل و پوشاك رنگارنگى كه در دست و برتن ديگران (يا احتمالاً در مجله هاى كوهنوردى) مى بينيد، نشويد. براى خريد هميشه فرصت هست و پيوسته چيزهاى نو به بازار مى آيند، خيلى معقولانه و صرفه جويانه ببينيد كه به راستى چه چيزى مورد نيازتان است و اگر فلان پوشاك يا وسيله را بخريد چند درصد به شما كمك مى كند تا به هدف خود برسيد؟ آيا نمى شود با كمى خوشفكرى، از آنچه كه داريد به گونه اى استفاده كنيد كه كارتان را راه بيندازد؟ براى مثال مى توان براى كوهنوردى هاى چندساعته تا يك روزه به جاى خريدن كوله پشتى هاى نو و گرانبها، از همان كوله پشتى اى كه به مدرسه مى برديد يا كوله دست دوم دوست تان استفاده كنيد. يا در مراحل بعدى كه نياز به كيسه خواب داشتيد، مى توانيد به جاى خريد يك كيسه خواب عالى و گرم- كه بسيار گران است- يك كيسه خواب متوسط بخريد و به جاى آن كه در كيسه خواب عالى خود مجبور شويد همه پوشاك خود را درآوريد، با پوشاك كامل و حتى كت پر بخوابيد. به دنبال كالاهاى «مارك دار» و معروف خارجى هم نگرديد. امروزه به راستى دشوار است كه دريابيد كالاى موردنظر شما با فلان مارك معروف، در كشور اصلى يا با استانداردهاى اصلى ساخته شده يا در چين و تايلند و... بهتر است در هر مورد كه ممكن است، كالاهاى ساخت داخل را بخريد كه هم ارزان تر هستند، هم در بسيارى موارد بهتر از انواع چينى و تايلندى و اگر عيبى پيدا كنند، مى توانيد براى تعويض يا تعمير به سازنده آن مراجعه كنيد. در عين حال، خريد كالاهاى ايرانى به پيشرفت اقتصاد كشور كمك مى كند و انتقادها و پيشنهادهاى شما در مورد كيفيت كالا مى تواند آنها را بهتر كند. در انتخاب هر وسيله، بكوشيد از نظر كسانى كه از آن استفاده كرده اند، بهره ببريد و تا حد امكان، پيش از خريد نمونه اى از آن را كه در اختيار دوستان تان است، امتحان كنيد و در هر حال با كوهنوردان يا فروشندگان باتجربه مشورت كنيد. يكى از وسايلى كه خوب است از همان نخستين روزهاى كوهنوردى به كاربرد آن عادت كنيم، چوب دست يا باتوم (در اصل: baton) پياده روى است. باتوم، به تقسيم وزن بدن و انتقال بخشى از ضربه ها و فشارها به دست كمك مى كند و به اين ترتيب از فشار بيش از حد به زانوها كه اندام هايى بسيار حساس هستند، جلوگيرى مى كند. باتوم در حفظ تعادل و جلوگيرى از زمين خوردن و نيز پيچ خوردن پا كه مى تواند به مچ پا آسيب برساند، بسيار موثر است.

چادر
چادر جزو وسايل گروهي كوهنوردي و خانه متحرك كوهنورد مي باشد .
بطور كل چادر ها به دو نوع كمپينگ و ارتفاع تقسيم مي شوند . نوع كمپينگ مخصوص ارتفاعات پايين و نيمه اول سال مي باشد ؛
نوع ارتفاع نيز براي ارتفاعات بالا و برنامه هاي نيمه دوم سال است .
چادرهاي ارتفاع برخلاف چادرهاي كمپينگ داراي ارتفاع و وزن كمي مي باشند و معمولا به شكل گنبدي هستند كه با تيرك هاي سبك فلزي ( آلومينيوم يا تيتانيوم ) و يا فايبر گلاس مقاومت خوبي در برابر بادهاي تند ارتفاعات داشته و سريع برپا و يا جابجا مي شوند . جنس بدنه چادر ها معمولا از پارچه داراي قابليت تنفسي گورتكس مي باشد . چادر هاي ارتفاع و بعضا كمپينگ معمولا دو پوش هستند كه پوش خارجي آن ضد آب و باد و پوش داخلي گورتكس است . بين اين دو لايه نيز حدود ۱۰ سانتيمتر فاصله براي تبادل هوا وجود دارد .
يكي از نكات مهم در استفاده از چادر ، جلوگيري از تعرق آن است كه با تنظيم و باز كردن پنجره ها و يا درچه هاي تعبيه شده در بدنه چادر امكان پذير است . همچنين در صورت يكي شدن دماي داخل و خارج چادر بر روي بدنه داخلي بر اثر تنفس و بازدم افراد برفك ايجاد مي شود كه با گرم شدن هوا در نزديكي صبح تبديل به آب شده و همه وسايل داخل چادر را خيس مي كند و خيس شدن كيسه خواب و لباس هاي پر در زمستان يعني اول بدبختي و دردسر .
چادر هاي ارتفاع كه معمولا از ۱ تا ۴ نفر ظرفيت دارند با داشتن پوش دومي بزرگتر از خود چادر ، داراي دو بخش اضافي در جلوي دو در چادر است كه يكي بعنوان انبار وسايل و لوازم غير ضروري براي خلوت شدن داخل چادر و از فضاي ديگر نيز بعنوان آشپزخانه بمنظور جلوگيري از كثيف شدن و يا آتش سوزي داخل چادر استفاده مي شود .

کیسه خواب
کيسه خواب نيز از وسايل ضروري يک کوهنورد است که بيشتر در برنامه هاي چند روزه که احتياج به شب ماني در کوه دارد استفاده مي شود .
خواب يکي از ضروريات انسان مخصوصا براي تجديد قوا مي باشد . بنابراين کيسه خواب راحت و نرم و گرم از اهميت بالايي برخوردار است کيسه خوابها به دو نوع پر و الياف تقسيم بندي مي شوند . کيسه خوابهاي پر که حاوي پر قو هستند از قديم بسيار مورد توجه بوده اند . تنها نقيصه کيسه خواب پر اينست که اگر خيس شود خشک شدن آن به زمان زيادي نياز دارد و خيس شدن در زمستان نيز برابر با يخ زدگي و يا مرگ است ! براي رفع اين نقيصه الياف جديدي به شکل لوله هاي تو خالي ساخته شده و در ساخت کيسه خوابهاي جديد و حرفه اي از آنها استفاده مي شود . اين الياف با وجود سبکي از حجم بالايي برخوردارند که بسته بندي در کوله را کمي مشکل مي سازد . البته اين نقيصه نيز در الياف جديد به نام ترمو لايت برطرف شده است .
چون كيسه خواب پر هنوز طرفداران زيادي دارد كمي درباره آن بيشتر توضيح مي دهيم . ميزان پر موجود در كيسه خواب بصورت درصد كرك و ساقه پر بيان مي شود . مثلا پر 60/40 يعني 40 درصد آن ساقه و 60 درصد آن كرك پر است . بدين ترتيب كيسه خوابهاي 70/30 و 80/20 و 90/10 و 95/5 نيز موجود است . كه اين نوع آخر بسيار حرفه اي و مخصوص صعودهاي بلند مي باشد . لازم بذكر است كه هرچه درصد كرك پر بيشتر باشد كيسه خواب گرمتر و سبك تر است .
دماي مطلوب كيسه خوابها نيز با سه دماي حداقل و راحت و حداكثر بيان مي شود . مثلا 10و17- و 25- درجه سانتيگراد يعني اين كيسه خواب براي دماي بين 10 درجه بالاي صفر تا 25 درجه زير صفر مناسب است ولي 17- درجه سانتيگراد راحت ترين و مطلوبترين دماي آنست و نزديك به دماي حداقل از گرما و نزديك به دماي حداكثر از سرما اذيت خواهيد شد . دماي حداكثر يا نهايي تنها از يخ زدن اعضاي بدن جلوگيري مي كند و شما خواب خوبي در اين دما نخواهيد داشت . بنابراين در خريد كيسه خواب به دماي حداقل بيشتر توجه شود . ضمنا هرچه كيسه خواب درصد كرك بالاتري داشته باشد دماي متوسط آن به دماي حداكثر نزديكتر مي شود و اصطلاحا قويتر است .
و باز هم همان حرف تكراري كه با توجه به برنامه خود كيسه خواب را تهيه كنيد . يعني حداقل بايد دو كيسه خواب داشته باشيد يكي براي بهار و دماهاي بالاي صفر و يكي براي پاييز و زمستان و دماهاي زير صفر . تابستانها هم كه لخت مي خوابيد تا پشه ها دلي از عذا در بياورند .
كيسه خوابهايي كه در ايران موجود است تا حدود 45- درجه سانتيگراد هستند و جوابگوي آب و هواي ايران هستند . هرچند مي توان با افزايش لباس و پوشيدن البسه پر نيز به گرماي بدن افزود .
در مورد طول كيسه خواب حتما از طول بدن شما بلند تر باشد تا در صورت نياز بتوانيد كفش و يا ظرف آبتان را شب در ته آن بگذاريد كه تا صبح يخ نزند .
در خانه و زماني كه از كيسه خواب استفاده نمي كنيد آن را بصورت باز از چوب لباسي آويزان كنيد تا پر هاي آن پف كند و اصطلاحا نشكند . چون شكستن پر و خوابيدن آنها بر روي هم از دماي كيسه خواب مي كاهد .
نكته : حتما موقع خواب از لباس زير خشك استفاده كنيد . چون اگر تنها زيرپوش شما بر اثر تعرق خيس شده باشد و داخل ده تا كيسه خواب هم كه برويد باز سرما خواهيد خورد .

کوله پشتی
در ميان وسايل کوهنوردي پس از کفش مهمترين وسيله کوله پشتي مي باشد ؛ چون تمام وسايل مورد نياز کوهنورد براي صعود و فرود و شب خوابي در درون آن قرار مي گيرد . کوله ها از زمان قديم تاکنون دستخوش تغييرات فراواني شده اند ؛ بطوريکه امروزه اگر براي اولين بار براي خريد کوله به يک فروشگاه وسايل کوه برويد شايد از ديدن سايزها و رنگها و اشکال مختلف آنها سرتان گيج رود ! بنابراين لازم است با مشورت يک فرد خبره و باتوجه به نيازتان کوله اي مناسب اختيار کنيد تا هميشه و در همه حال بهترين همدم شما باشد چون اگر شکل و اندازه کوله مناسب بدن و برنامه شما نباشد ممکن است بر اثر فشارهاي وارده بر شانه و ستون مهره ها براي هميشه از کوله و کوهنوردي و حتي از زندگي سير شويد .
برخي از کوله هاي قديمي که امروزه نيز گاها استفاده مي شوند داراي يک زين فلزي در خارج از کوله هستند که با پشت فرد در تماس است و چون بار را به تناسب بين شانه و پشت و کفل تقسيم مي کند براي بارکشي هاي سنگين و حتي در موارد اظطراري براي حمل مجروح مناسب است . اشکال اين کوله ها وزن بيشتر و ارتفاع و پهناي زياد است . چون در مسيرهاي تنگ يا داراي شاخه هاي درخت و يا سنگنوردي بايد از کوله هاي باريکي استفاده کرد که عرض آن بيشتر از بدن نباشد . کوله هاي قديمي داراي جيب هايي نيز در پشت و طرفين هستند که مي توانيد وسايل ضروري و دم دست را در آنها قرار دهيد . ولي کوله هاي جديدتر که بيشتر براي برنامه هاي فني و يا زمستاني بکار مي روند بجاي جيب هاي بيروني داراي يک جيب بزرگ در روي سر کوله هستند و بعضا نيز در بخش انتهايي کوله محفظه اي را جداکرده اند که داراي زيپ است و مي توان براي وسايل ضروري و يا کيسه خواب از آن استفاده کرد ؛ در دوطرف و پشت کوله نيز بندهايي براي بستن وسايلي مانند فوم / زير انداز و کلنگ و باتوم و کرامپون و .... تعبيه شده است .
جنس کوله ها معمولا صد درصد ضد آب است که در انواع جديد از پارچه هاي گورتکس که سبکتر نيز هستند استفاده مي شود . رنگ کوله نيز مانند لباسها بايد بشکلي باشد که متضاد با محيط برنامه موردنظر شما باشد تا از دور کاملا به چشم بيايد که اين مسئله در صورت گم شدن و يا مجروح و زمينگير شدن به جستجوگران کمک زيادي مي نمايد . بنابراين کوله ها معمولا به رنگ هاي قرمز و زرد و آبي ساخته مي شوند .
نوعي از کوله ها که به رنگ سبز و يا پلنگي هستند مخصوص شکارچيان و يا سربازان است که مي خواهند در استتار باشند .
اندازه کوله ها را برحسب فضاي داخل آن و با واحد ليتر اندازه گيري مي نمايند که معمولا از 30 تا 100 ليتر متفاوت است . کوله هاي 30 ليتري براي برنامه هاي يک روزه بدون وسايل خواب و يا دوچرخه سواري مناسب هستند که البته نوع مخصوص دوچرخه آن داراي بندک نبوده و در آن نيز با يک زيپ بزرگ نيم دايره باز مي شود . هميشه کوله اي را انتخاب کنيد که پس از قرار گرفتن تمام وسايل ديگر فضايي خالي نداشته باشد تا شکيل و خوش فرم به پشتتان بنشيند . اگر کوله بزرگتر باشد از فرم خارج شده و با لنگر انداختن موجب خستگي و آزار شما ميشود و اگر کوچکتر هم باشد که مجبوريد مقدار زيادي از وسايل را به دور کوله آويزان کنيد و يا در دست بگيريد .
نوعي کوله نيز طراحي شده است که مخصوص حمل کودک است و علاوه بر جاي مخصوص نشستن کودک که در حمايت هم باشد و سقوط نکند داراي تعدادي جيب نيز براي وسايل ضروري است ، امروزه کوله هاي مخصوصي نيز براي نوجوانان و بانوان ساخته مي شود که متناسب با فيزيک بدني آنهاست .
بخشي از کوله که با پشت فرد در تماس است شايد مهمترين بخش باشد که بايد مانع از چسبيدن کوله به پشت و عرق کردن شود . کوله ها معمولا بند بزرگي در قسمت پايين دارند که بدور کمر پيچيده مي شود و در حفظ تعادل موثر است . برخي نيز داراي بندکي مشابه و در جلوي سينه هستند که تعادل بالاي کوله را حفظ مي کند ولي موقع صعود که تنفس و حرکت سينه زياد و سريع است بهتر است که بسته نشود و فقط موقع پايين آمدن آنرا ببنديد .
کوله هاي باريک و لوله اي شکلي با جنس ضخيم نيز براي غارنوردي و آبشارنوردي ( دره نوردي ) ساخته شده اند که مناسب مسيرهاي تنگ و خيس و خشن است .
موقع چيدن كوله وسايل سخت و فلزي را در تماس با بدنه كوله قرار ندهيد كه اگر در پشتتان باشد باعث آزار و اگر در اطراف باشد بر اثر كشيده شدن كوله به در و ديوار باعث پارگي كوله مي شود . وسايل را طوري بچينيد كه سنگين تر ها در نزديك پشت و بالاي كوله باشند و همچنين وسايل را به ترتيب استفاده داخل كوله قرار دهيد . در يك كلام كوله چيني خود يك هنر است كه با تمرين در شرايط مختلف روز و شب و هواي سرد و گرم و با دستكش هاي كلفت و ... بدست مي آيد . جاي وسايل را كاملا بخاطر داشته باشيد تا با چشم بسته هم بتوانيد وسيله مورد نظر را بيابيد ! مواد سوختي را در ظروف با در محكم و چند لايه پلاستيك قرار دهيد تا نشت آن باعث خرابي كوله و لباس و غذاها نشود .
توصيه : در خريد کوله و همه وسايل کوهنوردي چون با آسايش و حتي جان شما سروکار دارد به قيمت فکر نکنيد و بيشتر به کيفيت و دوام و راحتي و وزن کم آن بها دهيد ؛ همچنين وسايل خود را تخصصي نماييد و بدنبال کوله اي براي همه برنامه ها و يا کفشي براي همه فصول نباشيد .
کلام آخر هم اين که بقول معروف بايد چند تا کوله را کهنه و يا پاره کنيد تا بتوانيد کوله مناسب خود را پيدا کنيد .

کفش
از قديم معروف بوده است که پا قلب دوم انسان و مخصوصا کوهنوردان است . بنابراين کفش که محافظ پا است از مهمترين وسايل و پوشاک کوهنوردي به شمار مي رود . کفش هاي قديم از چرم ساخته مي شد که بنا به شرايط مورد استفاده ضخامت و تعداد لايه هاي چرم متفاوت بود . يکي از اشکالات کفش هاي چرمي زمستاني وزن بالاي آنها بود که با اختراع لايه ها و پارچه هاي جديد با عناوين گورتکس - سيمپاتکس و تينسوليت تا حدي اين نقيصه جبران گرديده است . لايه گورتکس که در انواع پوشاک زمستاني کوهنوردي نيز بکار مي رود داراي خاصيت يک طرفه بودن است ؛ يعني تنها از يک طرف کاملا ضد آب و باد است و در نتيجه از داخل بخار و گرماي ناشي از تعرق و فعاليت را بخارج مي فرستد و از خيس شدن پوشاک زير و سرمازدگي جلوگيري مي کند . لايه سيمپاتکس نيز مانند گورتکس ضد آب و ضد باد و داراي قابليت تنفسي است . لايه تينسوليت نيز گرمازا بوده و در کفش هاي زمستاني و سنگين بکار مي رود . زيره کفش کوهنوردي نيز از لايه هاي مخصوصي ساخته مي شود که معروف ترين آن ويبرام ايتاليا است . همچنين اخيرا لايه اي شوک گير نيز ساخته شده که فشار ضربه هاي وارده به کف پا را کاسته و پا ديرتر خسته مي شود و در سرازيري زانوها کمتر آسيب مي بيند . با توجه به پيشرفت هايي که در زمينه ساخت کفش هاي کوهنوردي بدست آمده و به برخي از آنها در بالا اشاره شد ؛ امروزه براي هر نوع برنامه کوهنوردي و براي هر فصل و منطقه کفش خاصي ساخته شده و مورد استفاده قرار مي گيرد و ديگر عنوان کفش هاي چهار فصل يا همه کاره دور از ذهن مي باشد . به عنوان مثال در کفش هاي مخصوص سنگنوردي نوع کفش براي مرد و زن و همچنين بسته به جنس و نوع سنگ متفاوت مي باشد .

بطور کل مي توان کفش ها را به 6 دسته بزرگ به شرح زير تقسيم کرد :
کفش صعودهاي هيماليايي كه سه پوش و يا دو پوش هستند . نوع دوپوش از يک کفش کوچک و تنك مثل کفش رشته کشتي که بجاي بند داراي چسبک است تشکيل مي شود و اين کفش درون کفش اصلي که بزرگتر است قرار مي گيرد . مي توان شب در داخل چادر و کيسه خواب کفش بيروني را از پا درآورد و از پوش داخلي به عنوان جوراب و يا کفش داخل چادر استفاده کرد . در نوع سه پوش علاوه بر اين دو کفش يک لايه گتر بلند نيز بر روي کفش قرار مي گيرد که به دور کفش دوخته شده و تمام رويه و اطراف کفش را در بر مي گيرد . پوش دوم کفش يا از جنس چرم است و يا از جنس فايبر گلاس که نوع اخير شبيه کفش هاي اسکي است .
كفش كوهنوري سنگين در صعود هاي بلند زمستاني مانند ارتفاعات ايران بکار مي روند و داراي يک يا چند لايه فوق الذکر مي باشند و قابليت نصب کرامپون را هم دارند .
كفش كوهنوردي يا کفش نيمه سنگين که براي سه فصل اول سال مورد استفاده قرار مي گيرد .
كفش كوهپيمايي يا تركينك کفش هايي سبک است و براي صعود هاي يک روزه يا چند روزه سبک و کم ارتفاع بکار مي رود .
كفش راه پيمايي براي مسير هاي ساده و کفي استفاده مي شود . شبيه کفش هاي معمولي ورزشي و يا اسپرتکس هاي معروف مي باشند .

كفش سنگنوردي يا کتان سنگ جهت صعود هاي داخل سالن و يا سنگنوردي طبيعي بکار مي رود .
نکات :
بعد از هر برنامه کفش را کاملا تميز کرده و داخل آن را با روزنامه پر کنيد تا هم رطوبت آن گرفته شود و هم حالت و فرم خود را حفظ کند . هيچگاه کفش خيس را براي خشك شدن در برابر حرارت مستقيم مثل آفتاب و آتش قرار ندهيد .
اول فصل زمستان کفش چرمي را کاملا با پيه شتر و يا گوسفند چرب کنيد و محل دوخت ها را نيز با موم عسل بپوشانيد تا آب وارد کفش نشود . هنگام شب خوابي در برنامه زمستاني کفش ها را با روزنامه پر کرده و داخل يک کيسه نايلني قرار داده و در انتهاي کيسه خواب قرار دهبد تا يخ نزند . در غير اينصورت صبح روز بعد به پا کردن کفشي مانند آهن غير ممکن است

طناب
همانطور که می دانيد يكي از وسايل قديمي ، اوليه و ضروري كوهنوردي ، طناب است . در كوهنوردي زمستاني و هيماليايي ، غارنوردي ، سنگنوردي ، يخنوردي و دره نوردي ، طناب از وسايل اصلي در صعود و فرود مي باشد . در واقع ساير ابزار فني كوهنوردي به نوعي در ارتباط و تماس با طناب مي باشند . طناب وسيله ارتباطي و حمايتي بين كوهنوردان مي باشد .
طناب هاي كوهنوردي داراي قطر ها و كاربردهاي متنوعي به شرح زير مي باشند :
قطر طناب به میلیمتر / كاربرد / تحمل شوك به کیلوگرم / تحمل وزن به کیلوگرم
3/ بندكفش ، بند حمايت چكش و ساير ابزار / صفر / 250
5/ طنابچه پروسيك ، ركاب / صفر / 620
7/ طناب انفرادي ، فرود دولاي اظطراري ، بلوك / صفر / 1335
8/ طناب انفرادي ، فرود دولاي اظطراري ، بلوك / 490 / 1700
9/ طناب انفرادي ، دولا صعود و فرود ، بلوك ، صندلي / 570 / 1990
11/ يك لا صعود و فرود / 1050 / 2800
12/ و13/ تيرول
اخيرا سايزهاي ميانه و زوج ديگر نيز توسط كارخانجات مختلف ساخته شده است ؛ مانند 10.5 میلیمتر و غیره . معمولا طنابهاي سايز فرد براي سنگنوردي و سايز زوج براي يخنوردي بكار مي روند . بر خلاف طناب هاي معمولي و پلاستيكي كه الياف آن بصورت مارپيچي بدور هم پيچيده و در نتيجه رويه آنها مواج است ؛ طناب كوهنوردي از رشته هايي موازي و سفيد رنگ از جنس ابريشم مصنوعي و پريلون در داخل يك روكش محافظ رنگارنگ و بافتني تشكيل شده است . در شركت هاي مختلف توليد كننده طناب كوهنوردي ، رنگ و يا شكل بافت اين روكش متفاوت مي باشد .
يك حلقه طناب صعود و فرود كوهنوردي معمولا 50 يا 40 متر طول و 10 تا ۱۱ ميليمتر قطر و هر متر آن دو تا سه هزار تومان قيمت دارد ! در دو سر طناب يك نوار چسب سفيد رنگ وجود دارد كه مشخصات طناب از قبيل قطر ، طول ، كاربرد ، خصوصيات فيزيكي و ... با علايمي مشخص و استاندارد نوشته شده است . برخي از خصوصيات فيزيكي كه در طنابهاي جديد ديده مي شود عبارتند از : ضد آب بودن ( مخصوص صعود هاي زمستاني ، غارنوردي و يا دره نوردي ) ، مقاومت در برابر سايش به لبه هاي تيز و برنده ، مقاومت در برابر مواد شيميايي و ... . بطور كل طنابهاي كوهنوردي به دو نوع استاتيك و ديناميك تقسيم بندي مي شوند .
تعاريف :
۱ - طناب ديناميك : بدليل موازي بودن رشته هاي داخلي و جنس آن حالت ارتجاعي دارد و هنگام سقوط كوهنورد كمي افزايش طول ميابد كه در نتيجه باعث كاهش ميزان ضربه وارده به كوهنورد مي گردد . كاربرد اصلي آن در جايي است كه احتمال سقوط وجود داشته باشد ، مانند سنگنوردي و يخنوردي .
۲ - طناب استاتيك : رشته هاي داخلي آن كمي حالت بافت مارپيچي داشته و فاقد حالت ارتجاعي بوده و كاربرد آن بيشتر در جايي است كه بر روي طناب صعود و فرود انجام مي گيرد . مانند غارنوردي و صعود زمستاني (هیمالیایی) .
۳ - تحمل شوك : شوك ناشي از وزنه اي ( با عدد مشخص شده در جدول فوق ) از ارتفاع يك متر .
۴ - تحمل وزن : تحمل وزني ( با عدد مشخص شده در جدول فوق ) در طول طناب بدون هيچ سقوط و شوكي .
۵ - طناب انفرادي : طناب شخصي كه هر كوهنورد ( در هر رشته اي ) بايد در كوله خود داشته باشد . قطر اين طناب بين ۶ تا 9 میلیمتر و طول آن بین 6 تا 7 متر است . اين طناب در مواقع مختلف كاربردهاي فراواني دارد ؛ از جمله : درست كردن صندلي اظطراري فرود و صعود ، حمل مجروح و ... . 6 - تيرول : طنابي كه بين دو نقطه مرتفع ( دو سوي يك دره و يا رودخانه ) بصورت افقي و يا شيب دار بسته شده و جهت حمل و انتقال بار و يا افراد از آن استفاده مي شود .

نكات ايمني :
۱ - هيچگاه طناب روي لبه تيز سنگ و خاك كشيده نشود ! ۲ - مواظب باشيد كه طناب داخل مواد روغني نيافتد ! ۳ - طناب را تنها با آب سرد ( يا بسيار ولرم ) بشوييد . در صورت نياز از مواد شوينده اي كه براي پوست انسان مضر نيستند ( مانند صابون ، مايع دستشويي ، شامپو و ... ) نيز مي توانيد به اندازه کم استفاده كنيد ! ۴ - طناب شسته شده را بدور از تابش مستقيم آفتاب و منابع حرارتي ديگر پهن كنيد تا جريان هوا آنرا خشك نمايد ! ۵ - هنگام صعود هاي متوالي از هر دو سر طناب استفاده كنيد تا پيچش ، اصطكاك و ساييدگي در تمام طناب تقسيم شود . ۶ - تعداد شوك هايي كه يك طناب مي تواند تحمل كند محدود است ، بنابر اين از كارهايي كه شوك هاي متوالي به طناب وارد مي سازد (‌ مانند بكسل ماشين ، طناب كشي و ... ) با طناب كوهنوردي خودداري نماييد ! ۷ - از طناب ديگران كه نميدانيد چه بلاها و شوك هايي را تحمل كرده است در صعودهاي جدي استفاده ننماييد ! ۸ - و مهمترين نكته اين كه طناب جان كوهنورد است . هيچگاه جان خود و يا ديگران را لگد نكنيد

shima_glk
01-22-2012, 08:04 PM
بهمن
بهمن : ريزش برف از ارتفاع در كوهستان بعلت سنگين شدن برف و عوامل خارجي ديگر .
عوامل دروني موثر در ايجاد بهمن : شامل خود برف و بستر زير برف مي باشد . به عبارتي حجم ؛ جنس و لايه هاي برف به همراه ميزان شيب و وضعيت بستر در ايجاد بهمن موثر هستند .
عوامل بيروني موثر در ايجاد بهمن : ميتواند شامل صدا - حيوانات - باد - زلزله - كوهنوردان و ... باشد .
نكات :
اگر حجم برف تازه بين 15 تا 20 سانتيمتر باشد احتمال ريزش بهمن كم است !
اگر حجم برف تازه بين 20 تا 30 سانتيمتر باشد احتمال ريزش وجود دارد !
اگر حجم برف تازه بيش از 30 سانتيمتر باشد ريزش بهمن حتمي است !
جنس برف : به دو نوع است ؛ 1 - برف خشك و يا پودري كه مشخصات آن سبكي - دارا بودن اكسيژن زياد در درون آن - بارش آن در دماي زير صفر درجه - نچسبيدن به لباس و به سختي در دست گلوله شدن است . 2 - برف خيس كه مشخصات آن سنگيني - نداشتن اكسيژن زياد - بارش در دماي صفر درجه - چسبيدن به لباس و گتر و راحت گلوله شدن در دست ميباشد . لايه هاي برف : اگر لايه پودري روي لايه يخ زده فشرده باشد بهمن حتمي است و اگر لايه هاي يخ زده و فشرده روي هم باشند احتمال وقوع بهمن بسيار كم است .
عوامل تاثير گزار در برف : در دماي كم برف يخ مي زند پس هر چه دما پايين تر و هوا سردتر باشد احتمال ريزش بهمن كم تر است . باد باعث انباشته شدن برف و ريزش آن مي شود پس افزايش وزش باد برابر با افزايش خطر بهمن است . در ارتفاع بالا برف آب نمي شود و حجم برف زياد مي شود پس احتمال بهمن بيشتر است .
شيب بستر : در شيب 23 تا 60 درجه احتمال بهمن زياد است و در شيب هاي بيشتر و كمتر از اين مقدار احتمال ريزش بهمن بسيار كم است . بيشترين بهمن ها در شيب 30 تا 45 درجه رخ داده است . همچنين در شيب هاي محدب خطر بيشتر از شيب هاي مقعر يا فرو رفته است . در شيب محدب سرعت بهمن هر لحظه بيشتر مي شود و در شيب مقعر بالعكس .
وضعيت بستر : اگر بستر زير برف يكنواخت باشد احتمال ريزش بهمن زياد مي شود و هر چه يكنواختي آن كمتر باشد و موانعي مانند سنگ و بوته و درخت در آن باشد احتمال ريزش بهمن كم مي شود .
محدوده بهمن : معمولا به دور از يال ها و خط الراس ها است و بيشتر بطرف مركز خط القعرها كوه است يعني فرورفتگي بين دو يال و زير خط الراس . و از بالا به پايين شامل سه بخش تاج بهمن - مسير بهمن و انتهاي بهمن مي باشد .

انواع بهمن :
بهمن خيس : به شكل تكه هاي شكسته شده برفي حركت مي كند . مانند بهمن نقاب هاي برفي . بهمن پودري يا خشك : سرعت زيادي دارد و نيازي به تحريك خارجي نداشته و بعلت وزن خودش فرو مي ريزد و با ورود به مجاري تنفسي باعث مرگ فرد بهمن زده مي شود .

نكاتي كه هنگام عبور از مسير بهمني بايد به آن توجه كرد :
توقف گروه و دادن هشدار هاي لازم و مجهز شدن به نخ بهمن . افراد نيز نبايد به هم اتصال داشته باشند مگر اينكه عبور از مسير احتياج به كار فني و يخنوردي با حمايت داشته باشد كه بايد بصورت كرده دو نفره باشند .
نخ بهمن : طنابي است كم قطر حدود 6 ميليمتر به رنگ سفيد و قرمز كه با فلش و متراژ محل فرد حادثه ديده و فاصله با او را نشان مي دهد . اين طناب به كمر هر فردي كه قصد عبور دارد بسته مي شود بصورتيكه فلش ها بطرف شخص و نقطه صفر متراژ روي طناب بدور كمر وي باشد و انتهاي طناب نيز آزاد بدنبال فرد بر روي برف كشيده مي شود .
رعايت سكوت هنگام عبور.
عبور بصورت انفرادي .
قدم هاي بلند به هنگام عبور و استفاده از جاپاي نفر اول بمنظور جلوگيري از تشكيل خط برش برف . بازكردن بند تجهيزات از خود مانند كوله و كلنگ و ... تا بتوان بمحض ريزش بهمن در يك ثانيه همه وسايل را از خود جدا كرده و بدور انداخت .
بهترين زمان عبور حداقل 24 ساعت پس از آخرين بارش برف و بهنگام صبح زود و يا غروب خورشيد است كه هوا سردتر است و آفتاب به برف نمي خورد .
برخلاف صعود از شيبهاي تند كه بصورت مارپيچ است ؛ صعود از شيب بهمني بايد بصورت مستقيم باشد .
تا حد امكان از بالاي محدوده بهمن و نزديك به تاج بهمن عبور كنيم تا حجم برف كمتري بالاي سرمان باشد .

نكاتي كه فرد بهمن زده بايد به آن توجه كند :
دور كردن همه تجهيزات مخصوصا فلزي و برنده از خود .
فرار كردن به محلهاي امن . يعني بصورت شنا خود را بروي بهمن بياورد و بطرف بالا و سمت چپ يا راست فرار كند.
پوشاندن جلوي دهان و بيني .
باز كردن فضايي در جلوي صورت و سينه با كشيدن نفس عميق جهت تنفس در زير برف .
پيدا كردن جهت جاذبه زمين با انداختن آب دهان و در صورت امكان اقدام به حفاري بطرف بالا .
نكاتي كه اطرافيان بايد به آن توجه كنند :
دنبال كردن مسيري كه فرد بهمن زده طي مي كند با چشم تا زمان پايان بهمن .
پيدا كردن نخ بهمن و وسايل فرد .
گشتن نواحي پايين تر از محل شروع بهمن و حركت فرد .
در صورت امكان استفاده از سوند ؛ ميله فلزي و باريك و بلند كه داخل برف فرو مي رود تا فرد را پيدا كنند.

گرمازدگی
آسيبهاي ناشي از گرما در سه گروه قرار مي گيرد :
1-حمله گرمايي
2-خستگي ناشي از گرما
3-درد و انقباض ناشي از گرما
حمـلـه گرمـايي:
حمله گرمايي هنگامي رخ مي دهد كه مكانسيمهاي تنظيم كننده گرما در بدن، نتوانند بدن را تا حد كافي سرد كنند. در اين حالت دماي بدن بالا مي رود، ولي تعريق صورت نمي گيرد در نتيجه گرماي زيادي در بدن ذخيره مي شود و سرانجام سلولهاي مغزي دچار صدمه مي شوند كه اين مسأله حتي ممكن است به مرگ بينجامد.
تـشـخـيـص:
1-دماي بالاتر از 40 درجه سانتيگراد
2-پوست و دماغ، خشك و قرمز
3-نبض در حدود 160 بار در دقيقه، كه در ابتدا سريع بوده و با پيشرفت آسيب، ضعيف و سريع مي شود.
4-مردمكها در ابتدا كوچك شده، ولي بعد از مدتي گشاد مي گردد.
5-گيجي
6-تنفسي كه در ابتدا سريع و عميق است، ولي به تدريج ضعيف و سطحي مي شود.
7-سردرد
8-خشكي دهان
9-تهوع، استفراغ و ضعف عمومي
10-كاهش فشار خون
11-تشعشعات، انقباض عضلاني و احتمالاً از بين رفتن هوشياري
حمله گرمايي عمدتاً زماني رخ مي دهد كه دماي بالا همراه با رطوبت بالا و سرعت زياد وزش باد وجود داشته باشد.

درمـان:
مهمترين اورژانس در مورد حمله گرمايي، سرد كردن بدن است. بلافاصله بدن را از معرض تابش آفتاب دور كنيد، لباسهايش را درآوريد، بدنش را كاملاً با آب سرد مرطوب كنيد. سريعاً تهويه هواي سرد را برايش برقرار كنيد. سپس بيمار را با ملافه هايي كه با آب سرد مرطوب شده اند بپيچيد و سريعاً او را نقل مكان دهيد. همچنين به يك فرد ديگر ياد بدهيد كه چگونه در حين انتقال، بيمار را باد بزند و دستگاه تهويه را با حداكثر سرعتش به راه بيندازد. ايده آل اين است كه كل بدن بيمار را سريعاً در حمام آب و يخ قرار داده، يخ را بر پوستش مالش دهيم. اگر چنين كاري ممكن نبود، قطعات يخ را در يك كيسه پلاستيكي قرار دهيد، بدن بيمار را مرطوب كنيد و كيسه را بر بدن بيمار بماليد. پاكتهاي يخ را زير دست،‌ دور گردن و اطراف قوزكهاي پاي بيمار بگذاريد تا عروق بزرگ سطحي را خنك كند.
وقتي دماي بدن بيمار به زير 39 درجه سانتيگراد رسيد با سنجشهاي متوالي دماي بدن مواظب سرد شدن بيش از حد بدن باشيد. تا هنگامي كه دماي بدن به زير 8/37 درجه سانتيگراد نرسيده است، عمل سرد كردن را ادامه دهيد. اگر با اقدامات شما دماي بدن بيمار به زير 8/37 نرسيد حمله گرمايي مجدداً رخ مي دهد. در حين سرد كردن بدن بيمار مواد محرك يا نوشيدني داغ ندهيد. از آنجا كه گرمازدگي تمام بدن را درگير مي كند، ممكن است عوارض زيادي ناشي از حمله گرمايي يا اقدامات درماني حاصل شود از اين رو در حين سرد شدن بدن بيمار مراقب عوارض زير باشيد:
1- تشنجها
2-ورود مواد استفراق شده به راههاي هوايي
* براي جلوگيري از ورود مواد استفراق شده به ناي، بيمار را در وضعيتي قرار دهيد كه بتواند به راحتي مايع را از راههاي تنفسي خارج كنيد. اگر موفق شديد كه دماي بدن را ظرف 60-30 دقيقه به ميزان 2 درجه پايين بياوريد، عمل سرمادهي را متوقف كنيد. اگر قبل از اتمام عمليات انتقال بيمار، دماي بدنش مجدداً بالا رفت دوباره عمل سرد نمودن را آغاز كنيد.
خـستگي گرمـايي
اين حالت، در فرد سالمي رخ مي دهد كه در يك محيط بسيار گرم، به شدت فعاليت بدني انجام دهد. در واقع خستگي گرمايي حالت ملايمي از شوك است كه به واسطه تعريق طولاني و شديد بدن مقادير زيادي آب و نمك از دست مي دهد. وقتي اين آب از دست رفته به حد كافي جايگزين نشود جريان خون كاهش مي يابد و اعمال مغز، قلب و ريه تحت تأثير فراوان قرار مي گيرد.
تـشـخـيـص:
1- سردرد، سرگيجه،‌ تهوع،‌ ضعف
2- غش كردن
3- تعريق شديد
4- بي اشتهايي
5- كاهش هوشياري به ميزان كم
6- كاهش دماي بدن به پايين تر از سطح طبيعي يا حفظ آن در مرز طبيعي
7- گشاد شدن مردمكها
8- ضعف و نبض تند
9- تنفس سريع و سطحي
10- - رنگ پريدگي پوست (معمولاً خاكستري) سرد و مرطوب
11- دردهاي احتمالي عضلات
12- اشكال در راه رفتن
مهمترين مشكل در خستگي گرمايي، از دست دادن نمك است.
درمـان:
1- او را به يك اتاق خنك ببريد،‌ ولي مطمئن شويد كه احساس لرز نمي كند. كمپرسهاي سرد و مرطوب روي پوست او بماليد و دستگاه تهويه هواي خنك براي او مهيا كنيد .
2- او را وادار كنيد كه دراز بكشد. پاهاي او را 30-20 سانتيمتر بالا ببريد و سرش را كمي پايين بياوريد تا جريان خون كافي به مغزش برسد. تا آنجا كه مي توانيد لباسهايش را درآوريد و اگر نمي توانيد لباس خارج كنيد،‌ آن را شل كنيد.
3- براي بيمار محلول آب و نمك ( يك قاشق چايخوري در هر ليوان) به ميزان نصف ليوان در هر 15 دقيقه به مدت يك ساعت تجويز كنيد.
4-اگر بيمار استفراق كرد، ديگر محلول آب نمك را به او ندهيد. او را به بيمارستان ببريد تا محلول آب و نمك را وارد رگهايش كنند.
5- اگر استفراغ صورت نگرفت، به اعضاي خانواده بياموزيد كه بيمار را به مدت 3-2 روز آرام و در حال استراحت قرار دهند و او را از معرض حرارت دور نگه دارند.

گرفتگي عـضلاني ناشي از گرما
گرفتگي عضلاني همراه با درد است كه به هنگام خروج بيش از حد نمك در حين تعريق شديد روي مي دهد. وقتي ميزان آب و نمك بدن كم شود بيمار آن را به صورت تشنگي درك مي كند. بيمار براي فرونشاندن تشنگي مقادير زيادي آب مصرف مي كند،‌ بدون اينكه نمك را جايگزين كند. در هر حال گرفتگي عضلاني اغلب در عضلات بازو، ران و شكم رخ مي دهد. براي ايجاد گرفتگي عضلاني الزاماً هواي بسيار گرم يا داغ مورد نياز نمي باشد، مثلاً‌ كسي كه در هواي سرد به شدت ورزش و عرق مي كند اگر نمك از دست رفته بدنش را جبران نكند ممكن است دچار گرفتگي عضلاني شود. گرچه ممكن است بيمار دچار سرگيجه شود و حتي احساس غش كند ولي وضعيت رواني و سطح هوشياري اين بيمــار طبيعي باقي مي ماند.
درمـان:
يك قاشق چاي خوري نمك را در يك ليوان آب حل كنيد و نصف ليوان را در هر 15 دقيقه به آرامي به بيمار بدهيد.
* توجه:
عضلاتي را كه دچار گرفتگي شده اند را ماساژ ندهيد، چرا كه ماساژ، كراپها (گرفتگيها) را درمان نمي كند و حتي مي تواند درد را تشديد كند .به بيمار كمك كنيد تا آرام بماند، چرا كه آرامش باعث تسريع بهبودي مي شود. بيمار بايد به مدت 12 ساعت از هر گونه فعاليتي اجتناب كند.

شکستگی
شكستگي : از بين رفتن تداوم استخوان بر اثر عوامل مختلفي مانند ضربه ، انقباض ناگهاني عضله و يا يك بيماري خاص .
انواع شكستگي :
شكستگي باز : قطعات شكسته استخوان باعث پارگي پوست گشته و بخارج از بدن راه مي يابد . و معمولا باعث خونريزي نيز مي شود .
شكستگي بسته : قطعات شكسته استخوان از پوست خارج نمي شود .
علايم شكستگي : درد شديد در محل ، تورم همراه با كبودي در محل ، عدم توانايي در حركت دادن عضو شكسته ، تغيير شكل عضو آسيب ديده .
عوارض شكستگي : عوارض عمومي ( شوك ) ، عوارض موضعي مانند عفونت و سياه شدن .
كمك هاي اوليه در شكستگيها :
كنترل مجاري تنفسي ، ضربان قلب و خونريزي . بررسي ناحيه شكسته شده مخصوصا در شكستكي هاي ستون فقرات ، سر ، جمجمه و لگن بسيار دقت شود تا كمترين حركت ممكن به شخص و عضو آسيب ديده داده شود ! با آنچه در دسترس است عضو را آتل بندي و بي حركت نماييد . در صورت امكان محل شكستگي را با كيسه آب سرد يا يخ سرد كنيد تا هم خونريزي قطع شود و هم درد و تورم كاهش يابد . از هرگونه دستكاري در دررفتگي ها و شكستگي ها جدا خودداري نماييد ! نبض فرد را پايين تر از محل ضايعه مرتب كنترل كنيد تا آتل شما جلوي گردش خون را نگرفته باشد ! مصدوم را با بهترين روش حمل به نزديكترين مركز درماني برسانيد .آتل : وسيله ای است که برای بی حرکت کردن عضو آسيب ديده بکار می رود و انواع و اشکال گوناگونی دارد . مانند آتل خشک - نرم - کششی و بادی .
توجه : آتل بايد سالم و بدون زايده باشد . در آتل بندي از انتهاي عضو ( دور از قلب ) به طرف ابتداي آن بانداژ مي شود . قبل و بعد از آتل بندي نيز بايد نبض كنترل شود . در آتل هاي بادي فشار باد نيز بايد هر چند لحظه يكبار كنترل شود . در شكستگي ستون فقرات و شكستگي لگن حتما از آتلي استفاده شود كه سفت و سخت باشد ( مانند برانكارد فلزي - نردبان آلومينيومي - لنگه در و ... ) و از ابتدا تا انتهاي بدن را پوشش دهد و مصدوم بايد توسط چند امدادگر همزمان از زمين بلند شده و به آرامي به روي آتل مورد نظر گذاشته شود . پهلوها و قسمت هاي خالي و گود بدن ( زير كمر و گردن ) نيز بوسيله پارچه و يا لباس نرمي پر شود و مصدوم را با طناب يا بند به برانكارد سخت ( آتل ) بست ؛ به شكلي كه كوچكترين تكاني نخورد .
در رفتگي : خارج شدن و تغيير مكان استخوان از محل طبيعي خود در محل مفصل را گويند .
كمك هاي اوليه : با كيسه يخ محل را خنك كنيد و پس از آتل بندي مصدوم را به مركز درماني منتقل نماييد . رگ به رگ شدن يا پيچ خوردگي : كشش و يا احتمالا پارگي رباط هاي اطراف مفصل بطوريكه همراه با در رفتگي مفصل نباشد .
كمك هاي اوليه : خنك كردن با كيسه يخ و انتقال مصدوم به مركز درماني بدون دستكاري عضو آسيب ديده .
اين خلاصه آن چيزيست كه در مورد شكستگي هر كوهنورد بايد بداند ؛ همانطوريكه قبلا هم گفته شد بايد با رجوع به كلاس ها و يا منابع مختلف دانش خود را درباره كمك هاي اوليه و امداد و نجات افزايش دهيد تا بتوانيد براي همنوردانتان مثمر ثمر و مايه دلگرمي باشيد . از سوي ديگر اين علم شاخه اي از رشته پزشكي محسوب مي گردد و هر روزه با پيشرفت هاي اين رشته ، مباحث مربوط به امداد و نجات نيز تغيير مي كند . همچنين بسياري از كارهاي امدادي نياز به وسايل خاص پزشكي دارد كه تنها در آمبولانسهاي اورژانس پيدا مي شود و معمولا گروههاي كوهنوردي توان حمل اين وسايل را ندارند مگر در برنامه هاي بزرگ هيماليايي و آنهم در كمپ اصلي . بنابراين ما بيشتر به موارد كلي و ضروري كه با وسايل همراه كوهنورد امكان پذير باشد مي پردازيم تا بتوان فرد را به يك مركز درماني منتقل كرد و يا تا رسيدن گروه نجات ( هوايي يا زميني ) او را زنده نگهداشت .
تذكر :
خوب است كه در هر برنامه و در هر گروه يك نفر امدادگر كوهستان نيز حضور داشته باشد ، مخصوصا در برنامه هاي چندروزه يا زمستاني و يا برنامه هاي به دور از شهرها و آبادايها ؛ ولي بهتر آنست كه همه دوستان كوهنورد دوره هاي امدادي را كه نه هزينه زيادي دارد و نه زمان زيادي مي طلبد را در هلال احمر شهرستان خود بگذرانند ( كه اگر خود امدادگر دچار حادثه شد بتوان او را نجات داد ! ) و يا با تهيه كتب مفيدي كه در اين زمينه موجود است به اين مهارت دست يابند . منظور از امدادگر كوهستان نيز فردي است كه هم قدرت بدني كوهنوردي را داشته باشد و هم دانش و فنون كوهنوردي و امداد و نجات را .
بطور كل حمل مجروح را تنها زماني بايد انجام داد كه ضروري باشد و ماندن فرد در آن مكان تا زمان رسيدن گروه امداد باعث بخطر افتادن جان وي شود . همچنين پس از انجام كمك هاي اوليه و كنترل علايم حياتي (‌ در يادداشت هاي بعدي اشاره خواهد شد ) است كه ميتوان اقدام به حمل مجروح كرد . روشهاي حمل مجروح نيز با توجه به وضع و حالت مصدوم ، وزن وي و مسافت مورد نظر و تعداد امدادگران متفاوت است . يك نكته اساسي اينست كه اگر از عوارض داخلي مصدوم مطمئن نيستيد ، بايد فكر كنيد كه او شكستگي ستون فقرات و يا گردن دارد ؛ بنابراين اين دو عضو را با آتل بيحركت كرده و با اين شرايط روش حمل را انتخاب كنيد .

برانکارد
برانكارد انواع مختلف و متنوعي دارد كه اصول ساختماني تمام آنها يكسان است برانكارد مخصوص آمبولانس داراي چرخ بوده و ارتــفاع آن از سطح زمين متغيير است. اين برانكارد داراي دسته اي جهت راندن و ديواره هاي كناري جهت حفظ بيمار از سقوط و يك تشك بسيار راست براي گذاشتن زيـــر بيمار مي باشند. تخته هاي مخصوص ضربه ستون فقرات را مي توان در زيـــر تشك حمل نمود تا در مواقع لزوم فوراً قابل دسترسي بوده و در صورتي كه ماساژ قلب مورد نياز باشد به عنوان سطحي سفت و غير قابل انعطاف مورد استفاده قرار گيرد در اين صورت تخته را بايستي بين بيمار و تشك قرار داد برانكاردهاي نيم شونده يا روبين سون بسيار مناسب بوده ولي جهت به كار بـردن آنها هر دو طرف بيمار بايستي قابل دسترسي باشد واز طرفي برعكس مهره هاي فـقراني آنها را بايد در امتداد محور بدن در زير بيمار لغزاند. اين برانـكاردها باريك،‌ از نظر استحكام عالي، مشخصات كامل و شرح هر دو نوع تختـه هاي فقراتي و لــوازم ثابت نمودن سر بيمـار در تخته هاي كوچك موجود مي باشد.
برانـكاردهـاي ابـتـكاري :
بسته به ذوق شخصي مي توان انواع و اقسام برانكاردها را ساخت مثلاً بـا دو چوب بلند و يك پتو كه به دور بيمار پيچيده مي شود مي توان يك برانكارد ساخت كه او را مانند ننوئي در برگيرد و هنگام رسيدن به بيمارستان مي توان چوبـــها را مستقيماً از زير بيمار خارج ساخت. همچنين مي توان به وسيله 10تا15 متر طناب يك برانكارد مناسب ساخت به اين ترتيب كه طناب را روي زمين پهن نموده و به صورت حلقه هاي مارپيچ در مي آوريم و پس از آن بيمار را روي سطح صاف آن قرار داديم حلقه هاي آن را با كمك افراد از اطراف مي گيريم و بلند مي كنيم در صورتي كه در محل حادثه طناب موجود نباشد مي توان از لوله هاي آتش نشاني و يا لوله هاي آب رساني معمولي استفاده نمود. البته اين طريق ابتدايي را در مواقع حادثه شديد به كار برد زيرا اين روشها فقط جهت مواقع فوري مجاز هستند و وقتي مي توان از آنها استفاده كرد كه بيمــار فراوان و برانكارد كم است.

حمل مصدوم
انواع حمل ها :
يكنفره : آغوشي ، سينه خيز ، كششي ، عصائي
دونفره : زنبه اي ، برانكار ، صندلي ، سه مچ ، چهار مچ
سه نفره : آغوشي ، برانكار ، زيگزاگي
گروهي : آغوشي ، برانكار ، پتو ، زيگزاگي
اگر دوره امداد را گذارنده باشيد و يا كتاب كمك هاي اوليه را در اختيار داشته باشيد ، اسامي فوق برايتان آشناست ،در امداد سعي مي شود از وسايل موجود در گروه يا محيط استفاده گردد . بعنوان مثال با چند تكه لباس (‌ شلوار ، شلوارك و يا پيراهن ) پارچه ، پتو يا زيرانداز و دو عدد چوب يا باطوم مي توان مطابق شكل زير يك برانكار تهيه كرد . در يادداشت هاي قبل وسيله اي بنام طاقچه مصنوعي قابل حمل معرفي شده بود كه در برنامه هاي چند روزه سنگنوردي و ديواره هاي بلند استفاده مي گردد كه بسيار شبيه برانكار است و ميتواند به اين منظور نيز استفاده گردد .
طرق مختلفي جهت انتقال بيمار از محل حادثه و در ميان اشيائي كه دور و اطراف او را احاطه كرده اند به آمبولانس و از آنجا به بخش فوريت بيمارستان وجود دارد .
جز در مواقعي كه حادثه به صورتي است كه جان تكنيسين و بيمار در خطر مي باشد، حركت بيمار بايستي با نظم و ترتيب خاص از روي نقشه و يا كمال حوصله انجام گيرد تا باعث ايجاد خسارات بيشتر بدني و تشديد ضايعات موجود نگردد. قسمت اعظم تغيير مكان بيمار را انتقال او از روي تخت،‌ كف اطاق يا روي زمين به برانكارد آمبولانس تشكيل مي دهد. برانكارد و يا تخته حامل بيمار را بايستي در فاصله هرچه نزديكتر به بيمار قرار داد تا حركت او حداقل فاصله را در برگيرد.
حمل و نقل يك نفره
سه روشي كه در زير شرح داده مي شود جهت حمل بيمار در حاليكه خطر جدي جان بيمار و يا تكنيسين را تهديد نموده و احتمال رسيدن كمك نيز وجود نداشته باشد، بسيار مناسب هستند. مثلاً در موردي كه پناهگاهي آتش گرفته و يا بيمار در حال بيهوشي است و محل را نيز دود پر نموده و خطر خفگي وجود دارد و بايد بيماران را به سرعت از آن محل دور نمود ولي اگر آنقدر وقت و فرصت باقيست تا نيروي كمكي فرا برسد نبايد از اين روشها استفاده نمود.
در روش اول پشت زيني كه در آن بيمار در پشت تكنيسين به حالت تاب خورده قرار مي گيرد و قسمت پشت لگن تكنيسين تحمل وزن او را مي نمايد قرار مي گيرد. در روش دوم بيمار به حالت آويزان در پشت تكنيسين قرار مي گيرد به طوري كه دستهاي او روي شانه تكنيسين تكيه دارد؛ و در روش سوم بيمار را از روي تخت روي زمين مي لغزانند و بعد روي يك پتو و يا با گرفتن لباسهاي او از ساختمان خارج مي نمايند. اين روش را روش گهواره اي مي گويند و در اينجا سر بيمار در بين بازوهاي تكنيسين پنهان و محافظ گشته و دستهاي تكنيسين در زير شانه هاي بيمار به طوري قرار مي گيرد كه كف دست به بالا نگاه مي كند. چنانچه بيمار بايستي پله هاي ساختمان را نيز طي كند تكنيسين او را به پايين مي لغزاند و در حالي كه سر به طرف پايين قرار دارد او را هرچه نزديكتر به سطح پله ها حركت مي دهد.
بلند نمودن بيمار و حمل او به طريقه مستقيم
اين طريقه در اكثر كتابهاي كمكهاي اوليه شرح داده شده است. چون صرفنظر از تعداد نفراتي كه در انجام آن شركت دارند، حمل بيمار روي دست كار مشكلي است، اين روش فقط بايستي در مواقعي به کار رود كه كاملاً ضـروري باشـد و فاصله نيز طولاني نباشد .
انتقال بيمار از محل واقعه و قرار دادن او روي برانكارد بايستي حداقل به وسيله دو مرد انجام گيرد. چنانچه دستها را با يكديگر قفل كنند، قدرت بلند كردن آنها زيادتر مي گردد و در ضمن، كنترل بيمار و حركات به اطراف نيز آسان خواهد بود. قبل از شروع به محل بايستي مطمئن بود كه بيمار داراي ضايعه اي در ستون فقرات پشتي و يا گردني نيست. براي آنكه دستهاي دو نفر تكنيسين در پشت بيمار با يكديگر در تماس كامل درآيند مي توان از يك حولــه يا باند سه گوش استفاده نمود.
روش زير جهت بلند نمودن بيمار به وسيله دو نفر تكنيسين نيز در صورتي كه بيمار ضايعه ستون فقرات و شكستگي اندام تحتاني نداشته باشد، متداول و مفيد است. يكي از دو نفر سر و شانه هاي او را در بازوها و دستهاي خود حفظ و تحمل مي نمايد و دومي با يك دست كمربند بيمار و يا توري مخصوصي كه دور كمر او پيچيده باشند گرفته و با دست ديگر نيز لبه شلوار و يا يك بند چرمي را كه به دور مچ پايش بسته شده باشد مي گردد و متفقاً بيمار را از روي زمين بلند مي كنند. بلند نمودن و حمل و نقل بيمار به وسيله سه نفر نيز معمول و از سالها پيش بدان عمل مي شده است؛ ولي در هر حال حتي با وجود تعداد كمكي بيشتر اين روش نمي تواند محافظ خوبي جهت گردن و پشت باشد زيرا دو يا سه و يا حتي چهار نفر كه بيماري را روي دستها و بازوهاي خود بلند مي كنند نمي توانند حركـــات خود را هـــمزمان با يكـــديگر انجام دهند.
اگر بيمار روي شكم خوابيده باشد، روش به دست آوردن سه روش تعليق جهت بلند نمودن او روشي كافي به نظر مي رسد؛ زيرا در آن حركت، قسمتهاي مختلف بدن حداقل مي باشد ولي ارتفاع بيمار از روي زمين فقط بايستي به اندازه اي باشد كه روي برانكارد قرار گيرد.
براي بي حركتي بيمار مي توان از يك پتو كه به شكل يقه دور گردن او قرار داده ايم استفاده نماييم اين پتو در پشت بيمار قرار داده شده و اگر بيمار به شكل خوابيده باشد يعني صورت بيـمار به سمت زمين نگاه كند .
حمل و بلند نمودن بـيمار به طريق مخـصـوص
هر تكنيسين، در دوره خدمت خود مواجه با حالات خاصي از حمل و نقل مي گردد كه بايستي تغييرات مخصوصي در روشهاي معمولي خود داده و وضعيت بيمار را با آن توافق دهـــــد. مثلاً در مواقعي كه نمي توان از بلند نموده بيمار به منظور لغزاندن يك تخته فقراتي بزير او استفاده كنيم بايد از روش شرح داده شده يعني نفرات هر پاي خود را در يك طرف بيمــار قرار داده و او را از روي زمين بلند مي كنند. بلند نمودن بيمار به وسيله چهار نفر جهت قرار دادن او روي تخته بزرگ حفاظت ستون فقرات روش عالي اسـت. در اكثر موارد لازم است بيمار در همان وضعيتي كه از ابتدا قرار گرفته است حمل و نقل شود .
گاهي از اوقات، تكنيسين مجبور است كه از صندلي معمولي جهت حمل بيمار استفاده نمايد گروه امدادي كه با يك بيمار سنگين وزن سر و كار دارند قادر به بلنـد نمودن و نشانيدن او روي صندلي نيستند ملاحظه كنيد كه در اين حالت ساقهاي بيمار بلـند شده و پشتي صندلي، ناحيه پشت و لگن او را محافظت مي نمايد. در اين حال بيمار را با دقت بسيار كم كم كشيده و روي صندلي قرار مي دهيم سپس دو طرف صندلي و يا جلــــو و پشت آن را گرفته و به حالت نشسته در مي آوريم اين روش را در مــــورد بيماران بستري نيز مي توان به كار بست و همچنين براي حمل بيمار از پله هاي گردان نيز مي توان استفاده نمود. بلند نمودن بيمــــار به وسيله 5 نفر مرد با يك پتو و در حال كشش در مواقع خواص است پتو را تدريجاً در زير كشانيده و آن را در امتداد محور طولي بيمار قرار داده و هر دو طرف طولي آن را رو بهم لوله مي نماييم و بدين وسيله بيمار را بلند مي كنيم.

مار گزیدگی
مبارزه و پيشگيري
مهمترين روش پيشگيري آن است كه تا حدي كه امكان دارد از رفتن به منطقه اي كه مار در آنجا يافت مي شود خودداري شود، ولي در صورت الزام مي بايد چكمه و شلوار بلند پوشيد زيرا چنانچه مشاهده شده است 5/4 درصد مارگزيدگيها در ناحيه پا و به خصوص از زانو به پايين اتفاق افتاده است .
در صورت مشاهده و برخورد با مار، بايد از جاي خود تكان نخورد و در صورت امكان با يك چوب دراز، مار را از خود دور كرد، زيرا هر حركتي ممكن است مار را به وحشت اندازد و براي دفاع از خود به انسان حمله كند. در صورت تصميم به فرار، بهتر است دويدن را به صورت زيكزال انجام دهيد تا جهت يابي مار دچار اختلال گردد. گاهي با ايجاد دود در مناطق آلوده مي توان مارها را فراري داد. در بعضي مناطق، مردم با بسته بندي پياز در توري و پراكنده كردن آن در بيابانها موجب دور كردن مارها از آن مناطق مي شوند. مارها نسبت به نيكوتين حساس هستند و مي توان با پاشيدن گرد توتون در اطراف مناطق مسكوني يا چادرها مانع ورود مار به اين اماكن شد.
درمــان :
براي درمان مار گزيدگي رعايت نكات زير بسيار ضروري و حياتي است. در مرحله نخست بايد معلوم شود كه گزش، حقيقتاً صورت گرفته است يا خير. چنانچه ديده شده است در برخي موارد، گزيدگي مار بسيار سطحي بوده و سم وارد بدن مار گزيده نشده است، ولي چنانچه گزيدگي شديد و عميق باشد و مار نيز از صحنه گريخته باشد و قادر به شناسايي مار (سمي يا غير سمي) نباشيم پيشنهاد آن است كه :
الف)‌ استراحت مطلق بيمار بايد همزمان با گزش :
مانع از حركات اندام گردد؛ چون اين اقدام از سرعت انتشار سم در عروق لنفاوي و سياهرگهاي سطحي خواهد كاست .
ب) تأخير در جذب سم:
به منظور جلوگيري از نفوذ سم به ساير اندامها بايد بلافاصله چند سانتيمتر بالاي محل گزيدگي را با يك بند (تورنيكه) يا يك نوار پارچه اي پهن بست. بايد تأكيد شود كه در تورنيكه فقط عروق لنفاوي و برگشت خون سياهرگها سطحي را مسدود مي كند، ولي مانع از جريان خون شرياني نگردد. (به طوري كه انگشت در زير آن رد شود) در صورتي كه تورنيكه محكم بسته شده باشد، لازم است هر 10 الي 15 دقيقه يك بار حدود 1 دقيقه آن را شل نمود تا جريان عادي خون برقرار گردد. بايد تورنيكه به مدت بيش از دو ساعت باقي بماند در اين وضعيت بايد از تجويز خوراكي الكل كه موجب گشاد شدن عروق مي شود خودداري كرد.
سپس بايد در محل گزش، شكافي به عمق نيم سانتيمتر و به طول يك سانتيمتر در جهت عمودي بزنيم. در موارد بسيار متعدد ديده شده كه بعد از شكاف محل گزش مار خروج سم در لابلاي خونابه به وضوح صورت مي گيرد .همچنين بعد از شكاف، لازم است ماساژ خفيفي به طور ملايم از خارج به طرف محل مار گزيدگي داده شود تا حداكثر خونابه و سم موجود خارج گردد .
* توجه:
شكاف دادن موضع و مكيدن محل گزش چنانچه در همان دقايق اول انجام گردد بسيار مفيد است. مشروط بر آنكه لثه هاي شخص مكنده كاملاً سالم بوده و اثري از زخم و يا آلودگيهاي ديگر نباشد .
سرما درماني قطعاً ممنوع است :
از لحاظ تئوري به نظر مي رسد غوطه ور كردن عضو گزنده شده در يخ موجب تنگ شدن عروق مي شود و جلوي انتشار سم را مي گيرد ولي اين روش، سبب افزايش موضعي نكروز (مرگ بافتها) در منطقه گزش شده به علت تنگ شدن عروق باعث مي شود كه مقدار سرم ضد سم كمتر به منطقه گزش برسد .در يك مطالعه مشخص شده كه 75درصد از بچه هايي كه به دنبال مار گزيدگي احتياج به قطع عضو پيدا كردند، در درمانهاي موضعي مورد سرما درماني قرار گرفته بودند

shima_glk
01-22-2012, 08:11 PM
کوه های ایران

قله ارتفاع (متر) منطقه / رشته کوه
دماوند 5671 البرز مرکزي
خلنو 4375 البرز مرکزي
آزاد کوه 4375 البرز مرکزي
ناظر 4350 البرز مرکزي
پالون گردن 4250 البرز مرکزي
کلون بستک 4200 البرز مرکزي
سرکچال 4150 البرز مرکزي
وروشت 4100 البرز مرکزي
خرسنگ 4100 البرز مرکزي
توچال 3960 البرز مرکزي
شاه نشين 3850 البرز مرکزي
سيالان 4250 البرز غربي
شاه البرز 4250 البرز غربي
خشچال 4180 البرز غربي
ناز 4100 البرز غربي
کهار 4050 البرز غربي
علم کوه 4850 منطقه تخت سليمان
خرسان شمالي 4680 منطقه تخت سليمان
خرسان جنوبي 4659 منطقه تخت سليمان
تخت سليمان 4659 منطقه تخت سليمان
سياه سنگ 4604 منطقه تخت سليمان
هفت خوان 4537 منطقه تخت سليمان
چالون 4516 منطقه تخت سليمان
سياه گوک جنوبي 4450 منطقه تخت سليمان
سياه گوک شمالي 4230 منطقه تخت سليمان
سياه کمان 4472 منطقه تخت سليمان
شانه کوه 4465 منطقه تخت سليمان
کالاهو 4412 منطقه تخت سليمان
ميان سه چال 4348 منطقه تخت سليمان
سبلان 4811 آذربايجان
سهند 3200 آذربایجان
سندان 2984 زنجان
آق داغ 3065 زنجان
دوشاخ(قراول داغ) 2750 زنجان
تکه قیه سی 2920 زنجان
يخچال 3580 زاگرس - الوند همدان
اَردک و مَردک 3486 زاگرس - الوند همدان
دائم برف 3450 زاگرس - الوند همدان
الوند 3428 زاگرس - الوند همدان
کلاغ لانه 3410 زاگرس - الوند همدان
قزل ارسلان 3250 زاگرس - الوند همدان
کلاه قاضي 3125 زاگرس - الوند همدان

چهارده گانه ها
هيمالياسلسله جبالی است که ازسرچشمه رودخانه ايندوس indus شروع وبه بر هماپوترا brahmaputra ختم می شود و شامل سه رشته عظيم كوهستانی است ٬ كه مساحتی به عرض متجاوز ۱۵۰ مايل را زير دامنه وسعت خود گرفته اند . مساحت طولی اين كوهها٬ كه شمال هندوستان را می پوشانند٬ از ۱۵۰۰ مايل افزون می شود وارتفاعات آنها از ۱۶۰۰ مايل متجاوزاست . ارتفاعی كه در تمام طول سال نزول برف ٬ برآن حتمی است وهمواره قلل اين سلسله٬ پوشيده ازبرف ويخ است ازاين سلسله جبال بيش از ۳۰ قله ۲۵۰۰۰ پائی شناخته شده است . بارانهای سنگينی كه در اين نقاط می بارد از ۴۰ اينچ (يك متر) درسال شروع شده وبه ۳۰ متر هم می رسد . هرچه از عرض جغرافيايی كاسته شود حرارت بالا می رود ودر زيرخط برف دائمی ٬ گروهی از نباتات جنگلی ٬ مانند سوزنی برگان وبعضی نباتات پهن برگ در شادابی ورشد تمام ديده می شوند .

نام قله / كشور / ارتفاع به متر / اولين فاتح ( مليت ) / تاريخ اولين صعود

Everest اورست / نپال و تبت / 8848 يا8850 / ادموند هيلاري (زلاندنو ، انگلستان) ، تنزينگ نورگي (نپال) / 29 مي 1953
________________________________________

K2 كي دو / پاكستان و چين / 8611 / آ. كامپگنوني ، ل. لاسدلي (ايتاليا) / 31 جولاي 1954
________________________________________

Kangchenjunga كانچن جونگا/ نپال و هند / 8586 / گ. باند ، ج. براون ، ن. هاردي ، س. استريتر (انگلستان) / 25 مي 1955
________________________________________

Lhotse لوتسه / نپال و تبت / 8516 / ف. لوچسينگر ، ا.ريس (سوئيس) / 18 مي 1956
________________________________________

Makalu ماكالو/نپال وتبت/8463/ج.كوزي،ل.تري،ج.فرانكو،گ.مگن ون يلتسن،ج.بوير،س.كوپه،پ.لروك (فرانسه/15مي 1955
________________________________________

Cho Oyu چو آيو / نپال و تبت / 8201 / ه.تيچي ، س. يوخلر (اتريش) ، پاسانگ داوا لاما (نپال) / 15 اكتبر 1954
________________________________________

Dhaulagiri دائولاگيري/ نپال/8167/آ.اسكلبرت،ا.فورر،ك.دايمبرگ ،پ.داينر(سوئيس)،نيمادورجي، ناوانگ دورجي(نپال)/13مي 1960
_______________________________________

Manaslu مانسلو / نپال / 8163 / ت.ايماميشي ، ك. كاتو ، م. هيگتا (ژاپن) ، گ. نوربو (نپال) / 9 مي 1956
________________________________________

Nanga Parbat نانگاپاربات / پاكستان / 8125 / هرمان بوهل (اتريش) / 3 جولاي 1953
________________________________________

Annapurna آناپورنا / نپال / 8091 / م. هرزوگ ، ل. لاچنال (فرانسه) / 3 ژوئن 1950
________________________________________

Gasherbrum I گاشربروم 1 / پاكستان و چين / 8068 / پ.ك. شوئينگ ، آ.ج. كوفمن / 4 جولاي 1958
________________________________________

Broad Peak برود پيك / پاكستان و چين / 8047 / م.اشموك،ف.وينترستلر،ك. دايمبرگر ، ه. بوهل (اتريش) / 9 ژوئن 1957
________________________________________

Gasherbrum II گاشربروم 2/ پاكستان وچين/8035 / ف. موراوك ، س. لارچ ، ه. ويلن پارت (اتريش) / 7 جولاي 1956
Shisha Pangma شيشاپانگما / تبت / 8013 / هسو چينگ و تيم 9 نفره اش (چين) / 2 مي 1964
________________________________________
1) 14 قله 8000 متري طي 14 سال از 1950 تا 1964 ( همزمان با جنگ جهاني دوم و پس از آن ) فتح گرديدند .
2) رینهولد مسنر و پيتر هابلر اولين افرادي هستند كه اورست را بدون استفاده از كپسول اكسيژن صعود كردند .
3) رينهولد مسنر اولين شخصي است كه به تنهايي اورست را صعود كرد (بدون شرپا)
4) اختلاف اولين و آخرين قله 8000 متري تنها 835 متر است .
5) اورست به نام كاشف انگليسي آن نامگذاري شده است .

نیازهای تغذیه ای کوهپیمیان
تغيير شيوه هاي زندگي ، ماشيني شدن زندگي امروزي ،نبودن تحرک ، نداشتن برنامه ي ورزشي منظم حتي در ساده ترين شکل آن و کاهش ميزان فعاليت بدني باعث تجمع انرژي ، ازدياد بافت چربي و اضافه وزن مي گردد. بنابر اين يکي از ساده ترين روش ها که در هر سن و سا لي براي بدن مفيد بوده و در هر مکا ني امکان پذير است. همچنين به تجهيزات ويژه اي نياز نداشته و ازبهترين شيوه هاي کاهش وزن و حفظ سلامت جسماني و رواني محسوب مي شود « پياده روي و کوه پيمايي» مي باشد.
ميزان سوخت و ساز بدن به توازن و تعادل ميان انرژي به دست آمده ازطريق غذاها ومصرف آن انرژي در فعاليت هاي روزانه و فعاليت هاي سلولي بستگي دارد. پياده روي همراه با نرمش هاي سبک و انجام کوهپيمايي باعث مي گردد که سوخت و ساز بدن افزايش ياد. در نتيجه چربي هاي زائد بدن سوزانده شده و به تدريج به عضله تبديل مي شوند. در اثر تبديل چربي به عضله ميزان چربي بدن کاهش مي يابد. بنابراين تداوم کوه پيمايي، نرمش، ورزش هاي سبک و پياده روي باعث تحليل رفتن چربي هاي زائد شده و ميزان مصرف انرژي بالا مي رود. که اين خود باعث تناسب اندام وهمچنين از بروز چاقي جلوگيري مي کند.
در کوهپيمايي نيز ماند ديگر فعاليت هاي ورزشي، تغذيه نقش مهمي در افزايش توازن ورزشي دارد. با توجه به اين که ورزش کوه پيمايي جزء ورزش هاي طولاني مدت است،سهم عمده ي انرژي بدن از چربي ها تأمين مي گردد. به طور کلي در ورزش هاي استقامتي ميزان عمده ي انرژي از چربي ها تا مين مي شود. پس فعاليت مناسبي براي متعادل نگه داشتن وزن بدن محسوب مي گردد. بايد توجه داشت که ميزان سوخت چربي ها به بر آورده شدن منابع کربوهيدرات بستگي دارد. همچنين ميزان گلوکز خون و گليگوژن ذخيره در ماهيچه ها از عوامل محدود کننده ي ميزان فعاليت در انواع ورزش ها مي باشد.
در کوه پيمايي کوتاه مدت يکي از موادي که مي تواند انرژي شما را افزايش دهد، قند است. غذاهاي قندي، غذاهايي هستند که راحت خورده شده و سريع جذب مي شوند و با افزايش سطح قند خون، نياز انرژي عضلات و مغز را برآورده مي سازند. البته اين به آن معني نيست که در اين امر زياده روي کنيم. چون علاوه بر فساد دندان ها، موجب مي گردد انسوليني که در پاسخ به افزايش ميزان قند خون ترشح مي گردد به سرعت قند خون را پايين بياورد.
پس در مصرف مواد قندي کمي بيشتر دقت کنيد و ازمنابع قندي طبيعي مانند ميوه ها، خرما و ... استفاده نماييد.چرا که نه تنها تأمين کننده ي قند مورد نياز بدن هستند بلکه ما را از ديگر مواد مانند آب، ويتامينها، املاح معدني و فيبر نيز بهره مند مي سازند. يک ساندويچ حاوي عسل ،موز رسيده و کمي کشمش مي تواند قند زيادي به بدن برساند.دقت کنيد استفاده از کره و مارگارين زياد باعث کند شدن هضم کربوهيدرات ها شده و سطح انرژي را پايين مي آورد.
مصرف نيم ليتر آب قبل از شروع کوه پيمايي مي تواند مفيد باشد.اگر هوا گرم باشد،نوشيدن نيم ليتر آب درهر ساعت کوه پيمايي لازم است.
تأمين آب و املاح از ديگر عوامل حياتي در ورزش کوه پيمايي است. با افزايش سطح فعاليت، ميزان متابوليسم مواد مغذي افزايش يافته و دماي بدن بالا مي رود. که در اين ميان آب نقش مهمي در تنظيم دماي بدن دارد. ميزان حرارتي که در هنگام ورزش در بدن آزاد مي شود قادر است هر 5 تا 8 دقيقه يک درجه ي سانتي گراد دماي بدن را بالا ببرد. تبخير يک ليتر آب از سطح پوست بدن در اثر فعاليت ورزشي منجر به اين مي شود که 580 کالري گرما از بدن دفع شود. پس به ميزان کافي آب بنوشيد. حتي در فعاليت هاي کوتاه مدت نيز نوشيدن آب فراموش نگردد. مصرف نيم ليتر آب قبل از شروع کوه پيمايي مي تواند مفيد باشد.اگر هوا گرم باشد،نوشيدن نيم ليتر آب درهر ساعت لازم است. آب ميوه ي رقيق شده ماند آب سيب،گريپ فروت، انگور و ... مي تواند جايگزين مناسبي باشد.چون هم آب و هم مواد قندي لازم را تأ مين مي نمايد. توجه داشته باشيد که نوشيدن آب مستلزم تشنگي نيست.
تغذيه پس از کوه پيمايي نيزبسيار مهم است. در اين مرحله تأمين آب( براي دفع مواد زائد حاصل از متابوليسم)، املاح معدني و همچنين تأمين کربوهيدرات ها براي جايگزيني گيلگوژن مصرف شده از اهميت خاصي برخوردار است.اضافه کردن کمي مواد پروتئيني به اين مواد مي تواند سنتز گيلگوژن را تسريع بخشد. به عنوان مثال يک ليوان شير کم چرب، سيب، پرتقال، دو برش نان و کمي کيک مي تواند تأمين کننده ي موارد فوق باشد.
در هنگام کوه پيمايي اسيد لاکتيک عضلات شما بالا مي رود و در نتيجه باعث خستگي و احساس ضعف در عضلات مي شود. بنابراين استفاده از مواد غذايي که در بدن شما باعث بروز پاسخ قليايي گردد و اسيد را خنثي کند مي تواند از خستگي شما بکاهد، مانند سيب، پرتقال، توت فرنگي ، ليمو، گلابي، سيب زميني، اسفناج، سبزي جات (خيار، ترب و تربچه) همچنين مصرف موز براي تأمين پتاسيم از دست رفته و گوجه فرنگي آغشته به نمک جهت تأمين سديم و پتاسيم بعد از کوه پيمايي مفيد مي باشد.

نقش مایعات و مواد معدنی
بنا به همه دلایل فوق،ورزشکاران لازم است که آب یا سایر نوشابه ها را قبل،در طی و بعد از ورزش مصرف کنند.
قبل از ورزش:یک یا دو لیوان مایعات را دو ساعت قبل از حرکت یا تمرین بیاشامید تا اطمینان حاصل کنید که بخوبی هیدراته شده اید.پانزده دقیقه قبل از شروع ورزش یک لیوان دیگر نیز بنوشید.
در طی ورزش:در طی ورزش برای جایگزینی مایعات از دست رفته و اجتناب از گرمای بیش از حد هر20- 15 دقیقه ،180-120 سی سی مایعات بنوشید،مایعات سرد بهتر است چرا که به سرعت جذب می شوند و حرارت مرکزی بدن را سریعتر پایین می آورند.
پس از ورزش:این نکته که پس از انجام ورزش به مصرف مایعات ادامه دهید حائز اهمیت است که جبران کم آبی بدن زمان میکیرد.برای اطمینان از اینکه به اندازه کافی آشامیده اید،خودتان را قبل و بعد ورزش توزین کنید.به ازای هر 5/0 کیلوگرم کاهش وزن حداقل 500 سی سی آب مصرف نمایید.این اشتباه را نکنید که وزن کاهش یافته در ورزش مربوط به چربی است،چرا که چربی بتدریج از دست میرود و در مقیاس چند روز،مشخص نخواهد شد.تقریباً تمام کاهش وزن طی ورزش از منشاً آب می باشد.
علائم و خطرات كم آبي در ورزشكاران
دهیدراسیون می تواند نسبتاً سریع عارض شود.ملی همچنین ممکن است ظرف چندین روز ورزش بدون نوشیدن مایعات کافی پدید آید.ورزشکارانی که هر روز یا دوبار در روز و بویژه در آب و هوای گرم و مرطوب بشدت ورزش میکنند ممکن است بازای ها 5/0 کیلوگرم وزنی که از دست می دهند آب نیاز داشته باشند تا تعادل آب آنها مجدداً اعاده شود.به طور معمول نباید در روز وزن شما کاهش یابد،حتی 2درصد کاهش وزن می تواند به کاهش کارآیی منجر شود و معرف دهیدراسیون خفیف باشد.
علاوه بر آب،برخی از ورزشکاران نیاز به جایگزینی الکترولیتهای سدیم و پتاسیم که در عرق از دست می روند،دارند.این امر بویژه در ورزشی که بیش از یک ساعت به طول انجامد صدق میکند.بسیاری از نوشابه های ورزشی حاوی غلظتهایی از الکترولیتها و کربوهیدراتها هستند که جذب آب را تشریع می نمایند.به علاوه الکترولیتهای موجود در نوشابه های ورزشی تشنگی را تحریک میکند،که باعث تحریک فرد به نوشیدن و جبران کم آبی میشود. نوشابه های ورزشی در ورزشکاران استقامتی و نیز افرادی که تا حد توان به طور روزانه تمرین می کنند،یا در چند حرکت در یک روز شرکت میکنند یا دو جلسه تمرین در روز دارند بیشترین فایده را دارند.
در صورتی که ذائقه و بیزاری مانع نوشیدن مایعات مورد نیاز شماست،نوشابه را بر طریق سلیقه خود برگزینید.(انواع آبمیوه، آب ساده، آب معدنی،نوشابه های ورزشی،لیموناد)شما همچنین میتوانید از غذاهایی که آب زیادی دارند(مثل هندوانه،گوجه فرنگی،کاهو،سوپ)بیشتر استفاده کنید.با این حال آگاه باشید که نوشیدنیهای حاوی کافئین،نظیر قهوه و چای اثر متضادی دارند.کافئین نیاز بدن به ادرار کردن را افزایش میدهد و بنابراین باید در زمان اعاده مایعات از دست رفته،از مصرف آنها اجتناب نمود.به همین ترتیب مشروبات الکلی دارای اثر کاهنده آب بدن هستند.
نقش آهن در بدن و ميزان مورد نياز آن در ورزشكاران زن و مرد چقدر است ؟
آهن چند نقش مهم در بدن شما ایفا میکند.سلولهای قرمز خون را میسازد،که حمل اکسیژن در تمام بدن را به عهده دارد،در تبدیل غذا به انرژی کمک میکند و به مبارزه با عفونتها کمک مینماید.نقش آهن در حمل اکسیژن بویژه در طی ورزش حائز اهمیت است.بدون آهن،بدن شما قادر به ساخت گلبولهای قرمز سالم و رساندن اکسیژن کافی به عضلات،مغز و سایر احشاء نمی باشد.افت محسوس در ذخایر آهن،آنمی کمبود آهن نامیده میشود. در کل زنان نسبت به مردان نیاز به آهن بیشتری دارند تا آهن از دست رفته در طی قاعدگی را جبران نمایند ولی ورزشکاران احتمالاً نیاز به آهن خیلی بیشتری نسبت به غیرورزشکاران ندارند.هرچند ابهاماتی در این مورد در تحقیقات پزشکی وجود دارد.آهن کافی را میتوان از رژیم غذایی بدست آورد. البته این امر مستلزم عادات خوب تغذیه ای است.
بزرگترین مشکل در رابطه با آهن آن است که خیلی فراوان نیست.هر 1000 کالری بطور متوسط حاوی 6 میلی گرم آهن است و زنان نیاز به 15 میلی گرم در روز دارند(مردان به 10 میلی گرم در روز نیاز دارند).در زنانی که رژیم کم کالری دارند در اغلب موارد نیاز به آهن تأمین نمیشود(از آنجا که مردان دریافت کالری بیشتر و نیاز کمتری دارند،برای آنها کمبود آهن کمتر اتفاق می افتد) تأکید بر مصرف رژیم پرکربوهیدرات و کم چربی توسط ورزشکاران در دریافت آهن پایین نقش دارد.گوشت قرمز که معمولاً در ورزشکاران از مصرف آن اجتناب میشود،یکی از غنی ترین منابع آهن است.غذاهای غیرگوشتی پر کربوهیدرات محتوی آهن کمتری هستند بسیاری از ورزشکاران دانش آموز و دانشجو درصد بالایی از کالری خود را از غذاهای کم محتوا تأمین میکنند که خود بر شدت مشکل می افزاید.
علاوه بر دسترسی محدود به آهن جذب آن نیز کم است و بسته به منبع غذایی از 2 تا40درصد متغیر است.حول و حوش 35- 25 درصد آهن موجود در گوشت جذب می شود،حال آنکه تنها 20-2 درصد آهن موجود در منابع گیاهی جذب میگردد.
همانگونه که ملاحظه می کنید پاسخ به این سوال که آیا ورزشکاران زن نیاز به آهن بیشتری دارند واضح و قطعی نیست.با این وجود از آنجا که آهن یک ماده مغذی مهم برای کارآیی است،در یک ورزشکار زن در صورتی که از رژیم گیاهی استفاده میکند یا سعی در کاهش وزن دارد،احتمالاً عاقلانه این است که از یک مکمل آهن برای رفع نقص رژیم غذایی خود بهره مند شوند.
نقش كلسيم در بدن و ميزان مورد نياز آن در ورزشكاران زن و مرد چقدر است ؟
کلسیم به استخوانهای شما کمک میکند تا برای ایستادگی در مقابل استرس وزن توانایی کافی داشته باشند.در افراد سالم،در استخوانها در پاسخ به ورزش کلسیم بیشتری ذخیره میگردد و در نواحی استرس تراکم بیشتری می یابد.ورزشکاران ممکن است دچار شکستگیهای تلشی(ترک های کوچک در استخوان که اکثر اوقات در قسمت پایین ساق پاها رخ میدهند.)در اثر استرس مضاعف و یا ضعف استخوانها شوند.دریافت کلسیم ناکافی میتواند استخوانها را ضعیف سازد و باعث شود که حساسیت بیشتری به شکستگیهای تلشی پیدا کنند.در زنان ورزشکار وقتی که یک دختر به سن بلوغ میرسد و قاعدگی وی آغاز میشود،تولید استرژن در بدن او نیز نقشی در تراکم استخوانی او ایفا می کند.استروژن تولید شده به عنوان بخشی از سیکل قاعدگی ماهیانه باعث افزایش برداشت کلسیم خوراکی توسط استخوانها میشود و بدن ترتیب اثر مثبتی بر روی قدرت استخوان داشته باشد.
گاهی در زنان ورزشکار که چربی بدنی پایینی داشته و تمرینات شدیدی را انجام میدهند،قاعدگی قطع می شود یا اینکه دوره های قاعدگی بسیار بی نظم است.به این وضعیت آمنوره گفته می شود و میتواند آثار قابل ملاحظه ای بر روی تراکم استخوانی زنان برجا بگذارد.از آنجا که توقف سیکل قاعدگی همچنین به معنای کاهش تولید استروژن در بدن است،این امر می تواند باعث رسوب کلسیم کمتری در استخوانها شود.
کمبود کلسیم دارای دو اثر کوتاه مدت و دراز مدت است،اولین مشکل اینست که تراکم استخوانی پایین میتواند به شکستگی های تلشی منجر شود.آثار دراز مدت شامل پیدایش پوکی استخوان یا استئوپوروز(استخوانهای ترد و شکننده)در سالهای بعدی عمر هستند.
نیاز به کلسیم در مردان و زنان،ورزشکاران و غیرورزشکاران مشابه و به اندازه1200 میلی گرم در روز است.در صورتی که ورزشکاران کالری مورد نیاز خود را دریافت کنند،براحتی میتوانند نیاز خود را به کلسیم تأمین کنند.شیر بسیار بهتر از مکملهای کلسیم است،چرا که علاوه بر کلسیم،پروتئین،کربوهیدراته ا،منیزیم،فسفر،بور و ریبوفلاوین را تأمین میکند.
در بعضی وضعیتها لازم است که ورزشکاران جایگزینی برای شیر پیدا کنند.زمانی که ورزشکاران عدم تحکل لاکتوز داشته باشند،جایگزینی آنزیمی توصیه می شود و در صورتی که موثر نبودند،غذاهای پر کلسیم نظیر اسفناج،کلم و گل کلم توصیه میگردند.در مجموع تأکید بیشتر بر روی مواد غذایی است و مکمل ها به عنوان آخرین حربه استفاده میشوند.

گره های کوهنوردی
گره های معمول
توضیح : برخی گره ها جزو سرفصل های آموزشی فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران نیست و از سایت های مختلف خارجی برداشت شده است. ترتیب نصاویر از بالا به پایین و از چپ به راست است .
گره بولاین / بولین / خرگوش ( Bowline )
گره کلا وهیچ / مست ورف / خود حمایت ( Clove Hitch )
گره نیمه مست ورف / حمایت ( Italian Munter Hitch Knot )
گره هشت یک لا ( Figure Eight Knot )
گره هشت تعقیبی ( Figure of Eight Rethreaded )
گره لغزنده (Tautline Hitch Knot )
این گره جهت اتصال و تنظیم طناب چادر استفاده می گردد .
گره لغزنده ( Sliding Sheet Bend Knot )
این گره جهت تنظیم طناب چادر و یا طناب متصل به کارگاه استفاده می شود .

گره پروانه ( Butterfly Knot )
این گره جهت ایجاد حلقه در وسط طناب در کوهنوردی زمستانی که چندین نفر هنگام عبور از شیبهای برفی با یک طناب به هم متصل هستند ، بکار می رود .

اتصال دوسرطناب
گره دوسرطناب سر دست ( Overhand Knot )
بدلیل قرار گرفتن گره در یکطرف طناب ، این گره به راحتی بر روی لبه سنگ حرکت می کند .

گره دوسرطناب یک لا ( Fisherman's Knot )
این گره جهت اتصال دو طناب هم قطر استفاده می گردد .
گره دو سرطناب دو لا ( Double Fisherman's Knot )
این گره جهت اتصال دو طناب غیر هم قطر استفاده می گردد . برای اطمینان بیشتر در اتصال دو طناب هم قطر نیز بکار می رود .
گره دوسر نوار / گره مربع ( Tape Knot )
این گره جهت اتصال دو سر نوار استفاده می گردد .
نوعی گره دوسرطناب برای طناب های غیر هم قطر ( Sheet Bend )
نوعی گره دو سر طناب برای طناب های غیر هم جنس ( Full Carrick Bend )

گره های خودقفل شونده
از این گره های هنگام صعود از طناب ( بعنوان مثال در غارنوردی ) و یا کشیدن طنابی که روی آن بار سنگینی است ( کشیدن بار و وسایل و یا مجروح ) بکار می رود .
گره خود قفل شونده ( Auto Locking Knot )
گره خود قفل شونده ماکارد ( Machard Self Locking Knot )
گره خود قفل شونده ضربد ری ( Cross Clamp Self Locking Knot )
گره خود قفل شونده باخ من ( Bachmann Self Locking Knot ) گره خود قفل شونده پروسیک فرانسوی ( French Prusik Self Locking Knot )
گره خود قفل شونده پروسیک ( Prusik Self Locking Knot )
گره هایی جهت ایجاد دو حلقه در سر طناب
گره های زیر جهت ایجاد دو حلقه در سر طناب و اتصال آن به کارگاه یا ... می باشد .
(Triple Crown Knot)

گره بولین دولا ( Bowline on a Bight )

گره بولین فرانسوی ( Spanish Bowline Knot )
( Rigid Double Splayed Loop in a Bight )