PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سابقه ي تاريخي خليج فارس



Borna66
05-13-2009, 12:17 AM
سابقه تاريخي خليج فارس

مدارك بي چون و چراي تاريخي از منابع يوناني و رومي گرفته تا منابع پرشمار دوران بعد از اسلام به عربي و فارسي به روشني حكايت از آن دارند كه دست كم از دوران هخامنشيان به بعد در نوشته‌هاي يوناني و كتيبه‌هاي موجود در ايران هميشه اين پهنه گسترده و مهم استراتژيكي به نام خليج فارس يا فارس و درياي پارس خوانده شده است. طبق مدارك و اسناد معتبر به دست آمده به‌ ويژه كتيبه‌‌اي كه در موقع حفر كانال سوئز به دست آمد اين خليج به نام درياي پارس ناميده مي‌شد.

مورخان و محققان دنياي قديم از جمله هرودت، نئارخوس، استرابون و كورسيوس در آثار و نوشته‌هاي خود اين دريا را درياي پارس و يا خليج فارس ناميده‌اند.

بطلميوس دو قرن پيش از ميلاد اين خليج را پرسپكوس سينوس ناميد كه به معني خليج فارس است. همين نام در نقشه جهان هنريكوس مارتلوس در سال 1492 ميلادي نيز به كار رفته است.

در نوشته‌هاي جغرافي‌دانان و سفرنامه‌نويسان عرب و ايراني همه جا با عنوان خليج فارس، خليج عجم، درياي فارس و يا بحر فارس از اين پهنه ياد شده است كه گاه درياي عمان و فراتر از آن را نيز جزء محدوده خليج فارس آورده‌اند. به عنوان نمونه مي‌توان از المسالك و الممالك ابن خردادبه، البدان ابن فقيه، مسالك الممالك اصطخري، مسعودي، مقدسي، ابن حوقل، ياقوت حموي، ابوريحان بيروني، حمدالله مستوفي و گروه پرشمار ديگر ياد كرد. ابن بطوطه نيز در شرح سفر خود در اين پهنه از آن با نام درياي فارس سخن مي‌گويد.

در قديمي‌ترين كتاب جغرافيا به نام "حدود العالم من المشرق الي المغرب" كه حدود هزار سال قبل تاليف شده و به زبان فارسي نيز ترجمه شده، آمده است: خليج فارس از حد پارس بر( سرچشمه) گيرد و با پهناي اندك تا سند رسد.

داريوش هخامنشي و اسكندر مقدوني هر كدام با اعزام نماينده‌اي ويژه به خليج فارس درباره آن به تحقيق پرداختند.

ساسانيان نيز در سواحل جنوبي آن نيرو پياده كردند و يمن و مسقط را به تصرف خود درآوردند، اما قديمي‌ترين قومي كه مطالعه زمين را به‌طور جدي آغاز كردند بابلي‌ها بودند. آنان در آثاري كه دو هزار و پانصد سال پيش برجاي نهادند زمين را صفحه مسطحي فرض كردند، و به رودخانه آب شور "خليج‌فارس، كه آشوريان آن‌را نارمرتو Narmarratu مي‌ناميدند نيز اشاره كردند. دليل چنين تصوري، محدوديت اطلاعات جغرافيايي آنان بود كه جهان را عبارت از سرزمين‌هاي واقع در اطراف بابل و ميان رود نيل و شط دجله مي‌دانستند و از درياها، فقط خليج‌فارس را مي‌شناختند كه در مجاورت آن سرزمين واقع بود.

نقشه‌اي از سلسله سوم بابلي‌ها موجود است كه نشان‌دهنده ميزان معلومات آن قوم از شكل جهان مي‌باشد و در آن هفت جزيره به‌صورت مثلث در وراي خليج‌فارس نشان داده شده است.

پس از بابلي‌ها، علماي جغرافيا نويس يونان قديم كه آثار آنان درواقع مبناي پيدايش آثار بزرگ علمي در شرق و غرب عالم محسوب مي‌شود، جهان را عبارت از خشكي مستطيل‌شكلي مركب از سه قاره اروپا، آفريقا و آسيا فرض مي‌كردند و درياهاي شناخته شده را درياي متوسط يا خليج روم، درياي خزر، خليج‌فارس و خليج عربي (درياي سرخ) مي‌دانستند. ابوريحان محمد بن احمد البيروني الخوارزمي نيز در كتاب ارزشمند "التفهيم الاوائل صناعه التنجيم" اين تقسيم‌بندي يونانيان را تأييد كرده‌ است.

Borna66
05-13-2009, 12:17 AM
چنين تقسيم‌بندي جغرافيايي را كه مدت‌ها اساس كار علمي دانشمندان جهان بود در آثار بسياري از دانشمندان بزرگ يوناني قبل از ميلاد مي‌توان جست‌وجو كرد، از جمله در آثار طالس ملطي كه حدود سال‌هاي 546 تا 540 قبل از ميلاد مي‌زيست، آناكسي ماندر كه در سال‌هاي بين 546 تا 612 قبل از ميلاد زندگي مي‌كرد، خصوصا كوسماس اينديكوپلتس 535 قبل از ميلاد، هكاتوس 500 قبل از ميلاد، اراتوستن 200 قبل از ميلاد، و بالاخره استرابون كه مقارن باميلاد مسيح مي‌زيست و به پدر جغرافيا معروف است.

در مدارك و آثار عربي قرن چهارم هجري يكي از آثار مهم اين قرن كتاب صورالاقاليم ابي زيد بلخي است كه حدود سال 321 هجري به رشته تحرير درآمده است . در اين كتاب نقشه‌اي آورده شده كه دو درياي عظيم فارس و روم به‌روشني و وضوح نشان داده شده است.

كتاب المسالك و الممالك ابواسحق ابراهيم بن محمد اصطخري در سال 346 هجري بارزترين و گوياترين اثر جغرافيايي است كه راجع به درياي فارس سخن مي‌گويد. استمزي در صفحه 28 كتاب مزبور مي‌نويسد: درياي فارس مشتمل است بر بيشتر حدود فارس و از فارس به ديار عرب و ديگر سرزمين‌هاي اسلام متصل مي‌شود.

ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادي فصلي از كتاب پرارزش صوره‌الارض را كه در سال 367 هجري به پايان رسانيده به بحر فارس اختصاص مي‌دهد و در شرح اين درياي عظيم مي‌گويد: درياي فارس از قلزم به ايله منتهي مي‌شود، سپس حدود ديار عرب را دور مي‌زند و از آنجا به آبادان و پس از قطع عرض دجله به مهروبان و بعد به جنابه مي‌رسد. آنگاه از كناره‌هاي فارس به‌سوي سيراف مي‌گذرد و به سواحل (هرمز) از پشت كرمان امتداد مي‌يابد و به ديبل و سواحل ملتان كه ساحل سند است مي‌رسد و در اين جا مرز بلاد اسلام پايان مي‌يابد و به سواحل هند و چين مي‌رسد و از سمت غرب نيز به بيابان‌هاي مصر مي‌رسد.

بنابراين در اين كتاب خليج‌فارس به‌طور وسيعي ترسيم شده است. بعد از ابن حوقل، حدود درياي فارس در آثار جغرافيايي رفته رفته در جهت تطبيق با حدود كنوني خليج‌فارس تغيير پيدا مي‌كند.

براساس نتايج به عمل آمده مي‌توان گفت كه پيش از آنكه آريايي‌هاي ايراني بر فلات ايران تسلط يابند آسوريان اين دريا را در كتيبه‌هاي خود به‌نام "نارمرتو" Narmarratu كه به معني رود تلخ است ياد كرده‌اند و اين كهنه‌ترين نامي است كه از خليج‌فارس به‌جاي مانده است.

- در كتيبه‌اي كه از داريوش در تنگه سوئز يافته‌اند اين عبارت "درايه تيه هچاپارسا آئي‌تي" Drayatya hacha parsa aity يعني "دريايي كه از پارس مي‌رود" كه منظور همان خليج فارس است آمده است.

- در زمان ساسانيان نيز اين خليج را درياي پارس مي‌گفتند.

- مورخ ديگر يوناني فلاويوس آريانوس كه در سده دوم ميلادي مي‌زيست در كتاب معروف خود آنازيس يا تاريخ سفرهاي جنگي اسكندر ضمن شرح بحرپيمايي نه آرخوس كه به امر اسكندر مأموريت يافته بود از رود سند به درياي عمان و خليج‌فارس بگذرد و به مصب فرات داخل شود، نام اين خليج را "پرسيكون كا اي تاس" persikonkaitas نوشته كه ترجمه تحت‌اللفظي آن خليج فارس است.

شمس‌الدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبكر بناي شامي مقدسي، معروف به بشاري در كتاب "احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم" كه آن‌را در سال 375 به پايان رسانيده اين دريا را مانند ديگران "بحر فارس" خوانده است.

محمد بن نجيب بكُيران در كتاب جهان نامه كه نسخه آن به تازگي در روسيه چاپ شده است نيز از اين دريا به‌عنوان بحر فارس ياد مي‌كند و بسياري از مدارك ديگر كه درخصوص تأييد نام خليج‌فارس وجود دارد.

اما درخصوص خليج عربي كه به رومي آن‌را سينوس آرابيكوس sinusarabicus يعني خليج عرب‌ها مي‌گفتند. در تاريخ و جغرافياي قديم آن‌را به بحر احمر كه بين تنگه باب المندب و آبراه سوئز قرار دارد نسبت مي‌دادند كه به مناسبت شن‌هاي سرخ ساحل آن، آن‌را به يوناني، "اري‌تره" Erithree و به لاتيني ماره روبروم Mare Rubrum يعني درياي سرخ نيز مي‌خواندند. و بحرقلزم نيز نام داشت.

هكاتايوس ملطي از علماي قديم يونان و ملقب به پدر جغرافيا در گذشته در 475 قبل از ميلاد بحر احمر را "خليج عرب" ياد كرده است.

هرودت مورخ مشهور يوناني در گذشته در 425 قبل از ميلاد نيز در تاريخ معروف خود نام بحر احمر را مكرر خليج عربي نوشته است. در كتاب حدود العالم من المشرق الي المغرب كه در 372 هجري تأليف شده است از بحر احمر با عنوان "خليج عربي" نيز ياد كرده است، بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه نخست، نام خليجي كه در جنوب ايران است از دو هزار و پانصد سال پيش، خليج‌پارس، يا بحر پارس نام داشته و خليج عربي به بحر احمر اطلاق مي‌شده است.

دوم اينكه، اين نام‌ها را نخستين‌بار يونانيان بر اين دو دريا يعني خليج فارس و بحراحمر نهادند و خليج‌فارس و خليج عرب گفتند و عنصر ايراني - فارسي يا عربي - قحطاني را در اين نامگذاري دخالتي نبوده است.

سوم اينكه، جغرافي‌دانان عرب و مسلمان اين دو نام را از يونانيان و روميان آموخته و اين دو اصطلاح را در آثار خود به‌كار برده‌اند، به‌خصوص كه درياي‌پارس را به اتفاق خليج‌فارس يا بحر فارس ياد كرده‌اند.

چهارم اينكه نام خليج‌فارس در همه زبان‌هاي زنده دنيا از قديمي‌ترين زمان تاكنون پذيرفته شده و همه ملل جهان اين درياي ايراني را به زبان خود خليج‌پارس مي‌خوانند.

در پايان اينكه بدون آنكه همكيشان عرب‌نژاد ما در تسميه خليجي به‌نام خود محتاج به تغيير نام خليج‌پارس باشند از 2500 سال پيش، خليجي به‌نام ايشان كه فعلاً بحر احمر نام دارد در تاريخ و جغرافياي قديم آمده و در مآخذ يوناني از 500 قبل از ميلاد خليج عربي خوانده شده است