PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کمیت و کیفیت



pnugirl
05-12-2009, 12:14 AM
قانون تبدیل تغییرات کمی به کیفی رابطه دیالکتیکی بین دو مقوله کمیت و کیفیت را بیان می کند. این قانون اساسی فلسفی دیالکتیک، بیانگر شکل های تکامل و مکانیسم آن تغییرات انقلابی و جهش جهان و توضیح دهنده چگونگی پیدایش کیفیت نوین در همه زمینه های طبیعت و جامعه و تفکر است. در پیرامون ما اشیاء و پدیده های گوناگونی هستند که پیوسته در حال حرکت و تغییرند ولی ما اشیاء و پدیده ها را علی رغم این حرکت و تغییر دائمی با هم اشتباه نمی کنیم بلکه آن ها را از هم تمیز می دهیم. چرا؟ زیرا که هر یک از اشیاء و پدیده ها به وسیله خصوصیاتی که ویژه اوست از دیگران متمایز می شود این خصوصیات هم کیفی است و هم کمی و از خود اشیاء و پدیده ها ناشی شده محتوی عینی دارند.

pnugirl
05-12-2009, 12:47 AM
کمیت چیست؟ علاوه بر کیفیت های ویژه ای که اشیاء و پدیده ها را از هم متمایز می کند اشیاء و پدیده ها دارای جنبه های کمی نیز هستند. کمیت شیئی را از نظر ابعاد و حجم و میزان آن، درجه تکامل آن، اندازه و مقدار آن،جمع بخش ها و اجزاء آن، عده خواص آن و غیره مشخص می سازد. معمولا کمیت با عدد و رقم بیان می گردد. به مشخصات کمی از طریق اندازه گیری و محاسبه می توان پی برد. خصوصیات کمی رابطه بین اجزاء و کل را نشان می دهد و به شناخت ما از طبیعت اشیاء و پدیده ها می افزاید. مثلا بزرگی درخت، سنگینی فلز، عده گوسفندان گله، درجه حرارت یک مایع، سطح رشد یک پدیده، سن هر موجود زنده عوامل کمی هستند. در پدیده های اجتماعی نیز جهت کمی وجود دارد. هر نظام اجتماعی دارای سطح و درجه تکامل معینی است. جوامع سرمایه داری که از نظر کیفی یکسانند مثلا از نظر میزان تولید، قدرت صنایع، عده کارگران و بیکاران، میزان سرمایه گذاری های خارجی، درجه تکامل و غیره با یکدیگر تفاوت دارند. کمیت نیز مانند کیفیت در واقعیت عینی وجود دارد. متعلق به خود اشیاء و پدیده های جهان پیرامون است یعنی خصلت عینی دارد. مشخصات کمی می تواند در حدود معینی تغییر کند بدون آنکه کیفیت شیئی و پدیده مربوطه تغییر یابد. تغییر کیفیت موجب تغییر شیئی مورد نظر می شود، چون کیفیت با هستی واقعی خود آن، با سرشت آن پیوند دارد و تغییرش به معنای پیدایش شیئی تازه ای خواهد بود در حالی که در مورد کمیت چنین نیست و تغییرات در حدود معین موجب تغییر سرشت شیئی و پدیده نمی شود.
کمیت مقوله فلسفی است که مشخصات شیئی و پدیده را از نظر عده و مقدار، بعد و بزرگی، گسترش و سطح و حجم، توده و وزن، سرعت و آهنگ و مدت، درجه و غیره بیان می کند.

pnugirl
05-12-2009, 12:48 AM
تغییر کمیت اگر از حدود معینی خارج شود لزوما به تغییرات کیفی می انجامد. علوم فیزیک و شیمی نشان می دهد که مثلا اگر تعداد الکترون ها عوض شود کیفیت جزء اولیه تغییر می کند. ئیدروژن یک الکترون دارد و ازت هفت، اکسیژن هشت الکترون دارد و اورانیوم نود و دو. اگر تعداد اتم ها و ملکول ها در داخل یک ترکیب شیمیایی تغییر کند اگر تغییرات کمی از نظر سطح انرژی یا تغییر میزان بار هسته حاصل شود اگر تغییرات کمی و عواملی نظیر حرارت و فشار و قوه جاذبه و میدان مغناطیسی و برقی به وجود آید، موجب پیدایش عنصر و جسم کیفیتا جدیدی می شود. نتیجه این که تغییرات کمی در آن سوی نسبت ها ( اندازه) به تغییرات کیفی مبدل می گردد. به عبارت دیگر تغییرات کمی فقط در صورتی در کیفیت موثر خواهند شد که از حدود و اندازه معینی بگذرند و به نسبت معین باشند. این یک قانون عینی و عمومی تکامل دنیای مادی است که در تکامل جامعه هم صادق است. تا زمانی که ما با کمیت متغیر در چارچوب کیفیت نسبتا ثابت روبرو هستیم در پدیده پیوست وجود دارد. وقتی چارچوب در هم می شکند و تغییرات کمی از مرز و اندازه فراتر می رود گسست حاصل می شود. در اثر انتقال از تغییرات کمی به کیفی در جریان تکامل، گسست به وجود می آید چرا که کیفیتی نو، جدا از کیفیت سابق بروز می کند. همین پیوست و گسست است که شالوده وحدت و تنوع جهان است. تا زمانی که نسبت به معنای فلسفی آن یعنی وحدت مختصات کمی و کیفی باقی است کیفیت همان است که بود و این مرحله پیوست است. آن گاه که نسبت تغییر کند و وحدت مزبور دگرگون شود کیفیتی تازه به وجود می آید و این زمان گسست است. پیوست و گسست یک دیگر را مشروط می کنند و در هم متقابلا موثرند. پیوست دوران تدارک گسست است. گسست پایان ناگزیر روند پیوست است.
جهانی که در ماهیت مادی خود یگانه است بر اثر همین انتقال به کیفیت های تازه و عبور از مرز نسبت ها دارای تنوع است. قانون گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی این مطلب را بیان می کند که درجه معینی از تجمع و گرد آمدن تغییرات کمی و تدریجی و اغلب نامحسوس و آرام به علت عبور از مرز نسبت ( اندازه) منجر به تغییرات بنیادی و ریشه ای و دگرگونی در کیفیت می شود.
این قانون وحدت دیالکتیکی بین پیوست و گسست، بین تغییر تدریجی و آرام و تحول و تحول جهشی و سرشتی را بیان می کند.
جنبه دیگر قانون تبدیل تغییرات کمی به کیفی این است که به طور متقابل تغییرات کیفی موجب می شود کمیت تغییر یابد کاستی یا فزونی پذیرد. هر تغییر کیفی به نوبه خود تغییرات کمی معینی را بوجود می آورد. هر کیفیت نویی با کمیت های ویژه خود می خواند و خود عرصه تغییرات جدید کمی می شود.
از جانب دیگر در برخی موارد شاخص های کمی خود دارای اهمیت فراوان و محتوای مهمی می شوند. مثلا سطح و آهنگ رشد اقتصادی، میزان درآمد ملی و درآمد سرانه، عده اعضاء یک حزب کمونیست و درصد ترکیب طبقاتی حزب و غیره، عوامل کمی هستند که تأثیر و نقش فراوان پیدا می کنند.همه این ها نشانه وابستگی عمیق مقولات کمیت و کیفیت است. تکامل هر دو جنبه این وحدت دیالکتیکی را در بر می گیرد و عبارت است از وحدت دو شکل و دو جنبه متفاوت از یک دیگر و در عین حال وابسته به یک دیگر یکی پیوستگی و مداومت و دیگری گسستگی و جهش.
منظور از پیوستگی در تکامل مرحله انباشته شدن تغییرات کمی، نامحسوس و آرام نسبتا کند و تدرجی است که به کیفیت شیئی دست نمی زند ولی شاخص های کمی آن را تغییر می کند. این دوران رشد و تغییر کمی «اولوسیون» است.
منظور از گسستگی یا جهش، مرحله تغییرات کیفی عمیق و دوره تبدیل کیفیت کهنه به کیفیت نوست که به صورت جهشی صورت می گیرد.
جهش شیوه عام انتقال از کیفیت کهنه به کیفیت جدید است. به همین جهت آن را جهش کیفی می نامیم. اگر دوران تغییرات تدریجی کمی دوران دگرگونی های عادی(اولوسیون) بود این دوران دگرگونی های بنیادی (روولوسیون ) است در این جا تغییر انقلابی رخ می دهد.
بنابر این قانون اساسی و عام دیالکتیک هر حرکت عبارت است از وحدت دو لحظه و دو جنبه، هر روندی در جریان تکامل هم گسست است هم پیوست، وحدت تغییرات تدریجی و مداومت است. با جهش کیفی و قطع مداومت.
جسمی که به هوا پرتاب می شود اگر سنگی از دست کودکی یا تیری از چله کمانی یا گلوله ای از لوله توپی باشد سرعت های متفاوت دارد و پس از خط سیر معینی این جسم به زمین باز می گردد. ولی اگر این سرعت (کمیت) را بتوانیم آن قدر زیاد کنیم که به هشت کیلومتر در ثانیه برسانیم شیئی دیگر به زمین باز نمی گردد و تغییر کیفی در جهت خط سیر او حاصل می شود و به ماهواره ای به دور زمین بدل می شود.
اگر بتوانیم باز هم سرعت را بیشتر کنیم و از یازده کیلومتر در ثانیه هم بیشتر نماییم آن گاه با کیفیت باز هم تازه تری روبرو خواهیم شد. جسم از مدار زمین هم خارج می شود و همچو سیاره ای به دور خورشید به حرکت در می آید. پس تغییر کمیت ( که در مثال ما سرعت است و با میزان کیلومتر در ثانیه قابل محاسبه) موجب تغییر کیفیت می گردد.
این تغییر در لحظه معین جهش کیفی صورت می گیرد.
جهش کیفی وابسته به تصور ما از طول مدت زمان نیست. تغییر کیفی همیشه یک جهش است. این مفهوم را با معانی معمولی یک باره و در یک لحظه و نظایر آن ها نباید اشتباه کرد. تبدیل نوع ویژه ای از میمون به نوع انسان اندیشمند در ده ها میلیون سال پیش خود ده ها هزار سال به طول انجامید ولی جهش کیفی حاصل شد. تبدیل جامعه کمون اولیه به برده داری هزاران سال طول کشید ولی باز هم جهشی در تکامل اجتماع بود. رویدادهای کیهانی نظیر انفجارهای کهکشان ها و ایجاد ستارگان جدید هر یک میلیاردها سال مدت لازم است ولی هر یک جهش کیفی است. کما این که تبدیل اجزاء اولیه در ماشین های شتابگر که هر یک صدها هزارم ثانیه بیشتر عمر نمی کنند باز هم یک جهشی کیفی است.
در نتیجه جهش کیفی پدیده کهنه از بین می رود و پدیده نو مترقی به وجود می آید. به همین علت جهش در امر تکامل اهمیت عظیمی دارد. در جامعه جهش، شکل انقلاب اجتماعی به خود می گیرد، انقلابی که کهنه را می روبد و ساختمان اجتماعی نو را بنا می نهد و موانع موجود بر سر راه پیشرفت اجتماع را از میان بر می دارد.
هفت دهه پیش مجله ایران نو ارگان حزب دمکرات آن زمان هنگامی که نخستین گام ها در راه نشر عقاید مارکسیستی در ایران برداشته می شد برای بیان این مطلب نوشت همان طور که اگر مادری نباشد هیچ طفلی متولد نمی شود همین قسم نیز هیچگونه تجدد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی (پیدایش کیفیت نوین) بدون انقلاب (جهش) صورت خارجی پیدا نمی کند.
قانون گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی برای اولین بار توسط هگل فیلسوف بزرگ دیالکتیسین منتهی در چارچوب ایده آلیستی و برای توضیح پدیده های معنوی بیان و فرموله شد. تئوری علمی و ماتریالیستی این قانون توسط کلاسیک های مارکسیسم پایه گذاری شد. ماتریالیسم دیالکتیک تنوع بی پایان کیفی جهان را در تمام شئون طبیعت و جامعه و تفکر بر شالوده این قانون توضیح می دهد که محتوی آن به طور خلاصه چنین است:
تمام اشیاء و پدیده ها از نظر کمی و کیفی معین و مشخص هستند، یعنی با شاخص های کمی و کیفی هویت آن ها معین می شود دارای کمیت و کیفیت هستند. این دو متقابلا با یکدیگر در ارتباط دیالکتیکی هستند. تکامل همین روند یگانه و متضاد پیوند بین کمیت و کیفیت، بین پیوست و گسست، بین مداومت و جهش است. تغییرات کمی تدریجی و نامحسوس در جریان تکامل به تغییرات کیفی عمیق تبدیل می گردد و منجر به دگرگونی و پیدایش کیفیت جدید می شود. این تبدیل به صورت جهش تحقق می یابد.