PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كاربرد ژئومورفولوژي در برنامه ريزي شهري و روستايي



Borna66
05-09-2009, 09:19 PM
ژئومورفولوژي و آمايش شهري

در واقع ويژگي هاي ژئومورفيك و توپوگرافيك يك مكان جغرافيايي نه تنها در پراكندگي ويا تجمع فعاليتهاي انساني موثر است، بلكه در نهايت يكي از عوامل موثر در شكـل و سيمـاي فيزيكـي ساختهـاي فضـايي نيز به شمار مي آيد.
به علاوه برنامه ريزي هاي زيربنايي شهر به دور از تأثيرات شرايط توپوگرافي نبوده و نيست، زيرا توپوگرافي محل و جهت گيري ناهمواري ها در مسايلي نظير ساخت و سازشهري و يا در ارگانيسم جابجايي جمعيت شهر و غيره نقش انكارناپديري دارد.
به طور كلي واحدهاي ژئومورفيك و عناصر توپوگرافيك به صور زير بريك شهر اثر مي گذارند، كه با توجه به آنها مي توان براي شهرهاي موجود و يا درشهرهاي آتي اقدام به برنامه ريزي نمود
- تأثير در تكوين، پيدايش و به عبارت دقيق تر مكان يابي و جايگزيني شهرها
- اثر گذاري بر توسعه فيزيكي سكونت گاههاي شهري و تعيين سمت توسعه آنها
- نقش پردازي در الگوي پراكنش و توزيع فضايي شهرها،حوزه نفوذ و ارتباط نقاط شهري
- تأثير در مورفولوژي و نقشه (ساخت وبافت) شهري
- متأثر ساختن سازه ها ، تأسيسات و شرايط خدمت رساني شهري
- اثر نهادن بر فعاليتهاي اقتصادي شهر
- كاربرد در شناسايي مراكز فراغتي و استراحتي نواحي پيرامون شهرها

الف ) واحدهاي ناهمواري و انواع شهر

استقرار و پيدايش يك شهر بيش از هر چيز تابع شرايط محيطي و موقعيت جغرافيايي است

عمده ترين عناصر موقع طبيعي عبارتنداز: فلاتها، كوهها و تپه ها، چاله ها و دره ها ، دشتهاي مسطح (پديپلين )، دشتهاي پايكوهي، جلگه ها و سواحل ، ارتفاع و شيب زمين ، رودخانه ها و مسيل ها ، مخروط (افكنه ها، ماسه زارها ، پلايا و كوير، باتلاق، مرداب ، تالاب ، نيزار ، جنگل ، درياچه ، دريا و امثال آن.
در رابطه با واحدهاي اصلي ناهمواري ، نقش آنها در پيدايش و تكوين شهرها، مي توان انواع شهر را از هم تفكيك نمود.

الف ) 1- شهرهاي كوهستاني

در سطوح كوهستاني به دليل فقدان زمينهاي مستعد كشاورزي ، مناسب توليدي در زمينه توليدات زراعي وجود نداشته و يااينكه در حدي نبوده است كه بتواند به صورت مازاد توليدات كشاورزي مبادله شود

اصولاً اينگونه مناطق بيشتر محلي براي پرورش دام به شمار مي آيند تا مسكن انسان، از اين رو اجتماعات انساني در اين سرزمين ها بسيار كم و پراكنده بوده و در صورت بندي اجتماعي آن عمدتاً جوامع ايلي و كوچ نشيني را شامل مي شود.
به طور كلي تيپولوژي شهرهاي كوهستاني به صورت متمركز و ليكن باز مي باشد.
بهترين نمونه اين حالت را مي توان در شهرهاي مسجدسليمان ، ميگون و فشم (دره جاجرود ) مشاهد كرد.

سه نوع استفاده رايج و معمولي از سرزمين هاي مرتفع عقلايي و منطقي به نظر مي رسد. كه عبارتند از:
ü استقرار شهرها يا شهركهاي توريستي، تفرجگاهي، ورزشي ، درماني و استراحتگاهي
ü اجراي طرح هاي مربوط به جنگلداري و جنگلكاري ، ايجاد و يا تثبيت جنگلهاي بومي و يا غيربومي و همچنين احياء جنگلهاي از جمله اقدامات مهم و لازم براي مناطق كوهستاني است)
ü اجراي طرح ها و پروژه هاي مربوط به استفاده از مناسب آنها

الف ) 2- شهرهاي پايكوهي
مناطق پايكوهي عمدتاً شامل زمين هايي مي شود كه نسبت به توده هاي كوهستاني مجاور ارتفاع كمتري دارند و با يك شيب نسبتاً ملايم از كوهها فاصله مي گيرند . كنيك مخروط افكنه ، باهادا و گلاسي (دشت سر) از عمده ترين عناصر ژئومورفيك پايكوهها است)
شهرهاي مهم ايران نظير تهران ، سمنان، كرج ، قزوين ، سبزوار ، و امثال آن برروي دشتهاي پايكوهي (عمدتاً ا زنوع مخروط افكنه ) مستقر شده اند.

شهرهاي مستقر در دشتهاي پايكوهي ، از نظر زمين و فضا مشكلات بسيار كمتري نسبت به شهرهاي كوهستاني دارد. گسترش و توسعه فيزيكي اين نوع سكونت گاههاي معمولاً از يك سمت با مانع برخورد مي كند.
اما به هنگام برنامه ريزي و طراحي شهري در اين مناطق بايد مشكلات و تنگناهاي ژئومورفيك آن را هم دقيقاً مورد توجه قرار دهيم.
دومين مساله اين نوع سكونتگاههاي شهري اين است كه چون اكثر آنها بر روي مخروط افكنه قرار گرفته اند، لذا آبهاي فرو رو در رأس مخروط (آب بارندگي،پسابها و فاضلابهاي خانگي و صنعتي و غيره) مجدداً در قاعده و پايين است مخروط بالا آمده و ظهور مي كند.
معضل سوم آن كه مخروط افكنه ها چون در محل خروج رود از كوه تشكيل مي گردند. لذا به هنگام افزايش دبي رود و طغيانی شدن آن در معرض سيلابهاي مهيب و خانمان برانداز قرار مي گيرند.

الف ) 3- شهرهاي جلگه و دشت
پديپلين ها يا دشت هاي بزرگ مسطح سطـوح پست و هموار و بسيار كم شيبي هستند كه به ويژه در مناطق معتدله و مرطوب شرايط مساعدي را از نظر استقرار سكونتگاهها ، طرق ارتباطي و غيره فراهم مي آورند.
به طور كلي در دشتها و جلگه هاي وسيع و پهناور تعداد و تراكم شهرها قابل توجه است. توزيع فضايي اين نوع سكونتگاههاي نسبت به مناطق كوهستاني منظم تر و ليكن نسبت به نوع پايكوهي از نظم كمتري برخوردار

اين شهرها به دليل عدم محدوديت فضايي و فقدان عوارض طبيعي منحرف كننده، در جهات مختلف گسترش يافته و غالباً بافتي گسسته دارند، يعني برخلاف شهرهاي كوهستاني امكان احداث كوچه ها و خيابانهاي عريض در آنها فراهم بوده است.
به ويژه قسمتهاي جديد اين شهرها از امكان فضايي و گذرگاههاي مناسبي برخوردارند. گذشته از اين زمينهاي باز و افتاده نيز در اين شهرها نسبتاً زياد است.اين ويژگي امكان رشد افقي شهر را نسبت به رشد عمودي آن بيشتر مي كند.
دسته اول شهرهاي مستقر در سواحل جوان وكوهستاني را شامل مي شود. در اين نوع سواحل اگر جلگه باريكي وجود داشته باشد، شهر تقريباً ويژگي هاي شهرهاي جلگه اي را كسب مي كند. در غير اين صورت شهر بر روي دامنه هاي هاي نسبتاً پر شيب كوه بالا مي رود و به اين ترتيب از خصلتهاي شهرهاي كوهستاني برخودار مي شود.
گروه دوم شهرهاي استقرار يافته در سواحل پست و پلاژدار (سواح شني و ماسه اي ) مي باشند. اين سواحل معمولاً پير، پست و كم عميق بوده و تقريباً به خط مستقيم و بدون پيچ و خم امتداد يافته اند.


الف ) ۴ – شهرهاي دره اي
اكثر دره هاي ساختماني يا غيرساختماني معمولاً بواسطه يك رود و شعب آن اشغال گرديده اند. اين شبكه هاي آبي تحولات ژئومورفولوژيكي دره ها را برعهده داشته و در اين رهگذر دشتهاي سيلابي بزرگ و كوچكي را در امتداد دره هاي عريض داشته و در اين رهگذر دشتهاي سيلابي بزرگ و كوچك را در امتدد دره هاي عريض گسترانيده اند.

الف )۵ – شهرهاي مستقر در فرورفتگي ها
برخي از اشكال ناهمواري مثل دولين و امثال آن به صورت چاله هاي طبيعي تقريباً بسته خودنمايي مي كنند. اين فرورفتگي كه معمولاً به شكل نعلبكي يا نشستگي (كووت) مي باشند بنا به دلايلي از جمله دارا بودن حصار طبيعي و نقش امنيتي از ديرباز به تصرف انسان و زيستگاه وي در آمده اند . شهرهايي مثل شيراز، آنكارا و نظاير آن تقريباً در يك چنين وضعيتي از توپوگرافي تكوين يافته اند.
ب ) مكان يابي نوشهرها
قبل از هر چيز لازم به ذكر است كه انتخاب بستر طبيعي يا جغرافيايي يك شهر در گذشته مسلماً براساس يك سري انگيزه ها، ملاكها و هميارهاي خاص و به منظور رفع نيازمندي هاي زمان خود صورت مي گرفته است. مثلاً : برخي از اشكال و واحدهاي ژئومورفيك به دليل دارا بودن نقش امنيتي ، دفاعي و نظامي ويژه اي، مورد توجه و گزينش قرار مي گرفته اند.

بعضي ديگر از اشكال و عناصر توپوگرافيك به لحاظ پتانسيل هاي اقتصادي و معيشتي مورد توجه بوده اند.اصل دسترسي يكي ديگر از عوامل موثر در انتخاب يك توپوگرافي ويژه براي بعضي از سكونتگاههاي شهري بوده است. دسترسي به راهها وطرق ارتباطي، منابع آب، و ديگر منابع طبيعي از مهمترين انگيزه هاي جايگزيني شهرها در ناهمواري هاي خاص بوده اند.