PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشکلات آموزشی و موانع پژوهشی جامعه‌شناسی در ایران



alamatesoall
10-29-2011, 06:03 PM
مشکلات آموزشی جامعه‌شناسی
مشکلات آموزشی گریبانگر رشته جامعه‌شناسی در ایران به عنوان یک عامل مهم در توسعه نیافتگی این رشته است (لهسائی‌زاده، 1375). در اینجا مشکلات و موانع آموزشی را در چندین زیر مجموعة آموزشی مورد بررسی قرار می‌دهیم.

نخستین مشکل آموزشی در رابطه با برنامه‌های آموزشی و محتوای آنهاست. در این رابطه بیان چند نکته ضروری است. اولاً تغییر در برنامه‌های درسی و سر‌درگمی دانشجویان چندین بار پس از انقلاب رخ داده است و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد. در تغییر و تحول، هم تعداد واحد‌ها کم و زیاد می‌شوند و هم تعدادی از دروس حذف و یا برعکس اضافه می‌گردند. در این رابطه مشکل برای دانشجو، استاد و آموزش بخش‌ها و گروه‌ها ایجاد می‌شود. ثانیاً حجم دروس به هیچ وجه توازنی با رشته ندارد و هیچ معیاری برای تعیین حجم دروس نیست. یک عضو هیأت علمی حجم بسیار کمی از درس را عرضه می‌کند در حالیکه عضوی دیگر حجم بیش از اندارة معقول درس می‌دهد. ثالثاً بسیاری از بحث‌ها انتزاعی و غیر‌عملی و حفظ کردنی است. به عبارت دیگر دروس به هیچ وجه کاربردی نیستند و به همین لحاظ پس از فارغ‌التحصیل شدن دانشجو، آموخته‌ها مفید نیستند. رابعاً برخی از کتبی که تدریس می‌شوند بسیار قدیمی است و کلاً مطالب «به‌روز» نیستند. یکی از عوامل مؤثر در این رابطه بکار‌گیری کتب به زبان فارسی است که این امر بیشتر در مقطع کارشناسی مطرح است.
دومین مشکل آموزشی در رابطه با اعضای هیأت علمی بخش‌های جامعه‌شناسی است. اول، کیفیت پایین معلومات و روش تدریس برخی از اعضای هیأت علمی در جامعه‌شناسی باعث عقب‌ماندگی این رشته شده است. اگر در این رابطه ارزیابی‌های منظمی وجود داشته باشد به هیچ وجه اعضای هیأت علمی ضعیف در بدنه دانشگاه دوام نمی‌آورند. دوم، بی‌نظمی در کلاسها و ضعف عضو هیأت علمی در کنترل کلاسها می‌باشد. بعضاً دیده شده که عضو هیأت علمی تابع دانشجوست در حالیکه باید عکس این قضیه باشد. سوم، برخی از اعضای هیأت علمی قادر نیستند معلومات دانشجویان را بطور علمی ارزیابی کنند. چهارم، تقریباً همة اعضای هیأت علمی در تدریس، ملاحظات سیاسی می‌کنند و این آفت رشتة جامعه‌شناسی است.
ماهیت رشته جامعه‌شناسی به گونه‌ای است که جامعه‌شناس باید هرچه واقعیت‌ها را می‌بیند بیان کند. پنجم، جزوه نویسی هنوز بجای کتاب در کلاسها رایج است. دانشجو می‌تواند جزوه بنویسد، اما برای همه دروس باید کتاب معین شود. جزوه به تنهایی کیفیت آموزش را پایین می‌آورد. جزوه برای درک بهتر کتاب است.

سومین مشکل آموزشی در رشته جامعه‌شناسی مربوط به امکانات آموزشی است. در این رابطه می‌توان از کمبود وسایل و فضای آموزشی نام برد. در یک مقایسه ساده با کشور‌های پیشرفته، هم وسایل و هم فضاهای آموزشی ما برای دانشجویان و اعضای هیأت علمی کم به نظر می‌رسد. در کشورهای پیشرفته هر دانشجو در دانشگاه می‌تواند به راحتی ساعتها از کامپیوتر و شبکه‌های مربوط به آن استفاده کند. چنین چیزی حتی برای دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی به سادگی امکان‌ ‌پذیر نیست. وسایل و ابزار آنقدر کم است که امکان پژوهش‌های مختلف با روشهای گوناگون برای دانشجویان وجود ندارد. دانشجویان برای رفتن به یک تحقیق میدانی از ساده‌ترین وسیله یعنی وسیله نقلیه محروم هستند. اگر به روستایی یا شهری دیگر بروند با مشکل جا روبرو هستند. و بسیاری از مسایل دیگر در این‌رابطه که به راحتی قابل حل هستند.


موانع پژوهشی جامعه‌شناسی در ایران
پدیدة انقلاب، از یک سو بر روند و محتوای پژوهش‌های اجتماعی تأثیر می‌گذارد و از سوی دیگر، پژوهش‌های جامعه‌شناختی خاص خود را طلب می‌کند. پژوهشهای اجتماعی پس از انقلاب 1357 در ایران، بی‌شک تحت تأثیر انقلاب شکل و شمایل خاصی بخود گرفته است. در اوایل، بعد از انقلاب پژوهشها بیشتر جنبة رادیکال و انتقادی داشت، اما با جریان عادی شدن جوّ پس از انقلاب، تحقیقات بیشتر به صورت کاربردی شده است (لهسائی‌زاده، 1376).
در ارتباط با موانع پژوهشی در حال حاضر، نخستین مانع کمبود تعداد پژوهشگر اجتماعی واقعی است. به همین لحاظ است که تحقیقات جامعه‌شناختی را بعضاً افراد غیر جامعه‌شناس انجام می‌دهند. بسیاری دیده شده است که در شرکتهای مشاوره‌ای که متأسفانه بودجه‌های تحقیقاتی ادراکات را با رابطه به خود اختصاص می‌دهند، در زمینه مسایل اجتماعی و جمعیتی از افراد غیر جامعه‌شناس و غیر جمعیت شناس استفاده می‌کنند.

دومین مانع پژوهشی ضعف ارتباط بین بدنه‌های اجرائی، با مراکز علمی جامعه‌شناختی بویژه در دانشگاههاست. بدنة اجرائی تمایلی به ارجاع تحقیقات اجتماعی خود به دانشگاهها ندارد و تحقیقاتشان را کارشناسان ضعیف خود در شرکتهای مشاوره‌ای وابسته انجام می‌دهند و در همین رابطه بودجه‌های تحقیقاتی به پیکره دانشگاهها تزریق نمی‌شود.

سومین مانع پژوهشی، ملاحظات سیاسی در انجام تحقیقات است. همین‌ امر باعث شده است که جامعه‌شناسان دستشان برای بیان حقایق باز نباشد و نتایج آنطور که باید علمی از آب در نمی‌آید.
چهارمین مانع بر سر راه پژوهش فقدان اهداف ملی و یکپارچگی تحقیقات اجتماعی در مملکت است. یک استراتژی تحقیقاتی کلی در مملکت وجود ندارد تا هر جامعه‌شناسی گوشه‌ای از آن را به اجرا درآورد. با مشکلات اجتماعی به صورت پراکنده روبرو می‌شویم و ربط نظام‌مندانه (سیستماتیک) بین پدیده‌ها را مشخص نمی‌کنیم.

پنجم، پژوهش‌ها سازمان یافته نبود، و از استقلال لازم برای ایجاد روحیه علمی بی‌طرفانه در پژوهشگران بی‌بهره است. بسیاری از پژوهش‌ها توسط افراد منفرد صورت می‌گیرد و برنامه‌های دراز‌مدت تحقیقاتی وجود ندارد تا پژوهشگر در چارچوب یک سازمان، گوشه‌ای از پژوهش را به انجام برساند.
ششم، بهای کافی ندادن به تحقیقات اجتماعی در دانشگاهها می‌باشد که متأسفانه در مقایسه با تحقیقات دیگر علوم مورد بی‌لطفی قرار می‌گیرند و حتی در انتشارات مطالب علوم اجتماعی یک کندی ملاحظه می‌گردد.

آخرین عامل ضعف پژوهشی بعنوان یک مانع، کاهش فرصتهای مطالعاتی در رابطه با اعضای هیأت علمی دانشگاهها بطور کلی و رشته‌های علوم اجتماعی بطور اخص است. فرصت مطالعاتی در واقع دمیدن اکسیژن در بدن نیمه جان علوم اجتماعی است. در تعامل با دیگر مؤسسات است که خون تازه در رگهای علمی علوم اجتماعی تزریق می‌گردد. از یکطرف ارسال به فرصت مطالعاتی محدود است و از طرف دیگر مجلات و کتب خارجی علوم اجتماعی در کتابخانه‌های ما برای علوم اجتماعی ناقص است. مجموعة این عوامل محققان را از دسترسی به آخرین یافته‌های دیگران محروم نگاه می‌دارد.

منبع پرتال علوم انسانی