alamatesoall
10-24-2011, 06:28 PM
عقب ماندگي ذهني ناظراست بر عملكرد عمومي هوش كه بطور معني دار پايين تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصي در رفتار سازشي است كه در دروان رشد و تحول ظاهر شده ، تعريف شده است.
عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. و براساس شدت علائم مرضي، از نظر پزشكي، و...طبقه بندي مي شود.
در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. در اين مقاله علل عقب ماندگي ذهني را كه رابينسون و رابينسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زير تقسيم كرده اند، بررسي شده است.
أ- عقب ماندگي به علت عوامل ارثي
ب- عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بار داري
ج- عقب ماندگي به علت حوادث زايماني و بعد از تولد
د- عقب ماندگي به علت عوامل محيطي ، اجتماعي و فرهنگي.
هر كدام از اين عوامل به تنهايي يا تركيبي ، ممكن است موجب عقب ماندگي ذهني در فرد شود. كه در اين قسمت تاثير هريك را به اجمال بررسي مي كنيم.
در پايان مقاله راه هايي براي پيشگيري از تولد كودك عقب مانده ذهني كه هدف اصلي است، ارائه گرديده است.
مقدمه:
در بين كودكان استثنايي، يعني افرادي كه به لحاظ ويژگي هاي خاص ذهني ،جسمي ، عاطفي و رواني در برخورداري مطلوب از تسهيلات و امكانات مختلف جامعه ،آموزش و پرورش و... نيازمند توجه وحمايت فوق العاده مي باشند.
كودكان عقب مانده ذهني به واسطه ي پيچيدگي خاص هوش و عقب ماندگي هوشي جايگاه قابل ملاحظه اي دارند.
عليرغم آنكه تا كنون بيش از دو هزار علت براي عقب ماندگي ذهني عنوان گرديده است.
معهذا هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. طبق آمار هاي مختلف كه مبتني بر تحقيقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از كل كودكان و دانش آموزان سنين مدرسه رو به طور قابل ملاحظه اي دچار عقب ماندگي ذهني بوده اند. لذا لزوم شناخت اين قبيل كودكان و آشنايي هر چه بيشتر با علل وقوع عقب ماندگي ذهني و از همه مهمتر روش هاي پيشگيري از آن امري كاملا واجب و اجتناب ناپذير است.
مقاله حاضر مقدمه اي است در امر شناخت ويژگي ها ،علل و راه هايي براي پيش گيري از عقب ماندگي ذهني (كه هدف اصلي مقاله مي باشد) است. اميد آن كه مورد استفاده و مفيد واقع گردد.
تعاريف :
تاكنون در هيچ يك از كتاب هايي كه در مورد عقب ماندگان ذهني نوشته شده است تعريف جامع و كاملي كه مورد تاييد همه يا اكثريت متخصصين فن باشد ذكر نشده است و اين مساله بيشتر بخاطر پيچيدگي ماهيت عقب ماندگي ذهني است. نمي توان عقب ماندگي ذهني را بصورت يك پديده مطلق تعريف كرد، بلكه بايستي عقب ماندگي ذهني را بعنوان پديده اي چند وجهي كه وجوه آن به فيزيولوژي، روان شناسي، پزشكي، تعليم و تربيت و جامعه شناسي محدود مي گردد، مورد بررسي قرار داد (داورمنش،1376).
در اين مختصر به چند تعريف اشاره مي شود:
انجمن آمريكايي نقص ذهني ، عقب ماندگي ذهني ناظر است بر عملكرد عمومي هوش كه بطور معني دار پايين تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصي در رفتار سازشي است كه در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعريف كرده است (رابينسون و رابينسون ، ترجمه ماهر، 1376).
عقب ماندگي ذهني مربوط به كنش عمومي هوش كه به طور معني دار يا قابل ملاحظه اي كمتر از حد متوسط عمل كرده و با نواقصي در رفتار سازشي توام بوده و در دوران رشد پديدار شده است (گروسمن ،1973).
عقب ماندگي ذهني مربوط به عملكرد پايين تر از حد متوسط عمومي هوش كه در دوران رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتي در رفتار سازشي است (هبر ،1961).
مفهوم عقب ماندگي ذهني از ديدگاه پياژه عبارت است از نارسايي ظرفيت عملياتي در فرد . كودك زماني كه به حدي از سازش يافتگي مي رسد به تعادل دست مي يابد و سازش و ظرفيت عقلي را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگي ذهني را نارسايي بر اثر توقف در سطح عملياتي در نظر مي گيرند( منصور،1370).
تعريف هوش: وكسلر هوش را به عنوان توانايي كلي جامع فرد براي اين كه به طور هدفمند عمل كند و به طور منطقي بيانديشد و به طور موثر با محيطش به مبادله بپردازد ، تعريف كرده است.
تعريف رفتار سازشي : ثمر بخشي يا درجه اي كه افراد مي توانند استاندارد هاي مانند استقلال شخصي و مسئوليت اجتماعي را كه از سن و گروه فرهنگي آنها انتظار مي رود از خود نشان دهد. به سبب اين اين انتظارات از گرووه هاي سني مختلف متفاوت خواهد بود(گروسمن ،1973).
دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگي است.
به طور معني دار پايين تر متوسط : ناظر است بر نمره اي بيش از دو انحراف استاندارد زير ميانگين (متوسط)در يك آزمون ميزان شده هوشي.
طبقه بندي عقب ماندگي ذهني :
عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. كه به چند طبقه بندي اشاره مي شود.
قديمي ترين طبقه بندي از عقب ماندگي ذهني بر اساس شدت علايم مرضي است.
1. كانا باهوشبهر 30 ـــ 0
2. كاليو باهوشبهر 50 ـــ 30
3. كودن باهوشبهر 70 ـــ 50
طبقه بندي از نظر پزشكي:
1. عقب ماندگي اوليه (ارثي) ( كه حدود 30تا40 درصد عقب ماندگي هاي ذهني را تشكيل مي دهند).
2. عقب ماندگي ثانويه (محيطي)
طبقه بندي از لحاظ آموزشي (تربيتي):
1. عقب مانده ذهني آموزش پذير 70 ـــ 50
2. عقب مانده ذهني تربيت پذير 50 ـــ 25
3. عقب مانده ذهني حمايت پذير 25 ـــ به پايين
جديدترين تقسيم بندي مربوط به چهارمين طبقه بندي راهنماي آماري و تشخيصي اختلالات رواني (dsm iv ) است كه به شرح زيراست:
عقب ماندگي ذهني خفيف
عقب ماندگي ذهني متوسط
عقب ماندگي ذهني شديد
عقب ماندگي ذهني عميق
عقب ماندگي ذهني با شدت غيراختصاصي (كاپلان و سادوك ، ترجمه ارجمند، 1385).
رواج عقب ماندگي ذهني:
به سبب اين كه عقب ماندگي ذهني فقط ناظر برميزان هوش پايين نيست بلكه شامل شكست ها و ناكامي ها در رفتار سازشي مي گردد.
به نظر مي رسد كه احكام آماري مربوط به رواج و شيوع اين وضع با خطاي بسياري همراه باشد. اگر به توضيح به هنجار هوش بنگريم هوش بر70 تا دو انحراف معيار زير ميانگين را حد بالاي عقب ماندگي ذهني بگيريم باور خواهيم داشت كه نزديك به سه درصد از جمعيت در طيف عقب مانده هاي ذهني قرار مي گيرند .
سبب شناسي عقب ماندگي ذهني :
با توجه به پيچيدگي عقب ماندگي ذهني و عدم دست يابي به يك تعريف كامل و جامع از عقب ماندگي ذهني به نحوي كه مورد پذيرش تمامي متخصصين فن باشد در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه بسياري از علل عقب ماندگي ذهني نا شناخته مانده است. براي سهولت مي توان علل و شرايط به وجود آمدن عقب ماندگي ذهني را به شرح زير بيان نمود (تفكيك علل مختلف عقب ماندگي ذهني امري ساده نيست در واقع جدانمودن عوامل ژنتيكي و محيطي و فرهنگي به طور كاملا مشخص تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد).
انجمن نقايص ذهني در آمريكا عومل عقب ماندگي ذهني را در نُه گروه به قرار زير مطرح كرده است :
2. عفونت ومسموميت ها
3. زخم يا عوامل فيزيكي
4. تغذيه و سوخت و ساز
5. بيماري هاي مغزي فاحش
6. ناهنجاري هاي كروموزومي
7. اختلالات دوران حاملگي
8. عقب ماندگي هاي ناشي از اختلالات رواني
9. تاثير عوامل محيطي
10. عوامل ناشناخته قبل از تولد (گروسمن به نقل از سيف نراقي ، 1372).
عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. و براساس شدت علائم مرضي، از نظر پزشكي، و...طبقه بندي مي شود.
در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. در اين مقاله علل عقب ماندگي ذهني را كه رابينسون و رابينسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زير تقسيم كرده اند، بررسي شده است.
أ- عقب ماندگي به علت عوامل ارثي
ب- عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بار داري
ج- عقب ماندگي به علت حوادث زايماني و بعد از تولد
د- عقب ماندگي به علت عوامل محيطي ، اجتماعي و فرهنگي.
هر كدام از اين عوامل به تنهايي يا تركيبي ، ممكن است موجب عقب ماندگي ذهني در فرد شود. كه در اين قسمت تاثير هريك را به اجمال بررسي مي كنيم.
در پايان مقاله راه هايي براي پيشگيري از تولد كودك عقب مانده ذهني كه هدف اصلي است، ارائه گرديده است.
مقدمه:
در بين كودكان استثنايي، يعني افرادي كه به لحاظ ويژگي هاي خاص ذهني ،جسمي ، عاطفي و رواني در برخورداري مطلوب از تسهيلات و امكانات مختلف جامعه ،آموزش و پرورش و... نيازمند توجه وحمايت فوق العاده مي باشند.
كودكان عقب مانده ذهني به واسطه ي پيچيدگي خاص هوش و عقب ماندگي هوشي جايگاه قابل ملاحظه اي دارند.
عليرغم آنكه تا كنون بيش از دو هزار علت براي عقب ماندگي ذهني عنوان گرديده است.
معهذا هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. طبق آمار هاي مختلف كه مبتني بر تحقيقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از كل كودكان و دانش آموزان سنين مدرسه رو به طور قابل ملاحظه اي دچار عقب ماندگي ذهني بوده اند. لذا لزوم شناخت اين قبيل كودكان و آشنايي هر چه بيشتر با علل وقوع عقب ماندگي ذهني و از همه مهمتر روش هاي پيشگيري از آن امري كاملا واجب و اجتناب ناپذير است.
مقاله حاضر مقدمه اي است در امر شناخت ويژگي ها ،علل و راه هايي براي پيش گيري از عقب ماندگي ذهني (كه هدف اصلي مقاله مي باشد) است. اميد آن كه مورد استفاده و مفيد واقع گردد.
تعاريف :
تاكنون در هيچ يك از كتاب هايي كه در مورد عقب ماندگان ذهني نوشته شده است تعريف جامع و كاملي كه مورد تاييد همه يا اكثريت متخصصين فن باشد ذكر نشده است و اين مساله بيشتر بخاطر پيچيدگي ماهيت عقب ماندگي ذهني است. نمي توان عقب ماندگي ذهني را بصورت يك پديده مطلق تعريف كرد، بلكه بايستي عقب ماندگي ذهني را بعنوان پديده اي چند وجهي كه وجوه آن به فيزيولوژي، روان شناسي، پزشكي، تعليم و تربيت و جامعه شناسي محدود مي گردد، مورد بررسي قرار داد (داورمنش،1376).
در اين مختصر به چند تعريف اشاره مي شود:
انجمن آمريكايي نقص ذهني ، عقب ماندگي ذهني ناظر است بر عملكرد عمومي هوش كه بطور معني دار پايين تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصي در رفتار سازشي است كه در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعريف كرده است (رابينسون و رابينسون ، ترجمه ماهر، 1376).
عقب ماندگي ذهني مربوط به كنش عمومي هوش كه به طور معني دار يا قابل ملاحظه اي كمتر از حد متوسط عمل كرده و با نواقصي در رفتار سازشي توام بوده و در دوران رشد پديدار شده است (گروسمن ،1973).
عقب ماندگي ذهني مربوط به عملكرد پايين تر از حد متوسط عمومي هوش كه در دوران رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتي در رفتار سازشي است (هبر ،1961).
مفهوم عقب ماندگي ذهني از ديدگاه پياژه عبارت است از نارسايي ظرفيت عملياتي در فرد . كودك زماني كه به حدي از سازش يافتگي مي رسد به تعادل دست مي يابد و سازش و ظرفيت عقلي را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگي ذهني را نارسايي بر اثر توقف در سطح عملياتي در نظر مي گيرند( منصور،1370).
تعريف هوش: وكسلر هوش را به عنوان توانايي كلي جامع فرد براي اين كه به طور هدفمند عمل كند و به طور منطقي بيانديشد و به طور موثر با محيطش به مبادله بپردازد ، تعريف كرده است.
تعريف رفتار سازشي : ثمر بخشي يا درجه اي كه افراد مي توانند استاندارد هاي مانند استقلال شخصي و مسئوليت اجتماعي را كه از سن و گروه فرهنگي آنها انتظار مي رود از خود نشان دهد. به سبب اين اين انتظارات از گرووه هاي سني مختلف متفاوت خواهد بود(گروسمن ،1973).
دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگي است.
به طور معني دار پايين تر متوسط : ناظر است بر نمره اي بيش از دو انحراف استاندارد زير ميانگين (متوسط)در يك آزمون ميزان شده هوشي.
طبقه بندي عقب ماندگي ذهني :
عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. كه به چند طبقه بندي اشاره مي شود.
قديمي ترين طبقه بندي از عقب ماندگي ذهني بر اساس شدت علايم مرضي است.
1. كانا باهوشبهر 30 ـــ 0
2. كاليو باهوشبهر 50 ـــ 30
3. كودن باهوشبهر 70 ـــ 50
طبقه بندي از نظر پزشكي:
1. عقب ماندگي اوليه (ارثي) ( كه حدود 30تا40 درصد عقب ماندگي هاي ذهني را تشكيل مي دهند).
2. عقب ماندگي ثانويه (محيطي)
طبقه بندي از لحاظ آموزشي (تربيتي):
1. عقب مانده ذهني آموزش پذير 70 ـــ 50
2. عقب مانده ذهني تربيت پذير 50 ـــ 25
3. عقب مانده ذهني حمايت پذير 25 ـــ به پايين
جديدترين تقسيم بندي مربوط به چهارمين طبقه بندي راهنماي آماري و تشخيصي اختلالات رواني (dsm iv ) است كه به شرح زيراست:
عقب ماندگي ذهني خفيف
عقب ماندگي ذهني متوسط
عقب ماندگي ذهني شديد
عقب ماندگي ذهني عميق
عقب ماندگي ذهني با شدت غيراختصاصي (كاپلان و سادوك ، ترجمه ارجمند، 1385).
رواج عقب ماندگي ذهني:
به سبب اين كه عقب ماندگي ذهني فقط ناظر برميزان هوش پايين نيست بلكه شامل شكست ها و ناكامي ها در رفتار سازشي مي گردد.
به نظر مي رسد كه احكام آماري مربوط به رواج و شيوع اين وضع با خطاي بسياري همراه باشد. اگر به توضيح به هنجار هوش بنگريم هوش بر70 تا دو انحراف معيار زير ميانگين را حد بالاي عقب ماندگي ذهني بگيريم باور خواهيم داشت كه نزديك به سه درصد از جمعيت در طيف عقب مانده هاي ذهني قرار مي گيرند .
سبب شناسي عقب ماندگي ذهني :
با توجه به پيچيدگي عقب ماندگي ذهني و عدم دست يابي به يك تعريف كامل و جامع از عقب ماندگي ذهني به نحوي كه مورد پذيرش تمامي متخصصين فن باشد در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه بسياري از علل عقب ماندگي ذهني نا شناخته مانده است. براي سهولت مي توان علل و شرايط به وجود آمدن عقب ماندگي ذهني را به شرح زير بيان نمود (تفكيك علل مختلف عقب ماندگي ذهني امري ساده نيست در واقع جدانمودن عوامل ژنتيكي و محيطي و فرهنگي به طور كاملا مشخص تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد).
انجمن نقايص ذهني در آمريكا عومل عقب ماندگي ذهني را در نُه گروه به قرار زير مطرح كرده است :
2. عفونت ومسموميت ها
3. زخم يا عوامل فيزيكي
4. تغذيه و سوخت و ساز
5. بيماري هاي مغزي فاحش
6. ناهنجاري هاي كروموزومي
7. اختلالات دوران حاملگي
8. عقب ماندگي هاي ناشي از اختلالات رواني
9. تاثير عوامل محيطي
10. عوامل ناشناخته قبل از تولد (گروسمن به نقل از سيف نراقي ، 1372).