PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کلیات فنون و روش هاى تدریس



alamatesoall
07-07-2011, 05:39 PM
فنى آن در بهینه سازى امر تدریس بسیار ضرورت دارد. معلم، آن گاه که مجموعه اى از مهارت ها و دانش ها را مى یابد و به کار مى گیرد، به فرایند یادگیرى سرعت خواهد بخشید. مهارت هاى معلم را مى توان در سه بخش پیش از تدریس، ضمن تدریس و پس از تدریس مطرح نمود که هر یک، پیش نیاز دیگرى خواهد بود. اساس تدریس بر یادگیرى استوار است و کلید یادگیرى انگیزش است. از این رو، آشنایى با تعاریف، انواع، آثار و موانع یادگیرى و انگیزش براى معلم ضرورى است. معلم، پیش از تدریس به تحلیل در سه بخش محتوایى، ابزارى و روشى مى پردازد و در پایان دوره با ارزشیابى میزان یادگیرى در فرایند را سنجیده، به هدف آموزشى خویش واقف مى گردد.
کلید واژگان: روش تدریس، انگیزش، آموزش و یادگیرى، ارزشیابى.
مقدمهانسان موجودى متفکر و عالم است. او تنها موجودى است که قابلیت تعلیم آگاهانه را دارد و با ایمان به اصل فراشناخت (که یادگیرى فى نفسه مطلوب است) در پى افزایش آگاهى و شناخت خویشتن است. در این مسیر عده اى فرادهنده هستند و به عنوان معلم و استاد به مبارزه با جهل مى پردازند. عده اى فراگیر هستند و با آموختن دانش، افق روشنى فراروى خویش قرار مى دهند. بدیهى است که آموزگاران جایگاهى والا و بالاتر دارند. در این چرخه ى علم و تعلیم و تعلم، حضرت على(ع)، امیر و استاد سخن، مى فرماید:
«ما أخذ الله على أهل الجهل أن یتعلّموا حتّى أخذ على أهل العلم أن یعلّموا». خداوند بزرگ از نادانان عهد نگرفت که بیاموزند تا اینکه از دانایان پیمان گرفت آموزش دهند. (نهج البلاغه، حکمت 478.)
بنابراین سخن وحى گونه، آموختن و تدریس عهدى است که بین خدا و دانشمندان و آگاهان جامعه بسته شده است و سعادت در سایه ى وفاى به عهد خواهد بود (اوفوا بعهدکم، اوفى بعهدى) ارپید مى گوید: اگر مسیح، مرده را زنده مى کرد؛ معلم امتى را احیا مى کند. (چکیده اندیشه ها، سیدیحیى برقعى، ج 1، ص 81 .)
حال که احیاى جامعه ى انسانى در سایه ى تعلیم و تربیت است، آشنایى با روش تعلیم و تربیت و تکنولوژى آموزشى بسیار ضرورت دارد. تجربه ثابت کرده است که امور هدفمند و روشمند همواره نسبت به امورى که بدون برنامه ریزى و طراحى مقدماتى و پایانى، صورت مى گیرند، موفقیت آمیزتر هستند و در زمان کوتاهترى به نتیجه ى مطلوب مى رسند.
اکنون که با ضرورت آگاهى از تکنولوژى آموزشى در حد مختصر آشنا شدیم، به بررسى کلیات روش تدریس یا همان تکنولوژى آموزشى مى پردازیم. ابتدا با مفاهیم تخصصى این بحث آشنا مى شویم و سپس به تحلیل آموزش مى پردازیم و نوشتار را با مهارت هاى معلم قبل از تدریس و ضمن تدریس و پس از تدریس پى مى گیریم و پس از آشنایى با روش هاى تدریس و ویژگیهاى معلم، نوشتار حاضر را به پایان مى رسانیم.
مفاهیم و واژه شناسىدر هر مقوله ى علمى و تخصصى آشنایى با واژه هاى تخصصى ضرورى است، زیرا در طول فعالیت علمى با این واژه ها به گونه اى کاربردى سروکار داریم. در روش تدریس نیز آشنایى با واژه هاى زیر ضرورت دارد:
1. روش: تلاش برنامه ریزى شده جهت دستیابى به مطلوب را روش گویند. بنابراین اگر تلاشى بدون برنامه ریزى صورت گیرد، آن کار روشمند نخواهد بود. همچنین برنامه ریزى بدون تلاش و کوشش جهت دستیابى به مطلوب نیز تحت مقوله ى روش ها قرار نمى گیرد.
2. تدریس: فعالیت دوجانبه یا کنش متقابل را بین فرادهنده و فراگیر با هدف یادگیرى تدریس گویند. نکته ى اساسى این نوع فعالیت، دو جانبه بودن آن است که روانشناسى ارتباط، زمینه ساز این مسأله خواهد بود. گفته شده است، مجموعه ى اعمال سنجیده ى منطقى و پیوسته که معلّم به منظور ارایه درس انجام مى دهد، فرآیند تدریس نامیده مى شود.
3. یادگیرى: فرآیندى است که به موجب آن تغییرات نسبتا پایدار و مبتنى بر تجربه و آگاهانه انجام مى شود. از آنجا که اساس آموزش و پرورش را یادگیرى تشکیل مى دهد، در مبحثى جداگانه به آن خواهیم پرداخت و عوامل، موانع و مراحل آن را بیان خواهیم کرد.
4. انگیزش: مهارت و قدرت معلم در توانایى برانگیختن فراگیر را انگیزش مى گویند، کلید یادگیرى، انگیزش است و هنر معلم در ایجاد انگیزه مندى بین فراگیران نمود مى کند. مفهوم انگیزش را آن گاه به کار مى بریم که مى خواهیم از علت یا علت ها یا تعیین کننده رفتارها یا رفتارهاى شخصى و یا گروهى بحث کنیم و دریابیم که چه عامل درونى و برونى باعث پیداشدن چنان رفتار و یا باعث هدایت آن رفتار شده است.
تحلیل آموزشى در سه حوزه ى محتوا، ابزار و روشروش تدریس از محدوده ى علوم «روش شناختى» است که بیشتر جنبه ى کاربردى دارد و براساس خلاقیت و نوآورى فرادهنده شکل مى گیرد، اما در نوشتار حاضر مواردى جهت بهینه سازى تدریس مطرح مى شود که حاصل تجارب مدرّسان موفق بوده و با قوانین کلى علمى و عقلى سازگار است. از جمله موارد مهم در امر تدریس «تحلیل آموزش» است به این معنا که معلم پیش از آغاز سال تحصیلى در سه نکته ى مهم و اساسى متمرکز شده و مطابق آنها برنامه ریزى کند:
الف) تحلیل محتواى متن آموزش و تنظیم و دسته بندى مطالب براساس محتوا و زمان.
ب) تحلیل ابزار کمک آموزشى با توجه به امکانات موجود و محتواى موردنظر.
ج) تحلیل روش تدریس با توجه به شناخت سطح مخاطب، زمان تعیین شده و محتواى آموزش.
از مجموعه ى این عملیات در روانشناسى تربیتى و فنون تدریس با عنوان «مهارت هاى پیش از تدریس» یاد مى شود. معلم با بررسى محتوا و ابزار کمک آموزشى موجود و متناسب با محتوا و انتخاب روش تدریس متناسب با محتوا و ابزار موجود مى تواند سال تحصیلى را با اعتماد و اطمینان کامل آغاز کرده، از ابتداى دوره ى آموزش به رفع نواقص آن بپردازد.
در مورد تحلیل محتوایى باید به دو نکته ى اساسى توجه شود:
1. بررسى محتواى متن آموزشى و تنظیم مطالب براساس تقدّم و تأخّر و سختى و آسانى مفاهیم.
2. زمان بندى منطقى با توجه به محتواى مذکور (با در نظر گرفتن تعطیلى هاى رسمى) و هماهنگى با برنامه هاى کلان در سیستم آموزشى مؤسسه ى مربوط.
پس از آن که متن آموزشى در مورد تحلیل قرار گرفت، به ابزار کمک آموزشى مى پردازیم. در سطوح پایین تحصیلى بیشتر از ابزار سمعى ـ بصرى استفاده مى شود و با توجه به نوع درس، ابزار آن نیز متفاوت مى شود. لوح هاى آموزشى، فیلم ها و عکس هاى آموزشى، اردوها و... مى توانند ابزار کمک آموزشى ما باشند که با توجه به سطح علمى مخاطب و امکانات مؤسسه ى آموزشى انتخاب مى شوند.
در بخش تحلیل روشى باید به انواع روش هاى تدریس اعم از روش هاى کهن و نو آشنا بوده، با در نظر گرفتن موقعیت سنى فراگیران و نوع متن آموزشى، روش متناسب و شایسته اى را انتخاب کرد. روشهاى کهن همچون روش سقراطى و مکتب خانه اى و روش هاى نو مانند روش فعال، توضیحى و نیمه فعال هستند که در جاى خود به آنها خواهیم پرداخت. ما در بخش پایانى این مقاله به عنوان یک بحث مستقل، انواع روش هاى تدریس را توضیح خواهیم داد.

alamatesoall
07-07-2011, 05:40 PM
آشنایى با اهداف آموزشىمعلم نیز همچون هر فرد هدفمندى باید پیش از ورود به عرصه ى تدریس و آموزش، اهداف خود را مشخص کرده، با برنامه ریزى صحیح و دقیق مشغول تدریس شود. از این رو، ابتدا باید با اهداف آموزشى آشنایى کامل داشته، سپس آنها را تعیین کند.
اهداف آموزشى ماهیتا مثبت هستند، زیرا آموزش به ویژه در کشور ما براى «انسان سازى» و «تربیت نیروهاى مثبت» صورت مى گیرد. اهداف آموزشى را مى توان به سه دسته تقسیم نمود:
الف) هدف کلى
ب) اهداف جزیى یا مرحله اى
ج) اهداف رفتارى
هدف کلى: عبارت است از این که فراگیر کلیه ى معلومات و توانایى هایى را که در آغاز دوره ى آموزش فاقد آنها بوده، در پایان آموزش فراگیرد. این هدف قابل اندازه گیرى نبوده و بسیار کلى است.
اهداف جزیى یا مرحله اى: عبارت است از مسیرها و مواردى که براى رسیدن به هدف کلى آموزش و به عنوان پیش نیاز باید پیموده شود. و پله هایى است که فراگیر باید پشت سر گذارد تا به یادگیرى موردنظر برسد. براى مثال، وقتى هدف ما آموزش جمله سازى به کودک است، یکى از اهداف جزیى آموزش، کلمه مى شود و هدف جزیى تر، آموزش حروف. بنابراین، هدف کلى معلم ایجاد یادگیرى یک موضوع و یا متن خاص است و اهداف جزیى او که سلسله مراتب دارد، ایجاد یادگیرى و یا ارزشیابى براى یادگیریهاى پیشین فراگیر نسبت به پیش نیازهاى همان موضوع است.
اهداف رفتارى: عبارت است از اعمال، رفتارها، حرکات و آثارى که قابل مشاهده، شنیدن و لمس کردن هستند و مى توان آنها را سنجید. در واقع تغییراتى که معلم انتظار دارد در آغاز هر درس و قبل شروع هر درس جدید و یا پس از پایان آموزش در رفتار دانش آموز مشاهده کند. به عبارت دیگر، رفتارهاى عینى و قابل اندازه گیرى که در رفتار فراگیر مشاهده مى شود.
برخى از روانشناسان تربیتى اهداف را به دو بخش کلى و رفتارى (عینى) تقسیم مى کنند، ولى تقسیم بندى فوق دقیق تر است. پس از تعیین اهداف آموزشى، یک معلم موفق باید گام هایى جهت طراحى آموزش و تحلیل بردارد و آنها عبارتند از:
1. تبدیل هدف کلى به اهداف جزیى (مرحله اى) آموزشى.
2. تبدیل اهداف جزیى به هدف هاى رفتارى.
3. تعیین نوع ارتباط بین هدف کلى و اهداف جزیى.
4. تعیین رفتار ورودى فراگیران و آگاهى از مهارت هایى که آنان از قبل داشتند.
5 . ارزشیابى جهت سنجش رفتار خروجى، یعنى آگاهى هاى جدیدى که براى آنها ایجاد شده است.
به نظر مى رسد معلمان متعهد و متدین دو هدف کلى و انسانى دارند:
الف) پاسخگویى به نیازهاى فطرى فراگیران.
ب) ایجاد یادگیرى و آشنا ساختن فراگیران با دانش روز.
حال که تحلیل آموزشى (محتوایى، ابزارى و روشى) صورت گرفت و اهداف آموزشى نیز مشخص شد و طراحى آموزش پایان یافت، به بخش عملیاتى تدریس مى پردازیم. مهارت هاى لازم براى یک معلم موفق در این بخش مورد بحث قرار مى گیرد.
طراحى برنامه درسى؛ مهارت پیش از تدریسطراحى برنامه ى تدریس، فرایندى است که طى آن برنامه ى کار معلم در طول سال تحصیلى مشخص مى شود. براى طراحى یک دوره ى تحصیلى باید آن را به اجزاى کوچک تر تجزیه کرد و در قالب زمان بندى مشخص و از پیش طراحى شده، ارایه نمود. این بخش با تحلیل محتوایى که پیش از این بیان شد، شباهت بسیارى دارد، اما جزئى تر و خاص تر است.
طراحى برنامه ى تدریس در یک نگاه کلى به دو بخش تقسیم مى شود:
الف) طرح و برنامه ى عملىتدریس شامل نحوه ى تدریس معلم است و روش عملى او اعم از کیفیت بیان درس و برنامه هاى جانبى همچون درخواست تحقیق هاى فردى و گروهى، کنفرانس، ارزیابى روزانه، امتحان هفتگى است. خلاقیت و نوآورى معلم در این بخش بسیار مؤثر است و معلم با پشتکار و اراده ى قوى مى تواند طرح و برنامه ى درسى عملى را به صورت منظم و پیوسته انجام دهد و آنگونه شخصیت خویش را در ذهن فراگیر شکل دهد. براى مثال، معلم مى تواند براى هر جلسه درس، یک حدیث اخلاقى کوتاه بگوید و پرورش اخلاقى را مقدم بر آموزش علمى کند. قابل ذکر است که معلم مخیر است در همان ابتداى سال موارد فوق را بیان کند و یا با انجام دادن منظم این رفتارها، به صورت عملى طرح خود را نشان دهد.
ب) طرح و برنامه ى درستى که در دو مقطع مطرح مى شود.1. طرح و برنامه ى درسى سالانه (دراز مدت)معلم در نخستین روز از دوره ى آموزشى با نوشتن کلیات مباحث روى تابلو و اشاره هاى کلامى به برخى از جزئیاتى که در ایجاد انگیزه جهت حضور در کلاس ها مؤثر است، این طرح را ارایه مى دهد. در واقع، او قبل از حضور در کلاس باید مطالب را متناسب با زمان بندى خاص تنظیم کرده، بعدا ارایه دهد تا در اجراى این طرح علمى با تغییر و جابه جایى مواجه نشود. این عمل، افق روشنى از انتهاى این دوره ى آموزشى براى فراگیران مشخص مى کند و آنها مى توانند براى خود مطابق با این طراحى سالانه ى معلم برنامه ریزى کنند.
شایان توجه است که هرگز براى طراحى سالانه به فهرست کتاب ها اکتفا نشود، بلکه معلم باید به متن آموزشى رجوع نماید و برخى از مطالب را که در فهرست نیامده است، ولى با مطالب طرح سالانه ى معلم پیوستگى و یا در جاذبه ى مطالب تأثیر شگرف دارد، انتخاب کند و در طرح جاى دهد. تعطیلات رسمى کشور در نظر گرفته شود و هرگز متن آموزشى براى یک ثلث به سه قسمت و براى یک نیمه به چهار قسمت تقسیم نشود، بلکه با رجوع به تقویم، این زمانبندى صورت مى گیرد. باید سال را با اجزاى کوچک تر مثل ماه و هفته و روز تقسیم کرد و محتواى آموزشى را در این قالب هاى زمانى ریخت. همواره و در هر سال باید بین هدف و سایر فعالیت هاى آموزشى هماهنگى لازم وجود داشته باشد.
2. طرح و برنامه ى درسى روزانه (کوتاه مدت)افزون بر طرح سالانه که در بردارنده ى کلیات متن آموزشى مورد نظر است، معلم باید براى هر روز درسى نیز طرح و برنامه ى درسى بنویسد. به عبارت دیگر، باید طرح مدوّن و سنجیده براى یک جلسه نوشته شود. در این طرح درسى، کلیات مطالبى که در یک روز درسى مورد تدریس قرار مى گیرد، نوشته مى شود و جزئیات و مثال ها و نکات ضرورى به صورت رمزى و بسیار خلاصه در گوشه اى از این طرح نگاشته مى شود تا در سال هاى بعد مورد استفاده قرار گیرد و از طرفى، در کلاس نیز براى معلم، صورت گیرد، بدیهى است که در نخستین سال هاى تدریس به خاطر سپردن مطالب براى معلم میسر نیست و این طرح درس، یاریگر او در به یادآوردن مطالب است و در ضمن، تقدم و تأخر مطالب نیز منطقى خواهد بود. طرح درس موجب جلب اعتماد فراگیر مى شود و او به این وسیله مى فهمد که معلم براى تدریس وقت مى گذارد و نظم و اعتدال رفتارى معلم در کلام، مرهون همین طرح درس روزانه است که موجب صرفه جویى در وقت و استفاده ى بهینه مى شود.
اجزاى طرح درس روزانه عبارتند از:
1. تعیین هدف درس جدید؛ معلم باید با استفاده از اصول و فنون طبقه بندى هدف ها که پیش از این به اختصار بیان کردیم، اهداف جدید درس موردنظر را مشخص کند.
2. تعیین رفتار ورودى؛ معلم باید آموخته ها و توانایى هاى شاگردان را قبل از شروع درس جدید معین کند تا به تناسب آموخته هاى پیشین آنها طرح درس جدید را بریزد.
3. تهیه ى آزمون رفتار ورودى؛ معلم با طرح پرسش هایى که مبتنى بر توانایى ها و مهارت هاى قبلى و پیش دانسته هاى فراگیر هستند، مى تواند به آگاهیهاى دانش آموز پى ببرد. بنابراین سؤال ها باید از قبل تعیین شود تا در مدت کوتاه به نتیجه برسد.
4. تعیین مراحل و روش هاى تدریس؛ این مراحل مى تواند به صورت ذهنى مورد توجه قرار گیرد و یا روى کاغذى که با عنوان طرح درس معین شده، یادداشت شود. این مراحل به طور فهرست وار عبارتند از:
الف) فعالیت هاى مقدماتى قبل از تدریس همچون حضور و غیاب شاگردان، اطمینان از سلامت روانى و جسمى شاگردان و تذکر براى یادداشت درس جدید.
ب) آماده سازى و ایجاد انگیزه براى دانش پژوهان که باید از قبل نحوه ى انگیزش مشخص شده باشد.
ج) ارایه ى درس جدید براساس هدف هایى که قبلاً تعیین شده است و توجه به عدم تداخل کلیات مطالب با جزئیات و یا مطالب اصلى با فرعى.
د) فعالیت هاى تکمیلى یعنى معلم پس از ارایه ى درس جدید با جمع بندى و یا ارایه ى خلاصه ى درس و یا درخواست تکرار مطالب از سوى فراگیران، تدریس را به کمال برساند و با در نظر گرفتن تمرین و یا تحقیق براى آنها روند یادگیرى را سرعت بخشد. کلیه ى این موارد باید در طرح درس مشخص باشد.
ه ) انتخاب وسایل کمک آموزشى به تناسب موضوع مورد بحث و امکانات موسسه ى آموزشى و یا مسایل اقتصادى و جانبى. در این بخش نباید ایده آلى برخورد کرد و وعده هایى داد که قابلیت اجرا ندارند و موجب خلف وعده مى شوند.

alamatesoall
07-07-2011, 05:40 PM
نکات قابل توجه1. طرح درس را روى یک طرف کاغذ بنویسید و از کاغذهاى مرغوب استفاده کنید تا چندین سال بتوان آنها را به کار برد.
2. با شماره ى صفحه اى که روى این کاغذهاست، زودتر مى توان طرح درس مورد نظر را یافت.
3. هر بار که به کلاس مى روید، یک طرح درس دیگر را که در جلسه ى بعد مورد استفاده قرار مى گیرد بخوانید؛ زیرا مطالب به هم پیوستگى داشته، در پاسخ به پرسش ها آرامش بیشترى خواهید داشت.
4. طرح درس ها را تمیز نگاه دارید و از نوشتن جمله هاى طولانى بپرهیزید و بیشتر به نگارش رمزى یا جمله هاى مصدرى بپردازید. شخصیت منظم و منضبط معلم را مى توان از نوع کاغذهایى که به عنوان طرح درس از آنها استفاده مى کند، یافت.
5 . ابتداى هر صفحه درس، «بسم الله الرحمن الرحیم» را بنویسید تا هم در ایجاد آرامش براى شما تأثیر گذارد و هم یادآورى شود که بدون نام خدا درس را آغاز نکنید.
6 . براى پرورش اخلاقى از لطایف و ظرایف بزرگان و داستان ها و یا خاطرات بسیار کوتاه اما کوبنده و اثرگذار استفاده کنید، و براى این که طرح درس شما با جمله بندى ها شلوغ نشود و دسترسى به مطالب آسان باشد، براى هر قضیه یا لطیفه اى، نمادى انتخاب کنید و آن را در سمت چپ طرح بنویسید.
مهارت هاى معلم در کلاسبنا بر مطالب پیش گفته، طراحى آموزشى و تحلیل موارد سه گانه (محتوا، ابزار و روش) از جمله مهارت هاى پیش از تدریس است. پس از موارد مذکور به مهارت هاى ضمن تدریس مى پردازیم که جنبه ى اجرایى و عملیاتى دارد و در کلاس صورت مى گیرد، اما باید با مطالعه و برنامه ریزى قبلى همراه باشد. در غیر این صورت، فاقد سیر منطقى خواهد بود و موجب آسیب زدگى در کیفیت آموزش مى شود. این مهارت ها عبارتند از:
الف) اجراى آزمون رفتار ورودىبیان شد که رفتار ورودى عبارت است از مهارت ها و توانایى هایى که شاگردان باید قبل از شروع درس جدید دارا باشند تا بتوانند با موفقیت به اهداف جزئى دست یابند. در این مرحله، معلم باید مهارت هاى مذکور را مورد سنجش قرار دهد و با آزمون رفتار ورودى، یک وجه مشترکى بین فراگیران که گاهى از نظر رفتار ورودى متفاوت هستند بیابد.
مثال: هدف کلى درس جدید، آموزش «فرقه ها با رویکرد محدودیت» است. در آزمون رفتار ورودى باید دید که آیا فراگیران در مورد امامت، مهدویت و آشنایى با حضرت حجّت (عج) و... که اهداف جزئى هستند، اطلاعاتى دارند؟ و این آگاهى ها در چه سطحى است؟ وقتى مشخص شد که آنان در کدام یک از مراحل فوق فاقد اطلاعات هستند، درس جدید از همان قسمت آغاز مى شود. اگر دو هدف جزئى را قبلاً مى دانسته اند، از هدف جزئى سوم به بعد آموزش داده مى شود.
ب) مهارت برقرارى ارتباطآشنایى با دانش «روانشناسى ارتباطات» در این بخش ضرورى است، زیرا چنان که گفتیم تدریس یک تلاش دو جانبه است و در سایه ى ارتباطى صحیح صورت مى گیرد. ارتباط در بخش آموزش عبارت است از فرآیندى که به موجب آن بین پیام دهنده (معلم) و پیام گیرنده (فراگیر) به منظور انتقال پیام (ارسال و دریافت) رابطه اى برقرار مى شود. ارتباط، زمانى ایجاد مى شود که محتواى پیام به گیرنده منتقل شود و دریافت آن از گیرنده به فرستنده اعلام شود. بنابراین در فرآیند ارتباط در آموزش با یک مثلث سروکار داریم: فرستنده، گیرنده و پیام (همان متن آموزشى است.) در مبحث روانشناسى ارتباط موضوعاتى همچون عوامل مؤثر در ایجاد ارتباط، موانع ایجاد ارتباط، راه کارهاى رفع موانع مطرح است که خوانندگان را به مطالعه ى این موارد در کتب روانشناسى ارتباط ارجاع مى دهیم و از درازگویى مى پرهیزیم تا که از اصل باز نمانیم.
ج) ایجاد تمرکز جمعى در کلاسمعلم باید عوامل مخل در کلاس را که مانع تمرکز فراگیران مى شود از بین ببرد و لازمه ى این کار شناخت آن عوامل است. براى مثال مى توانیم به موارد مخل زیر اشاره کنیم:
عدم تعادل در حرکت هاى معلم و گاه استفاده نابجا و ناموزون از دست ها.
اشکال در صداى معلم که در جاذبه ى کلاس و ایجاد تمرکز نقش مهمى دارد. مثلاً صداى خشن و بیش از اندازه بلند و یا کوتاه و نامفهوم و یا یکنواخت و کسل کننده از موانع تمرکز بخشى است. معلم با تغییر نوع تکلم و یا آهنگ صداى خود مى تواند ارتباطى دوستانه و محبت آمیز با فراگیران داشته باشد و از آشفتگى کلاس ممانعت کند.
عدم تنوع در برقرارى رابطه در کلاس و استفاده از رفتارها و سخن هاى کلیشه اى.
عدم استفاده از حواس دیگر دانش پژوهان، غیر از چشم و گوش به تناسب موضوع آموزشى.
به کار بردن تکیه کلام هاى آزار دهنده و یا داشتن حالت هایى مثل «تیک عصبى» در فاصله اى کوتاه و یا تکرار یک رفتار.
د) مهارت آماده سازىآماده سازى فعالیتى است که معلم از طریق آن مى کوشد ارتباط معنادارى بین تجارب پیشین فراگیران و نیازهاى آنها با اهداف آموزشى ایجاد کند. معلم با ایجاد تمرکز عمومى (که در قسمت قبلى بیان شد) و ایجاد علاقه و انگیزه براى فراگیران نسبت به مطلب آموزشى و نیز ایجاد کنجکاوى با طرح سئوالاتى که احتمال مى رود دانش پژوه نسبت به آنها آگاهى نداشته باشد، مى تواند کلاس را آماده ى درس جدید کند.
برقرارى انضباط در کلاس نیز در این بخش مطرح مى شود که با رفع علل بى انضباطى مى توان آن را ایجاد کرد چه عواملى که ناشى از رفتار معلم است و چه مواردى که مربوط به فراگیران است.
ه ) مهارت ارایه ى درس جدیدبا استفاده از روش مناسب و بهره گیرى از طرح درسى که پیش از کلاس نگاشته شده است و با خلاقیت هاى خاص و گاه منحصر به فرد برخى از معلمان این مرحله به خوبى صورت مى گیرد.
و) مهارت جمع بندىمعلم در پایان کلاس براى رساندن فراگیران به نتیجه ى مناسب و ایجاد ارتباط بین مباحث جدید و مطالب قبلى و رابطه ى درس جدید با مباحث بعدى، به جمع بندى مطالب (به صورت خلاصه) مى پردازد. البته ممکن است معلم از دانش پژوه بخواهد که این جمع بندى را انجام دهد و خود به رفع نواقص او بپردازد.
ز) مهارت در تکمیل یادگیرىمعلم پس از ارایه ى درس جدید و رسیدن به مرحله ى پایانى، یعنى جمع بندى، به فعالیت هاى تکمیلى مى پردازد. او براى کامل کردن فرآیند یادگیرى مى تواند روشى مناسب با سطح مخاطبان و موضوع مورد نظر را انتخاب کند تا به این مقصود برسد. مثلاً با ارایه ى خلاصه ى درس به فراگیران، تعیین تکلیف شب، طرح مسأله و درخواست حل آن در کلاس یا در منزل، تعیین تحقیق کلاسى، تعیین واحدکار 3 (پروژه) ارزشیابى به میزان یادگیرى آنها بیفزاید و فعالیت آموزشى خویش را کامل کند.
برخى از فعالیت هاى تکمیلى تجربه شده عبارتند از:
تعیین امتیاز براى ارایه ى بهترین جزوه هاى برداشته شده از درس و یا خلاصه نویسى هاى تمیز و دقیق.
طرح یک سئوال و درخواست از دانش پژوه براى مطرح کردن آن در خانواده و جمع آورى پاسخ ها.
طرح سئوالات مربوط به درس و درخواست از دو فراگیر که یکى به طرح سئوال یا شبه بپردازد و دیگرى آن را پاسخ دهد. این گونه است که فضاى آزاد علمى (البته باکنترل کلاس از سوى معلم) فراهم مى گردد و به علت حضور فعال فراگیران در بخث، مقاومت روانى در برابر موضوع و پاسخ ها نشان داده نمى شود.

alamatesoall
07-07-2011, 05:41 PM
آشنایى با انواع روش تدریسمعلم پیش از تحلیل روش باید با انواع روش هاى تدریس آشنا باشد و متناسب با سطح مخاطب (فراگیرها) و موضوع آموزشى و سیاست هاى آموزشى کلان که در هر مؤسسه ى آموزشى صورت مى گیرد، روشى در خور انتخاب کند. او باید در هر دوره، روش تدریس خود را ارزیابى کند و در صورت وجود کاستى ها، به رفع نواقص آن بپردازد و حتى در صورت لزوم، ماهیت روش خود را تغییر دهد.
روش هاى تدریس به طور کلى به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) روش هاى تدریس کهن (سنتى)این روش خود به دو صورت است:
1. روش سقراطىاین روش مربوط به یونان باستان است و البته این روش هنوز هم در برخى دانشگاه ها با این روش تدریس مى شود. این روش با پرسش و پاسخ همراه است و معلم سؤال مى کند؛ البته سؤال ها طورى تنظیم مى شود که شاگرد به جهل خود نسبت به موضوع آگاه گردد و در این هنگام براى خودکاوى آماده شود و مطلب موردنظر استاد به خوبى دریافت کند.
سقراط (470 ـ 399) در آیین روش خود هدف آموزشى خاصى نداشت. فقط مى خواست از انسان ها کاوشگران خوبى بسازد.
این روش با سیستم هاى آموزشى فعلى که متن مشخصى را براى زمانى محدود تعیین کرده اند، سازگار نیست و اگر چه فعالیت ذهنى فراگیر را افزایش مى دهد، ولى زمان فراوانى مى طلبد.
2. روش مکتب خانه اىنوعى آموزش ابتدایى در ایران بوده که آزادى سنى، زمانى و فردى در آن وجود داشته و با زندگى ساده و ابتدایى مردم آن عصر سازگار بوده است، ولى با آموزش سیستماتیک ونظام مند امروزه هیچ گونه سازگارى ندارد، و عموما مطالب را با شعر مى آموختند و براى یادگیرى، زمان بسیارى لازم بود و هر کسى در هر سنى به این مکتب خانه ها مى آمد.
براى مثال تنوین را چنین آموزش مى دادند: الف دو زبَر اَن ( ً ) و دو زیر اِن ( ٍ ) و دو پیش اُن ( ٌ ) و یا در برخى مناطق ایران حروف الفبا را به شکل زیر آموزش مى دادند:
س: سِ سنسولى ساسوسولى من المیلسلات یاژ:ژنژولى ژاژوژولى من المژلژلات.
البته با گسترش دانش در عصر ما و کم بودن فرصت ها هیچ یک از این روش ها مناسب به نظر نمى رسند.
ب) روش هاى تدریس جدیداین روش ها مبتنى بر روانشناسى و علوم تربیتى جدید هستند و متناسب با سیستم هاى آموزشى عصر حاضر تنظیم شده اند. برخى از این روش ها عبارتند از: روش توضیحى، روش فعال (پرسش و پاسخ)، روش اکتشافى، روش حل مسأله، روش مباحثه (که تا حدودى شبیه روش سقراطى است)، واحدکار (پروژه اى)، روش آزمایشى نمایشى و گردش علمى (فعالیتهاى تجربى خارج از کلاس).
از میان روش هاى مذکور، دو مورد اول بیش از همه و به ویژه در علوم انسانى استفاده مى شود. از این رو، هر یک را مختصرا بررسى مى کنیم و خوانندگان محترم به کتاب هاى مربوط که در پایان مقاله ذکر مى شود، ارجاع مى دهیم.
روش توضیحىانتقال مستقیم اطلاعات به فراگیران با استفاده از متن هاى آموزشى چاپ شده و یا سخنرانى را روش توضیحى مى نامند. در این روش، معلم، مطالب را به صورت منسجم و مدون به شاگردان منتقل مى کند و آنان نیز آن مطالب را یا به ذهن مى سپارند و یا یادداشت بردارى مى کنند و پرسش و پاسخ در این روش جایگاهى ندارد. از ویژگى هاى مثبت این روش، صرف جویى در وقت و امکانات آموزشى، ایجاد تمرکز در شاگردان جهت یادداشت بردارى و تقویت بیان معلم است. البته این روش مشکلاتى را نیز به همراه دارد که از آن جمله مى توان به خستگى شاگردان از یکنواختى کلاس، عدم امکان تفکر فراگیران و در نظر نگرفتن تفاوت هاى فردى شاگردان اشاره کرد.
براى حل این مشکلات و ایجاد جذابیت در روش مذکور باید نکات زیر را در نظر گرفت:
توضیحات معلم، روشن، دقیق و قابل درک باشد. براى این منظور مى توان از مثال زدن، تصویرسازى ذهنى، فیلم و یا سایر وسایل توضیح دادن استفاده کرد.
برجسته نمایى در نکات اساسى و اصلى متن آموزشى صورت گیرد. در واقع معلم باید به این پرسش پاسخ دهد که «چه چیزى بیشترین اهمیت را دارد؟» و همان مطلب را با تأکید و تکرار برجسته کند.
تنوع رفتارى معلم و تغییر آهنگ صدا در موارد خاص و توجه به سئوالات فراگیران و پاسخگویى به آنها در قالب همین روش توضیحى و درون متنى، باعث میشود که از یکنواختى کلاس بکاهد.
مهارت توضیح معلم هم از سوى فراگیران و با واسطه ى نهاد آموزشى در مؤسسه و هم با «خود تحلیلى» معلم ارزشیابى شود.
توجه به ساختار سخنرانىمعلم باید به مطالب مورد نظر جهت سخنرانى انسجام و سیر منطقى ببخشد. براى این کار باید به ساختار سخنرانى توجه داشته باشد که از سه بخش تشکیل مى شود: مقدمه (براى جلب توجه مخاطب)، بدنه یا بخش میانى (ایده هاى اصلى و جزئیاتى که معلم مایل است آنها را به فراگیر منتقل کند) و بخش پایانى یا مؤخره (که به وسیله ى آن فراگیران را جهت به خاطر سپارى مطالب یارى مى کند).
در مقدمه، مطالب کلى مطرح مى شود و در بخش میانى، جزئیات بیان مى گردند تا فراگیران با ایجاد ارتباط بین این دو، آموزش ببینند. این روش را «روش تحلیلى» مى گویند. در بخش پایانى نیز کلیات با اشاره به مهمترین بخش جزئیات و ارتباط بین آنها در زمان کوتاهى تکرار مى شود و نتیجه گیرى و در صورت لزوم انطباق فردى یا اجتماعى صورت مى گیرد.
گفتنى است از آنجا که روش توضیحى مبتنى بر سخنرانى است، از اضطراب هنگام سخنرانى به عنوان آفت این روش مى توان سخن گفت. به ویژه که در ابتداى تدریس، نمودِ این اضطراب و تنش روانى را در رنگ چهره، لرزش صدا و دست ها، تپش شدید قلب و عوارض «روان تنى» دیگر مى توانیم ببینیم. افزودن بر توکل داشتن به خدا و یارى جستن از ائمه ى اطهار (ع) و ایجاد آرامش و اطمینان با یاد خدا، موارد دیگر جهت مبارزه با اضطراب وجود دارد که عبارتند از:
الف) تسلط کامل بر بحث مورد نظر و نوشتن کلیات برخى از جزئیات به صورت رمزى بر کاغذ.
ب) شروع کلاس با معارفه و ارتباط صمیمانه گفتارى با فراگیران.
ج) توجه به کیفیت قرارگرفتن پاها به این معنى که باید وجود آنها را روى زمین حس کنیم.
د) توجه به نفس کشیدن ها وقتى بدین معنى که هنگامى مانع کشیدن نفس عمیق شویم، اضطراب افزایش مى یابد.
ه ) با چشم ها و قلبِ مخاطب سخن گفتن به ویژه در زمانى که آنها فقط به مطالب گوش مى دهند و چیزى نمى نویسند.
و) کمک گرفتن از بدن و حالات فیزیکى، مثلاً با اعتماد به نفس قدم برداشتن و مخفى نکردن دست ها.
ز) تلقین این نکته که در موضوع موردنظر، سخنور (معلمِ روش توضیحى) از مخاطبان خود (فراگیران) کارشناس تر است.
ویژگى هاى معلم موفقیکى از مباحث مهم در روش تدریس، ویژگى هاى معلم است که در نوع ارتباط و با فراگیران و ایجاد یادگیرى بسیار مؤثر است. به نظر مى رسد که خصوصیات معلم را مى توان در دو بخش مورد بحث و بررسى قرار داد:
الف) ویژگى هاى نفسانى:از جمله ویژگى هاى نفسانى معلم مى توان به اخلاص اشاره نمود. معلم مخلص، مشکلات را براى رضاى خدا تحمل کرده، با نگرش الهى به مسائل مى نگرد. او به شاگردان خود از آن جهت که محتاج تعلیم و هدایت هستند و خداوند بزرگ آنها را به دانایان قوم سپرده است، مى نگرد و همچون مادر یا پدرى دلسوز براى حل مسائل و مشکلات آنان تلاش مى کند. تواضع صفت دیگرى است که موجب جذب شاگردان مى شود، زیرا کسى که متواضع باشد، خداوند او را در مقام بالایى قرار مى دهد (رفعه الله من تواضع و وضعه الله من تکبّر). معمولاً هر چه میزان دانایى و علم افراد بالا مى رود، تواضع آنان نیز بیشتر مى شود، زیرا دانسته هاى خود را با ندانسته ها مقایسه مى کنند و مى فهمند که جهل شان بیش از علم شان است، چنان که سقراط حکیم مى گفت: «من عالم ترین انسان ها به جهل خویش هستم.»
عزت نفس و به عبارتى اعتماد به نفس نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که باید در وجود خود نهادینه سازد. هر فردى با کم کردن فاصله ى «خودِواقعى» خویش و «خودِ ایده آل» مى تواند میزان عزت نفس خود را افزوده، از خودکم بینى و کم رویى نجات یابد.
طهارت روح نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که با دائم الوضو بودن و ارتباط هاى متعالى با منابع معنوى مى تواند این ویژگى را ایجاد کند و یا تقویت بخشد. صفاى باطن معلم باعث صدور انرژى معنوى از سوى او به فراگیران مى شود و موجب مى گردد که ارتباط روحى و عاطفى برقرار شود و در نتیجه، به امر یادگیرى سرعت بخشد. آرامش و طمأنینه که در وقار و متانت معلم نمود مى یابد، ویژگى دیگرى از این دست است. خلاقیت و زایش ذهنى نیز از ویژگى هاى نفسانى معلم است که بر اثر مطالعه ى زیاد و ارتباطات انسانى و تفکر به نقطه ى اوج مى رسد و محبوبیت او را نزد فراگیران دوچندان مى کند. موارد دیگرى همچون صبر و شکیبایى، قاطعیت و خونسردى نیز وجود دارد؟:
ب) ویژگى هاى رفتارىبرخى از ویژگى هاى معلم مربوط به رفتار اوست. براى مثال، اعتدال رفتارى و دورى از افراط و تفریط در کلیه ى امور مربوط به آموزش و پرورش از جمله ویژگى هاى رفتارى معلم است که در او مشاهده مى شود. ابراز مهر و محبت و علاقه نسبت به شاگردان و همکاران نیز از ویژگى هاى بارز یک معلم است که بازتاب این رفتار مهرآمیز، به تعیین علاقه مندى و ابراز و اظهار محبت از سوى طرف مقابل است. این رفتار موجب حکومت معلم بر قلب شاگردان مى شود و مصداق بارز مثل معروفى است که «حاکم بر قلب ها باش تا بر اندیشه ها حکومت کنى».
خوش رفتارى و خوش ارتباطى نیز از ویژگى هاى رفتارى معلم به شمار مى رود و گمانه زنى شاگردان را به سود و سوى او سوق مى دهد.
ادب و رفتار مؤدبانه ویژگى دیگرى است که در رفتار معلم باید مشاهده شود. اگر چه «ادب» حاصل سال ها تربیت خانوادگى است، اما از طریق تمرین و اکتساب مى توان رفتارهایى مؤدبانه از خویش نشان داد و به حدود و حقوق دیگران احترام گذاشت و خود را مقدم بر غیر ندانست.
آراستگى ظاهرى و دورى از بى نظمى و آشفتگى، چه در لباس و نوع پوشش و چه در وسایل شخصى همچون کتاب، جزوه و یا برگه هاى مربوط به طرح درسى، نیز در تبیین شخصیت معلم بسیار مؤثر است و باید در این موارد سعى فراوان شود، زیرا ویژگیهاى مهم معلم، نظم و آراستگى اوست.
از دیگر ویژگى هاى معلم، بالا بودن سطح علمى اوست. بدیهى است که معلمان آگاه به دانش هاى متعدد و متنوع، بیش از معلمانى که تنها در حد متن آموزشى مورد نظر آگاهى دارند، مورد توجه قرار مى گیرند. آگاهى هاى سیاسى اجتماعى، عرفانى، اخلاقى، علمى و اطلاعات عمومى از موارد ضرورى است که معلم باید آنها را به دست آورد.
البته ویژگى هاى دیگرى نیز وجود دارد که یا زیرمجموعه ى فوق قرار مى گیرند و یا به علت عمومیت و روش بودن، از آنها چشم مى پوشیم. درخاتمه باید گفت که معلمان با تلاش و همت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مى توانند خود را به این ویژگى ها بیارایند.
ارزشیابىمبحث پایانى تکنولوژى آموزشى «ارزشیابى» است. ارزشیابى به معناى جمع آورى اطلاعات به منظور اخذ تصمیمات مناسب است. گاه ارزشیابى از سوى معلم و در طول دوره ى آموزشى صورت مى گیرد تا به فراگیر در امر یادگیرى کمک کند، و گاه زمان آن از سوى مؤسسه ى آموزشى تعیین مى شود تا تصمیم هاى مناسب جهت ارتقاى تحصیلى فراگیر صورت گیرد و در جدول امتیازات، جایگاه او مشخص شود.
ارزشیابى علت هاى مختلف دارد که برخى را ذکر مى کنیم:
الف) ایجاد انگیزه براى فراگیر جهت تسریعِ یادگیرى در ابتداى آموزش.
ب) تشویق فراگیران به یادگیرى و ایجاد رقابت سالم علمى.
ج) آگاهى بخشى براى فراگیر که خود را ارزیابى کند.
د) آگاهى بخشى براى فرادهنده (معلم) تا نقاط قوت و ضعف خود را در تدریس بیابد.
ه ) اصلاح فعالیت هاى غیرصحیح در یادگیرى.
بنابراین، با ارزشیابى است که هم فراگیر و هم فرادهنده سنجش مى شوند و مى توانند به اصلاح خود بپردازند. البته ارزشیابى باید متناسب با اهداف آموزشى صورت گیرد تا در سایه ى هماهنگى این دو، تصمیمات لازم براى فراگیر گرفته شود.
انواع ارزشیابىگاهى مانند زمان کنکور، قبل از دوره ى آموزشى، ارزشیابى صورت مى گیرد تا آموزش هاى جدیدى متناسب با دانسته هاى قبلى فراگیر طراحى و تنظیم شود. این آزمون را «ارزیابى تشخیصى» مى نامند و تعیین کننده ى «رفتار ورودى» فراگیر است.
گاه ارزشیابى در مراحل گوناگون یک دوره ى آموزشى صورت مى گیرد. امتحان هفتگى میان ترم و حتى سئوالات ابتداى هر جلسه که مربوط به درس جلسه ى قبل است از این گروه هستند. این نوع ارزشیابى به «ارزیابى مرحله اى» معروف است. آنچه در تمام موسسات آموزشى از اهمیت بالایى برخوردار است، «ارزیابى مجموعه اى» است که در پایان هر دوره مانند ترم و پایان ثلث صورت مى پذیرد و سرنوشت تحصیلى دانش آموز با امتیاز آن رقم مى خورد. دو نوع اخیر، ارزیابى تعیین کننده ى «رفتار خروجى» فراگیر است و میزان یادگیرى او را در دوره ى آموزشى مورد نظر نشان مى دهد.
روش هاى ارزشیابىاگر چه هر معلمى با توجه به صلاحدید و قدرت خلاقیت خویش، روش خاص خود را در ارزیابى به کار مى برد، ولى به طور کلى روش هاى ارزیابى را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) کتبى (نوشتارى) که بیشتر ارزیابى ها با این روش است. آزمون هاى کتبى نیز به دو شیوه ى تشریحى و تستى (عینى) برگزار مى شوند که در شیوه ى اول گاهى پاسخ ها به صورت محدود است و گاه وسیع و گسترده، یعنى معلم به صورت تحلیلى پاسخ مى طلبد. ارزیابى تستى نیز به چهار شکل صحیح غلط، چندگزینه اى، جورکردنى و کامل کردنى صورت مى گیرد.
ب) شفاهى (گفتارى) که محدود به مواقع خاص است. گاهى پس از آزمون کتبى، جهت کسب اطلاعات بیشتر آزمون شفاهى صورت مى گیرد، مانند مصاحبه هاى بعد از آزمون کتبى که در برخى مؤسسات وجود دارد و گاهى اصل متن آموزشى با صلاحدید معلم به صورت شفاهى آزموده مى شود تا قدرت تحلیل و بررسى و عمق دریافت فراگیر براى معلم ثابت گردد.
ج) عملى که مربوط به متن هاى خاصى مى شود. در مواردى که سنجش افراد به کاربرد برخى وسایل و یا به عمل آوردن یک پدیده ى تجربى منوط است، از امتحان عملى استفاده مى شود، توجه به امکانات موجود در یک مؤسسه ى آموزشى از نکات مهم در این نوع آزمون است.
سخن پایانىآنچه بیان شد کلیات مربوط به روش تدریس (تکنولوژى آموزشى) بود و تنها به مواردى اشاره شد که جنبه ى کاربردى و نه تئوریک صرف داشتند، اما باید گفت که بسیارى از مسائل مربوط به آموزش همچون یادگیرى، انگیزش، روانشناسى رشد کودک و نوجوان، روانشناسى ارتباط، به علت محدودیت صفحات از قافله ى این نوشتار عقب ماندند که به لطف الهى اگر مجالى دیگر و زمینه اى جدید