PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دختر 3 ساله قرباني نامادري سنگدل



sunyboy
05-05-2009, 01:04 AM
نامادري سنگدل به خاطر اين كه دختر 3 ساله شوهرش را سد راه زندگي‌اش مي‌ديد ، او را به قتل رساند.

به گزارش جام‌جم، ماجراي اين كودك آزاري اوايل بهمن سال گذشته، هنگامي فاش شد كه يكي از مسوولان بيمارستاني در شهرستان قزوين در تماس با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 عنوان كرد دختر 3 ساله‌اي كه آثار كبودي بسيار روي بدنش مشهود است، از سوي زن و مردي كه ادعا مي‌كنند والدين وي هستند، به بيمارستان انتقال يافته و در بخش مراقبت‌هاي ويژه بستري است.

پس از اين تماس، ماموران براي بررسي وضعيت دختربچه به بيمارستان اعزام و در تحقيق از پرستاران و پزشك معالج كودك متوجه شدند وي بر اثر شكنجه، در كما به سر مي‌برد.

با به دست آمدن اين اطلاعات، ماموران كه احتمال مي‌دادند، دختر 3 ساله به نام فاطمه مورد كودك آزاري قرار گرفته است، والدين وي را با هماهنگي قضايي بازداشت و به اداره آگاهي منتقل كردند، اما آنها در بازجويي‌هاي پليسي منكر آزار و اذيت دختر كوچولو شدند. اما در تحقيق از اهالي محل زندگي اين زوج معلوم شد؛ كودك 3 ساله كه با پدر و نامادري‌اش زندگي مي‌كند بارها از سوي نامادري‌اش با شلاق شكنجه شده است.

با فاش شدن اين موضوع، ماموران به تحقيق دوباره از زن و مرد متهم پرداختند كه عاقبت حكيمه نامادري سنگدل راز كودك آزاري‌اش را فاش كرد.

اظهارات نامادري سنگدل

زن سنگدل - حكيمه - در اظهاراتش به پليس گفت: پس از جدايي از شوهرم، با دختر خردسالم زندگي مي‌كردم، چندي قبل با مردي كه دختر 3 ساله‌اي داشت، ازدواج كردم. در اين مدت دختر 3 ساله وي مدام بهانه مادرش را مي‌گرفت، اما شوهرم اجازه نمي‌داد تا او مادرش را ببيند.

دختر كوچولو به حرف‌هاي من گوش نمي‌داد و اثاثيه منزل را به هم مي‌ريخت و هميشه با فرزندم مشاجره و دعوا مي‌كرد.

متهم ادامه داد: وقتي از بدرفتاري‌هاي او به پدرش مي‌‌گفتم، بدون توجه به اوضاع از من مي‌خواست با دخترش مهربان باشم، اما هر كار مي‌كردم تا دختر كوچولو آرام‌تر شود، بي‌فايده بود و مرا عصباني مي‌كرد. من هم او را با شلاق كتك مي‌زدم و تهديدش مي‌كردم كه اگر ماجرا را به پدرش بگويد، او را در اتاق حبس خواهم كرد و او هم از ترس سكوت مي‌كرد.

روز حادثه هم به دنبال شيطنت‌هايش وقتي كتكش زدم، او بيهوش شد، چند بار صدايش زدم، اما پاسخي نداد.

ماجرا را به شوهرم اطلاع دادم كه وي هراسان خود را به منزل رساند و او را به بيمارستان انتقال داديم.

مرگ پس از 4 ماه

به دنبال اظهارات اين زن، تحقيقات براي فاش شدن ابعاد مختلف اين پرونده ادامه داشت تا اين كه 3 روز قبل، دختر خردسال پس از 4 ماه بيهوشي در بيمارستان، جان خود را از دست داد. با مرگ وي، روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله جديدي شد و حكيمه نامادري وي در بازجويي، عاقبت انگيزه اصلي خود را از آزار و اذيت دخترخوانده‌اش فاش كرد.

نامادري: فاطمه سد راه زندگي‌ام بود

حكيمه - متهم به قتل - در اظهاراتش به پليس گفت: پس از ازدواج با پدر فاطمه، نسبت به اين دختر بي‌علاقه بودم، اما همسرم دختر مرا مانند فاطمه دوست داشت و با او مهرباني مي‌كرد تا احساس غريبي نكند.

شوهرم از من مي‌خواست با فاطمه رفتار خوبي داشته باشم تا او جاي خالي مادرش را احساس نكند، من هم به دروغ وانمود مي‌كردم كه خواسته او را عملي مي‌كنم. وقتي مي‌ديدم شوهرم با فاطمه با مهرباني رفتار مي‌كند، كينه او را به دل گرفتم و اين كينه تدريجي باعث شد، من دخترك را كتك بزنم تا باعث مرگ وي شوم تا بعد از او، دختر من تنها وارث شوهرم شود بنابراين فاطمه كوچولو را بارها كتك مي‌زدم و بدنش را با سيخ داغ مي‌سوزاندم تا آتش كينه‌هايم خاموش شود.

نامادري سنگدل گفت: وقتي شوهرم در خانه بود، با دخترش مهرباني مي‌كردم، اما در غياب او، فاطمه را كتك مي‌زدم و اوبه دنبال تهديدهايم، بناچار ماجرا را براي پدرش بازگو نمي‌كرد تا اين كه روز حادثه از شدت عصبانيت و كينه، او را آنقدر كتك زدم تا بميرد. دخترم با شنيدن صداي گريه فاطمه، از اتاق بيرون آمد و عاجزانه از من خواست ديگر او را كتك نزنم، كه او را به كناري پرت كردم و به كتك زدن فاطمه ادامه دادم تا اين كه شوهرم با من تماس گرفت و گفت زودتر به خانه مي‌آيد. پس از بازگشت ويبه منزل وانمود كردم فاطمه هنگام بازي با دختر من، به زمين افتاده و بيهوش شده است.

بدرفتاري‌هاي من، عاقبت دامن خود و زندگي‌ام را گرفت.

بنا بر اين گزارش، متهم به قتل با قرار قانوني روانه زندان شد و تحقيقات تكميلي از وي ادامه دارد.

Fahime.M
05-06-2009, 11:58 PM
فک می کردم این چیزا تو قصه هاست!!!