PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قانون پیشرفت بشر



alamatesoall
07-02-2011, 05:57 PM
قانون پیشرفت بشر
تکامل ذهن بشر به قرینه تکامل ذهن فردی صورت گرفته است. اونتوژنی یعنی تحول ارگانیسم فردی بشر ، یادآور فیلوژنی یعنی تحول گروههای بشری یا تحول سراسر نوع بشرمی باشد هر یک از مفاهیم شاخص ما و هر شاخهای از دانش ما این سه وضع نظری متفاوت را به گونهای پس پشت سر گذاشته است. وضع خداشناسی یا افسانهای ، وضع ما بعد الطبیعی یا تجریدی و وضع علمی یا اثباتی ...


در مرحله خداشناسی ذهن بشر به دنبال ماهیت ذاتی هستی ها و علتهای نخستین و غایی همه معلول هاست .
در مرحله مابعدالطبیعی ذهن میپندارد که نیروهای انتزاعی وموجودات حقیقی می توانند همه پدیده ها را بوجود آورند.
اما در مرحله نهایی یعنی مرحله اثباتی ذهن انسان جستجوی بیهوده مفاهیم مطلق ، سرچشمه گیتی و علل پدیدهها را رها میکند و وقت خود را به بررسی قوانین پدیدهها یعنی همان روابط دگرگونی ناپذیر توالی و همانندی اختصاص می دهد .

به نظر کنت هر یک از این مراحل اصلی تکامل ذهن بشر ضرورتاً از بطن مرحله پیشین آن پدید میآیند.. کنت همچین میپنداشت که به موازات وقوع تغییراتی در تحول ذهنی ، سازمان اجتماعی و اوضاع مادی زندگی بشر نیز دستخوش تحول میشود. کنت بر این باور بود که نباید انتظار داشت که در هنگام مرگ یک نظام، سامان اجتماعی و نیز فکری تازهای یکبار سر برآرد. در واقع تاریخ بشر با دورههای متناوب ارگانیک و بحرانی مشخص میشود. در دوره ارگانیک استواری اجتماعی و هماهنگی فکری برقرار است. برعکس در دوران بحرانی هیئت اجتماعی دستخوش عدم توازن بنیادی میشود که عمیقاً ناآرامند و انسانهای شیفته نظم را نگران میسازد. با این.همه همین دورههای ناآرام پیش درآمد ضروی یک وضع ارگانیک تازه به شمار میآیند .
کنت هر یک از مراحل تحول ذهنی نوع بشر را با یک نوع سازمان اجتماعی و تسلط ---------- خاص آن مرحله مرتبط ساخته بود. مرحله خداشناسی تحت سلطه کاهنان است و مردان نظامی در آن فرمانروایی میکنند. مرحله مابعدالطبیعی به قرون وسطی و عصر رنسانس بر میگردد تحت تسلط مردان کلیسا و حقوقدانان میباشد. مرحله اثباتی که تازه آغاز شده است تحت تسلط مدیران صنعتی هدایت اخلاقی دانشمندان خواهد بود. در مرحله نخست خانواده واحد اجتماعی الگو را میسازد و در دومین مرحله، دولت اهمیت اجتماعی پیدا میکند و در سومین مرحله کل نوع بشر واحد اجتماعی اصلی خواهد بود. کنت علاوه بر عامل فکری بر پیشرفت بشر عواملی دیگر چون جمعیت و تقسیم کار را تعیین کننده در پیشرفت اجتماعی تلقی میکند.