PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فارابی و جامعه شناسی



alamatesoall
07-02-2011, 05:51 PM
فارابی و جامعه شناسی
-=زندگینامه فارابی: =-


ابو نصر محمد بن طرخان بن اوزلغ از مردم شهر فاراب است . وی در سال 259 هجری در ده وسیج از توابع این شهر پا به عرصه گیتی گذاشت . ابن سینا و ابن رشد او را به استادی خود قبول دارند و به معلم ثانی لقب داده اند.
یکی از نویسندگان در این باره می نویسد: این عنوان از آن جهت مهم و با معنی است که معلم اول ارسطو است. گویا مسلمین از آن جهت به ارسطو لقب معلم اول داده اند که مباحث منطق و مسائل آن را که پراکنده بوده است جمع و مهذب کرده است و بنیاد آن را استوار ساخته و آن را مدخل علم قرار داده است.
در مورد لقب معلم ثانی هم توجیهاتی از این قبیل شده است و می توان همه آن اقوال را به این نحو خلاصه کرد که فارابی به فن منطق و بخصوص به برهان و علم برهانی اهمیت بسیار می داده و آثار منطقی ، بطور کلی آراء فلسفی و مخصوصاً آثار ارسطو را که ترجمه شده بود ، جمع و تالیف و تهذیب کرده و به طریقه خود آنها را تفسیر کرده است.


-=آثار فارابی:=-


آثار فارابی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

شرحهایی که بر درسهای ارسطو نوشته است
کتبی که خود تالیف کرده است.

از جمله کتابهایی که فارابی ،خود، نوشته است می توان به آثار زیر اشاره کرد:

الجمع بین رایی الحکیمین
تحصیل السعاده
آراء اهل مدینه فاضله
السیاسات المدنیه
احصاءالعلوم
عیون المسائل و اغراض ما بعد الطبیعه ارسطو

-=نظریات و افکار فارابی:=-


فارابی جدا از اینکه دارای نظریات قوی و جدی در منطق و فلسفه می باشد در حیطه علوم اجتماعی و بالاخص جامعه شناسی نیز دارای نظریاتی اساسی می باشد. اهمیت این نظریات زمانی بیشتر می شود که قبل از اینکه جامعه شناسان غربی دم از تحولات و جریانات اجتماعی بزنند یک فیلسوف اسلامی و ایرانی جامعه خود را تحلیل جامعه شناسانه می نماید.
نکته مهم اینجاست که روح نظریات جامعه شناسی یک جامعه شناس برگرفته از اندیشه و تفکرات فلسفی آن فرد می باشد . فارابی نیز خود یک فیلسوف صاحب نام و متفکری است که خود صاحب یک اندیشه می باشد.نظریات فارابی در باب جامعه و اجتماع را میتوان در چند نظریه عمده خلاصه نمود:




مدینه فاضله فارابی
انواع اجتماعات
عدالت در مدینه فاضله فارابی

alamatesoall
07-02-2011, 05:51 PM
مدینه فاضله فارابی

فارابی نظرات اجتماعیخود را در دو کتاب –آراء اهل مدینه فاضله-و-السیاسات المدنیه- به رشته تحریر در آورده است. وی در ارائه مدینه فاضله خود تحت تاثیر نا کجا آباد افلاطون بوده و مانند او به مقایسه جامعه با بدن انسان پرداخته است.
فارابی مدینه فاضله را تشبیه کرده است به:-بدن تام الاعضاء نه هر بدنی ، زیرا مدینه های جاهلیه نیز به مانند کالبدند و اعضاء آن به یکدیگر وا بسته اند ، یعنی بدنی که هر عضوی در جهت بقاء و دوام بدن ، وظیفه خود را انجام دهد همانطور که اعضاء بدن مختلف است و هر یک باید عهده دار وظیفه شود بعضی بالطبع برتر از بعضی دیگرند و یک عضو است که فرمانده همه و رئیس اول است که قلب باشد و اعضاء دیگر از لحاظ مراتب متفاوتند. اعضاء دیگر نیز به اعضائ رئیسه و غیر رئیسه تقسیم می شود که البته رؤسای درجه دوم به حساب می آیند که هر یک جنود و اعوان و انصاری دارند ولکن همه این رؤساء باید فرمانبردار قلب باشند و هدف او را دنبال کنند و سپس رؤسای درجه سوم. عضو رئیسه یعنی رئیس اول بدن که قلب است کاملترین و هوشیارترین اعضاء تن است و نخستین امری که در کالبد تکوین می آ ید همان است.
در مدینه فاضله نیز رئیس اول و فرمانفرمای اولی لازم است که زمام همه جامعه و رؤسای درجه اول و دوم و سوم تا افراد عادی بدست اوست و همه باید از فرمان او اطاعت کنند و همانطور که قلب افضل اعضاء است رئیس اول مدینه باید افضل افراد باشد.
در اینجا مجدداً فارابی نظامات را یعنی نظام افضل را تطابق کرده است. از یک طرف نظام تن انسانی را با نظام جامعه ، و از طرف دیگر هر دو نظام را با نظام آفرینش که علت العلل و مبدأ المبادی فرمانده کل و مفیض به همه عقول و اجرام علوی و سر انجام اجسام طبیعی است ، هماهنگ کرده است.
بنابراین رئیس اول مدینه نمی تواند هر فردی از افراد باشد بلکه باید واجد خصائل و صفاتی چند باشد که او را از سایر افراد جدا و ممتاز گرداند و بتواند به منزله قلب باشددر کالبد انسانی، و یا بمنزله عقل اول باشد و یا بمنزله عقل فعال باشدکه ناظر و مشرف بر کل علم طبیعت است . در اینجا، فارابی شرط اساسی ریاست اول مدینه فاضله را حکمتدانسته و اینجا وجه مشترک بین ارسطو و افلاطون است .
فارابی در مقابل مدینه فاضله ، مدینه جاهلیه یا جاهله را نهاده است که خود شامل مدینه های متعددی مثل مدینه فاسقه، مدینه مبتذله و مدینه ضاله می شود. این مدینه ها هر کدام به نوعی بی نظمیدچارند و تنها مدینه فاضله است که که منطبق با نظامات طبیعی و نظام آفرینش انسان است.

alamatesoall
07-02-2011, 05:51 PM
انواع اجتماعات
فارابی در کتاب- السیا سات المدنیه – به شرح انواع جماعات انسانی پرداخته و بطور کلی قائل به سه نوع جامعه است : عظمی،وسطی و صغری.


جماعت عظمی جماعتی است که از ملت ها و امتهای بسیار تشکیل شده باشد که همه به هم کمک و یاری دهند .
جماعت وسطی عبارت از جمع آمدن یک ملت است .
جماعت صغری آن جماعتی است که در یک شهر باشد.

این سه نوع جماعت ، جماعت کامل است . پس مدینه نخستین مراتب کمال انسانی در زیست اجتماعی است و اما اجتماعات در دهات و محله ها و کوی و خانه ها اجتماعی ناقص بود. آنچه از همه ناقص تر است اجتماع در یک منزل بود که جزئی از اجتماع مدنی بود ، اجتماعات در محله ها و دهات هر دو بخاطر مدینه بود. بجز آنکه امتیاز بین آن دو این است که محله ها اجزا مدینه اند ولکن دهات خادم مدینه اند و جماعت مدنی جزء امت بود و امت منقسم به مدینه ها شود . و جماعت های انسانی کامل مطلقاً منقسم به امتها شود و هر امتی از امتی دیگر به دو امر طبیعی ممتاز گردد یکی به خلقت های طبیعی ، و دیگر به سرشتهای طبیعی و به واسطه یک امر سومی که وضعی است نه طبیعی ، که البته آنرا هم مدخلیتی هست در امور طبیعی وآن عبارت از زبان محاوره آنها بوده، زبانی که بدان سخن گویند. پس پاره ای از امتها بزرگ، و پاره ای دیگر کوچک ، و سبب طبیعی نخست در اختلاف امتها در این امور چیزهایی بود که…….

alamatesoall
07-02-2011, 05:52 PM
عدالت در مدینه فاضله فارابی
از نظر فارابی در نزد مردم مدینه های فاضله، عدالت به معنای- این است که همه به سعادت و کمال افضل خود برسند، همه زندگی کنند ، همه به زندگی خود ادامه دهند ، جنگ و ستیز از میان برداشته شود ، هر عضوی وظیفه خود را انجام دهد ، لاجرم همه اعضاء سالم می مانند و به حیات و زندگی خود ادامه می دهند ، همه تابع یک رهبر و فرمانده باشند و آن فرمانده نیز مقهور اراده خود و عقل باشد و حکیم و دانا و متصف به اخلاق حمیده باشد،هیچ عضوی از اعضاء جامعه به حقوق و وظائف دیگر تعدی نکند. مردم مدینه فاضله گویند : عدالت این است که همه افرادانسانی به زندگی خود ادامه دهند و در این حکم از فرمان عقل و قوه ناطقه اطاعت کنند.
مردم مدینه فاسقه گویند(الحق لمن غلب)همانطور که بنای موجودات طبیعی ،بر تضاد و ضدیت وخصومت است و هر موجود با موجودات دیگر در جدال ومبارزه است و خواهان نفی،طرد ومحو موجودات دیگر است،در جهان انسانی نیز عدالت همین است که به انواع تغلبات،تقلبات ومکرها وحیله ها،دیگران را محو ونابود کند تا خود زنده بماند ویا همه را برده ودر استخدام خود قراردهد تادرزندگی وبقاءاوسودمند بود.
علاوه بر مباحث فوق،در زمینه اجتماعیات،فارابی نظریاتی نیز درباره عدالت،همزیستی مسالمت آمیز،عهودوپیمانها،نوع دوستی و…داردکه به تفصیل آنها را در کتاب آراءاهل مدینه فاضله ارائه داده است.