PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قشربندی اجتماعی



alamatesoall
07-02-2011, 05:32 PM
قشربندی اجتماعی


قشربندی اجتماعی بطور کلی ، جایگاه و موقعیت مردم در ساختار جامعه ، و در نتیجه ، شیوه زندگی آنها را تعیین میکند. قشربندی اجتماعی مفهومی است که تقریبا در اشاره به هر واحد اجتماعی ، با هر اندازه ، از گروهی کوچک تا جامعهای بزرگ ممکن است بکار رود. بطور خلاصه قشربندی اجتماعی یعنی رتبه بندی افراد برحسب شمار کیفیتهای مطلوبی که این افراد مشترکا دارند

نگرش کلی

در جامعه امروز ، مردم عموما انتظار دارند که نظام آموزش و پرورش کارکردها و وظایف گوناگونی برای جامعه و اعضای آن انجام دهد، در حل مسائل و مشکلات اجتماعی مدد کار باشد و مردم را از طریق فراگرد آموزش و پرورش به سوی زندگی اجتماعی بهتر و عادلانهتری سوق دهد. عوامل گوناگون فرهنگی ، ---------- ، اقتصادی و اجتماعی موثر بر آموزش و پرورش موجب میشوند که فراگرد گزینش و تخصیص ، افراد جامعه را در مسیرهای آموزشی و شغلی متفاوتی هدایت کند. در نتیجه ، آنها بنابر موقعیت خود در قشربندی اجتماعی جامعه ، از مزایای تحصیلی متفاوتی استفاده میکنند و پس از خاتمه تحصیلات مدرسهای به مشاغل برخوردار از اعتبار و منزلت اجتماعی متفاوتی سوق داده میشوند.
انواع قشربندی اجتماعی

طبقه بندی (social class)

بخشی از مردم در جامعه است که پیشینهای مشابه از لحاظ ثروت ، قدرت و وجهه اجتماعی دارند. اشخاص و گروههایی که یک طبقه اجتماعی خاصی را بوجود میآورند، در ارتباط با ارزشها ، نگرشها ، رفتارها و خلقیات ، وجوه مشترکی دارند. الگو و شیوه خاص زندگی ، آنها را از اعضای سایر طبقات اجتماعی متمایز میسازد. اولین کوشش برای تعریف طبقه اجتماعی بوسیله کارل مارکس صورت گرفت.
کاست (caste)

نظام خشکی از قشربندی اجتماعی که مردم را در محدوده رهایی ناپذیری از قشرهای اجتماعی خاص محصور میکند.
تبیین قشربندی اجتماعی

نظریه توافق

این نظریه پردازان اجتناب ناپذیری نا برابری و نقش آموزش و پرورش را در فراگرد قشربندی توضیح میدهند. کارکرد مهم مدارس ، تربیت ، تفکیک و گزینش افراد برحسب استعداد و توانایی برای تصدی مشاغل و مناصب سلسله مراتبی در جامعه است. آنها استدلال میکنند که این امر ، فراگردی معقول و مبتنی بر شایستگی افراد است. با درک استدلال این نظریه پردازان ، نقش و کارکرد آموزش و پرورش در فراگرد قشربندی روشنتر میشود. پس احتمالا هر چه تحصیلات مدرسهای شخص کاملتر باشد، برای جامعه بارآورتر و ارزشمندتر خواهد بود. از این رو با نائل شدن بعضی مردم به تحصیلات بیشتر و مشاغل و مناسب بالاتر از دیگران ، یک نظام قشربندی پدید میآید.
نظریه تضاد

ازاین دیدگاه ، ویژگیها و مسائل نظام آموزشی از تضادهای موجود در جامعه ، بطور کلی ، ناشی میشوند. آموزش و پرورش فقط بخشی است از نظام جامعه که براساس تضادهای میان قشرهای دارا و ندار شکل گرفته است. نظام آموزش و پرورش ساختار طبقاتی موجود جامعه را تداوم و استمرار میبخشد. بدین معنی که نظام آموزشی با کنترل نوع آموزش و پرورش و دانش و معرفتی که در دسترس گروههای مختلف مردم قرار میدهد، آنها را از لحاظ دستیابی به مناصب و مشاغل اجتماعی کنترل میکند.

پس ، نظام آموزشی با کمک به حفظ نظام اجتماعی موجود در جامعه ، نقشی را که در واقع از سوی گروههای مسلط به آن واگذار شده ، ایفا مینماید و کودکان را متناسب با پایگاه اجتماعی شان ، برای ایفای نقش در جامعه آماده میسازد. نظریه پردازان تضاد ، خاستگاههای نا برابری را در ساختار طبقاتی جامعه میدانند. از لحاظ آنان ، آموزش و پرورش ساختار طبقاتی را منعکس میسازد و نابرابری بخشی از نظام سرمایهداری است و احتمالا تا زمانی که چنین نظامی برقرار است، دوام خواهد داشت.