PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش والدين و اطرافيان در رشد گفتار و زبان كودكان



alamatesoall
06-27-2011, 06:47 PM
نقش والدين و اطرافيان در رشد گفتار و زبان كودكان (http://excch.blogfa.com/post-84.aspx)

http://pnu-club.com/imported/2009/04/129.gif مطالعات موجود درباره ی فراگیری گفتار، نقش بنيادي مشاركت والدين در رشد كودك عادي را ثابت كرده اند. در مورد كودك معلول ذهني، اين مشاركت اهميت بيشتري دارد؛ زيرا قابليت هاي كودك در شرايط سني مشابه، از كودك عادي محدودتر است. يكي از ابعاد مهم فعاليت والدين در مورد فراگيري گفتار، به انتخابهايي مربوط مي شود كه آنها در موقعيت هاي گوناگون و ضمن رابطه كلامي با كودك به عنوان موضوع گفتگو يا پاسخ به پرسش هاي كودك، عملاً صورت مي دهند.
انتخاب گفتار مناسب به طور پويا براي مخاطب قرار دادن كودك، به معني ايجاد محيط گفتاري مناسب براي كودك در حال زبان آموزي است و آن عبارت است از محيطي كه در آن، بزرگسال براي گفتگو با كودك، از گفتاري استفاده مي كند كه با سطح زباني كودك از لحاظ توليد و درك سازگاري دارد. سطح پيچيدگي كاربرد گفتار از سوي بزرگسال، طبق تحول زباني كودك تغيير مي كند. همگام با رشد زباني كودك بزرگسال نيز ضمن مخاطب قرار دادن كودك، از گفتار به تدريج پيچيده تري بهره مي گيرد. در واقع اگر مي خواهيم به رشد گفتاري كودك كمك نماييم، ضروري است كه چنين رفتار نماييم. گفتار بزرگسال بايد همواره كمي پيچيده تر از گفتاري باشد كه با او وارد گفتگو مي شود. چنانچه شكاف بين اين دو گفتار بيش از اندازه عميق باشد، پيشرفت گفتاري كودك در اثر آن كند خواهد شد. در عوض، اگر اين شكاف ناچيز باشد، كودك از يك الگوي زباني به اندازه كافي پيشرفته محروم خواهد ماند و اين نيز موجب كندي رشد زبان خواهد شد. شكاف متوسط بين اين دو، يقيناً حد مطلوبي است كه به رشد گفتاري كودك مساعدت خواهد نمود.
والدین و بزرگسالان، كودكان را صرفاً مخاطب قرار نمي دهند، بلكه نسبت به توليدات كلامي آنها و نيز ارزش اين توليدات از لحاظ بيان واقعيت و ويژگي هاي صوري(شيوه ي تنظيم گفته ها) واكنش نشان مي دهند. والدين هم شكل و هم محتواي گفته هاي كودكانه را اصلاح مي كنند. آنها بر گفته هاي كودكان، اجزايي را كه كم دارد، مي افزايند؛ تا جمله هاي آنان از لحاظ شكل درست و از لحاظ معني قابل قبول باشد. به اين ترتيب، كودكان اغلب با گفته هايي كه از سوي اطرافيان بزرگسال اصلاح مي شود، سروكار دارند.
والدين به طور صريح - به شكل كلامي يا غير كلامي- گفته هاي كودكانه را تأييد يا رد مي كنند. اين تأييد يا رد كردن ها احتمالاً مانند تقويت كننده هاي رفتار كلامي عمل مي كنند و در نهايت به گزينش رفتارهاي مطلوب - يعني درست از لحاظ دستوري و معنايي - و حذف يا تحديد قابل توجه رفتارهاي نامطلوب - نادرست از لحاظ دستوري و معنايي - مي انجامند.
بنابراين اهميت نقش بزرگسالان پيرامون كودك و بويژه والدين او، در فرايند يادگيري گفتار روشن مي شود. بنظر مي رسد اكثر والدين، اين اصول بنيادي را - دست كم به ميزان اندك - در رابطه ي كلامي با كودك به كار مي گيرند؛
اما اين نيز روشن است كه والدين از لحاظ كيفيت و كميت انگيزش هاي كلامي در مورد كودك و درستي الگوها و بازخوردهاي زباني، تفاوت هاي بسياري با يكدگر دارند. پژوهشگران معاصر عقيده دارند كه تفاوت هاي فردي بين والدين در آموزش كم و بيش موفق گفتار به كودكان خود، دست كم تا اندازه اي دليل تفاوت مهمي است كه از لحاظ سرعت رشد گفتار و تسلط تدريجي بر آن بين كودكان مشاهده مي شود.
بنابراين به نفع والدين است كه از نقش و مسئوليت خود در فراگيري توسط كودك آگاه شوند. با كودك بايد طوري صحبت كرد كه با سطح درك او از گفتار مناسب باشد و سعي نمود در برابر سخنان كودك واكنش مناسب نشان داد. بديهي است كه اين توصيه ها براي والدين كودكان عقب مانده، به همان اندازه يا بيشتر اهميت دارد. در كودك عقب مانده، توانايي هاي بالقوه رشد در مقايسه با كودك عادي، محدود است؛ در نتيجه، اطرافيان بايد باجبران ضعف هاي درونزا، بر فرايند رشد، تأثير مثبت بگذارند.