PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خاطره اولین روز دانشگاه



philosopher
06-09-2011, 12:58 PM
دوستان اولین روزی که به دانشگاه رفتین چه حسی داشتین
خاطره ای از اون روز دارین؟:72:

Borna66
06-09-2011, 01:53 PM
خوب دوست عزیز خودت تاپیک رو شروع کردی و خودت هم شروع کن!

ضمنا قبل چنین تاپیکی در ادرس زیر هست ولی اندکی غیر فعال شده
دفتر خاطرات دانشگاهی (http://pnu-club.com/pnu.thread178-3.html)




برای شروع متن یک متن طنز در این مورد مس ارسالم


هر دانشجویی بلااستثناء بعد از فارغ التحصیلی به تمامی مبانی کامپیوتر مسلط خواهد شد. می پرسید چرا؟!
چون...
*تفریحات و یللّی تللّی هاش به محض قبولی در کنکور خودبخود cancel میشه!
*دوستانی اعم از مذکر و مؤنث مثلvirus دور و برش تکثیر می شن و اون بیچاره هر روز ناچاره update شه!!
*معمولاً یک هفته مونده به امتحانات (یعنی زمان فرجه) در حال search جزوه از این و اونه!!
*در زمان کارآموزی ها دنبال یک shortcut می گرده تا از سختی و مخمسه رها شه!
*به طور خودکار ارتباطش با دوستان پشت کنکورش cut میشه!
*تمام ریز ودرشت حرکاتش توسط کمیته ا ن ض ب ا ط ی scan میشه!!
*پول های اندک جیبش توسط سارقین ناشناس خوابگاه delete میشه!
*روزانه صدها صفحه ی جدید از عرائض استاد مربوطه توی دفترش paste می کنه!
*نیم ساعت آخر هر کلاسی هم هی مغزش هنگ می کنه!!!

sabz2012
06-10-2011, 12:55 AM
اولين روز دانشگاه براي من روز خاصي بود چون فك ميكردم براي خودم كسي شدم و اما بريم سر اصل مطلب روز اول من حدودا نيم ساعتي ديرتر رسيدم به دانشگاه و وقتي ميخواستم برم سر كلاس ديدم چند نفريي دم در كلاس وايسادن و نميرن كلاس ازشون پرسيدم چرا نميريد سركلاس گفتن استاد اومده منم يه چند دقيقه اي وايستادم دم در ديدم اينجوريي فايده اي نداره و رفتم دم در كلاس و ديدم سه چهار رديف اول رو همه دخترها نشستند و اين كار رو براي رفتن من به كلاس سخت تر ميكرد ولي بالاخره رفتم و از استاد اجازه گرفتم و از بين صندلي هاي دخترها رد شدم و نشستم سر كلاس(به خودم گفتم اگه من الان نتونم برم سر كلاس ديگه بعدا روم نميشه پس بهتره زودتر اين كار رو انجام بدم تا اضطرابم بيشتر نشده و سريعا رفتم)

ستاره ی سهیل 10
06-10-2011, 01:11 AM
اولین روز دانشگاه اندیشه ی اسلامی داشتیم . چهره ی مغرور استاد اصلآ یادم نمیره . بچه های ترمای بالاتر که شلوغیه جلوی در کلاس رو دیدن ازمون پرسیدند ترم اولی هستین، ما هم خیلی مودبانه گفتیم بله . اونا خندیدن و گفتن مشخصه ، آخه سر کلاس اندیشه اسلامی هم نشستن داره ... :164:

amir26arak
06-10-2011, 04:25 AM
من تو زندگیم یه بارعاشق شدم اونم روز اول دانشگاه بود :47::168: مدریت رفتار سازمانی داشتیم همکلاسیمون بود نه قبلش نه بعدش دیگه هیچوقت عاشق نشدیم
روز اول می خواستم برم شماره بدم:39: دوستم گفت ضایع روز اول جلو خودتو بگیر جواد بازی در نیار دم دبیرستان دخترونه که نیومدی:39: اینجا دانشگاه
پدر عشق بسوز بسوز که شدم با نمره 20 رفوزه
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................

ستاره ی سهیل 10
06-10-2011, 01:32 PM
روز اول می خواستم برم شماره بدم:39: ..........


وای چه رمانتیک :156:

saeidking
06-10-2011, 01:38 PM
روز اول,برام خیلی خاطره انگیز بود

همون احساسی رو داشتم که موقع رفتن به آمادگی داشتم:36:(18 سال پیش)

مورچه‌خوار
06-10-2011, 06:03 PM
من روز اول دانشگاه یه مورچه ناز دیدم تو دانشگاه خوردمش

Mehrdad_rp
06-10-2011, 08:37 PM
روز اول که ما رفتیم دانشگاه استاد اومد گفت
شما ها چقدر مثبتین روز اول همتون اومدین سر کلاس ، تو دانشگاه آزاد تا چند هفته هیچکس نمیاد
ما هم خندیدیم گفتیم استاد ماها فقط جلسه اول میایم، بعدش دیگه نمیایم

petra_na
06-11-2011, 02:09 PM
روز اولی که رفتم دانشگا(سر کلاس)آمار داشتم استاد هر چی میگفت سریع جواب میدادم :118:
اینطور بود بعد از 1ساعت از شروع کلاس ملت دوروبرمو گرفتنو به عنوان شاگرد زرنگ کلاس معرفی شدم:280:
بقیشو که شما میدونید چی میشه؟

petra_na
06-11-2011, 02:12 PM
جدی من همیشه کلاسای دروس عمومیم خودخوان بودن
خوشبحالتون که کلاس داشتید:168:

McQueen
03-16-2014, 01:12 PM
من اولین روز از ذوقم مامانو بابامم زور کردم بیان وقتی کارای ثبت نام تموم شد کیک و شربت تعارف کردن و خوردیم و سریع با مامانم رفتیم قسمتی که ازمایشگاه ها هست و نشونش دادم و یادمه درای آزمایشگاه بسته بود ولی بابام حوصلش نیومد بیاد و بیرون واستاد :170: یادش بخیر

best-vida
03-16-2014, 01:16 PM
روز اول مارو بردن اردو توجیهی .جاتون خالی بود:109: