PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مزيت‌ رقابتي‌ برمبناي‌ تکنولوژي‌ گروهي‌



Borna66
05-04-2009, 03:48 PM
چکيده:

‌انعطاف‌پذيري، به‌عنوان‌ سلاحي‌ جديد براي‌ ورود به‌ بازارهاي‌ رقابتي، از روشهاي‌ گوناگوني‌ محقق‌ مي‌شود. به‌دليل‌ اينکه‌ بسياري‌ از روشها براي‌ تحقق‌ انعطاف‌پذيري، باعث‌ افزايش‌ هزينه‌هاي‌ توليد مي‌گردند و همچنين‌ نياز به‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ عمده‌ دارند لذا استفاده‌ از آنها براي‌ بسياري‌ از شرکتها عملي‌ نيست. از اين‌رو براي‌ کسب‌ مزيت‌ رقابتي، فرايند توليد بايد تغيير کند. اتخاذ مفاهيم‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند در اين‌ زمينه‌ راهگشا بوده‌ و انعطاف‌پذيري‌ را بدون‌ افزايش‌ در هزينه‌هاي‌ توليد يا قرباني‌کردن‌ کيفيت‌ محصول‌ امکان‌پذير ساخته‌ و به‌ بهبود وضعيت‌ رقابتي‌ براي‌ شرکت‌ منجر گردد. تکنولوژي‌ گروهي‌ از تشابهات‌ موجود در قطعات‌ براي‌ طراحي‌ و توليد بهتر محصولات‌ استفاده‌ کرده‌ و قطعات‌ مشابه‌ را در يک‌ خانواده‌ گرد آورده‌ و به‌ توليد آنها درون‌ يک‌ سلول‌ مي‌پردازد که‌ از ماشينهاي‌ غيرمشابه‌ تشکيل‌ مي‌شود. و بدين‌ترتيب‌ مزايايي‌ براي‌ سيستم‌ به‌وجود آورده‌ و انعطاف‌پذيري‌ به‌وجود آمده‌ به‌ کيفيت‌ بالاي‌ محصول، سودآوري‌ و ارائه‌ خدمات‌ بهتر به‌ مشتريان‌ منجر مي‌گردد.



مقدمه‌

‌ ‌قدرت‌ يک‌ مزيت‌ رقابتي‌ برمبناي‌ کيفيت‌ بالاي‌ محصول، هنگامي‌ که‌ اکثر شرکتها محصولات‌ خود را بهبود مي‌بخشند، رو به‌ زوال‌ است‌ و رفته‌ رفته‌ کيفيت‌ در محيط‌ توليدي‌ به‌ يک‌ مسئله‌ شناخته‌ شده‌ تبديل‌ مي‌گردد، از اين‌ رو شرکتها بايد به‌ فکر گزينش‌ سلاح‌ رقابتي‌ جديد باشند تا در آينده‌ نيز بتوانند از مزيت‌ رقابتي‌ سود جويند. انعطاف‌پذيري‌ ابزاري‌ است‌ که‌ مي‌تواند مبناي‌ مزيت‌ رقابتي‌ قرار گيرد. در شرکتهاي‌ توليدي، انعطاف‌پذيري‌ به‌ روشهاي‌ گوناگوني‌ محقق‌ مي‌شود و شرکتهايي‌ که‌ روش‌ تکنولوژي‌ توليد انعطاف‌پذير را به‌کار مي‌بندند بيشتر از ساير شرکتها مي‌توانند در برابر تغييرات‌ سريع‌ بازار، افزايش‌ رضايت‌ مشتري‌ و افزايش‌ سودآوري‌ واکنش‌ نشان‌ دهند. به‌طوري‌ که‌ تحقيقات‌ نشان‌ مي‌دهد اتخاذ و استفاده‌ از روش‌ تکنولوژي‌ توليد انعطاف‌پذير، سطح‌ رقابت‌ آينده‌ يک‌ سازمان‌ را تعيين‌ مي‌کند.



تکنولوژي‌ گروهي‌

‌ ‌از تکنولوژي‌ گروهي‌ که‌ اصول‌ علمي‌ آن‌ در سال‌ 1958 ميلادي‌ توسط‌ اپيتز (opitz) در آلمان‌ بنا نهاده‌ شد تعاريف‌ و برداشتهاي‌ گوناگوني‌ ارائه‌ گرديده‌ است. به‌طوري‌ که‌ عده‌اي‌ از صاحبنظران‌ (...,1998(burbidg 5791, david ben آن‌ را يک‌ فلسفه‌ توليدي‌ جديد مي‌دانند که‌ معايب‌ دو فلسفه‌ توليد سفارشي‌ و توليد انبوه‌ را حذف‌ و مزاياي‌ آنها را در خود جمع‌ کرده‌ است. گروهي‌ ديگرfrazier, spriggs. ) (1996 آن‌ را يک‌ سيستم‌ توليدي‌ همانند ديگر سيستم‌هاي‌ توليد از قبيل‌ توليد ناب، توليد انعطاف‌پذير و... بر مي‌شمرند و برخي‌ (1995(jensen, malhotra. نيز به‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ فقط‌ به‌عنوان‌ يک‌ نحوه‌ استقرار نگاه‌ کرده‌ و آن‌را مترادف‌ استقرار سلولي‌ در نظر مي‌گيرند. علي‌رغم‌ برداشتهاي‌ متفاوت‌ از تکنولوژي‌ گروهي‌ و پيدايش‌ پيشرفتها در زمينه‌ چگونگي‌ به‌کارگرفتن‌ آن‌ طي‌ دهه‌هاي‌ گذشته‌ اصول‌ علمي‌ آن‌ ثابت‌ بوده‌ و تمامي‌ صاحبنظران‌ آن‌ را استفاده‌ از تشابهات‌ موجود در قطعات‌ براي‌ طراحي‌ و توليد بهتر محصولات‌ مي‌دانند.

‌ ‌تکنولوژي‌ گروهي‌ با تشکيل‌ خانواده‌ قطعات‌ آغاز مي‌گردد. از اين‌ رو قطعاتي‌ که‌ خصوصيات‌ طراحي‌ و توليدي‌ مشابهي‌ دارند به‌ روشهاي‌ مختلف‌ کيفي‌ از قبيل‌ روش‌ بازرسي‌ چشمي‌visual inspection method) )، روش‌ تجزيه‌ و تحليل‌ جريان‌ توليد(production flow analysis method=pfa) و... يا روشهاي‌ کمي‌ برمبناي‌ ضرايب‌ شباهت‌ شناسايي‌ و در يک‌ خانواده‌ قرار مي‌گيرند و هرخانواده‌ در يک‌ سلول‌ توليد مي‌گردد که‌ انواع‌ ماشينهاي‌ موردنياز غيرمشابه‌ در آن‌ وجود دارند.

‌ ‌بدين‌ ترتيب‌ به‌کارگيري‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مستلزم‌ تغييراتي‌ اساسي‌ شامل‌ آرايش‌ مجدد دستگاهها و ماشين‌آلات‌ از يک‌ نحوه‌ استقرار وظيفه‌اي‌functional ) layout) به‌ يک‌ سري‌ استقرارهاي‌ محصول‌گراproduct - oriented ) layouts) است.

‌ ‌به‌دليل‌ اينکه‌ در توليد سلولي‌ همه‌ قطعاتي‌ که‌ در يک‌ سلول‌ توليد مي‌شوند، مشابه‌ هستند، زمانهاي‌ تنظيم‌(setup time) نسبتاً‌ کوتاه‌ است‌ و اين‌ زمانهاي‌ تنظيم‌ کوتاهتر اندازه‌هاي‌ دسته‌(batch) کوچکتر را از نظر اقتصادي‌ توجيه‌ مي‌کند. دليل‌ مطلوبيت‌ دسته‌هاي‌ کوچکتر بدين‌خاطر است‌ که‌ منجر به‌ مزايايي‌ از قبيل‌ زمانهاي‌ انتظارlead ) time) کوتاهتر، کار در جريان‌ فرايندwork in process) )، نيازمنديهاي‌ فضايي، دورريختگي‌(scrap) و اصلاح‌(rework) کمتر و در نهايت‌ کاهش‌ هزينه‌ها مي‌گردد.

‌ ‌اپراتورها در يک‌ سلول‌ توليدي‌ داراي‌ عدم‌ تمرکز وظايف‌ بوده‌ و نيازمند فراگيري‌ چندين‌ مهارت‌ براي‌ اداره‌ بيش‌ از يک‌ ماشين‌ در يک‌ زمان‌ واحد هستند که‌ اين‌ موضوع‌ خود به‌ مزايايي‌ از قبيل‌ رديابي‌ سريعتر و آسانتر قطعه، پذيرش‌ مسئوليت‌ براي‌ کيفيت‌ و افزايش‌ رضايت‌ شغلي‌ منجر مي‌گردد.



کاربرد کدگذاري‌

‌ ‌چنانچه‌ کدگذاري‌ و طبقه‌بندي‌ قطعات‌ در روش‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ به‌کار گرفته‌ شود و قطعات‌ براساس‌ يکي‌ از طرحهاي‌ کدينگ، کدگذاري‌ و طبقه‌بندي‌ گردند مزاياي‌ حاصل‌ از تکنولوژي‌ گروهي‌ دوچندان‌ گرديده‌ و انعطاف‌پذيري‌ آن‌ افزايش‌ مي‌يابد. از جمله‌ کاربردهاي‌ يک‌ سيستم‌ کدگذاري‌ در يک‌ محيط‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند در طراحي‌ قطعات‌ و محصولات‌ باشد که‌ طراح‌ نياز به‌ طراحي‌ مجدد يک‌ قطعه‌ جديد نداشته‌ و با فراخواني‌ قطعات‌ مشابه‌ در پايگاه‌ داده‌هاي‌ سيستم‌ کدگذاري‌ مي‌تواند قطعه‌ جديد را باتوجه‌ به‌ قطعات‌ مشابه‌ سريعتر و ساده‌تر طراحي‌ کرده‌ و از دوباره‌کاري‌ پرهيز کند. از جمله‌ کاربردهاي‌ ديگر آن‌ در برنامه‌ريزي‌ فرايند است‌ و هر زمان‌ که‌ قطعه‌ جديدي‌ طراحي‌ مي‌شود، طراح‌ فرايند، طرحهاي‌ موجود را بررسي‌ کرده‌ و تصميم‌ مي‌گيرد کدام‌ ماشين‌ ابزار بايد قطعه‌ جديد را توليد کند و کدام‌ عمليات‌ و باچه‌ توالي‌ بايد انجام‌ شود.

‌ ‌کدگذاري‌ در محيط‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند در زمينه‌هاي‌ ديگر نظير خريدو فروش‌ براي‌ کاهش‌ تعداد خريدهاي‌ انواع‌ مختلف‌ قطعه‌ و ارائه‌ خدمات‌ بهتر به‌ مشتريان‌ هنگامي‌ که‌ سفارشهايي‌ دريافت‌ مي‌شود و همچنين‌ استفاده‌ بهينه‌ از شرايط‌ استثنايي‌ در بازار و ارائه‌ منطقي‌ و سريعتر قيمت‌ نيز کاربرد داشته‌ باشد.



نتايج‌ انعطاف‌پذيري‌

‌ ‌تکنولوژي‌ گروهي‌ با داشتن‌ مزايايي‌ چون‌ طراحي‌ آسانتر قطعات، استانداردشدن‌ تعويض‌ و تنظيم‌ ابزار و کاهش‌ تنظيم‌ها، کاهش‌ حمل‌ونقل‌ مواد، کنترل‌ بهتر توليد و کاهش‌ کار در جريان‌ فرآيند، طراحي‌ دقيقتر و ساده‌تر فرايند و نهايتاً‌ افزايش‌ رضايت‌ کارکنان‌ مي‌تواند انعطاف‌پذيري‌ را به‌عنوان‌ يک‌ مزيت‌ رقابتي‌ براي‌ سازمان‌ به‌ارمغان‌ آورده‌ و به‌ کيفيت‌ بالاي‌ محصول، سودآوري‌ و ارائه‌ خدمات‌ بهتر به‌ مشتريان‌ منجر گردد.

الف‌ - بهبود کيفيت‌ محصول: بهبود کيفيت‌ محصول‌ در تکنولوژي‌ گروهي‌ به‌دلايل‌ زير حاصل‌ مي‌شود. نخست: چون‌ اپراتورها در يک‌ سلول، مجموعه‌ قطعات‌ مشابهي‌ را توليد مي‌کنند در توليد آن‌ قطعات‌ مهارت‌ خاصي‌ مي‌يابند لذا اشتباهات‌ کمتري‌ خواهند داشت. دوم: اينکه‌ چون‌ اندازه‌ دسته‌ها در تکنولوژي‌ گروهي‌ کمتر مي‌شود به‌هنگام‌ بروز يک‌ اشتباه‌ در يک‌ دسته، قطعات‌ معيوب‌ کمتري‌ توليد مي‌شود و نهايتاً: به‌دليل‌ نزديکي‌ ايستگاههاي‌ کاري‌ در يک‌ سلول، اپراتورهاي‌ ماشين‌ عموماً‌ با همه‌ عمليات‌ در سلول‌ آشنايي‌ دارند و اين‌ عامل‌ به‌ آنها اجازه‌ مي‌دهد که‌ بيشتر اشتباهاتي‌ را شناسايي‌کنندکه‌طي‌عمليا ‌قبلي‌ايجادشده‌بودند.

ب‌ - بهبود سودآوري: تکنولوژي‌ گروهي‌ و انعطاف‌پذيري‌ به‌وجود آمده‌ از طريق‌ آن، سود يک‌ شرکت‌ را به‌وسيله‌ کاهش‌ هزينه‌ها، افزايش‌ ظرفيت‌ و بهبود در فرآيند تخمين‌ هزينه‌ها افزايش‌ مي‌دهد.

‌ ‌پايين‌آوردن‌ هزينه‌هاي‌ توليدي‌ در تکنولوژي‌ گروهي‌ از طريق‌ کاهش‌ زمانهاي‌ تنظيم‌ و کاهش‌ حمل‌ونقل‌ مواد، کاهش‌ کار در جريان‌ ساخت‌ و در نتيجه‌ آزادشدن‌ سرمايه‌ و کاهش‌ زمان‌ طراحي‌ محصول‌ جديد و... که‌ به‌ کاهش‌ هزينه‌هاي‌ سربار کمک‌ مي‌کنند به‌دست‌ مي‌آيد.

‌ ‌افزايش‌ ظرفيت‌ نيز از طريق‌ کاهش‌ زمانهاي‌ تنظيم‌ ايجاد مي‌شود، بدين‌ترتيب‌ که‌ در زمانهاي‌ تنظيم‌ هيچ‌ محصولي‌ توليد نمي‌شود. بنابراين، هنگامي‌ که‌ کاهشي‌ در زمانهاي‌ تنظيم‌ به‌وجود آيد، زمان‌ ذخيره‌ شده‌ مي‌تواند به‌ توليد محصولات‌ اضافي‌ اختصاص‌ يابد و به‌سودآوري‌ منجر شود.

‌ ‌باوجود سيستم‌هاي‌ کدگذاري‌ و طبقه‌بندي‌ قطعات، شرکتها کار تخمين‌ هزينه‌هاي‌ توليدي‌ و ارائه‌ قيمتهاي‌ پيشنهادي‌ براي‌ محصولات‌ سفارشي‌ را سريعتر و بهتر انجام‌ مي‌دهند که‌ اين‌ تخمين‌ بهتر هزينه‌ها به‌ کاهش‌ عوامل‌ نامطمئن‌ محيطي‌ مي‌انجامد و به‌ سودآوري‌ شرکت‌ کمک‌ مي‌کند.

ج‌ - بهبود ارائه‌ خدمت‌ به‌ مشتري: يکي‌ از مهمترين‌ جنبه‌هاي‌ انعطاف‌پذيري‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ در ارائه‌ خدمات‌ بهتر به‌ مشتريان‌ متبلور مي‌گردد که‌ به‌ وضعيتهاي‌ جديد رقابتي‌ منجر خواهد شد و اين‌ بهبود و افزايش‌ سطوح‌ خدمت‌ به‌ مشتري‌ در بخشهاي‌ زير مطرح‌ است:

1 - کاهش‌ زمانهاي‌ انتظار (تاخير): سلولهاي‌ توليدي‌ چنانکه‌ پيش‌ از اين‌ ذکر گرديد زمانهاي‌ انتظار را کاهش‌ مي‌دهند. اين‌ کاهش‌ زمانهاي‌ انتظار به‌ شرکتها در پاسخگويي‌ بيشتر به‌ مشتريان‌ کمک‌ مي‌کند و هنگامي‌ که‌ مشتريان‌ براي‌ حداقل‌کردن‌ سطح‌ موجوديهاي‌ خود کوشش‌ مي‌کنند. توانايي‌ برآوردن‌ نياز آنها با يک‌ زمان‌ تاخير کوتاه‌ مي‌تواند ارائه‌ خدمتي‌ بهينه‌ به‌آنان‌ باشد. بخصوص‌ شرکتهايي‌ که‌ سيستم‌هاي‌ توليد به‌موقع‌(jit) را به‌کار مي‌گيرند، تامين‌کنندگان‌ آنها بايد سعي‌ کنند زمانهاي‌ تاخير را کاهش‌ دهند و سطح‌ موجوديهاي‌ آنها را به‌حداقل‌ برسانند.

2 - تعهدات‌ تحويلي‌ مطمئن‌تر: يک‌ بخش‌ مهم‌ از جوابگويي‌ در برابر مشتريان‌ برآوردن‌ انتظارات‌ آنان‌ است. تکنولوژي‌ گروهي‌ از طريق‌ کاهش‌ زمانهاي‌ انتظار به‌ شرکتها در تخمين‌ تاريخهاي‌ تحويل‌ کمک‌ مي‌کند تا تعهدات‌ تحويلي‌ مشتريان‌ خود را به‌موقع‌ برآورده‌ سازند.

3 - رديابي‌ ساده‌ وضعيت‌ سفارش: هنگامي‌ که‌ مشتري‌ در مورد وضعيت‌ سفارش‌ جستجو مي‌کند پرسنل‌ توليد و فروش‌ به‌راحتي‌ مي‌توانند سلولي‌ را که‌ در آن‌ قطعه‌ يا محصول‌ موردنظر توليد مي‌شود رديابي‌ کرده‌ و اطلاعات‌ موردنظر را در اختيار مشتري‌ قرار دهند. از اين‌ گذشته‌ چون‌ سلولهاي‌ کاري‌ از کار در جريان‌ فرايند(wip) کمتري‌ برخوردارند. پيداکردن‌ موقعيت‌ يک‌ سفارش‌ خاص‌ با سرعت‌ امکان‌پذير است.

4 - کاهش‌ زمان‌ طراحي‌ محصول‌ جديد: چنانکه‌ شرکتي‌ بخواهد بازار يک‌ کالاي‌ جديد را به‌ خود اختصاص‌ دهد و نخستين‌ شرکتي‌ باشد که‌ به‌ بازار يک‌ محصول‌ جديد وارد مي‌شود کوتاه‌کردن‌ دوره‌هاي‌ زماني‌ طراحي‌ مي‌تواند يک‌ منبع‌ مزيت‌ رقابتي‌ براي‌ وي‌ محسوب‌ گردد. در اين‌ زمينه‌ چنانکه‌ پيش‌ از اين‌ ذکر گرديد، سيستم‌هاي‌ کدگذاري‌ و طبقه‌بندي‌ کالا مي‌توانند زمان‌ طراحي‌ محصولات‌ جديد را کاهش‌ دهند.

5 - استانداردکردن‌ آسانتر اجزاء فرعي‌ محصول: استانداردکردن‌ اجزاء فرعي‌ محصول‌ (تمرکز بر شناخت‌ وجوه‌ اشتراک‌ محصولات‌ واجزاء فرعي)، تعمير و تعويض‌ قطعات‌ موردنياز براي‌ ارائه‌ خدمت‌ به‌ مشتريان‌ را کاهش‌ مي‌دهد. در طول‌ زمان‌ شرکت‌ سطح‌ بالايي‌ از اشتراکات‌ در طراحيها را به‌دست‌ مي‌آورد و از اين‌ رهگذر تعداد طراحيهاي‌ مختلف‌ يا قطعاتي‌ که‌ شرکت‌ توليد مي‌کند محدود مي‌شود. افزايش‌ اشتراکات‌ اجزاء فرعي، به‌ يک‌ شرکت‌ در نگهداري‌ سطح‌ پايين‌تري‌ از موجوديهاي‌ موردنياز براي‌ نگهداري، تعميرات‌ و عمليات‌mro) )کمک‌ مي‌کند. بدين‌ترتيب‌ بااستانداردشدن‌ اجزاء فرعي، شرکتها مي‌توانند هزينه‌ موجودي‌ و سطح‌ خدمت‌ به‌ مشتري‌ را به‌عنوان‌ قسمتي‌ از استراتژي‌ رقابتي‌ خود متعادل‌ کنند.

6 - پايگاه‌ داده‌هاي‌ در دسترس‌ براي‌ فروشندگان: سيستم‌ کدگذاري‌ و طبقه‌بندي‌ برمبناي‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند به‌عنوان‌ ابزاري‌ باارزش‌ براي‌ فروش‌ تلقي‌ گردد. چنانکه‌ پايگاه‌ داده‌هايي‌ که‌ در آن‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ محصولات‌ و قطعات‌ گنجانده‌ شده، مي‌تواند به‌عنوان‌ يک‌ کاتالوگ‌ با انعطاف‌پذيري‌ بالا براي‌ فروشندگان‌ محسوب‌ شود و چنانچه‌ نيازهاي‌ مشتريان‌ با محصولات‌ موجود برآورده‌ نمي‌شود، فروشنده‌ به‌ جستجوي‌ محصولات‌ مشابه‌ در پايگاه‌ داده‌ها مي‌پردازد که‌ آن‌ محصول‌ مي‌تواند براي‌ نيازهاي‌ مشتري‌ مستقيماً‌ استفاده‌ گردد يا تغييراتي‌ در آن‌ ايجاد شود.

‌ ‌بدين‌ترتيب، اتخاذ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند وضعيت‌ رقابتي‌ يک‌ شرکت‌ در بازار را با مجهزشدن‌ به‌ مزيت‌ رقابتي‌ موجود (انعطاف‌پذيري) بهبود دهد و زماني‌ که‌ کيفيت‌ محصول‌ ديگر نمي‌تواند به‌عنوان‌ مبنايي‌ براي‌ مزيت‌ رقابتي‌ قلمداد گردد، انعطاف‌پذيري‌ بر مبناي‌ تکنولوژي‌ گروهي‌ مي‌تواند سلاحي‌ جديد براي‌ رقابت‌ محسوب‌ شود، که‌ خود تضمين‌کننده‌ کيفيت‌ بالاي‌ محصول‌ خواهد بود و علاوه‌ بر آن‌ به‌ بهبود سودآوري‌ و ارائه‌ خدمات‌ بهتر به‌ مشتريان‌ نيز مي‌انجامد و ورود سازمان‌ به‌ بازارهاي‌ متغير و رقابتي‌ جديد را تسهيل‌ مي‌کند.



منابع:



1- mingyuan, chen. (2001). "amodel for integrated production planning in celluar manufacturing systems", integrated manufacturing systems. Vol 12, number 4 pp 2725-284

2- david ben-arieh, (1998), "analysis of a distributed group technology methodology."" computers and industrial engeneering, vol 35 pp. 69-72.

3- john b.jensen; manojk. Malhotra; patrick r.philipoom. (1995) machine dedication and process flexibility in a group" technology environment" journal of operation management vol 14,pp 19-39

4- frazier. Greogory v, spriggs. Mark t (1996). "achieving competitive advantage through group technology", business horizons, may/july 1996 -vol 39.p83 5- burbide, j.l., 1975, "the introduction of group technology", .1975heinemann, london, u-k,

6- n.l.hyer and u.wemmerlov, "group technology and productivity" harvard business review 62.no. 4. (july-august 1984):140-149