PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ضرورت تدوين الگوي توسعه بومي صنعت گردشگري، فراز و فرودهاي جهانگردي در ايران



cute-baby
05-23-2011, 06:43 PM
مقدمه :
صنعت جهانگردي اگرچه صنعت نوپايي است و چند دهه از عمر آن بيشتر نمي گذرد اما در همين مدت کوتاه توانسته است به يکي از صنايع پردرآمد و اصلي جهان تبديل شود. طبق آمار مرکز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي صنعت جهانگردي به طور متوسط10 درصد توليد ناخالص داخلي و10 درصد اشتغال جهان را به خود اختصاص داده و براي برخي از كشورها به عنوان مهم ترين فعاليت اقتصادي ارزآور محسوب مي شود.به گونه اي که اين صنعت پس از نفت و خودرو سازي سومين صنعت در خصوص ميزان اشتغال در جهان به حساب مي آيد . البته صنعت جهانگردي پيرايه هاي فرهنگي متعددي نيز به همراه داشته است و به نحوي مي توان اين صنعت را بزرگترين صنعت تعاملي – فرهنگي موجود در جهان نام نهاد. هرچند قدمت صنعت جهانگردي در ايران بيش از 75 سال است و اولين ارگان رسمي در اين حوزه نيز با نام اداره جلب سياحان خارجي و تبليغات در سال 1314 زير نظر وزارت داخله وقت(کشور ) تاسيس شده است اما بي شک رشد اين صنعت درايران به هيچ وجه مطلوب ارزيابي نمي شود.آنچه که ما سعي داريم در اين مقال به آن اشاره کنيم ضرورت تغيير رويکردها نسبت به صنعت جهانگردي در ايران و اهميت دستيابي به يک الگوي توسعه بومي در اين زمينه است.
8870
فراز و فرودهاي صنعت گردشگري در ايران :
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 57 کليه فعاليت هاي مربوط به گردشگري و جهانگردي در کشور تحت نظر معاونت امور سياحتي و زيارتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار گرفت اما از سال 80 سازمان "ايرانگردي و جهانگردي" مسئول امور گردشگري و جهانگردي در کشور شد. پس از آن نيز در سال 82 سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تحت نظر نهاد رياست جمهوري شکل گرفت که سازماني متمرکز براي رسيدگي به اوضاع گردشگري در کشور محسوب مي شد. در سال 85 نيز سازمان صنايع دستي از وزارت صنايع و معادن جدا شد و سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي وگردشگري شکل گرفت.
هرچندافزايش امکانات سخت افزاري مديريتي با انسجام در حوزه گردشگري در سالهاي پس از انقلاب يک رويه مثبت بود اما رويکرد اصلي کشور پس از پيروزي انقلاب اسلامي در حوزه گردشگري را مي توان رويه اي محدود کننده و مخرب دانست. پيروزي انقلاب اسلامي و بروز نا امني در کشور و همچنين افزايش تهديدات امنيتي عليه ايران موجب کاهش هرچه بيشتر ورود جهانگردان به کشور در سال هاي اول انقلاب تا اوايل دهه 70 شد. ضمن آنکه در بسياري از موارد به علت عدم توجه بخشي از نيروهاي حرفه اي صنعت جهانگردي از اين صنعت جدا شدند و همچنين بخشي از توان سرويس هاي اقامتي کشور به نهادهاي دولتي و نظامي و همچنين تامين اجتماعي واگذار شد که در نهايت بيش از 20 هزار تخت از توان سرويس دهي گردشگري در ايران خارج شد. البته اين رويه به تدريج پس از پايان جنگ تحميلي تغيير کرد اما ضرباتي که اين سياست در زمان جنگ بر صنعت جهانگردي کشور زده بود به شدت موجب عقب افتادگي شد.
اما از دهه 70 صنعت جهانگردي به عنوان يکي از بخش هاي برنامه توسعه اي در ذيل سند چشم انداز قرار گرفت و جايگاه قابل قبولي در اسناد برنامه هاي اول تا چهارم توسعه پيدا کرد .با اين حال هرچند اهميت دادن به صنعت گردشگري در برنامه ريزي هاي کلان کشور به عنوان يک اصل مهم مورد توجه برنامه نويسان پس از پايان جنگ تحميلي قرار گرفت اما اين برنامه ريزي ها نتوانست به رشد و توسعه اين صنعت در کشور کمک چنداني کند و رقباي ايران در منطقه توانستند فاصله قابل توجهي را با کشورمان در جذب گردشگر خارجي ايجاد کند .
ايران که جزء ده کشور برتر از حيث جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي است همچنان تنها به چيزي حدود
3 ميليون گردشگر در سال بسنده کرده در حالي که کشور ترکيه در سال 2010 ميزبان بالغ بر 30 ميليون گردشگر خارجي بوده است.
ضرورت دستيابي به الگوي توسعه بومي صنعت گردشگري:
متاسفانه آنچه که ازبرنامه ريزي هاي سازمان هاي متولي گردشگري در ايران بر مي آيد مي توان گفت که نحوه حرکت به سوي پيشرفت در صنعت گردشگري در ايران کپي برداري از نسخه هاي غربي صورت پذيرفته است. امري که در حقيقت به پاشنه آشيل توسعه صنعت توريسم در ايران بدل شده است. متاسفانه ايران در صنعت گردشگري سعي دارد تا مقلد کشورهايي مانند ترکيه و يا امارات متحده عربي شود در حالي که اين تقليد به دليل محدوديت هاي بسيار در نهايت به عقب افتادن صنعت گردشگري از برنامه هاي پيش بيني شده منجر شده است ضمن آنکه واقعيت هاي صنعت توريسم ايران که راقم اين سطور از آنها با عنوان "شاه کليد پيشرفت صنعت گردشگري کشورمان" نام مي برد در خلال اين برنامه ها فراموش شده اند.چندي پيش سازمان شوراي جهاني جهانگردي، آماري را در خصوص وضعيت فعلي صنعت گردشگري در ايران و افق آتي آن تا سال 2020 منتشر کرد که حقيقتا متناسب با اهداف بلندمدت جمهوري اسلامي در صنعت توريسم نيست. هرچند بر اساس بررسي هاي اين سازمان ، گردشگري ايران در سال 2010 رشد 3/9 درصدي را تجربه خواهد کرد اما اين ميزان رشد در سال 2020 به 3/8 درصد خواهد رسيد که نشان دهنده کاهش يک دهم درصدي است . براساس گزارش wto توليد ناخالص داخلي ايران از گردشگري تا پايان سال 2010 به 8/4 دهم درصد مي رسد اما در همين گزارش آمده اين توليد ناخالص در سال 2019 به 8/1 دهم درصد و يک سال بعد از آن به 8 درصد مي رسد. رشد واقعي ناخالص داخلي ايران از گردشگري نيز اگرچه در سال 2019 حدود 4/3 درصد پيش بيني شده اما در سال 2020 اين رقم به 3/8 درصد مي رسد.از اين رو مي توان گفت هر چند در مقطع فعلي و به دليل افت شديد صنعت جهانگردي که از تبعات اصلي وقوع بحران هاي مالي در سطح جهان است کشورما توانسته به رشد نسبتا مطلوبي در گردشگري دست يابد اما واقعيت حکايت از آن دارد که در بلند مدت و با وجود رقباي قوي در سطح منطقه و جهان نمي توان با روند فعلي آتيه بسيار خوبي را در پيش روي صنعت گردشگري در ايران پيش بيني کرد.8871

به عنوان مثال بخش عمده اي از صنعت گردشگري در ترکيه مربوط به گردشگري تفريحي با استاندارد هاي غربي است که نظير آن در منطقه توريستي آنتاليا به خوبي مشخص است اما بي شک چنين برنامه هايي که دليل اصلي پيشرفت صنعت گردشگري ترکيه بوده نمي تواند در ايران اجرا شود . به عنوان مثال اگر ايران تفرجگاهي با استانداردهاي کيفي بالا نيز در يکي از سواحل کشور پديد آورد در نهايت گردشگران خارجي تمايلي به حضور در چنين فضاهايي که با محدوديت هاي بسيار زيادي که براي آنها وجود دارد ندارند و اين پروژه در نهايت به شکست منتهي مي شود.

البته کپي برداري از نحوه پيشرفت در صنعت گردشگري از غرب تنها به همين جا ختمنمي شود بلکه ايرادات بسياري بر پياده سازي چنين الگويي در کشور وارد است که جاي بحث آنها در اين سياهه نمي گنجد.
اما بايد دانست که مي توان براي توسعه حقيقي گردشگري در ايران الگوي جديدي را پيشنهاد داد که نه تنها با محدوديتي روبه رو نيست بلکه از تمام ظرفيت هاي بالقوه موجود در کشور نيز استفاده مي شود و در نهايت مي تواند صنعت گردشگري در ايران را با يک پرتاب به يکي از قطب هاي اين صنعت در سطح جهان بدل سازد. در حقيقت اين الگو که بر اساس ظرفيت هاي بومي کشور و بر آمده از يک نياز درون جامعه اي از صنعت گردشگري است مي تواند راهکار بسيار مناسبي براي پيشرفت اين صنعت در کشور باشد. مهمترين مولفه ماهيت ساز چنين الگويي توجه به قابليت هاي دروني صنعت گردشگري در ايران است که البته برخي نيز از آن با نام محدوديت ياد مي کنند!
در واقع فرهنگ ايراني - اسلامي مهمترين شاخصه چنين الگوي گردشگري در کشور است. اگر صاحب نظران در عرصه توريسم به فرهنگ ايراني- اسلامي به عنوان يک قابليت بکر ، ممتاز و متمايز از فرهنگ گلوباليزه شده غربي نگاه کنند آن گاه مي توان به رشد صنعت گردشگري در ايران اميدوار بود و البته تا آن زمان که ما درصدد پيروي از نسخه هاي غربي گردشگري باشيم چيزي جز رکود در اين صنعت مهم نخواهيم ديد.
به راستي آيا جاذبه حقيقي توريستي در ايران هتل هاي 7 ستاره است؟! آيا در کشور هاي غربي از اين دست هتل ها وجود ندارد؟ آيا با ساخت پارک هاي آبي و تفرجگاه هاي ساحلي که امروز پيشرفته ترين هاي آن در کشورهاي همسايه ما وجود دارد مي توان ايران را به قطب گردشگري جهان بدل کرد . امروز بيش از
1/5 ميليارد مسلمان در سطح جهان وجود دارد که غالب آنها با ايران آشنا هستند و خواستار سفر به کشورمان مي باشند.
اما به راستي مسئولين چقدر برنامه ريزي براي فعال سازي اين پتانسيل انجام داده اند؟! امروز ساکنين کشورهاي منطقه آسياي ميانه و قفقاز به دلايل تاريخي و همچنين زبان مشترک خواهان آشنايي با فرهنگ ايراني هستند اما آيا واقعا برنامه ريزي براي جذب اين افراد صورت گرفته است؟! آيا تا به حال کسي سعي کرده است در کشور هتلي بر مبناي فرهنگ و معماري ايراني - اسلامي بسازد و يا ما همچنان بي دليل بايد پيرو نسخه هاي غربي پيشرفت در همه شئون باشيم؟!
نتيجه گيري:
صنعت گردشگري در کشور ايران که هم اکنون از وضعيت نا بساماني رنج مي برد در صورت تدوين الگوي توسعه ايراني - اسلامي مي تواند در آينده اي بسيار نزديک به يکي از صنايع مهم کشور تبديل شود و ايران را به يکي از اقطاب صنعت جهانگردي در سطح جهان بدل سازد. بي شک مهمترين مولفه براي تدوين چنين الگويي در نظر گرفتن قابليت هاي فرهنگ ايراني - اسلامي و اجتناب از گرفتار شدن در دام توسعه غربي صنعت گردشگري است که به بسياري از بارزه هاي فرهنگي ايران به چشم يک محدوديت مي نگرد. البته پرواضح است که اگر همچنان متدهاي غربي در بحث توسعه گردشگري کشور ملاک قرار گيرد به دليل تصادم ها و اصطکاکات اين الگو با فرهنگ ايراني و خواست مردم صنعت گردشگري در کشور با شکست روبه رو خواهد شد در حالي که با توسعه بومي صنعت گردشگري مي توان ضمن دستيابي به رونق در اين صنعت به بسط فرهنگ و انديشه ايراني - اسلامي در سطح جهاني نيز پرداخت. 8872