PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قبولی در امتحان تستی چهارگزینه ای بدون مطالعه در شرایط اضطراری



alamatesoall
05-20-2011, 10:47 PM
قبولی در امتحان تستی چهارگزینه ای بدون مطالعه در شرایط اضطراری
قبل از همه چیز اجازه دهید توضیح دهم که تلاش برای امتحان دادن بدون مطالعه راه عالی برای اطمینان از موفقیت نیست. پیشنهاد من این است جلوتر از زمان برنامه ای بریزید که چگونه برای یک امتحان خاص به صورت خاص یا معمولی مطالعه کنید. این کار کمک می کند که با شیوه و مباحث سؤالات مطلوب کسی که امتحان را طرح می کند آشنا شوید.
به یاد داشته باشید استفاده از چنین روشهایی بیشتر در مواقع اضطراری به کار می آید. تصمیم های چندگزینه ای در زندگی روزمره ی ما بیش از آن چه که ما فکر می کنیم، رایج است. وقتی که ما به همه ی اطلاعاتی که در طی فعالیت های روزانه مان رد وبدل می کنیم نگاه می کنیم، بدیهی است که ما دائما به دسته بندی، رده بندی و اولویت بندی اطلاعات برای مفید ساختن آنها نیازمندیم. بیشتر این تصمیم ها کم اهمیت و کوچک هستند اما برخی می توانند عکس العملی های فوری یا بلندمدت داشته باشند. فراوانی بیش از حد اطلاعات می تواند منجر به خستگی و دلزدگی شود. وقتی که ما اطلاعات را پردازش می کنیم، باید آنها را به اندازه های قابل هضم و سامان دهی تقسیم کنیم به طوری که برای ما قابل فهم باشند. عملکرد چند وظیفه ای (انجام چند کار با هم) فقط وقتی مفید است که بتوانیم به طور مؤثری انواع مختلف و میزان اطلاعاتی که به ما ارائه می شود را پردازش کنیم.
دقیقاً همان فرآیند تصمیم سازی که ما در طول روز برای پردازش مؤثر اطلاعات به کار می گیریم می تواند برای تلاش خاصی مثل امتحان دادن هم، اعمال شود. بوسیله ی دسته بندی اطلاعاتی که در طول یک امتحان به ما ارائه می شود، می توانیم به طرز قابل توجهی کارایی مان را افزایش دهیم. در این جا تعدادی قانون تند و تیز برای افزایش قابل توجه کارایی شما در یک امتحان چندگزینه ای آورده شده است:
1- آمادگی امتحان: این مورد به زمان واقعی صرف شده برای مطالعه ی مطالب درسی موجود در سؤال ها مربوط نمی شود.
2- در طی امتحان از زمان خود، عاقلانه استفاده کنید. امتحان را به چند بخش تقسیم کنید و به هر کدام وقت خاصی را اختصاص دهید یا سؤالات امتحان را به وسیله ی وقت موجود برای هر کدام، تقسیم کنید. اگر 10 سؤال چهارگزینه ای تستی و 3 ساعت وقت برای آنها داشته باشیم خیلی تفاوت دارد با زمانی که 100 سؤال و یک ساعت زمان داشته باشیم.
یاد بگیرید سطح استرسی(اضطراب) خود را تنظیم کنید که البته به وضعیت های قبل و حین امتحان مربوط می شود. به دنبال مطالبی در مورد تفکر آگاهانه بگردید و رایج ترین غلط های فکر کردن را کشف کنید. مثالی برای این مورد، تفکر یا همه چیز یا هیچ چیز است و راه حل آن می تواند یادگرفتن دوباره چارچوب بندی تفکرات مان به طوری که بتوانیم با استرس و اضطراب روزانه کنار بیائیم باشد. همیجان زده بودن راهبرد خوبی برای امتحان دادن نیست.
قبل از آن که یک امتحان بدهید، لازم است از لحاظ روانی به یک وضعیت آرام اما هشیار برسید. بهترین زمانی که این حالت حاصل می شود، زمانی است که به امواج مغزی بتای طبیعی می یابیم. امواج مغزی بتای معمولی به ما اجاره می دهند که بدون استرس همراه با حالت امواج مغزی بتای بالا به یادگیری بپردازیم. بهترین راه برای حفظ کردن چنین حالتی، درجه بندی کردن استرس خود از 1 تا 10 (10 برای بیشترین میزان استرس ) است. اگر اضطراب شما به منطقه ی 8 تا 10 رسید باید موقتاً دست نگه دارید، نفس خود را آهسته تر بکشید و به مرور افکار خود را بر جزئیاتی که قادر به کنترل آنها هستید، متمرکز کنید. اگر شما یک دستیار کشیش یا راننده مسابقه اتومبیل رانی هستید، این کار به همان اندازه مهم است. به ندرت پیش می آید که وقتی ناگهان با سطح بالایی از استرس روبرو می شوید؛ تصمیم های مناسب بگیرید. یک استثناء وقتی است که در یک وضعیت حاد مرگ و زندگی قرار بگیریم. مثلاً شما برای قدم زدن در کوهستان بیرون رفته اید که یک تخته سنگ بالای سر شما ناگهان از جای خود جدا می شود و مستقیم به سمت شما می آید. واضح است که این مثالی خنده دار است، اما این به طور کلی نماینده آن حالت های کم تعدادی است که در آنها داشتن وحشت، مفید است برای بسیاری از تصمیم ها بهتر است از یک حالت هوشیارانه اما آرام استفاده کنیم.
در وضعیت امتحان دادن، تمرین کردن و تصور کردن حرکت تان به سمت امتحان در یک حالت هشیار اما آرام خیلی عالی است. به خودتان نگویید "اگر این امتحان را قبول نشوم، محکوم به فنا هستم "یا" قبول شدن در این امتحان غیرممکن است". فکر کردن در مورد نتایج منفی فقط زمانی مفید است که شما از آنها برای انگیزه دادن به خود برای حرکت مثبت و پیشرفت استفاده کنید.
و اما گام دوم :
گزینه های جوابی که قلمرو وسیعی را پوشش می دهند، خط بزنید. این کار شامل خط زدن طولانی ترین جواب می شود مگر این که همه ی قسمت های این جواب بلند، منطقی باشد. اغلب پاسخ های ناصحیح، پاسخ های بلند هستند و خیلی از افراد این گزینه را انتخاب خواهند کرد چرا که این جواب ها پر از عبارات "قلمبه سلمبه" هستند. به طور کلی یک جواب طولانی تلاش دارد تا اطلاعات زیادی در مورد چیزهای زیادی ارائه کند.
گام سوم :
گزینه هایی که محدوده ی خیلی کوچکی را پوشش می دهند حذف کنید. این کار به معنی خط زدن جواب های بی نهایت کوتاه است. یک جواب باریک اغلب شامل "همیشه" یا "هرگز" یا انواع از آمارهای مطلق مثل "90درصد دندانپزشکان موافقند" می شود. به طور کلی یک جواب صحیح بیش از یکی دو کلمه برای توضیح نکته اش استفاده می کند مگر این که یک تاریخ دقیق، مکان، نام یا چیزی شبیه به آن باشد.
گام چهارم :
گزینه هایی که خیلی ویژه هستند را حذف کنید. این گزینه ها می توانند به عنوان انتخاب هایی که از لغاتی مثل "همیشه" یا "هرگز" استفاده می کنند هم محسوب شوند. این انتخاب ها می توانند با گزینه هایی که قلمروی خیلی کوچک را پوشش می دهند هم می توانند هم پوشانی کنند. مثلاً اگر یک سؤال امتحانی بگوید کریستف کلمب آمریکا را در ساعت 3 بعد از ظهر به وقت استاندارد شرقی در 4 مارس 1492 کشف کرد، احتمال زیاد غلط است.
گام پنجم :
گزینه هایی که خیلی کلی هستند را حذف کنید. یک پاسخ که به نظر می آید نکته مورد نظر را در بر ندارد، مبهم است یا به نظر می آید که به سؤال مورد نظر مربوط نباشد، اغلب موارد غلط است.
گام ششم :
گزینه هایی که دارای تناقض هستند را حذف کنید. گزینه هایی که دارای منطق ضعیف هستند یا دارای تناقض، تضاد یا توضیحاتی که به هیچ شکلی صحیح به نظر نمی آیند هستند، مثال هایی از این نوع هستند. ساده که بگوییم هر قسمت از پاسخ که با خود سؤال مقایسه می شود و تطابق منطقی ندارد، در این جا صدق می کند.
گام هفتم :
گزینه هایی که با لغات فراوان پرشده اند یا بیش از اندازه دارای جمله بندی فلسفه ای، عقلی یا تحلیلی هستند را حذف کنید. این مورد، شامل سؤالاتی که می توانند 2 یا چند معنی داشته باشند می شود. پاسخ انتخابی فقط باید دارای اطلاعات کافی برای پاسخ دادن به سؤال به صورت صحیح باشد.
گام هشتم :
دنبال سؤالات نیرنگ آمیز بگردید. یک مثال فوق العاده ساده از این مورد می تواند در این عبارت پیدا شود "اگر یک هواپیما در مرز آمریکا و کانادا سقوط کند، شما نجات یافتگان در کدام کشور خاک خواهید کرد؟ "هرگز فکر نکنید که یک امتحان بیش از یکی دو سؤال نیرنگ آمیز داشته باشد، در غیر این صورت تمرکز خود را از دست خواهید داد.
گام نهم :
از انتخاب کردن گزینه ی "همه ی موارد بالا" خودداری کنید مگر این که همه گزینه ها دارای محتوایی برای یک پاسخ قابل قبول داشته باشند. به عبارت دیگر فکر نکنید که چون اکثر جواب ها تا حدی یا خیلی زیاد صحیح به نظر می رسند، پس همه صحیح هستند و این گزینه را فقط وقتی انتخاب کنید که همه ی گزینه ها یا غلط به نظر بیایند یا همگی صحیح و انتخاب کردن یک پاسخ خیلی سخت باشد. گزینه ی "همه ی موارد بالا" باید به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود.
گام دهم :
وقتی جزئیات را تجزیه و تحلیل می کنید از آنهایی که می دانید به سمت نادانسته ها کار کنید. از یک کاغذ اضافی برای نوشتن مبهم ترین کلمه، اطلاعات، آمار یا محاسبات که احتمال دارد به جواب ربط داشته باشد، استفاده کنید و سپس سعی کنید که براساس اولین نکته هر گونه اطلاعات اضافی که می توانید بسازید. می توان امیدوار بود که این کار به شما به اندازه کافی در رسیدن به نقطه ای که در آن یک جواب را حذف کنید، کمک کند. جوابی که اگر همه ی جزئیات را می دانستید با نتیجه گیری شما برای پاسخ صحیح مطابقت نداشت.
گام یازدهم :
دنبال کلمات کلیدی ای بگردید که مخصوص سؤالات معینی هستند. وقتی که یک امتحان تستی چندگزینه ای طراحی می شود، گزینه های جواب اغلب حول و حوش یک کلمه ی کلیدی معین می گردند. به یاد داشته باشید که کلمات کلیدی فقط وقتی قابل قبول هستند که به سؤال مربوطه، ربط داشته باشند. یک سؤال نیرنگ آمیز می تواند دارای یک کلمه کلیدی به خوبی شناخته شده باشد که ربطی به آن سؤال نداشته باشد.
گام دوازدهم :
سؤالات آسان را اول از همه پاسخ دهید. همیشه در مورد مدت زمان اختصاص شده برای هر سؤال، آگاهی داشته باشید. مسخره است که ما بیشترین وقت را صرف پاسخ دادن به سؤالاتی می کنیم که کمترین آشنایی را با آنها داریم. این یک دستورالعمل برای تبدیل یک امتحان به فاجعه است. سؤالات سخت را سریعا پشت سر بگذارید و بعدا به سراغ آنها برگردید. بعدا ممکن است این سؤالات سخت، قابل فهم تر بشوند.
گام سیزدهم :
صابون زدن، شستن و تکرار. شما می توانید گام های بالا را مکرراً استفاده کنید تا زمانی که به بهترین نحو به همه ی سؤالات پاسخ دهید. به محض این که یک سؤال را به 2گزینه محدود کردید(یعنی 2 گزینه را حذف کردید)، می شود گفت شاید به 50 درصد نمره رسیده اید.
این همان جایی است که دانستن چیزهایی در مورد موضوع، واقعاً کمک می کند. باید قادر به یافتن کلمات کلیدی ای باشید که به سادگی به سمت جواب صحیح هدایت کنند و همچنین قادر به ربط دادن آنها به یک چیزی که قبلاً مطالعه کرده اید باشید. به وسیله حذف کردن گزینه های غلط و اطلاعات غلطی که با سؤال تناسبی ندارند، پیداکردن پاسخ صحیح، ساده تر و ساده تر خواهد شد.
راهکارها و هشدارها:
1- وقتی دارید تلاش می کنید به سؤالات چندگزینه ای پاسخ بدهید که پاسخ های تخصصی خاصی را نیاز دارند، از سمت آن چه می دانید به سمت آن چه نمی دانید حرکت کنید (یعنی اول آن چه را می دانید و آسان تر است پاسخ دهید). تعجب آور است که چه تعدادی از افراد سعی می کند سخت ترین قسمت یک مسئله را، اول از همه حل کنند.
2- همیشه حواستان به سؤالاتی که شبیه سؤالات قبلی هستند باشد. چون شاید آنها شامل اطلاعاتی باشند که برای پاسخ دهی به دیگر سؤالات بشود از آنها استفاده کرد.
3- سعی نکنید معنای عالی تر (و عمیق تری) بیش از آن چه که معقول است در نظر بگیرید. یک اشتباه رایج این است که فرض کنید معنای عمیق تری فراتر از آن معنی ای که توسط اطلاعات کلی داده شده در سؤال فراهم شده است، وجود دارد.
توجه کنید که این مقاله، برای مواقع اضطراری نوشته شده است. بهترین روش همان مطالعه ی خوب همراه با برنامه ریزی صحیح است.