PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مديريت بر دانش = مديريت بر خود



Borna66
05-03-2009, 11:11 PM
مقدمه:
در چند سال آينده وقتي که تاريخ زمان ما نگاشته شود، اينگونه به نظر مي رسد که مهمترين رويدادهايي که مورخان خواهند ديد فناوري، اينترنت يا تجارت الکترونيک نخواهد بود. بلکه آنها يک تغيير و تحول بي سابقه در شرايط زندگي بشري را مورد توجه قرار خواهند داد. براي اولين بار رشد محسوس و فزاينده تعداد انسانها مورد توجه قرار مي گيرد. در نخستين گام آنها مي بايست خود را مديريت کنند که جامعه آمادگي لازم براي انجام اين امر را ندارد.


در طول تاريخ هيچ کس عملاً حق انتخاب نداشته است. تا حدود سال 1900 حتي در کشورهاي توسعه يافته اکثر غالب افراد جامعه حرفه پدر خود را اگر خوش شانس بودند دنبال مي کردند. اگر پدر شما يک کشاورز روستايي بود شما نيز يک کشاورز روستايي بوديد و اگر او يک صنعتگــــر بود شما نيز يک صنعتگر مي شديد و اين حرکت فقط به صورت نزولي بود و هيچ حرکت صعودي وجود نداشت.
امروزه بسياري از مردم حق انتخاب دارند. علاوه براين، آنها مي توانند بيش از يک شغل داشته باشند، به اين دليل که محدوده زندگي کاري افراد نزديک به 60 سال است. سه برابر چيزي که در سال 1900 وجود داشت. افرادي که در برنامه مديريت اجرايي بنده بودند (آنهايي که حدود 45 سال سن داشته و بسيار موفق بودند) گفته اند: هنگامي که مشغول کار هستند منتظر به پايان رساندن شغل خود نيستند.
دانش، حق انتخاب مي دهد، همچنين دانش شرح مي دهد که خانمها نيز مي توانند مشاغلي مانند آقايان داشته باشند. از نظر تاريخي زن و مرد به نسبت مساوي در نيروي کار سهيم بوده و مشارکت داشته اند، فکر يک زن خانه دار بيکار در قرن 19 يک خيال پوچ و بي اساس است. مردها و زنها به سادگي کارهاي مختلفي انجام مي دهند هيچ تمدني نيست که در آن هر دو جنس زن و مرد کارهاي مشابه انجام دهند. اما کـــار دانش جنسيت نمي شناسد و زنها و مردها کارهاي مشابه انجام مي دهند و البته اين موضوع تغيير و تحول بزرگي در شرايط زندگي بشري پديد آورد.
براي کسب موفقيت در اين دنياي جديد، ما بايد در ابتدا ياد بگيريم که چه کسي هستيم تعداد کمي حتي از افراد موفق مي توانند پاسخگوي اين سوالها باشند.
آيا مي دانيد در چه چيزهايي موفق و خوب هستيد؟ آيا مي دانيد براي رسيدن به حداکثر استفاده از نقاط قوت خود به يادگرفتن چه چيزهايي نيازمنديد؟ افراد کمي هستند که تاکنون اين سوالها را از خود پرسيده اند. برعکس، آنها خيلي هم از ناداني و جهل خود مغرورند. افرادي وجـــود دارند که از اينکه نمي توانند يک ترازنامه را بخوانند به خود افتخار مي کنند. امروزه اگر شما مي خواهيد موثر باشيد بايد بتوانيد آن را بخوانيد و درک کنيد. از طرف ديگر، حسابداراني هستند که از اينکه نمي توانند با ديگران همراه باشند و ارتباط برقرار کنند افتخار مي کنند و احساس غرور دارند. البته اينها چيزهايي نيستند که قابل افتخار يا غرور باشند چون هر کسي مي تواند ياد بگيرد که با ديگران با ملايمت و نرمي کار کند. به طور کلي، يادگرفتن شيوه هاي رفتاري کار سختي نيست و منشها و شيوه هاي رفتاري است که به انسان اجازه مي دهد تا به پيش رود.

خودشناسي
در سراسر تاريخ بشري تنها موفقترين افراد بوده اند که مي دانستند چه موقع «نه» بگويند. آنها هميشه مي دانستند که در جستجوي چه باشند، آنها هميشه مي دانستند که کجا خود را جاي بدهند و حالا همه ما بايد از آنها ياد بگيريم، خيلي سخت نيست. تنها کليد آن کار (کاري که لئوناردو داوينچي و موزارت انجام داده اند) ثبت نتايج حاصل از تصميمات آنهاست.
هرگاه شما کار مهمي را انجام مي دهيد آن چيزي را که انتظار داريد اتفاق بيفتد را بنويسيد. مهمترين تصميمات در سازمانها تصميمات افراد است. اخيراً تنها در بخش نظامي اين سوالها پرسيده مي شود که اگر ما يک فرمانده را براي رهبري يک پايگاه انتخاب کنيم از او انتظار انجام چه کاري را داريم؟ سه سال بعد آنها به گذشته و به آن چيزي که نوشته بودند توجه کردند و اکنون به اين نکته دست يافته اند که حدود 40 درصد تصميمات آنها نتيجه داده است.

ساختن نقاط قوت
درک نقاط قوت ما به وسيله دنبال کردن نتايج کارهايي ساده است که ما انجام مي دهيم. هنوز بسياري از ما نقاط قوت خود را دست کم مي گيريم و از آنها فقط به عنوان هديه استفاده مي کنيم. ما اموري را که در آنها خوب هستيم و توانايي داريم به نظرمان ساده مي آيند. ما به اين عقيده اعتقاد داريم مگر اينکه در آنها با مشکل مواجه شويم که در آن صورت اين مسئله خيلي خوب نخواهد بود، در نتيجه ما از نقاط قوت خود بي اطلاع مي مانيم و ما نمي دانيم که چگونه آنها را بسازيم.
ما در بعضي مواقع مي دانيم که چه هدايايي به ما اعطا شده است. ما بايد ياد بگيريم که به کجا تعلق داريم و بايد ياد بگيريم تا بتوانيم به طور کامل از نقاط قوت خود بهره مند شويم، ياد بگيريم و بفهميم که ضعفهايمان در چيست و ارزشهايمان کدامست. و ما نيز بايد ذات و طبيعت خود را بشناسيم: آيا با انسانها خوب ارتباط برقرار مي کنم؟ يا من يک گوشه گير هستم؟ من مرتکب چه چيزي شدم؟ و چه چيزي به کمک من مي آيد؟ متاسفانه هيچ کس اين چيزها را به ما ياد نداده است. در 30 سال آينده بيشتر انسانهاي تحصيلکرده بايد اين را ياد بگيرند که خود را در کار يا شغل و زندگي جاي بدهند.

بهبود بهره وري
فهميدن قدرت خود، به حساب آوردن ارزشهاي خود و دانستن اينکه به کجا تعلق داريم، اينها چيزهايي هستند که براي رويارويي با يک تغيير بزرگ در سازمانها ضروري هستند. بهبود بهره وري در کارکنان دانشگر وجود دارد. سازمانهاي موثر براي بهبود بهره وري افراد را در کارها و شغلهاي خود قرار مي هند که بتوانند بهترين کارها را انجام دهند و بيشترين سود را به دست آورند.
آنها افراد را در موقعيتهاي مختلف قــرار مي دهند و به افراد اين اجازه را مي دهند تا براساس شناخت توانشان خود را در موقعيتهاي مختلف قرار دهند. ديدگاه تاريخي به تلاشهاي سازمانها براساس مديريت بر خود چهارراه براي بهبود رشد و برانگيختن کارکنان دانشي عنوان کرده است:
1 - دانستن نقاط قوت افراد؛
2 - آنها را در موقعيت يا جايي قرار دهند تا بتوانند بيشترين بازدهي را داشته باشند؛
3 - به عنوان شريک رفتار کنيد؛
4 - چالشي بودن را به آنها تحميل کنيد.
کارکنان دانشي اين باور را ندارند که براي کارکردن از ساعت 9-5 حقوق مي گيرند. آنها باور دارند که آنها براي اينکه موثر باشند حقوق مي گيرند. سازمانهايي که متوجه اين مطلب هستند مـــوانع را از سرراه کارکنان دانشي بر مي دارند، قادر به جذب و نگهداري و برانگيختن آنها براي بهترين عملکرد خواهند بود و اين مسئله بزرگترين عامل مزيت رقابتي در 25 سال آينده خواهد بود.

نقش بخش اجتماعي
بيشترين و درست ترين پيشرفتي که در افراد سازمانها ديده ام، بخصوص در بزرگترين شرکتها، حاصل از مشارکت داوطلبانه افراد در سازمانهاي غيرانتفـاعي بوده است. جايي که آنها مسئوليت داشتـه اند و نتايج را مشاهـده مـي کردند و خيلي سريع مي فهمند که ارزش آنها چقدر است راه بهتر ديگر وجود ندارد تا ما بتوانيم قدرت خود را درک کنيم و بفهميم که به کجا تعلق داريم و اين مسلماً بهترين موفقيت براي دايره اجتماعي و مخصوصاً ارتباط آن با کسب و کار است.
امروزه ما درباره مسئوليتهاي اجتماعي شغلها يا کسب و کار صحبت مي کنيم. ما اميدواريم که به زودي درباره سازمانهاي غيرانتفاعي به عنوان بزرگترين فرصت (موقعيت) اجتماعي براي کسب و کار صحبت کنيم. اين موقعيتي است براي شرکتها تا بتوانند مديران را خيلي بيشتر از هر شرکتي يا دانشگاهي موثرتر کنند. اين يک نفع و مزيت منحصر به فرد است که دايره اجتماعي مي تواند ارائه کند.