PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : میدونم دهه شصتی هستی بیا توووو!



اقاقی
05-15-2011, 10:09 PM
این تاپیک صرفا برای بحث و یاداوری خاطرات دهه شصتی هاس ... از خودتون بگید هر چی که دلتون خواس....:36:


برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.

بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند. (البته برخی را گذرانده اند.) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!

خوان اول : بحران پوشک و شیرخشک

در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: «بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»

در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.

دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمی شان با بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛ البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد!

در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!

خوان دوم : مدرسه

دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.

خوان سوم : دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند، یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که البته به جای آب پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!

دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و شب های بسیاری را با «تست های 4 گزینه ای» هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.

مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!

خوان چهارم : کار

دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند!

فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان ها.

خوان پنجم : ازدواج

همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!

خوان ششم : عزرائیل

در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند، زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.

خوان هفتم : آن دنیا!

بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پروازکنند!

نویسنده : ارژنگ خاتمی

آبجی
05-15-2011, 11:41 PM
مهمترینش همه تست ها رو ماها انجام میشد کتابا رو عوض میکردن رو ما تست میکردن و .... هنوز هم این روال ادامه داره طوری که وسط ترم منبع کتاب تغییر میکنه :105:

saeidking
05-16-2011, 12:31 AM
من که خوشحالم دهه شصتی هستم,چون مصادف هست با شروع پیشرفت در کشور

البته فکر کنم,مورخانی که گفتین,خارجی باشن و سال میلادی مطرح باشه,به هر حال ممنون,من که خوشحالم,امیدوارم بقیه هم همین طور باشن

pinkrainbow
05-16-2011, 11:25 AM
من هم دهه 60 هستم اونم چی؟؟؟66 عجب سالی.! آره یادش بخیر کلاسای شلوغ مدرسه هر روز میخواستن تقسیم بندی کنن بچه ها رو به صف میکردن میگفتن کدوم کلاسو میخوای(مدرسه ما بهمون اجازه میداد خودمون انتخاب کنیم) چه شور وشوقی داشتیم کوچه ها پر از بچه بود هر خانواده 3 - 4 تا بچه هم سن و سال داشت کله ظهر تابستون میرفتیم بازی اصلا خسته نمیشدیم نمیدونم چرا گرممون نمیشد!!! شش خونه... هفت سنگ ... یادش بخیر:168:

pinkrainbow
05-16-2011, 11:28 AM
راستی اون پاکن 2 رنگها یادتونه؟!!!قرمز و آبی میگفتن نوشته های خودکاری رو پاک میکنه همیشه دفترمونو سوراخ میکردیم:39:

pinkrainbow
05-16-2011, 11:35 AM
اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم
وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم
یک مدت مدشده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !
بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبید یم میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم،بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
و .......

ستاره ی سهیل 10
05-16-2011, 11:51 AM
دهه ی فجر یادتونه. زمان کوتاه شده ی کلاسا... آی خوش میگذشت.

کل مراسم جشن دهه ی فجر ، سری به سری بچه ها میومدن شعر می خوندن ( دیو چو بیرون رود فرشته درآید...) کار دیگه ای هم بلد نبودن. ولی در کل دستشون درد نکنه، هرچی که بود از سر کلاس نشستن خیلی بهتر بود.

آخر جشن هم نفری یه دونه شیرینی ( اونم از نوع کیشمیشی :39:) به بچه ها می دادن.

بعضیام این قد بدجنس بودن شیرینی شونو نمی خوردن صبر می کردند همه بخوردن بعد اونا دل بقیه رو آب کنن.

مام همچین نیگاشون می کردیم انگار سال به سال شیرینی ندیدیم:39:

منم شیکمو...:39:

R@ha 69
05-16-2011, 12:45 PM
بهتره مورخان تجدید نظر کنن...:240:

اقاقی
05-16-2011, 05:47 PM
راستی اون پاکن 2 رنگها یادتونه؟!!!قرمز و آبی میگفتن نوشته های خودکاری رو پاک میکنه همیشه دفترمونو سوراخ میکردیم:39:
اره فکر کنم همش شایعه دشمن بوده هیش موقع خودکار پاک نکرد!!:39:

alamatesoall
05-16-2011, 07:52 PM
مهمترینش همه تست ها رو ماها انجام میشد کتابا رو عوض میکردن رو ما تست میکردن و .... هنوز هم این روال ادامه داره طوری که وسط ترم منبع کتاب تغییر میکنه :105:


کاملا موافقم به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی


دهه ی فجر یادتونه. زمان کوتاه شده ی کلاسا... آی خوش میگذشت.

کل مراسم جشن دهه ی فجر ، سری به سری بچه ها میومدن شعر می خوندن ( دیو چو بیرون رود فرشته درآید...) کار دیگه ای هم بلد نبودن. ولی در کل دستشون درد نکنه، هرچی که بود از سر کلاس نشستن خیلی بهتر بود.

آخر جشن هم نفری یه دونه شیرینی ( اونم از نوع کیشمیشی :39:) به بچه ها می دادن.

بعضیام این قد بدجنس بودن شیرینی شونو نمی خوردن صبر می کردند همه بخوردن بعد اونا دل بقیه رو آب کنن.

مام همچین نیگاشون می کردیم انگار سال به سال شیرینی ندیدیم:39:

منم شیکمو...:39:

ای وااااای ستاره جون منو بردی به اون دوره ها واقعا چقد خوب بود و پر از خاطره های قشنگ من هر سال خودم این مسئولیت رو به عهده میگرفتم و هر سال کلاس ما بهترین مراسم رو اجرا میکرد چون با وسواس تمام کارها رو دنبال میکردم
در ضمن تو خیلی شیکمو هستی هاااا :55: برعکس تو من چیزی رو که تو مدرسه بهم تعارف میکردن نمیخوردم :45:

fatemeh2011
05-16-2011, 08:42 PM
اقاقی جون شرمنده عزیزم من هفتادی هستم اونم آخرش :238: فکر میکردم فقط مدرسه ما از این شیرینی کیشمیشی ها میدادن بهمون :55:

آبجی
05-16-2011, 09:16 PM
اون مداد قرمزا رو یادتون هست ؟؟؟

که خیس میشدن رنگشون پخش میشد ؟؟؟

اب میزدیم بعد میکشیدیمشون رو لبامون و ناخونامون

یا مداد مشکی هایی بود به عنوان شمعی که میتراشیدیم مثل گل میشد یادتونه

roohallah8
05-16-2011, 10:26 PM
شما دخترا ،مدرسه کویت تون بوده...

ما که از مدرسه،فلک شدن، فرار،شیشه شکستن،دعوا،یادگاری نوشتن رو میز و صندلی،کپسول انداختن تو بخاری،نشونه گیری لامپ کلاس،شکلک دراوردن پشت معلم بیچاره،تعطیل کردن مدرسه از یک اسفند.... یادمونه!!!

اصله کاریو نگفتم:شلنگ گاز=کف دست...:79:

اقاقی
05-16-2011, 10:37 PM
اقاقی جون شرمنده عزیزم من هفتادی هستم اونم آخرش :238: فکر میکردم فقط مدرسه ما از این شیرینی کیشمیشی ها میدادن بهمون :55:
نههههههههههههههههههههههه .....:105: عجبا بهت نمیاد ؟!:39:

مدرسه ما همش شیرینی نارگیلی بود ..!:39:

اقاقی
05-16-2011, 10:49 PM
[COLOR=royalblue]اون مداد قرمزا رو یادتون هست ؟؟؟

که خیس میشدن رنگشون پخش میشد ؟؟؟

اب میزدیم بعد میکشیدیمشون رو لبامون و ناخونامون

[/COLOR

ای خدا چه حکایتی داشتن این مداد قرمزا ... امروز می خریدیم پس فردا گم می کردیم!:39:


شما دخترا ،مدرسه کویت تون بوده...

ما که از مدرسه،فلک شدن، فرار،شیشه شکستن،دعوا،یادگاری نوشتن رو میز و صندلی،کپسول انداختن تو بخاری،نشونه گیری لامپ کلاس،شکلک دراوردن پشت معلم بیچاره،تعطیل کردن مدرسه از یک اسفند.... یادمونه!!!

اصله کاریو نگفتم:شلنگ گاز=کف دست...:79:

کویت چیه داداش؟! :168: مدرسه رفتنم مدرسه رفتن پسرا به به .... خداییش کیف میدها ؟!:170:

fatemeh2011
05-16-2011, 11:16 PM
شما دخترا ،مدرسه کویت تون بوده...

ما که از مدرسه،فلک شدن، فرار،شیشه شکستن،دعوا،یادگاری نوشتن رو میز و صندلی،کپسول انداختن تو بخاری،نشونه گیری لامپ کلاس،شکلک دراوردن پشت معلم بیچاره،تعطیل کردن مدرسه از یک اسفند.... یادمونه!!!

اصله کاریو نگفتم:شلنگ گاز=کف دست...:79:


خب ما هم کپسول و پاکن مینداختیم تو بخاری :59:


نههههههههههههههههههههههه .....:105: عجبا بهت نمیاد ؟!:39:

مدرسه ما همش شیرینی نارگیلی بود ..!:39:

واقعا بهم نمیاد متولد هفتاد باشم یعنی بهم میاد سنم بیشتر باشه ؟ :57:

اقاقی
05-17-2011, 04:02 PM
خب ما هم کپسول و پاکن مینداختیم تو بخاری :59:



واقعا بهم نمیاد متولد هفتاد باشم یعنی بهم میاد سنم بیشتر باشه ؟ :57:

بابا ایوووووووووووول ینی تو هم ...؟!!! :109:

اره من فکر کردم دهه شصتی پس زود پیامم رو پس بده !:39:

pinkrainbow
05-17-2011, 05:55 PM
یا مداد مشکی هایی بود به عنوان شمعی که میتراشیدیم مثل گل میشد یادتونه
[/quote]
آره من یادمه خیلی هم کمرنگ مینوشت ما میکشیدیم به بخاری ذوب میشد!!!!

اقاقی
05-17-2011, 09:24 PM
دوستان فکر کنم این سیستم اشکال داره واسه من عکس رو سیو نمی کنه دوس داشتم عکسای کارتونا رو بزارم

پینیکیو .... :39: پت و مت :171: ایکیو سان :170: عجبا خاطراتی داشتیما ........ حیف :47:

saeidking
05-17-2011, 10:48 PM
یادش به خیر,نیمکت هایی چوبی سه نفره,هیچ وقت کیفم جا نمیشد توی جامیزی

اقاقی
05-17-2011, 10:52 PM
یا اینکه موقع امتحان گرفتن نفر وسطی محبور بود بره پایین نیمکت ....... عجبا مظلومیت رو داشته باش:39:

saeidking
05-17-2011, 10:55 PM
دوستان فکر کنم این سیستم اشکال داره واسه من عکس رو سیو نمی کنه دوس داشتم عکسای کارتونا رو بزارم

پینیکیو .... :39: پت و مت :171: ایکیو سان :170: عجبا خاطراتی داشتیما ........ حیف :47:

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

http://pnu-club.com/imported/2011/05/522.jpg

http://pnu-club.com/imported/2011/05/523.jpg

اقاقی
05-17-2011, 11:04 PM
ممنون .... ای روززززززززززززززگار !!!!!اتفاقا امروز داشت پت و مت رو نشون میداد ........:39:

ستاره ی سهیل 10
05-17-2011, 11:15 PM
http://pnu-club.com/uploaded/84791_01305657274.jpeg

http://pnu-club.com/uploaded/84791_11305657274.jpg

http://pnu-club.com/uploaded/84791_01305657408.jpg

http://pnu-club.com/uploaded/84791_11305657408.jpg


http://pnu-club.com/uploaded/84791_11305657504.jpg
http://pnu-club.com/uploaded/84791_01305657621.jpeg
http://pnu-club.com/uploaded/84791_01305657784.jpg

تقدیم به تمام احساسات پاک و خالص بچگی هامون...

fatemeh2011
05-18-2011, 12:40 PM
منم دیروز داشتم آن شرلی میدیدم یادتونه موهای قرمزشو من همیشه خیلی این برنامه رو دوس داشتم :39:

اقاقی
05-18-2011, 08:18 PM
http://pnu-club.com/up/images/jwq9y0en202fd9suykd_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=jwq9y0en202fd9suykd.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/j2bd0a7sjnc0uijlrbjg_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=j2bd0a7sjnc0uijlrbjg.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/wslog9q4aqkoj1ucc5f3_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=wslog9q4aqkoj1ucc5f3.jpg)

اقاقی
05-18-2011, 08:26 PM
http://pnu-club.com/up/images/fyoo5rzxgssmfpoa9u5_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=fyoo5rzxgssmfpoa9u5.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/01nr0a0bjr55xtgv3wk9_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=01nr0a0bjr55xtgv3wk9.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/ol485f8alcga7wq7w2x_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=ol485f8alcga7wq7w2x.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/ql4gc7n28crr5cays76a_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=ql4gc7n28crr5cays76a.jpg)

ستاره ی سهیل 10
05-19-2011, 01:11 PM
http://pnu-club.com/up/images/fyoo5rzxgssmfpoa9u5_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=fyoo5rzxgssmfpoa9u5.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/01nr0a0bjr55xtgv3wk9_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=01nr0a0bjr55xtgv3wk9.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/ol485f8alcga7wq7w2x_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=ol485f8alcga7wq7w2x.jpg)

http://pnu-club.com/up/images/ql4gc7n28crr5cays76a_thumb.jpg (http://pnu-club.com/up/viewer.php?file=ql4gc7n28crr5cays76a.jpg)



خیلی جالب بود اقاقی جون . واقعا رفتیم تو حال و هوای کودکی. ممنون بابت ایده های جالبت.:72:

اقاقی
05-19-2011, 01:23 PM
ممنون دوست عزیز ولی بگما ایده هاش از من نیس .....!!!:170:

حالا اینا رو داشته باشین..

مانتوهای اپل دار ... مقنعه فقط مشکی ......جوراب سفید قدغن.... مخصوصا تو مدرسه ما حتی دبیرستان فکر کن:164:

تعلیم و تعلم عبادت است. .... پشت جلد دفترای اون زمون ... و حالا دفترای این زمونو داشته باشین!:39:



خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مکارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پرازتصمیم کبری میشدیم
پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسی‌های من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید
همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار
بچه‌های دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن


كاش اولين روز دبستان بازگردد
كودكي ها شاد وخندان بازگرد

بازگرد اي خاطرات كودكي
برسوار اسبهاي چوبكي

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن ماناترند

كاش اولين روز دبستان بازگردد
كودكي ها شاد وخندان بازگرد

بازگرد اي خاطرات كودكي
برسوار اسبهاي چوبكي

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن ماناترند

درسهاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند اموز روباه وخروس
روبه مكارو دزد وچاپلوس

روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم است

كاكلي گنجشككي باهوش بود
فيل ناداني برايش موش بود

باوجود سوزو سرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن مي دريد

تا درون نيمكت جا مي شديم
ما پر از تصميم كبري مي شديم

پاك كن هايي ز پاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم

كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هايش درد داشت

گرمي دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ كاه بود

همكلاسي هاي درد ورنج وكار
بچه هاي جامه هاي وصله دار

بچه هاي دكه سيگار سرد
كودكان كوچك اما مرد مرد

كاش هرگز زنگ تفريحي نبود
جمع بودن بود وتفريقي نبود

كاش ميشد باز كوچك مي شديم
لااقل يك روز كودك مي شديم

ياد ان آموزگار ساده پوش
ياد آن گچها كه بودش روي دوش

اي دبستاني ترين احساس من

اقاقی
05-26-2011, 12:44 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.mamipic.com/share-4DC5_4DDF5D27.html)


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg (http://www.mamipic.com/share-D400_4DDF5D27.html)

regard
05-26-2011, 05:20 PM
واقعا یادش بخیر
بخاطر تنبل بودن یا شلوغ بودن کتک میزدن یا از کلاس میفرستادن بیرون ، یا میفرستادن جلوی دفتر یا پدر مادرهارو میخواستن
یادش بخیر ساندویچ هایی که از نون و ماست درست میشد
یادش بخیر باز باران با ترانه
صد دانه یاقوت دسته به دسته
یادش بخیر زلزله زمستان سال 75 که اون موقع دوم ابتدایی بودم و سرکلاس فارسی ،داستان باز ،رو داشتیم میخوندیم که زلزله 6.2 ریشتری اومد
و ............

amir26arak
05-29-2011, 01:05 AM
جنگ جویان کوهستان رو میداد میریختیم سر هم جنگ بین کلاسا در می گرفت
یادش بخیر فوتبالستها رو میداد جو گیر میشدیم میرفتیم تو کوچه فوتبال بعد 20 سال فهمیدیم عمو جانگ هونگ عمو سوبا سا نبود دوست پسر مامانش بود:39:

sara.it69
05-29-2011, 05:02 PM
شما یادتون میاد همشو؟؟؟؟؟؟؟؟


شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران

شما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه

شما يادتون نمياد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا

شما يادتون نمياد وقتی یه کلمه رو با هم می گفتیم موهای همو می کشیدیم تا شوهرمون خوشگل تر شه

شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله

شما يادتون نمياد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد! محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها

شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی .... میفتی تو اب خیس میشی ....کی میپزه اشپز باشی ..... کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد


شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، چیپسایی که توش سس کچاب میریختیم, بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر

شما یادتون نمیاد اما وقتی بچه بودیم گلبرگ گلها رو روی ناخنمون می چسبوندیم بعد می گفتیم لاک زدیم

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن

شما يادتون نمياد بستني ميهن رو که میگفت مامان جون بستنيش خوشمزه تره

شما یادتون نمیاد پستونک پلاستیکی مّد شده بود مینداختیم گردنمون

شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد

شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه

و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد:>

sabz2012
06-04-2011, 01:53 AM
زماني كه مدرسه تعطيل ميشد بچه ها چنان هجوم مياوردن به طرف درب خروجي مدرسه كه ناظم مدرسه مون رو به ما ميگفت انگار كه از زندان ازاد شدن يادش بخير نزديك دبيرستان ما يه سنگگي بود تا زنگ تفريع ميشد ما با دوستامون به هر شكلي بود ميرفتيم سنگگ ميخريديم بعضي وقتا از ديوار ميكشيديم بالا يادش بخير يه بار ناظم دبيرستانمون ميخواست منو بزنه من دستشو گرفتم واونم تن تن به من ميگفت دستمو ول كن ديگه من بار سوم كه گفت دستشو ول كردم وديگه از اون تاريخ به بعد كاري با من نداشت يادش بخير

MOOJTABA SH
02-01-2012, 01:30 PM
ایول ایول دهه شصتو ایول.:109:
دوستان دقت کردید شصت پا از شصت دست گنده تره.کسی میدونه چرا؟

liliana 91
02-01-2012, 01:38 PM
ایول ایول دهه شصتو ایول.:109:
دوستان دقت کردید شصت پا از شصت دست گنده تره.کسی میدونه چرا؟

شما چرا مسیر تمام تاپیکارو منحرف میکنی؟ این چه ربطی به موضوع داره؟
حالا میخواین حتما 8 صفحه درمورد این کل بندازین! اَه :26:

کاترین2
02-01-2012, 02:23 PM
یادتونه میخواستن مبصر انتخاب کنن ؟همش شاگرد زرنگا مبصر میشدن ولی وادی به روزی که شاگرد تنبلا (البته ببخشید ضعیف) مبصر میشدن دیگه اسم هم رو از دم تو بد ها مینوشتن پای تخته:55:

یادش بخیر پول تو جیبیامون رو جوهر لیمو میخریدیم میریختیم تو جیبمون اون وقت سر کلاس ته خودکارمون رو خیس میکردیم که بچسبن به خودکار بعد می خوردیم واااااااااااییییییییییییی ی که چقدر ترش بود:192:

کاترین2
02-01-2012, 02:25 PM
یادتونه چقدر جریمه مینوشتیم انگشتامون کج میشد دیگه (قابل توجه شاگرد تنبلا.مخصوصا خودم:39:هی

MOOJTABA SH
02-12-2012, 12:14 PM
شما چرا مسیر تمام تاپیکارو منحرف میکنی؟ این چه ربطی به موضوع داره؟
حالا میخواین حتما 8 صفحه درمورد این کل بندازین! اَه :26:
چه ربطی داشت گفتم بلکه یکی مثه شما یه ذره بخنده.تاحالا تو عمرت خندیدی؟؟؟؟:169:

liliana 91
03-09-2012, 01:48 PM
چه ربطی داشت گفتم بلکه یکی مثه شما یه ذره بخنده.تاحالا تو عمرت خندیدی؟؟؟؟:169:

نه! حتماً فقط شما میخندی! :26:

liliana 91
03-09-2012, 01:50 PM
اینو هیچ وقت یادم نمیره!
عمو یادگار ، عمو یادگار ، خوابی یا بیدار؟
ای بابا این روزها با ایران رادیاتور کی میره تو غار!!!... :39:

liliana 91
03-09-2012, 01:52 PM
یادتونه زنگ تفریح چقد دنبال هم می دویدیم؟ آخه یکی نبود بگه هدفتون از این کار چیه آخه؟؟؟ :45:

liliana 91
03-09-2012, 01:55 PM
یادتونه وقتی سر کلاس گچ تموم می شد تو دلمون خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم ...:77:

liliana 91
03-09-2012, 01:58 PM
اون وقتا یادم میاد همیشه دوس داشتم وقتی از دوستای فامیلمو ن میپرسم کدوم درس هستین، اونا بگن یه درس از ما عقب تر هستن :112: