PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : توقيف اموال محكومٌ عليه



tania
05-01-2011, 05:31 PM
واژه ­ی توقیف در لغت به معنی بازداشت کردن، از حرکت بازداشتن و در جایی نگاه‌ داشتن است[1]. واژه­ ی اموال هم، جمع واژه­ی مال است که در لغت به معنی دارایی است.[2] واژه­ ی محکومٌ‌علیه هم، به معنی شخصی است که حکم، به ضرر او صادر شده است.[3]
به این‌ترتیب روشن می­شود که توقیف اموال محکومٌ‌علیه، بازداشت دارایی‌های شخصی است که حکم، به ضرر او صادر شده است.[4]

اقسام توقیف اموال محکومٌ‌علیه
توقیف اموال شخصی که حکم، به ضرر او صادر شده است، بر دو نوع توقیف تأمینی توقیف اجرایی است. [5]

1- توقیف تأمینی[6]
وقتی حکمی صادر می­شود، برای به اجرا درآوردن آن، شرایطی لازم است؛ یکی از آن شرایط این است که باید برای حکم، اجراییه[7] صادر گردد[8] و این اجراییه به محکومٌ‌علیه، ابلاغ شود.[9] بر طبق ماده­ی 34 قانون اجرای احکام مدنی،[10] همین‌که، اجراییه به محکومٌ‌علیه ابلاغ شد، او موظف است ظرف مدت ده روز، مفاد آن را اجرا کند؛ اما کاملاً روشن است که احتمال دارد، محکومٌ‌علیه در این مهلت ده روزه، اموال خود را به دیگران انتقال دهد یا آن‌ها را مخفی کند و یا از بین ببرد و یا به‌طور کلی، کاری کند که محکومٌ‌له[11] نتواند به حق خود برسد؛ بر همین اساس، تبصره­ی 1 ماده­ی 35 قانون اجرای احکام مدنی، مقرر کرده است که محکومٌ‌له می­تواند حتی قبل از تمام شدن مهلت ده روزه­ی محکومٌ‌علیه، اموال او را برای توقیف، معرفی کند که به این توقیف، توقیف تأمینی یا توقیف احتیاطی می‌گویند.[12]

2- توقیف اجرایی
همان­طور که اشاره شد، محکومٌ‌علیه، موظف است ظرف مدت ده روز بعد از ابلاغ اجراییه، آن را اجرا نماید، اما ممکن است که او در این مهلت، حکم را اجرا ننماید و به هیچ‌یک از وظایف جایگزین دیگر هم عمل نکند[13]؛ در چنین وضعی بر طبق ماده­ی 49 قانون اجرای احکام مدنی،[14] محکومٌ‌له می­تواند درخواست کند تا معادل محکومٌ‌به،[15] از اموال محکومٌ‌علیه توقیف شود. در این‌صورت، بدون تأخیر،[16] اقدام به توقیف اموال محکومٌ‌علیه خواهد شد[17] که به این توقیف، توقیف اجرایی گفته می­شود.[18]

چگونگی توقیف اموال محکومٌ‌علیه
قانون اجرای احکام مدنی، مقررات مربوط به توقیف اموال را بر اساس منقول یا غیر‌منقول بودن مال، بیان کرده است؛ به همین علت ابتدا باید مفهوم مال منقول و مال غیر‌منقول، مورد بررسی قرار بگیرد.
همانند بسیاری از چیزها، برای مال هم تقسیم­بندی­های متعددی وجود دارد. یکی از این تقسیم­بندی­ها، تقسیم اموال، به منقول و غیرمنقول است.
اموال منقول: اموال منقول، اموالی هستند که می­توان آن‌ها را از محلی به محل دیگر منتقل کرد بدون این‌که به خود مال یا محل استقرار آن، صدمه­ای وارد شود، برای مثال اشیایی مثل کتاب، لباس و ... از اموال منقول، محسوب می­شوند.
اموال غیرمنقول: اموال غیرمنقول، اموالی هستند که نمی­توان آن‌ها را از محلی به محل دیگر منتقل کرد به صورتی‌که در خود مال یا محل استقرارش، صدمه­ای به‌وجود نیاید. برای مثال، دیوار، ساختمان و از همه مهم­تر، زمین، مال غیر‌منقول محسوب می­شوند.[19]
با روشن شدن مفهوم مال منقول و مال غیر‌منقول، می‌توان چگونگی توقیف اموال را مورد بررسی قرار داد.

الف) توقیف اموال منقول
مقررات مربوط به توقیف اموال منقول، در هفت بخش قابل بررسی است که عبارتند از:
1- اصل[20] توقیف اموال منقول در محل سکونت یا محل کار محکومٌ‌علیه.
براساس ماده­ ی 62 قانون اجرای احکام مدنی،[21] زمانی‌که محل سکونت یا محل کار محکومٌ‌علیه مشخص شود، اصل بر آن است که اموال و اشیای موجود در آن، متعلق به محکومٌ‌علیه است زیرا عادت بیشتر مردم این است که اموالشان را نزد خودشان نگهداری می­کنند؛ به عبارت دیگر برای آن‌که اموال موجود در این مکان‌ها، متعلق به محکومٌ‌علیه محسوب شود، دلیل خاصی لازم نیست و عدم تعلق چنین اموالی به محکومٌ‌علیه است که دلیل می­خواهد و باید آن را اثبات کرد.[22]

2- اصل تعلق اموال اختصاصی زنان به زن و تعلق اموال اختصاصی مردان به مرد.
براساس ماده­ی 63 قانون اجرای احکام مدنی،[23] اگر محل سکونت محکومٌ‌علیه، محل سکونت همسر او نیز باشد، اموال موجود در آن محل، در سه دسته قابل تقسیم­بندی است:
دسته‌ی اول- اموالی که معمولاً زنان به طور اختصاصی از آن‌ها استفاده می­کنند مثل جواهرات زنانه یا لباس عروس و ... . در این حالت، اصل بر آن است که این اموال، متعلق به زنِ ساکن در آن محل است یعنی اگر کسی ادعا کند که این اموال به آن زن، تعلق ندارد، باید دلیل بیاورد و ادعای خود را اثبات کند؛ در غیر این‌صورت اموال مذکور، به آن زن متعلق خواهد بود.
دسته‌ی دوم- اموالی که معمولاً مردان به طور اختصاصی از آن‌ها استفاده می­کنند مثل ریش­تراش یا انگشتر مردانه و ... . در این حالت، اصل بر آن است که این اموال، متعلق به مردِ ساکن در آن محل است و خلاف این مطلب است که باید به اثبات برسد.
دسته‌ی سوم- اموالی که جزءِ هیچ یک از دو دسته­ی قبل، محسوب نمی­شوند: در این حالت، اصل بر آن است که این اموال بین زن و مرد مشترک است یعنی هم به زن و هم به مرد، تعلق دارد.
بنابر آن‌چه گفته شد در مورد اموال موجود در محل سکونت زن و شوهر، هم باید نوع مال و هم، جنسیت محکومٌ‌علیه را در نظر گرفت و سپس مشخص کرد که آیا مال مورد نظر، قابل توقیف هست یا خیر[24].

3- عدم توقیف اموالِ در تصرف[25] اشخاصی غیر از محکومٌ‌علیه
بر طبق ماده­ی 61 قانون اجرای احکام مدنی،[26] اگر مالی که برای توقیف در نظر گرفته شده است در تصرف شخصی به غیر از محکومٌ‌علیه باشد و آن شخص، خود را، مالک آن مال بداند و یا آن مال را متعلق به شخص دیگری -البته به غیر از محکومٌ‌علیه- معرفی نماید، توقیف آن مال، امکان­پذیر نخواهد بود؛ البته کاملاً بدیهی است که اگر آن شخص، آن مال را متعلق به محکومٌ‌علیه معرفی کند، توقیف آن مجاز می­باشد.[27]

4- مستثنیات[28] از توقیف
اگرچه محکومٌ‌له حق دارد اموالی را که متعلق به محکومٌ‌علیه است، توقیف کند اما قانون‌گذار به طور استثنایی و با توجه به نیازهای محکومٌ‌علیه و خانواده­ی او، برخی از اموال را غیرقابل توقیف معرفی کرده است؛ برای مثال مسکن،[29] وسیله­ی نقلیه و ... غیرقابل توقیف هستند.[30]

5- صورت‌برداری از اموال منقول
بر طبق ماده­ی 67 قانون اجرای احکام مدنی،[31] دادورز[32] موظف است قبل از توقیف اموال منقول، صورتی از اموال که در‌بردارنده­ی ویژگی­ها و اوصاف کامل اموال باشد، تنظیم کند. بر طبق ماده­ی 71 این قانون،[33] صورت مذکور را دادورز و سایر افراد حاضر در محل، امضا خواهند کرد.[34]

6- ارزیابی اموال منقول
بر طبق ماده­ی 73 قانون اجرای احکام مدنی،[35] لازم است اموال منقول، حین توقیف از نظر ارزش مالی، مورد ارزیابی قرار بگیرند؛[36] قیمتی که در این مرحله تعیین می­شود، باید در صورت اموال درج شود.[37]

7- حفاظت از اموال منقول توقیف شده
بر طبق ماده­ی 77 قانون اجرای احکام مدنی،[38] اموال منقولی که توقیف می­شوند باید در همان‌جایی که هستند نگهداری شوند مگر آن‌که انتقال آن‌ها به محل دیگر، ضرورت داشته باشد. البته ماده­ی 78 این قانون[39] مقرر کرده است که برای حفاظت از اموال منقول توقیف شده، شخص مسئول و قابل اعتمادی هم معین می­شود.[40]

ب) توقیف اموال غیر‌منقول
چگونگی توقیف اموال غیرمنقول، کاملاً با توقیف اموال منقول متفاوت است؛ توضیح آن‌که توقیف مال غیرمنقول، به وضعیت ثبت[41] آن مال، در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور،[42] وابسته است.[43] در هر‌حال، مقررات مربوط به توقیف اموال غیر‌منقول را می‌توان در شش بخش، مورد بررسی قرار داد که عبارتند از:

1- توقیف اموال غیرمنقول ثبت شده
براساس ماده­ی 99 قانون اجرای احکام مدنی،[44] هرگاه مال غیرمنقولی توقیف شود، باید به اداره‌ی­ ثبت محلی که مال غیرمنقول در آن‌جا واقع است، اطلاع داده شود. بر طبق ماده­ی 100 همین قانون[45]، اداره­ی ثبت محل، در صورتی‌که آن مال، به نام محکومٌ‌علیه به ثبت رسیده باشد، بازداشت آن مال را در «دفتر املاک»[46] درج می­کند و به مسئولین اجرای حکم هم اطلاع می‌دهد که آن مال، به نام محکومٌ‌علیه، ثبت شده است؛ هم‌چنین اگر آن مال در جریان ثبت شدن به نام محکومٌ‌علیه باشد، اداره­ی ثبت، بازداشت آن مال را در «دفتر املاک بازداشتی»[47] درج می­کند و به مسئولین اجرای حکم هم، اطلاع می­دهد.
در مقابل، اگر مال غیرمنقول، به نام شخص دیگری به غیر از محکومٌ‌علیه، به ثبت رسیده باشد، اداره­ی ثبت، فوراً مسئولین اجرای حکم را در جریان می­گذارد تا به حق و حقوق صاحبان آن مال، لطمه‌ای وارد نشود.[48]

2- توقیف اموال غیرمنقول ثبت نشده (فاقد سابقه­ی ثبت)
در بعضی از مناطق کشور ممکن است که اشخاص، اقدام به ثبت اموال غیرمنقول خود نکرده باشند؛ برای مثال ممکن است شخصی، قهوه­خا‌نه‌ای در بین راه ساخته و در آن فعالیت کند و اقدامی هم برای ثبت آن ننماید؛ به همین علت، کاملاً طبیعی است که این مال غیرمنقول، هیچ­گونه سابقه­ی ثبتی نداشته باشد.[49] براساس ماده­ی 101 قانون اجرای احکام مدنی،[50] توقیف چنین اموالی (اموال غیرمنقول فاقد سابقه­ی ثبت) زمانی مجاز است که محکومٌ‌علیه، در آن، «تصرفِ مالکانه»[51] داشته باشد یا این‌که به موجب حکم نهایی،[52] مالک آن مال، شناخته شده باشد. البته اگر به موجب حکمی، محکومٌ‌علیه، مالک آن مال شناخته شده باشد ولی آن حکم، هنوز نهایی نشده باشد، می­توان آن مال را به عنوان اموال متعلق به محکومٌ‌علیه توقیف کرد اما تا زمانی‌که حکم مذکور (که محکومٌ‌علیه را مالک شناخته است) نهایی نشود، مال غیرمنقول، فقط در توقیف می­ماند و محکومٌ‌له نمی­تواند درخواست نماید که از این مال، محکومٌ‌به، به او پرداخت شود.[53]

3- توقیف عواید[54] مال غیرمنقول
بر طبق ماده­ی 102 قانون اجرای احکام مدنی،[55] اگر مال غیرمنقول، عوایدی داشته باشد به‌قدری که عواید یک سال آن، برای پرداخت محکومٌ‌به و هزینه­های اجرایی[56] کافی باشد، عینِ (خودِ) مال، توقیف نمی­شود و فقط عواید آن مال، مورد توقیف قرار می­گیرد تا محکومٌ‌به از آن پرداخت شود؛ البته به شرط آن‌که محکومٌ‌علیه به این‌کار، راضی باشد. برای مثال، اگر محکومٌ‌علیه زمینی داشته باشد که برای اجاره‌ی آن در سال، ده میلیون تومان می­پردازند، به شرط آن‌که محکومٌ‌به و هزینه­های اجرایی، از این مبلغ تجاوز نکند و محکومٌ‌علیه هم، به توقیف عواید این زمین راضی باشد، صرفاً عواید زمین، توقیف خواهد شد.[57]

4- صورت‌برداری از اموال غیرمنقول
بر طبق ماده­ی 105 قانون اجرای احکام مدنی،[58] دادورز، موظف است که بعد از توقیف اموال غیرمنقول، صورتی از این اموال تهیه نماید. ماده­ی 106 این قانون هم،[59] مشخص کرده است که صورت مزبور باید شامل چه اطلاعاتی باشد.[60]

5- ارزیابی اموال غیرمنقول
بر طبق ماده­ی 110 قانون اجرای احکام مدنی،[61] ارزیابی اموال غیرمنقول، براساس همان مقرراتی است که بر طبق آن‌ها، ارزیابی اموال منقول، انجام می­شود.[62]

6- حفاظت از اموال غیرمنقول توقیف‌شده
چگونگی حفاظت در این مورد، بستگی به این دارد که مال توقیف‌شده، خودِ مال غیر‌منقول است یا عواید آن؛ به همین‌جهت، این موضوع، باید در دو بخش جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.

الف- حفاظت از خود مال غیرمنقول
مال غیرمنقولی که توقیف می­شود یا در تصرف مالک آن مال است و یا آن‌که شخص دیگری غیر از مالک، آن مال را در تصرف خود دارد. براساس ماده­ی 111 قانون اجرای احکام مدنی،[63] بعد از نوشتن صورت مال و ارزیابی آن، مال غیرمنقولِ توقیف شده، موقتاً به همان شخصی تحویل داده می­شود که تا به حال، متصرف آن بوده است؛ این شخص هم، موظف است که مال را همان­طوری که تحویل گرفته است، در زمان مقتضی، به صاحب آن بازگرداند.[64]

ب- حفاظت از عواید مال غیرمنقول
براساس ماده­ی 112 قانون اجرای احکام مدنی،[65] اگر مالی که توقیف شده است عواید مال غیرمنقول باشد، طرفین می­توانند شخص قابل اعتمادی را با توافق هم، انتخاب کنند و عواید مال را به او بسپارند؛ اما اگر طرفین نتوانند با‌هم به توافق برسند، خود دادورز، شخص قابل اعتمادی را برای این‌کار معین می‌کند. البته باید توجه داشت که اگر عواید مال، «وجه نقد» باشد، باید آن را به مسئولین اجرای حکم تحویل داد.[66]
به هر‌حال، با توقیف اموال محکومٌ‌علیه، چه منقول و چه غیرمنقول، محکومٌ‌له می­تواند از این اموال، حق خود را به چنگ آورد.


محمدعلی رامین
[1]- عمید، حسن؛ فرهنگ فارسی عمید، تهران، مؤسسه­ی انتشارات امیرکبیر، 1357، چاپ سیزدهم، صفحه­ی 353.

[2] - همان، صفحه­ی 907.

[3] - به این شخص، محکوم یا دادباخته هم، گفته می­شود. (همان، صفحه­ی 931)

[4] -البته هر یک از این واژه­ها از نظر حقوقی مفهوم مشخصی دارند که برای روشن شدن مفهوم دقیق عبارت «توقیف اموال محکومٌ‌علیه»، آشنایی با آن‌ها لازم است.
توقیف: سلب آزادی از شخص یا مال را با حالت انتظار برای ترخیص، توقیف می‌گویند. (جعغری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، کتاب­خانه­ی گنج دانش، 1387، چاپ نوزدهم، صفحه­ی 181)
مال: در اصطلاح حقوقی به چیزی گفته می­شود که قابل استفاده بوده و ارزش مبادله­ی اقتصادی و داد‌و‌ستد، داشته باشد. (صفایی، سید حسین؛ اشخاص و اموال، تهران، نشر میزان، 1383، چاپ چهارم، صفحه­ی 123 و کاتوزیان، ناصر؛ اموال و مالکیت، تهران، نشر دادگستر و نشر میزان، 1378، چاپ دوم، صفحه­ی 9 و امامی، سید حسن؛ حقوق مدنی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، 1373، چاپ چهاردهم، جلد 1، صفحه­ی 19)
محکومٌ‌علیه: زمانی‌که یک دعوا -یعنی اختلافی که برای حل آن به دادگاه مراجعه شده است- توسط دادگاهی مورد رسیدگی قرار می­گیرد، امکان دارد تصمیمات متعددی در حین رسیدگی به اختلاف، توسط دادرس گرفته شود. از میان این تصمیمات، آن تصمیمی که به اصل و ماهیت اختلاف مربوط باشد و به دعوا خاتمه بدهد، حکم نامیده می­شود؛ هم‌چنین به شخصی که این تصمیم به ضرر او است، محکومٌ‌علیه گفته می­شود. برای مثال شخص الف، شیشه­ی اتومبیل شخص ب را می­شکند. شخص ب هم، علیه شخص الف، در دادگاه­ طرح دعوا می­کند. دادگاه در نهایت، اعلام می­کند که حق، با شخص ب است و شخص الف باید خسارت وارد شده را جبران کند. به این تصمیم دادگاه، حکم و به شخص الف، محکومٌ‌علیه می­گویند. (کاتوزیان، ناصر؛ مقدمه‌ی علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1384، چاپ چهل و سوم، صفحه‌ی 330 و متین دفتری، احمد؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، مجد، 1381، چاپ دوم، جلد 2، صفحه‌ی 12 و صدر‌زاده‌ی افشار، سید‌محسن؛ آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاه‌های عمومی و انقلاب، تهران، جهاد دانشگاهی، 1384، چاپ هشتم، صفحه‌ی 237 و شمس، عبد‌الله؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، دراک، 1384، چاپ هفتم، جلد 2، صفحه‌ی 212 و مردانی، نادر و بهشتی، محمد جواد؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، میزان، 1385، چاپ اول، جلد 2، صفحه‌ی 109)

[5]- صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 463 و بهرامی، بهرام؛ اجرای احکام مدنی، تهران، نگاه بینه، 1383، چاپ سوم، صفحه­ی 31.

[6]- تأمین در لغت به معنی امنیت‌دادن و اطمینان‌بخشیدن است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 296)

[7]- ماده­ی 6 قانون اجرای احکام مدنی، اجراییه را این‌گونه معرفی کرده است: «در اجراييه، نام و نام خانوادگی و محل اقامت محكومٌ‌له و محكومٌ‌‌عليه و مشخصات حكم و موضوع آن و اين‌كه پرداخت حق اجرا، به عهده‌ی ‌محكومٌ‌عليه می‌‌باشد، نوشته شده و به امضای رييس دادگاه و مدير دفتر رسيده، به مهر دادگاه ممهور و برای ابلاغ، فرستاده می‌‌شود.» بر این‌اساس، اجراییه، برگه‌ای قضایی است که به‌موجب آن از محکومٌ‌علیه خواسته می­شود تا ظرف مهلت قانونی، حکم دادگاه را اجرا نماید. (مهاجری، علی؛ شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی، تهران، فکر‌سازان، 1384، چاپ دوم، جلد 1، صفحه­ی 38 و مدنی، سید‌جلال­الدین؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، کتاب­خانه­ی گنج دانش، 1372، چاپ سوم، جلد 3، صفحه­ی 63 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 439)

[8] - بر طبق ماده­ی 4 قانون اجرای احکام مدنی: اجرای حكم با صدور اجراييه به‌عمل می‌آيد مگر اين‌كه در قانون، ترتيب ديگری مقرر شده باشد.
‌در مواردی‌كه حکم دادگاه جنبه اعلامی داشته و مستلزم انجام عملی از طرف محكومٌ‌عليه نيست از قبيل اعلام اصالت يا بطلان سند، اجراييه صادر نمی‌‌شود هم‌چنين در مواردی‌كه سازمان‌ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت، طرف دعوی نبوده ولی اجرای حكم بايد به وسيله‌ی آن‌ها صورت گيرد، صدور‌ اجراييه لازم نيست و سازمان‌ها و مؤسسات مزبور، مكلفند به دستور دادگاه، حكم را اجرا كنند. به این‌ترتیب روشن می­شود که قاعدتاً برای اجرای حکم، صدور اجراییه امری است لازم و این قاعده، استثنائاتی هم دارد که برخی از آن‌ها در همین ماده، آمده است. (مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 25 و مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 444 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 434 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 10)

[9] - بر طبق ماده­ی 7 قانون اجرای احکام مدنی: برگ‌های اجراييه، به تعداد محكومٌ‌عليهم به علاوه‌ی دو نسخه، صادر می‌‌شود. يک نسخه از آن، در پرونده‌ی دعوی و نسخه‌ی ديگر، پس از ابلاغ به محكومٌ‌عليه، در پرونده‌ی اجرايی، بايگانی می‌‌گردد و يک نسخه نيز در موقع ابلاغ به محكومٌ‌عليه داده می‌‌شود. ( مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 65 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 16 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین؛ صفحه­ی 441)

[10] - ماده­ی 34 قانون اجرای احکام مدنی: همين‌كه اجراييه به محكومٌ‌عليه ابلاغ شد محكومٌ‌عليه مكلف است ظرف ده روز، مفاد آن را به موقع اجرا بگذارد يا ترتيبی برای پرداخت محكومٌ‌به بدهد يا مالی معرفی كند كه اجرای حكم و استيفای محكومٌ‌به از آن ميسر باشد و در صورتی‌كه خود را قادر به اجرای مفاد اجراييه نداند بايد ظرف مهلت مزبور، جامع دارايی خود را به قسمت اجرا تسليم كند و اگر مالی ندارد صريحاً اعلام نمايد. هر‌گاه ظرف سه سال بعد از انقضای مهلت مذكور‌، معلوم شود كه محكومٌ‌عليه قادر به اجرای حكم و پرداخت محكومٌ‌به بوده ليكن برای فرار از آن، اموال خود را معرفی نكرده يا صورت خلاف واقع از ‌دارايی خود داده به نحوی‌كه اجرای تمام يا قسمتی از مفاد اجراييه، متعسر گرديده باشد، به حبس جنحه‌ای از شصت ‌و ‌يك روز تا شش ماه محكوم خواهد شد.

[11] - محکومٌ‌له، کسی است که حکم به نفع او صادر شده است. به محکومٌ‌له، داد‌برده هم می­گویند. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 932)

[12] - صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 463 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه‌ی 139 و 193 و مدنی، سید‌جلال­الدین، پیشین، صفحه­ی 95 و بهرامی، بهرام، پیشین، صفحه­ی 31.

[13] - بر طبق ماده­ی 34 قانون اجرای احکام مدنی، این تکالیف عبارتند از این‌که محکومٌ‌علیه ترتیبی برای پرداخت محکومٌ‌به بدهد و یا آن‌که مالی را برای اجرای حکم معرفی کند. (مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 130 و مدنی، سیدجلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 77 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 444)

[14] - ماده­ی 49 قانون اجرای احکام مدنی: در صورتی‌كه محكومٌ‌‌عليه در موعدی‌كه برای اجرای حكم مقرر است مدلول حكم را طوعاً اجرا ننمايد يا قراری با محكومٌ‌له برای اجرای ‌حكم ندهد و مالی هم معرفی نكند يا مالی از او تأمين و توقيف نشده باشد محكومٌ‌له می‌‌تواند درخواست كند كه از اموال محكومٌ‌عليه، معادل محكومٌ‌به توقيف گردد.

[15] - به چیزی که در مورد آن، حکم صادر شده است، محکومٌ‌به میگویند. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 932)

[16] - بر طبق ماده­ی 50 قانون اجرای احکام مدنی: دادورز (‌مأمور اجرا) بايد پس از درخواست توقيف، بدون تأخير، اقدام به توقيف اموال محكوم‌عليه نمايد و اگر اموال در حوزه‌ی دادگاه ديگری باشد توقيف آن را از قسمت اجرای دادگاه مذكور بخواهد. (مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 198)

[17] - صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 192)

[18] - بهرامی، بهرام؛ پیشین

[19] - جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ حقوق اموال، تهران، کتاب‌خانه­ی گنج دانش، 1373، چاپ سوم، صفحه­ی 68 و کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحه­ی 46 و امامی، سید‌حسن؛ پیشین، صفحه­ی 22 و صفایی، سید‌حسین؛ پیشین، صفحه­ی 131.

[20] - اصل، در لغت به معنی قاعده و اساس است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 786)

[21] - ماده­ی 62 قانون اجرای احکام مدنی: اموال منقولی كه خارج از محل سكونت يا محل كار محكومٌ‌عليه باشد در‌صورتی توقيف می‌‌شود كه دلایل و قراین كافی بر احراز ‌مالكيت او، در دست باشد.

[22]- مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 100 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 243 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 469.

[23] - ماده­ی 63 قانون اجرای احکام مدنی: از اموال منقولِ موجود در محل سكونت زوجين، آن‌چه معمولاً و عادتاً مورد استفاده‌ی اختصاصی زن باشد، متعلق به زن و آن‌چه مورد استفاده‌ی ‌اختصاصی مرد باشد، متعلق به شوهر و بقيه، از نظر مقررات اين قانون، مشترک بين آنان محسوب می‌‌شود مگر اين‌كه خلاف آن ثابت گردد.

[24] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 245 و کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحه­ی 200.

[25]- تصرف، در اصطلاح علم حقوق عبارت است از این‌که مالی در اختیار شخصی باشد و او بتواند در مورد آن مال، هر تصمیمی که بخواهد بگیرد. (جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ پیشین، صفحه­ی 139 و کاتوزیان، ناصر؛ پیشین، صفحه­ی 187 و امامی، سید حسن؛ پیشین، صفحه‌ی 51 و صدرزاده­ی افشار، پیشین، صفحه­ی 35)

[26] - ماده­ی 61 قانون اجرای احکام مدنی: مال منقولی كه در تصرف كسی غير از محكومٌ‌عليه باشد و متصرف نسبت به آن ادعای مالكيت كند يا آن را متعلق به ديگری معرفی نمايد، به عنوان مال محكومٌ‌عليه، توقيف نخواهد شد.
‌در صورتی‌كه خلاف ادعای متصرف، ثابت شود مسئول جبران خسارت محكومٌ‌له خواهد بود.

[27]- مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 101 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 237 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 469.

[28] - مستثنیات، جمع واژه­ی مستثنی است که در لغت، به معنی استثنا‌شده است. (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 951)

[29] - بر طبق ماده­ی 524 قانون آیین دادرسی مدنی: مستثنيات ديِن عبارت است از:
‌الف- مسكن مورد نياز محكومٌ‌عليه و افراد تحت تكفل وی با رعايت شئون عرفی.
ب- وسيله‌ی نقليه‌ی مورد نياز و متناسب با شأن محكومٌ‌عليه.
ج- اثاثيه‌ی مورد نياز زندگی كه برای رفع حوائج ضروری محكومٌ‌عليه، خانواده و افراد تحت تكفل وی لازم است.
‌د- آذوقه‌ی موجود، به‌قدر احتياج محكومٌ‌عليه و افراد تحت تكفل وی برای مدتی‌كه عرفاً آذوقه، ذخيره می‌‌شود.
ه- كتب و ابزار علمی و تحقيقاتی برای اهل علم و تحقيق، متناسب با شأن آنان.
‌و- وسايل و ابزار كار كسبه، پيشه‌وران، كشاورزان و ساير اشخاصی كه وسيله‌ی امرار معاش محكومٌ‌عليه و افراد تحت تكفل وی می‌‌باشد.

[30] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 127 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 253 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 473 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 32.

[31] - ماده­ی 67 قانون اجرای احکام مدنی: «دادورز (‌مأمور اجرا) بايد قبل از توقيف اموال منقول، صورتی، كه مشتمل بر وصف كامل اموال از قبيل نوع- عدد- وزن- اندازه و غيره، ‌كه با تمام حروف و اعداد باشد تنظيم نمايد؛ در مورد طلا و نقره، عيار آن‌ها (‌هر‌گاه عيار آن‌ها معين باشد) و در جواهرات، اسامی و مشخصات آن‌ها و در كتاب، نام كتاب و مؤلف و مترجم و خطی يا چاپی بودن آن با ذكر تاريخ تحرير يا چاپ و در تصوير و پرده‌ی نقاشی، خصوصيات و اسم نقاش (‌اگر معلوم باشد) و در مصنوعات، ساخت و مدل و در مورد فرش، بافت و رنگ و در مورد سهام و اوراق بهادار، نوع و تعداد و مبلغ اسمی آن و به طور كلی در هر مورد، مشخصات و خصوصياتی كه معرف كامل مال باشد، نوشته می‌‌شود.» مواد 67 تا 72 این قانون به بحث صورت‌برداری از اموال منقول توقیف شده، پرداخته است.

[32] - دادورز، شخصی است که تحت نظر مدیر اجرا، در اجرای حکم دخالت می­کند. به این شخص، مأمور اجرا هم گفته می­شود. (صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 430)

[33] - ماده­ی 71 قانون اجرای احکام مدنی: در صورت اموال بايد تاريخ و ساعت شروع و ختم عمل نوشته شود و به امضای دادورز (‌مأمور اجرا) و حاضران برسد. هر‌گاه محكومٌ‌له و‌محكومٌ‌عليه يا نماينده‌ی قانونی آن‌ها از امضای ذيل صورت اموال امتناع نمايند، مراتب، در صورت، قيد می‌‌شود.

[34] - مدنی، سیدجلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 102 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 266 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 469 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 34.

[35] - ماده­ی 73 قانون اجرای احکام مدنی: «ارزيابی اموال منقول حين توقيف به‌عمل می‌‌آيد و در صورت اموال درج می‌‌شود. قيمت اموال را محكومٌ‌له و محكومٌ‌عليه به‌تراضی تعيين می‌‌نمايند و هر‌گاه طرفين، حين توقيف حاضر نباشند يا حاضر بوده و در تعيين قيمت تراضی ننمايند، ارزياب معين می‌‌شود.» مواد 73 تا 76 این قانون، به بحث ارزیابی اموال منقول، پرداخته است.

[36] - با توجه به مقررات مندرج در ماده­ی 73، کاملاً روشن است که مقصود از ارزیابی در این ماده، قیمت­گذاری مال مورد نظر برای توقیف است. (مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 289)

[37] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 103 و مهاجری؛ علی؛ پیشین و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 470 و بهرامی، بهرام؛ پیشین.

[38] - ماده­ی 77 قانون اجرای احکام مدنی: «اموال توقيف شده، در همان‌جا كه هست، حفظ می‌شود مگر اين‌كه نقل اموال به محل ديگری ضرورت داشته باشد.» مواد 77 تا 86 این قانون، به بحث حفاظت از اموال منقول توقیف شده، پرداخته است.

[39] - ماده­ی 78 قانون اجرای احکام مدنی: اموال توقيف شده، برای حفاظت به شخص مسئولی سپرده می‌‌شود. حافظ، با توافق طرفين تعيين می‌گردد و در صورتی‌كه طرفين حين توقيف، حاضر نباشند و يا در انتخاب حافظ تراضی ننمايند، دادورز (‌مأمور اجرا) شخص قابل اعتمادی را معين می‌‌كند. اوراق بهادار و جواهر و امثال آن‌ها در‌صورت اقتضا در يكی از بانک‌ها به امانت گذاشته می‌‌شود.

[40] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 106 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 302 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 471 و بهرامی، بهرام؛ پیشین.

[41] - منظور از ثبت، نوشتن قرارداد‌ها و معاملات و به‌طور کلی، وضعیت اموال غیر‌منقول در دفاتر دولتی (رسمی) است. (شهری، غلام­رضا؛ حقوق ثبت اسناد و املاک، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1386، چاپ بیست و یکم، صفحه­ی 1)

[42] - سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، سازمانی وابسته به وزارت دادگستری است. در حال حاضر نیز، تشکیلات ثبت در اغلب مراکز استان‌ها به‌صورت «اداره­ی کل ثبت اسناد و املاک منطقه» و در شهرستان‌ها، به‌صورت «اداره­ی ثبت اسناد و املاک» است. البته در برخی از شهرهای بزرگ مثل تهران، «ادارات ثبت ناحیه» نیز، تأسیس شده است. (همان؛ صفحه­ی 11)

[43] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 117.

[44] - ماده­ی 99 قانون اجرای احکام مدنی: قسمت اجرا، توقيف مال غير‌منقول را با ذكر شماره‌ی پلاک و مشخصات ملک، به طرفين و اداره‌ی ثبت محل اعلام می‌كند.

[45] - ماده­ی 100 قانون اجرای احکام مدنی: اداره‌ی ثبت پس از اعلام توقيف، در صورتی‌كه ملک به نام محكومٌ‌عليه ثبت شده باشد، مراتب را در دفتر املاک و اگر ملک در جريان ثبت باشد، در دفتر املاک بازداشتی و پرونده‌ی ثبتی قيد نموده به قسمت اجرا اطلاع می‌‌دهد و اگر ملک به نام محكومٌ‌عليه نباشد، فوراً به قسمت اجرا اعلام می‌‌دارد.

[46] - بر طبق ماده‌ی 1 آیین‌نامه‌ی قانون ثبت که در سال 1354، اصلاح شده است، هر یک از ادارات ثبت اسناد و املاک، دفاتری دارند که اطلاعات مربوط به اموال غیر‌منقول را در آن‌ها درج می­نمایند. تعداد این دفاتر «دوازده» است که یکی از آن‌ها «دفتر املاک» نامیده می­شود. (شهری، غلام­رضا؛ پیشین، صفحه­ی 12)

[47] - دفتر املاک بازداشتی یا توقیف شده، نام یکی دیگر از دفاتر دوازده­گانه­ی ادارات ثبت اسناد و املاک است.

[48] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین و مهاجری، علی؛ پیشین، جلد 2، صفحه­ی 61 و صدرزاده‌ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 482 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 35.

[49] - مدنی، سید‌جلال­الدین، پیشین، صفحه­ی 118.

[50] - ماده­ی 101 قانون اجرای احکام مدنی: توقيف مال غير‌منقولی كه سابقه‌ی ثبت ندارد به‌عنوان مال محكومٌ‌عليه وقتی جایز است كه محكومٌ‌عليه در آن، تصرف مالكانه داشته باشد. و يا محكومٌ‌عليه، به‌موجب حكم نهايی، مالک، شناخته شده باشد.
‌در موردی‌كه حكم بر مالكيت محكومٌ‌عليه صادر شده ولی به مرحله‌ی نهايی نرسيده باشد توقيف مال مزبور در ازای بدهی محكومٌ‌عليه جايز است ولی ادامه‌ی عمليات اجرايی، موكول به صدور حكم نهايی است.

[51] - تصرف عبارت است از این‌که مالی، در اختیار شخصی باشد و او بتواند در مورد آن مال، هر تصمیمی که بخواهد، بگیرد. (جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ حقوق اموال، صفحه­ی 139 و جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، صفحه­ی 154 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 35)
البته باید دانست که تصرف اموال، دو رکن دارد: 1- رکن مادی: مقصود از رکن مادی، تسلطی است که شخص، به شکل محسوس در عالم خارج دارد مثل پوشیدن لباس یا سوار شدن بر اسب. 2- رکن معنوی: رکن معنوی تصرف این است که متصرف مال، در مالی که تصرف کرده است برای خود، حقی قایل باشد. هرگاه این حق، حق مالکیت باشد، تصرف شخص، تصرف مالکانه یا تصرف به‌عنوان مالکیت، نامیده می­شود. (صفایی، سید حسین؛ پیشین، صفحه­ی 206 و جعغری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، صفحه­ی 157 و جعفری لنگرودی، محمد‌جعفر؛ حقوق اموال، صفحه­ی 136.)

[52] - مقصود از حکم نهایی، حکمی است که به هیچ‌وجه، امکان اعتراض به آن وجود نداشته باشد. (مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 64).

[53] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 63 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 482 و بهرامی، بهرام، پیشین، صفحه­ی 36.

[54] - عواید جمع عایده است که در لغت به معنی سود، درآمد و منفعت است (عمید، حسن؛ پیشین، صفحه­ی 724)

[55] - ماده­ی 102 قانون اجرای احکام مدنی: در صورتی‌كه عواید یک‌‌ساله‌ی مال غير‌منقول به تشخيص دادگاه، برای ادای محكومٌ‌به و هزينه‌ی اجرايی، كافی باشد و محكومٌ‌عليه حاضر‌شود كه از عواید آن ملک، محكومٌ‌به داده شود، عين ملک توقيف نمی‌‌شود و فقط عواید، توقيف و محكومٌ‌به از آن وصول می‌گردد، در اين‌صورت، قسمت اجرا مكلف است مراتب را به ثبت محل اعلام نمايد.

[56] - بر طبق ماده­ی 158 قانون اجرای احکام مدنی: هزينه‌های اجرايی عبارت است از:
1- پنج درصد مبلغ محكومٌ‌به بابت حق اجرای حكم كه بعد از اجرا، وصول می‌‌شود. در دعاوی مالی كه خواسته، وجه نقد نيست حق اجرا به مأخذ بهای خواسته كه در دادخواست تعيين و مورد حكم قرار گرفته، حساب می‌‌شود مگر اين‌كه دادگاه قيمت ديگری برای خواسته، معين نموده باشد.
2- هزينه‌هايی كه برای اجرای حكم ضرورت داشته باشد مانند حق‌الزحمه‌ی خبره و كارشناس و ارزياب و حق حفاظت اموال و نظایر آن. (مدنی، سیدجلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 164 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 230).

[57] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 119 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 67 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 483 و بهرامی، بهرام؛ پیشین.

[58] - ماده­ی 105 قانون اجرای احکام مدنی: دادورز (‌مأمور اجرا) پس از توقيف اموال غير‌منقول، صورت اموال را تنظيم و نسخه‌ای از آن را به محكومٌ‌عليه ابلاغ می‌‌نمايد تا اگر شكايتی داشته باشد ظرف يک هفته، كتباً به قسمت اجرا تسليم دارد. مدير اجرا به شكايات مزبور رسيدگی و در صورتی‌كه شكايت وارد باشد صورت مشخصات مال توقيف شده را اصلاح يا تجديد می‌‌نمايد.

[59] - ماده­ی 106 قانون اجرای احکام مدنی: مراتب زير بايد در صورت اموال غير‌منقول قيد شود:
1- تاريخ و مفاد ورقه‌ی اجراييه.
2- محلی كه مال غير‌منقول در آن‌جا واقع است.
3- وصف مال غير‌منقول با ذكر مشخصات ملک و مالک و اين‌كه ملک، مشاع است يا مفروز و اشخاص ديگر، نسبت به آن حقی دارند يا نه و اگر‌حقی دارند، چه نوع حقی است و منافع ملک به كسی واگذار شده است يا خير.
4- حدود ملک و مجاورين آن.

[60] - مدنی، سید‌جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 122 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 76 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ی 481 و بهرامی، بهرام؛ پیشین.

[61] - ماده­ی 110 قانون اجرای احکام مدنی: ارزيابی اموال غير‌منقول به‌ترتيب مقرر در مواد 73 تا 76 اين قانون به‌عمل خواهد آمد.

[62] - مدنی، سید­جلال­الدین؛ پیشین، صفحه­ی 123 و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 90 و بهرامی، بهرام؛ پیشین، صفحه­ی 37.

[63] - ماده­ی 111 قانون اجرای احکام مدنی: مال غير‌منقول بعد از تنظيم صورت و ارزيابی، حسب مورد، موقتاً به مالک يا متصرف ملک تحويل می‌شود و مشارٌ‌اليه مكلف است ملک را همان‌طوری كه طبق صورت تحويل گرفته، تحويل دهد.

[64] - مدنی، سید‌جلال ­الدین؛ پیشین و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ی 91 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین، صفحه­ ی 483 و بهرامی، بهرام؛ پیشین.

[65] - ماده­ ی 112 قانون اجرای احکام مدنی: در صورتی‌كه عواید موجود مال غير‌منقول، توقيف شود به امينی كه طرفين معين كرده‌اند، سپرده می‌شود و در‌صورت عدم تراضی، به‌شخص امينی كه دادورز (‌مأمور اجرا) معين می‌كند، سپرده خواهد شد ولی اگر عواید، وجه نقد باشد به قسمت اجرا تسليم می‌‌گردد.

[66] - مدنی، سید‌جلال­ الدین؛ پیشین و مهاجری، علی؛ پیشین، صفحه­ ی 94 و صدرزاده­ی افشار، سید‌محسن؛ پیشین و بهرامی، بهرام؛ پیشین.