PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مصاديق مديريت اسلامي و نقش آن در توليد علم



Borna66
05-02-2009, 01:27 PM
چکيده:
فرآيند مديريت از جمله مسائل بسيار مهم جوامع بشري است و از آنجائيکه انقلاب اسلامي ايران حاکميت اصول و ارزشهاي الهي بر محيط اجتماعي از جمله نهادها و سازمانهاي مربوط به آن را ضروري ساخته است ، بنابراين تبيين رسالت مراکز علمي و پژوهشي بويژه مديريت اسلامي در تحقق اهداف نهضت توليد علم يکي از آرمانهاي بسيار مهم اين نظام محسوب مي شود .
بنابراين در راستاي تحقق به اين اهداف و در جهت ارتقاء سطح دانش و توليد علم و تبيين نقش مديريت اسلامي دانشگاه ها در گسترش دانش و در جهت عمل به رهنمودهاي مقام معظم رهبري و تأکيد ايشان بر ضرورت راه اندازي نهضت علمي اين مقاله با عنوان «مصاديق مديريت اسلامي و نقش آن در توليد علم» در يک مقدمه و سه فصل تنظيم شده است .
واژگان کليدي : توليد علم ، مديريت اسلامي ،مراکز آموزشي .


مقدمه
مقدمه شامل کليات و اهداف مصاديق مديريت اسلامي در منابع علمي است

فصل اول
مديريت و اهميت آن در مراکز آموزشي
الف ) معني مديريت :
مدير در لغت از کلمه «دَوْرْ» به معني گرداننده ، آنکه مي گرداند آمده است (1) و در اصطلاح اداره کننده اداره يا مؤسسه و مکاني را گويند ، ولي امروز با پيشرفتهاي سريع سازمانهاي انساني که در اثر گسترش تمدن و آشکار شدن نيازهاي فراوان براي زندگي کردن به وجود آمده است ،‌مديريت غير از معناي لغوي ،‌به مفهوم «هدايت کردن» يا به کارگيري مجموعه اي از آگاهيها و توانائيها شکل يافته است که بدين وسيله ،‌فرد با ايحاد هماهنگي در سازمان ، بازده آن را افزايش مي دهد . (2)
مديريت در مفهوم «هدايت کردن» امروزه به صورت يک تخصص جلوه گر شده و از فلسفه ، روش و فن خاصي برخوردار است ، و بهمين خاطر در دنياي پيشرفته کنوني به انواع مختلف مديريت از جمله مديريت بازرگاني ،‌مديريت صنعتي ، مديريت آموزشي ، مديريت سياسي و … بر مي خوريم که هر يک در حوضه مديريت خود اهميت ويژه اي دارد .
از اين جهت است که برخي مديريت را عبارت از فرآيندي براي حل مسائل مربوط به تأمين هدفهاي سازماني به نحو مطلوب از طريق استفاده مؤثر و کارآمد از منابع کمياب در يک محيط در حال تغيير ، مي دانند. (3)
بنابراين مديريت عبارت است از علم و هنر يافتن به کار گماردن شايسه‌ترين افراد ،‌تلفيق مساعي فکري و هماهنگ کردن اين مساعي در جهت هدف يا هدفهاي مورد نظر يک سازمان .

ب ) اهميت مديريت :
يکي از دانشهاي بي شمار عصر حاضر که همه دولتها به آن توجه دارند ، علم مديريت است که حيطه وسيعي يافته و مانند همه علوم ديگر قابل تعليم و تعلم است . اين دانش داراي زباني ويژه و فرهنگي مستقل ، که براي بدست آوردن آن بايد به فرهنگ و زبان آن آشنايي لازم پيدا کرد ، در غير اين صورت انتظار بهره مندي از اين علم نمي رود و بايد مديريت سنتي را به مديريت مدرن امروز تبديل کرد . بويژه براي مديران مراکز علمي و دانشگاهي اين نظام که داعيه رهبري جهان اسلام را پس از قرنها و با زحمات زيادي به لطف و خواست خداوند متعال پيدا کرده اند ، به علم مديريت براي تنظيم و پيشبرد آرمانهاي مقدس اسلام و سنت رسول الله (ص) کمتر از نياز به علوم ديگر نيست ، بويژه در زماني که همه نيروهاي اسلامي و علاقمند ما براي يک جهش بزرگ بسيج شده اند . (4)
از طرف ديگر رويارويي کشور ما با استکبار جهاني ايجاب مي کند و هر چه سريعتر به دانشهاي جديد دست يابيم و به ارزشهاي بسيار عميق و پر محتواي اسلام تمسک جسته و آن دو را در هم آميخته و با توجه به رعايت تمام شئونات و دستورالعملهاي شريعت و مديريت اسلامي بتوانيم ترفندها و نيرنگ هاي شيطاني را که براي شکست ما طرح مي کنند ، خنثي کنيم . در چنين شرايطي ، مديران بايد براي پشتيباني دقيق سياست ها و ترفندهاي اهريمنان و راههاي مقابله با آنها آمادگي داشته باشند . (5)
اهميت مديريت بويژه مديريت اسلامي در منابع علمي بر هيچ کس پوشيده نيست ، نظر سنجي ها نشان ميدهد که در چهار دانشگاه آزاد اسلامي در شمال خراسان 71% دانشجويان و 93% کارکنان و 69 % اعضاي هيئت علمي از نحوه مديريت هايي که ارزشي بودند و شئونات اسلامي در اين دانشگاه ها بيشتر رعايت مي شده است ، رضايت دارند . در همين راستا توليد علم و شرکت اعضاي هيئت علمي اين دانشگاه ها در همايشهاي مختلف بيشتر بوده است . (6)
البته مديريت به مفهوم امروزي ، خاص قرون اخير است . توسعه صنايع و پيدايي و گسترش سازمانهاي مختلف ، مسائلي را به وجود آورد که حل و فصل آنها به مدير علمي و جهان بيني مديريت نياز داشت . بر همين مبنا ، امروزه تحقيقات علمي در زمينه هاي مديريت ، بخش وسيعي از تحقيقات و مطالعات اجتماعي را به خود اختصاص داده است و دانشمندان و پژوهشگران دانش مديريت در سراسر جهان نظريه هاي گوناگوني را با تکيه بر مشرب فکري خود پيشنهاد و ارائه کرده‌اند .
از جمله اين نظريه ها سه ديدگاه مديريتي مطرح شده است که عبارتند از (7) :
ديدگاه نخست آن است که مي گويد مديريت مي تواند حداقل تا حدودي ، از علوم دقيقه شمرده مي شود ، و وسيعاً بر پايه هاي محاسبه هاي رياضي قرار گيرد که «فردريک تيلور» و پيروانش در اعتبار بخشيدن و جنبش مديريت علمي اين نظريه سهم فراواني دارند .
دومين مکتب عمده مديريت امروزي ، مکتب رفتاري (behavioral) است ، و بر پايه اين نظريه مديريت بيش از هر چيز بر بسط روابط صحيح بين افراد واقع است . بدين معني که براي رسيدن به اهداف مورد نظر مديريتي بايد روابط انساني و معقولي بين افراد آن سازمان و يا اداره برقرار شود .
نظريه سوم در واقع حول نظريه هاي هنري فايول (Henri fayol) درباره اداره کردن يک سازمان مي باشد و اين نظريه به علم اداره کردن نيز شهرت يافته است .(8)
هر چند دانشمندان علم مديريت در قرن اخير ، تمام روشها و قاعده هاي اين علم را شرح کرده اند ، اما در کتاب آسماني ما قرآن کريم و همچنين در تعاليم اسلامي و سيره نبوي ، اصول کلي مديريت و رهبري مطرح شده است که نحوه هدايت و سرپرستي را ترسيم و مشخص مي کند .
امروزه تقريباً در همه نظامها و بويژه ايران اسلامي نياز به مديريت و رهبري در همه زمينه ها و فعاليتهاي اجتماعي و بخصوص مراکز علمي و دانشگاهاي محسوس است و نگرش مثبتي در به کارگيري روشهاي مؤثر و مديريت اسلامي وجود دارد که در بحث بعدي چند نمونه از اين نوع نگرش به مديريت و رهبري جامعه از ديدگاه اسلام از نظر مي گذرد .

فصل دوم
مصاديق مديريت اسلامي
الف) تجلي مديريت اسلامي در رهبري پيامبر اکرم (ص) :
براستي اصول و شيوه هاي حکومت نبي اکرم حضرت محمد(ص) به عنوان يکي از مصاديق بارز مديريت اسلامي و به عنوان اساسي ترين راه گشا و اصول کاربردي مديران نظام اسلامي ما محسوب مي شود ،‌ از آنجائيکه انديشه ديني که از زبان پيامبر(ص) مطرح شده شد بر خلاف زندگي قبيله اي که تربيت افراد را در چارچوب هاي محدود شکل مي داد ، افراد را فراتر از محدوديت هاي قومي تربيت مي کرد .
آن حضرت در دوران سيزده ساله درگيري با نظام جاهلي ، به جاي اين که از راه غلبه و قهر اقدام کند از طريق ايجاد روحيه اخوت ميان مسلمانان ، همدلي به وجود آورد و به مرور زمان بر مباني اشتراک در جهان بيني توحيدي و توافق بر سر رفتارهاي اخلاقي ، ترديد در نظام باصطلاح سياسي و اجتماعي دوران جاهلي ايجاد کرد و به جاي آن ، طرح نظام نوين اجتماعي ديني را پي ريخت .
اساسي ترين اقدام در جهت شکل گيري امت اسلامي و تثبيت حکومت ، هجرت به مدينه بود که با پشتوانه آيات نوراني قرآن به عنوان تکليف شرعي مورد تأييد قرار گرفت . (9) از اين پس مهمترين آموزه ها در جهت ولايت مطلق ، مطرح و رسول اکرم (ص) به عنوان مسئول اعمال اين ولايت و حاکميت الهي و به مديريت جامعه اسلامي معرفي شدند . (10)
پيامبر (ص) در پرتو تعاليم اسلام نظام اجتماعي و حکوتي خود را بر پايه تعاون و همکاري دولت و ملت قرارداد ، به عبارت ديگر مطرح کردن قانون و قدرت اجرايي در کنار اخلاق .(11)
پيامبر (ص) بر اساس آموزه هاي الهي ، به مسلمانان آموخت که علاوه بر دفاع از جان و مال و ناموس ، ميهن ، آزادي ،‌استقلال و دين خويش ، وظيفه دارند به دفاع از ستم زدگاني برخيزند که در ساير کشورها به تنهايي از عهده دفاع و يا مقابله با متجاوز بر نمي آيند و از مسلمانان درخواست کمک مي کنند .
اين مدير الهي از آغاز تا انجام عمرش ميان رفتار و گفتارش تضادي ديده نشد و دشمنانش نيز او را راستگو و امين شناختند . همواره با قاطعيت به آنچه گفت و انجام داد پاي فشرد .
آن حضرت در اولين اقدام اساسي خود در جهت تثبيت حکومت الهي و تأمين کننده مصالح ملي امت اسلامي منشور يگانگي خود را که مشتمل بر سه بخش بود (1-روابط مسلمانان 2-عدم تعرض بين مسلمانان و يهود 3- وحدت مسلمانان) ، تشکيل داد (12) ، که اين منشور با توجه به اينکه در پانزده قرن قبل منتشر شد ، امروزه نيز براي از ميان بردن مشکلات اجتماعي ، حقوقي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي مسلمانان و حتي ديگر جوامع سودمند مي نمايند و براستي از مصاديق بسيار ارزشمند مديريت الهي در همه زمينه هاي زندگي مي باشد که امنيت عمومي و آسايش رواني مسلمانان را تضمين مي کند و همچنين ترسيم خط سير حرکت هاي سياسي و اجتماعي مسلمانان و تبيين مواضع اصولي و مترقي اسلام در برخورد با ستمگران ،‌هم پيمانان و … برخي از اهداف و پيامدهاي اين منشور تلقي شده است.
رويه حکومت آن حضرت در ايجاد قسط و بسط عدالت را ملاطفت و بر پايه منافع عمومي و بر پايه منافع عمومي اعلام کرد . (13)و از اصل مشورت و مشارکت دادن مردم در امور سياسي و اجتماعي و نظامي و فرهنگي بهره گرفت . (14)
بر همين اساس بود که رسول خدا (ص) در اتخاذ نقشه هاي نظامي ، تدابير سياسي و … مشورت مي کرد . در غزوه بدر به توجيه متخصصان امر دفاع تغيير موضع داد (15) ، و در احد رأي جوانان را که اکثريت داشت بر رأي خود و ديگران ترجيح داد (16) ، و در محاصره احزاب پيشنهاد سلمان فارسي ، در حفر خندق و شيوه تدافعي را به کار بست . (17)
اين موارد و هزاران مورد ديگر از مديريت بسيار مترقي اسلام که در اين موجز نمي گنجد و همه گواه بر اين ادعا که اسلام داراي مديريتي قوي و اصولي است و شايسته است همه مديران و کارگزاران اين نظام اسلامي تا دير نشده است از اين شيوه بهره لازم را ببرند . در اداره کشور و در تعامل ديگر ملل از آن شيوه ها استفاده نمايند .

ب- سيماي مديريت در حکومت امام علي (ع) :
هرچند امام (ع) نتوانست در خلافت چهارسال ونه ماهة خود اوضاع به هم ريختة جامعة اسلامي را به طور کامل چون زمان پيامبر(ص) سازد، ولي انحرافاتي که مي رفت چهرة اسلام را نزد انسان هاي آزادة جهان مخدوش وتنفرآور کند ، زدود و دل هاي مشتاق مدينة فاضلة رسول الله (ص) را اميدوار ساخت.
امام علي (ع) در کنار توصيه به لزوم رعايت آزادي زيردستان ، حس آزاديخواهي وآزادگي، وجدان بشري وشخصيت انساني را در طبقات محروم وزير دست بيدار و آنها را به صيانت از آزادي تشويق مي کند.(18)
از نظر امام علي (ع) کلمه آزادي صرفاً معناي مقابل بردگي نيست بلکه مقصود آزادگي وشخصيت در برابر ضعف وزبوني است . به اعتقاد امام علي (ع) انجام وظايف وتکاليف اجتماعي ، اگر ناشي از حس مسئوليت واين حس مسئوليت اگر منبعث از آزادي واستقلال کامل در اراده و عمل نباشد ، مردم معتقد به همکاري در راه خوشبختي مشترک وايجاد تمدن نخواهند بودواين اعتقاد به مسئوليت وآزادي در همکاري است که پايه و اساس سعادت اجتماع را تشکيل مي دهد.(19)
رعايت حقوق افراد وجامعه ومراقبت برعدالت در توزيع غنايم وثروت ملي ديباچة حکومت و مديريت امام (ع) بود. او به ماموران دريافت ماليات دستور مي داد: وقتي برمردم وارد شديد، سلام کنيد وتحيت بفرستيد وبا نهايت ملايمت بگوييد: بندگان خدا، ولي خدا ما را فرستاد تا اگر در اموال شما حقي براي خدا يافت مي شود ، به ما تسليم کنيد. سپس از يکايک بپرسيد: آيا نزد تو حقي براي خدا هست؟ اگر گفت نه ، رهايش کنيد، واگر گفت آري ، بدون اجازه اش حيوان بارکش او را نگيريد واگر خواست غله را با شما قسمت کند، وي را در انتخاب قسمتي که ميل دارد آزاد بگذاريد… زنهار کسي را تهديد نکنيدونترسانيد.(20)
امام علي (ع)با اين کردار چهرة جذاب ونيک پيامبر اسلام (ص) را به مردم ، به ويژه نسل جديد، نشان داد. پرهيز از تجمل گرايي وحالت استکباري از ديگر شيوه هاي مديريت امام علي (ع) بود، که در برابر شوکت کسرايي وقيصري معاويه ، چون تهي دستان وبينوايان زندگي مي کرد. در روزهاي گرم بيرون از دارالاماره در سايه مي نشست ، مبادا مراجعه کننده اي بيايد ودر آن هواي گرم به او دسترسي پيدا نکند.
امام علي (ع) در نامه اي به والي خود در حجاز نوشت : در هر بامداد وشام ساعتي براي رسيدگي به امورمردم معين کن، خود پرسش هاي آن ها را پاسخ ده ونادان وگمراهشان را متوجه ساز. با دانشمندان در تماس باش، جز زبانت واسطه اي بين خود ومردم قرار مده وجز چهره ات حاجبي مپذير.(21)
به مالک اشتر نوشت : براي ارباب رجوع وقتي را در نظر بگير وخود به گرفتاريهاي آنان رسيدگي کن .(22)
از ديگر خصايص و ويژگي مديريت امام علي(ع) در حکومت پرهيز از حزب گرايي و خاندان محوري بود، او هرگز دوستان وخويشاوندان وخاندان خود را برديگران مقدم نمي داشت و حاضر نبود هيچ يک از ياران و بستگانش از عنوان خلافت سوء استفاده کند. اگر بري خريد به بازار مي رفت ، مي کوشيد کسي را بيابد که او را نشناسد.
با آن همه گرفتاريهاي طاقت فرسا ذخايرگرانبهايي از معارف الهي وعلوم اسلامي در ميان مردم به يادگار نهاد وچه زيبا امام خميني (ره) در اين باره مي گويد: « ما مفتخريم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي ومعنوي وبالاترين کتاب رهايي بخش بشر است ودستورات معنوي وحکومتي آن بالاترين راه نجات است ، از امام معصوم ماست .(23)
نتيجه اين که امام علي (ع) نخستين مسلماني است که در فلسفة الهي انديشيد ، به سبک استدلال آزاد و برهان منطقي سخن گفت ومسايل نوين را ، که تا آن زمان در ميان فلاسفة جهان مورد توجه قرار نگرفته بود، طرح کرد.او به اين امر بسيار اهميت مي داد ودر بحبوبة جنگ ها نيز به بحث علمي مي پرداخت .(24)

نتيجه بحث :
در خاتمه اين فصل مي توان چنين نتيجه گيري کرد که مصاديق مديريت اسلامي ، مديريتي است که مسئوليت و سرپرستي موقعيت را به عنوان امانت الهي مي پذيرد و در جهت تحقق اهداف اين رسالت از هيچ نوع کوششي فرو نمي گذارد و حرکت دهنده جامعه به سوي تقوي ، عزت و سربلندي است ، همچون کوه استوار است و در مقابل مشکلات گوناگون زمانه سر خم نمي کند .
بويژه در اين عصر که توليد علم و نظريه پردازي با سرعتي سرسام آور انجام مي گيرد و اگر هر ملتي در اين بابا کندي کند جبران آن غير ممکن و يا بسيار مشکل است ، بنابراين پذيرفتن مديريت دانش و پژوهش مستلزم چنين نگرشي است که اولاً توجه به هويت ملي و مذهبي داشته باشد و ديگر اينکه از منابع غني مکتب کاملاً استفاده کرده و آنها را الگوي کار خود قرار دهد و از علوم جديد نيز غفلت نورزد.
ج- صفات وويژگيهاي مدير اسلامي :
چنانکه از سيرة رسول اکرم (ص) واميرمومنان علي (ع) بدست مي آيد در مديريت قابل قبول از نظر اسلام تنها هماهنگي نيروها وامکانات جهت تحقق اهداف سازماني وايجادحداکثر کارآئي در محيط سازماني مطرح نيست بلکه مديرعلاوه برهماهنگي فعاليتها بايد زمينه ساز رشد وتعالي افراد در سازمان (اعم از بعد معنوي ومادي ) باشد.
در ارتباط با چنين طرز تلقي از مديريت افرادي که عهده دار چنين وظايف ومسئوليتهائي مي شوند بايد داراي صفات وويژگيهايي باشند تا بتوانندگرايش دلهاي همکاران وديگر افراد را نسبت به هدفهاي موسسه تحت سرپرستي از اين طريق تامين نمايند که باتوجه به اهميت موضوع به پاره اي از اين صفات وويژگيها ذيلاً اشاره مي شود:
1- ايمان به خداوند متعال
نخستين واساسي ترين ويژگي براي مدير با توجه به معيارهاي اسلامي ايمان قلبي وعملي او به خداوند تبارک وتعالي است .زيرا« معيار گرايش دلهاي مردم به يک نظام حکومتي ايمان وعمل صالح مسئولان آن نظام وکارگزاران آن حکومت است وخداوند تنها در پرتو اعتقاد صحيح دولتمردان ورفتار شايسته خدمتگزاران است که محبت مردمي را پشتوانه آنان قرار مي دهد.»(25)
انعکاس ايمان فرد مومن در صفات ، حالات ورفتار او براساس فرمايش امام صادق (ع) بدين شرح است :
« - به هنگام شدايد وسختيها سنگين وآرام باشد.
به هنگام گرفتاريها وآزمونهاي ناخوش آيند دنيا بردبار باشد.
به هنگام فراخ روزي وآسايش ورفاه سپاسگزار وشاکر باشد.
بارش را به دوش دوستانش نيفکند ويا آنکه به خاطر عوالم دوستي بارگناه آنان را به دوش نکشد.
بدنش در طاعت از خدا وخدمت به خلق خداوند رنج وتعب باشد.
مردم از ناحيه او در آسايش وداراي خاطري آسوده باشند.»(26)
2-اعتقاد وتعهد در کار
اگر مدير تمام کارهايش براساس تکليف شرعي وبراي رضاي حق باشد، مسلماً خود را در خدمت به مردم مسئول ومتهد مي داند و همه کارهايش درست واخلاقي مي شود: قُلْ اِنَّ صَلاتي وَنُسُکي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلّهِ رَبَ الْعالَمينَ .(27) اگر مدير مومن وبا تقوي باشد درکارش موفق خواهد بود، چنانکه امام علي (ع) مي فرمايد: «تقوي کليد درستي واندوخته روز قيامت است ، آزادي است که از قيد هر رقيب ، نجات است از هر بدبختي .»(28)
همچنين تعهد وغمخواري مدير متعهد نسبت به مسلمانان ديگردر حديث نبوي چنين آمده است : «مَنْ اَصْبَحَ وَلايَهْتَمَ بِاُمورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمِ = هرکس شب را به صبح رساند وهمتش خدمت به مسلمانان نباشد مسلمان نيست .»(29)
در نتيجه مدير با تقوي و متعهد همواره خود را در معرض بازخواست خدا مي بيند وتمام اعمال خود را مطابق موازين وارزشهاي الهي تنظيم مي نمايد.
3-تخصص ومهارت
داشتن تخصص و مهارت در کار از ويژگيهاي بارز مديريت اسلامي است .تجربيات عملي نشان مي دهد که اهل فن به دليل معلومات واطلاعات تخصصي خود ، نفوذ چشمگيري در ساير افراد سازمان دارند. نتايج بررسيهاي متعدد نيز اين موضوع را تائيد مي‌کند، چنانچه افراد يک اداره قبول داشته باشند که مدير آنان در رشتة مربوط صاحب نظر و اهل فن است ، با ميل ورضايت بيشتري از او تبعيت مي کنند، به نظر بعضي کارشناسان علم مديريت ،داشتن اطلاعات ،بويژه اطلاعات ومعلومات فني وتخصصي ،يکي از صفات تقريبا عمومي مدير به شمار مي رود.چنانچه گفته اند: تا هنگاميکه افراد واجد صلاحيت را براي پست مديريت انتخاب نکنيم وآموزشهاي لازم به آنان ندهيم ، در صد مديران شايستة جامعه تا آن ميزان نخوهد بود که بتوان مشکلات مربوط به بازسازي کشور را به نحو موثر حل کرد(30) .حضرت رسول اکرم (ص) مي فرمايند: هرکس بدون آگاهي کاري را صورت دهد فساد آن بيش از اصلاح آن خواهد شد.(31)
4-انعطاف پذيري وپرهيز از خود محوري
توجه به نگرشها انديشه هاي ديگران سبب مي شود که انسان از گرايش به جزعي بودن وخود کامگي دور ماند، هر مديري مي تواند با پي بردن به انديشه ها وپيشنهادهاي همکارانش ، بهرة فراواني به دست آورد، اما استفادة درست از نظريات ديگران بايد از تواناييهاي باريک تشخيص وتميز برخوردار باشد. به طور کلي ، مديران بايد اين فرمان الهي را دستور کارخود قرار دهند، آنجا که مي فرمايد: آنان که مي شنوند سخن را پس پيروي مي کنند، بهترش را ، آنانند که رهبريشان کرد خدا وآنانند دارندگان خردها.(32)
امام علي (ع) مي فرمايند: وَ اِيّاکَ وَالْاَعْجابَ بِنَفْسِکَ وَالثِّقَهَ بِما يُعْجِبُکَ مِنْها وَحُبَّ الْاَطْراءِ = وبپرهيزيد از خود پسنديدن و به خود پسندي مطمئن بودن و ستايش را دوست داشتن .(33)
5-تقوي واخلاص
يکي از ديگر صفتهاي لازم براي مدير اسلامي ، داشتن تقوي است ، امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند:
«تقوي کليد درستي و اندوخته روز قيامت است . آزادي است از قيد هر رقيب ، نجات است هر بدبختي را ».(34) مدير باتقوا همواره خود را در معرض بازخواست خدا مي بيند وتمام اعمال خود را مطابق با موازين وارزشهاي الهي تنظيم مي نمايد. مدير مسلمان اعمالش منحصراً براي جلب رضاي خداوند متعال و خشنودي اوست ، از آنجا که در اسلام وحکومت اسلامي پذيرفتن مسئوليتهاي اجتماعي يک تکليف و يک ظيفه مي باشد نه يک نقش بي جان وبي هدف لذا در چنين برداشتي ازمديريت جهت گيريهاي مدير و فعاليتهايش براي جلب رضاي يک شخص ، گروه ويا مقامي خاص نيست بلکه صرفاً براي خدا وبه خاطر رضاي خالق مي باشد .
6- عفو و اغماض وبخشندگي :
از ديگر ويژگيهاي مديريت اسلامي گذشت وبخشندگي از اعمال خطاي همکاران وديگر افراد مرتبط با اومي باشد .حضرت علي (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر مي فرمايند:« الا اي فرمانفرما ، فرمانبران تو از دو صنف بيشتر نيستد يا مسلمانند که با تو برادرند و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند. همچنانکه تو را در زندگي لغزشي در پيش است آنها نيز بدون لغزش نخواهند بود پس بايد با آن ديده در آنان بنگري که توقع داري خداوند در تو بنگرد.(35) خداوند متعال نيز مي فرمايد: « خُذِ الْعَفْوِ وَ اَمْرِ ابِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينْ = عفو وبخشش را پيشه خود ساز و به نيکي فرمان ده واز نادانان دور نما »(36)
7-قدرت تفکر وابتکار
براي پيشرفت جامعه اسلامي به تربيت مديراني با درايت وپخته ومبتکر نيازمنديم . مديران نبايد در تصميم گيري هاي خود شتاب ورزند و بدون فکر ومشورت وسنجيدن جوانب کار به اقدام روي آور گردند، امام علي (ع) مي فرمايند:
«وَاَکْثِرْمُدارَسَهَ الْعُلَماءِ وَمُنافَثَهَ الْحُکَماءِ في تَثْبيتِ ماصَلَحَ عَلَيهِ اَمْرُ بَلادِکْ = و با دانشمندان فراوان گفتگو کن وبا حکيمان فراوان در ميان نه ، در آنچه کارشهرهايت را استوار دارد.»(37)
در متون ادب فارسي در اين باب سخنان بسياري به چشم مي خورد: « … واندر هر کاري راي را فرمانبردار خرد کن واندر هر کاري که بخواهي کردن نخست با خرد مشورت کن وبه هرکاري که بخواهي کردن چون در او خواهي شدن نخست بيرون رفتن آن کار نگر وتا آخر نبيني ، اول مبين »(38) همچنين خواجه نصيرالدين طوسي چنين پند مي دهد : « بارها انديشه کن پس در قول آر، پس در فعل آر ، که احوال گردان است ».(39)ودر وصاياي افلاطون به شاگر خود ارسطاطاليس مي گويد: « در هيچ کار پيش از وقت آن کار مپيوند وچون به کار مشغول باشي از روي فهم وبصيرت به آن کار مشغول باش… »(40)
8-خوش رفتاري وصبرو شکيبايي
موارد بسياري پيش مي آيد که براثر ناآشنايي مديران با مفاهيم اوليه علم مديريت ونداشتن تجربة کافي ناشکيبايي روي مي دهد که زيبندةمديران نيست . حديثي از رسول اکرم (ص)نقل شده : « اِنّي بُعِثْتُ لِاُتِّمَ لِمَکارِمَ الْاَخْلاقْ =من براي کامل کردن اخلاق کريمه برانگيخته شدم »(41) همچنين امام علي (ع) مي فرمايند: «خود را به شکيبايي عادت ده در آنچه ناخوشايند است ، که شکيبايي ورزيدن عادتي پسنديده است »(42)
عنصر المعالي به فرزند خود چنين پند مي دهد: « وبه هرکاري اندر مدارانگه دار، هرکاري که به مدارا برآيد جز به مدارا پيش مبر وبيداد پسند مباش وهمة سخنها را به چشم داد بين وبه گوش دادشنو تا در همه کاري حق وباطل بتواني ديدن »(43) امام علي (ع) خطاب به محمد بن ابي بکر مي فرمايد: اي پسر ابي بکر با مصريان مهربان وملايم باش وهمواره ديدار کنندگان را با قيافه باز ولبان خندان ديدار کن » (44)
همچنين به مالک اشتر مي فرمايند: تو بايد در دلت مهر رعيت را پرورش دهي ومهرباني وخوشرفتاري ونيکويي با رعيت را در دل خود جايگزين سازي .(45)
9- سعي وجهد
مدير مسلمان همواره در کارهايش جدي است ودر جهت تحقق اهداف سازماني و رشد وتعالي افراد سازمان از هيچ کوششي فروگذار نمي نمايد، او براي انجام کارهاي مردم زمان نمي شناسد وخود را در مجموعه ساعات مقرر اداري محبوس نمي کند بلکه از هر فرصتي براي رتق وفتق امور مسلمين وديگر افرادي که به نوعي با سازمان همکاري دارند وبرابر معيارهاي اسلام حقي برآنها در نظر گرفته شده است استفاده مي کند، در اين مورد امير المومنين علي (ع) خطاب به مالک اشتر مي فرمايند: اي مالک با تمام وسايلي که در اختيار داري وبامنتهاي نيروئي که در جان تو است به جلب رضايت عموم وخرسندي جامعه بکوش .(46)
10- صداقت
مدير اسلامي فرد صادقي در برابر همکاران ومراجعان است که تجلي عيني او صداقت در رفتار ، صداقت در گفتار وصداقت در کاربرد قوانين ومقرراتي است که براي اجراي آنها ماموريت يافته است‌.
11-متعادل بودن
از ديگر ويژگي مديريت اسلامي تعادل اخلاقي است ، امام باقر (ع) در سفارشات خودشان به جابربن يزيد جعفي مي فرمايند: « بدان که دوست ما شمرده نشوي تاچنان محکم شوي که اگر همه همشريانت گردآيند وبه زبان واحد بگويند تو مرد بدي هستي ماية اندوه تو نگردد واگر همه گويند تو مرد خوبي هستي شادت نکند.››(47)
مدير مسلمان با تعادل اخلاقي با ازدست دادن مقام ومنصب خود ويا کسب مقام ومنزلت در جامعه هيچگاه دچار تزلزل شخصيت نمي شود بلکه خدمت به مردم را وظيفه واداي تکليف مي داند چنانکه امام خميني (ره) بارها چنين سفارشي را به کارگزاران نظام مي فرمودند.
12- وفاي به عهد وپيمانها
از ديگر خصايص و نمودهاي عيني يک مدير مسلمان وپايبند به اصول وارزشهاي اسلامي وفا به عهد وپيمانهايي است که متعهد به انجام آن مي شود که در غير اين صورت ارزش واعتبار او در محيط سازماني خدشه دار شده وموجب بي اعتمادي همکاران نسبت به او مي گردد . امام علي (ع) در فرمان مشهور خود به مالک اشتر مي فرمايند:
« اي مالک به وعده اي که به مردم مي دهي وفا کن همانطور که خداوند مي فرمايد وفا نکردن به عهد سبب خشم خداوند و مردم مي گردد».(48)

فصل سوم :
علم در فرهنگ اسلامي
در ادامه بحث قبلي و با اين هدف که مديريت منابع علمي اگر به اهميت علم و جايگاه خود در فرهنگ اسلامي واقف شود مي تواند در امر توليد علم بسيار مؤثر باشد و باستناد «النّاس عَلي دينِ مُلوکِهِمْ» ديگر استادان و پژوهشگران زيردست او بويژه دانشجويان آن مرکز از او الگو بگيرند و در اين راه جديت نمايند .
در تاريخ با عظمت ايران بعد از اسلام به افرادي همچون : خواجه نظام الملک طوسي ، خواجه نصيرالدين طوسي و خواجه رشيد الدين فضل الله همداني و … بر مي خوريم که با کوشش و همت خود به تأسيس مراکز علمي و پذيرفتن مديريت اين منابع همت گماردند که هنوز پس از قرنها ما به عنوان يک ايراني به آن افتخار مي ورزيم و مراکز علمي همچون : دانشگاه جندي شاپور ، دانشگاه مراغه و مدارس نظاميه و مستنصريه سهم بسيار بزرگي در توليد علم و تربيت دانشمندان در عرصه جهاني داشته اند .(49)
با توجه به مقدمه اي که ذکر شد اينک براي پي بردن به اين مهم و اهميت علم در فرهنگ اسلامي باختصار به چند نمونه آن با توجه به آموزه هاي ديني بويژه کلام الهي اشاره مي شود :
خداوند متعال براي اينکه کرامت والاي خود را در مورد انسان بکار ببرد مي فرمايد :
«وً رًبُّکَ الْاکرَمُ ،‌اَلّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمْ ، عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ (50) = و پروردگار تو ، کرامتش نامحدود است از آن جهت که با قلم ،‌علم و آگاهي را به وي ارمغان داده است»
در اين آيه ها خداوند تعليم و اعطاء علم به انسان را نشانه اي از «اکرميت» خود به انسان مي داند و ضمناً به ما هشدار مي دهد که نعمت علم و دانش نمايانگر والاترين کرامت الهي نسبت به بشر است .
در جاي ديگر خشيّت و تقواي انسان را ويژه علما و دانشمندان معرفي مي کند و مي گويد :‌
«اِنَّما يخَشَي اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ (51) = در جمع بندگان الهي ، فقط علما هستند که ترس و بيم از خداوند و حس تقوي و پرهيزگاري در دل آنها راه دارد»
خداوند متعال دانشمندان و توليد کنندگان علم را برتر و والاتر از همه رده هاي ديگر جامعه انساني معرفي مي کند :
«هَلْ يَسْتَويِ الّذينَ يَعْلَمونَ وَالّذينَ لا يَعْلَمونَ اِنّما يتذکر اولوالالباب (52) = آيا آنان که به سلاح علم مجهزند و افرادي که با جهل و ناداني دست به گريبانند برابرند؟!صرفاً انديشمندانند که تفاوت عظيم و امتياز ميان آن ها را باز مي يايند»
در آيه اي ديگر ، صفت مؤمن را به دانشمندان اعطاء فرموده است :
«يَرْفَعِ اللهُ الّذين آمَنوا مِنْکُمْ وَالّذينَ اوتو العلمَ دَرَجاتٍ»(53)
رسول گرامي اسلام (ص) فرمودند : «طَلَبُ الْعِلمِ فَريضَةٌ علي کُلِّ مُسْلِمٍ‌(54) = دانش طلبي و علم آموزي بر هر فرد مسلماني لازم است »
اميرمؤمنان علي (ع) فرمود : «الْعِلْمُ مميّت الْجهلِ (55) = دانش ميراننده ناداني است»
و نيز فرمود : «العِلمُ قاتِلُ الجَهل (56) = دانش کشنده ناداني است »
و باز فرمود : «العِلمُ جَمالُ لا يَخفي (57) = دانش زيبايي است که پنهان نمي ماند»
و در جاي ديگر از آن امام همام نقل شده است : «العِلمُ محييِ النَّفسِ و مُنيرُ العَقلِ و مُمَيِّتُ الجَهلِ(58) = دانش ، زنده کنده جان آدمي ، نور بخش خرد و کشنده جهل است».
در اين روايات ، دو عنوان «کشنده» و «ميراننده» در مورد علم به کار رفته است و اين به آن جهت است که وقتي علم به مطلبي حاصل شد ، جهل به آن از بين رفته و آثارش نيز محو مي‌شود‌.
و نيز از آن به «زنده کننده جان آدمي» و «نور بخش خرد و عقل» تعبير شده است ، يعني نفس جاهل ، حيات انساني ندارد و عقل او در ظلمت و تيرگي گرفتار است و با آمدن علم ، حيات معنوي يافته و چراغ عقل روشن مي گردد و روشن مي شود .
بنابراين در يک جمله مي توان علم آموزي و دانش پژوهشي را از کرامت باري تعالي بحساب آورد که به هر کسي عطا فرموده است نشانه اي از مهر و عطوفت الهي را مي رساند که به آن شخص عطا شده است و هر کسي که از چنين کرامتي برخوردار نيست بايد بيشتر تأمل کند و به عاقبت کار بينديشد ، که چرا از اين موهبت الهي برخوردار نشده است ؟!

نتيجه گيري و پيشنهادات :
اکنون که جمهوري اسلامي ايران براي پيمودن راه توسعه و جبران عقب ماندگيهاي ساليان دراز ، و در راستاي عمل به رهنمودهاي مقام معظم رهبري (حفظ الله التعالي عليه) و ايفاد نقش علمي ، فرهنگي و در جهت ارتقاء سطح دانش و توليد علم و کم کردن فاصله علمي در عرصه جهاني و در شأن نظام مقدس اسلامي ،‌بيش از هميشه به مديران لايق و صاحب نظر و متعهد نياز دارد .
مديراني که علاوه بر داشتن تقوا و تعهد لازم ، داراي توانائيهايي در زمينه هاي مختلف علمي و پژوهشي با توجه به علم روز باشند ، يافتن مهارت و تشخيص پيچيدگي هاي کار ، مستلزم آموزش و تفکر و تجربه کاري است .
از اين رو بر کارگزاران و مسئولان عرصه هاي علمي فرض است که بيش از اين در اين بخش و تربيت و شناسايي مديران لايق و توانا همت گمارند و موجبات ترقي و پيشرفت کشور اسلامي را فراهم آورند . زيرا با نگاهي سطحي و همچنين با توجه به آمار و ارقام منتشره هر گاه در رأس عرصه هاس علمي و مديريت منابع آموزشي و پژوهشي افراد کاردان و مسئوليت پذير و متعهد قرار داشته ا ند ، شکوفائي علمي و ابتکارات و خلاقيتها بيشتر بوده است و بر عکس در هر مرکز علمي که چنين افراد لايقي در رأس امور قرار نگرفته اند رکود ، بي ميلي و … در آن جا سايه افکنده و روزمره گري حاکم شده است .

بنابراين پيشنهاد مي شود که در کنار خيلي کارها که براي جبران اين عقب ماندگي بايد انجام پذيرد به اين نکات نيز در راستاي اهداف اين مقاله توجه شود :
مديران عرصه هاي آموزشي و پژوهشي از بين افرادي متخصص انتخاب شوند که اولاً علاقمند به کارشان باشند و نيز متعهد خدمت به همنوعان باشند .
در توليد علم توجه لازم به منابع غني ملي و مکتب داشته باشند و از تفکر ترجمه اي حتي المقدور پرهيز شود .
در توليد علم از سياست زدگي و سياست زدايي پرهيز نمايند .
مديران مراکز علمي و پژوهشي همت خود را بر تشويق و حمايت از توليد کنندگان علم متمرکز نمايند .
در جلساتي توجيهي و يا در قالب نوشته هايي مشتاقان به امر پژوهش و توليد علم را راهنمايي و آنها را به پرداختن به هويت ملي و اسلامي و استفاده از فرهنگ متعالي شريعت ترغيب نمايند . (تشکيل کارگاه هاي آموزشي بطور دائم)
شناسايي و تشويق توليد کنندگان علم در عرصه هاي مختلف علمي و نظريه پردازي
پرهيز از طرحهاي مشابه و کليشه اي و نهايتاً بي فايده و نظارت کافي در اين مورد
پرهيز از کاغذ بازي اداري که بعضاً باعث دلسردي و شايد انصراف از کار براي توليد کنندگان علم در پي داشته باشد .
تشويق به انديشيدن بدون دغدغه و تبين آزادي بيان در چارچوب قانون
فراهم نمودن ملزومات توليد علم از قبيل کتابخانه هاي تخصصي ، آزمايشگاه و کارگاه هاي مجهز ، دستگاههاي صوتي و تصويري و … توسط مديران دانش و پژوهش و در دسترس قرار دادن به اهلش .
شناسايي دانشجويان مستعد و خلاق و حمايت و راهنمايي آنها در توليد علم
تأمين نيازهاي مادي محقق و پژوهشگر در امر توليد علم تا بتواند بدون هيچگونه تفکر اضافي به اين مهم بپردازد . زيرا در دنيائي که يک ورزشکار مثلاً يک فوتباليست در يک بازي چندين برابر بودجه يک طرح علمي را مي گيرد و جامعه به راحتي با او کنار مي آيد ، چرا يک پژوهشگر و توليد کننده علم که در فرهنگ اسلامي آنقدر از او تقدير و تجليل شده است و به آن اهميت داده اند ، در تأمين نيازهاي اوليه زندگي دچار مشکل باشد؟!

پي‌نوشتها
1. دهخدا ، علي اکبر ، لغت نامه دهخدا ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1373 ، ج 12 ، ص 155
2. فردريک تيلور (که از او به عنوان پدر مديريت علمي ياد مي کنند)
3. بارنارد چستر ، وظيفه مديران ، ترجمه محمد علي طوسي ، مرکز مديريت دولتي ، تهران ، ص 20
4. ملک مدني ، اشرف ، فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم اداري و مديريت ، انتشارات مرکز آموزش مديريت دولتي ، تهران ، 1356 ، ص 5
5. عسکريان ، مصطفي ، سازمان مديريت آموزش و پرورش ، تهران ، 1366 ، ص 66