PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راهکارهاي ترويج فرهنگ خلاقيت و نوآوري در آموزش و پرورش



Borna66
05-02-2009, 12:03 AM
مقدمه:
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسيدن به يک راه حل جديد، همان چيزي است که عموماً از آن به خلاقيت تعبير مي¬شود. اما خلاقيت مفهومي نيست که بتوان آن را در يک جمله و حتي يک کتاب مفصل هم توضيح داد. خلاقيت در حقيقت، فرآيندي است که در ذهن فرد خلاق اتفاق مي¬افتد و حاصل آن شکل گرفتن يک ايده¬ي جديد با يک راه حل ابتکاري است. اين که خلاقيت ذاتي است يا اکتسابي، موضوعي نيست که اين روزها ضرورت بحث بر سر آن در ميان باشد. دنياي امروز تلاش مي¬کند خلاقيت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمينه¬هاي روان شناسي و علوم تربيتي و چه در زمينه¬هاي مديريت و کسب و کار، به درستي بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتاب¬هاي فراواني که درباره¬ي تکنيک¬هاي افزايش خلاقيت در افراد و در سازمان¬ها نوشته شده¬اند، گوياي اين حقيقت مي¬باشند که توجه به خلاقيت و توسعه¬ي ان در سازمان، نه تنها باعث مي¬شود که افراد از کار خود احساس رضايت بيش¬تري کنند، بلکه در پيش برد سازمان و افزايش بهره¬وري و رسيدن به موفقيت¬هاي بزرگ سهم عمده¬اي دارد.


براي آن که بتوانيم خلاق باشيم، بايد ابتدا معني و مفهوم خلاقيت را به درستي بشناسيم و بتوانيم بين خلاقيت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شويم. دانستن اين که ساختار ذهن چيست و چگونه در فرآيند شکل گيري تفکر خلاق تاثير مي¬گذارد، با اين که ممکن است مستقيماً روي افزايش خلاقيت فرد اثر نگذارد، بدون ترديد باعث مي¬شود که نگاه فرد به روش¬ها و تکنيک¬هايي که براي افزايش خلاقيت مطرح مي¬شوند تغيير کند.
بعد از اين¬ها وقت آن است که اين روش¬ها را امتحان کنيم؛ روش¬هاي فردي. مي¬توانيم ذهن را درگير حل يک مساله¬ي جديد کنيم، يا اينکه سعي کنيم مسائل دور و برمان را به روش¬هايي که متخصصان اين رشته پيش نهاد داده¬اند حل کنيم.

الف - تقويت عناصر انگيزشي خلاقيت
پرورش عنصر انگيزشي خلاقيت بايد اساساً در بستر خانواده صورت گيرد، زيرا مستعدترين محيط براي شکل دهي آن محيط کلامي و نظام تربيتي و رفتاري خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زيادي را در خانواده سپري مي¬کنند، بنابراين اين طبيعي است که بيشترين تاثير را نيز از آن بپذيرد. بيان اين نکته از آن روست که بگوييم هر چند مي توان در محيطي غير از خانواده (آموزشگاه يا جايي ديگر) به تقويت عناصر انگيزشي خلاقيت مبادرت ورزيد، اما تاثير اين عوامل با اندازه و اهميت عامل نخستين نيست. پس بهتر است که هدايت¬ها و روش¬هاي اتخاذ شده محيط دوم يعني «محيط يادگيري» به محيط نخستين يعني خانواده نيز انتقال يابد و در آنجا هم مورد تمرين و تقويت قرار گيرد؛ اين انتقال زمينه¬هاي تثبيت و تحکيم انگيزش خلاقه را بيش از پيش فراهم آورد.
آمابيلي (1988) معتقد است، براي رسيدن به خلاقيت بهتر است که انگيزه و به ويژه انگيزه دروني پرورش پيدا کند و در جايي ديگر به نقش اهميت انگيزش بيروني اشاره مي¬کند. ما ضمن احترام به اين نظر توصيه¬هايي در قالب انگيزه دروني و بيروني ارايه مي¬کنيم.
چون فعاليت انگيزشي خلاق عمدتاً ماهيتي کلامي دارد، يعني بايد به وسيله کلام و روابط کلامي وارد آن شد شايد درست نباشد که آن را محدود به فضاي خاص کرد. در کودکان انگيزه معمولاً حالتي کلي و عمومي دارد. گاهي دروني مي¬شود و گاهي بيروني. براي آن که کودکان موفق شوند به انگيزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (دروني سازند يا بيروني) طوري که برجستگي با يکي باشد برخورد کلامي ما يا به عبارت ساده¬تر برخورد شفاهي ما نقشي اساسي دارد. آنچه هسته و محور برخورد را مي¬سازد گرايش و جهتي است که در خود پاسخ يا کلام نهفته است؛ آيا کلام مشوق انگيزه دروني است يا بيروني. بنابراين، در اولين گام آموزش « انگيزه» بايد به جهت پاسخ¬ها و هدايت¬هاي کلامي فرد توجه کافي داشته باشيم. براي مثال وقتي از کودک مي¬پرسيم چرا بازي نمي¬کني و او مي¬گويد حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار کودک ممکن است اين چنين باشد:
- اگر به او بگوييم خوب است که تو هم مثل بقيه بچه¬ها بازي کني به رفتار او جهتي بيروني مي¬دهيم
- اگر بازي را به ميل، تصميم و انتخاب او واگذاريم رفتارش را جهتي دروني مي¬بخشيم.
اکنون که اطمينان حاصل کرديم بايد مراقب سوال¬ها و پاسخ¬هاي خود باشيم. به سراغ روش¬هايي مي¬رويم که به انگيزه دروني کودکان دامن مي¬زند. نوع برخوردهاي کلامي مثبت که در اين رابطه مي¬توان داشت عبارتند از:
مثال: شرکت در بازي کاردستي
برخوردها: - آيا اين بازي را دوست داري؟
- دوست داري اين بازي چگونه برگزار شود؟
- چه احساسي نسبت به ساختن کاردستي داري؟
- دوست داري چه چيزي را درست کني؟
- دوست داري چه وسايلي در اختيار شما باشد؟
- دوست داري ...
در اين مثال، خود کودک و احساسات و علاقمندي¬هاي او محور فعاليت است. به او امکان داده مي¬شود هر طور دوست دارد عمل کند نه آن طور که ما دوست داريم. ممکن است ما به ساختن گل علاقمند باشيم و او به ساختن خورشيد؛ چنانچه در اين فعاليت نظر و گرايش ما غالب باشد جهت انگيزه کودک بيروني خواهد شد. يعني او ياد مي¬گيرد که به چيزي غير از احساسات و علاقمندي¬هاي خود بينديشد. چيزي که ديگران و محيط به او مي¬دهند. بنابراين در اين نوع از فعاليت هدايت انگيزه به خود کودک واگذار مي¬شود. اما در عين حال ممکن است اين سوال پيش بيايد که شايد کودکان توقع زيادي داشته باشند و ما به دليل محدوديت نتوانيم ابزار يا امکانات دلخواه آنها را تامين کنيم، در اين مواقع توصيه نمي¬شود که به تمام خواسته¬هاي کودک بپردازيم بلکه مي¬توان رفتاري مشابه روش زير داشت:
- نبايد با تحکم به کودک فهماند که امکانات محدود است.
- بايد کودک را ترغيب کرد که امکانات را ببيند و بدون اظهار نظري اضافي در مورد کمبود وسايل و ... به او گفت ما اين¬ها را در اختيار داريم تو دوست داري کدام را انتخاب کني؟
- حتي اگر کودک دست به انتخاب نزد، با ارتباطي متمايل به سوي انگيزه دروني مي¬توان از او خواست يا وسايل دلخواه را از منزل بياورد يا به فعاليت دلخواه ديگري بپردازد.
- در هر حال مهم اين است که کودک با هدايت ما خود به تصميمي دلخواه و درست (از اين نظر که شکايتي نداشته و آن را دوست داشته باشد) برسد و مسئوليت آن را قبول کند.
گام دوم انگيزه دروني و بيروني را هم زمان استمرار مي¬بخشد، جدي گرفتن و بها دادن به آنها است. اگر ما به هدايت کودک به اين هدف که خود تصميم بگيرد، انتخاب کند، و بسازد مي¬پردازيم. بايد به مسئوليت¬ها، تصميم¬ها، انتخاب و آثار او نيز عميقاً توجه کنيم. در اين رابطه توصيه مي¬شود، رفتارهاي ابتکاري و سازنده کودک ولو کوچک و ناچيز مورد تشويق قرار گيرد. در اين مواقع بهتر است از تشويق¬ها و دلگرمي¬هايي که انگيزه دروني را قوت مي¬بخشد استفاده شود. عموم اين تشويق¬ها ماهيتي کلامي دارند، نمونه¬هايي نظير آنچه در زير پيشنهاد مي¬شود از اين قبيل¬اند:
- تصميم جالبي گرفتي، موفق باشي.
- خانه قشنگي ساختي معلوم است برايش زحمت زيادي کشيدي.
- پشتکارت قابل تحسين است.
- فکرهاي خيلي خوبي داري، بايد آنها را جدي بگيري.
- بالاخره آنچه را دوست داشتي، ساختي.
- انتخاب شما هم خوب است.
براي تداوم انگيزه دروني هم زمان مي¬توان از مشوق¬هاي غير کلامي نيز استفاده کرد. نسبت بين اين که آيا بايد هميشه تشويق¬ها کلامي باشد يا چيز ديگر اين است که گرايش غالب، معمولاً به طرف تشويق¬هاي کلامي (و با جهتي دروني) است، اما در پاره¬اي موارد شکل¬هاي ديگري از تشويق موثرتر است. بايد به رفتارهاي ابتکاري، خلاقه و سازنده کودک جايزه نيز داد و کودک را مستحق دريافت هديه¬اي خوشحال کننده دانست. در چنين شرايطي دامنه تشويق و هديه مي¬تواند از شرکت دادن اثر کودک در يک نمايشگاه کوچک تا دريافت وسيله مورد آرزو نوسان پيدا کند.
به طور کلي، اگر چه نظام تشويق و ترغيب در افراد خلاق «دروني» است اما آنها نيز گاهي به محبت و دلگرمي که از قاعده و روشي عادلانه پيروي کند و بدون چشم داشت در اختيار آنها قرار گيرد.


ب – تقويت عناصر شخصيتي خلاقيت
در بين مولفه¬هاي شخصيتي خلاقيت چند عنصر را به سادگي نمي¬توان پرورش داد. به عبارت دقيق¬تر، اين گونه عناصر بيش از همه نيازمند تقويت در بستر خانواده و به ويژه مدرسه هستند. علت نيز اين است که چند ساعت آموزش تاثير شگرف و محسوسي بر آنها نمي¬گذارد: اعتماد به نفس، اراده مستقل و پذيرش خطر نمونه¬هايي اين گروه به شمار مي¬روند. اين عناصر معمولاً در طول زمان و تحت تعليمات ساده و پيچيده والدين، معلمان و مربيان شکل مي¬گيرند. بنابراين اين ساده انگاري است اگر تصور کنيم در مدت کوتاهي مي¬توانيم اين ويژگي¬هاي مهم را در افراد پرورش دهيم. ما با رعايت اين ملاحظات به شيوه¬هاي پرورش عناصر شخصيتي خلاقيت اشاره مي¬کنيم که قادر به زمينه سازي تقويت اين عناصر هستند:

1- اعتماد به نفس و اراده مستقل
هر چند اعتماد به نفس و اراده مستقل از نظر مفهومي جدا از يکديگر فرض مي¬شوند ولي دو روي يک سکه¬اند. اراده مستقل در کنار اعتماد به نفس تحقق مي¬يابد و اعتماد به نفس نيز با ياري اراده مستقل بروز و ظهور پيدا مي¬کند. به اين دليل ما آنها را در ارتباط با هم مطرح مي¬کنيم.
فعاليت اعتماد - اراده : براي پرورش اين دو عنصر مهم در کودکان سه گام در قالب راه¬هايي که به ايجاد اتماد به نفس و اراده منتهي مي¬شوند پيشنهاد مي¬شوند.
گام اول – شناخت توانايي¬ها و قابليت خويش
اولين گام در پرورش اعتماد به نفس و اراده مستقل اين است که کودک بداند چه توانايي¬ها، قابليت¬ها و مهارت¬هايي دارد. چنانچه اين تصور بريا کودک فراهم ايد که به چه چيزهايي علاقمند است و چگونه بايد به آنها بپردازد قدم مهمي در راه کشف خويشتن برداشته است.
يکي از فعاليت¬هاي پيشنهادي مي¬تواند اين باشد که به کودک کمک کنيم به برداشت و تصوير درستي از توانايي¬ها و علاقمندي¬هاي خود برسد؛ يعني کشف چيزهايي که بيشترين رغبت و تمايل را براي آنها دارد. اين کشف از طريق مکالمه با کودک، بازي با او، نظر خواهي از والدين، گرايش¬هايي که به اسباب بازي¬ها يا فعاليت¬ها نشان مي¬دهد، چيزهايي که مي¬سازد يا درست مي¬کند و ... محقق مي¬شود. معمولاً کودکان (خلاق) به يک يا چند موضوع علاقه زيادي دارند. اين وظيفه مربي يا دوستداران کودک است که علاقمندي او را کشف و براي پرورش آنها برنامه ريزي کند. اگر کودک به موقعيت¬هاي کوچک و بزرگي در اين زمينه دست يابد قطعاً در باور و اعتماد به خوشتن به پيشرفت¬هاي زيادي نايل خواهد شد. در دوران کودکي بهتر است کودک را با چنين اقدام¬هايي به خودباوري رساند و در دوران نوجواني سطحي وسيع¬تر را مدنظر قرارداد. در اين رابطه ضرورت دارد بدون آن که به مجموعه اوقات فراغت کودکان لطمه¬اي وارد شود، هر کودک برنامه¬اي ويژه شناخت قابليت¬هاي خود داشته باشد. در اين برنامه نيز تاکيد مي¬شود کودک بايد به سوي انگيزه دروني هدايت شود، طوري که خود کودک بتواند نقش يک ارزيابي کننده و کاشف را براي خويشتن بازي کند.

گام دوم – راه¬هاي مقابله با مسائل
گام دوم که از مهم¬ترين گام¬هاي محسوب مي¬شود اين است که کودک را تمرين دهيم تا بهتر به حل مسائلش بپردازد و به دنبال راه حل بگردد. کودک بايد ياد بگيرد که هر مسأله و مشکلي راه حلي دارد؛ حتي چيزهايي که خيلي سخت و مشکل به نظر مي¬رسند.

گام سوم – حق انتخاب و تصميم گيري
حق انتخاب از جمله رفتارهايي است بيش از همه به اراده مستقل نياز دارد. اما براي آن که انتخابي صحيح داشت بايد به باوري درست از محدوده توانايي¬ها و قدرت تصميم¬گيري رسيد؛ اين اعتماد به نفس. در تکميل گام¬هاي پيشين براي تقويت اراده و اعتماد به نفس بايد گام سوم يعني «حق انتخاب و تصميم¬گيري» را برداشت. به عبارتي ديگر، کودک بايد به سمت و سويي هدايت شود که بتواند دست به انتخاب بزند و تصميم بگيرد.
فعاليت انتخاب و تصميم¬گيري: در اين فعاليت نيازي نيست گروه خاصي را تدارک ببنيم. بلکه پيشنهاد مي¬شود اين فعاليت در عملکردهاي گوناگون کودک نظير فکر کردن، بازي، خريد، فعاليت¬هاي آموزشگاهي و ... به کار گرفته شود. مفهوم بنياني اين فعاليت را ارتباط کلامي تشکيل مي¬دهد؛ يعني از طريق صحبت و گفتگو زمينه¬هاي انتخاب براي کودک فراهم مي¬آيد و ذهن او با کلمات به سوي تصميم¬گيري مناسب هدايت مي¬شود. بنابراين، مکالمه با کودک يک تمرين مهم محسوب مي¬شود و بهتر است به نحوي باشد که حق انتخاب را به او بسپارد و مداخله گرانه نباشد. براي پيگيري اين فعاليت پيشنهادهايي زير توصيه مي¬شود:
1- در فعاليت¬هايي که کودک در آن مشارکت فعالي دارد نظير بازي، کاردستي، تئاتر، نقاشي، انجام تکاليف و طوري پيش برويم که کودک هم آزادي اظهار نظر داشته باشد و احساس خويش را بيان کند، هم بتواند در صورت دلخواه از کار جدا شده فعاليت ديگري را دنبال کند.
2- در آغاز يک فعاليت، کودک را براي انتخاب بازي و سرگرمي آزاد بگذاريد. يعني شرايطي را فراهم آوريد که با طيب خاطر فعاليت دلخواهش را انتخاب کند.
3- موقعيت¬هايي فراهم کنيد که کودک بتواند از بين چند حالت يکي را انتخاب کند. بهتر است عناصر اصلي اين موقعيت¬ها را بازي، سرگرمي، معما، داستان، و نظاير اين¬ها تشکيل دهد تا کودک با علاقه هم آنها را ببيند و گوش دهد و هم وادار به تصميم گيري شود.
4- سوال¬هاي ذهني را در قالب داستان براي کودک مطرح سازيد و از او براي انتخاب و تصميم¬گيري مناسب دعوت کنيد.
5- به انتخاب و تصميم کودک هر چند غلط و نادرست احترام بگذاريد و به گونه¬اي مناسب توجه کودک را به معايب انتخاب و تصميمش معطوف سازيد. از او دعوت کنيد که ساير تصميمات (راجع به آن موضوع) را بشنود و سعي کند کاستي¬هاي نظراتش را خود بيان کند. بر عکس، انتخاب و تصميمات درست کودک را تشويق و مورد تکريم قرار دهيد و مزيت¬هاي آن را براي کودک برشمريد تا بيش از پيش آگاه شود.
6- به رفتارهاي آزاد و مستقل کودک که از جمع پيروي نمي¬کند، يعني مانند رفتارهاي ساير کودکان نيست بي توجه نباشيد. سعي نکنيد آنها را با فشارهاي کلامي (تهديد و فشار) يا رفتارهاي انضباطي به پيروي از جمع دعوت کنيدو رفتار مستقل براي کودک يک جور انتخاب است که بايد به آن احترام گذاشت ولي براي پرهيز از هرز رفتن بايد آن را در مسير مناسب هدايت کرد. اين رفتار گاهي مي¬تواند يک انديشه يا نظر آزاد باشد و گاهي يک تصميم¬گيري براي انجام يک عمل.

2- پذيرش خطر و کسب تجربه
هدف از ورود به اين فعاليت آن نيست که کودک را مجبور به پذيرش خطر کنيم يا به انجام خطر واداريم، بلکه تلاش مي¬شود کودک توانايي جسارت پيدا کند و از خجالت و کمرويي فاصله بگيرد. با اين توضيح هدف از اين فعاليت اطمينان بخشي به کودک است تا او برخورد شجاعانه¬اي با تجربيات، تکاليف، سوال¬ها و مسابقه¬ها و ... داشته باشد و قدرت و توان خود را محک بزند. کودک به وسيله اين مهارت¬ها شهامت پيدا مي¬کند که با ناديده گرفتن ترس از ديگران با موقعيت¬ها، علايق، نظرات و احساسات خود را شجاعت تمام بيان کند. پذيرش خطر به اين معنا با پذيرا بودن تجربه نسبت مستقيمي دارد. زيرا گاهي کسب تجربه¬هاي جديد و روياروي با آنها مستلزم شهامت و جسارت براي ورود به آنهاست. بنابراين بين پذيرش خطر و کسب تجربه مي¬توان قرابتي فرض کرد.
فعاليت پذيرش خطر و کسب تجربه : براي پرورش پذيرش خطر و کسب تجربه بهتر است به فکر تدارک بازي گروه¬هاي چند نفره (هر گروه سه نفر) يا تنها يک گروه که اعضاء در آن شرکت کنند در نظر گرفت. موضوع بازي نيز بسيار مهم است زيرا بايد بتواند حالت¬هاي زير را در کودکان تقويت کند:
1- قدرت جسارت و ابراز وجود
2- ميل ريسک کردن
3- ميل به تجربه موقعيت¬ها و شرايط
با ملاحظه اين شرايط بايد به سراغ بازي¬هايي برويم که حالات فوق را دامن زده و تقويت کند. در صورتي که توانستيم بازي مورد نظر را شناسايي کنيم مي¬توان به سبک زير عمل کرد:
پيشنهاد مي¬شود بازي به صورت چند گروه مجزا برگزار شود. چون هم موجب حس همبستگي در کودکان مي¬شود هم آنها را وارد به تحرک و ميل به ريسک مي¬کند. وقتي گروه بازي تشکيل شد مي¬توان گروه¬ها را به رقابت با يکديگر وا داشت يا بين افراد گروه رقابت و علاقمندي ايجاد کرد. بازي¬هاي زيادي را براي اين فعاليت مي¬توان در نظر گرفت:
1- هر نوع بازي ورزشي غير معمول(يعني بازي¬هاي غير از فوتبال، واليبال و نظاير اين¬ها).
2- هر نوع بازي فکري غير معمول. يعني بازي¬هاي غير از پازل¬ها، مکعب¬ها، هزار سازه¬ها، چيستان¬ها و نظاير اين¬ها.
3- هر نوع ساختن¬هاي غير معمول. يعني کاردستي¬هاي غير از ساختن ماشين، خانه و نظاير اين¬ها.
4- هر نوع کنجکاوي غير معمول. يعني کنجکاوي¬هايي که به جاها يا مکان¬هاي کمتر شناخته شده سرک مي¬کشيد يا به دنبال هيجان است.
اکنون ما از بازي¬هاي ورزشي غير معمول يک بازي را انتخاب و کودکان را براي بازي دعوت مي¬کنيم. بازي مورد نظر ما «قلاب شانس» نام دارد. در اين بازي مي¬توان فضاي کوچکي را براي چيدن وسايل پيش بيني کرد. بعد مي¬توان کف آن را با وسايل رنگي دلخواه پوشانيد. سپس مکانهاي خاصي از اين فضا را براي پنهان کردن شماره¬هايي که هر کدام مي¬تواند جوايز يا پيامدهاي خاصي را به دنبال داشته باشد در نظر گرفت. مثلاً مي¬توان به يک شماره «تجربه کردن آب» را اختصاص داد و به يک شماره جايزه گرفتن يک بادکنک و به همين ترتيب. نقش قلاب شانس آن است که کودک را به شماره¬هايي که زير پوشش¬ها قرار دارد مي¬رساند. در اين حالت کودک به وسيله قلاب، شانس خود را براي انتخاب عددها آزمايش مي¬کند ( دست به ريسک مي¬زند) و سپس خود را براي جوايز يا پيامدها (تجربه کردن) آماده مي¬سازد.
در واقع هدف از اين نوع بازي به وجود آوردن موقعيتي است که کودک بتواند بر اساس رفتارهاي خود پيامد رفتارهايش را تجربه کند. اگر او شماره «تجربه آب» را به دست آورد. بايد بپذيرد که بر سر او يک ليوان آب ريخته شود و از آن نهراسد و به همين ترتيب. اين نوع بازي¬ها را مي¬توان بنا به ذوق، سليقه و امکانات در حد قابل توجهي طراحي کرد و کودکان را به بازي با آنها مشغول ساخت.

ساير روش¬هاي پرورش خلاقيت
در حقيقت پس از پرورش شخصيت خلاق بايد فرد را به سوي آمادگي براي پذيرش نقش¬هاي تخصصي در قالب¬هاي گوناگون نظير نقاشي، طراحي، نويسندگي، شاعري، موسيقي، کارگرداني و ... هدايت کرد. آنچه تحت عنوان ساير روش¬ها نام مي¬بريم فعاليت¬هايي¬اند که به پرورش خلاقيت تصويري، خلاقيت کلامي، خلاقيت حرکتي و خلاقيت مکانيکي ياري رسانند.

الف – خلاقيت تجسمي
مفهوم بنيادي در خلاقيت تجسمي توانايي ابراز خلاقيت در قالب اشکال و نمادهاي تجسمي و تصويري است. در اين نوع خلاقيت فکر يا ايده خلاق به صورت يک طرح يا تصوير نشان داده مي¬شود. در اشکال عالي خلاقيت تجسمي ايده¬هاي بسيار نو آورانه و حتي عجيب و پيچيده نمودار مي¬شود. افرادي که در اين نوع از خلاقيت تبحر دارند، توانايي تجسم فضايي قوي را از خود نشان مي¬دهند. آنان قادرند ايده¬ها و افکار خلاق خود را در قالب طرح¬هاي تصويري و تجسمي نشان دهند. بسياري از طراحان، مجسمه¬سازان، نقاشان، کارگردانان و معلمان بزرگ و برجسته از چنين خلاقيتي برخوردارند. در اينجا براي پرورش خلاقيت تصويري به مهم¬ترين فعاليت آن يعني «نقاشي» اشاره مي¬کنيم.

1- نقاشي
در ذهن اکثر کودکان نقاشي ضمن مفرح، جالب و لذت آور بودن کمي سخت و دشوار است. شايد به دو دليل؛ 1- ايده¬يابي يا پيدا کردن موضوع نقاشي گاهي وقت گير و حوصله بر است 2- معمولاً کشيدن و ترسيم کردن به نظر سخت مي¬آيد. به هر حال، کيفيت نقاشي تا حدودي به مهارت ترسيم افراد بستگي دارد. اين دو دليل در اکثر موارد کودکان را وارد مي¬کند که از فعاليت مفيد و خلاقه نقاشي دور شوند.

ب - خلاقيت کلامي
تقريباً بخش بزرگي از خلاقيت بشري را خلاقيت¬هاي کلامي تشکيل مي¬دهد. هسته اصلي اين نوع خلاقيت را ايده¬هايي با ماهيت کلامي، نوشتاري و نمادهاي زباني مي¬سازد. در اين رابطه فعاليت¬هاي متعددي نظير سخنوري، نويسندگي، شاعري، نظريه پردازي علمي، موسيقي و ... وجود دارد که فرهيختگان آنها قابليت فوق العاده¬اي را در خلاقيت کلامي از خود نشان مي¬دهند. ما در اين بخش از پرورش خلاقيت به فعاليت¬هاي اشاره مي¬کنيم که به تقويت خلاقيت کلامي مي¬انجامد؛ از جمله اين فعاليت¬ها مي¬توان به نويسندگي، قصه¬گويي، شعر و سرود اشاره کرد.
1- نويسندگي
نويسندگي از جمله فعاليت¬هاي است که زمينه مناسبي براي پرورش خلاقيت فراهم مي¬کند. با اين حال، توانايي نويسندگي در دوران کودکي با دوران بزرگسالي قابل قياس نيست و درست هم نيست که همانند فرض بشود. يقيناً، توانايي نويسندگي در دوران بزرگسالي مبتني بر سال¬ها تجربه و دانش¬اندوزي است، چيزي که کودکان بايد براي آن سال¬ها زحمت بکشند. به طور ويژه نويسندگي با چند مولفه اساسي در خلاقيت قرابتي دوستانه دارد. 1- سيالي، 2- انعطاف¬پذيري، 3- ابتکار، 4- هوش، 5- تخيل. بنابراين، نوشتن وابستگي زيادي به تفکر و قدرت تخيل دارد، در صورت مهارت و ورزيدگي آنها مي¬توان نظاره¬گر نوشتارهاي بسيار خلاقه بود.

2- قصه گويي
اگر نويسندگي به تقويت خلاقيت نوشتاري کمک مي¬کند، قصه گويي مستقيماً به پرورش خلاقيت کلامي (سخنوري) ياري مي¬رساند. از ديرباز قصه مورد توجه کودکان بوده است. بنابراين کمتر کودکي را مي¬توان سراغ گرفت که به شنيدن قصه علاقمند نباشد. به ويژه آن که قصه توسط فردي مهربان و خوش سخن گفته شود. ويژگي عمده قصه¬گويي خلاق يکي اين است که ذهن کودک را به تخيل و تصويرسازي مي¬کشاند؛ کودک هنگام شنيدن قصه خود را در زمان¬ها، مکان¬ها و حالات مختلف تجربه مي¬کند. و ويژگي ديگر قصه¬گويي اين است که به وسيله طرح تجربيات مختلف براي کودکان، ذهن آنها به سوي تحليل، تفکر، ابتکار و چگونگي سوق داده مي¬شود.

3- شعرخواني و سرود خواني
يکي ديگر از روش¬هاي پرورش خلاقيت کلامي توجه کردن به شعر و سرود در فعاليت¬هاي کودکان است. شعرخواني از جمله فعاليت¬هايي هستند که تقريباً در اکثر محيط¬هاي آموزشي کودکان مورد استفاده قرار مي¬گيرند. زيرا کودکان به حفظ کردن اشعار و سرودهاي کودکانه علاقه وافري نشان مي¬دهند. شعر و سرود به دليل ريتم و آهنگي که دارند توجه کودکان را به خود جلب مي¬کند. آنچه باعث مي¬شود از اين دو فعاليت براي پرورش خلاقيت استفاده شود نقشي است که آنها در تقويت عنصر اعتماد به نفس، سيال¬سازي کلامي و تخيل دارند.

ج – خلاقيت موسيقيايي
موسيقي از جمله فعاليت¬هايي است که شايد به طور مستقيم توانايي کلامي در آن دخالتي نداشته باشد، اما به دليل آن که به نمادهاي زباني وابسته است با خلاقيت کلامي ارتباط پيدا مي¬کند. با اين توصيف، موسيقي نيز داراي زبان خاصي است که رتيم و آهنگ بر اساس آن توليد و ابداع مي¬شود. در دنياي خلاقيت اين قابليت کاملاً به ذهن خلاق وابسته است؛ اگر ذهن از قابليت توليد و ترکيب خلاقي برخوردار نباشد قادر به توليد ريتم، ملودي و هارموني در موسيقي نخواهد بود. پس همانند نقاشي، نويسندگي و شعر، موسيقي را بايد محصول خلاقه ذهن به شمار آورد.

د- خلاقيت حرکتي
هر چند پرورش خلاقيت حرکتي نسبت به دو نوع ديگر يعني تصويري و کلامي کمتر مورد توجه قرار گرفته، با اين حال آن را به عنوان يکي از انواع مهم خلاقيت بايد مورد توجه قرار داد. مفهوم اساسي خلاقيت حرکتي را تنوع و ابتکار در حرکات و نرمش¬هاي بندي و فيزيکي تشکيل مي¬دهد. همانطور که انديشه، زبان و تخيل خلاق مي¬شوند و نشانه¬هايي دال بر خلاقيت را از خود نشان مي¬دهند، حرکات و واکنش¬هاي فيزيکي بدن نيز مي¬تواند خلاق شود و نشانه¬هايي دال بر خلاقيت از خود نشان دهد.

1- بازي
بازي از سرگرمي¬هاي کودکان، نوجوانان و حتي بزرگسالان است. در يک تعريف ساده از بازي بايد آن را فرصتي براي تجربه کردن موقعيت¬ها، کلنجار رفتن و سرگرم شدن با آنها، کسب موفقيت، انديشه کردن درباره پديده¬هاي، يادگيري¬اي جديد، رفع موانع و مشکلات، آشنا شدن با ديگران، رقابت و حتي زورآزمايي فکري و جسمي با انسان¬ها و محيط دانست. در مباحث مربوط به پرورش خلاقيت، بازي همواره به عنوان يکي از راهبردهاي کاملاً موثر مطرح بوده است. زيرا بازي فضا و شرايطي را خلق مي¬کند که فرصت¬هاي زيادي براي رشد و تحول خلاقيت افراد به وجود مي¬آيد. اين فضا و شرايط از سال¬هاي نخستين کودکي آغاز مي¬شود و کودکان در اين دوران تجربيات زيادي را اعم از آشنايي با اشياء، بازي و دستکاري آنها، کشف خود و بدن خويش، انجام حرکات بدني، کشف محيط، آشنايي با طبيعت و موجودات زنده و نظاير اين¬ها را به کمک بازي کسب مي¬کنند. ماهيت بازي¬هاي دوران کودکي معمولاً آزاد، شخصي و فارغ از قواعد است به خلاق¬تر شدن کودک کمک زيادي مي¬کند.

2- نمايش و تائتر
نمايش و تئاتر را از زمره هنرهايي مي¬دانند که ريشه¬هاي کهن و باستاني دارند. در اعصار گذشته نمايش و تئاتر هم فرصتي براي کسب خرسندي بود و هم فرصتي براي بيان ايده¬ها و پيام¬هاي اجتماعي که شايد اظهار صريح آنها ممکن نبود. در واقع عرصه نمايش به هنرمنداني نياز داشت که با چيرگي و تبحر خاص خويش به طرح شادي و نياز بپردازند.

ه – خلاقيت مکانيکي
خلاقيت مکانيکي از تفکرات و مهارت¬هاي عالي بشر به شمار مي¬رود که در آفرينش و خلق اشياء تغيير محيط و ابداع وسايل و فن¬آوري¬ها تبلور مي¬يابد. در دنياي بشري ردپاي اين نوع خلاقيت مشهود است. اختراع اتومبيل، کامپيوتر، موبايل و ... نمونه¬هايي هستند که خلاقيت مکانيکي در آنها نقش اساسي دارد. در انواع قبلي خلاقيت محور ابتکار و نوآوري تجسم، زبان و حرکات بود در حالي که در اين نوع، محور ابتکار اشياء و دنياي فيزيکي است.

1- کاردستي
کاردستي از فعاليت¬هاي مورد علاقه و دوست داشتني کودکان است. به همين علت، خيلي از مکان¬ها يا موسسه¬هايي که با کودکان سر و کار دارند در برنامه¬هاي خود اين فعاليت مفيد و خلاقه را پيش بيني مي¬کنند. آنها ممکن است وسايل را به صورت خام در اختيار کودکان قرار دهند يا به صورت مدل يا الگو (يعني تقريباً آماده).

منابع:
1- پيرخائفي، عليرضا (1376-4 شهريور) آيا خلاقيت را مي¬توان آموزش داد؟ روزنامه همشهري
2- پيرخائفي، عليرضا (1377، 15 ارديبهشت) چه عواملي خلاقيت را کاهش مي¬دهد؟ (تأليف هنسي و آمابيلي)، روزنامه همشهري
3- پيرخائفي، عليرضا (1377) مديريت خلاقيت و هنر، مجموعه مقالات گردهمايي پژوهشي مديريت و هنر، مرکز مطالعات و تحقيقات هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
4- حسيني، افضل السادات (1376) خلاقيت دانش¬آموزان چگونه شکوفا مي¬شود؟ روزنامه همشهري
5- سليمي باهر، حسين (1375) مطالعه در خدمت پرورش خلاقيت، مجله تربيت شماره 6.
6- قاسم زاده، حسن (1374) خلاقيت استعداد همگاني و قابل پرورش، مجله پژوهشي و مهندسي شماره 22.
7- قاسم زاده، حسن (1375) اهميت تعريف و مساله در خلاق بودن راه¬حل¬ها، فصلنامه پژوهش و مهندسي شماره 7 و8.
8- نيلي آرام، علي (1377) خلاقيت و نوآوري در سازمان، مجله تدبير شماره 85.
9- گفتگو (؟) خلاقيت و نوآوري، مناظره فرهنگي انديشمندان، مجله¬نامه فرهنگ شماره 22.