PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سير تکامل نگرش مديريت فرايندهاي کسب و کار (bpm)



Borna66
04-01-2011, 12:34 AM
هنوز چندي بيش از اولين سال هاي ظهور BPM به عنوان يکی از مباحث شناخته شدة مشترک در حوزه نرم افزار و کسب و کار نمی گذرد. طی اين دوره مرکز ثقل ديدگاه های رقابتی از خودکارسازی و يکپارچه سازی به هم آوايي (Orchestration) و هماهنگي (Coordination) تغيير کرده است.

مرحله اولِ BPM، اولين فرصت ارائه شده توسط اين رويکرد امکان جداسازی مديريت کسب و کار از مديريت سيستم ها را ارائه داد، (امکان انتزاع منطق کسب و کار از منطق کاربرد) اين توانمندی اختلاف راه حل BPM از ساير رويکردهاي نرم افزاری را متمايز و روشن می سازد.
در حاليکه پيش از اين، خط مشي ها و فرآيندها می بايست درون خطوط کد برنامه های کاربردی ظاهر مي شدند (البته اگر اين گونه بود و بدان توجه مي گرديد) و اين موضوع سبب رشد شکاف ميان کسب و کار و فنآوری اطلاعات بود و بزرگترين مانع جهت دستيابی به ارزش کسب و کار از طريق سرمايه گذاری در نرم افزار را سبب مي شد.
در طی چند سال اخير بلوغ برخي از استانداردهاي تعريفی (خصوصاً وب سرويس ها) با پيشرفت و توسعه نرم افزارهاي کاربردي مبتني بر رويکرد BPM ترکيب شده است و هم آوايي (Orchestration) فرآيندها از تئوری به واقعيت در آمده است. نتيجة حاصله قابليت کاملاً بالاتري را برای سيستم هاي اطلاعاتي به منظور پشتيبانی از عملکرد بالاتر کسب و کارها از طريق کاربرد اهداف، خط مشی ها و قوانين کسب و کار، فراهم ساخته است. هرچند انطباق و تنظيم بستر و خروجی ها به طور کامل، همه جانبه و به راحتی قابل تعريف نيست.
محيط های کسب و کار پويا بوده و بدين ترتيب سيستم هايی که بتوانند اين موضوع را پشتيبانی نمايند مورد نياز است. و اين بدان معناست که سيستم ها می بايد به راحتی اين امکان را داشته باشند تا بتوانند با تغييرات کسب و کار خود را تطبيق دهند.

مرحله دومِ BPM ، فرصت و قابليت ارائه شده از طريق ايجاد هم آوايي (Orchestration) حقيقی است. (قابليت اتصال ويژگي هاي کاربردی انتزاعی شده از طريق فرآيندهای کسب و کار هم آوايي (Orchestration) شده و به جهت، انتقال از زيرساخت اتوماسيون موجود به دارايي هاي کسب و کار، قابل استفاده مجدد می باشد.
آنچه هم آوايي (Orchestration) را از اتوماسيون (Automation) جدا می سازد با يک تغيير بنيادی ديدگاه از نگاه به فرآيند به عنوان جريانی از مراحل جدا جدا، به درک مفهوم جديدی از فرآيند بر حسب اهداف و نقاط مهم (Milestones) می باشد.
هم آوايي (Orchestration) به سيستم ها اجازه می دهد تا اثر ساير محيط های کسب و کار را در سيستم منعکس نمايند. (که اين موضوع برحسب مقاصد تعريف می شود تا بر حسب اسکريپ ها) در سال های اخير هم آوايي (Orchestration) به عنوان يک انتقال مشهود در محورهای پردازش کسب و کار معرفی شده است. شرکت هايي که فرصت های به دست آمده از هم آوايي (Orchestration) را درک کرده اند، يک باز انديشی کلی در نقش برنامه های کاربردی و سيستم های اطلاعاتی را به سايرين پيشنهاد می دهند.
ما امروز در ابتدای اين مرحله و دوره انتقال هستيم. با وجود اين که گروهي از سازمان ها که اين پتانسيل را درک کرده اند محدود می باشند ( که البته به سرعت در حال رشد هستند).
در عين حال هم آوايي (Orchestration) پيش از اين تأثير مشهودی در جهت دهی به بازار BPM داشته است، به جهت درک تأثيری که هم آوايي (Orchestration) بر ديدگاه بازار داشته است نياز به توجه به تشبيه ای است که در ذيل آمده است :
اتوماسيون فرآيند (دوران قبل از هم آوايي (Orchestration)) را می شود به حمل و نقل ريلی تشبيه کرد. هر فرايند داراي حرکتي در يک مسير و جهت قابل پيش بينی (که به شکل کاملاً دقيق ريل کشی شده است) و به طور مشابه در همان حوزه ی حمل و نقل، مي توان هم آوايي (Orchestration)) را به شکل حمل و نقل با اتومبيل يا ساير وسايل حمل و نقل جاده اي توصيف کرد. هم آوايي (Orchestration)) در تشبيه در حوزه حمل و نقل، اتومبيل هايي را جهت حمل مسافر به يک مقصد دلخواه با درک قواعد جاده و نقاط حساس در امتداد راه (در حالی که برای هر اينچ از راه نيازی به يک حکم و فرمان نيست) نشان می دهد. (در حقيقت با توجه به عوامل غير قابل پيش بينی مانند ترافيک جاده و ... که در واقع پيش بيني را غير ممکن مي سازد) در اين حالت اين امکان براي شما وجود دارد تا مسير يا مقصد خود را تغيير دهيد، آنچه که در حمل و نقل ريلي نخواهيد داشت. در مديريت فرايندهاي کسب و کار هم آوايي (Orchestration)) انطباق پذيری مسير فرآيند را ممکن می سازد.
به هرحال آن جنبه و وجهی که حمل و نقل جاده اي را از حمل و نقل ريلی جدا می سازد نياز به ديد (Visibility) است. اگر شما نتوانيد آنچه را که پيش روی شما قرار دارد ببينيد، شما نمی توانيد پاسخ مناسبی بدهيد، بدين ترتيب، استفاده از هم آوايي (Orchestration)) نگاه به همان نياز به ديد در فرآيند و عملکرد کسب و کار است. و به همان ميزان قابليت برآورد دقيق از وضعيت وقايع و رويدادهای جاری و تأثير آنها بر روی جريان فعاليت های پايين دستی دخيل در فرآيند حايز اهميت مي باشد.
تقاضا برای اين قابليت آشکارا در گزارشات مختلف مراکز معتبر علمي و تحقيقاتي يافت می شود که به شکل تقاضاهايي برای نظارت، گزارش و قابليت شبيه سازی فرايندهاي کسب و کار خود را نشان می دهند. همه اين ها ما را به مرحله سوم سوق می دهند

مرحله سومِ BPM، ديدگاهی که از همه بيشتر ما بدان تاکيد داريم ، اين مرحله با هم افزايي ناشی از سه حوزة نوآوری تعريف می گردد:
1- جداسازی سيستم ها و فرآيندها از يکديگر (فرآيندهايي که آن سيستم ها از آنها پشتيبانی می کنند).
2- هم آواسازي (Orchestrate)) اين اجزاء انتزاع يافته از کارکرد برنامه های کاربردی از طريق قابليت انطباق مدل فرآيندهای زمينه محور.
3- ارائه ديد و بازخورد لازم جهت کمک به انطباق پذيری مطرح شده در هم آوايي (Orchestration)) فرآيندها.
دو مرحله اول BPM پايه هاي محکمی را برای تحقق سيستم های انطباق پذير ارائه می نمايد و اين امکان را به تطبيق دهندگان BPM می دهد تا چابکتر از قبل به پاسخگويي بپردازند. برون رفت از ساختار فرماندهي و کنترل که طي30 سال گذشته براي سيستم هاي مديريت تعريف شده بوده است.
تحقق کامل توانايي قابل ارائه توسط هم آوايي (Orchestration) به هر حال نياز مبرم به "آگاهي نسبت به موقعيت" جهت تطبيق سيستم هاي کسب و کار با محيطي پويا و در حال تغيير را ايجاب مي نمايد.
با برداشتن حفاظ از روی جعبة سياه اتوماسيون، مرحله سوم BPM ، چارچوبی جهت اعتبار سنجی و ارزيابی مداوم و پايش و درک پيشرفت های عملکرد کسب و کار و انطباق سيستم هاي کسب و کار براي هماهنگي با آنها را مطرح می سازد.
اين مستلزم سطح جديدی از شفافيت در فرآيندها و عمليات است که آنها مطمئناً چالش های فرهنگي و چالش هاي مربوط به فاکتورهای انسانی را در پی دارد، که البته اين بحث موضوع جديدی براي BPM نيست.