tania
03-06-2011, 07:48 AM
در فرهنگ فارسي از تانازي يا مرگ شيرين سخني به ميان نيامده است ولي در فرهنگ انگليسي به فارسي به معاني مرگ آسان، مرگ يا قتل كساني كه دچار مرض سخت و لاعلاجاند براي تخفيف درد آنها بكار رفته است واژه اوتانازي در نوشتههاي فارسي اكنون به معناي بيمار كشي طبي يا سريع در مرگ محتضر و در مواردي هم به معناي مرگ آرام و آسان به كار برده ميشود به هر حال آتانازي به معني مرگ شيرين، مرگ خوب، مرگ مطلوب، قتل ناشي از ترحم ...مورد استفاده قرار ميگيرد.[1]
تعريف آتانازي
واژه آتانازي كه ريشه آن از اصطلاح يونانی( Euthanasia ) به معناي خوب و راحت و thanasia به معناي مرگ گرفته شده است و در معناي تحت الفظي به معناي مرگ خوب يا مرگ راحت ميباشد آتانازي يك اصطلاح عمومي است كه بر اساس زمينه مورد استفاده معاني مختلفي را ميتوان از آن استنباط نمود، از نظر لغوي اين واژه بيانگر عملي است كه در آن مرگ بيمار به شيوهاي صورت ميگيرد كه كمترين ميزان رنج و عذاب را برايش به همراه داشته باشد بنابراين آتانازي انواع مختلفي دارد.[2]
انواع آتانازي:
1- آتانازي داوطلبانه
به مواردي اطلاق ميشود كه فرد از ديگري ميخواهد تا او را به كام مرگ بفرستد يا در اين راه به او كمك كند.
2- غيرداوطلبانه
به مواردي اطلاق ميشود كه اتانازي بدون اعلام رضايت و نظر فرد يا بيمار انجام ميشود وقتي خود فرد قادر به تصميمگيري نباشد خانواده يا خويشان در مورد قطع درمانهايي كه به بهبود وضع بيمار كمكي نمِیكند تصميم گيري ميكنند.
3- مستقيم
به مواردي اطلاق ميشود كه اقدام خاصي براي پاياندان به زندگي بيمار صورت گيرد.
4- آتانازی غیر مستقیم
به مواردي اطلاق ميشود كه درمانها و يا دستگاههاي حياتي مراقبت از بيمار در شرايطي كه هيچ كمكي به بهبود وضعيت بيمار نميكند كنار گذاشته ميشوند.[3]
آتانازي در باورهاي ديني:
1- اسلام
در دين اسلام اعتقاد بر اين است كه هنگام بروز مصايب و گرفتاريها خداوند با رحمت خود ما را به صبر دعوت ميكند لذا هرگونه آتانازي و خودكشي مردود است لذا در آيات متعددي چون آيه 33 سوره مائده و آيه 151 سوره انعام و 29 سوره نساء و روايات به اين امر مهم اشاره شده كه از مجموع آنها ميتوان نتيجه گرفت كه اسلام حق مرگ را براي انسان به رسميت نميشناسند و حيات را به عنوان امانتي در دست انسان ميداند و انسان را مالك حيات خويش نميداند تا بتواند آن را ساقط كند.[4] و رضايت مقتول و انگيزه قاتل هيچ تأثيري در ماهيت قتل و حرمت عمل نخواهد داشت.[5]
2- مسيحيت
در باور مسيحيت تنها خداوند است كه زندگي را ميبخشد و آن را باز پس ميگيرد...آتانازي و خودكشي هردو نتيجه بيايماني ميباشند به واسطه همين ديدگاه روزگاري بود كه مسيحيها قربانيان خودكشي را به صليب ميكشيدند تا روحشان به آرامش نرسد.[6]
3- يهوديت
در آيين يهود هر گونه دخل و تصرف در زمان وقوع مرگ منع شده و در نتيجه آتانازي حرام و خودكشي مردود است ولي كنار گذاشتن دستگاههاس حمايتي حفظ جان در شرايطي خاص مجاز ميباشد.[7]
آتانازي در مكاتب فكري:
1- هندوئيسم- آيين هندي
در مكتب هندو، خودكشي تنها به شكل قرباني كردن خود مجاز ميباشد اما ديگر انواع خودكشي مخالفت با خداوند محسوب ميشود به هر حال در اين نگرش هر فرد ميتواند به خاطر آرامش ابدي از زندگي خود چشمم پوشي كند.
2- سكولاريسم (دين گريزي و دنيا مداري)
در اين مكتب آتانازي تنها با رضايت كامل فرد و در شرايط درد و ناراحتي حاصل از بيماري لاعلاج مجاز ميباشد.
3- اومانسيم ( اصالت بشر)
در اين مكتب اصالت بشر به معني اعتقاد به مصالح بشري در مقابل اصالت خداوندي ميباشد هر نوع آتانازي مورد نكوهش قرار گرفته و عملي ضد مكتب قلمداد ميشود.
4- اگزيستانسياليسم( اصالت وجود)
در اين مكتب اصالت انسان بعنوان موجود مطرح ميباشد، آتانازي به هر شكل آن مردود است.[8]
قتل مرتبط با آتانازي در قوانين مجازات اسلامي:
بحث آتانازي به صراحت در قوانين مجازات اسلامي ذكر نشده است ولي موارد مشابه قيد شده را بيان ميكنيم.
ماده 268 قانون مجازات اسلامی:
((چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید، حق قصاص ساقط میشود و اولیای دم نمیتوانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند.))
از آنجا كه براي مرتكبين جرم قصد يكي از مباحث مهم عمومي است از اين رو كسي كه با انگيزه خيرخواهانه، دلسوزي و ترحم و اجابت درخواست بيمار لاعلاج براي رهايي از درد و رنج در اين موارد مداخله كند نسبت به كسي كه با انگيزه حرص – طمع و انتقام مرتكب قتل شود مشمول تخفيف مجازات خواهد بود به نظر ميرسد آتانازي نيز مشمول همين قانون ميشود مخصوصاً نوع داوطلبانه آن ولي از ديدگاه مقررات ايران قتل ترحم آميز در تقسيم بندي انواع قتلهاي ممنوعه قرار ميگيرد و با توجه به مباني فقهي حقوق اسلام، قتل عدواني در همه اشكال آن ممنوع و مجرمانه ميباشد در هر حال رضايت مجني عليه حرمت عمل را زايل نميكند[9] در نهايت آتانازي را از نظر حكم تكليفي و وضعي مورد بررسي قرار ميدهيم.
حكم تكليفي
يعني آيا چنين قتلي جايز است يا نه؟ آنگونه كه از كلمات فقهاء فهميده ميشود اين است چون اين فعل به حيات يك انسان پايان ميدهد به هر دليلي باشد حرام است و مشمول اطلاقات و عمومات حرمت قتل نفس ميشود و صرف اذن مقتول نميتواند سبب تقيير اطلاقات و تحصيص عمومات شود و حرمت يك حكم است و حكم قابل اسقاط نيست.[10]
حكم وضعي
يعني اينكه حق قصاص و ديه باقي است يا ساقط شده در اين مورد دو نظريه وجود دارد عدها ي قائل به سقوط حق قصاص و ديه شدهاند و عدهاي هم قائل به عدم سقوط قصاص و ديه شدهاند ماده 268 ق. م. ا هم تأييد نظر فقهايي است كه قائل به سقوط قصاص شدهاند.[11]
نظر فقهاي معاصر
در مورد قتل از روي ترحم كه تقريبا اتفاق نظر دارند. در اینجا فقط به ذكر نظر آيت الله فاضل لنكراني بسنده میشود: تسريع در مرگ بيمار توسط خودش يا پزشك يا ديگران حرام است كه اگر توسط خود فرد انجام شود خودكشي محسوب ميشود و اگر توسط خودش يا پزشك انجام شود حكم قتل عمد را دارد و رضايت بيمار تأثيري در حكم ندارد.[12]
نویسنده : محسن نجف پور
[1] . مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 13.
[2] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 11.
[3] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول،
[4] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 183 و مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 77.
[5] . وليدي، محمد صالح؛ حقوق جزاي اختصاصي جرايم عليه اشخاص/ تهران انتشارات امیرکبیر، 1369، چاپ اول، ج 2،ص 79 و 83.
[6] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 184.
[7] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 184، و مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 82.
[8] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 185.
[9] . شامبياتي، هوشنگ، حقوق كيفري اختصاصي/تهران، انتشارات ژوبین، 1380، چاپ ششم ، جلد اول، ص 96، و ايرج گلدوزيان، حقوق جزاي اختصاصي، ص 52.
[10] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 203.
[11] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 204.
[12] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 204.
تعريف آتانازي
واژه آتانازي كه ريشه آن از اصطلاح يونانی( Euthanasia ) به معناي خوب و راحت و thanasia به معناي مرگ گرفته شده است و در معناي تحت الفظي به معناي مرگ خوب يا مرگ راحت ميباشد آتانازي يك اصطلاح عمومي است كه بر اساس زمينه مورد استفاده معاني مختلفي را ميتوان از آن استنباط نمود، از نظر لغوي اين واژه بيانگر عملي است كه در آن مرگ بيمار به شيوهاي صورت ميگيرد كه كمترين ميزان رنج و عذاب را برايش به همراه داشته باشد بنابراين آتانازي انواع مختلفي دارد.[2]
انواع آتانازي:
1- آتانازي داوطلبانه
به مواردي اطلاق ميشود كه فرد از ديگري ميخواهد تا او را به كام مرگ بفرستد يا در اين راه به او كمك كند.
2- غيرداوطلبانه
به مواردي اطلاق ميشود كه اتانازي بدون اعلام رضايت و نظر فرد يا بيمار انجام ميشود وقتي خود فرد قادر به تصميمگيري نباشد خانواده يا خويشان در مورد قطع درمانهايي كه به بهبود وضع بيمار كمكي نمِیكند تصميم گيري ميكنند.
3- مستقيم
به مواردي اطلاق ميشود كه اقدام خاصي براي پاياندان به زندگي بيمار صورت گيرد.
4- آتانازی غیر مستقیم
به مواردي اطلاق ميشود كه درمانها و يا دستگاههاي حياتي مراقبت از بيمار در شرايطي كه هيچ كمكي به بهبود وضعيت بيمار نميكند كنار گذاشته ميشوند.[3]
آتانازي در باورهاي ديني:
1- اسلام
در دين اسلام اعتقاد بر اين است كه هنگام بروز مصايب و گرفتاريها خداوند با رحمت خود ما را به صبر دعوت ميكند لذا هرگونه آتانازي و خودكشي مردود است لذا در آيات متعددي چون آيه 33 سوره مائده و آيه 151 سوره انعام و 29 سوره نساء و روايات به اين امر مهم اشاره شده كه از مجموع آنها ميتوان نتيجه گرفت كه اسلام حق مرگ را براي انسان به رسميت نميشناسند و حيات را به عنوان امانتي در دست انسان ميداند و انسان را مالك حيات خويش نميداند تا بتواند آن را ساقط كند.[4] و رضايت مقتول و انگيزه قاتل هيچ تأثيري در ماهيت قتل و حرمت عمل نخواهد داشت.[5]
2- مسيحيت
در باور مسيحيت تنها خداوند است كه زندگي را ميبخشد و آن را باز پس ميگيرد...آتانازي و خودكشي هردو نتيجه بيايماني ميباشند به واسطه همين ديدگاه روزگاري بود كه مسيحيها قربانيان خودكشي را به صليب ميكشيدند تا روحشان به آرامش نرسد.[6]
3- يهوديت
در آيين يهود هر گونه دخل و تصرف در زمان وقوع مرگ منع شده و در نتيجه آتانازي حرام و خودكشي مردود است ولي كنار گذاشتن دستگاههاس حمايتي حفظ جان در شرايطي خاص مجاز ميباشد.[7]
آتانازي در مكاتب فكري:
1- هندوئيسم- آيين هندي
در مكتب هندو، خودكشي تنها به شكل قرباني كردن خود مجاز ميباشد اما ديگر انواع خودكشي مخالفت با خداوند محسوب ميشود به هر حال در اين نگرش هر فرد ميتواند به خاطر آرامش ابدي از زندگي خود چشمم پوشي كند.
2- سكولاريسم (دين گريزي و دنيا مداري)
در اين مكتب آتانازي تنها با رضايت كامل فرد و در شرايط درد و ناراحتي حاصل از بيماري لاعلاج مجاز ميباشد.
3- اومانسيم ( اصالت بشر)
در اين مكتب اصالت بشر به معني اعتقاد به مصالح بشري در مقابل اصالت خداوندي ميباشد هر نوع آتانازي مورد نكوهش قرار گرفته و عملي ضد مكتب قلمداد ميشود.
4- اگزيستانسياليسم( اصالت وجود)
در اين مكتب اصالت انسان بعنوان موجود مطرح ميباشد، آتانازي به هر شكل آن مردود است.[8]
قتل مرتبط با آتانازي در قوانين مجازات اسلامي:
بحث آتانازي به صراحت در قوانين مجازات اسلامي ذكر نشده است ولي موارد مشابه قيد شده را بيان ميكنيم.
ماده 268 قانون مجازات اسلامی:
((چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید، حق قصاص ساقط میشود و اولیای دم نمیتوانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند.))
از آنجا كه براي مرتكبين جرم قصد يكي از مباحث مهم عمومي است از اين رو كسي كه با انگيزه خيرخواهانه، دلسوزي و ترحم و اجابت درخواست بيمار لاعلاج براي رهايي از درد و رنج در اين موارد مداخله كند نسبت به كسي كه با انگيزه حرص – طمع و انتقام مرتكب قتل شود مشمول تخفيف مجازات خواهد بود به نظر ميرسد آتانازي نيز مشمول همين قانون ميشود مخصوصاً نوع داوطلبانه آن ولي از ديدگاه مقررات ايران قتل ترحم آميز در تقسيم بندي انواع قتلهاي ممنوعه قرار ميگيرد و با توجه به مباني فقهي حقوق اسلام، قتل عدواني در همه اشكال آن ممنوع و مجرمانه ميباشد در هر حال رضايت مجني عليه حرمت عمل را زايل نميكند[9] در نهايت آتانازي را از نظر حكم تكليفي و وضعي مورد بررسي قرار ميدهيم.
حكم تكليفي
يعني آيا چنين قتلي جايز است يا نه؟ آنگونه كه از كلمات فقهاء فهميده ميشود اين است چون اين فعل به حيات يك انسان پايان ميدهد به هر دليلي باشد حرام است و مشمول اطلاقات و عمومات حرمت قتل نفس ميشود و صرف اذن مقتول نميتواند سبب تقيير اطلاقات و تحصيص عمومات شود و حرمت يك حكم است و حكم قابل اسقاط نيست.[10]
حكم وضعي
يعني اينكه حق قصاص و ديه باقي است يا ساقط شده در اين مورد دو نظريه وجود دارد عدها ي قائل به سقوط حق قصاص و ديه شدهاند و عدهاي هم قائل به عدم سقوط قصاص و ديه شدهاند ماده 268 ق. م. ا هم تأييد نظر فقهايي است كه قائل به سقوط قصاص شدهاند.[11]
نظر فقهاي معاصر
در مورد قتل از روي ترحم كه تقريبا اتفاق نظر دارند. در اینجا فقط به ذكر نظر آيت الله فاضل لنكراني بسنده میشود: تسريع در مرگ بيمار توسط خودش يا پزشك يا ديگران حرام است كه اگر توسط خود فرد انجام شود خودكشي محسوب ميشود و اگر توسط خودش يا پزشك انجام شود حكم قتل عمد را دارد و رضايت بيمار تأثيري در حكم ندارد.[12]
نویسنده : محسن نجف پور
[1] . مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 13.
[2] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 11.
[3] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول،
[4] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 183 و مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 77.
[5] . وليدي، محمد صالح؛ حقوق جزاي اختصاصي جرايم عليه اشخاص/ تهران انتشارات امیرکبیر، 1369، چاپ اول، ج 2،ص 79 و 83.
[6] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 184.
[7] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 184، و مظاهر تهراني، مسعود؛ حق مرگ در حقوق كيفري/ تهران، نشر هستي نما، 1386ص 82.
[8] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 185.
[9] . شامبياتي، هوشنگ، حقوق كيفري اختصاصي/تهران، انتشارات ژوبین، 1380، چاپ ششم ، جلد اول، ص 96، و ايرج گلدوزيان، حقوق جزاي اختصاصي، ص 52.
[10] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 203.
[11] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 204.
[12] . شهريار اسلامي تبار و محمد رضا الهي منش؛ مسائل اخلاقي و حقوقي قتل ترحم آميز/ تهران، انتشارات مجد،1386، چاپ اول، ص 204.