PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۲۲روایت از استیلی ازبخشش بازوبند به دایی تا رویارویی با او



pnugirl
02-18-2011, 05:15 PM
روايت هاي زيادي را ميتوان برشمرد از بخشش بازوبند حميد استيلي به علي دايي كه بطور ناخواسته به وجود آمده و روايت هاي نوستالوژيكي را به وجود آورده است. باهم اين روايت ها را مرور ميكنيم.

۱) خرداد ۱۳۶۵ علی پروین با فصل تازه ای از زندگی اش مواجه می شود. بازی پرسپولیس - پاس است. یک جوان ۱۷ ساله با پیراهن سبز وسط زمین می دود و علی پروین را با تکل هایش کلافه کرده است. پروین که در سال های پایانی بازیگری، چنین جسارتی را ندیده؛ آنقدر شاکی است که پس از بازی به طرف مهدی مناجاتی می رود و به سرمربی پاس می گوید؛ «این بازیکنت هیچی نمی شود.» بازی صفر - صفر تمام شده و پروین آنقدر عصبانی است که در رختکن هم داد و بیداد می کند و واژه هایی نثار هافبک جوان پاس می کند. جوان ۱۷ ساله حمید استیلی است. ۲) تیر ۱۳۷۱. دفتر علی پروین؛ سورتمه. جوانکی که قرار بود هیچی نشود، آنقدر پیشرفت کرده که علی پروین احضارش کند. محمد خاکپور هم همراه استیلی است. علی پروین نکته یی را به دو فوتبالیست جوان یاد می دهد؛ «از این به بعد هرجا رفتید، پولتان را همان اول کار نقد بگیرید. خب قرارداد شما دو میلیون و دویست است. این دویست تومان نقد...بفرما این هم پیراهن پرسپولیس که دو میلیون می ارزد.» آشنایی ویژه یی است. نه خاکپور حرفی می زند، نه استیلی معترض می شود. ۳) شهریور ۱۳۷۲. علی پروین رفتنی است. تیم ملی را به جام جهانی نرسانده و «باید» از پرسپولیس هم برود. جوانکی که با تکل هایش، پروین را به فکر خداحافظی انداخته بود؛ حالا با او همراه می شود و وفاداری اش را ثابت می کند. مقصد؛ بهمن. ۴) اردیبهشت ۱۳۷۷. تیم ملی ۷ گل از رم خورده و بوی کودتا می آید. ایویچ تلفنی برکنار می شود و اردوی تیم ملی شرایط عجیبی پیدا کرده است.چند روز بعد رضا شاهرودی به شدت مصدوم می شود. او به جام جهانی نمی رسد. با استیلی برخورد کرد و مصدوم شد. ۵) ۳۱ خرداد ۱۳۷۷.یک لحظه تاریخی؛ توپ به تور دروازه کیسی کلر رسیده و حمید استیلی اشک می ریزد. بازیکنان ایران دورش جمع می شوند تا گریه اش تمام شود اما اشک ها خودشان تصمیم می گیرند. دست استیلی نیست. گل قرن را زده است. ۶) آبان ۱۳۷۷. بازی پرسپولیس - ملوان است. هفته ششم لیگ آزادگان. علی پروین چند هفته یی است به پرسپولیس برگشته و حالا لحظه یی است که مرد شماره ۷ به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین می شود. حمید استیلی است که یقه پیراهن را به سبک اریک کانتونا بالا زده و صدای تشویق هواداران را می شنود. نادر محمدخانی هم با او برگشته است. پیراهن شماره ۷ پاداش وفاداری به پروین است. ۷) آبان ۱۳۷۹.تیم ملی در جام ملت های ۲۰۰۰ شرایط وخیمی دارد. پیش از بازی با لبنان حمید استیلی بازوبند کاپیتانی را به علی دایی داد و از حق خودش گذشت، اما اخبار مهم چیز دیگری است! شایعاتی از اختلاف شدید بین بازیکنان استقلالی و پرسپولیسی در اردوی تیم در لبنان به تهران مخابره می شود! ۸) ۹ دی ۱۳۷۹. قیچی زیبای علی کریمی دروازه استقلال را باز می کند. ناصر ابراهیمی کنار زمین دارد معلق می زند. چند دقیقه بعداز آن و پس از مشتی که برومند به صورت رافت کوبید، حمید استیلی و محمد نوازی گره خوردند و مشت و لگدهایی است که رد و بدل می شود. نیکبخت یک گوشه ایستاده و اشک می ریزد. خیلی زود مشخص می شود مشت و لگدها ریشه در اتفاقات جام ملت ها داشته و استقلالی ها را بعد از ناکامی در حفظ پیروزی در دقیقه ۹۰ ،به اوج عصبانیت رسانده است. چند روز بعد حکم محرومیت شش ماهه حمید استیلی امضا می شود. ۹) ۲۳ خرداد ۱۳۸۲. می گویند بقای علی پروین در پرسپولیس، بسته به نتیجه این بازی است. منصور پورحیدری و استقلال دو بر یک به پرسپولیس می بازند. حمید استیلی بهترین بازیکن زمین است که خودش را آماده رفتن به جشن عروسی بهروز رهبری فرد می کند. ۱۰) تیر ۱۳۸۲.پیروزی در داربی هم به پروین کمک نکرد.او رفتنی است و استیلی هم یکی از اعضای گروه ۷ است که با پروین مانده است.اینجا اما نقطه عطفی است که پروین و استیلی را از هم جدا می کند چون استیلی مثل یازده سال قبل، با استاد نمی ماند و به جمع غمخوار و علی دایی می پیوندد. ۱۱) مرداد ۱۳۸۳. پروین برگشته است اما استیلی رفتنی نیست. او یکی از دستیاران پروین و سوبل است. طولی نمی کشد که پروین پشیمان می شود.سوبل برای اولین بار در ۹۰ از اسرار درون تیمی مربوط به تحرکات استیلی بر علیه سرمربی برای کسب عنوان سرمربیگری پرسپولیس پرده بر می دارد که البته هیچ کس با توجه به رفتار مظلوم گرایانه استیلی آن حرفها را نه باور می کند و نه جدی می گیرد! ۱۲) بهمن ۱۳۸۴. آری هان جانشین پروین می شود اما باز هم استیلی ماندنی است. چند ماه بعد آری هان، استیلی را اخراج می کند. چرا؟ ۱۳) مرداد ۱۳۸۵.استیلی باز هم هست. این بار دستیار مصطفی دنیزلی. چند ماه بعد دنیزلی هم همان کاری را می کند که آری هان کرده بود؛ اخراج استیلی. ۱۴) مرداد ۱۳۸۶.استیلی که قرار بود سرمربی پرسپولیس باشد؛ از کاشانی می خواهد قطبی را به عنوان سرمربی جذب کند و خودش کنار او کار کند. ۱۵) ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷.جام قهرمانی در دست استیلی و قطبی است. دستیار چند ساله، می خواهد از سایه بیرون بیاید.حالا وقتش است... ۱۶) ۲۱ خرداد ۱۳۸۷. استیلی در آستانه دریافت حکم سرمربیگری پرسپولیس است. حالا مجبور است از سایه بیرون بیاید و به جای تکل زدن، گل بزند. آفتاب تندی است. شاید عینک دودی بزند.اما نه،هم حاج حبیب می رود وهم استیلی. قطبی برمی گردد. ۱۷)تیر۱۳۸۹.کاشانی غیر مستقیم در استیل آذین پشت می گیرد. تیمی که قرار است افشین پیروانی سرمربی آن شود اما به توصیه حاج حبیب ،استیلی هدایت آن را برعهده می گیرد. ۱۸)۲۹شهریور۱۳۸۸. استقلال واستیل آذین.زمانی که حمید استیلی بین 2 نیمه مشغول ارائه ی توضیحات فنی برای شاگردانش بود به این نکته اشاره کرد که فریدون زندی در نیمه دوم روی نیمکت می نشیند . در این لحضه زندی که به شدت عصبانی بود بطری آب را به دیوار کوبید و گفت : شما اشتباه می کنید! استیلی که جا خورده بود به حرکت زندی و پرتاب بطری اعتراض کرد ولی زندی جمله اش را تکرار کرد تا با سیلی استیلی مواجه شود.درگیری این 2 نفر رو به شدت بود که با دخالت علی کریمی و سایرین متوقف شد. ۱۹)۸بهمن۱۳۸۹.استیل آذین در روزی که متوسل زاده بازی جوانمردانه را معناکرد از سد مقاومت سپاسی گذشت. استیلی در کنفرانس بعداز بازی از استعفایش خبر داد وفردایش البته برگشت. ۲۰)۳۰ فروردین ۱۳۸۹. در فاصله چهار هفته به پایان لیگ برتر افشین پیروانی جانشین استیلی در تیم استیل آذین شد. گفته می شد کاشانی در ابتدا از اسپانسر شدن شهرداری برای استیل آذینی ها خبر داده بود وبا بازگشتش به پرسپولیس با هدایتی دچار مشکلاتی گردید ومالک استیل آذین هم از رفیق شفیق حاج حبیب انتقام گرفت. ۲۱)۲۶خرداد۱۳۸۹.استیلی در خانه ای واقع در خیابان شانزدهم شرقی علامه جنوبی ،با مدیر عمال شاهین بوشهر به توافق رسید وقرارداد خود با این تیم را منعقدکرد.آن روز گفته می شد استیلی زمستان بندر را نمی بیند واخراج می شود. ۲۲)۲۰آذر۱۳۸۹.هیئت موسس شاهین استیلی را برکنار کرد. این برکناری دوامی نداشت واین مربی فردای همان روز ابقاشد.او ماند وحالا در زمستان بندر به مصاف دایی می رود. همانی که روزی بازوبند تیم ملی را به او بخشیده بود.