tania
02-18-2011, 03:26 PM
به مجموعۀ اصول و قواعدي كه دولتها، يعني اعضاي اصلي جامعه بينالمللي خود را ملزم به رعايت آنها دانسته و در عمل نیز آنها را رعايت ميكنند، حقوق بينالملل عمومی اطلاق میگردد؛ که شامل قواعدي میشود كه طرز تشكيل و وظائف سازمانهاي بينالمللي و روابط اين سازمانها را با يكديگر و با دولتها را بیان نموده و حقوق و تكاليف هر كدام را تعيين ميكند.
اقسام حقوق بينالملل
الف) حقوق بينالملل عمومي:
شامل قواعدي است كه رعايت آن قواعد، براي تعداد بسياري از دولتها الزامي است، مثل مقررات كنوانسيون 1949 ژنو در مورد رفتار با اسيران و زندانيان زمان جنگ، كه ميتوان گفت مقبوليت جهاني دارد.
ب) حقوق بينالملل خصوصي:
قواعدي كه رعايت آنها براي دو يا تعداد محدودي از دولتها الزامي است.
خصوصيات حقوق بينالملل
الف) فاقد ضمانت اجرائی
به علت فقدان نهادهاي قانون گذاري، اجرائي و قضائي مناسب، ضمانت اجراي كافي براي اجراي قواعد حقوق بينالملل وجود ندارد.
ب) سازش قواعد بينالمللي و قواعد داخلي
حقوق بينالملل عمومي با مشكل سازش قواعد بينالمللي و قواعد داخلي روبرو است؛ چرا كه بيشتر مواقع حاكميت ملي دولتها مانع پذيرش كامل قواعد بينالمللي است.
مباني حقوق بينالملل
در مورد مبنا، ريشه، اساس و هدف حقوق بينالملل نظريات متعددي، ارائه شده است؛
1) مكتب اداري: كه حقوق بينالملل، ناشی از ارادۀ دولتها است.
2) مكتب خصوصي موضوعي: اينكه مبناي حقوق بينالملل خارج از ارادۀ بشري و مستقل از ارادۀ دولتهاست.
امروزه مبناي حقوق بينالملل را عقل آدمي ميدانند كه براساس اصل وفاي به عهد، جبران خسارت، اصل دفاع مشروع و احترام به آزادي ديگران، طرحريزي ميشود.
رابطۀ حقوق بينالملل با حقوق داخلي
تنظيم روابط بينالملل، صرفاً توسط قواعد حقوق بينالملل صورت نميگيرد؛ بلكه در برخي موارد قواعد حقوق داخلي در تنظيم آن سهيمند.
تابعين حقوق بينالملل
تابعين موجوديتهايي هستند كه از اصول و قواعد اين رشته از حقوق پيروي ميكنند كه عبارتند از:
الف) دولتها
دولت طبق ماده یک كنوانسيون "مونته ويدئو" با مشخصات زير تعريف ميشود: دولت بايد داراي جمعيت دائمي، سرزمينی معين، حكومت و حاكميت باشد؛ تا اينكه بتواند به عنوان تابع حقوق بينالملل شناخته شود و اين چهار شرط مشخصه اصلي دولت ميباشد.
فرق حكومت با حاكميت
در حكومت اقتدار و مشروعيت معتبر است ولي در حاكميت، اهليت برقراري روابط با ساير دولتها است كه به استقلال نيز تعبير ميشود.
ب)سازمانهای بينالمللی
به تجمعي از دولتها گفته ميشود كه براساس يك معاهده تشكيل و اعضاي آن اهداف مشتركي را در نهادهاي ويژه و با فعاليت خاص و مداوم دنبال ميكنند كه داراي طبقهبندي سازمانهاي نظامي مثل پيمان آتلانتيك شمالي و سازمانهاي اقتصادي مانند سازمان تجارت جهاني و سازمانهاي آموزشی تربيتي مانند يونسكو ميباشند.
ج) افراد
حقوق بينالملل معاصر، تحت عنوان حقوق بشر از حقوق افراد حمايت ميكند. و افراد از دو طريق مورد حمايت حقوق بينالملل قرار ميگيرند:
1) از طريق عام
از طريق حقوق بينالملل بشر دوستانه، مثل تصويب كنفوانسيونهائي راجع به بهبود سرنوشت مجروحين قواي نظامي در جنگ.
2) از طريق خاص
حمايت از افراد گروههاي مختلف مثل حمايت از اقشار كارگران يا پناهندگان و يا اقليتها كه در قالب وضع كنوانسيونهائي، حمايت از اين اقشار به عمل ميآيد.
اقسام حقوق بينالملل
الف) حقوق بينالملل عمومي:
شامل قواعدي است كه رعايت آن قواعد، براي تعداد بسياري از دولتها الزامي است، مثل مقررات كنوانسيون 1949 ژنو در مورد رفتار با اسيران و زندانيان زمان جنگ، كه ميتوان گفت مقبوليت جهاني دارد.
ب) حقوق بينالملل خصوصي:
قواعدي كه رعايت آنها براي دو يا تعداد محدودي از دولتها الزامي است.
خصوصيات حقوق بينالملل
الف) فاقد ضمانت اجرائی
به علت فقدان نهادهاي قانون گذاري، اجرائي و قضائي مناسب، ضمانت اجراي كافي براي اجراي قواعد حقوق بينالملل وجود ندارد.
ب) سازش قواعد بينالمللي و قواعد داخلي
حقوق بينالملل عمومي با مشكل سازش قواعد بينالمللي و قواعد داخلي روبرو است؛ چرا كه بيشتر مواقع حاكميت ملي دولتها مانع پذيرش كامل قواعد بينالمللي است.
مباني حقوق بينالملل
در مورد مبنا، ريشه، اساس و هدف حقوق بينالملل نظريات متعددي، ارائه شده است؛
1) مكتب اداري: كه حقوق بينالملل، ناشی از ارادۀ دولتها است.
2) مكتب خصوصي موضوعي: اينكه مبناي حقوق بينالملل خارج از ارادۀ بشري و مستقل از ارادۀ دولتهاست.
امروزه مبناي حقوق بينالملل را عقل آدمي ميدانند كه براساس اصل وفاي به عهد، جبران خسارت، اصل دفاع مشروع و احترام به آزادي ديگران، طرحريزي ميشود.
رابطۀ حقوق بينالملل با حقوق داخلي
تنظيم روابط بينالملل، صرفاً توسط قواعد حقوق بينالملل صورت نميگيرد؛ بلكه در برخي موارد قواعد حقوق داخلي در تنظيم آن سهيمند.
تابعين حقوق بينالملل
تابعين موجوديتهايي هستند كه از اصول و قواعد اين رشته از حقوق پيروي ميكنند كه عبارتند از:
الف) دولتها
دولت طبق ماده یک كنوانسيون "مونته ويدئو" با مشخصات زير تعريف ميشود: دولت بايد داراي جمعيت دائمي، سرزمينی معين، حكومت و حاكميت باشد؛ تا اينكه بتواند به عنوان تابع حقوق بينالملل شناخته شود و اين چهار شرط مشخصه اصلي دولت ميباشد.
فرق حكومت با حاكميت
در حكومت اقتدار و مشروعيت معتبر است ولي در حاكميت، اهليت برقراري روابط با ساير دولتها است كه به استقلال نيز تعبير ميشود.
ب)سازمانهای بينالمللی
به تجمعي از دولتها گفته ميشود كه براساس يك معاهده تشكيل و اعضاي آن اهداف مشتركي را در نهادهاي ويژه و با فعاليت خاص و مداوم دنبال ميكنند كه داراي طبقهبندي سازمانهاي نظامي مثل پيمان آتلانتيك شمالي و سازمانهاي اقتصادي مانند سازمان تجارت جهاني و سازمانهاي آموزشی تربيتي مانند يونسكو ميباشند.
ج) افراد
حقوق بينالملل معاصر، تحت عنوان حقوق بشر از حقوق افراد حمايت ميكند. و افراد از دو طريق مورد حمايت حقوق بينالملل قرار ميگيرند:
1) از طريق عام
از طريق حقوق بينالملل بشر دوستانه، مثل تصويب كنفوانسيونهائي راجع به بهبود سرنوشت مجروحين قواي نظامي در جنگ.
2) از طريق خاص
حمايت از افراد گروههاي مختلف مثل حمايت از اقشار كارگران يا پناهندگان و يا اقليتها كه در قالب وضع كنوانسيونهائي، حمايت از اين اقشار به عمل ميآيد.