PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 4 شعر از لئونارد کوهن، شاعر و و خواننده بزرگ کانادایی



O M I D
02-17-2011, 06:46 PM
شاید در کشور ما کوهن به ترانه Dance me to the end of love مشهور باشد. اما واقعیت این است که او در جامعه کانادا به عنوان شاعر و نویسنده‌ای صاحب سبک شناخته شده است که از چهره‌های درخشان....

آستر جیب هایم
لئونارد کوهن، شاعر نویسنده و خواننده بزرگ کانادایی است. شاید در کشور ما کوهن به ترانه Dance me to the end of love مشهور باشد. اما واقعیت این است که او در جامعه کانادا به عنوان شاعر و نویسنده‌ای صاحب سبک شناخته شده است که از چهره‌های درخشان ادبیات معاصر کانادا به شمار می‌رود. او در 1934 از یک خانواده یهودی در مونترال کبک زاده شد. کودکی‌ای سخت و زندگی‌ای پر از ماجرا جویی داشته است.

1- نابغه
به خاطر تو
یهودی "گتو" می‌شوم
و می‌رقصم
با علامت سپید
بر بازوهای درهم پیچیده‌ام
و زهر،
در سراسر شهر
نشت می‌كند

به خاطر تو
یهودی مرتد می‌شوم
و با كشیش اسپانیول
از عهد خون در تلمود می‌گویم
و از مخفیگاه استخوان‌های كودك

به خاطر تو
ربا خوار یهودی می‌شوم
و پادشاه پیر از خود راضی را
كه به شكار می‌رود
ورشكست می‌كنم
و پایان می‌دهم
این سیر را!

به خاطر تو
یهودی "بردوی" می‌شوم
در تماشاخانه‌ها
بر مادرم می‌گریم
و جنس‌های حراجی را
زیر پیشخوان
آب می‌كنم

به خاطر تو
پزشك یهودی می‌شوم
و تمام سطل‌های زباله را
به دنبال تكه‌ای از مردی خویش
می‌جویم
تا باز بخیه‌اش زنم

به خاطر تو
یهودی "داخائو" می‌شوم
و دست به سینه
در آهك می‌خوابم
با آماس دردی
كه ذهن هیچ كس را
یارای درك آن نیست!


2- بانویم می‌تواند بخوابد
بانویم می‌تواند
بر یك دستمال هم بخوابد
یا در پاییز
روی برگ خشك از درخت افتاده‌ای
خودم شكارچی‌ها را دیده‌ام
كه در چین پیراهنش زانو زده‌اند
و او به خواب خود هم راهشان نمی‌دهد
اندوه دیرپا
تنها بضاعت آن‌هاست برای تقدیم.
من آستر جیب‌هایم را بیرون كشیدم
به دنبال دستمالی
یا برگی

3- شعر
از مردی شنیده‌ام
كه قشنگ حرف می‌زند
و حتی اگر نامش را بگوید
زن‌ها خود را تسلیمش می‌كنند

اگر در كنار تنت خامونش نشسته‌ام
و سكوت مثل غده‌ای بر لب‌هامان می‌شكفد
از آن است كه می‌شنوم
مردی از راه پله‌ بالا می‌آید
و پشت در گلو صاف می‌كند.


4-هایكوی تابستانی
سكوت
و سكوتی ژرف‌تر
وقتی جیرجیرك‌ها
دودل می‌شوند.

[1] : محل اجتماع یهودیان، در اینجا به شهرك گتو اشاره دارد كه یهودیان لهستان را پیش از بردن به آشویتس در آنجا جمع می‌كردند و برای این كه راحت شناخته شوند مجبورشان می‌كردند یك ستاره‌ی داوود را در زمینه‌ی سفید بر بازو ببندند.
[2] خیابانی در نیویورك كه جایگاه بسیاری از تئاترهای مشهور این شهر است.
[3] یكی دیگر از كمپ‌های زندانیان در آلمان نازی