alamatesoall
02-10-2011, 08:29 PM
دروغ و راههای شناسایی دروغگو
حقایقی درباره دروغها
دروغگویی کاربردهایی دارد و مشاهدات تجربی روشن میکند که بخش بزرگی از تعاملات اجتماعی بر مبنای تلاش افراد برای فریب یکدیگر و نیز تلاش برای شناسایی اینکه آیا قربانی فریبکاری واقع شدهاند یا نه؟ شکل میگیرد.
کارفرمایی که به کارمندش میگوید واقعا دلم میخواهد حقوق و مزایایت را افزایش دهم اما مضیقه های مالی امکان نمیدهد، شوهری که به همسرش می گوید علت دیرآمدنش به خانه گرفتاریهای اداری بوده، کودکی که تقصیر دعوا را به گردن کودک دیگر میاندازد و بسیاری نمونه های دیگر میتوانند در زمره مواردی باشند که افراد در آن حقیقت را به مخاطب نمیگویند و فریبکاری را شیوه خود میکنند. .
روانشناسان بتازگی به نکاتی پی بردهاند که میتواند به یک روش موثر برای شناخت و آشکار سازی دروغ و فریب و خدعه منجر شود.
برخی از این روانشناسان سرگرم مطالعه بر روی کسانی هستند که از مهارت بالایی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردارند. این مطالعه از آن رو انجام میگیرد که روشن شود آیا دیگران هم میتوانند این قبیل مهارتها را کسب کنند یا نه.
محققان دیگر مشغول بررسی در خصوص مواردی هستند که اشخاص به واسطه آن حس سوء ظنشان تحریک میشود و به اصطلاح رادار دروغ سنج خود را روشن میکنند.
انسانها تنها موجوداتی نیستند که بر انجام رفتارهای خدعه آمیز توانایی دارند.
اما هوش بیبدیل آدمی و توانایی او بر استفاده از ابزار زبان، دروغگویی را تا حد یک هنر در میان آدمیان ارتقا بخشیده است.
اشخاص خواه در صدد جلب توجه جنس مخالف باشند یا در اندیشه کسب ثروت یا شهرت و نظایر آن، در همه این موارد دروغگویی میتواند به عنوان یک استراتژی موثر مورد استفاده قرار گیرد.
اهمیت این استراتژی آنگاه بهتر روشن میشود که توجه کنیم افراد نوعا در تشخیص دروغگویی و فریبکاری دیگران چندان مهارت ندارند.
اما دانشمندان چگونه قابلیت تشخیص دروغ را در افراد مورد سنجش قرار میدهند؟ استاد تحقیق در این زمینه محققی به نام پاول اکمن است که در دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو روانشناسی تدریس میکند و ۴۰سال است در زمینه فریبکاری سرگرم تحقیق است.
یکی از آزمونهای استاندارد او برای تشخیص توانایی اشخاص در شناسایی دروغگوها از این قرار است. او از داوطلبان میخواهد فیلم تعدادی از افراد را که سرگرم بازگو کردن احساسات و حالات روحی خود هستند تماشا کنند و توضیح دهند کدام یک راست میگویند و کدامیک دروغ.
کسانی که قرار است احساسات خود را بازگو کنند به دو دسته تقسیم شده اند. به یک دسته فیلم دلخراشی از جراحاتی که بر بدن بیماران ناشی از سوختگی ظاهر شده نشان داده میشود و به دسته دیگر فیلمی از طبیعت.
به داوطلبانی که به سخن این افراد گوش میدهند گفته میشود که هر دو دسته شاهد تماشای فیلم از طبیعت بودهاند.
رشتهای طولانی از این قبیل آزمایشها روشن ساخته که افراد از مهارت زیادی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردار نیستند. حتی آن دسته از کسانی که شغلشان ایجاب میکند دروغگویی و فریبکاری دیگران را تشخیص دهند، نظیر قضات، ماموران گمرک، افسران پلیس، کارآگاهان، روان-درمانگران و ...
بر روی هم و بطور متوسط تنها اندکی بهتر از هنگامی عمل میکنند که صرفا و بدون به کار انداختن مهارتهای خود، به حدس و گمان اکتفا میکنند.
یک بررسی از ۲۵۳مطالعه که در این زمینه به انجام رسیده نشان میدهد که میزان دقت افراد در تشخیص دروغگویی و فریبکاری دیگران حدود ۵۳درصد است.
از این بدتر اینکه دستگاههای دروغ سنج کنونی نیز چندان کمکی در این زمینه نمیکنند. آمار نشان میدهد این قبیل دستگاهها که مورد استفاده پلیس است در ۴۷درصد موارد افراد بیگناه را دروغگو معرفی میکند.
اما در میان مردم شمار انگشت شماری نیز هستند که از مهارت ویژهای برای تشخیص فریبکاری دیگران برخوردارند.
اکمن در اواسط دهه ۱۹۸۰فردی را شناسایی کرد که قادر بود بطور صد در صد همه آزمونهای دروغ سنجی را با موفقیت به انجام برساند.
این شخص "جی جی نیوبری" نام داشت و کارمند اداره مبارزه با الکل، دخانیات، سلاح آتشین و مواد منفجره در واشنگتن دی سی بود.
اکمن پس از شناسایی نیوبری تصمیم گرفت با همکاری یکی از دوستانش به نام او سولیوان شمار بیشتری از این قبیل افراد دارای مهارت را شناسایی کند.
این دو تن آزمونهایی را طراحی کردند که احتمال پاسخ درست دادن به صورت تصادفی در آنها معادل ۲۵مورد در یک میلیون مورد بود. این دو محقق ۱۴ هزار داوطلب را تحت آزمایش قرار دادند و به ۲۹نفر در میان این عده برخورد کردند که از قابلیتهایی واقعا استثنایی برای شناسایی خدعه و دروغ برخوردار بودند.
این ۲۹نفر اکنون به محققان کمک میکنند تا راز و رمز توانایی استثنائی خود را مشخص سازند. هرچند اکن و او سولیوان هنوز نتایج تحقیقات خود را منتشر نساختهاند اما برخی از یافتههای آنان در کنفرانسها مطرح شده است.
از جمله آنکه تغییر بسیار گذرا و سریع چهره اشخاص که احساس عصبانیت یا گناهکار بودن آنان را مینمایاند یکی از سرنخهای اصلی در خصوص دروغگویی آنان است.
به نظر میرسد افرادی که از توانایی استثنایی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردارند قادرند این تغییر بسیار ظریف و ناپیدای چهره را تشخیص دهند.
از این ۲۹نفر استثنایی ۱۰نفر زن هستند که این امر تا اندازه مایه شگفتی است زیرا شمار زنانی که در آزمایش شرکت داده شدند کمتر از مردان بودند و در عین حال هیچ یک از بررسیهایی که تاکنون در مورد توانایی افراد برای تشخیص دروغ صورت گرفته نشان نداده که زنان در این زمینه از قابلیت بیشتری برخوردارند.
اما به گفته او سولیوان خانمها معمولا بهتر میتوانند فریب و خدعه را در رفتارهای غیر کلامی دیگران تشخیص دهند.
در حقیقت تکیه بیش از حد همه افراد به انچه که مخاطبان بازگو میکنند و کمتر اهمیت دادن به حرکات و سکنات آنان، کار شناسایی و تشخیص دروغ و خدعه را دشوارتر میسازد.
آزمایشها نشان میدهد کسانی که نیمکره چپ مغزشان اسیب دیده قادر به درک معانی جملات نیستند. این دسته از افراد ناگزیرند برای تشخیص رفتارهای خدعه آمیز بیشتر به سرنخهای رفتاری توجه کنند.
یکی دیگر از نکاتی که این دو روانشناس در بررسی بر روی ۲۹فرد با توانایی استثنایی در تشخیص دروغ متوجه شدند آن است که همگی آنان دوران کودکی سختی داشتهاند و ناگزیر بودهاند برای دور نگاه داشتن خود از دشواریها، قابلیتهای خود را برای تشخیص موقعیت و بخصوص تشخیص حالات روحی دیگران با توجه به حالات چهره یا حرکات و سکنات آنان تا حد زیادی افزایش دهند.
محققان دیگری که در زمینه دروغ سنجی افراد تحقیق کردهاند به این نکته توجه کردهاند که آدمی میتواند رادار دروغ سنج خود را در شرایط مختلف با درجات متفاوت از حساسیت به کار گیرند.
در آزمایشی که بر روی ۳۴زن انجام شد تا مشخص شود آیا آنان قادرند دروغگویی همسران خود را تشخیص دهند روشن شد که زنان با توجه به موقعیت و شرایطی که در آن قرار میگیرند رادار دروغ و سنج خود را روشن یا خاموش میکنند.
به عبارت دیگر در مواردی زنان تشخیص میدهند به صلاح آنان است که سخن مخاطب را به عنوان راست بپذیرند و چندان پا پی مطلب نشوند.
یک گروه از محققان در دانشگاه نیوجرسی توجه خود را به توانایی افراد در دروغگویی معطوف کردهاند و اینکه چه چیز سبب میشود کسی دروغگوی ماهر و قهاری از آب درآید.
تحقیقات گذشته نشان داده که توانایی بر فریبکاری با درجه بالایی از خودآگاهی و یا اطلاع شخص از احساسات و عواطف و افکار خود همراه است. در کودکان اندکی پس از انکه توانایی بر خودآگاهی رشد کرد، توانایی بر دروغ گفتن نیز ظاهر میشود.
توانایی خود آگاهی کودکان از هنگامی آغاز میشود که آنان ضمایر اول شخص را به کار میبرند و از احساسات خود به صورت آگاهانه سخن میگویند.
آن دسته از افرادی که از درجه خودآگاهی پائینی برخوردارند دروغگوهای بدی هستند. یک نمونه این افراد کسانی هستند که به اسکیزوفرنی مبتلا شده- اند.این افراد در عین حال توانایی کمی برای تشخیص دروغگویی دیگران دارند.
محققان دانشگاه نیو جرسی در آزمایشی بر روی یک گروه از داوطلبان که از درجات خودآگاهی متفاوتی برخوردار بودند از آنان خواستند در برابر دوربین دروغهایی را سرهم کنند.
این فیلمها بعدا به یک گروه از دانشجویان دوره لیسانس نشان داده و از آنان خواسته شد مشخص کنند کدام یک از افراد دروغ میگویند و کدام راست.
در این آزمایش مشاهده شد آن دسته از دروغگوهایی که از خود آگاهی بالاتری برخوردار بودهاند بهتر توانستهاند مخاطبان (در این مورد دانشجویان) را قانع سازند که داستانشان راست است.
حقایقی درباره دروغها
دروغگویی کاربردهایی دارد و مشاهدات تجربی روشن میکند که بخش بزرگی از تعاملات اجتماعی بر مبنای تلاش افراد برای فریب یکدیگر و نیز تلاش برای شناسایی اینکه آیا قربانی فریبکاری واقع شدهاند یا نه؟ شکل میگیرد.
کارفرمایی که به کارمندش میگوید واقعا دلم میخواهد حقوق و مزایایت را افزایش دهم اما مضیقه های مالی امکان نمیدهد، شوهری که به همسرش می گوید علت دیرآمدنش به خانه گرفتاریهای اداری بوده، کودکی که تقصیر دعوا را به گردن کودک دیگر میاندازد و بسیاری نمونه های دیگر میتوانند در زمره مواردی باشند که افراد در آن حقیقت را به مخاطب نمیگویند و فریبکاری را شیوه خود میکنند. .
روانشناسان بتازگی به نکاتی پی بردهاند که میتواند به یک روش موثر برای شناخت و آشکار سازی دروغ و فریب و خدعه منجر شود.
برخی از این روانشناسان سرگرم مطالعه بر روی کسانی هستند که از مهارت بالایی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردارند. این مطالعه از آن رو انجام میگیرد که روشن شود آیا دیگران هم میتوانند این قبیل مهارتها را کسب کنند یا نه.
محققان دیگر مشغول بررسی در خصوص مواردی هستند که اشخاص به واسطه آن حس سوء ظنشان تحریک میشود و به اصطلاح رادار دروغ سنج خود را روشن میکنند.
انسانها تنها موجوداتی نیستند که بر انجام رفتارهای خدعه آمیز توانایی دارند.
اما هوش بیبدیل آدمی و توانایی او بر استفاده از ابزار زبان، دروغگویی را تا حد یک هنر در میان آدمیان ارتقا بخشیده است.
اشخاص خواه در صدد جلب توجه جنس مخالف باشند یا در اندیشه کسب ثروت یا شهرت و نظایر آن، در همه این موارد دروغگویی میتواند به عنوان یک استراتژی موثر مورد استفاده قرار گیرد.
اهمیت این استراتژی آنگاه بهتر روشن میشود که توجه کنیم افراد نوعا در تشخیص دروغگویی و فریبکاری دیگران چندان مهارت ندارند.
اما دانشمندان چگونه قابلیت تشخیص دروغ را در افراد مورد سنجش قرار میدهند؟ استاد تحقیق در این زمینه محققی به نام پاول اکمن است که در دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو روانشناسی تدریس میکند و ۴۰سال است در زمینه فریبکاری سرگرم تحقیق است.
یکی از آزمونهای استاندارد او برای تشخیص توانایی اشخاص در شناسایی دروغگوها از این قرار است. او از داوطلبان میخواهد فیلم تعدادی از افراد را که سرگرم بازگو کردن احساسات و حالات روحی خود هستند تماشا کنند و توضیح دهند کدام یک راست میگویند و کدامیک دروغ.
کسانی که قرار است احساسات خود را بازگو کنند به دو دسته تقسیم شده اند. به یک دسته فیلم دلخراشی از جراحاتی که بر بدن بیماران ناشی از سوختگی ظاهر شده نشان داده میشود و به دسته دیگر فیلمی از طبیعت.
به داوطلبانی که به سخن این افراد گوش میدهند گفته میشود که هر دو دسته شاهد تماشای فیلم از طبیعت بودهاند.
رشتهای طولانی از این قبیل آزمایشها روشن ساخته که افراد از مهارت زیادی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردار نیستند. حتی آن دسته از کسانی که شغلشان ایجاب میکند دروغگویی و فریبکاری دیگران را تشخیص دهند، نظیر قضات، ماموران گمرک، افسران پلیس، کارآگاهان، روان-درمانگران و ...
بر روی هم و بطور متوسط تنها اندکی بهتر از هنگامی عمل میکنند که صرفا و بدون به کار انداختن مهارتهای خود، به حدس و گمان اکتفا میکنند.
یک بررسی از ۲۵۳مطالعه که در این زمینه به انجام رسیده نشان میدهد که میزان دقت افراد در تشخیص دروغگویی و فریبکاری دیگران حدود ۵۳درصد است.
از این بدتر اینکه دستگاههای دروغ سنج کنونی نیز چندان کمکی در این زمینه نمیکنند. آمار نشان میدهد این قبیل دستگاهها که مورد استفاده پلیس است در ۴۷درصد موارد افراد بیگناه را دروغگو معرفی میکند.
اما در میان مردم شمار انگشت شماری نیز هستند که از مهارت ویژهای برای تشخیص فریبکاری دیگران برخوردارند.
اکمن در اواسط دهه ۱۹۸۰فردی را شناسایی کرد که قادر بود بطور صد در صد همه آزمونهای دروغ سنجی را با موفقیت به انجام برساند.
این شخص "جی جی نیوبری" نام داشت و کارمند اداره مبارزه با الکل، دخانیات، سلاح آتشین و مواد منفجره در واشنگتن دی سی بود.
اکمن پس از شناسایی نیوبری تصمیم گرفت با همکاری یکی از دوستانش به نام او سولیوان شمار بیشتری از این قبیل افراد دارای مهارت را شناسایی کند.
این دو تن آزمونهایی را طراحی کردند که احتمال پاسخ درست دادن به صورت تصادفی در آنها معادل ۲۵مورد در یک میلیون مورد بود. این دو محقق ۱۴ هزار داوطلب را تحت آزمایش قرار دادند و به ۲۹نفر در میان این عده برخورد کردند که از قابلیتهایی واقعا استثنایی برای شناسایی خدعه و دروغ برخوردار بودند.
این ۲۹نفر اکنون به محققان کمک میکنند تا راز و رمز توانایی استثنائی خود را مشخص سازند. هرچند اکن و او سولیوان هنوز نتایج تحقیقات خود را منتشر نساختهاند اما برخی از یافتههای آنان در کنفرانسها مطرح شده است.
از جمله آنکه تغییر بسیار گذرا و سریع چهره اشخاص که احساس عصبانیت یا گناهکار بودن آنان را مینمایاند یکی از سرنخهای اصلی در خصوص دروغگویی آنان است.
به نظر میرسد افرادی که از توانایی استثنایی برای تشخیص دروغگویی دیگران برخوردارند قادرند این تغییر بسیار ظریف و ناپیدای چهره را تشخیص دهند.
از این ۲۹نفر استثنایی ۱۰نفر زن هستند که این امر تا اندازه مایه شگفتی است زیرا شمار زنانی که در آزمایش شرکت داده شدند کمتر از مردان بودند و در عین حال هیچ یک از بررسیهایی که تاکنون در مورد توانایی افراد برای تشخیص دروغ صورت گرفته نشان نداده که زنان در این زمینه از قابلیت بیشتری برخوردارند.
اما به گفته او سولیوان خانمها معمولا بهتر میتوانند فریب و خدعه را در رفتارهای غیر کلامی دیگران تشخیص دهند.
در حقیقت تکیه بیش از حد همه افراد به انچه که مخاطبان بازگو میکنند و کمتر اهمیت دادن به حرکات و سکنات آنان، کار شناسایی و تشخیص دروغ و خدعه را دشوارتر میسازد.
آزمایشها نشان میدهد کسانی که نیمکره چپ مغزشان اسیب دیده قادر به درک معانی جملات نیستند. این دسته از افراد ناگزیرند برای تشخیص رفتارهای خدعه آمیز بیشتر به سرنخهای رفتاری توجه کنند.
یکی دیگر از نکاتی که این دو روانشناس در بررسی بر روی ۲۹فرد با توانایی استثنایی در تشخیص دروغ متوجه شدند آن است که همگی آنان دوران کودکی سختی داشتهاند و ناگزیر بودهاند برای دور نگاه داشتن خود از دشواریها، قابلیتهای خود را برای تشخیص موقعیت و بخصوص تشخیص حالات روحی دیگران با توجه به حالات چهره یا حرکات و سکنات آنان تا حد زیادی افزایش دهند.
محققان دیگری که در زمینه دروغ سنجی افراد تحقیق کردهاند به این نکته توجه کردهاند که آدمی میتواند رادار دروغ سنج خود را در شرایط مختلف با درجات متفاوت از حساسیت به کار گیرند.
در آزمایشی که بر روی ۳۴زن انجام شد تا مشخص شود آیا آنان قادرند دروغگویی همسران خود را تشخیص دهند روشن شد که زنان با توجه به موقعیت و شرایطی که در آن قرار میگیرند رادار دروغ و سنج خود را روشن یا خاموش میکنند.
به عبارت دیگر در مواردی زنان تشخیص میدهند به صلاح آنان است که سخن مخاطب را به عنوان راست بپذیرند و چندان پا پی مطلب نشوند.
یک گروه از محققان در دانشگاه نیوجرسی توجه خود را به توانایی افراد در دروغگویی معطوف کردهاند و اینکه چه چیز سبب میشود کسی دروغگوی ماهر و قهاری از آب درآید.
تحقیقات گذشته نشان داده که توانایی بر فریبکاری با درجه بالایی از خودآگاهی و یا اطلاع شخص از احساسات و عواطف و افکار خود همراه است. در کودکان اندکی پس از انکه توانایی بر خودآگاهی رشد کرد، توانایی بر دروغ گفتن نیز ظاهر میشود.
توانایی خود آگاهی کودکان از هنگامی آغاز میشود که آنان ضمایر اول شخص را به کار میبرند و از احساسات خود به صورت آگاهانه سخن میگویند.
آن دسته از افرادی که از درجه خودآگاهی پائینی برخوردارند دروغگوهای بدی هستند. یک نمونه این افراد کسانی هستند که به اسکیزوفرنی مبتلا شده- اند.این افراد در عین حال توانایی کمی برای تشخیص دروغگویی دیگران دارند.
محققان دانشگاه نیو جرسی در آزمایشی بر روی یک گروه از داوطلبان که از درجات خودآگاهی متفاوتی برخوردار بودند از آنان خواستند در برابر دوربین دروغهایی را سرهم کنند.
این فیلمها بعدا به یک گروه از دانشجویان دوره لیسانس نشان داده و از آنان خواسته شد مشخص کنند کدام یک از افراد دروغ میگویند و کدام راست.
در این آزمایش مشاهده شد آن دسته از دروغگوهایی که از خود آگاهی بالاتری برخوردار بودهاند بهتر توانستهاند مخاطبان (در این مورد دانشجویان) را قانع سازند که داستانشان راست است.