PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فارقليط، پيامبر موعود



Borna66
01-21-2011, 01:25 AM
در انجيل هايي كه به زبان سرياني(4) نوشته شده، از نام آن كسي كه حضرت مسيح به آمدن او بشارت داده، با لفظ " فارقليط" تعبير شده است. فارقليط، لغتي سرياني است كه اهل سوريه باآن سخن مي‌گفتند. دانشمندان اسلامي و مفسران انجيل اتفاق نظردارند كه اين لفظ، معّرب لفظي يوناني است كه انجيل يوحنا به آن زبان نوشته شده است،
يكي از راههاي شناسايي پيامبران اين است كه پيامبري كه نبوت وي با دلايل قطعي ثابت شده است، به نبوت پيامبر آينده تصريح كند و تصريح وي به حدي برسد كه همه گونه ترديد و شك را در هنگام تطبيق و شناسايي از بين ببرد. نبوت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) علاوه بر اين كه با دلايل قطعي و روشن، ثابت گرديده است، در كتاب‌هاي پيامبران پيشين نيز، برنبوت وي تصريح و نام و خصوصيات او در كتب عهدين (تورات و انجيل)، مشخص شده است. از همين روست كه به عنوان نمونه، خداوند در آيه 6 سوره صف با كمال صراحت از حضرت عيسي نقل مي‌كند كه: "من به آمدن پيامبري كه نام او احمد است، بشارت مي‌دهم".(2)

روزي كه اين آيه و نظاير آن نازل شد و پيامبرآنها را براي مردم خواند، در جزيرة العرب، گروههايي از يهوديان و مسيحيان زندگي مي‌كردند و اگر چنين بشارتي در اين كتابها وجود نداشت، دانشمندان اين دو آيين، آن را دستاويز قرار داده و سر و صدايي به راه مي‌انداختند؛ ولي به داوري تاريخ صحيح، نه تنها آنان در برابر اين تصريح‌ها لب فروبستند، بلكه حتي گروهي منصف نيز به صفوف مسلمانان پيوستند. بنابر اين به طور مسلم بشارت حضرت مسيح (عليه السلام) در انجيل خود او وجود داشته و اگر فرضاً چنين بشارتي در انجيل‌هاي كنوني نباشد، دليل بر اين نيست كه در انجيل خود آن حضرت نيز نبوده است؛ زيرا به شهادت متون انجيلهاي فعلي، هر يك ازحواريون وغير حواريون، انجيل نوشته و به انديشه خود، گفتار و كردار و فرمان‌هاي حضرت مسيح (عليه السلام) را در آنجا گرد آورده است و تنها به اين هم اكتفا نكرده، بلكه ديده ها، شنيده‌ها و حدسيات خود را نيز با آنها آميخته و به نام انجيل انتشار داده است. بنابراين هيچ كدام از انجيلها، انجيل حضرت مسيح(عليه السلام) نيست.(3) ولي از آن جا كه خواست الهي بر آن تعلق گرفته كه برهان قرآن و دليل نبوت پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) در تمامي دورانها بدرخشد، بشارت آمدن پيامبري پس از حضرت مسيح به نام احمد در انجيل يوحنا با كمال وضوح وارد شده است. اگر چه مفسران انجيل دست و پا مي‌كنند كه آيه‌هاي مربوط به اين بشارت را طور ديگر تفسير نمايند، ولي پس از يك دقت كوتاه، پرده از روي حقيقت برداشته مي‌شود...

در انجيل هايي كه به زبان سرياني(4) نوشته شده، از نام آن كسي كه حضرت مسيح به آمدن او بشارت داده، با لفظ " فارقليط" تعبير شده است. فارقليط، لغتي سرياني است كه اهل سوريه باآن سخن مي‌گفتند. دانشمندان اسلامي و مفسران انجيل اتفاق نظردارند كه اين لفظ، معّرب لفظي يوناني است كه انجيل يوحنا به آن زبان نوشته شده است، ولي در اين كه ريشه اصلي اين لفظ در لغت يوناني چه بوده، اختلاف نظر دارند. محققان اسلامي معتقدند كه ريشه يوناني اين كلمه، "پريكليطوس" به معناي محمد و احمد است، ولي مفسران انجيل ريشه آن را "پاركليطوس" به معناي تسلي دهنده دانسته‌اند و به همين خاطر، بيشتر مفسران انجيل آن را به روح القدس تفسير نموده اند. لذا بايد روي قرايني كه درمتون آيات وجود دارد، حقيقت مطلب را به دست آورد.

در انجيل يوحنا، باب 15 و 16 اين گونه آمده است: "چون آن فارقليط كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد، روح راستي كه از طرف پدر مي‌آيد درباره من شهادت خواهد داد".(5). "راست مي‌گويم كه شما را مفيد است كه من بروم. اگر من نروم آن فارقليط نزد شما نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.... و ديگر چيزهايي بسيار دارم كه به شما بگويم، لكن حالا نمي‌توانيد متحمل شويد، امّا چون او بيايد او شما را به تمامي راستي ارشاد خواهد كرد؛ زيرا او از پيش خود سخن نخواهد گفت، بلكه هر آن چه مي‌شنود خواهد گفت و شما را به آينده خبر خواهد داد و مرا تمجيد خواهد نمود؛ زيرا كه او آن چه از آنِ من است خواهد يافت و شما را خبر خواهد داد. هرچه از آن پدر است از من است. از اين جهت گفتم كه آن چه آنِ من است، مي‌گيرد و به شما خبر مي‌دهد".(6) و (7)

اگر دقت كنيم، قراين روشني وجود دارد كه گواهي مي‌دهد مراد از فارقليط، پيامبري است كه پس از مسيح مي‌آيد و نه روح القدس. به عنوان نمونه از برخي تواريخ مسيحي استفاده مي‌شود كه پيش از اسلام، در ميان علما و مفسران انجيل مسلّم بود كه فارقليط، همان پيامبر موعود است. حتي گروهي از اين مطلب سوء استفاده كرده وخود را فارقليط موعود معرفي نموده اند؛ مثلاً "منتس" كه مردي رياضت كش بود و در قرن دوم ميلادي مي‌زيست، در سال 177 ميلادي در آسياي صغير مدعي رسالت گرديد و گفت: "من همان فارقليط هستم كه عيسي از آمدن او خبر داده است". در نتيجه گروهي هم از وي پيروي كردند.(8)

از طرف ديگر امتيازاتي كه حضرت مسيح (عليه السلام) براي فارقليط قائل شده و شرايط و نتايجي كه براي آمدن او شمرده است، مانع از آن است كه فارقليط را به روح القدس تفسير نماييم؛ بلكه اين مطلب را قطعي مي‌سازد كه منظور از فارقليط جز پيامبر موعود نخواهد بود. مثلا به عنوان نمونه مسيح مي‌گويد: "اگر من نروم فارقليط نزد شما نمي‌آيد".(9) بنابر اين، او آمدن فارقليط را مشروط به رفتن خود كرده است؛ اما اگر مقصود از فارقليط، روح القدس باشد، نزول او بر حضرت مسيح و حتي بر خود حواريون مشروط به رفتن مسيح نبوده است؛ زيرا به عقيده مسيحيان، زماني كه حضرت مسيح خواست تا حواريون را براي تبليغ به اطراف بفرستد، روح القدس بر آنان نازل گرديد.(10) بنابراين هيچ گاه نزول روح القدس مشروط به رفتن مسيح نبوده است. اما اگر بگوييم مقصود از فارقليط پيامبري صاحب شريعت، آن هم شريعتي جهاني است، در اين صورت، آمدن او مشروط به رفتن حضرت مسيح و منسوخ گشتن آيين او خواهد بود. دقت در اين قراين مي‌تواند ما را به حقيقتي كه محققان عالي قدر اسلام به آن رسيده‌اند رهنمون گردد. البته قراين به آن چه گفته شد منحصر نيست، بلكه قراين متعدد ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد.(11)

در پايان، مطلب قابل توجهي را كه دايرة المعارف بزرگ فرانسه در اين باره دارد، از نظر خوانندگان مي‌گذرانيم: "محمد مؤسس دين اسلام و فرستاده خدا و خاتم پيامبران است. كلمه محمد، به معني "بسيار حمد شده" مي‌باشد و از مصدر "حمد"، كه به معناي تمجيد و تجليل است، مشتق گرديده است. بر حسب تصادفي عجيب، نام ديگري كه ازهمان ريشه حمد است، مترادف كامل لفظ محمد مي‌باشد و آن، احمد است كه احتمال قوي مي‌رود عيسويان عربستان آن لفظ را براي تعيين فارقليط به كار ميبردند. احمد (يعني بسيار ستوده شده و بسيار مجلل)، ترجمه لفظ "پاراكليتوس" است كه اشتباهاً لفظ "پريكليويس" را جاي آن گذاردند. به اين ترتيب نويسندگان مذهبي مسلمان، مكرر گوشزد كرده‌اند كه مراد از اين لفظ، بشارت ظهور پيامبر اسلام است. قرآن مجيد نيز به طور علني در آيه شگفت انگيز سوره صف به اين موضوع اشاره مي‌كند."(12)


پي‌نوشت ها:
1- آنچه در اين متن مي‌خوانيد، تنها بخشي ناچيز و بسيار خلاصه از واقعيت است و اگر دوست داشتيد كه بيشتر در اين خصوص بدانيد، پيشنهاد مي‌كنيم كه حتما به منبع اصلي متن، مراجعه كنيد.
2- " و اذ قال عيسي ابن مريم يا بني اسرائيل اني رسول الله اليكم مصدقا لما بين يدي من التوراة و مبشرا برسول ياتي من بعدي اسمه احمد فلما جأهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين "، " و (به ياد آوريد) هنگامي را كه عيسي بن مريم گفت: «اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي كه تصديق‏كننده كتابي كه قبل از من فرستاده شده ( تورات) مي‏باشم، و بشارت‏دهنده به رسولي كه بعد از من مي‏آيد و نام او احمد است!» هنگامي كه او ( احمد) با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحري است آشكار»! "( سوره صف، آيه 6)
3- "انتساب اين چهار كتاب به مؤلفان خود آنها قطعيت ندارد و جز انجيل متي هيچ كدام مطالب كتاب خود را مستقيما از حضرت مسيح نگرفته است. در حقيقت انجيل مرقس، خلاصه بيانات پطرس بوده و لوقا فشرده افكار و نقليات پولس مي‌باشد. براي آگاهي بيشتر، به منبع اصلي متن، مراجعه كنيد.
4- سريان سرياني از زبانهائي است كه مانند زبان عربي، ريشه در زبان سامي دارد. انجيل حضرت مسيح(عليه السلام) هم اگر چه به زبان عبري بوده و زبان مادري وي و كساني كه وي در ميان آنها پرورش يافته، غير از عبري نبوده است، ولي بنابر اخبار و روايات، او مأمور بود كه آن را به لغت سرياني براي سريانيان، كه همان اهل سوريه هستند، تفسيركند.
5- انجيل يوحنا، باب 15، جمله 26 چاپ لندن، سال 1837 ميلادي. بقيه جمله‌ها را نيز از همين چاپ نقل كرديم و براي اطمينان بيشتر با ترجمه‌هاي فارسي ديگر كه از زبان سرياني و كلداني به فارسي نقل شده اند، تطبيق نموديم.
6- انجيل يوحنا، باب 16، جمله 7 – 15
7- به غير از باب 15 و 16 انجيل يوحنا، در باب 14، جملات 15و16و 17 و 25 و 26 و 29 نيز بار ديگر از فارقليط سخن به ميان آمده و حقائق ديگري در خصوص او بيان شده است كه مي‌توانيد به متن آن مراجعه كنيد.
8- انيس الاعلام، ج‏2، ص 179 به نقل از تاريخ "وليم ميور" كه در سال 1848 چاپ شده است.
9- انجيل يوحنا، باب 15، جمله 7
10- انجيل متي، باب 10، جمله 29- انجيل لوقا، باب 10، جمله 17
11- براي بررسي بيشتر مي‌توانيد به كتاب "احمد موعود انجيل" و يا كتاب نفيس " انيس الأعلام" كه يكي از منابع مورد استفاده در آن است، مراجعه كنيد.
12- محمد خاتم پيامبران، جلد‏1، صفحه ‏504، به نقل از دائرة المعارف بزرگ فرانسه، جلد 23، صفحه‏4174