PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افشین قطبی- آخرین حرف



pnugirl
01-18-2011, 02:30 PM
بحث فنی بیشتر درباره این تیم باشد برای کارشناسانی که اتفاقا در این کشور تعدادشان خیلی هم زیاد است. چیزی که مهم است دانستن این نکته است که در ایران به جز مردم هیچ کس طرفدارقطبی نبوده و نیست.
یک: روزگار غریبی است...
دو: در این مدتی که برای سایت گل یادداشت می نویسم چند نوشته ام به دلیل حمایت از قطبی مجال انتشار نیافته و احتمالا این اتفاق برای بعضی دیگر از دوستان نویسنده نیز افتاده است. دلیلش هم واضح است: مسئول سایت و رسانه تحت مدیرتش به دلیل حمایت از سرمربی تیم ملی فوتبال کشور آن قدر تحت فشار بوده و هستند که برای ادامه کارشان باید ملاحظه هزار چیز نوشته و نانوشته را بکنند. جام ملتهای آسیا آخرین فرصت تلاقی ما خستگان از فوتبالفارسی و دلبستگان افشین قطبی بود و به همین دلیل پیش از آغاز جام یادداشتی با عنوان «مگس ها و سیمرغ ها» نوشتم که باز هم به همان دلایل منتشر نشد.
بعد از بازی با عراق یادداشت دیگری با عنوان «این پنج بازی باقیمانده» نوشتم و در آن به ضرورت بازی خلعتبری به جای شجاعی، پژمان نوری به جای آندو تیموریان و کریم انصاری فرد به جای محمد غلامی اشاره کردم و باز هم داستان همان بود که بود: عدم انتشار به دلیل ملاحظات.
سه: این یادداشت را دارم در شرایطی می نویسم که یادداشت قبلی ام با تغییراتی که به تبدیل شبیهند منتشر شده و این اتفاق خوبی نیست. من نگران تغییرات و اغلاط املایی یادداشت و اعتبار حرفه ای خودم نیستم، بلکه نگران آنم که فشار جریان حاکم بر رسانه ها کاری کرده که حرفه ای ترین و "آنتی فوتبالفارسی ترین"(از جعل این اصطلاح من درآوردی معذورم) رسانه این کشور هم نمی تواند آیینه ای برای طرح نظراتی متفاوت با جریان اصلی باشد.
چهار: تیم افشین قطبی کماکان خوب بازی نمی کند و این خوب بازی نکردن به "ضعف تکنیکی" فوتبالیست های ایرانی هم برمی گردد. اینکه یک بازیکن نمی تواند در یک به یک ها ضربه اول را بزند یا دریبل نخورد، اینکه یازیکنی در خط دفاع براساس تاکتیک مربی موظف شده تا تعویض منطقه بازی را عهده دار شود و از هر ۵ ضربه ای که به توپ می زند ۴تایش به اوت می رود، اینکه یک بازیکن نمی تواند یک پاس چهل متری را استپ کند و مواردی از این دست ربطی به مربی یک تیم در رده های سنی پایین هم ندارد، چه برسد به سرمربی تیم ملی.
ثمره فوتبالفارسی همین است که می بینیم: بازیکنان دیگر کشورها پیشرفت می کنند و بازیکنان ایرانی نه، چون آنها با رصد بالانشینان فوتبالفارسی به نیکی دریافته اند برای بالانشینی در این فوتبال نیازی به پیشرفت فنی ندارند. اما تفاوتی که قطبی با مربیان ایرانی دارد - همانها که برآیند جمعی نظراتشان آن شد که قطبی را مگس بخوانند و خود را سیمرغ- آن است که فوتبال را از یک مسیر درست آموخته، تفاوت درست و غلط را می شناسد و از همه مهمتر اینکه وقتی به درستی چیزی پی برد آن را اجرا می کند و منتظر ملاحظات زید و عمر و صدر و ذیل نمی ماند.
پنج: ظاهرا شجاعی و تیموریان به دلیل بیماری از ترکیب بیرون مانده اند. حتی اگر چنین باشد همه دیدیم که خلعتبری با آنکه در مقابل کره شمالی ۲۰درصد بازی همیشگی اش را هم انجام نداد باز هم از شجاعی بهتر بود و نوری به جز آن پاس گل فوق العاده اش در کارهای دفاعی و جمع کردن توپهای پشت محوطه خودی و توپهای پشت سر حاج صفی هم بی نهایت موفق بود.(هرچند که آندو در بازی اول خوب بود اما فراموش نکنیم آندو در بهترین حالت که همان بازی با عراقش بود باز هم تنها یک بازیکن تخریبی است و توان شوتزنی و پاسهای ریسکی را ندارد که نوری از آنها بهره مند است) کریم انصاری فرد به شوخی خودش را برادر کوچکتر فرناندو تورس می داند، اما بخش جدی این شوخی آن است که انصاری فرد در تمام تاریخ فوتبال ایران اولین مهاجمی است که هم از نظر فنی و هم حتی در چهره و استایل بدنی شبیه مهاجمین اروپایی است.
او دیروز و در حالی که فرصت آنچنانی هم نصیبش نشده بود دو گل سالم زد و بارها و بارها تماشای دقیق ضربه ای که او در بازی دیروز برای دومین بار وارد دروازه کره شمالی کرد می تواند معلوم کند که تفاوت انصاری فرد و بقیه مهاجمین نوک ایرانی چقدر است.
شش: بحث فنی بیشتر درباره این تیم باشد برای کارشناسانی که اتفاقا در این کشور تعدادشان خیلی هم زیاد است. چیزی که مهم است دانستن این نکته است که در ایران به جز مردم هیچ کس طرفدارقطبی نبوده و نیست. شاید حالا و بعد از دو برد پیاپی سکوتی در بین مخالفین ایجاد شده باشد اما آنچه تا پیش از بازی اول در جریان بود از یاد کسی نرفته و نباید هم برود. حالا دیگر تیم صعود کرده و روحیه کسی تضعیف نمی شود، پس بگذارید بگویم که به شخصه در بازی احتمالی با استرالیا و کره جنوبی شانس کمی برای تیم قطبی قائلم اما هر نتیجه ای که در این مسابقات رقم بخورد چیزی که ثابت باقی می ماند واقعیت فوتبال ایران است.
به سرمربیان دو تیم پرطرفدار این کشور نگاه کنید، به پرافتخارترین سرمربی لیگ برتر نگاه کنید و به وضعیت لژیونرهای ایرانی نگاه کنید و واقعیت فوتبال ایران را دریابید. قطبی قراردادش را هم بسته و به زودی به جایی می رود که در آن بتواند کار کند، درست همان کاری که ایویچ و بلاژویچ و دنیزلی و باقی مگس های قبلی وقتی به آنها گفته شد که عرصه سیمرغ جولانگاهشان نیست کردند. او می رود و ما می مانیم و سیمرغ هایی که بالای سرمان پرواز می کنند و اصلا ما را نمی بینند. حرف اول و آخر سیمرغ ها به قطبی یک بیت شعر بود و این یادداشت هم دوست دارد با یک بیت شعر به پایان برسد: ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش باید برون کشید از این ورطه رخت خویش.