PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ازوضعيت تأسف بارحيات وحش ايران(جاذبه گمشده ايران)



Borna66
04-21-2009, 07:12 PM
آيندگان ، پاسخ اين پرسش را به درستى روشن خواهندكرد.
جاذبه گمشده ايران


• يوزپلنگ، گورخر، گوزن زرد، خرس سياه، تمساح پوزه كوتاه، ماهى آزاددرياى خزرو سياه خروس از حيوانات بومى ايرانى بر لبه انقراض هستند

رامتين سيار - هنگامى كه كارشناسان محيط زيست بر اهميت حفظ محيط زيست گياهى و جانورى در جلسه اى در اوايل انقلاب بحث مى كردند، يكى از رئيسان سازمان محيط زيست آن سالها با جمله اى بحث را خاتمه داد. آن جمله اين بود: «خداوند طبيعت و حيوانات را خلق كرده و خودش هم حفظ مى كند پس برادران جاى هيچ نگرانى وجود ندارد! » اين بود كه آب سردى بر سر همه آن كارشناسان و دلسوختگان حيات وحش ايران ريخته شد. در سالهاى بعد بسيارى از آن مديران آشنا به كار و علاقه مند، كارى جز تأليف و تدريس كتابهايى چون «پستانداران ايران» نداشتند. با آنكه اين كتابها به تناوب چاپ و انتشار مى يابد اما به موازات آن نيز تخريب محيط زيست هنوز ادامه دارد و آنچه در جنگلهاى شمال، غرب و نواحى شرقى و جنوبى كشور در حال نابودى است نسل رو به انقراض يوزپلنگ، مرال، خرس ايرانى، گوزن زرد و ... است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

مرز و بوم ايران از آنجا به عنوان كشور چهارفصل شهرت يافته است كه همچون مجموعه اى از متغيرهاى آب و هوايى گرد آمده است. طبيعتى اين چنين رنگارنگ تقريباً در تمام دنيا منحصر به فرد است. محمد على اينانلو سردبير مجله طبيعت در اين مورد مى گويد: «اختلاف دماى گرمترين و سردترين نقطه ايران در زمستان و تابستان عدد ۱۰۰ را به ما نشان مى دهد چنانكه سردترين نقطه به ۴۰درجه زير صفر و گرمترين به ۶۰درجه بالاى صفر مى رسد و اين در دنيا بى نظير است. قله دماوند با ۶۰۰۰متر ارتفاع و سواحل خيلج فارس با ۲۶متر زير ارتفاع درياهاى آزاد يكى از بالاترين اختلاف ارتفاع را مى سازند. در ايران تا به حال ۸۳۰۰ گونه گياهى شناخته شده. ۱۶۰ نوع پستاندار در ايران زندگى مى كنند. ۴۸۵ گونه پرنده اعم از مهاجر، نيمه مهاجر و بومى و حدود ۵۰۰نوع آبزى و خزنده تا به حال شناسايى شده كه در صورت مطالعه بيشتر تا ۲۰۰۰نوع هم خواهد رسيد. اين اعداد در يك مرز يك ميليون و ۶۰۰هزار كيلومترى در تمام دنيا بى نظير است. به همين دليل نام ايران را «ايران جهانى در يك مرز» گذاشتم. در ميان ۱۶۰گونه پستاندار در ايران كه شامل گونه هاى كوهستانى، دشتى، كويرى و جنگلى مى شود بعضى خاص ايران مانند يوزپلنگ وگوزن زرد ايرانى هستند. بعضى خاص آسيا مانند گورخر آسيايى و بعضى گونه اروپايى مانند لينكز. (گربه وحشى جنگلى) هستند. از اين گونه ها بعضى در حال انقراض بعضى جمعيتشان بد نيست و بعضى هم خوب است. محمدعلى اينانلو در مورد گذشته حيات وحش در ايران مى گويد: «اگر نگاهى به حجاريهاى طاق بستان، تخت جمشيد و جاهاى ديگر كه از شكار شاهان حجارى كردند يا به فاصله نزديكتر حجارى تنگه واشى در فيروزكوه (قاجاريه) بيندازيم به اين نتيجه مى رسيم كه اين حجاريها كار شكار شاهان را نشان مى دهد ولى معناى ديگرش نشان دادن وفور بيش از حد انواع گونه هاى حيات وحش در ايران بوده. اندكى نزديكتر در زمان قاجاريه و حتى اواخر آن در خاطرات كسانى كه از آن دوره شكار نامه يا سفرنامه نوشتند مانند خاطرات شازده ظل السطان پسر ناصرالدين شاه متوجه مى شويم در ايران تا چه حد حيات وحش ما غنى بوده. ظل السطان در خاطراتش مى گويد شكار براى سپاهيان من دو هدف داشته، تمرين رزم و آمادگى جنگى، دوم تغذيه سپاهيان و يا در سفرنامه مازندران علاوه بر شكار شدن صدها رأس گوزن و شوكاو پرنده هايى نظير قرقاول و دراج؛ چيزى كه خيلى جلب نظر مى كند شكار ۱۸قلاده ببر است. در خاطرات شكارچى ها و شكاربانهاى پير، پيرمردهايى كه از دشت قزوين مى گويند كه آنجا را مى توان در تاريخى نه چندان دور با صحراى سرنگتى آفريقا مقايسه كرد. در گزارشهاى رسمى سازمان محيط زيست قبل از انقلاب تعداد زيادى حيوانات وحشى در مناطقى نظير پارك ملى گلستان، خوش ييلاق، پارك ملى كوير، منطقه كالمند در يزد، مناطق خجير و سرخه حصار در نزديك تهران، موته در اصفهان، جزاير درياچه اروميه كلاه غازى در اصفهان، حاجى آباد نزديك بندرعباس، دشتها و كوههاى زنجان وجود داشته است. در چندساله اول انقلاب به خاطر اينكه اسلحه بى حساب دست بعضى افراد مسؤوليت ناشناس بود و فكر مى كردند مناطق حفاظت شده اين مملكت متعلق به خانواده سلطنتى است، همچنين در مناطق جنگى مثل كردستان و غرب كشور شكار و كشتار بسيار بى رويه اى در اين مناطق انجام شد و حيات وحش ايران لطمه زيادى ديد. اما پس از اينكه قوانين در اين زمينه شكل گرفت و حاكم شد سازمان محيط زيست به كمك مأموران قديمى و دلسوز توانست تا اندازه اى از اين ذخاير محافظت كند كه البته الآن هم محيط بانهاى جوان استخدام شدند و بسيار دلسوز وعلاقه مند هستند ولى بايد از تجربيات گذشته ها استفاده كرد. »
اين كارشناس حيات وحش سپس به گونه هاى منقرض شده حيات وحش اشاره مى كند: «نخستين حيواناتى كه كاملاً منقرض شدند شير ايرانى بود دوم ببر ايرانى كه معروف به ببر هيركانى بوده كه اسمش از جنگلهاى هيركانيا اسم قديم گرگان كنونى در زمان پارتها گرفته شده است و اما حيواناتى كه در لبه انقراض هستند: نخست يوزپلنگ ايرانى است كه آمارهاى جسته گريخته سازمان محيط زيست و مؤسسه (iucn) تعداد آنها را بين ۳۰ تا ۴۰ قلاده حدس مى زنند ولى شخصاً كه دايم در سفر هستم با خوش بينى زير ۲۰ تا حدس مى زنم در پارك ملى كوير، خار و توران شاهرود و همچنين در يزد كه چندسال پيش به خاطر تشنگى يك مادر با دوتوله خودش به نزديك آبادى آمده بود و مردم آنها را كشته بودند كه يكى از بچه ها زنده ماند و اينك تنها يوزپلنگ در اسارت موجود است كه در پارك پرديسان نگهدارى مى شود. دوم گورخر ايرانى است كه تصور مى كنم آمارهاى سازمان محيط زيست حدود ۴۰۰ تا تخمين مى زند ولى اگر خوش بينانه نگاه كنيم زير ۲۰۰ تا در ايران وجود دارد ۳- گوزن زرد ايرانى كه خوشبختانه با اقدامات حفاظتى كه از ۳۰سال پيش شروع شد از خطر انقراض نجات پيدا كرد. الآن تعدادى در دشت نازسارى نگهدارى مى شوند يك تعداد در جزيره اسپير و اشك در درياچه اروميه. تعدادى به صورت آزاد در منطقه حفاظت شده دزو كرخه نگهدارى مى شوند. ۴- خرس سياه ايرانى معروف به خرس سياه بلوچستان كه از خانواده خرس سياه آسياى جنوب شرقى است فرقش با خرس قهوه اى اين است كه رنگش كاملاً سياه و مثلث سفيدى روى سينه اش است. تعداد مشخصى نيست. اگر به ۱۰ تا برسد خوب است ۵- تمساح پوزه كوتاه ايرانى كه در رودخانه سرباز در بلوچستان اطراف سد پيشين و آبگيرهاى اطراف رودخانه سرباز زندگى مى كنند كه حدود ۱۰۰تا موجود مى باشد. ۶ - ماهى آزاددرياى خزر و بالاخره سياه خروس نوعى پرنده زيبا در منطقه كوچكى در شمال آذربايجان كه به ۱۰۰ تا نمى رسد. »
تلاش جهانى براى نجات يوزپلنگ آسيايى

پايان يوزپلنگ ايرانى!


بخش دوم

سام خسروى فرد
اين متخصص حيات وحش به نكته اى ظريف اشاره مى كند: «داشتن وسايل و استفاده از تكنولوژى روز، نظير سيستم موقعيت ياب جغرافيايى (GPS) و استفاده از اينترنت و كامپيوترهاى قابل حمل بسيار مفيد است اما هدف نيست. هدف،درست نگاه كردن و فكر كردن است كه چگونه مى توان زيستگاه يك جانور و در اصل خودجانور را حفظ كرد. بنابراين وسايل كسانى كه به اين كار علاقه مندند يك دفترچه يادداشت، يك قلم و يك دوربين دوچشمى است. بسيارى را ديده ام كه با يك كتاب راهنماى صحرايى براى شناسايى پرندگان راهى طبيعت شده اند و موفق بوده اند. تحقيقات يك گام ابتدايى و اوليه در امر حفاظت است. اگر هرچه را كه مى بينيد بنويسيد پس از مدتى مجموعه مفيدى از يادداشتها خواهيد داشت كه براساس آن مى توان درست تصميم گرفت. نقش محيط بانها در اين ارتباط بسيار پررنگ تر است. حفاظت به سياستهاى دولت و سازمانهاى مرتبط برمى گردد.»
او از تعداد پاركهاى ملى و مناطق حفاظت شده در ايران اظهار خرسندى مى كند: «اين مناطق تنها اميد بقاى طبيعت هستند. به علاوه از عرصه هاى حفاظت شده براى احياى نقاط تخريب شده مى توان الگو گرفت. همچنين حاشيه مناطق حفاظت شده نيز اهميت قابل ملاحظه اى دارند. چرا كه ممكن است تا ۹۵ درصد جمعيت حيات وحش از هسته مركزى اين مناطق به حواشى آن بروند.»
«شلر» اكوتوريسم را راهى براى حفاظت مى داند مشروط برآن كه عوايد آن نصيب جوامع محلى شود:« توريست مى آيد كه جانوران را تماشا كند، آهويى كه از فاصله يك كيلومترى فرار مى كند چگونه مى تواند سبب جذب توريستها شود. بايد تعقيب و شكار جانوران رامتوقف كرد.»
«شلر» در باره پروژه اى در مغولستان مى گويد كه از دهه ۸۰ ميلادى آغاز شده است: «وقتى از دولت مغولستان پرسيديم قصد داريد چه جانورانى را حفاظت كنيد گفتند پلنگ برفى، خرس، آهوى مغولى. بعدكار ما آغاز شد ابتدا تعدادى از جانوران را گرفتيم و دستگاههاى ردياب به آنهامتصل كرديم تامتوجه شويم كجا مى روند و چه كار مى كنند. به عنوان مثال متوجه شديم پلنگ برفى وقتى به اسب و گاو مغولى (ياك) حمله مى كند كه چوپانها در خواب هستند. بعد دريافتيم كه حدود ۳۰ خرس قهوه اى گبى درمغولستان وجود دارد ،چه بايد كرد؟ مسؤولان اين كشور مى خواستند جانوران را در اسارت حفظ كنند اما اين كار به هيچ وجه صحيح نيست. حدود ۶۰۰كيلومترمربع گستره خانگى اين جانور است و براى پيدا كردن غذا طى يك شب ۳۰كيلومتر راه مى رود.»
او در ادامه بررسى آنتى لوپ تبتى اشاره مى كند و مى گويد: «وقتى براى مطالعه آهوها رفتيم متوجه شديم تا ۲۰۰كيلومترى اين جانوران اثرى از دام اهلى نيست. براى مطلع شدن از وضعيت مهاجرت اين آهوها يكصد دستگاه ردياب روى آنها نصب كرديم. با زنده گيرى بچه ها و آزمايش خون آنها وضعيت بيمارى را در گله ها مشخص كرديم. سالانه حدود يكصد هزار رأس از اين جانوران توسط مردم شكار مى شوند، دولت هم در اين زمينه قادرنيست كارى انجام دهد چرا كه مردم به شدت فقيرند. حقوق يك محيط بان دراين كشور ماهانه دو دلار آمريكاست.» از پشم سه رأس از اين جانوران شالهايى مى بافند كه ۱۱هزار پوند در انگلستان به فروش مى رسد.»
او در ادامه به حيات وحش كوههاى پامير اشاره مى كند:«سمبل پامير، قوچ ماركوپولست، طول شاخص اين به ۱۹۰ سانتيمتر مى رسد و بزرگترين قوچ جهان است كه طولانى ترين شاخ را دارد. پروانه شكار آن ۲۵ هزار دلار است مبلغى كه بايد به جامعه محلى اختصاص يابد اما متأسفانه اين عمل تاكنون انجام نشده است. مطالعات ما نشان داد كه يك كشور به تنهايى نمى تواند اين جانور را حفظ كند چرا كه در افغانستان، تاجيكستان ، چين و پاكستان پراكندگى دارد. براى شناخت وضعيت زيستگاه اين جانور به دليل عدم وجود راههاى دسترسى دو ماه با اسب سفر كرديم و از مسيرهاى ديدنى و خطرناكى گذشتيم. پامير دشتى هموار است كه در ارتفاعى زياد قرار گرفته همواره پوشيده از علف است»
او به نقش مردم در حفاظت حيات وحش مى پردازد و ادامه مى دهد: «در تبت برخى گونه ها توسط مردم حفاظت مى شود نظير درناى گردن سياه به علاوه رهبران مذهبى تبت بيشترين نقش را در حفاظت جانوران دارند زيرا مردم به توصيه ها و دستورهاى آنان كاملاً عمل مى كنند.»
پس از او نوبت به تشكلها مى رسد تا گزارشى از وضعيت مناطق بيدويه چاه افتخارى در كرمان، بهرام گور در فارس ومياندشت خراسان ارائه كنند.
تقريباً در تمامى اين مناطق يوزپلنگ گزارش شده اما به سالهاى قبل باز مى گردد و اين روزها كمتر اثرى از آن مى توان يافت. ساعتى پس از ارائه گزارش تشكلها پاسگاه محيط بانى خلوت مى شود. دسته هاى دو، سه نفرى به نقاطى مى روند كه از پيش تعيين شده تا جمعيت طعمه هاى نور را شمارش كنند. دو كارشناس در گوشه اى با نماينده سازمان ملل در حال گفت وگو هستند و محيط بانها در فكر انجام وظيفه محوله ، احمد عجمى رئيس منطقه توران با شلر به گفت وگويى كوتاه مى نشيند. به او مى گويد كه تمام مشكلات را به تجربه دريافته است و تا حد توان با همكارى ساير محيط بانها سعى كرده منطقه را حفظ كند اما مگر اختيار و توان آنان چقدر است. پيرمرد در پايان از عجمى تشكر مى كند كه تجربه هايش را در اختيار او قرار داده است. اينجا بيابان توران است ، منطقه اى كه يونسكو آن را يكى از ذخيره گاه هاى زيست كره معرفى كرده و مشابهى در سراسر كره خاكى ندارد.
منطقه اى كه يكى از اميدهاى نجات يوز آسيايى است و با مداخلات انسانى پنجه در پنجه افكنده است. آيا مى توان به بهانه يوزپلنگ اين تكه از سرزمين بى نظير ايران را از چنگال تخريب نجات داد؟

آيندگان ، پاسخ اين پرسش را به درستى روشن خواهندكرد.