PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معایب ومحاسن لغواعدام



tania
12-18-2010, 07:34 PM
لغومجازات اعدام درجهان روبه افزایش است. مصلحت و مقتضیات زمان و مکان در اجرای مجازات اعدام موثر است. درشرایط فعلی مصلحت ایجاب می کند که مجازات اعدام جزء در جرائم سنگین وآن هم درموارد ضروری اجرا نشودکه دراین راستا بهتر است به دلایل موافقان ومخالفان اعدام پرداخته شود
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بهروز سلیمانزاده دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی



دلایل موافقان ومخالفان مجازات اعدام


1- دلیل اعتقادی وفلسفی:


دربین حقوق دانان وفلاسفه موافق اعدام این عقیده وجودداردکه هرگاه زندگی بزهکارآن قدربرای جامعه زیان بخش باشدکه سودحاصله ازاصلاح وی راتحت الشعاع قراردهداعدام اومشروع وپسندیده است ولی مخالفین مجازات اعدام ازلحاظ فلسفی ایرادکرده اندکه جامعه حیات بخش نیست تاصلاحیت قطع حیات داشته باشد.حیات عطیه وودیعه ای الهی است که ازجانب باری تعالی به ابناء بشربخشیده شده وبه همین دلیل فقط پروردگارخالق انسان است که می تواندآنچه راکه دراثرلطف ومرحمت خویش به انسان ارزانی داشته است هرلحظه که بخواهدازوی سلب نماید. در این زمینه یکی از نویسندگان اظهار می دارد:


« بنظر من قاعده اصلی آن است که کشتن انسانها غلط می باشد. البته اقرار می کنم که درشرایط خاصی کشتن یک فرد می تواند خیرالشرّین باشد ولی در هر حال شر است. این اعتقاد مبتنی برآن نیست که حیات بشری را مقدس می دانم، چرا که معتقدم زندگی تنها نفس کشیدن نیست بلکه باید به کیفیت زندگی اهمیت داده شود. به نظر من بسیاری از مردم- اعم از قاتلین وغیرآنها – به دلیل اشاعه شروفساد در اطراف خود اگر بمیرند بهتر است، اما فکر می کنم که برای رسیدن به این مقصود بهتر است منتظر یک حادثه خوشحال کننده باشیم نه این که خود گامهایی برای از بین بردن آنها برداریم»(1)


درجواب این ایرادطرفداران ابقاءاعدام آن راازلحاظ فلسفی بی اعتباردانسته وقبول آن رامستلزم نفی کلیه مجازات های سالب آزادی درجامعه می دانند.سن توماس آکویناس (داکن)معتقداست:«اگرجامعه برای زندگی نوع بشرضرورت داشته باشدبایدازتمام حقوق لازمه برای حفظ وصیانت آن ازگزنداشخاص برخوردارباشد،استدلال مخالفین مجازات اعدام صحیح به نظرنمی آیدونتیجه آن لغوتمام مجازات های سالب آزادی است؛زیراجامعه به انسان آزادی عطانکرده،بلکه ذاتاً وفطرتاً انسان آزادخلق شده است.البته انسان حق صیانت وتمتع ازآزادی که یک نعمت خدادادی است راداردولی این دوحق محدوداست به حق حیات سایرین ورعایت آزادی آنان وچنانچه ازحدخودتجاوزنمایدازاوسلب می شودومتجاوزبایدبه کیفرخودبرسد»(2)


حقیقت این است که انسان همان طورکه حق آزادی دارد،حق حیات نیزدارد؛ولی اگرجامعه ازمجازات کسانی که نظم داخلی رامختل می سازد،خودداری کند،درفاصله ای کم هرج ومرج جامعه رافراخواهدگرفت.بنابراین حق آزادی وحیات منوط به رعایت حق آزادی وحیات دیگران است.اماجامعه هم نبایدبه هربهانه ای وبرای مجازات هرجرمی به سلب حیات افرادمتوسل شود.


2- اجرای عدالت:


طرفداران مجازات اعدام معتقدندکه این مجازات تضمین کننده عدالت نسبی بشری است.برای مجرمی که باسنگدلی وقساوت جان فرددیگری راگرفته،اعدام تنهامجازاتی است که باتوسل به آن می توان امیدواربودکه عدالت اجراگردیده است.چراکه دراین صورت مجرم به عنوان کفاره گناه خودهمان چیزی راازدست می دهدکه ازدیگری سلب نموده است.


پروفسورگاروپس ازپذیرفتن اعدام برای قتل عمددرانطباق آن بااجرای عدالت می نویسد:«درچنین صورتی مجازات اعدام قطعاً بامفهوم عدالت منطبق است،زیرابا اهمیت جرم وکناه مجرم واستحقاق اوبه چنین کیفری مطابقت دارد»(3) به نظرمخالفین مجازات اعدام،کفاره هدف واقعی مجازات نیست بلکه هدف ازمجازات بهبودی حال محکوم است که به وسیله سازمان های تأدیبی،اصلاح بزهکاران راعملی سازند.


به نظرمخالفین اعدام،سلب حیات مجرم خودقتل عمداست وفرشته عدالت باانجام این عمل خودمرتکب فعلی شده که قبیح می داند،حتی قبیح ترازعمل مجرم.زیراقاتل ممکن است که دراثرتحریک مقتول یااجبارناشی ازشهوت وخشم وهیجان وغیره مرتکب قتل شود،یعنی دریک حالت غیرعادی،اماجامعه باخونسردی تمام وآگاهی کامل به این عمل دست می زند.همچنین اینکه مقتول به هیچ عنوان ازمرگ خوداطلاعی نداردوقتل وی دریک آن وناگهانی اتفاق می افتد،امامجرم نگون بخت بعضی اوقات بایدماهها وسالها درانتظارمرگ باشدوهیچ چیزعذاب آورترو دهشتناک ترازاین حالت نمی تواندباشد.موافقین اعدام درپاسخ به این ایرادمی گویندکه انگیزه فرشته عدالت ازارتکاب این قتل وآدم کشی تنبیه فردی بوده که نظم وتعاون اجتماعی رابه هم زده است،ازطرف دیگرمجرم بافعلی که مرتکب شده است جامعه راموردتهاجم وحمله قرارداده است واین حق طبیعی جامعه است که دربرابرآن ازخوددفاع کرده وحمله رادفع نماید،تاجایی که حتی می تواندفردمهاجم رامعدوم نماید.زیراتهاجم نفی حق است ودفاع نفی این نفی پس اجرای حق است(4)


لذاجامعه ای که ازطرف مجریان وخاطیان،یانادیده گرفتن مقررات وقوانین آن موردهجمه قرارگرفته است به طریق اولی می تواندباتوسل به مجازات هایی هماننداعدام ازخوددفاع نماید.


هرچندشرط تجویزدفاع دربرابرحمله،قریب الوقوع بودن حمله ولزوم دفاع درهمان لحظه تهاجم،می باشدولی باتوجه به اینکه برای جامعه امکان اینکه چنان بررفتاراعضای خودتسلط ونظارت داشته باشدکه بلافاصله پس ازارتکاب جرم عکس العمل مناسب ازخودنشان دهد،وجودندارد،لذااین حق برای وی پس ازارتکاب عمل ایجادمی شود.فقط شرط آن برقراری محاکمه ودادرسی عادلانه می باشد (5)


مخالفان همچنین اظهارمی دارندکه مجازات مناسب وصحیح آن است که فقط برشخص مرتکب جرم تأثیرداشته وخانواده واطرافیان وی مصون ازتأثیرات آن باشند،درحالی که درمجازات اعدام،خودمعدوم فقط چندثانیه بیشترمجازات نمی شودولی اطرافیان وی پدرومادر،همسروفرزندان بادیدن صحنه اعدام دچارعذاب می گردند.همچنین شیرازه خانواده محکوم به هم ریخته واعدام وی باعث سرگردانی اعضای خانواده شده به طوری که ممکن است هرکدام ازآنها درآینده تبدیل به مجرمی شوندواین برخلاف اصلی است که به موجب آن نبایددیگری رابه خاطرگناه کسی مجازات کرد.به این ایرادنیزچنین پاسخ داده شده است که،اولاً نمی توان به دلیل آثارمنفی مجازات اعدام،ازاعدام قاتلین چشم پوشی کرد.دوم،اینکه خودقاتل نیزباکشتن مقتول شیرازه زندگی وی رابه هم زده وباعث رنج وعذاب خانواده وی گردیده وبالاخره اینکه مجازات جایگزین اعدام نیزکه به طورمعمول حبس دائم می باشد،واجدچنین آثارمنفی خواهدبود. برخی از طرفداران اعدام در توجیه موافقت خود با این مجازات به ذکر نمونه هایی از جرایم هولناکی که ارتکاب یافته است پرداخته وتنها مجازات متناسب با این گونه جرایم را اعدام دانسته اند. برای مثال لُردگودارد، که در فاصله سالهای 1946 تا 1958 بالاترین سمت قضایی را در انگلستان عهده دار واز طرفداران مجازات اعدام وتنبیه بدنی بوده است، در سخنانی که در تاریخ 28 آوریل 1948 در مجلس اعیان این کشور ایراد نموده به ذکر دو نمونه ازاین نوع جرایم که شخص وی متهمین به ارتکاب آنها را محاکمه می کرده پرداخته است. وی در بخشی از سخنان خود می گوید:


« اجازه می خواهم تا با ذکر دو مثال که به خدمت آقایان قضات ارائه می دهم نظر خودرا دایر براین که برخی از قاتلین باید نابود شوند توجیه نمایم.


در نوامبر سال گذشته متهمی را در شهر بریستول محاکمه می کردم که خوشبختانه انگلیسی نبود . وی اهل لهستان بود اما سالها در کشور ما زندگی کرده بود. بنابر اقاریر شخص متهم وی پس از اتمام عصرانه اش، که در اثنای آن مقدار کمی مشروب نوشیده بود، میل شدیدی به ایجاد رابطه جنسی پیدا کرده و چون در داخل دهکده محل اقامتش دختر جوانی را نیافته بود به اطراف ده رفته ووارد خانه پیرزن هفتاد وشش ساله ای شده بود وپس از ارتکاب تجاوز جنسی واعمال شنیع دیگر پیرزن را به قتل رسانیده بود.


در دعوی دیگری، که متهم بیست ودوساله آن متاسفانه انگلیسی بوده و در دادگاه استیناف جزایی مورد محاکمه قرار می گرفت، متهم پس از صرف مقدار کمی مشروبات الکلی- نه به میزانی که موجب مستی وی شود- درراه به پیرزنی برخورد کرده بود. پس از مشاجره لفظی بین آن دو، آن مرد پیرزن را تا حد مرگ کتک زده ودر حالی که قربانی در حال جان کندن بوده به وی تجاوز کرده بود.


مخالفین اعدام در پاسخ به این گونه نظرات اظهار می دارند که در مورد چنین مجرمینی مجازاتهای دیگر، مثل حبس دایم، می تواند به اندازه کافی زجرآور باشد. به علاوه اگر معتقد باشیم که عدالت ، کشتن قاتل رابه طور حتم ایجاب می نماید باید حکم قصاص را در کلیه ابعاد آن بپذیریم، در حالی که امروز، در نظامهای حقوقی غیرمذهبی چنین حکمی پذیرفته نشده است (6)


3- مجازات اعدام و ارعاب مجرمین:


موافقین مجازات اعدام معتقدندکه این مجازات ازهرمجازات دیگری برای ارعاب اشخاصی که مقاصد جنایی دارندموثرتراست وجامعه راازجنایات جدیدی که محکوم ممکن است مرتکب شودمصون نگه می دارد.


مطابق این نظریه که نظریه سودمندی یافایده گرایی مجازات نامیده می شودوبنتام ازطرفداران آن است مجازات اعدام باایجادرعب ووحشت درافراددیگر،این فایده راخواهدداشت که آنهادست خودراباارتکاب جرایم به ویژه جنایت آلوده نسازند،همان گونه که مونتن می گوید:کسی راکه اعدام می کنند،اصلاح نمی کنند،بلکه افراددیگری رابااعدام جنایت کاراصلاح می کنند(7)به نظرموافقین اعدام،نزدانسانهاهیچ چیزعزیزتروشیرین ترازحیات نمی باشدوهرفردذی شعوری درحفظ وایمن نگه داشتن آن بیشترین سعی وتلاش رابکارمی برد.بنابراین تهدیدبه سلب چنین حقی بالاترین اثررابرافرادخواهدگذاشته ومانع ارتکاب جرم ازطرف آنان خواهدگردید.


امروزه باتأکیدبرهمین اثراعدام بسیاری ازمتخصصین علوم جزایی وجرم شناسی برای اثبات آن به آمارهاوداده های جنایی متوسل شده وکوشش می نمایدفرضیه های خودرابااستنادبه داده هااثبات نمایند،اسحاق اریش اقتصاددان آمریکایی بااستفاده ازجداول آماری جرم وجنایت برای اثبات تئوری عرضه وتقاضادرموردجنایت درسال 1975 به این نتیجه رسیدکه دربرابرهرفردی که به اعدام محکوم می شوددرحدودهشت نفرازارتکاب جرم به دلیل ترس ازمجازات منصرف می شوندوی می گوید،به دلیل3411 اعدامی که بین سالهای 1933 تا1961 درآمریکا صورت گرفت جانیان بالقوه فراوانی به وحشت افتادندبه طوری که حدود27000 قربانی نجات یافتند(8)ده سال بعددرسال1985 تحقیق مشابه دیگری که توسط استفان.ک.لیسن استاددانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت،نشان دادکه اعدام هرقاتل،18 نفرراازارتکاب قتل بازمی داردلذاافزایش یک درصدی درتعداداحکام اعدام باعث منع 105 قاتل ازارتکاب قتل خواهدگردید


تحقیق دیگری درآمریکانشان داد،که متجاوزین به اماکن خصوصی درشب به این دلیل باخوداسلحه حمل نمی نمایند،که اگردستگیرشدنددوست ندارنداعدام شوند (چون مجازات این جرم درصورت حمل اسلحه دربعضی ایالات آمریکااعدام است).همچنین حامیان برای اثبات اثرارعابی این مجازات به این نکته اشاره می کنندکه لغواعدام ازسال1972 تا1976 زمانی که هیچ مجازات اعدام درآمریکااجرانگردیدافزایش چشم گیری پیدانمودبه نحوی که تعدادقتل هااز20600 درسال1973 به بیش از24040 مورددرسال1991 رسیدبه طوری که حتی پس ازبرقراری مجازات اعدام تابازگشت مجدداثرارعابی آن درجامعه تعدادجرایم همچنان سیرسعودی طی می کرد


تحقیق دیگری درآفریقای جنوبی صورت گرفت که استدلال جالبی برای تأییداثرارعابی اعدام عنوان می نماید،به این شرح که درآفریقای جنوبی که درسال1997 دارای بیشترین آمارزنای به عنف نسبت به اشخاص بالغ بود(1206 موردبرای هرهزارنفر)ناگهان گرایش زیادی ازناحیه مجرمان به طرف تجاوزبه کودکان صورت گرفت دلیل آن این بودکه دربین زنان بزرگسال ویروس ایدزگسترش زیادی پیداکرده بود،لذامجرمان ازترس مبتلاشدن به ایدزکه درکشورآفریقای جنوبی شیوع فراوانی داشت،بیشترکودکان خردسال راکه هنوزاحتمال مبتلاشدن به ایدزدرآنان پایین بود،به عنوان قربانیان خودانتخاب می نمودند.لذااین موردنشان دهنده آن است که جانیان خطرناک نیزارزش زیادی برای زندگی خودقایل هستندوازارتکاب اعمالی که آن رابه مخاطره اندازدپرهیزمی نمایند،بنابراین اگراین مجازات اعدام همانندویروس ایدزفراگیرشده ومتوقف نشودواجداثرات ارعابی بسیاربالایی خواهدبود


درتأییداثرارعابی اعدام تحقیقات ومطالعات بسیاردیگری نیزصورت گرفته واساتیدحقوق وجرم شناسی اظهارنظرهای بسیاردراین زمینه نموده اندکه پرداختن به همه آنهادراینجامیسرنمی باشدلذامابه همین اندازه بسنده می نماییم.


مخالفان مجازات مرگ عنوان می نمایندکه برخلاف تأکیدبسیارطرفداران این مجازات براثرارعابی آن ردجامعه،این مجازات اثری درارعاب وعبرت دیگران نداردودلایل ارتکاب جرایم مسلم گردیده که لااقل دراکثرمواردنفع طلبی نمی باشد،تامجرم باسنجش سودوزیان حاصل ازارتکاب جرم،به دلیل شدت مجازات ازارتکاب آن منصرف گردد.بکاریادرنفی اثرارعابی اعدام می گوید:تجربه همه قرون نشان می دهدکیفراعدام هرگزمردمانی رامصمم به آسیب رساندن به جامعه بوده اندمنصرف نکرده است(9)


لگنل لاواستین واستانسیومعتقدندکه:اعمال کیفرشدیدحتی مجازات مرگ به هیچ وجه ترسی ایجادنمی کند،زیرا ازروزی که خلقت بشری آغازشده تاکنون همیشه قاتل به مرگ محکوم شده ومجازات به سخت ترین وجه درباره وی اجراشده،درحالی که نه تنهاازتعدادقتلها کاسته نشده،بلکه روبه افزایش نیزنهاده است.مثلاًدراروپابرای مقابله باولگردی گذشته ازشکنجه های وحشتناکی که نسبت به آنان صورت می گرفت،دسته دسته ازولگردان رااعدام می کردند.فقط درزمان هانری هشتم 12 هزارولگرداعدام شدندولی علی رغم این همه خشونت تغییری دروضعیت جامعه ایجادنگردید(10) ازطرف دیگراگرواقعاً مجازات بتواندارعابی ایجادنماید،فقط برمردمان عادی است که می تواندموثرباشددرحالی که بایددانست این افرادحتی بدون آنکه نیازی به ترساندن وارعاب داشته باشند،به دلیل تعهدوالتزام اخلاقی که نسبت به منهیات جامعه دارند،هیچ گاه مرتکب اعمال بزهکارانه نمی شوند.لذااین ارعاب بایددرنهادکسانی موثرباشدکه گرایشی بزهکارانه دارند،یاقبلاًدردام بزهکاری افتاده اند،که اینان نیزتحقیقات جرم شناسان ثابت نموده است که درزمان ارتکاب جرم به هیچ عنوان به فکرمجازاتی که روبروی آنهااست نمی باشند.جان بارک روایت جرم شناس آمریکایی می نویسد:هیچ گاه افزایش خشونت وتشدیدکیفرنتوانسته است مانع وقوع جرایم شود.وی می افزایدعشق به ثروت دربرخی ازطبقات ونزدبرخی اقوام همیشه ازترس ازنتایج شوم جسمانی قوی تروتواناتربوده است.جویندگان طلاکه به آلاسکارفته بودندبدون توجه به اجسادیخ بسته ومنجمدازروی آنهاردمی شدندتابه طلابرسند(11)


علاوه براین اظهارنظرهای مخالف درباب اثرارعابی مجازات مرگ،مخالفان حمله شدیدی نیزبه استنادطرفداران این ویژگی اعدام برداده های آماری می کنندونهایتاً خودبااتکابه بعضی ازتحقیقات آماری وغیره ثابت می نمایندکه اعدام تأثیری درانصراف مجرمان ندارد.


درایرادبه تحقیق اسحاق ارلیش مخالفان عنوان می نمایندکه:اولاً،ایشان درتحلیل خودسایرعوامل موثربرارتکاب جرایم شامل افزایش یاکاهش جمعیت،افزایش تبعیضات طبقاتی وغیره رانادیده گرفته است.ثانیاً،اینکه تحقیق وی به طورکلی ودرسطح ایالات متحده،بدون توجه به افزایش تعدادجرایم درایالتی که اعدام دارد،یاکاهش آن درایالتی که اعدام راخذف نموده،صورت گرفته است.ثالثاً،اینکه ایشان درتحقیق خودبی طرفانه عمل نکرده وبیشترمتمایل به جمع آوری آمارهایی بوده که فرضیه وی رااثبات نمایدونهایتاً،اینکه درنتیجه نهایی تحقیقات ایشان تناقص هایی وجودداردبعضی ازمدلهای آماری وی مثبت اثرارعابی اعدام بوده وبعضی دیگرچنین نبوده است (12)


درباره افزایش آمارجنایت بعدازلغواعدام که موافقان به استنادآمارجنایی بعضی ازکشورها،آن رادلیلی براثرارعابی بالای اعدام می دانند،دقیقاًمخالف آن راطرفداران الغااعدام بااتکابه آمارجنایی کشورهایی مثل اسکاندیناوی واتریش وبعضی ازکشورهای آمریکای لاتین که پس ازلغواعدام نه تنهاافزایشی درآمارجرایمی که قبلاًمستوجب اعدام بودندصورت نگرفت،بلکه درمواردی کاهش نیزداشته،عنوان می نمایند.


همچنین به عقیده مخالفان اعدام،ازروزی که علنی بودن اجرای مجازات اعدام درکشورهالغوگردید،اعتبارار عاب وعبرت جمعی آن نیزدچارخدشه گردیدبه گفته آلبرکامو:اگربخواهندمجازات اعدام باعث عبرت شودبایدماشین اعدام رادرمیادین پرجمعیت شهرهابگذارندوتمام مردم رادعوت کنندوتشریفات اعدام رابه وسیله تلویزیون برای غایبان نشان بدهنددرغیراین صورت بحث ازاثرعبرت دراعمال کیفررابایدمتوقف سازند(13)


همچنین مخالفان مجازات مرگ معتقدندکه حتی اگرمجازات مرگ واجداثرسازنده باشد،مجازات جایگزین مرگ نیزمی تواندچنین اثری داشته باشدبسیاری ازمجرمین قسی القلبی هستندکه هیچ ترسی ازمرگ ندارندوگاهی اوقات به خاطراینکه توسط حکومت اعدام شوند،مرتکب جرم می شوند.اینان کسانی هستندکه تمایل به خودکشی دارندولی جرأت انجام آن راندارند.لذابرای چنین افرادی مجازات طولانی حبس ابدبه نظرسخت تروشدیدترخواهدبودوبیشتراز اعدام اثربازدارندگی خواهدداشت.دکترلوئیس وست رئیس موسسه روان شناختی کالیفرنیااظهارمی دارد:برخی ازمردم فقط به این دلیل که حکومت آنهارااعدام خواهدکرد،مرتکب جرم می شوند.برای نمونه گری گیلمورازدولت یوتاخواسته بودکه وی رااعدام کندوحتی به تلاشهای الغاگرایان برای جلوگیری ازاعدام وی اعتراض کر


4- امکان اشتباه دراجرای مجازات:


مخالفین اعدام براین عقیده اند:ازآنجاکه هرانسانی ممکن است دچارخطا ولغزش شودچه بساکه دستگاه دادگستری درکارخوددچاراشتباه شده وفردبی گناهی رابه ناحق مجازات کند.دراین صورت هرگزاشتباه قابل جبران نخواهدبود،علاوه براین عواملی چون میل صدمه زدن به دیگری یارفع اتهام ازخودویاازمیان بردن رقیب یاشهادت دروغ،دلایل ساختگی،نادرست بودن نظرکارشناس و... می تواننددراشتباه قضایی دخیل باشند.


مخالفین برای توجیه دلایل خودبه اعدام های متعددی که به اشتباه اجراشده وراهی برای جبران آن وجودندارد،استنادمی کنند.


درایالات متحده آمریکافقط درظرف 20سال اخیر48 مورداشتباه قضایی قبل ازپایان دادرسی کشف گردید،که اگرطبق روال معمول دادرسی به صدورحکم منتهی می شد،قطعاًبسیاری ازمتهمان بی گناه این پرونده ها به کام مرگ کشیده می شدند.البته اینهامواردی بوده که کاملاًاتفاقی پی به وجوداشتباه درآن برده اندوشایدپرونده های بسیاری اشتباهاًرسیدگی ومنجربه اعدام متهم بی گناه نیزشده باشد.علاوه براین محققان آمریکایی ازسال1900 تاکنون 23 موردپرونده یافته اندکه درآنهاافرادبی گناهی اشتباهاًاعدام شده اند(14)


یکی ازقضات دادگاه عالی بلکبرن درباره خطراشتباه می گوید:سیستم عدالت کیفری مابه دقت یک ماشین نمی تواندعمل کندواحتمال اشتباه دررسیدگی های کیفری همیشه جوددارد،وهرآن ممکن است بی گناهی همانندمجرم وگناهکارمجازات گردد،حتی دندانه های ماشین نیزگاهی اوقات صحیح عمل نمی کنند.پس چگونه می توان به دستگاه عدالت کیفری که گردانندگان آن به دلیل طبیعت انسانی همواره درمعرض خطاواشتباه هستند،حق اعمال کیفرسهمگینی هماننداعدام داد.


طرفداران اعدام درجواب به این ایرادعنوان می نمایند،که اولاً،اشتباه قضایی تاآنجاکه منتهی به اعدام اشخاص بی گناه شوددرعمل نادراست.ثانیاً،به فرض امکان هم،دلیل حفظ مصالح اجتماعی،اشتباه مزبورقابل اغماض می باشد،زیرابشرطبیعتاًجایزال خطاست ونمی تواندبدون امکان واحتمال خطادست به هیچ عملی بزندوگرنه بسیاری ازافعال انسانی به دلیل احتمال وجودخطرواشتباه بایدتعطیل گرددونهایتاً اینکه خطراشتباه درمجازات های جایگزین اعدام نیزوجودداردوازاین لحاظ فرقی بین این دومجازات نمی باشد.


موافقین اعدام به این ایراداین طورپاسخ می دهندکه اولاً،اشتباه قضایی تاآنجاکه منتهی به اعدام اشخاص بی گناه شوددرعمل نادراست.ثانیاً،اشتباه قضایی فقط درموردکیفراعدام قابل تصورنیست،بلکه این ایراددرموردسایرمجازات ها،ازجمله سالب آزادی نیزصادق است وآثارسوء ناشی ازاشتباه قضایی درموردسایرمجازاتهانیزغیرق ابل جبران است ومحکوم سلامت روحی وجسمی خودرادراثرحبس های طولانی ازدست خواهدداد.همچنین نمی توان به صرف امکان اشتباه دراجرای مجازات،خواهان لغوآن شدوراههای دیگری وجودداردکه می توان احتمال اشتباه راازبین برد. ازجمله سخت ترکردن شرایط وروش های اثبات جرم،آموزش قضات،استفاده ازتکنولوژی پیشرفته واعطای حقوق بیشتربه متهم مانندحق سکوت،حق انتخاب وکیل،حق تجدیدنظرخواهی وغیره.


موافقین مطرح می کنندکه درهرموردکه اشتباه به محکومیت شخص بی گناهی منتهی می شودهرچنددردناک است،ولی درمقابل اشتباهاتی که درصورت اتخاذروش معارض پیش می آیدچندان مهم نیست این یک عدالت خواهی دروغین وآزادی فراهم نشدنی است که صدهامنافع حالی وواقعی جامعه راباازبین بردن شخصی که یک حیوان مضرنمی باشدتأمین نکنیم تااحتمالاًازمجازاتی که ممکن است برشخص نامعین درآینده ای نامعلوم تحمیل شود،جلوگیری کرده باشیم،این درست به آن می ماندکه بگوییم جامعه بایدازمنافع نیروی برق چشم بپوشد،زیراممکن است شخصی رابرق بگیرد،ویاوسایل حمل ونقل ازآن جهت که برخی مواقع درخیابان هاموجب هلاک اشخاص می شودبایدممنوع گردد.این مسخره است که گفته شودهنگامی که قاتل شناخته شده ای آزادمی گردد،هیچ خطری رابرای افرادبی گناهی که ناشناخته هستندوممکن است طعمه وی قرارگیرند،ایجادنمی کند(15)


5- احساسات ولطائف قلبی:


گمان می رود،احساسات وظرائف قلبی درقضاوت مجازات اعدام نقش مهمی داشته است مخالفین اعدام آن رابرخلاف آداب ورسوم اشخاص متمدن می دانندولی بایدتوجه داشت که چنانچه مجازات اعدام لغوشودناگریزمی شوندازجهت صیانت اجتماعی مجازات هایی که بیشترنفرت انگیزاست وضع نمایندزیراتعبی که درمجازات اعدام دامن گیرمجرم می شودکوتاه است وبرعکس درمجازات های سالب آزادی جنایی طویل المدت می باشد،بین کشتن بدون رنج دادن ودنج دادن بدون سلب حیات معلوم نیست اولی کمترمقرون به اصول انسانیت باشد»(16)


همچنین موافقین اعدام معتقدندکه اعدام تحت تأثیراحساسات لطیف انسانی قرارمی گیرندوفقط لحظه ارتکاب اعدام رادرنظرمی گیردکه به نظرآنهاقبیح وزشت می آیدواین واقعیت مسلم راکه همین مجرم چه ظلم هاوخشونت هانسبت به مقتول درمانده رواداشته راازیادمی برند.لذااگرناظرکلیه اعمالی که مجرم انجام داده می بودندلحظه ای درموافقت باابقای اعدام درنگ نمی کردند.


6- هزینه های زندان:


موافقین اعدام معتقدندکه بااعدام مجرم جامعه ازبارسنگین هزینه های زندان رهایی می یابدومجبورنیست برای عضوفاسدوخاطی جامعه حاصل دسترنج سایرافرادپرهیزگاروصالح رااستفاده نماید.لذابااعدام که هزینه زیادی نمی خواهندوباطناب ویک قطعه چوب انجام می شود،هم به هدف خودکه طردمجرم است رسیده،هم ازتحمیل فشارهای مالی به مردم اجتناب می نمایند.


مخالفین اعدام معتقدندکه باتوجه به غیرقابل بازگشت بودن مجازات اعدام،اجرای آن نیازبه دقت وتوجه بسیارورعایت تشریفات خاصی داردکه هزینه رعایت اینگونه تشریفات درکلیه مراحل دادرسی واجرای حکم صادره کمترازهزینه زندانهای طویل المدت نیست(17ازطرفی دیگرازنظرمخالفین یاایجادامکان اشتغال به کارزندانیان،فردزندانی عمده هزینه خودوخانواده اش راشخصاًتأمین می کند.


7- اعدام واعمال تبعیض در اجرای آن


به نظر مخالفین اعدام این مجازات در اکثر کشورهایی که آن را اِعمال می کنند بیشتر برعلیه فقرایی که امکان مالی برای استخدام وکلای مبرز را ندارند یا اقلیتهای نژادی که ذهنیت قضات، اعضای هیأت منصفه ویا سایر مأمورین مربوطه مخالف آنها است به کار می رود. برای مثال، سازمان عفو بین الملل در گزارشی که در نوزدهم فوریه 1987 منتشر کرده اجرای مجازات اعدام را درآمریکا توأم با تبعیض های نژادی وحشتناک دانسته و آنرا به قمار خطرناکی تشبیه کرده است که درآن سیاست، ثروتٍ نژاد ومکان ارتکاب جرم مهمترین عامل در اعدام شدن یا اعدام نشدن مجرم می باشند. یکی از نمونه هایی که دراین مورد قابل ذکر است محاکمه اُ- جِی- سیمپسون ورزشکار سابق آمریکایی است که علیرغم ادله قوی ای که علیه وی وجود داشت از اتهام قتل همسر سابقش تبرئه شد واین کار به لطف وکلای مدافع مبرّز وی صورت گرفت. محاکمه وی 9 میلیون دلار هزینه دربرداشت که 3 میلیون دلار آن مربوط به هزینه پذیرایی از هیأت منصفه بود.


عفو بین الملل در ادامه گزارش خود می افزاید سیاهانی که متهم به قتل عمد می باشند بیش از سایر طبقات مجرمین در معرض مجازات اعدام قرار دارند. در نقطه مقابل، سفیدها خیلی به ندرت به اتهام کشتن یک فرد سیاه پوست محکوم به اعدام شده اند. بنابر این گزارش، در فاصله سالهای 1977 و1986، علیرغم این که عدد مقتولین سیاه وسفید تقریباً مساوی بوده است، حدود نود درصد از اعدام شدگان به اتهام کشتن سفید پوست ها محکوم شده اند.


برطبق تحقیق دیگری، از سال 1930 تا سال 1972 ( یعنی سال انجام تحقیق) در مجموع 3859 نفر به دلیل ارتکاب قتل عمد در آمریکا اعدام شده اند که 2066 نفر از آنها سیاه پوست، 1751 نفر سفیدپوست و 42 نفر از سایر گروههای نژادی بوده اند. به عبارت دیگر، 5/53 درصد از اعدامیها سیاه پوست و1/1 درصد از میان سایر گروهها بوده اند، در حالی که جمعیت سیاهان هیچگاه بیش از 8/1 کل جمعیت آمریکا نبوده است. رمزی کلارک، دادستان پیشین آمریکا، با ذکر این مطلب ونیز این که علیرغم تجاوزات جنسی متعددی که درآمریکا رخ می دهد تنها 455 نفر به این اتهام اعدام شده اند که 405 نفر ( یعنی 89 درصد ) از آنها سیاه پوست بوده اند، این واقعیات را نشانگر وجود منفورترین وسیاهترین نوع نژادپرستی در جامعه آمریکا دانسته است.


در تحقیق دیگری که دانشجویان رشته حقوق دانشگاههای میامی وفلوریدا در مورد محکومین به ارتکاب تجاوز جنسی در طول مدت 25 سال انجام داده اند، آمار زیر به چشم می خورد:


در طول این مدت 285 مورد محکومیت به تجاوز وجود داشته است؛ به این صورت که 132 مرد سفیدپوست (یعنی 46 درصد کل محکومین ) برای تجاوز به 125 زن سفیدپوست و6 زن سیاه پوست؛ 152 مرد سیاه پوست ( یعنی 54 درصد کل محکومین ) برای تجاوز به 84 زن سفیدپوست و 68 زن سیاه پوست؛ و یک هندی برای تجاوز به یک زن سفید پوست محکوم شده اند. در حالی که هیچ مرد سفید پوستی برای تجاوز به یک زن سیاه به اعدام محکوم نشده است. در نقطه مقابل در 84 مورد محکومیت، 45 متهم سیاه پوست( یعنی 53 درصد) برای تجاوز به زنان سفیدپوست به اعدام محکوم شده اند که 29 نفر آنها عملاً اعدام گشته اند. در 68 پرونده راجع به تجاوز مردان سیاه به زنان سیاه نیز ( 26 نفر از آنها کودکان زیر 14 سال بوده اند) تنها سه نفر به مرگ محکوم شده اند که در زمان تهیه گزارش هنوز اعدام نشده وچه بسا بنا به معاذیر قانونی از مرگ رهایی یافته باشند. با توجه به این واقعیات این گزارش در انتها نتیجه می گیرد که فقط سیاهان برای ارتکاب تجاوز جنسی اعدام می شوند آن هم در صورتی که قربانی سفیدپوست باشد.


سیاهان، علاوه بر آن که بیش از افراد سفیدپوست به اعدام محکوم می شوند، نسبت به آنها از شانس کمتری هم برای استفاده از عفو برخوردارند. توضیح آن که در فلوریدا هیأت عفوی متشکل از برخی از مقامات دولتی وجود دارد که به تقاضای عفو محکومین به اعدام رسیدگی کرده ومی تواند مجازات آنها را تخفیف دهد. برطبق گزارش فوق الذکر ، در تصمیمات این هیات نیز عامل نژاد تاثیری فوق العاده دارد. برای مثال در سال 1965 به تقاضای 38 متجاوز جنسی محکوم به اعدام رسیدگی شده که از 4 متقاضی سفیدپوست تقاضای 3 نفر مورد موافقت قرار گرفته ولی تقاضای 32 نفر از 34 متقاضی سیاه پوست رد شده است.


در گزارش دیگری نیز که درسال1967منتشرشد، ضمن ذکر آمار مشابهی ، شانس رهایی سفیدپوستان از مجازات اعدام چندبرابر سیاهان دانسته شده است.


به نظر می رسد که علاوه بر عامل نژاد، مکان محاکمه متهم نیز در محکومیت یا عدم محکومیت وی به مجازات اعدام موثر باشد. دو نویسنده بنامهای « بالق» و « گرین» نظر سکنه سه ناحیه مجاور در ایالت کالیفرنیای آمریکا را در مورد مجازات اعدام بررسی کرده وبه این نتیجه رسیدند که هرگاه متهم در ناحیه سن ماتئو ،که درآن سطح زندگی مردم به نسبت بالا است، یا در سانفرانسیسکو مورد محاکمه قرار گیرد، احتمال محکوم شدن وی به اعدام کم است. در حالی که در ناحیه آلامدا که منطقه ای صنعتی وکارگری است عکس قضیه صادق می باشد.


همچنین در گزارش مورخ نوزدهم فوریه 1987 سازمان عفو بین الملل گفته شده است که از سال 1977 تا آن تاریخ بیش از 2/3 کلیه اعدامها در سه ایالت جورجیا، فلوریدا و تگزاس صورت گرفته اند.


موافقین مجازات اعدام در پاسخ به این اعتراضات مخالفین اظهار می دارند که این نیز ناشی از شیوه محاکمه ومجازات مجرمین است ومی تواند در مورد سایر انواع مجازاتها نیز صادق باشد وربطی به مجازات خاص اعدام ندارد. برای جلوگیری از این نوع بی عدالتیها باید به اصلاح دستگاه قضایی دست زد، نه این که مجازات اعدام را به طور کامل کنار گذاشت.(17)


8- اعدام وعدم توجه به امکان اصلاح مجرم


مخالفین مجازاتِ اعدام اظهار می دارند که هیچ فردی را نمی توان ذاتاً غیرقابل اصلاح دانست، در حالی که با اعدام مجرم امکان اصلاح وبازگشت وی به جامعه از بین می رود ودرواقع به جای حل مسأله ، صورت میأله پاک می شود.


موافقین اعدام در پاسخ می گویند، اولاً این که هدف اصلی مجازاتها را اصلاح مجرمین بدانیم محل شک وتردید است. برای مجازات مجرم اهداف مهمتری مثل اجرای عدالت وحفظ اجتماع از جرایم مشابه ( به وسیله ایجاد ترس در مجرم وسایر مجرمین بالقوه) نیز وجود دارد. ثانیاً ، آمار موجود نشان می دهد که اکثر قاتلین تحت شرایط خاصی مرتکب قتل شده ومجدداً مرتکب قتل نمی شوند. بنابراین چنانچه اصلاح مجرم هدف اصلی ما در مجازات کردن قاتلین باشد اساساً در بسیاری از موارد نیازی به مجازات قاتل نیست. به علاوه تجربه ثابت کرده است که برخی از مجرمین غیرقابل اصلاح هستند یا لااقل اصلاح آنها برای ما، با ابراز وشیوه های موجود، ممکن نیست. مسلماً این امر دلیلی برای عدم مجازات آنها نمی باشد.(18)



9- اعدام وعدم توجه به عوامل اجتماعی جرم


به نظر مخالفینِ مجازاتِ اعدام، با اجرای این مجازات، دولتها خود را از شر مجرم رها می سازندبدون آن که نیازی به تلاش در جهت از بین بردن عوامل جرم زا احساس نمایند. در پاسخ به این اشکال گفته می شود که، اولاً این ایراد در مورد همه مجازات ها قابل طرح است واختصاصی به مجازات اعدام ندارد. ثانیاً ، این که ارتکاب جرم را تنها ناشی از عوامل اجتماعی بدانیم ودراین زمینه مسئولیت مجرم را نادیده انگاشته وبه عبارت دیگر قوه اراده واختیاری برای وی قائل نشویم به هیچ وجه قابل توجیه نیست. به کرّات مشاهده شده است که افرادی از لحاظ وضعیت اجتماعی وخانوادگی مشابه یکدیگر بوده اند ولی برخی از آنان مرتکب جرم می شوند، در حالی که بعضی دیگر فاقد کمترین سوء سابقه کیفری هستند. اگر فقر را علت ارتکاب جرایم مالی بدانیم باید همه فقرا مجرم بوده ودر نقطه مقابل هیچ ثروتمندی مرتکب جرم نشود؛ در حالی که چنین نیست. درست است که ثروت معمولاً انگیزه ای در فرد برای ارتکاب جرایمی چون سرقتهای معمولی وغارت مغازه ها و دکاکین باقی نمی گذارد اما نمی توان از این واقعیت نتیجه گیری کرد که فقر « علت» ارتکاب این گونه جرایم است. آب آتش را خاموش می کند اما فقدان آن موجد آتش نیست. آنهایی که معتقدند جرم را تنها می توان از طریق مبارزه با عوامل جرم زا از بین برد درست مثل مامور آتش نشانی هستند که از خاموش کردن آتش به این بهانه که موثرترین وبهترین راه برای کاستن از تعداد آتش سوزیها ازبین بردن علت حریق است خودداری می کند. به علاوه، تجربه های روزمره نشان می دهد که ، حتی در مورد جرایم کوچکی مثل جرایم راهنمایی ورانندگی، نیز شدت یا ضعف میزان مجازات رابطه مستقیم با کاهش یا افزایش تعداد جرایم مذکور دارد. مثلاً اگر جریمه گذشتن از چراغ قرمز جریمه اندکی باشد مسلماً رانندگان زیادی به راحتی مرتکب این جرم خواهند شد بدون آن که ترسی از مجازات به خود راه دهند.(19)


10- اعدام وقساوت در اجرای آن


به نظر مخالفین، علاوه براین که گرفتن جان یک انسان به خودی خود عملی وحشیانه ویادگار دوران بربریّت است، اجرای مجازات اعدام باعث قساوت قلب مامورین اجرای حکم وحتی مردم عادی شده وآنان را از خوی انسانی دور می سازد. به نظر سزاربکاریا « مجازات اعدام به دلیل درس خونخوارگی که به انسانها می آموزد، مفید نیست.»


نشریه اسپِکتِیتور در یکی از سرمقاله های خود در سال 1831 ضمن انتقاد از اجرای اعدام در ملاء عام اظهار می دارد که دریک مورد مردم زیادی برای تماشای اعدامِ کسی که بنابود اعدام شود حاضر شده بودند. وقتی چند دقیقه از ساعت اعلان شده برای اجرای حکم اعدام گذشت ومجرم به صحنه آورده نشد افراد حاضر شروع به سوت و دست زدن ممتد کرده وخواستار آغاز برنامه بودند، درست مثل اینکه در سالن نمایش یا سینمایی نشسته اند ودر شروع نمایش یا فیلم تاخیر شده است. این گونه بی صبری در مشاهده جان دادن یک انسان دیگر نشانگر آن است که اعدامهای علنی می تواند به تدریج روحیه رحم وشفقت رادرکسانی که شاهد آنها هستند. از بین ببرد. این نکته یادآور صحنه هایی است که در سالهای اخیر در حین اعدام جنایتکارانی مثل « خفاش شب» درکشور خودمان شاهد بوده ایم که برای « تماشای» صحنه اعدام وی، بنابه گزارش جراید، تعداد 50 هزارنفر در سحرگاهان به محل اجرای حکم رفته اند وفروشندگان مواد غذایی نیز با استفاده از این فرصت به عرضه متاع خود به جمعیت بیکار تماشا کننده مشغول بوده اند. آیا این گونه اشتیاق برای مشاهده یک صحنه اعدام در یک جامعه سالم قابل توجیه است؟(20)


11- تحمیل دردورنج فراوان به محکومین به اعدام


نکته دیگری که مخالفین مجازات اعدام برآن تکیه می کنند آن است که محکوم معمولا در اثنای اجرای مجازات اعدام درد ورنج بسیاری را تحمل می کند، وبا توجه به این که تنها هدف از اجرای اعدام گرفتن جان محکوم است، تحمیل این دردو رنج به محکوم به هیچ وجه قابل توجیه نبوده وعملی غیرانسانی است. سازمان عفو بین الملل، در گزارشی که قبلاً شرح آن گذشت، نمونه هایی از درد ورنجی را که محکومین به اعدام در اثنای اجرای مجازات تحمل می کنند ذکر کرده است. بنابراین گزارش در سال 1983 در ایالت آلباما کشتن محکومی به وسیله صندلی الکتریکی قریب چهارده دقیقه به طول انجامیده که در اثنای این مدت دود ار سروپاهای وی متصاعد بوده است. محکوم دیگری که درهمان سال در میسی سی پی به وسیله اتاق گاز اعدام شده در اثنای اجرای مجازات برای مدت هشت دقیقه تشنج داشته است. درسال 1984 نیز محکوم دیگری که در تگزاس به وسیله تزریق سم اعدام می شده برای مدت ده دقیقه از درد شکایت می کرده است.


موافقین مجازات اعدام این ایرادات را نیز بدون پاسخ نگذاشته اند. آنها در مورد ایراد اول اظهار می دارند که هیچ گاه نمی توان کشتن انسانهای دیگر را به طور مطلق وبدون استثنا غلط وغیرقابل توجیه دانست. بی تردید حتی مخالفین اعدام نیز ارتکاب قتل در مقام دفاع از سرزمین یا جان خود شخص یا دیگران را نه تنها عملی غیرانسانی نمی دانند بلکه آن را عملی متهوّرانه که شایسته تمجید وستایش هم می باشد، محسوب می دارند. در مورد تاثیر منفی اعدام شدنِ مجرمین بر حس رحم وشفقت مردم نیز اظهار شده است که این ایراد عمدتاً تنها متوجه اعدامهای علنی است، که چه بسا مورد قبول بسیاری از طرفداران اعدام هم باشد. به عبارت دیگر بسیاری از طرفداران مجازات اعدام هم اجرای آن را در ملاء عام به ویژه در کوچه وبازار ومیادین ودرمقابل چشم کوچک و بزرگ، پیروجوان وزن ومرد غیرقابل قبول ومضر می دانند.


در مورد تحمیل درد ورنج به محکومین به اعدام هم این گونه پاسخ داده شده است که هرچند هدف اصلی در اعدام، محروم کردن مجرم از زندگی ودر نتیجه حفظ جامعه وحمایت از آن می باشد ویافتن سریعترین وآسانترین راه برای کشتن محکومین مورد حمایت بسیاری از طرفداران مجازات اعدام نیز هست، لیکن هیچ دلیلی وجود ندارد که تا یافتن چنین راهی اجرای مجازات اعدام را مسکوت ودر نتیجه حمایت از اجتماع را تنها به این بهانه که محکوم ممکن است برای چند دقیقه متحمل درد شود فراموش نماییم. بادرنظر آوردن درد ورنج بدون دلیلی که مقتولین در هنگام جان دادن تحمل کرده اند، چند دقیقه احساس درد قاتلین ( که تعداد قابل توجهی از اعدام شدگان را تشکیل می دهند) حس ترحم ما را برنخواهد انگیخت.


به علاوه ، موافقین اعدام با اشاره به آمارهای متعددی که درمورد میزان جنون وخودکشی در زندانها وجود دارد اظهار داشته اند که حبس ابد می تواند به اندازه اعدام خشن وتوام با قساوت باشد(21)


12- اعدم ونمایش قُبح جرم از دیدگاه جامعه


بدیهی است که یکی از اهداف مجازاتها تاثیر نمادین آنها است؛ به این معنی که چگونگی ومیزان مجازات درجه قبح عمل مجرمانه را از نظر جامعه منعکس کرده و می تواند در دراز مدت بر قضاوت افراد جامعه در مورد هرجرم خاص اثر گذارد. برای مثال، عدم تعیین مجازاتهای سنگین برای بسیاری از انواع جرایم وروابط جنسی در کشورهای غربی موجب آن است که این گونه روابط در نظر افراد آن جوامع چندان قبیح جلوه نکند. برعکس، تعیین مجازاتهای سنگین برای این نوع اعمال در نظام حقوقی اسلام، باعث شده استکه قُبح آنها در نظر مسلمانان بسیار عظیم جلوه نماید. همین موضوع عیناً در مورد جرم قتل ومجازات اعدام نیز صادق است. در نتیجه به نظر طرفداران مجازات اعدام دلیل عمده این که بسیاری از مردم دنیا قتل را زشت ترین جرم می دانند آن است که از قدیم الایام مجازات این جرم در جوامغ مختلف قصاص یعنی کشتن مجرم بوده است. گزارش کمیسیون سلطنتی انگلستان، که تحقیقاتی در مورد مجازات اعدام انجام داده است، دراین زمینه اشعار می دارد:


« به نظر ما باید معتقد باشیم که اثر مجازات اعدام نه تنها ازاین نظر که بر اندیشه افرادی که در صدد ارتکاب قتل عمد می باشند تاثیر ارعابی باقی می گذارد، بلکه از نظر آن که در دراز مدت در اذهان افراد جامعه نفرت خاصی نسبت به جرم قتل ایجاد می کند از اهمیت برخوردار است . این حقیقت که افراد به دلیل ارتکاب قتل به دار آویخته می شوند یکی از دلایل عمده منفور شمرده شدن قتل عمد می باشد.»


مخالفین اعدام در پاسخ اظهار می دارند که عواملی بسیار مهمتر از میزان مجازات بر دیدگاه افراد جامعه نسبت به جرایم خاص اثر می گذارند. برای اثبات صحت این ادعا می توان به قتلهایی که توسط انقلابیون در کشورهایی ارتکاب می یابند که رژیمهای آنها از محبوبیت عمومی برخوردار نیستند اشاره کرد. قتل سردمداران این گونه رژیمها، حتی اگر منجر به اعدام قاتلین شود، نه تنها ایجاد نفرت نسبت به اعمال قاتلین در عامه مردم نمی کند بلکه چه بسا موجب خوشحالی آنها شده وقاتلین را در نظر آنها همچون قهرمانانی شجاع وبی باک جلوه گر نماید(22)


نتیجه گیری :


نباید از خاطر دور داشت که حیات عزیزترین وبزرگترین سرمایه بشر وعطیه خداوند بزرگ به او است. با توجه به این مساله وبه ویژه با توجه به غیرقابل بازگشت بودن مجازات اعدام،جبران ناپذیر بودن ان، باید این مجازات تنها در حد ضرورت وبرای ارتکاب جرایم سنگین، آن هم با اِعمال دقت فراوان اجرا شود تا از بروز هرگونه اشتباه وتبعیضی جلوگیری به عمل آید. دولتها نباید تصور کنند که با اعدام مجرمین ریشه جرم خشکانیده می شود. بُطلان این تصور در جرایمی مثال قاچاق مواد مخدر که دربرخی از کشورها، از جمله کشور ما، می تواند مجازات اعدام را در پی داشته باشد به اثبات رسیده است؛ به طوری که اعدام قاچاقیان نه تنها از آمار این جرم نکاسته بلکه موجب افزایش روزمره آن نیز شده است. بنابراین دولتها با پیش بینی مجازات اعدام در قوانین خود نباید سایر وظایف خودرا در یافتن واز بین بردن عوامل جرم زا وتلاش در جهت اصلاح مجرمان وبازگردانیدن آنها به دامان اجتماع به فراموشی بسپارند.با توجه به حکیمانه بودن قوانین اسلام، به ویژه مجازات هایی چون اعدام، بر حقوق دانان مسلمان متعهد است که ضرورت و اهمیت اجرای قوانین اسلامی را به جهانیان بفهمانند و با گسترش روابط حقوقی و قضایی بین کشورهای اسلامی از نفوذ وسوسه های ضد اسلامی مخالفان اسلام جلوگیری کرده، از کیا ن اسلام و مسلمین دفاع کنند



پیشنهادات:


- مجازات اعدام در حد ضرورت وبرای ارتکاب جرایم سنگین، آن هم با اِعمال دقت فراوان اجرا شود تا از بروز هرگونه اشتباه وتبعیضی جلوگیری به عمل آید


- برای جلوگیری ا ز بروز هرگونه اشتباه وتبعیض پیشنهاد می شود دادگاه صالح دارای تعدد قضات و با ترکیب زیر تشکیل گردد و دادگاه تجدید نظر که دادگاه عالی محسوب می شود ضمن رعایت ترکیب ماهیتا به موضوع رسیدگی کند


1- سه نفر از مجتهدین معظم حوزه های علمیه


2-سه نفر ازقضات باسابقه وعالی رتبه دادگاهها


3-سه نفراز اساتیدمجرب دانشگاههاکه در زمینه حقوق جزا وجرم شناسی،تدریس وفعالیت علمی دارند


4-تلاش برای ازبین بردن عوامل جرم زا،از قبیل عوامل محیطی،اجتماعی،ژنتیکی،با تصویب قوانین پیشگیری از وقوع جرم و اجرای صحیح آن


-با توجه به جرم شناسی اسلامی وبا توسل به قاعده تقیه و تدرء الحدود بالشبهات و احتیاط در دماء، می توان مجازات اعدام در حقوق کیفری ایران را به حداقل ممکن تقلیل داد.








منابع ومآخذ:


1- صادقی میر محمد ،حقوق جزای بین المللی ص372.تهران.میزان سال 1386


2- علی آبادی عبدالحسین،حقوق جنایی،ص19.چ.سوم:تهران انتشارات فردوسی سال 1385


3- پروفسور گارو مطالعات نظری وعملی در حقوق جزا ، ،ترجمه وتحقیق ضیاءالدین نقابت.ص128.تهران .انتشارات ابن سینا


4- نوریها،ص277 به نقل ازجعفری،فریدون،تحلیل مجازات اعدام درجرائم مستوجب تعزیرو مجازاتهای بازدارنده، ص47 .دانشگاه تهران.پایان نامه کارشناسی ارشد


4- همان ص47


5- صادقی،همان ،ص 380


6- خزایی، منوچهر،زمینه حقوق جزای عمومی ص114،چاپ دوم: تهران. انتشارات کانون وکلا . سال 1357


7-گورگانوس،به نقل ازجعفری،همان.1381


8- بکاریا،سزار،رساله جرایم و مجازاتها،ترجمه محمد علی اردبیلی ص 71 چاپ سوم: تهران.میزان سال 1377


9- مظلومان،رضا،جرم شناسی ج2ص48.تهران .انتشارات .خرمی سال 1355


10- زابو،ص42به نقل ازمظلومان،همان، ص50


11-هوگو،1997:ص142،به نقل ازجعفری،1381:ص53


12- ژرژپیکا،ص 444 به نقل ازخزانی منوچهر، همان،ص73


13- هوگو،ص 348، سال 1997به نقل ازجعفری ،همان،ص55


14- برنالد لندکهن،1353ص 91،به نقل ازجانی پور،کرم مجازات اعدام در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه ص91 ، دانشگاه امام صادق ، پایان نامه کارشناسی ارشد سال 1378


15- علی آبادی عبدالحسین،حقوق جنایی،ص21.چ.سوم:تهران انتشارات فردوسی سال 1385


16- خزایی، منوچهر،زمینه حقوق جزای عمومی ص 391،چاپ دوم: تهران. انتشارات کانون وکلا . سال 1357


17- صادقی میر محمد ،حقوق جزای بین المللی ص374-376.تهران.میزان سال 1386


18- صادقی،همان .ص376


19- صادقی،همان.ص378


20- صادقی همان،ص378-379


21- همان،ص379


22- همان،ص389-390