PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رباعی و دو بیتی و تک بیتی



صفحه ها : [1] 2 3

Fahime.M
04-19-2009, 01:22 PM
رباعی یا چهار گانی از ابداعات شعر فارسی است که عرب ها نیز از آن تقلید کرده اند. رودکی_پدر شعر فارسی و شاعر بزرگ قرن چهارم هجری_را واضع آن می دانند.
رباعی از نظر عروضی،بر وزن کلی لا حول و لا قوه الّا بالله یا مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن فع می آید.برای رباعی اوزان بسیاری_حدود24 وزن_یافته اند که هر کدام تفاوت اندکی با وزن اصلی دارد.در این قالب شعری،مصراع اول ودوم و چهارم هم قافیه اند؛البته گاهی مصراع سوم هم،قافیه دار است که این،بیشتر در رباعیات قدیم دیده می- شود.
درون مایه ی رباعی غالبا" یا فلسفی است یا عاشقانه یا غنیمت شمردن دَم و دعوت به خوش باشی.همان گونه که می دانیم،مشهور ترین رباعی سرای شعر فارسی،خیام_منجم و فیلسوف و شاعر بزرگ قرن پنجم_ است.

_نمونه ای از رباعیات با درون مایه ی فلسفی:

در پرده ی اسرار،کسی را ره نیست.......زین تعبیه ، جان هیچ کس آگه نیست
جز در دل خاک،هیچ منزلگه نیست....... می خور که چنین فسانه ها کوته نیست (1)

دنیا چو حباب است ولیکن چه حباب .......نه بر سر آب ، بلکه بر روی سراب
آن هم چه سرابی که ببینند به خواب .......آن خواب،چه خواب؟خواب بد مست خراب

_با درون مایه ی عاشقانه:

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست....... در بند سر زلف نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او می بینی....... دستی ست که بر گردن یاری بوده ست

_دعوت به خوش باشی و اغتنام فرصت:

چندان بخورم شراب کاین بوی شراب....... آید ز تراب،چون روم زیر تراب
گر بر سر خاک من رسد مخموری....... از بوی شراب من شود مست و خراب

چون عهده نمی شود کسی فردا را....... حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه!که ماه....... بسیار بتابد و نیابد ما را

دو رباعی از دو شاعر معاصر:

همزاد دل است درد دیرینه ی من....... اندوه جهان است در آیینه ی من
ای کوه کهن!صدای نالیدن توست .......این ناله که بر می شود از سینه ی من (ه.ا.سایه)

این دل به کدام واژه گویم چون شد....... کز پرده برون و پرده دیگرگون شد
بگذار بگویمت که از نا گفتن....... این قافیه در دل رباعی خون شد (قیصر امین پور)




دو بیتی

در این میان دو بیتی را هم به خاطر تشابه اش با رباعی در تعداد ابیات،به موضوع تاپیک اضافه می کنم.
دو بیتی بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل می آید و از نظر قافیه آرایی مانند رباعی،و در آن آوردن قافیه برای مصراع سوم اختیاری ست.
مشهور ترین دو بیتی سرای فارسی زبان،بابا طاهر همدانی است و بیشتر دو بیتی هایی را که به او نسبت داده اند،به لهجه ی لری سروده.ادیبان قدیم،اشعاری را که به این لهجه و سایر لهجه های فارسی محلی ساخته شده باشد،"فهلویات" یا "پهلویات" می گویند.مانند این دو بیتی:

به صحرا بنگرم،صحرا تِه وینُم.......به دریا بنگرم،دریا تِه وینُم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت...نشان از قامت رعنا ته وینم (2)

دو نمونه از شاعران معاصر:

دگر این دل سرِ ماندن ندارد......هوای در قفس خواندن ندارد
چنان در دوزخ دنیا دلم سوخت....که دیگر بار سوزاندن ندارد (قیصر امین پور)

دلم گر قصه گوید،اینک آن گوش....لبم گر بوسه خواهد،این لب نوش
اگر شب زنده دارم،این سر زلف....چو خوابم در رباید،اینک آغوش (ه.ا.سایه)


تفاوت اصلی رباعی و دوبیتی در وزن آن هاست. هر دو این قالب ها به دلیل ابراز شدید احساسات و عواطف شاعر و نیز به دلیل کوتاه بودنشان،همواره بسیار مطلوب و خواستنی و مورد توجه بوده اند.
امیدوارم که دوستان از همراهی دریغ نکنند و رباعی یا دوبیتی های زیبا و مورد علاقه شان را_فرقی نمی کند کدام یک از این دو باشد_در این تاپیک بگذارند..
http://pnu-club.com/imported/2009/04/251.gif




(1) این،از جمله رباعیاتی است که در آن هر چهار مصراع دارای قافیه اند.

(2)ته وینم:تو را می بینم.

Fahime.M
04-19-2009, 01:57 PM
دست ودل ما هر چه تهی تر خوش تر
آزادی دل ز هرچه خوش تر، خوش تر


عیش خوش مفلسانه یک چشم زدن
از حشمت صدهزار قیصر خوش تر


مولانا

Fahime.M
04-19-2009, 02:09 PM
افسوس که بي‌فايده فرسوده شديم!
در طاس سپهر باژگون سوده شديم

دردا و ندامتا که تا چشم زديم
نابوده به کام خويش نابوده شديم!

افسوس که بي‌فايده فرسوده شديم... افسوس که بي‌فايده...

"حکيم خيام"
http://pnu-club.com/imported/2009/04/251.gif

Fahime.M
07-05-2009, 03:54 PM
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی ار نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی،چو هستی خوش باش http://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gif

Fahime.M
07-05-2009, 04:00 PM
از زلفِ شکن بر شکنت میترسم
وز نرگسِ مستِ پرفنت میترسم

من میخواهم که راه گیرم در پیش
از غمزۀ چشمِ رهزنت میترسم


عطار

Fahime.M
07-21-2009, 08:22 PM
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

Fahime.M
08-05-2009, 05:28 PM
ای که بـا سـلسـله موی درازآمــده ای

فـرصـتت بـاد که دیـوانه نـواز آمــده ای



جـز تو کـس راه نـدارد به نهانخانه دل

پـرده بـردار که در پــرده راز آمــده ای

Fahime.M
08-05-2009, 05:30 PM
در دل ز طرب شكفته باغيست مرا
بر جان ز عدم نهاده داغيست مرا

خالى ز خيالها دماغيست مرا
از هستى و نيستى فراغيست مرا

Fahime.M
08-05-2009, 05:36 PM
ک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم

پایان سخن شنو که ماراچه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم

حکیم خیام

Fahime.M
08-05-2009, 05:37 PM
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره ِ دور را رسیدن بودی

کاش از پس صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امیدِ بر دمیدن بودی

Fahime.M
08-05-2009, 05:39 PM
خداوندا مو بیزارم از ایندل
شو و روزان در آزارم از ایندل

ز بس نالیدم از نالیدنم تنگ
مو بستان که بیزارم از ایندل

Fahime.M
08-05-2009, 05:39 PM
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين

مي‌ترسم از آن‌که بانگ آيد روزي
کاي بي‌خبران راه نه آن است و نه اين!

"حکيم خيام"

Fahime.M
08-05-2009, 05:40 PM
چندان بخورم شراب کین بوی شراب
آید ز تراب چون روم زیر تراب
گر بر سر خاک من کذر کند مخموری
از بوی شراب من شود مست وخراب

حکیم خیام

Fahime.M
08-05-2009, 09:27 PM
خیام اگر زباده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پس انگار که نیستی چو هستی خوش باش

Fahime.M
08-05-2009, 09:27 PM
هرروز دلم در غم تو زار تر است
وز من دل بیرحم تو بیزارتر است
بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است

مولوی

Fahime.M
08-05-2009, 09:28 PM
برخیز به خون دل وضویی بکنیم
در اب ترانه شست و شویی بکنیم
عمراندک وفرصت خموشی بسیار
تلخ است سکوت گفت و گویی بکنیم

قیصر امین پور

Fahime.M
08-05-2009, 09:33 PM
در خواب شبی شهاب پیدا کردم
در رقص سراب اب پیدا کردم
این دفتر پر ترانه را هم روزی
در کوچه افتاب پیدا کردم

قیصر امین پور

Fahime.M
08-05-2009, 09:36 PM
خوشا آنانکه الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی


++++++++++++++++



غم و درد مو از عطار واپرس
درازی شب از بیمار واپرس

خلایق هر یکی صد بار پرسند
تو که جان و دلی یکبار واپرس




عطار

Fahime.M
08-06-2009, 09:56 AM
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد...

حکیم خیام

Fahime.M
08-06-2009, 09:56 AM
دست ودل ما هر چه تهی تر خوش تر
آزادی دل ز هرچه خوش تر، خوش تر


عیش خوش مفلسانه یک چشم زدن
از حشمت صدهزار قیصر خوش تر


مولانا

Fahime.M
08-06-2009, 09:56 AM
آنها که کهن شدند و اینها که نوند
هر کس به مراد خویش یک تک بدوند

این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و روند

حکیم خیام

hiddenboy
08-06-2009, 10:26 AM
آنان كه كه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كما شمع اصحاب شدند


ره زين شب تاريك نبردند برون
گفتند فسانه اي و در خواب شدند

------
حكيم عمر خيام

Fahime.M
08-06-2009, 05:42 PM
هر چه کنی بکن ، مکن ترک من ای نگار من
هرچه بری ببر، مبر سنگدلی به کار من

هر چه کُشی بکُش ، مکش حرم که نیست خوش
هر چه شوی بشو ، مشو تشنه به خون زار من

Fahime.M
08-06-2009, 05:43 PM
زخون دل به نعشت گل فشانم
کنار جسم مجروحت بمانم
زخون حنجرت گیرم وضویی
به زخم پیکرت قرآن بخوانمhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gifhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gif

Fahime.M
08-06-2009, 05:45 PM
عزیز! این ملک، خاصان خصوصی ا‌ست
حریم مایه‌داران خصوصی‌ است
نمی‌دانی بدان بالاترین جرم
همین تشویش اذهان خصوصی ا‌ستhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gif

Fahime.M
08-06-2009, 05:46 PM
تا آب شدم سراب ديدم خود را



دريا گشتم حباب ديدم خود را





آگاه شدم غفلت خود را ديدم

بيدار شدم بخواب ديدم خود را

Fahime.M
08-06-2009, 05:47 PM
کی لحظه‌ی افسردن‌شان می‌آید
پایان دل آزردنشان می‌آید

دیدیم زمین‌خواریشان را یا رب
کی روز زمین‌خوردنشان می‌آید؟

Fahime.M
08-06-2009, 05:48 PM
آن یک، مشغول خوردن و بردن شد
این مسئول شکم در آوردن شد
http://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gifhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gifhttp://pnu-club.com/imported/2009/05/73.gif
در عصر بخوربخور نخوردن جرم است
تکلیف من و تو خون دل خوردن شد

Fahime.M
08-06-2009, 05:50 PM
سرم چون گوی در میدان بگرده
دلم از عهد و پیمان برنگرده

اگر دوران به نا اهلان بماند
نشینم تا که این دوران بگرده

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:44 PM
هرکی دوبیتی زیبا داره بذاره البته دوبیتی های بابا طاهر هست که حرف نداره ولی گلچینی از بهترین ها رو میخوام
دوستان بذارن (عاشقانه . عارفانه ...و هرچی که قشنگ باشه)
ممنون


از همكاري و زحمات همه ي شما عزيزان ممنونم و متشكر؛

هميشه موفق باشيد

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:45 PM
به قلبم سوره کوثر نوشتند
دلم را بنده قنبر نوشتند
به کوی عاشقی، در لوح سینه
صد و ده مرتبه حیدر نوشتند

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:45 PM
از یاد علی مدد گرفتیم
آن چیز که می‌شود گرفتیم
در بوته‌ی آزمایش حق
از نمره‌ی بیست، صد گرفتیم

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:45 PM
نگاهت مى‏كند آتش فشانى‏

مرا سوى هلاكت مى‏كشانى.

ـ ولى پروانه كى از شعله‏ى شمع‏

شكايت كرده با آتش‏نشانى؟

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:47 PM
جوال سيم و زر مى‏خواهم امشب‏

كليد قفل و در مى‏خواهم امشب‏

دلم تنگه براى كوه و صحرا

خدايا بال و پر مى‏خواهم امشب‏

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:47 PM
ای عشق به درد تو سری می‌باید ..... صید تو زمن قوی‌تری می‌باید
من مرغ به یک شعله کبابم، مگذار ...... این آتش را سمندری می‌باید

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:48 PM
دگر گوشی به آغوش درم نیست صدای آشنای باورم نیست

بغیر از لاشه ی پوشیده دل درین خانه کسی هم بسترم نیست

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:48 PM
به هرسویی صدایی بی صدایی است ......... دل درد آشنای من هوایی است

درین ویرانه رستای نگاهم ........... جهانی را هوای کد خدایی است

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:49 PM
جمعه ها پلکاشونو وا می کنن

می کشن به آسمون نگاشونو

اگه از راه نرسی پنجره ها

وقف گریه می کنن دلاشونو

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:49 PM
حتی اگر از غم جفا پیر شود
لعنت به دلم اگر زتو سیر شود
***
آنقدر برای تو غزل خواهم گفت
تا قصه عشق ما جهانگیر شود

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:49 PM
رها کردی غم بی رنگی ام را

دل ساحل نشين سنگی ام را

دوبيتی هم اگر باشی از امشب

نمی بخشم به تو دلتنگی ام را

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:50 PM
گويند که هم صحبتی حور خوش است
هجران و وصال و عشق پر شور خوش است

اما من از عشق و وصل تو فهميدم
((آواز دهل شنيدن از دور خوش است))

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:50 PM
به روی دلبری گر مایلستم
مکن منعم گرفتار دلستم
خدارا ساربان آهسته میران
که مو وامانده این قافلستم

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:50 PM
من را تو به راه عشق خواندی ممنون
از بابت عشق دل ستاندی ممنون

حتی به رقيب اگر مرا بفروشی
با من دوسه روز از اينکه ماندی ممنون

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:51 PM
از طعنه جاهلان نخواهم ترسيد
بر خنده اين زمانه خواهم خنديد

من بر سر عشق پاک خود ميمانم
((تا کور شود هر آنکه نتواند ديد))

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:51 PM
تا آخر عمر در دلم خواهی ماند
تنها تو چراغ محفلم خواهی ماند

ای پاکترين زلال جوشان دلم
ای آينه در مقابلم خواهی ماند

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:51 PM
اگر آتش به زیر پوست داری
نسوزی، گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:51 PM
با اینکه زبد عهدی تو آزرده است
این دل همه حرف دلش را خورده است

ای دوست اگر تو هم مرا پس بزنی
پس چاه مگر نعوذ بالله مرده است؟

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:51 PM
تا ژندهء عشق حق بر افراخته ايم

از مخمل خون به تن کفن ساخته ايم

ما مفت نه سهم می بريم از خورشيد

دامن دامن ستاره پرداخته ايم

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:52 PM
ای چرخ فلك فغان ز بیداری تو
شادان اَحَدی نگشته در وادی تو
در دور جهان به هر طرف می‌گشتم
خوش‌حال كسی نبود ز آبادی تو

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:53 PM
خداوندا مرا از لطف دریاب
دگر با من نمانده طاقت و تاب
به بیداری چه محرومم ز وصلش
میسر كن به من رویش تو در خواب

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:53 PM
خداوندا مرا هشیار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
ز خواب غفلت و هول قیامت
زبانم را به استغفار گردان

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:53 PM
به غربت رفتنم تعبیر داره
فلک بر گردنم زنجیر داره
فلک از گردنم زنجیر بردار
که غربت خاک دامن گیر داره

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:53 PM
نگاهم میل طغیان دارد ا مشب
گلویم بغض باران دارد امشب
برای خلوت خود همزبانی
دل من چشم گریان دارد امشب

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:54 PM
ای که دایم می خوری اموال مردم را به زور
هیچ انگاری که روزی می روی در لحد وگور
گاه گاهی حیله وتزویر می داری به پیش
درچپیدن فرق نیست بیگانه را با قوم و خویش

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:54 PM
وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا

آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار
آتش آه گو بسوز آنچه به دل هوس مرا

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:54 PM
گر بسوزند استخوانم در نیستان همچو نی
گوید از ایشان گذشتم ناله ی خاکسترم

چشمه لغزان به سنگم خاطری روشن مرا
داده ای یارب که از سنگین دلی ها بگذرم!

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:54 PM
شبیخون خورده را میمانم و میدانم این را هم
که میگیرد زمن جادوی تو چون عقل دین را هم
تو خواهی آمد و خواهی گرفت از من به آسانی
دلم را گر حصار خود کنم دیوار چین را هم

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:55 PM
آمدي با تاب گيسو تا كه بيتابم كني؟
زلف يكسو زدي تا غرق مهتابم كني؟
آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من
خواستي تا در ميان شعله ها آبم كني؟

مهندس.كوچولو
08-14-2009, 04:55 PM
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوي تو، ليکن عقب سر نگران
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي
تو بمان و دگران ، واي به حال دگران

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:14 AM
سحر گه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کرده ای اندرین ره
بگفتا:جوانی جوانی جوانی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:14 AM
یاد داری که وقت زادن تو
همه خندان بودند و تو گریان
انچنان زی که بعد رفتن تو
همه گریان شوند و تو خندان

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:14 AM
گر زکوی او خبر داری بگو
گر نشانی مختصردانی بگو

مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:14 AM
یارب کمال عافیتت بر دوام باد
اقبال و دولت و شرفت مستدام باد
سال و مهت مبارک و روز و شبت بخیر
بختت بلند و گردش گیتی به کام باد
__________________

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:15 AM
عمر گرانمایه درین صرف شد
تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دونا

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:15 AM
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در ایینه صبح
گز عمر شبی گذشت و تو بی خبری

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:15 AM
ای کرده شراب حب دنیا مستت
هوشیار نشین که چرخ سازد پستت
مغرور جهان مشو که چون مثل حنا
بیش از دو سه روزی نبود در دستت

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:16 AM
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از ان شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:16 AM
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار الوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست
ریاضت کش به بادامی بسازد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:16 AM
جز من اگرت عاشق شیداست بگو
ور میل دلت به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:17 AM
یارب به خدایی خدایی
وانگه به جمال کبریایی

از عمر من آنچه هست برجای
بستان و به عمر لیلی افزا

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:17 AM
بودی ز دل من از تو ان میخواهم
وز گمشده ی خویش نشان میخواهم
سر مطلع هر بیت تو حرفی بردار
هر انچه که شد من از تو ان میخواهم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:17 AM
شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانه ی مایی
کشتن شمع و برون بردنش از خانه چه حاصل
نور رخسار تو گوید که تودر خانه ی مایی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:17 AM
در خدمت خلق زندگی ما را کشت
واندر پی تان دوندگی ما را کشت
هم منت روزگار و هم منت خلق
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:18 AM
کاش در سینه مرا این دل دیوانه نبود
یا اگر بود اسیر غم جانانه نبود
رخ گل, مایه ی سودا و گرفتاری شد
ور نه مرغ دل ما را هوس دانه نبود

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:18 AM
آراسته آمد و چه آراستنی
پیراسته زلف خود چه پیراستنی
بنشست به می خوردن و برخاست به رقص
به به چه نشستنی چه بر خاستنی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:18 AM
من آن ابرم که می خواهد ببارد
دلِ تنگم هوای گریه دارد
دلِ تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:18 AM
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
به آغوش تو از بستر گریزم
گشایم در به رویت شادمانه
رخت بوسم ، به پایت گل بریزم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:19 AM
چه خوش برقی به چشم شب درخشید
چراغم را فروغی تازه بخشید
مخوان ای جغد شب لالایی شوم
که پشت پرده بیدار است خورشید

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:19 AM
چو نی می نالم از داغ جدایی
دریغا ای نسیم آشنایی
چنان گشتم غبار آلود غربت
که نشناسم که خود بودم کجایی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:19 AM
به خوابی دیدمش غمگین نشسته
گرفته در بغل چنگی گسسته
من این چنگ حزین را می شناسم
دریغا عشق من ، عشق شکسته

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:19 AM
دیشب کلام نقره ی نازت عجیب بود
با من که آشنای تو بودم ، غریب بود
بود و میهمان و تو و ماه و آسمان
زیبا خیال می کنم او یک رقیب بود

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:20 AM
به هر در جستمش در بر رخم بست
چو افتادم ز پا بگشود در را
منم سهراب سرگردان که بر خک
به وقت مرگ می بیند پدر را

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:20 AM
ز چه ره تو آمدستي كه چنين شكسته بالي
ز كدام قصه آيي كه جدا ز حس و حالي
بنشستمت كه آيي و كه با منت نشيني
نه به يك شب و يكي روز كه صد هزار سالي

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:20 AM
نبرم از تو امید ای نگارین
که تا از من نبرد جان شیرین...
گر امیدم نماند وای جانم
که بی امید یکساعت نمانم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:20 AM
وقتی تنها با تو بودن واسه من زندگیه
تو رو دیدن ، تو رو خواستن را کی از من می گیره
عشق من عاشقتم تکرارت هر شب عادته
همه حرفام به خدا از عشق و از سخاوته
با تو بودن توی دنیا واسه من نهایته

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:21 AM
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است آن چون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:21 AM
اي دل كه به آزادي خود خرسندي
غافل كه اسير خود به صد پيوندي
چون مرغ قفس كه با قفس گردانند
عالم همه گشjي و همچنان در بندي

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:21 AM
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:21 AM
درین غــــربت ســـرا بیمــــــــــار و زارم

بــــه کنج بیکســـــی زار و نـــــــــــــزارم

بیــــــا جـــانا شبــی حال دلـــم پــــــــــرس

دمـــــی تسکین شـــــــود درد هـــــــــزارم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:22 AM
درین غــــربت ســـرا گــــم کـــرده خـــانـه

غــــم مارا در اینجــــــا کس نــــــــدانـــــــه

اگــــر دوستی بیـــــایــــد پیش رویـــــــــــم

کشــــم آهـــــــی ز بیــــــداد زمــــــــانـــــه

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:22 AM
جهــــان را یخ گــــرفت از آه ســــــــــــردم

زمیــــن لـــرزید از این فـــــــــریـاد و دردم

در اینجـــــا در مـــزار بیکســــی هـــــــــــا

همیشــــــه گــــریه کــــردم گــریه کــــــردم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:23 AM
گهــــــی گــــریم گهـــی خنــــدم بحـــــــــالم

نمیــــــده درد بــــــی میلـــــــی مجــــــــالــم

اگــــر پـــــرسد کســــی حـــــال دلــــــــم را

ز درد هجــــــر تــــــو بسیــــــار بنــــــالـــم
__________________

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:23 AM
اگـــــر اشکــــم شود درمـــــــــــــــان دردم

اگــــــــر داری نظـــــر بــــــر رنـگ زردم

کنـــــم جـــانم فــــــــدای نـــــــام مهیــــــــن

همیــن فـــــــــردا بســــویش بــــاز گـــــردم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:23 AM
درین غــــربت ســـرا اشکـــی بــریـــــــزم

زنــــــم خنجــــر به قلب پـــــــــــر ستیــزم

اگــــــر روزی ببینــــم شـــــــام هـــــــرات

کنـــــم سجــــده تـــــو را، یــــار عـــزیــزم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:24 AM
شــــــــدم بازیچـــــه دست زمــــــــــــانـــــــه

غـــم پنهــــانـــــی ام کس نــــــــــــــدانـــــــ ـه

نظـــــــر انـــداز بـــرنگ زرد من تــــــــــــو

بــــریــــزم اشک چشمــــــــم دانـــــه دانـــــه

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:24 AM
شب تــــــاریک و من تنهـــــــــا بنــــــــالــــــم

ز دست جــــــــور این دنیــــــــا بنـــــــــالـــــم

اگــــر روزی بتـــابـــد خــــــورشیـــــــــد بختم

کنــــــم سینـــه چــاک و ســــر تــا پا بنالــــــــم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:24 AM
سیـــــاه چشمــــان نظــــر داری بمــــن تــــــــــو

گــــل خـــوشبــــــو اثــــر داری بمــن تـــــــــــو

دلــــــــــم میشـــه ببینـــــــــم روی مـــــــــاهـت

چـــــه نــــــاز و چــــه نگــر داری بمن تـــــــو

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:24 AM
غصه نخور مسافر هميشه كه اينجوري نيست
هميشه كه عزيزم راهت به اين دوري نيست

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:24 AM
بــلا بــــودی بلا گـــــــــردانــــم تـــــو شــــــدی

طبیب درد بــــــــی درمــــــان تــــــــو شـــــــدی

زدی آتش عشـــق خــــــــــود بـــــــه قلبـــــــــــم

عـــلاج حســـــرت حــــــــرمــــــانم تو شــــــدی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:25 AM
بهـــــار بــــودم چـــه زود خــــــزان گشتــــــــــم

اسیـــــــر درد بــــــــــی درمــــــان گشتــــــــــــم

بهـــــــار بــــودم بهـــــار سبــــز و خـــــــــــــرم

ز دست ظلـــــم بـــــاد پـــــــژمـــــــــان گشتــــــم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:25 AM
شب وصـــل است و یــــــا گـــــریـــــــان داره

دو چشـــم اشکـــی اش طـــوفــــــــــــــان داره

ببین بختــــم شـــــده بـــــا من مـــــدد گــــــــــار

ز دوده اشک و لـــب خنــــــــــــــــــــدان داره

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:25 AM
هـــریوایم تـــــــو کجــــایی تــــو کجــــــایـــی

شــــدی از دست نـــــــاکســــــان رهـــــایــــی

بـــــه حـــق روح پـــــــاک پیـــــــر هــــــرات

نبینــــــد کس ز تــــــــو داغ جـــــــدایــــــــــی

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:26 AM
ای رفته به قهر, وعده های تو چه شد
مهر تو کجا رفت و وفای تو جه شد
این تیرگی آخر ز کجا روی آورد
ای آیینه رخسار صفای تو چه شد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:26 AM
ای کاش محبت اثری داشته باشد
معشوقه ز عاشق خبری داشته باشد
کو خنجر تیزی که شکافد جگرم را
از بحر رفیقی که صفت داشته باشد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:26 AM
من و حس لطیف دست هایت
دو گلبرگ ظریف دست هایت
جسارت کرده ام گاهی سروده ام
دو بیتی با ردیف دست هایت

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:26 AM
گل ما ,اعتقاد عشق این است
بهار تو بهار اخرین است
دلی که خالی از مهر تو باشد
حسابش با کرام الکاتبین است

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:27 AM
اتشی در دلم کشیده چراغ
از بهاری به ره گرفته سراغ
چه کند بی بهار می میرد
با خزان خو نمی کند این باغ

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:27 AM
شبی تا صبح تنها گريه کردم

تمام سوز دل را گريه کردم

سوار موج دريا بودی ای ماه!

کنارت روی شنها گريه کردم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:27 AM
رها کن خانه را از خاک بنویس
به مردان از دل بی باک بنویس

قلم در هر دو چشمانم فرو بر
به اهل ساحل از کولاک بنویس

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:27 AM
تو گفتی چون بيايی هديه آری ............ برايم تازه گل هايی بهاری

وفا کردی و آوردی گلی را ............ ولی عطرش ندادی يادگاری

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:28 AM
ستاره بود لبخندی که ديدم ........... به سوی آسما نش پر کشيدم

بر آمد ابری ازغم های دريا ........... ستاره گم شد و آن را نچيدم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:28 AM
بر قلب تشنه من باران عشق باريد ........... بشکفت دروجودم گلخنده های جاويد

پروانه های شوقم مستانه می پريدند ........... آندم کزآسمان ها نوری دوباره تابيد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:28 AM
خورشید تمام نور خود را ز تو یافت

با آمدنت ماه سوی مکه شتافت

روزی که خدا نوید میلاد تو داد

دیوار بلند کعبه از شوق شکافت

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:28 AM
غزل گفتم به یاد چشم آهوت
قصیده گفتم از آن طُرّۀ موت
دوبیتی ها زهجرانت سرودم
رباعی ام نثار تاق ابروت

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:29 AM
شبی از آسمون چیدم ستاره
بدیدم صورتش همچون نگاره
ببوییدم سر شب تا گل صبح
فرستادم به آسمون دوباره

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:29 AM
چو با جامش لبم تركرد خنديد
غمم را چون سبكتر كرد خنديد
پياله در پياله جام در جام
دلم را چون که خوشتركرد خنديد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:29 AM
دلا در عشق دلداري چه حاصل ؟
اسير چشم بيماري چه حاصل ؟
به دور از عشقي واز خود خبر نيست
چو گل بنشسته با خاري چه حاصل ؟

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:29 AM
پسنديدم تو را يک لحظه در خواب
شدم از ديدن روی تو بی تاب
چو فردا ديدمت . گفتم : خدايا
عجب دسته گلی را داده ام آب

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:30 AM
يك قلب سياه كن خودت مي فهمي
يك ‏بار گناه كن خودت مي فهمي
من اين همه بد نيستم آقا! خانم!
يك لحظه نگاه كن خودت مي فهمي

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:30 AM
این قافله ی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:30 AM
چون نامه ی اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:30 AM
زندگی جز نفسی نیست غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس برگردد
قیمت بحر در ان لحظه بداند ماهی
که به دام ستم انداخته در بر گردد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:31 AM
افسوس که نامه ی جوانی طی شد
وان تازه بهاره زندگانی دی شد
ان مرغ طرب که نام او بود شباب
فریاد ندانم که کی آمد و کی شد

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:31 AM
ندانستی که بینی بند بر پای
چو در گوشت نیامد پند مردم
دگر ره چون نداری طاقت نیش
مکن انگشت در سوراخ کژدم

مهندس.كوچولو
08-15-2009, 09:31 AM
جوونی هم بهاری بود و گذشت
به ما یک اعتباری بود و گذشت
میون ما و تو یک الفتی بود
که ان هم نو بهاری بود و گذشت