PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دايي و كاشاني چگونه مصون شده اند؟



pnugirl
11-30-2010, 12:24 AM
پرسپوليس چهارگل مي خورد و تماشاگران دايي را تشويق مي كنند و البته هيچكس هم يادي ازحبيب كاشاني نمي كند.فحش ها را هم علي كفاشيان ،امير قلعه نويي و داوران متحمل مي شوند.واقعا چرا؟
علي پروين با آن ابهت و پس از سالهاي بسيار پرافتخارش زير ناسزاهاي تماشاگران تاب نمي آورد.روزهايي كه حتي بزرگترين مخالفان پروين هم ناراحت شدند.عباس انصاريفر ، داريوش مصطفوي و اكبر غمخوار مثل مصطفي دنيزلي ،كرانچار ،بگوويچ و خيلي هاي ديگر هم طمع برخورد خشن تماشاگراني را چشيدند كه اصلا تاب و تحمل باخت را ندارند.واقعا چرا كاشاني و دايي نه تنها از اين ماجرا مصون مانده اند بلكه با وجود نتايج بسيار بد بازهم بشدت تشويق مي شوند؟
پرسپوليس از سپاهان مي بازد و اين درحالي است كه هفته قبل به مس و پيش از آن به ملوان و استقلال نيز باخته است.درواقع اين تيم با هدايت كاشاني و دايي كه تماشاگران به دلايل كاملا مجهولي از آنها حمايت مي كنند در تمام بازيهاي مهم فصل شكست خورده و اميدزيادي هم به روزهاي آينده ندارد.
بگذاريد ماجرا را بگونه اين ديگر و در دو بخش جداگانه نگاه كنيم:
1-تیم نوسانی
ازاول فصل اين تيم در يارگيري بسيار بد عمل كرد.كاشاني كه در همان سال اول حضورش در پرسپوليس در يارگيري با فتح اللخه زاده رقيب بسيار زيركش در استقلال در پروژه جذب آرش برهاني شكست بزرگي خورد و او تنها توانست با وجود روابط حميد استيلي و با استفاده از برخي ترفندهاي احساسي آنهم در آخرين ساعات نقل و انتقالات تيم را جمع و جور كند.اما امسال ديگر ماجراي علاقمندي بازيكنان به علي دايي و مسايل عاطفي تنها در سه مورد خاص نتيجه داد و پرسپوليس ناكام بزرگ نقل و انتقالات لقب گرفت.از خلعتبري و كريم انصاريفر گرفته تا هادي عقيلي و سيد مهدي رحمتي و حتي سيد جلال حسيني...كاشاني بعنوان مديرعامل پرطرفدارترين باشگاه ايران و به قول خودشان آسيا حتي در رقابت با تيم كم نام و نشان و فقير شاهين بوشهر كم آورد و عمادرضا را نيز نتوانست به خدمت بگيرد.اين درحالي است كه فتح الله در بزرگترين باشگاه رقيب اين تيم هركسي را كه خواصست و اراده كرد به تيمش آورد.از فرزاد آشوبي كه بانامهرباني دايي لباس آبي پوشيد تا مبعلي كه سالها بود همه منتظر پرسپوليسي شدنش بودند.
اما مشكل يارگيري پرسپوليس تنها به كاشاني مربوط نشد چون دايي در حاليكه پرسپوليس در هافبك دفاعي ضعف مفرطي داشت به پژمان نوري علاقه اي نشان نداد و حتي آندو تيموريان را قبول نكرد تا مازيار زارع بعنوان يكي از تنبل ترين بازيكنان فوتبال ايران و البته حسين بادامكي با وجود ضعف فراوان مهمترين پست تيمش را دراختيار بگيرند.در خط دفاع تكيه بر مدافعي مثل سپهر حيدري يا اين مجتبي شيري آنهم با وجود اخراج شيث كار عجيبي است كه دايي انجام داد.در خط حمله هم ديگر اين تكرار مكررات است كه پرسپوليس يك مهاجم تخصصي در بين بيست و اندي بازيكنش ندارد.
نكته ديگر درباره نحوه چيدمان و تعويض ها است كه از اصلي ترين مولفه ها براي شناخت ميزان خوب يا بد بودن يك مربي است. دايي به جز روزهايي كه ناچار نبود هيچگاه تياگو هافبك برزيلي اش در تركيب قرار نداد.او همچنين سپهر را بعنوان مدافعي بسيار پراشتباه آنقدر بازي داد و مجتبي شيري را روي نيمكت نشاند تا اين دومي نيز فوبتال را فراموش كند.حضور عليرضا محمد در حاليكه علي عسگر بازيكني بمراتب بهتر در اين پست است نيز يك مورد ديگر است.و البته حضور مازيار زارع كه علاقه اي به دوندگي ،درگيري و بازي فيزيكي ندارد در هافبك دفاعي كه علامت سوال بزرگي است.
اما تعويض هاي دايي هم خالي از ايراد نيستند. در همين بازي با سپاهان او همان اشتباه بزرگ بازي دربي را تكرار كرد.فشنگچي كه در دربي خوب بازي مي كرد و در بازي با سپاهان از تمام مهاجمان اين تيم بيشتر تلاش كرد و دويد را بيرون كشيد و مثل همان بازي محمد منصوري را كه مدتها است به او بازي نمي دهد را به ميدان فرستاد .اين تعويض باعث شد كه در هردو بازي پرسپوليس قواي هجومي خود را ازدست بدهد و از طرفي فشار حريف بمراتب بيشتر شود.
در كنار همه اين مسايل نكته مهم ديگر اينست كه بازي پرسپوليس به هيچوجه انعطاف ندارد.اين تيم تنها يك نوع بازي مي كند و اگر حريف راهش را ببندد عملا دستها را بالا مي برد.
2-چرا كسي به دايي و كاشاني حرفي نمي زند؟
اين حرف تازه اي نيست و حتي خود حبيب كاشاني و علي دايي بارها آنرا گفته اند كه اتفاقات روي سكوها در اكثر موارد خودجوش نبوده و خيلي از مسايل در رفتار تماشاگران تاثير دارد.مهمترين اصل در اين رابطه ليدرها معرفي شده اند كه براساس اهدافي(مثبت يا منفي) سكوها را هدايت مي كنند.براي مثال اين هدف ها گاهي جدايي علي پروين و گاهي آمدن او بوده است.افشين قطبي هم رنج زيادي را در پرسپوليس از جانب سكوها متحمل شد و حتي كار به درگيري و فحاشي در رختكن وتمرين هم رسيد.
اما در روزهايي كه پرپوليس واقعا بد نتيجه مي گيرد،دربرابر اصلي ترين رقبايش تسليم مي شود و روز به روز از رسيدن به صدر نااميدتر مي شود كسي از گل نازكتر به دايي و كاشاني نمي گويد!از اين بابت بايد خوشحال بود اما اين بدان معني نيست كه تماشاگران اين خصلت بد را كنار گذاشته اند بلكه آنها كسان ديگري را هدف قرار مي گيرند.از قلعه نويي بنده خدا كه تيمش را هدايت مي كند تا كفاشيان كه اصلا سررشته اي از فوتبال ندارد!!!
وقتي دايي و كاشاني مصون مي ماند و حتي تشويق مي شوند آنهم توسط كساني كه به پروين هم رحم نكرده اند آيا نبايد فكر كرد كه سكوها بطرز عجيبي بااهدافي خاص هدايت مي شود؟
تماشاگر عجول و نتيجه گرا كه با يك باخت چشمش را مي بندد ،چگونه در يكي دو مورد خاص حمايت را پيشه مي كند؟!!! این سئوال کوچکی نسیت....
گل

pnugirl
11-30-2010, 01:08 PM
علی پروین با آن ابهت و پس از سالهای بسیار پرافتخارش زیر ناسزاهای تماشاگران تاب نمی آورد.روزهایی که حتی بزرگترین مخالفان پروین هم ناراحت شدند.عباس انصاریفر ، داریوش مصطفوی و اکبر غمخوار مثل مصطفی دنیزلی ،کرانچار ،بگوویچ و خیلی های دیگر هم طمع برخورد خشن تماشاگرانی را چشیدند که اصلا تاب و تحمل باخت را ندارند.واقعا چرا کاشانی و دایی نه تنها از این ماجرا مصون مانده اند بلکه با وجود نتایج بسیار بد بازهم بشدت تشویق می شوند؟
پرسپولیس چهارگل می خورد و تماشاگران دایی را تشویق می کنند و البته هیچکس هم یادی ازحبیب کاشانی نمی کند.فحش ها را هم علی کفاشیان ،امیر قلعه نویی و داوران متحمل می شوند.واقعا چرا؟
علی پروین با آن ابهت و پس از سالهای بسیار پرافتخارش زیر ناسزاهای تماشاگران تاب نمی آورد.روزهایی که حتی بزرگترین مخالفان پروین هم ناراحت شدند.عباس انصاریفر ، داریوش مصطفوی و اکبر غمخوار مثل مصطفی دنیزلی ،کرانچار ،بگوویچ و خیلی های دیگر هم طمع برخورد خشن تماشاگرانی را چشیدند که اصلا تاب و تحمل باخت را ندارند.واقعا چرا کاشانی و دایی نه تنها از این ماجرا مصون مانده اند بلکه با وجود نتایج بسیار بد بازهم بشدت تشویق می شوند؟
پرسپولیس از سپاهان می بازد و این درحالی است که هفته قبل به مس و پیش از آن به ملوان و استقلال نیز باخته است.درواقع این تیم با هدایت کاشانی و دایی که تماشاگران به دلایل کاملا مجهولی از آنها حمایت می کنند در تمام بازیهای مهم فصل شکست خورده و امیدزیادی هم به روزهای آینده ندارد.
بگذارید ماجرا را بگونه این دیگر و در دو بخش جداگانه نگاه کنیم:
۱-تیم نوسانی
ازاول فصل این تیم در یارگیری بسیار بد عمل کرد.کاشانی که در همان سال اول حضورش در پرسپولیس در یارگیری با فتح اللخه زاده رقیب بسیار زیرکش در استقلال در پروژه جذب آرش برهانی شکست بزرگی خورد و او تنها توانست با وجود روابط حمید استیلی و با استفاده از برخی ترفندهای احساسی آنهم در آخرین ساعات نقل و انتقالات تیم را جمع و جور کند.اما امسال دیگر ماجرای علاقمندی بازیکنان به علی دایی و مسایل عاطفی تنها در سه مورد خاص نتیجه داد و پرسپولیس ناکام بزرگ نقل و انتقالات لقب گرفت.از خلعتبری و کریم انصاریفر گرفته تا هادی عقیلی و سید مهدی رحمتی و حتی سید جلال حسینی...کاشانی بعنوان مدیرعامل پرطرفدارترین باشگاه ایران و به قول خودشان آسیا حتی در رقابت با تیم کم نام و نشان و فقیر شاهین بوشهر کم آورد و عمادرضا را نیز نتوانست به خدمت بگیرد.این درحالی است که فتح الله در بزرگترین باشگاه رقیب این تیم هرکسی را که خواصست و اراده کرد به تیمش آورد.از فرزاد آشوبی که بانامهربانی دایی لباس آبی پوشید تا مبعلی که سالها بود همه منتظر پرسپولیسی شدنش بودند.
اما مشکل یارگیری پرسپولیس تنها به کاشانی مربوط نشد چون دایی در حالیکه پرسپولیس در هافبک دفاعی ضعف مفرطی داشت به پژمان نوری علاقه ای نشان نداد و حتی آندو تیموریان را قبول نکرد تا مازیار زارع بعنوان یکی از تنبل ترین بازیکنان فوتبال ایران و البته حسین بادامکی با وجود ضعف فراوان مهمترین پست تیمش را دراختیار بگیرند.در خط دفاع تکیه بر مدافعی مثل سپهر حیدری یا این مجتبی شیری آنهم با وجود اخراج شیث کار عجیبی است که دایی انجام داد.در خط حمله هم دیگر این تکرار مکررات است که پرسپولیس یک مهاجم تخصصی در بین بیست و اندی بازیکنش ندارد.
نکته دیگر درباره نحوه چیدمان و تعویض ها است که از اصلی ترین مولفه ها برای شناخت میزان خوب یا بد بودن یک مربی است. دایی به جز روزهایی که ناچار نبود هیچگاه تیاگو هافبک برزیلی اش در ترکیب قرار نداد.او همچنین سپهر را بعنوان مدافعی بسیار پراشتباه آنقدر بازی داد و مجتبی شیری را روی نیمکت نشاند تا این دومی نیز فوبتال را فراموش کند.حضور علیرضا محمد در حالیکه علی عسگر بازیکنی بمراتب بهتر در این پست است نیز یک مورد دیگر است.و البته حضور مازیار زارع که علاقه ای به دوندگی ،درگیری و بازی فیزیکی ندارد در هافبک دفاعی که علامت سوال بزرگی است.
اما تعویض های دایی هم خالی از ایراد نیستند. در همین بازی با سپاهان او همان اشتباه بزرگ بازی دربی را تکرار کرد.فشنگچی که در دربی خوب بازی می کرد و در بازی با سپاهان از تمام مهاجمان این تیم بیشتر تلاش کرد و دوید را بیرون کشید و مثل همان بازی محمد منصوری را که مدتها است به او بازی نمی دهد را به میدان فرستاد .این تعویض باعث شد که در هردو بازی پرسپولیس قوای هجومی خود را ازدست بدهد و از طرفی فشار حریف بمراتب بیشتر شود.
در کنار همه این مسایل نکته مهم دیگر اینست که بازی پرسپولیس به هیچوجه انعطاف ندارد.این تیم تنها یک نوع بازی می کند و اگر حریف راهش را ببندد عملا دستها را بالا می برد.
۲-چرا کسی به دایی و کاشانی حرفی نمی زند؟
این حرف تازه ای نیست و حتی خود حبیب کاشانی و علی دایی بارها آنرا گفته اند که اتفاقات روی سکوها در اکثر موارد خودجوش نبوده و خیلی از مسایل در رفتار تماشاگران تاثیر دارد.مهمترین اصل در این رابطه لیدرها معرفی شده اند که براساس اهدافی(مثبت یا منفی) سکوها را هدایت می کنند.برای مثال این هدف ها گاهی جدایی علی پروین و گاهی آمدن او بوده است.افشین قطبی هم رنج زیادی را در پرسپولیس از جانب سکوها متحمل شد و حتی کار به درگیری و فحاشی در رختکن وتمرین هم رسید.
اما در روزهایی که پرپولیس واقعا بد نتیجه می گیرد،دربرابر اصلی ترین رقبایش تسلیم می شود و روز به روز از رسیدن به صدر ناامیدتر می شود کسی از گل نازکتر به دایی و کاشانی نمی گوید!از این بابت باید خوشحال بود اما این بدان معنی نیست که تماشاگران این خصلت بد را کنار گذاشته اند بلکه آنها کسان دیگری را هدف قرار می گیرند.از قلعه نویی بنده خدا که تیمش را هدایت می کند تا کفاشیان که اصلا سررشته ای از فوتبال ندارد!!!
وقتی دایی و کاشانی مصون می ماند و حتی تشویق می شوند آنهم توسط کسانی که به پروین هم رحم نکرده اند آیا نباید فکر کرد که سکوها بطرز عجیبی بااهدافی خاص هدایت می شود؟
تماشاگر عجول و نتیجه گرا که با یک باخت چشمش را می بندد ،چگونه در یکی دو مورد خاص حمایت را پیشه می کند؟!!! این سئوال کوچکی نسیت....