PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به راهنمايي شما نياز دايم ؟ -- لطفا كمك كنيد



reza4321
11-19-2010, 02:25 PM
با سلام
نميدونم اينجا جاي اين حرفا هست يا نه دوستم اومد خونمون و داستان زندگيشو بهم گفت
ازم كمك خواست
منم كه هنوز تو شوك اين داستانم
اومدم اينجا تا خلاصه جريانو بازگو كنم و راهنمايي واسه اين دوستمون بگيرم
داستان از اين قرار بود :
(((
اول دوستمونو معرفي ميكنم
متولد70
پسر – مجرد
حتي يك بار هم نميذاره نمازش غذا شه
تازه كنكو داده و ترم اول دانشگاهه
رتبه دو رقمي كنكور گروه رياضي و فني
--يك بچه درسخونه مثبت
منظور از مثبت خيلي خيلي مثبته (ميدونين كه چي ميگم از اون بچه مثبت هايي كه فقط تو فيلما ميتونين ببينين)
مطالعه روزي 6 تا 10 ساعت
------
خوب فكر ميكنم به اندازه كافي معرفي شد
بريم سر اصل داستان
(
حدود بيست روز پيش برادر بزرگ اين دوستمون در سن 25 سالگي (متولد64) ازدواج ميكنه
با يه دختر 15 ساله
يك هفته بعد از ازدواجشون پدر و مادر دوستمون ميرن مشهد
اين سه نفر ميمونن خونه
و برادر بزرگه هر روز 9 تا 5 بعد از ظهر ميره سر كار (به جز جمعه)
روز اول كه ميره سر كار اين اقاي دانشجو با زن داداشش ميمونه خونه
از حدود يه ساعت بعد از اين كه داداش بزرگه رفت سر كار
اين زن داداشه شروع ميكنه به دورو بر اين اقا دانشجو چرخيدن
يكم باهاش صحبت ميكنه-يه دونه شوخي دوتا سه تا و...
روز اول به همين روال ميگذره
اين دوستمون شب اصلا نميتونه بخوابه چون فكرش خيلي خيلي مشغوله((يه لحظه خوتونو بذارين جاش تا درك كنين))
روز دوم از روز اول بدتر ميشه
حدود ساعت يازده اين دوستمون رو به روي زن داداشش نشسته و دارن شطرنج بازي ميكنن
يكدفعه متوجه ميشه اين خانوم پاهاشو انداخته رو هم دامنش تا زانوش اومده بالا و بدتر از همه شلوار هم پاي اين خانوم نيست
با حالت خيلي رسمي به زن داداشش ميگه : الان پاييزه بهتر نيست شلوار بپوشي ؟
زن داداشش هم با حالت شوخي جواب ميده: چيزي نيست شورت پامه كافيه - ميخواي ببيني!!!
چشمتون روز بد نبينه
اي داداشمون 50 جور سرخ و سفيد ميشه تا بگه : نه نيازي نيست
روز سوم وقتي اقاي دانشجو توي دستشوييه
در دستشويي رو ميزنن
اقاي داشجو ميگه : يك دقيقه ديگه اومدم بيرون
زن داداشش ميگه كمك نميخواي؟!!!!!
---
خلاصه چند روز كه ميگذره همينطور اين اتفاقات و تماسهاي فيزيكي به حد زشتي و ناجوري ميرسن كه من ديگه نميتونم بازگو كنم
--
الان حدود بيست روز از ازدواجشون و سيزده روز از مسافرت رفتن پدر و مادرشون ميگذره((الان 27 ابان 1389))
و دو روز پيش
وقتي از حموم مياد بيرون
زن داداشش با لباسي خجالت اور پيشنها كثيفي رو بطور غير مستقيم به اين دوستمون ميگه!!!
الان اين بد بخت مونده چه خاكي به سرش بريزه
اگه بگه بعله با زن برادرش *** كرده و .....
اگه بگه نه زن داداشش به همه ميگه كه اين به من نظر داره!!!
ديروز كه داشت اين داستانو تعريف ميكرد حدا قل نيم ساعت گريه كرد
اين داستانو ميترسه واسه كسي تعريف كنه
ميترسه به پدرش-مادرش-برادرش يا هر كسي بگه
فقط به من گفته
من نميدونم چطوري راهنماييش كنم
ترو خدا يه راه حلي بگين

sunyboy
11-19-2010, 02:38 PM
بدون ترس رو خيلي رك به داداشش همه جريان رو بگه اين بهترين راه حل است هم شرش از سر خودش كوتاه ميشه هم شرش از سر داداشش اين زن ااگر الان جشلوش گرفته نشه بعد از دوستتون ميره به يك مرد غريبه ميگه رو رابطه برقرار ميكنه و همين طور گسترش پيدا ميكنه و اخرش هم با يك مرد ميگيرنش و ابروي خانواده دوستت ميره بهترين راه گفتن تمام ماجرا به داداش و خانوداه اش هست تا جلوي مسائل كثيف ديگه اي گرفته بشه!!


با احترام مديريت باشگاه

R@ha 69
11-19-2010, 02:42 PM
سلام دوست عزیز..
باید بگم متاسف شدم برای زن داداش این آقا...واقعا خجالت آور بود...
اما به نظرم این دوستتون خیلی راحت میتونه بره یه جای دیگه درس بخونه...واسه یه کاری بزنه بیرون...خلاصه یه کاری کنه دم دست این زن داداش نباشه.
البته به نظرم اقتضای سنی این خانومه که جذب یه پسر مجرد(و حتما خوشتیپ تر و بهتر از همسرش)بشه...
و اگه زن داداشه رفت به همه گفت که به من نظر داره رک همه جریانات رو بگه...با اقتدار وبدون هیچ ترسی...فوقش قراره یه کتک مفصل بخوره یا برادش دیگه محلش نذاره...اما بهتر از اینه که آبروی خودشو ببره و بره با زن داداشش×××××××
اشتباه اولیه هم از این دوستتونه که از اول با زن داداشش صمیمی شده...
اگه پرروش نمیکرد از اول کار به اینجاها نمیرسید...
و مهمتر از همه خدا بزرگه و میدونه کی مقصره...و مجازات مجرم پیش خدا پا برجاست...
توکل به خدا یادش بنره...
موفق باشید.

reza4321
11-19-2010, 02:58 PM
بدون ترس رو خيلي رك به داداشش همه جريان رو بگه اين بهترين راه حل است هم شرش از سر خودش كوتاه ميشه هم شرش از سر داداشش اين زن ااگر الان جشلوش گرفته نشه بعد از دوستتون ميره به يك مرد غريبه ميگه رو رابطه برقرار ميكنه و همين طور گسترش پيدا ميكنه و اخرش هم با يك مرد ميگيرنش و ابروي خانواده دوستت ميره بهترين راه گفتن تمام ماجرا به داداش و خانوداه اش هست تا جلوي مسائل كثيف ديگه اي گرفته بشه!!


با احترام مديريت باشگاه
شما انگار صدات از جاي گرم مياد
دوست محترم بدبختي همينه
اين بنده خدا تا به حال از اين چيزا نديده بوده
اونقدر شوكه شده كه نميتونه حتي درست حرف بزنه
من كه گفتم شما يه لحظه خودتو بذار جاي اون ببين چي گفتم و بعد به اين راحتي بگو
چون اين يه فيلم يا خواب نيست

sunyboy
11-19-2010, 03:23 PM
شما انگار صدات از جاي گرم مياد
دوست محترم بدبختي همينه
اين بنده خدا تا به حال از اين چيزا نديده بوده
اونقدر شوكه شده كه نميتونه حتي درست حرف بزنه
من كه گفتم شما يه لحظه خودتو بذار جاي اون ببين چي گفتم و بعد به اين راحتي بگو
چون اين يه فيلم يا خواب نيست


عزيز من بنده بچه نيستم كه!! جاي برادر بزرگ شما هستم! بنده بهترين راه رو گفتم هميشه گفتن حقيقت بهتر از مخفي كاريه!! چه ديده باشه يا نديده باشه خطرناك باشه يا نباشه خجالت بكشه نكشه بايد جراتش رو جمع كنه و همه چيز رو قبل اتفاق افتادن كاري كه نبايد بشه بگه خودش رو خلاص كنه!! اگر ميخواد جلوي فساد و خيانت به ناموس برادرش گرفته بشه بايد حقيقت رو مو به مو به برادر و خانواده اش بگه!! اگر تن به خواسته اش بده نتنها كاري خلاف اسلام و دين كرده و بزرگترين گناه رو مرتكب شده بله خيانت به ناموس مردم كه برادرش هست رو كرده تنها راه ممكن براي جلوگيري از مواردي كه گفتم گفتن همه چيز به برادر و خانواده اش هست!! غير از اينكارو بكنه به راه خلاف رفته و برگشتي درش نيست!!

والسلام!

omid_o
11-19-2010, 06:26 PM
شبیه اوایل داستان های سایت خدابیامرز آ#ویز$ون بود :200:
این دوستتون خیلی خوشگله فکر کنم.:170: یه جورایی حکایت داستان یوسف پیامبره به نظرم:39:
ولی صرفنظر از تمام این قوانین و شرع اسلام و اینجور صحبت ها این اراده انسان هست که باید قوی باشه و توانایی نه گفتن رو داشته باشه.بعید میدونم اون دختر اینقدر احمق باشه که تن به همچین ریسکی بده و وقتی که کسی از جریان چیزی نمیدونه بره و حرف در بیاره.
مساله بعدی اینکه این رفیقتون هم زیادی تو کف هستش. والا نظر شخصی من هست که میگم خوب نیست آدم تو سن ایشون اینقدر دختر ندیده و بی تجربه باشه.هزار تا راه هست برای اینکه ایشون گرفتار این اوضاع نباشه که نوع اسلامیش هم ازدواج موقت و دائم و ... هست که ایشون دچار به اصطلاح لغزش و گناه و اینجور صحبت هایی که در دین هست نشه.
راه اولی که به ذهن هر کس میرسه این هست که با برادرش در میون بگذاره ولی به نظر من اگر هم به برادرش بگه رابطه خودش و برادرش رو برای همیشه تیره خواهد کرد و از طرف دیگه زندگی برادرش از هم میپاشه(بیشتر جنبه ی ظاهریش بین فامیل و آشناست که خیلی خراب میشه اوضاع)و متقابلن اون دختر هم واکنش نشون میده و متهمش میکنه.
در کل نظر من روی این هست که زیاد دور و ور اون دختر خانم نگرده و سعی کنه دور بشه ازش.
اشتباه اصلی رو هم به نظر من برادر ایشون کرده که زنش رو ورداشته آورده خونه پدریش.(آدم مجبور که نیست وقتی یک سرپناه نداره دختر مردم رو بدبخت کنه که )
در ضمن به نظر من 10 سال اختلاف سنی اون هم در سال 2010 بیش از حد اشتباه هست.(به هیچ عنوان موافق صحبت های غیر علمی و بی پایه و اساس که بعضی عزیزان میگن دختر چند سال زودتر به بلوغ فکر و .. میرسه نیستم.بلوغ جنسی و جسمی شاید ولی بلوغ ذهنی و پختگی فکری به هیچ عنوان امکان نداره)
نکته بعدی اینکه به نظر من مردی که نتونه همسرش رو از این نظر تامین کنه به درد لای جرز دیوار میخوره و بهتر هست ازدواج نکنه.
اون خانم هم علاقه کافی به همسرش نداشته که رو به همچین کاری میاره و این نشون دهنده این هست که به احتمال زیاد این ازدواج از نوع فامیلی بوده یا طوری بوده که خانواده ها بودن که همه کار رو انجام دادند نه دختر و پسر

در کل مشکل اصلی رو یک ازدواج غلط میدونم و این دوستتون هم بیش از حد خجالتی و .. هستند که اولن ظرفیت دیدن اینجور چیزهارو ندارند(قرار نیست که زن داداشش تو خونه چادر و روبنده بپوشه که !) و نکته خیلی مهم تر اینکه توانایی یک جواب قاطع دادن و یک رفتار مناسب کردن که باعث دور شدن اون خانم بشه رو ندارن.شما این مسائل رو رک و راست به دوستتون مطرح کنید به نظرم بد نیست کمی به فکر بیاد.

فقط برام جالبه که از کی تاحالا زیر دامن شلوار میپوشن:170:

MAHBOOBEH
11-20-2010, 10:25 AM
منم با نظر دوستمون omid-o موافقم.گفتن به برادرش علاوه بر به هم ریختن زندگی یه بچه(به تمام معنا)آبروی این آقا رو هم به خطر میندازه.من مطمینم این دوست شما هم به اون بی گناهی که میگه نیست.مسلما اون خانم چراغ سبزی از جانب این دوست شما دیده که اینقد بی پروا اومده جلو.وگرنه یه دختر 15 ساله با تمام بی تجربیگیش اینقدا میفهمه که واسه برادر شوهرش نباید همچین سوسه هایی بیاد.مطمئن باشین.
باید با یه برخورد قاطع،یه نه محکم،و دور شدن از اون محیط حتی اگه توی پارک باشه،خودشو از این آتیشی که به پا کردن دور کنه و به دوستتون هم بگین که اون خانم مقصر هست ولی گناه تو بیشتره که اجازه دادی ناموس برادرت فکرش به سمت تو منحرف شه.زیاد به حرفاش اعتماد نکن.چرا اون موقعی که شطرنج بازی میکرد به تو نگفت؟؟!!
بی تجربگی هم اینجور موقع هاست که کار دست آدم میده.به خدا توو این دوره زمونه بی تجربه بودن افتخار نیست.خفت و دردسره.

reza4321
11-20-2010, 06:01 PM
شبیه اوایل داستان های سایت خدابیامرز آ#ویز$ون بود :200:
این دوستتون خیلی خوشگله فکر کنم.:170: یه جورایی حکایت داستان یوسف پیامبره به نظرم:39: از سخنانتون بوي طنز مياد !!!!شايد كلا مساله رو شوخي گرفته باشين اما اينبار براي اين بنده خدا شوخي بردار نيست :168:
ولی صرفنظر از تمام این قوانین و شرع اسلام و اینجور صحبت ها این اراده انسان هست که باید قوی باشه و توانایی نه گفتن رو داشته باشه.بعید میدونم اون دختر اینقدر احمق باشه که تن به همچین ریسکی بده و وقتی که کسی از جریان چیزی نمیدونه بره و حرف در بیاره. خيالت راحت خيلي راحت تر از اوني كه فكر ميكني انجام ميده
مساله بعدی اینکه این رفیقتون هم زیادی تو کف هستش. والا نظر شخصی من هست که میگم خوب نیست آدم تو سن ایشون اینقدر دختر ندیده و بی تجربه باشه.هزار تا راه هست برای اینکه ایشون گرفتار این اوضاع نباشه که نوع اسلامیش هم ازدواج موقت و دائم و ... هست که ایشون دچار به اصطلاح لغزش و گناه و اینجور صحبت هایی که در دین هست نشه.
راه اولی که به ذهن هر کس میرسه این هست که با برادرش در میون بگذاره ولی به نظر من اگر هم به برادرش بگه رابطه خودش و برادرش رو برای همیشه تیره خواهد کرد و از طرف دیگه زندگی برادرش از هم میپاشه(بیشتر جنبه ی ظاهریش بین فامیل و آشناست که خیلی خراب میشه اوضاع)و متقابلن اون دختر هم واکنش نشون میده و متهمش میکنه. خوبه قبول كردين متهمش ميكنه
در کل نظر من روی این هست که زیاد دور و ور اون دختر خانم نگرده و سعی کنه دور بشه ازش.دوست من مگه نخوندي كه (مطالعه روزي 6 تا 10 ساعت)
اشتباه اصلی رو هم به نظر من برادر ایشون کرده که زنش رو ورداشته آورده خونه پدریش.(آدم مجبور که نیست وقتی یک سرپناه نداره دختر مردم رو بدبخت کنه که ) حالا كه يه غلطي كرده و نميشه زمانو به عقب برگردوند چاره بگو
در ضمن به نظر من 10 سال اختلاف سنی اون هم در سال 2010 بیش از حد اشتباه هست.(به هیچ عنوان موافق صحبت های غیر علمی و بی پایه و اساس که بعضی عزیزان میگن دختر چند سال زودتر به بلوغ فکر و .. میرسه نیستم.بلوغ جنسی و جسمی شاید ولی بلوغ ذهنی و پختگی فکری به هیچ عنوان امکان نداره)
نکته بعدی اینکه به نظر من مردی که نتونه همسرش رو از این نظر تامین کنه به درد لای جرز دیوار میخوره و بهتر هست ازدواج نکنه. اخه عزيز من تو از كجا ميدوني فرض كن تا مين كرده ولي طرف توقعش زياده
اون خانم هم علاقه کافی به همسرش نداشته که رو به همچین کاری میاره و این نشون دهنده این هست که به احتمال زیاد این ازدواج از نوع فامیلی بوده نه فاميلي نبوده یا طوری بوده که خانواده ها بودن که همه کار رو انجام دادند نه دختر و پسر اينو درست گفتي

در کل مشکل اصلی رو یک ازدواج غلط میدونم و این دوستتون هم بیش از حد خجالتی و .. هستند اينو كه خودم گفتم که اولن ظرفیت دیدن اینجور چیزهارو ندارند(قرار نیست که زن داداشش تو خونه چادر و روبنده بپوشه که !) نه پس بياد (...) تو خونه بگرده و نکته خیلی مهم تر اینکه توانایی یک جواب قاطع دادن و یک رفتار مناسب کردن که باعث دور شدن اون خانم بشه رو ندارن.شما این مسائل رو رک و راست به دوستتون مطرح کنید به نظرم بد نیست کمی به فکر بیاد. درسته درسخونه و شاگرد ممتاز ولي تو اين مسائل نميتونه فكر كنه((مغزش از كار ميافته))

فقط برام جالبه که از کی تاحالا زیر دامن شلوار میپوشن:170: نميپوشن؟ شما كجا زندگي ميكنين؟ ايران هستين؟ من تا بحال نه تو خوانداده خودم نه دوستان نه فاميل نديدم زير دامن چيزي نپوشن (( ما استان تهران هستيم)) :169:
----

omid_o
11-20-2010, 06:45 PM
چه فونت درشتی.بدون شک نشان تسلط شما بر موضوع بحث و نشان دهنده شخصیت محکم و قاطع شماست:74:

بیشتر از اون چیزی که این بحث ممکنه جالب به نظر بیاد برای من جالب تر از همه شخصیت شما هست.
کاملن جدی میگم. شما بسیار جالب هستید.

شما دقیقن همین دیروز که عضو این انجمن شدید به فاصله زمانی خیلی خیلی کوتاه اقدام به ایجاد این تاپیک کردید که این نکته جالبی هست.:170:

بعد از اون اقدام به ارسال پیام و کامنت برای بعضی از اعضا کردید و لینک دادید که در این تاپیک نظر بدن. نکته جالب دیگه این هست که فقط به دختر خانم های سایت کامنت دادید و درخواست شرکت در این بحث رو کردید؛که این موضوع هم بسیار جالب هست:109:

و شما اونقدر فداکار بودید که برای کمک به دوستتون.. میایید و در یک اجتماعی که هیچ شناختی از اعضا و شرایطش ندارید اقدام به بیان کردن چنین بحثی که حتی با بعضی دوستان نزدیک هم به سختی میشه در میون گذاشت نمودید.:74:

و جالب تر از همه نوع نوشتارتون بود که مساله ای که میشد به راحتی و با حفظ شئونات یک محیط فرهنگی و دانشجویی بیان کرد با ریز ترین جزئیاتش که در فرهنگ ایرانی هم بیان این مسائل در ملا عام پسندیده نیست نمودید.:172:

مساله بعدی اینکه تا به اینجای کار 2 نفر خانم و 2 نفر آقا در این تاپیک نظر دادند و شما فقط به نظرات اون 2 نفر آقا حمله کردید و نقل قول کردید و با لحن تند و نامناسب نظراتشون رو به سخره گرفتید ولی در مورد خانم ها با اینکه نظرات کاملن شبیه هم و تایید کننده هم هست همچین کاری نکردید. که این هم خیلی جالب هست:109:
من که تصور میکنم بسیار تمایل دارید این بحث ادامه پیدا کنه و به همین روال ادامه بدید:170:
در کل به نظر من شما انسان بسیار بسیار جالبی هستید:238:

تصور میکنم بهتره نظر دادن درباره ایرادهایی که از نظر من گرفتید رو به عهده بازدیدکننده ها بزارم.:36:

در جواب صحبت آخرتون هم بله من از تهران هستم.زیاد انگیزه ای برای اینکه ادعا کنم نمازم دیر نمیشه و خیلی مذهبیم و .. ندارم . زیاد هم علاقه ای به بحث درباره اینکه خانم ها زیر فلان لباسشون چی میپوشن اون هم در چنین محیطی ندارم ولی تو محیطی که من بزرگ شدم پوشیدن شلوار زیر دامن ! زیاد مرسوم نبوده:36:
موفق باشید:238:

alamatesoall
11-20-2010, 06:52 PM
شلوار زیر دامنو خوب اومدی واسه منم خیلی جالب بود
و اما شما رضای عزیز بهتره به دوستتون پیشنهاد بدین تا زمانی که خونوادش مسافرتن بیاد پیش خودت و به هیچ عنوان با زن داداشش خلوت نکنه بعد از برگشت خانوادش هم موضوع رو ابتدا با مادرش در میون بذاره چون خانما راحتتر میتونن با این مسائل کنار بیان و اونا رو حل کنن
در ضمن میتونه واسه اثبات بی گناهی خودش یه مدرک علیه اون زن در حین ارتکاب جرم و یا دادن پیشنهاد گیر بیاره
با توکل به خدا همه چیز درست میشه انشا الله

reza4321
11-21-2010, 01:22 PM
چه فونت درشتی.بدون شک نشان تسلط شما بر موضوع بحث و نشان دهنده شخصیت محکم و قاطع شماست:74: چاكر شما - لطف دارين :46:

بیشتر از اون چیزی که این بحث ممکنه جالب به نظر بیاد برای من جالب تر از همه شخصیت شما هست.
کاملن جدی میگم. شما بسیار جالب هستید. نه داداش ما قابل اين حرفا نيستيم

شما دقیقن همین دیروز که عضو این انجمن شدید به فاصله زمانی خیلی خیلی کوتاه اقدام به ایجاد این تاپیک کردید که این نکته جالبی هست.:170: جالب ترش اينه كه بطور هم زمان توي حدود بيست انجمن ديگه هم عضو شدم چون بايد بهش كمك كنم

بعد از اون اقدام به ارسال پیام و کامنت برای بعضی از اعضا کردید و لینک دادید که در این تاپیک نظر بدن. نکته جالب دیگه این هست که فقط به دختر خانم های سایت کامنت دادید و درخواست شرکت در این بحث رو کردید؛که این موضوع هم بسیار جالب هست:109: منظور؟ :167::167: من اول به مدير و برنا 66 پيغام دادم چون از قبل ميشناختمشون

و شما اونقدر فداکار بودید که برای کمک به دوستتون.. میایید و در یک اجتماعی که هیچ شناختی از اعضا و شرایطش ندارید اقدام به بیان کردن چنین بحثی که حتی با بعضی دوستان نزدیک هم به سختی میشه در میون گذاشت نمودید.:74: نكته همينجاست اگه به دوستان بگم كه سرع واسه اون بدبخت حرف در ميارن واسه همين بايد برم يه جاي جديد با نام كاربري جديد تا شناخته نشم

و جالب تر از همه نوع نوشتارتون بود که مساله ای که میشد به راحتی و با حفظ شئونات یک محیط فرهنگی و دانشجویی بیان کرد با ریز ترین جزئیاتش که در فرهنگ ایرانی هم بیان این مسائل در ملا عام پسندیده نیست نمودید.:172: داداش من اصل داستانشو كه تو سه روز اخر بود نگفتم چون ملت با تاپيك (...) اشتباه ميگرفتن

مساله بعدی اینکه تا به اینجای کار 2 نفر خانم و 2 نفر آقا در این تاپیک نظر دادند و شما فقط به نظرات اون 2 نفر آقا حمله کردید و نقل قول کردید و با لحن تند و نامناسب نظراتشون رو به سخره گرفتید ولی در مورد خانم ها با اینکه نظرات کاملن شبیه هم و تایید کننده هم هست همچین کاری نکردید. که این هم خیلی جالب هست:109: بابا چقدر گير ميدي!! اخه كدوم اون خانوما ما رو به مسخره گرفتن ولي شما 22 ساعت نشتي واسه ما تومار چرا اگر نوشتي
من که تصور میکنم بسیار تمایل دارید این بحث ادامه پیدا کنه و به همین روال ادامه بدید:170: اين تمايل تا قبل از اين بود كه تو يكي از انجمنا بگن كه برو طرفو(...) راستش من توي اون جور جاها ديگه چيزي مطرح نميكنم:170:
در کل به نظر من شما انسان بسیار بسیار جالبی هستید:238: متلك گفتنت تموم شد حالا داري خجالتم ميدي ؟ :59:

تصور میکنم بهتره نظر دادن درباره ایرادهایی که از نظر من گرفتید رو به عهده بازدیدکننده ها بزارم.:36:اگه بخواي خودم اندازه همشون ميتونم بهت نظر بدم

در جواب صحبت آخرتون هم بله من از تهران هستم.زیاد انگیزه ای برای اینکه ادعا کنم نمازم دیر نمیشه و خیلی مذهبیم و .. ندارم . زیاد هم علاقه ای به بحث درباره اینکه خانم ها زیر فلان لباسشون چی میپوشن اون هم در چنین محیطی ندارم( جدي ولي به نظر علاقه مند ميو مدي ؟ اينقدر دقيق بودي كه من تو فكر افتادم بريم چت كنيم تا بفهميم بلاخره زيرش بايد چي بپوشن(بابت جمله اخر شرمنده لازم بود)) ولی تو محیطی که من بزرگ شدم پوشیدن شلوار زیر دامن ! زیاد مرسوم نبوده:36: عجب محيطي - عجپ پسر گلي - شما كجاي تهران ميشينين كه چنين محيطي داره ؟ ادرس بدين بخاطر راهنماييتون بيايم دست بوس :97:
موفق باشید:238:

قربانت داداش

حالا انصافا كدوم يكي از خانوما چنين حرفايي زده بود كه من بخوام جوابشو بدم ؟
:281::281:

reza4321
11-21-2010, 01:30 PM
شلوار زیر دامنو خوب اومدی واسه منم خیلی جالب بود فقط به همين دو سه تا مورد اشاره كردم تا موضوع روشن باشه


و اما شما رضای عزیز بهتره به دوستتون پیشنهاد بدین تا زمانی که خونوادش مسافرتن بیاد پیش خودت و به هیچ عنوان با زن داداشش خلوت نکنه بعد از برگشت خانوادش هم موضوع رو ابتدا با مادرش در میون بذاره چون خانما راحتتر میتونن با این مسائل کنار بیان و اونا رو حل کنن
در ضمن میتونه واسه اثبات بی گناهی خودش یه مدرک علیه اون زن در حین ارتکاب جرم و یا دادن پیشنهاد گیر بیاره
به اين ميگن يه حرف عاقلانه راستش من از اول واسه همچين راهنمايي هايي اومده بودم از شما خيلي ممنونم -- يادتون باشه بين خودمون بمونه به omid_o نگين ازتون تشكر كردم بچه مردم دلش ميشكنه :168::168:


با توکل به خدا همه چیز درست میشه انشا الله

خدا يار و نگهدار انسانهاي با شعوري مثل شما باشه كه بجاي دست انداختن يه شخصي كه كارش گير كرده بهش كمك ميكننين بازم ازتون ممنونم
و بازم تاكيد ميكنم راجع به تشكرم به omid_o چيزي نگين نه شما نه دوستان ديگه اي كه متنو ميخونن :281::281::281:

MAHBOOBEH
11-21-2010, 06:05 PM
عجب تاپیکی شده!!!!:105:

reza4321
11-22-2010, 02:12 AM
عجب تاپیکی شده!!!!:105:

اينم حرفيه :39:

R@ha 69
11-22-2010, 04:27 PM
حالا بالاخره این دوستتون چیکار کرد؟؟؟؟ :42::42:

MAHBOOBEH
11-22-2010, 06:11 PM
سوال منم همینه...

reza4321
11-23-2010, 01:18 PM
حالا بالاخره این دوستتون چیکار کرد؟؟؟؟ :42::42:

تا ديروز كه مادر و پدرش بيان خونه ما بود

الانم كه به همه گفته

منم نزديك خونشون نميشم چون جنگ جهاني به راه افتاده :79::79:

net_admin
04-14-2011, 09:35 AM
اينجا جاي اين صحبتها نيست دوست عزيز چون ما كه هيچ تجربه اي نداري
بهتر هست بره با يه بزرگتر يا يه مشاوره صحبت كنه
و يه چيز ديگه هم اينه كه ميتونه يه مدرك واسه خودش نگه داره صداهش و يا حركاتشو فيلم بگيره و به داداشش نشون بده(البته بعدا اگه مشكلي پيش اومد) و خونه هم نباشه با داداشش كه ميره بيرون اونم بره

آبجی
04-14-2011, 12:28 PM
***پیشاپیش معذرت میخوام بابت رک گفتن مسائل ***

سلام دوست گرامی

منم با نظر اقای sunyboy (http://pnu-club.com/member.php?u=1) موافقم

یه مثل قدیمی هست که میگن مرگ یه بار شیون هم یه بار

شما که میگید این اقا خیلی با ایمان هستن (( البته برداشت من از پست اول هست )) یه ادم با ایمان وقتی تو همیچین موقعیتی قرار میگیره باید از اون موقعیت خارج بشه این دوست شما خیلی از کارها میتونسته انجام بده و نداده متاسفانه (( وسوسه شیطانی ))

تو پست اول خوندم که گفتین 6 الی 10 ساعت مطالعه در روز دارن چرا ایشون باید تو خونه بمونن ؟؟؟ یکی از کارهایی که میتونستن انجام بدن و ندادند رفتن به کتابخونه بوده

اشتباه بعد رو پدر و مادر این افراد انجام دادن که به این سفر طولانی رفتن اگه قصد زیارت بوده که تو دو الی سه روز هم میشه انجام داد اونا هم باید به این فکر میکردن که نباید دو تا جون نامحرم تو خونه چند ساعت تنها باشن اونها که میدونستن پسرشون چند ساعت میره سر کار

پدر و مادر این دوست تون میشه گفت پسر خودشون رو میشناسن پس نباید هراسی از این داشته باشه که بگه شما باید به دوست تون بگید اگه این دختر جور دیگه ای تو خانواده این حرف رو بزنه خب قطعا خانواده به پسر کوچک مشکوک میشن که چرا تا بحال حرفی نزده و سکوت کرده پس الان و تو این موعیت نباید خجالت بکشه

با پدر یا مادر در میون بذاره چند تا راه حل وجود داره :


یا اینکه منزل جدا میگیرن

یا پسر خانواده به واحد دیگه ای بره

یا کلا اون دختر از خانواده خارج بشه


نظر دادن راجب این موضوع واقعا سخته میدونم حتی عمل کردن اما همون مثال سیب خرابی هست که باعث میشه تمام سیب های خوب و زیبای کنار اون سیب هم خراب بشن

به نظر شما چه تضمینی وجود داره یا میتونه وجود داشته باشه که این خانم با اقایون دیگه چنین رفتاری نداشته باشند ؟؟؟

** نمیخوام نیمه خالی لیوانو ببینمم نه اما خب باید این احتمالات رو هم در نظر گرفت

اگه الان موضوع مطرح بشه خیلی بهتر از اینه که این دوس تون سکوت کنه چون هیچ تضمینی وجود نداره که فردا این خانم چطور این موضوع رو عنوان میکنند چون بالاخره یه روزی مطمئنن حرفش میشه پس بهتره همین الان صحبتا گفته بشه

در ضمن دوست شما هم کم مقصر نیست در این مورد


موفق باشید