PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : الگوی ساختارگرا ( گزارش کلاسی )



donya88
11-10-2010, 05:23 PM
الگوی ساختارگرا
دید گا ه ساختار گرا ابتدا برای روشن ساختن علل توسعه نیا فتگی و توسعه در کشور های امریکای لاتین بسط داده شد. از محدودیتهای الگوی ساختارگرا می توان به :
1- انگیزه ی ناکافی برای سرما یه گذاری
2- کمبود ارز
اشاره کرد. اعتقاد اقتصاد دانان الگوی ساختارگرا رد منشا توسعه نیافتگی همانند دیدگا ه نئو ما رکسیستها می باشد. تفاوت این الگو با هسته ی در حال گسترش سرمایه داری در عبارات زیر جای می گیرد:
1- در نظام سرمایه داری پس انداز و انباشت سرمایه نقش اصلی را ایفا می کند و علت رشد کمبود سرمایه و پس انداز است.
2- در الگوی سرمایه داری کمبود ارز بعنوان محدودیت رشد در نظر نیست در حالیکه در ساختارگرا همانگون که در بالا ذکر شد این مسئله بحث برانگیز بود.
اموزه های اصلی تحلیل کلاسیک ساختارگرایانه ی توسعه نیافتگی به همان نحو که بین سالهای 1949 و اواسط دهه ی 1960 بیان شده اند ازین قرار است :
الف : اقتصاد توسعه نیافته با ویزگیهای زیر مشخص می شود :
- درامد سرا نه ی پایین
- ترکیب بخشی تولید – اشتغال و موجودی
- اثر مشترک موارد مذکور بر کشش های عرضه و تقاضا
ب- ویزگیهای کلیدی ساختاری اقتصاد های توسعه نیافته عبارتند از :
- وجود بخش کشاورزی با تکنولوزی و بهره ور ی پایین در کنار بخش مدرن با تکنو لوزی پیشرفته .
- بخش مدرن به طور معمول با سرما یه ی خارجی فعال در تولید کالا های اولیه جهت صادرات ایجاد می شود.
- مشخصه ی بخش جدید شدت بالای باز بودن انست.
- این اقتصادها قادر به تولید وطراحی کالاهای سرمایه ای مورد نیاز بخش جدید نمی باشد.
- کم بودن تعداد افراد شاغل در بخش مدرن
- عدم انعطا ف عرضه ی داخلی
- میزان بالای رشد جمعیت

3- خصوصیات بالا مانع پویایی رشد داخلی می شود.
4- توسعه ی اقتصادی باید به گونه ای باشد که ظرفیت درونی برای شروع ثبات رشد اقتصادی در انها بوجود اید.
5- دولتها در ایجاد بازارهای مشترک تلاش نمایند و توصیه های سیاستی در چارچوب استرا تزی جایگزینی واردات باشد.
6- ابزارهای اصلی سیاستگذاری شامل : تعرغه ها- جیره بندی ارز – کم بودن میزان بهره در بخش رسمی اقتصاد – بخشودگی مالیا تها برای سرمایه گذاران صنعتی – و سرمایه گذاری خارجی به عنوان عامل بالقوه ی عرضه اعتبارات مالی و تکنو لوزی پذیرفته شود.
7- به دلیل وضعیت خاص این کشورها در بین الملل نمی توان انتظار داشت این کشورها از مسیر توسعه ی کشورهای پیشرفته ی صنعتی پیروی کنند.(از این نظر با هسته ی سرما یه داری فرق می کند.)
8- کشور های پیشرفته ی صنعتی با گشایش بازارهای خود برای صادرات و کمکهای مالی می توانند به توسعه ی این کشورها کمک کنند.

اقتصاد دانان این مکتب :
پدر مکتب بنیادگرا رائول پربیش بوده . اوست که در ابتدا به بیان سیا ستهای اقتصادی که در اوایل دهه های 1940 – 1930 بر امریکای لا تین تحمیل شده بود پرداخت و سپس مشغول توجیه نظری انها شد.
عالی ترین شکل نظریه پردازی ساختارگرا را سلسو فورتادو در کتاب سال 1961 خود ارا ئه داد که می توان از وی به عنوان تئو ریسین این مکتب نام برد.
از دیگر اقتصاد دانان این مکتب سینگر و سیرز و هیرشمن هستند که در بیان این الگو مشارکت داشتند.
در این مقاله سعی می کنیم در ابتدا مروری بر نظریات پربیش و فورتا دو داشته باشیم و خلا صه ای بر خود مکتب و در اخر انتقاد اقتصاد دانان ازاین دید گاه و یک نتیجه گیری کلی از این الگو بیان می کنیم .
دید گا ه پربیش :
کار وی با مطا لعه ای شروع شد که اساس این مطا لعه را بطه ی مبا دله ی بازرگانی بین کالا های ساخته شده و اولیه ی کشاورزی و معدنی از 1876 تا 1947 را مورد بررسی قرار می داد . اگر رابطه ی مبادله در سال 1980 پایه بگیریم (100) پربیش می گوید :
مشاهده می شود که رابطه ی مبادله بازرگانی در طول زمان کاهش پیدا کرده و به ضرر کالاهای معدنی و کشاورزی تغییر پیدا می کند به همین جهت به این نتیجه رسید که کشورهای در حال توسعه از تجارت بین الملل در حال ضرر کردن می باشند.
وی این مطلب را بصورت تئو ری دراورد و بحث خروج مازاد را از طریق تجارت توضیح داد .
مکتب بنیاد گرا از جمله پربیش کشورها را به دو گروه تقسیم می کند:
مرکز
پیرامون
ویزگیهای مرکز : رشد جمعیتی کم و تولید کارخانه ای زیاد – دارای توانایی تکنو لو زی هستند – بهره وریشان در طول زمان بهبود می یابد که در نتیجه روی کالاهای صادراتی تاثیر گذاشته و در نتیجه قیمت صادرات بالا می رود.
ویزگیهای پیرامون : دوگانگی در اقتصاد – رشد جمعیت بالا – بخش مدرن باز دارند که برای صادرات کار می کند – عدم توانایی تولید تکنو لوزی
استفاده از تکنو لوزی مناسب و بالا تر بودن کشش واردات از یک.
این ویزگیها را پربیش استفاده می کند تا توضیح دهد که چرا در اقتصاد بین الملل کشورهای در حال توسعه ضرر می کنند و رابطه ی مبادله ی بازرگانی به ضررشان است . فرض در اولین بار کالایی وارد می کنند . در طول زمان کشورهای مرکز دارای کشش وارداتی کوچکتر از یک و کشورهای پیرامون بزرگتر از یک می باشد که واردات مرکز در طول زمان سیر نزولی و برای پیرامون سیر صعودی طی می کند.
کشورهای در حال توسعه بیشتر کالا های را که غربیها صادر می کنند استفاده نموده و دستمزدها در کشورهای مرکز بالا و در پیرا مون پایین رفته و تمام اینها عواملی هستند که باعث می شوند کشورهای پیرامون در تجارت بین الملل در طول زمان ضرر کنند.
در مکتب نهاد گرا اصل برتری نسبی را بعنوان پایه ای برای تخصص گرایی در تجارت بین الملل رد می کند و می گوید :
از سیاستهای توسعه ی صادرات حمایت نمی کنیم بلکه از سیا ستهای جایگزینی واردات پشتیبا نی می کنیم . انها اعتقاد دارند که کشورها بجای گسترش بخشهای صادرات باید سرما یه گذاری در بخشهایی کنند که جایگزین کالا های وارداتی شود . از طرفی دیگر برای اینکه چنین اتفاقی افتد دنبا له ی توسعه باید همان دنبا له ای باشد که کشورهای توسعه یافته ی قبلی در پیش گرفتند و برای توسعه ی صنعتی در کشورهای پیرا مون باید از کالا های مصرفی بی دوام شرو ع شود سپس مصرفی بادوام و واسطه ای و در اخر به سراغ کالا های سرمایه ای رفت .
دقیقا عکس مارکسیسم که می گوید : از کالا های سرمایه ای باید شروع کرد . در واقع چرا اینگونه اعتقاد دارند ؟
در پاسخ می توان گفت مکتب بنیاد گرا تمایزی بین کالاها قائل نمی شود . بدین معنا : از کالا هایی که واردات دارند شروع می کنند حال هرچه می خواهد باشد و به دلیل اینکه کالا های بی دوام بازار بیشتری دارند می گویند در اینده که بازار بدست امد می توان با د وام تولید کرد.
پربیش در سال 1949 به بحث در باره ی تورم و تاثیر تورم بر تراز پرداختها – توزیع درامد – پس انداز و سرعت توسعه می پردازد.
پربیش در نوشته ی خود توجهش را فقط بر علت به طور قرار دادی پذیرفته شده ی تورم یعنی انبساط پولی متمرکز کرد. البته بیشتر تحلیل وی بر خصوصیت اصلی این مکتب یعنی پرداختن به عدم تعادل تراز خارجی بود.
بنا بر نتیجه گیری وی احتمال می رود انبساط پولی در مرحله اول به جای افزایش اشتغال به افزایش قیمتها و در نتیجه توزیع مجدد درامد به نفع دریافت کنندگان سود منجر شود . وی نمی پذیرد که سود ها به طور خودکار صرف سرما یه گذاری می شوند و افرادی که از سودهای حاصله برخوردارند میل به واردات بالایی دارند .
در اثار بعدی ساختارگرا تحلیلهای مسخص درباره ی تورم مطرح می شود . از جمله :
1- بی کششی عرضه ی داخلی در بخشهای کلیدی باعث می شود اقتصاد های توسعه نیافته در خلال دوران گذار در معرض تورم هزینه ی تمام شده قرار بگیرند.
2- در مراحل رشد توام با گذار ساختاری فشارهای تورمی اجتناب ناپذیرند و در ضمن تاکید می کنندکه اگر تورم از کنترل خارج شود اثر ان بر توسعه منفی خواهد بود.
نظریه ی فورتادو :
فورتادو نظریه ی علل پیدایش توسعه نیافتگی خود را مشابه روش مارکسیست ارائه داد . وی رویکرد تاریخی را بر میگزیند و نتیجه می گیرد که ویزگیهای اصلی توسعه نیافتگی اقتصاد ناشی از تاثیر کشورهای توسعه یافته بر کشورهای توسعه نیافته است و توسعه نیافتگی را یک وضعیت خاص تاریخی می داند.
توسعه از نظر فورتادو به معنای افزایش محصول نیست بلکه مشارکت دائمی نیروی کار در خط تولید می باشد که از پیشرفته ترین تکنو لوزی استفاده شود.
وی اعتقاد دارد که در کشورهای توسعه یافته توسعه از سمت عرضه بوده در حالیکه انچه در کشورهای در حال توسعه اتفاق افتاده از سمت تقا ضا می باشد. وی پویایی توسعه ی کشورهای پیشرفته ی صنعتی را بصورت زیر بیان می کند:
از مشخصات کشورهای مرکز در دو قرن اخیر بکارگیری تکنولوزی پیشرفته در تولید کالا های مصرفی که در نتیجه ی ان :
1- کاهش قیمت کالا های مصرفی و افزایش محصولات تولید کنندگان و افزایش عرضه که باعث افزایش سود سرشار و افزایش دوباره ی تولید .
2- کاهش تولید صنعتگران و در نتیجه مازاد عرضه ی نیروی کار.
با افزایش تولید کالا های مصرفی سرمایه بر افزایش تقا ضا برای کالا های سرمایه ای اتفاق افتاد که در ان زمان تولید کالا های سرما یه ای کار بر بود که در نتیجه ی ان اشتغال را منجر شد . که تمام این امور با عث افزایش تولید غیر داخلی و خارجی که در همان زمان خاتمه ی نیروی کار ارزان در سایر کشورها شروع شد و دستمزدها افزایش یافت که در نتیجه ی ان کاهش سرمایه گذاری در کالا های مصرفی و کاهش تقا ضای کا لا های سرمایه ای و افزایش بیکاری و کاهش تقا ضای کا لا های مصرفی و کاهش تولید محصول مصرفی شد که در اخر در سطح پایین تری از تولید و اشتغال تثبیت شد.
درا ین زمان روند نواوری تکنو لوزی ادامه یافت و باعث ازاد سازی نیروی کار و جلو گیری از افزایش دستمزدهاو احیای سود در هر بخش یاری رساند.
نظر فورتادو در توالی توسعه ی صنعتی همانند پربیش بود که در بالا ذکر شد
فورتادو در بخش اخر تحلیل خود به شرح ان دسته از موضوعات سیا ست گذاری می پردازد که ذهن اقتصاد دانان ساختارگرا را به خود مشغول کرده است یعنی گرایش دائمی اقتصاد های امریکای لاتین به تورم داخلی و بحران در تراز پرداختها .
انتقادات وارده بر الگوی ساختارگرا
1- تورم , سیاست پولی و تراز پرداخت ها
نظریه های ساختارگرایانه در موردبحران تراز پرداخت ها و تورم همچنان بحث بر انگیز باقی مانده اند منتقدان مکتب پولی همچنان اظهار می کنند که بدون افزایش قبلی عرضه پول امکان افزایش قیمت ها وجود ندارد وبحران تراز پرداخت ها ناشی از تقاضای اضافی داخلی و ارزش گذاری بالای پول داخلی است در نظریه ساختارگرایی به سیاست میزان بهره توجه کمی مبذول شده است اماجنبه ی دیگر سیاست پولی ان است که برای تشویق سرمایه گذاری جدید میزان واقعی بهره در بخش جدید پایین نگاه داشته شود. همچنین این ساختار میزان بهره, به خاطر تشویق سرمایه بری بیش از حد در تولید مورد انتقاد قرار گرفته است .
2- پیرامون اعتبار مفهوم محدودیت ارزی برای رشد و توسعه نیز تردیدهایی ابراز شده است .
طبق این انتقادات اغلب محدودیتهای ارزی به واقع همان محدودیت پس انداز است اگر جوامع جهان سوم از تولیدات داخلی خود کمتر مصرف کنند و بیشتر به صادرات بپردازند انگاه اندوخته های ارزی بیشتری خواهند داشت
3- انتقاد دیگر ازمطالعات اولیه سازمان ملل و مطالعاتی که بعدها ecla درباره ی روندهای رابطه ی مبادله در دهه 1950 انجام داد انتخاب سال پایه بوده است .
4- بررسی های اولیه سازمان ملل که نظرات پربیش (1949) بر ان متکی است به خاطر استفاده از داده های کمکی غیر دقیق وکلی سازی گمراه کننده ی داده ها راه خطا پیموده اند.
5- جنبه دیگر الگوی ساختارگرا که بیشترین مجادله ها و انتقادها را بر انگیخته مربوط به جایگزینی واردات است در این حالت انتقاد انجام شده به تاثیر ابزار سیاستی مورد استفاده بر رفاه و کارایی مربوط می شود به خصوص زمانیکه با عدم توانایی اشکار سیاستی جهت حذف حمایت از صنایع نوزاد همراه شود.
در رابطه با نحوه ی انتخاب ابزارهای سیاستی ان دسته که به طور گسترده مورد استفاده یا انتقاد قرار گرفته اند عبارتند از معافیت مالیاتی سرمایه گذاری, پرداخت اعتبارات ارزان , نرخ ارز پایین صدور مجوز سرمایه گذاری وارز ,اعمال تعرفه های انتخابی و سهمیه بندی بر واردات .
نتیجه گیری
تا اواسط دهه ی 1960 نشانه های رکود ظاهری و رشد نابرابری همراه با شواهد گسترده ای حاکی از نقش شرکت های فراملی در سرمایه گذاری صنعتی در جهان سوم تجلی یافت طرفداران مکتب ساختارگرایی به خاطر مداخله در ساز و کار بازار از یک سو و عدم موفقیت در تحلیل منطق طبقاتی وضعیت اقتصادی از سوی دیگر با اماجی از انتقادها مواجه گردیدند ومجبور به تجدید نظر در موضع خود شدند. در عین حال پذیرش فزاینده ی این نظر که کشورهای کوچک ومتوسط توسعه نیافته بعد از مرحله ی مقدماتی جایگزینی واردات و قبل از انکه به توسعه ی بازارهای بزرگ برای کالاهای واسطه ای و سرمایه ای جهت توجیه تولید انها بپردازند باید به سوی صادرات کالاهای کارخانه ای سبک گام بردارند.
نویسنده : دنیا
منبع : کتاب اقتصاد توسعه ی دایانا هانت - جزوه ی دکتر زهرا افشاری