PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يک داستان عجيب و ترسناک



sevenstar
11-08-2010, 01:20 PM
چند وقتي بود در بخش مراقبت هاي ويژه يک بيمارستان معروف، بيماران يک تخت بخصوص در حدود ساعت 11 صبح روزهاي يکشنبه جان مي سپردند و اين موضوع ربطي به نوع بيماري و شدت وضعف مرض آنان نداشت.


اين مسئله باعث شگفتي پزشکان آن بخش شده بود به طوري که بعضي آن را با مسائل ماوراي طبيعي و بعضي ديگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد ديگر در ارتباط مي دانستند.



کسي قادر به حل اين مسئله نبود که چرا بيمار آن تخت درست در ساعت 11 صبح روزهاي يکشنبه مي ميرد.


به همين دليل گروهي از پزشکان متخصص بين المللي براي بررسي موضوع تشکيل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصميم بر اين شد که در اولين يکشنبه ماه، چند دقيقه قبل از ساعت 11 در محل مذکور براي مشاهده اين پديده عجيب و غريب حاضر شوند.


در محل و ساعت موعود، بعضي صليب کوچکي در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضي دوربين فيلمبرداري با خود آورده و ...

دو دقيقه به ساعت 11 مانده بود که « پوکي جانسون » نظافتچي پاره وقت روزهاي يکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حيات ( Life support system) را از پريز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقي خود را به پريز زد و مشغول کار شد ...!

اوج لحظه ها
11-21-2010, 04:22 PM
سلام... چه جالب بود... هیجان انگیز بود... منتظر پایان عجیب داستان بودم... ولی جالب تموم شد...........

sevenstar
11-21-2010, 04:27 PM
قابلی نداشت عزیزم
من خودم عاشششششششششششق هیجانم ولی تو این داستان ضد حال خوردم:39: